تاریخ انتشار
پنجشنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۱۱
کد مطلب : ۴۴۰۶۱۹
در گفت‌وگو با کبنانیوز مطرح شد؛

روایتی نو از الگوهای پوشش در جامعه‌ی ایران؛ باید به تاریخ برگردیم

۱
روایتی نو از الگوهای پوشش در جامعه‌ی ایران؛ باید به تاریخ برگردیم
کبنا ؛
الگوهای پوششی یکی از پدیده‌ها در جامعه‌ی ایرانی است که در گذر زمان و در برهه‌های خاص تاریخی، تغییر و تحولاتی به خود دیده است. این پدیده گاهاً مورد مناقشه قرار گرفته و کم و کیف آن از سوی برخی از افراد مورد پرسش واقع شده است. برخی از اعضای جامعه به الگوی پوششیِ مرسوم پای‌بند بوده و برخی دیگر با تغییراتی در آن، به این الگوی پوششی اعتراض می‌کنند. در خصوص الگوهای پوششی در جامعه‌ی ایران از نگاهی جامعه‌شناختی با یکی از پژوهشگران این حوزه گفت‌وگو کرده‌ایم. عبدالله ولی نژاد جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی است که گفت‌وگوی کبنا نیوز با وی از نظر خوانندگان می‌گذرد.
ولی‌نژاد با اشاره به این‌که قبل از ورود به بحث ابتدا باید مسأله مشخص باشد، گفت: آنچه اینجا بازگو می‌کنم، حاصلی از اندک دانشِ جامعه‌شناختی من است که آنهم چون ریشه در آرای اندیشمندانِ غربی دارد، ممکن است برای تحلیل مسائل فرهنگی کشور ما به کار نیاید. به هر حال، توانِ من صرفاً تلاشی در راستای فهمِ چگونگی شکل‌گیری الگوهایِ رفتارهای مردمان و تغییر در آنها از منظری جامعه‌شناختی‌ست.
وی در تشریح اینکه الگوهای پوششی، نوعی رفتار جمعی است نه فردی، بیان کرد: اساساً وقتی بحثِ نوعِ پوشش در جامعه ایرانی به میان می‌آید، رویکردهای عامل‌محور مد نظر قرار می‌گیرند؛ گویی اینکه فقط خودِ شخص است که نوع پوششِ خاصِ خود را انتخاب کرده. اگرچه در نهایت، این فرد است که دست به انتخاب می‌زند ولی این انتخاب (غیر از حالتِ نخبگانیِ آن) نمی‌تواند آگاهانه باشد. اینکه جامعه ایرانی از دیرباز فرهنگی آمیخته با مذهب داشته؛ و پوششِ عرفیِ مردمانِ ایرانی از گذشته تا به امروز هم‌ارز با آموزه‌های مذهبی بوده خود نشان از آن دارد که نوع پوششِ ایرانیان امری آنچنان ارادی و دلبخواهانه نبوده و نیست. ضمن اینکه الگوهای پوششی در تمام ابعادِ آن نمی‌تواند چیزی باشد که یک شبه اتفاق افتاده. بنابراین، ناچاریم در مواجهه با آن رویکردی تاریخی را اتخاذ کنیم.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: نگاهِ خنثی بر بستر جامعه ایرانی، عنصری به نام دین را تشخیص می‌دهد که توصیه‌هایی در ارتباط با نوع پوشش ارائه داده؛ و طبیعتاً دو گروه از افراد نیز نسبت به این مهم قابل شناسایی است: گروهی که به آن توصیه‌ها عمل می‌کند و گروهی که به هر دلیلی حاضر به پذیرش و درونی‌سازی آنها نیست. از این لحاظ، آن بخشی از جمعیت که توصیه‌های دینی در ارتباط با نوع پوشش را پذیرفته‌ یک مجموعه را تشکیل می‌دهند؛ و آن بخشی از جمعیت که به هر دلیلی حاضر به پذیرش آن نیستند نیز یک مجموعه دیگر را تشکیل می‌دهند. شکی نیست که در درون هر یک از این گروه‌ها شبکه‌ای از روابطِ در هم تنیده حاکم است. اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که فرد برای بقا در هر کدام از این مجموعه روابط، مجبور به تن دادن به قواعدِ بازی در همان مجموعه روابط است؛ چراکه در غیراین‌صورت دفع خواهد شد. به عبارتی، شبکه روابطی که در مجموعه موافقان قرار دارد صرفاً رفتارهایی که در چارچوبی مذهبی قرار داشته باشد را خواهد پذیرفت و در صورتی که رفتارِ شخصی در این مجموعه، تعارضی با آن چارچوب کلی داشته باشد طرد خواهد شد. در مقابل، همین قاعده می‌تواند در شبکه روابطِ موجود در مجموعه مخالفان نیز صادق باشد. این فعل و انفعالاتِ درونیِ این دو مجموعه از روابط است.
