تاریخ انتشار
شنبه ۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۳۹
کد مطلب : ۴۱۳۲۵۸
یادداشت|
عدل هاشمیپور، آفتابی لب درگاه شماست
۲
کبنا ؛متن ارسالی؛ خدا را بر آن بنده بخشـــایـش است
که خلق از وجودش در آسایش است.
آفتابِ روز ۷ اسفندماه ۱۳۹۴ خورشیدی لب درگاه خانههای کهگیلویهی بزرگ بود و مردم، در گشودند و به روی رفتار آنان تابید. آفتابی که بافروغ خود آثار تابناکی را پدید آورد تا بتوانیم از او و عملکرد فوقالعادهاش بنویسیم و واژهها در قفس نماند. مدیر اجرایی توانمندی که معمولاً در اجرای امور محوله بهخوبی قدم برمیدارد و اینیکی از نقطه قوتهای نمایندهی محترم کهگیلویهی بزرگ در مجلس شورای اسلامی است.
عدل هاشمیپور همانند خورشید تابناکی است که بدون در نظر گرفتن هیچ قوم و گروه و دسته و حزب و جناحی، به همه میتابد و بارانی است که بر زمین خشک و محروم کهگیلویه بزرگ میبارد و همانند بادی است که برای رفع مشکلات و محرومیت به همهجا سر میزند.
کسی که خود را وامدار مردم میداند و از بن دندان برای رفع مشکلات آنان مایه میگذارد. وکیل شایستهای که تواضع و ادب سرلوحه کار اوست.
کسی که کهگیلویه باوجود او «بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنود »
اگر دیرگاهی است که در خانه همسایهی ما خوانده خروس، حال در کهگیلویه عقابی به پرواز درآمده است تا بر فراز حزب و گروه و دست و جناح و قوم و قبیلهگرایی، شکار مشکلات و محرومیتها باشد و محرومیت و مشکلات را یکی پس از دیگری از میانه بردارد و آبرفته را به جوی برگرداند.
حرفهایم، مثل یکتکه چمن روشن بود.
من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد
و به آنان گفتم:
سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کنلگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند.
پی گوهر باشید.
لحظهها را به چراگاه رسالت ببرید.
و من آنان را، به صدای قدم پیک بشارت دادم
و به نزدیکی روز و به افزایش رنگ
به طنین گل سرخ، پشت پرچین سخنهای درشت
و به آنان گفتم:
هرکه در حافظهی چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشهی شور ابدی خواهد ماند
هرکه با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرامترین خواب جهان خواهد بود
آنکه نور از سرانگشت زمان برچیند
میگشاید گرهی پنجرهها را با آه
که خلق از وجودش در آسایش است.
آفتابِ روز ۷ اسفندماه ۱۳۹۴ خورشیدی لب درگاه خانههای کهگیلویهی بزرگ بود و مردم، در گشودند و به روی رفتار آنان تابید. آفتابی که بافروغ خود آثار تابناکی را پدید آورد تا بتوانیم از او و عملکرد فوقالعادهاش بنویسیم و واژهها در قفس نماند. مدیر اجرایی توانمندی که معمولاً در اجرای امور محوله بهخوبی قدم برمیدارد و اینیکی از نقطه قوتهای نمایندهی محترم کهگیلویهی بزرگ در مجلس شورای اسلامی است.
عدل هاشمیپور همانند خورشید تابناکی است که بدون در نظر گرفتن هیچ قوم و گروه و دسته و حزب و جناحی، به همه میتابد و بارانی است که بر زمین خشک و محروم کهگیلویه بزرگ میبارد و همانند بادی است که برای رفع مشکلات و محرومیت به همهجا سر میزند.
کسی که خود را وامدار مردم میداند و از بن دندان برای رفع مشکلات آنان مایه میگذارد. وکیل شایستهای که تواضع و ادب سرلوحه کار اوست.
کسی که کهگیلویه باوجود او «بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنود »
اگر دیرگاهی است که در خانه همسایهی ما خوانده خروس، حال در کهگیلویه عقابی به پرواز درآمده است تا بر فراز حزب و گروه و دست و جناح و قوم و قبیلهگرایی، شکار مشکلات و محرومیتها باشد و محرومیت و مشکلات را یکی پس از دیگری از میانه بردارد و آبرفته را به جوی برگرداند.
حرفهایم، مثل یکتکه چمن روشن بود.
من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد
و به آنان گفتم:
سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کنلگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند.
پی گوهر باشید.
لحظهها را به چراگاه رسالت ببرید.
و من آنان را، به صدای قدم پیک بشارت دادم
و به نزدیکی روز و به افزایش رنگ
به طنین گل سرخ، پشت پرچین سخنهای درشت
و به آنان گفتم:
هرکه در حافظهی چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشهی شور ابدی خواهد ماند
هرکه با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرامترین خواب جهان خواهد بود
آنکه نور از سرانگشت زمان برچیند
میگشاید گرهی پنجرهها را با آه