تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۲
کد مطلب : ۴۱۵۱۸۶
به بهانه روز دانشجو؛
نقدی بر عملکرد دانشگاهیان در راستای تبیین مواضع رهبر انقلاب
دکتر محسن آرمین
۰
کبنا ؛
ابتدا بر خود لازم میدانم به عنوان کوچکترین خادم از جامعه دانشگاهی ایران اسلامی، فرا رسیدن روز دانشجو را بر مجاهدان سنگرهای دانش و بینش، دانشجویان حقیقت جوی ایران اسلامی تبریک عرض کنم. روز قلمهای تیز، روز فکرهای خلاق و روز اندیشههای نو مبارک.
معلم شهید دکتر علی شریعتی در باره آن سه آذر آهورایی شهیدان مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی و (مهدی) آذر شریعت رضوی چنین نوشته است: «اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند! این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند ـ همچون دیگران ـ کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را میآید، بیاموزند، هرکه را میرود، سفارش کنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید» هستند.
این «سه قطره خون» که بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورایی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، تا در این سموم که میوزد، نفسرند! اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم.
جوانان عزیز دانشجو، افسران جوان جنگ نرم
چنانچه مستحضرید در این مقطع تاریخی حساس از انقلاب شکوهمند ملت بزرگ ایران، «رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیهٔ گام دوم انقلاب» و برای ادامهٔ این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دههٔ گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند». حقیقت این است که شما از سیاستزدگی و سیاستبازی به تنگ آمدهاید اما سیاستورزی و برخوردار شدن از قدرت فهم و تحلیل سیاسی را نیاز مبرم دانشجو میدانید. شما حرفتان را صریح میزنید، اما آنچه را میزنید از دل میزنید. به راستی که شما دانشجویان عزیز مظهر شهامت و سرعت عمل ملت بزرگ ایران هستید.
البته یادم باشد، بایدها و نبایدها و رسالتهای جنبش دانشجویی را از نگاه یک دانشجوی نه چندان دور دیروز و معلم امروز در آیندهای نزدیک برایتان تشریح کنم، داستانش مفصل اما بازگوکننده درد ما از بی اعتمادی امروز نسبت به فضای دانشگاه و دانشجو است. دانشجوی عزیزم، ترم زندگیت بی مشروطی، لحظاتت همیشه پاس و سایه حذف از زندگیت دور.
نور چشمان ملت بزرگ ایران، انتظارت از من چیست؟ آیا من نقش تربیتی خودم را در قبال تو فراموش کردهام؟ آیا من به تو کمک کردم تا هدفهای بهتری برای زندگیت تعریف کنی؟
آیا من درباره تحقق عدالت اجتماعی، یکپارچگی شخصیتی، مهربانی، همکاری و اینکه چطور جهان بهتری بسازیم برای تو صحبت کردهام؟ راستی تو چه چیزی را از دانشگاه با خود به یادگار میبری؟ آیا من گرفتار مصائب رقابت علمی برای کسب ارتقاء و جایگاه شغلی خودم هستم؟ آیا من برای نوشتن مقالات بیشتر صرفاً بر ذهن تو متمرکز میشوم؟ پس قلب و روحت چه میشود؟ حتماً از من گلایه دارید چون من تو را خردمند و مسئولیتپذیر بار نمیآورم. اما من بیتقصیرم! چون هیچ سیستمی من را وادار نمیکند تا از تو انسان بهتری بسازم!
رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار این جوانان عزیز طی شود». پس بیایید کمک کنیم این اندیشمندان جوان در همهٔ میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهٔ انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهٔ اسلامی بسازند.
مسئولان محترم دانشگاهی!
لطفاً مدل ارزیابی من فقط این نباشد که چند مقاله به چند زبان دنیا نوشتهام؟ من ارتقاء کاذب علمی نمیخواهم، لطفاً من را نیز دلخوش کنید و از من بپرسید در تحکیم استخوانبندی اخلاقی دانشجویان چقدر مؤثر بودهام؟ چه کسی از من میپرسد آیا من به دانشجو کمک میکنم که محور تحقق نظام پیشرفتهٔ اسلامی در گام دوم انقلاب باشد؟
همکاران عزیزم!
دانشگاهی بودن یک منش زندگی و یک روش در بودنهای اجتماعی است. بیائید بر راههای برونرفت از فضای رخوتانگیز فعلی متمرکز شویم، نه بر ....
دولتمردان و مسئولان عزیز!
صادقانه بگویم من میخواهم در یک دانشگاه پویای اسلامی تمدن ساز کار کنم نه یگ بنگاه اقتصادی تولید مقاله! همکاران عزیزم، ما پاسخی برای پرسشهای عظیم جامعه نداریم، اگر چه در تلاش صادقانه و تعهدمان نسبت به تربیت فرزندان ایران زمین کوچکترین شبهای وجود ندارد. البته اگر چه ما دانشگاهیان نیازمند ارادهای حاکمیتی و منش و روشی جدید به منظور نهادینه کردن بیانیه گام دوم و مواضع حکیمانه رهبر معظم انقلاب هستیم. اما باید با اجرای برنامههای مشخص و نشستهای تخصصی نقش خودمان را در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب تحلیل و چشماندازها را به دقت ترسیم کنیم.
