یادداشت |
جنبش دانشجویی در پارادیم انقلاب اسلامی!!
سید عباس رضایی
19 آذر 1397 ساعت 0:15
تلاش برای تحقق انقلاب با همه آرمان های مترقی آن که خود خدمت به دانشگاه است و نه به معنای نبود نقد و رشد در دانشگاه، که اگر نباشد حاصلی نخواهد بود جز تضاد و فرسایش با مسیر وجودی انقلاب و آنوقت باید نشست در باب "خدمت و خیانت" دانشگاه نگاشت.باید بدانیم انقلاب اسلامی همیشه دانشگاه برایش مسئله اصلی بوده؛ باشد که دانشگاه هم مسئله اساسی اش انقلاب باشد.
متن ارسالی: جنبش دانشجویی از آن روز که تیر جور استکبار با همدستی استبداد داخلی بر سینه سه یار دبستانی و شهید اهورایی نشست تا به امروز نقش آفرینی کلیدی در تحولات ایران اسلامی داشته است.
مجال این مرقومه در تبار شناسی و تطور نگری جریان دانشجویی محدود است و بماند برای فرصت بعد اما نگاه اجمالی به نقش آفرینی و بازبینی نسبت دانشگاه با انقلاب اسلامی از نیاز های هر روز آن است.
یکی از سوال های اساسی در مسئله دانشگاه،نسبت آن با حاکمیت و مردم و همچنین مسئله "مرجعیت "فکری جامعه ست.
بی شک دانشگاه پس از انقلاب اسلامی نقشی مجزا و البته متفاوت به نسبت قبل از آن و هم در قیاس با جریانات پویای دنیاداشته که تنها باید در مظروف خود که انقلاب اسلامی است سنجیده شود.
دانشگاه و دانشجو در اندیشه امامین انقلاب اسلامی نه تنها مسئله فرعی نبوده که از ابتدا مبدا تحولات به سمت خیر یا فساد شمرده شده است حال چقدر دانشگاه در خدمت تحقق شعار های انقلاب بوده موضوع جدی این مرقومه است.
اگر از نقش جنبش دانشجویی از ابتدا چه در حرکت های ملی شدن صنعت نفت و واکنش به کودتای ۲۸مرداد و پس از آن در سال های منتهی به انقلاب در ایجاد و انقاد انقلاب در کنار حوزه و روحانیت بگذریم، سال های اول انقلاب نقش اساسی دانشجویان در تثبیت ،نهاد سازی و استمرار آن واقعا برجسته است..
گروه های محرومیت زدایی جهاد سازندگی،تشکیل نهاد های مولود انقلاب از جمله کمیته انقلاب و سپاه ،تبیین ماهوی انقلاب،ماجرای تسخیر لانه جاسوسی،منازعه های ایدئولوژیک در مقابل جریان چپ آنروز،انقلاب فرهنگی و مدیریت راهبردی جنگ و دفاع مقدس از نقاط برجسته جنبش دانشجویی در آن دوران بوده است..به نظر می آید که پس از دوران جنگ و آغاز دولت سازندگی جنبش دانشجویی دچار سردرگمی در بروز و ظهور اجتماعی شده و کم کم فاصله میان مفاهیم انتزاعی جنبشی و نیاز های مردم ایجاد شده است.
جنبش دانشجویی از ابتدا و قبل از انقلاب با شعار های مبنایی مبارزه با استکبار خارجی (مفهوم استقلال) و استبداد داخلی (مفهوم آزادی) طی طریق کرده بود و با تثبیت انقلاب باید مسیر مکملی را جهت همراهی انقلاب انتخاب میکرد..برجسته ترین مسئله آنروز مفهومی شد تحت عنوان "عدالت و مبارزه با اختلاف طبقاتی"..
در فضای حاکم بر دولت وقت، پرچمداران جنبش دانشجویی مخالفان اختلاف طبقاتی و اشرافیت مسئولین وقت بودند که از دل آن البته جریانات قدرت طلب دیگری رخ نمود که عاقبتشان شد آنچه که شد..
جریان دانشجویی کم کم از مفاهیم اساسی دور شد و با شروع دولت بعد نقش پذیری شبه سیاسی به اوج خود رسید،افراطی گری مطلق جریان دانشجویی وابسته به دولت در محق خواندن خود در سر کار آمدن دولت و اتفاقات پی در پی در سالهای مذکور وقت دانشگاه را هزینه درگیریهای تئوریک مبنایی درون دینی کرد و مسائل سیاسی و حزبی را برجسته نمود.