ما میتوانیم فقط:
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
.........................
دکتر محسن آرمین
عضو هیأت علمی گروه مهندسی منابع طبیعی دانشگاه یاسوج
معلم شهید دکتر علی شریعتی در باره آن سه آذر آهورایی شهیدان مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی و (مهدی) آذر شریعت رضوی چنین نوشته است: «اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند! این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند ـ همچون دیگران ـ کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را میآید، بیاموزند، هرکه را میرود، سفارش کنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید» هستند.
این «سه قطره خون» که بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورایی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، تا در این سموم که میوزد، نفسرند! اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم.
جوانان عزیز دانشجو، افسران جوان جنگ نرم
چنانچه مستحضرید در این مقطع تاریخی حساس از انقلاب شکوهمند ملت بزرگ ایران، «رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیهٔ گام دوم انقلاب» و برای ادامهٔ این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دههٔ گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند». حقیقت این است که شما از سیاستزدگی و سیاستبازی به تنگ آمدهاید اما سیاستورزی و برخوردار شدن از قدرت فهم و تحلیل سیاسی را نیاز مبرم دانشجو میدانید. شما حرفتان را صریح میزنید، اما آنچه را میزنید از دل میزنید. به راستی که شما دانشجویان عزیز مظهر شهامت و سرعت عمل ملت بزرگ ایران هستید.
البته یادم باشد، بایدها و نبایدها و رسالتهای جنبش دانشجویی را از نگاه یک دانشجوی نه چندان دور دیروز و معلم امروز در آیندهای نزدیک برایتان تشریح کنم، داستانش مفصل اما بازگوکننده درد ما از بی اعتمادی امروز نسبت به فضای دانشگاه و دانشجو است. دانشجوی عزیزم، ترم زندگیت بی مشروطی، لحظاتت همیشه پاس و سایه حذف از زندگیت دور.
نور چشمان ملت بزرگ ایران، انتظارت از من چیست؟ آیا من نقش تربیتی خودم را در قبال تو فراموش کردهام؟ آیا من به تو کمک کردم تا هدفهای بهتری برای زندگیت تعریف کنی؟
آیا من درباره تحقق عدالت اجتماعی، یکپارچگی شخصیتی، مهربانی، همکاری و اینکه چطور جهان بهتری بسازیم برای تو صحبت کردهام؟ راستی تو چه چیزی را از دانشگاه با خود به یادگار میبری؟ آیا من گرفتار مصائب رقابت علمی برای کسب ارتقاء و جایگاه شغلی خودم هستم؟ آیا من برای نوشتن مقالات بیشتر صرفاً بر ذهن تو متمرکز میشوم؟ پس قلب و روحت چه میشود؟ حتماً از من گلایه دارید چون من تو را خردمند و مسئولیتپذیر بار نمیآورم. اما من بیتقصیرم! چون هیچ سیستمی من را وادار نمیکند تا از تو انسان بهتری بسازم!
رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار این جوانان عزیز طی شود». پس بیایید کمک کنیم این اندیشمندان جوان در همهٔ میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهٔ انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهٔ اسلامی بسازند.
مسئولان محترم دانشگاهی!
لطفاً مدل ارزیابی من فقط این نباشد که چند مقاله به چند زبان دنیا نوشتهام؟ من ارتقاء کاذب علمی نمیخواهم، لطفاً من را نیز دلخوش کنید و از من بپرسید در تحکیم استخوانبندی اخلاقی دانشجویان چقدر مؤثر بودهام؟ چه کسی از من میپرسد آیا من به دانشجو کمک میکنم که محور تحقق نظام پیشرفتهٔ اسلامی در گام دوم انقلاب باشد؟
همکاران عزیزم!
دانشگاهی بودن یک منش زندگی و یک روش در بودنهای اجتماعی است. بیائید بر راههای برونرفت از فضای رخوتانگیز فعلی متمرکز شویم، نه بر ....
دولتمردان و مسئولان عزیز!
صادقانه بگویم من میخواهم در یک دانشگاه پویای اسلامی تمدن ساز کار کنم نه یگ بنگاه اقتصادی تولید مقاله! همکاران عزیزم، ما پاسخی برای پرسشهای عظیم جامعه نداریم، اگر چه در تلاش صادقانه و تعهدمان نسبت به تربیت فرزندان ایران زمین کوچکترین شبهای وجود ندارد. البته اگر چه ما دانشگاهیان نیازمند ارادهای حاکمیتی و منش و روشی جدید به منظور نهادینه کردن بیانیه گام دوم و مواضع حکیمانه رهبر معظم انقلاب هستیم. اما باید با اجرای برنامههای مشخص و نشستهای تخصصی نقش خودمان را در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب تحلیل و چشماندازها را به دقت ترسیم کنیم.
ما میتوانیم فقط:
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
.........................
دکتر محسن آرمین
عضو هیأت علمی گروه مهندسی منابع طبیعی دانشگاه یاسوج