نوع نگاه نسل اول دانشجویی که خود حالا و هنوز هم مسئولان دولتی هستند و سردرگمی یا اهمال در نگاه خود جریان دانشجویی در نقش پذیری به عنوان مرجعیت فکری سبب شد تا دیدگاه های بنگاه سیاسی و استفاده از دانشگاه جهت موج سواری سیاسی شدت گیرد..بخشی از جنبش دانشجویی امروز برای تنفس خود در سطح معرفت شناختی مسئله" عدالت" دست و پا میزند..
تنزل مسئله عدالت به موضوع عدالت قضایی از یکسو و درگیر مسائل سیاسی صرف شدن و تریبون رفوزه های سیاسی تاریکخانه های بیرون از دانشگاه بودن از سویی دیگر کم کم درک مشترک مردم و فهم مرجعیت انگاری دانشگاه را از هم دور کرده است..
دانشگاه انقلاب اسلامی باید همان باشد که خود انقلاب اسلامیست..هم تولید کننده گفتمان ضد استکباری و دادخواه فساد اداری و استبداد و تحقق عدالت غیر مترادف با مساوات و هم ارائه دهنده روش در اسلوب انقلابی برای تثبیت و شکوفایی و صدور آن انقلاب هم به نسل های بعدی هم به آنسوی اندیشه های بلند امام راحل..
امروز جنبش دانشجویی حیات و نفس دارد،زنده است ولی در دوران گذار خود به سر میبرد..از نقش پذیری حداکثری تا نگاه طفیلی را تجربه کرده...وابستگی دولتی و نهادی سرعت بلوغش را گرفته ولی بی شک استحکام اندیشه و طراوت گام های حرکتی دانشجو نیاز اساسی انقلاب اسلامی در پیمودن مسیر پرتلاطم تمدن اسلامیست.
هر تمدنی برای استقرار و استحکام خود به دو عنصر نیروی انسانی و تولید فکر و اندیشه نیاز دارد که هر دو مولود دانشگاه و جنبش دانشجویی ست.
۱۶ آذر فرصتی ست برای یادآوری رسالت اصیل جنبش دانشجویی که بدیهی ترین آن مفهوم مترقی استقلال است که به تعبیر رهبر انقلاب روز دانشجوی ضد نیکسون است روز دانشجوی ضد آمریکا..اساس آن مسئله استقلال است.حال بگذریم که برخی ها تبدیلش کرده اند به مراسم بزک کنان لیبرال های آمریکا دوست و جشن های دائی جان ناپلئون محور و تمسخر دشمن انگاری و... .
حفظ و وفاداری به روح حقیقی ۱۶ آذر ذاتی ترین رسالت دانشگاه انقلاب اسلامیست.
با همه اینها باید گفت وضع موجود به سمت جلو و امیدوار کننده است ولی با وضع مطلوب که همان مرجعیت فکری و اجتماعی است فاصله دارد.اردوهای جهادی خدمت به مردم،پیگیری مشکلات صنفی و معیشتی مردم از جمله همراهی و همدردی با تجمعات کارگری و بازاریان،حساس شدن به مصوبات مجلس ،مطالبه از دولت و مسئولین بارقه های این درک مشترک مردمیست..
دانشجو به سبب عناصر وجودی خویش همیشه آرمانخواه و مطالبه گر بوده وتلاش کرده همراه مردم باشد اما امروز قطب های فرهنگی و اجتماعی ما، سلبریتی ها و جماعت "های فالوئر" دار هستن و دانشگاه کمتر توانسته نقشی در جهت دهی اجتماعی داشته باشد اگر نگوییم خودش هم قربانی همان فضای کاذب اینستاگرامیست..
همه ما در این وضعیت مقصر و سهیم هستیم اما تنها خود دانشگاه و دانشجو هستند که میتوانند این مسیر را تغییر دهند.باید مسئله دانشگاه مسئله مردم باشد.. انقلاب از اول مسئله اش مردم بوده و هست .آنچه که واضح است دانشگاه در ظرف مظروف خود که انقلاب است میتواند پویاتر و موثر تر باشد.
تلاش برای تحقق انقلاب با همه آرمان های مترقی آن که خود خدمت به دانشگاه است و نه به معنای نبود نقد و رشد در دانشگاه، که اگر نباشد حاصلی نخواهد بود جز تضاد و فرسایش با مسیر وجودی انقلاب و آنوقت باید نشست در باب "خدمت و خیانت" دانشگاه نگاشت.باید بدانیم انقلاب اسلامی همیشه دانشگاه برایش مسئله اصلی بوده؛ باشد که دانشگاه هم مسئله اساسی اش انقلاب باشد.
والعاقبه للمتقین
سید عباس رضایی
فعال سیاسی- دانشجویی
کد مطلب: 405209