وی افزود: حال تصور کنید به این دو شبکه روابط متعارض که پویایی‌های درونیِ خود را دارا هستند اراده حکومتی را نیز وارد کنیم. در این وضعیت، دو حالت خواهیم داشت: در حالت نخست، طبقه حاکم رویکردی مذهبی و مبتنی بر دینِ جمع‌گرایانه خواهد داشت و در حالت دوم، طبقه حاکم رویکردی غیر از رویکرد نخست اتخاذ کرده است. ما بحث خود را در ارتباط با رویکرد نخست پی می‌گیریم.
اگرچه فهم تغییراتِ تاریخی در متغیری مانند سبک پوشش در گرو آن است که بازه‌ای طولانی را در نظر بگیریم ولی برای رسیدن به جامعه فعلی و فهم چند و چونِ منطقِ نهفته در پسِ وضعیت پوشش در آن، من ابتدایِ بازه زمانیِ مورد ملاحظه خودم را اوایل انقلاب در نظر می‌گیرم. پس از آنکه انقلاب اسلامی به ثمر نشست، گفتمانی دینی شکل گرفت که از حمایتِ بخش قابلِ ملاحظه‌ای از مردم برخوردار بود. اینکه چرا توده مردم آنچنان به منش و رفتار و تفکر انقلابیون علاقمند شدند خود جای بحث دارد که ارتباطی به موضوع ما ندارد، ولی بهرحال این علاقه توده مردم به انقلابیون زمینه را فراهم آورد که الگوهای رفتاریِ آنها که منبعث از دین اسلام بود را پذیرا باشند. یکی از این موارد نوع پوششِ اسلامی بود که بسیاری بنا به هر دلیلی (که می‌تواند نیاز فطری، کسب منزلت، پرستیژ و یا هر چیز دیگری بوده باشد) سعی در تقلید و یا تقید به آن داشتند. در آن شرایط دو مجموعه از مردمان شکل گرفتند: یکی، آن بخش از جمعیت بود که قائل به پذیرش پوششِ اسلامی نبودند؛ و دیگری بخش بزرگی که الگوهای پوششیِ اسلامی را با جان و دل پذیرفتند.
ولی‌نژاد با طرح این پرسش که آیا نوع پوششِ مردمانِ جامعه فعلی با آنچه اوایل انقلاب شاهد بودیم تفاوتی دارد یا خیر؟ و چرا؟ بیان کرد: من شخصاً نه اطلاعی از آمارها دارم و نه می‌توانم نظری در این زمینه بدهم. بنده فقط می‌توانم تحلیلی نظری در این زمینه ارائه دهم. اگر امروزه افرادِ جامعه نسبت به الگوهای رفتاری و پوششیِ اسلامی بی‌اعتنا باشند، می‌تواند دو دلیل داشته باشد: یا پویایی‌های درونیِ آن شبکه روابطِ مذهبیِ اوایلِ انقلاب به سمتی میل کرده که شاهد دفعِ بیش از پیشِ اعضای آن در گذر زمان و تاکنون هستیم؛ و یا اینکه مرزبندی‌هایی که دستگاه حاکمه توسط نهادهایِ تحت فرمانش در این بازه زمانی ایجاد کرد در یک فرایند دیالکتیکی به چنین نتیجه‌ای ختم شده است.
اگر چنین نگاهی به بحث الگوهای پوششی داشته باشیم در خواهیم یافت کمپین‌هایی که در فضای مجازی شکل می‌گیرند و تلاش دارند زنان را ترغیب به کشف حجاب کنند در واقع در حالِ آب در هاون کوبیدن هستند. منطق شکل‌گیری و تغییرات در الگوهای رفتاری چیزی نیست که با یک فراخوان یا تشکیل کمپین رخ دهد و به سختی می‌توان در چنین نگاهی، اراده محضِ شخص را دخیل دانست.
این جامعه‌شناس در ادامه عنوان کرد: به این مهم نیز اذعان می‌کنم آنچه اینجا گفتم در گفتمان مذهبی و در قالب «امر به معروف و نهی از منکر» یا «معیارهای دوست‌یابی» و «چگونگی مراوده با دیگران» از منظر اسلامی نیز قابل طرح است که تشریح آن خود به صاحبانِ اندیشه در این زمینه موکول می‌گردد.
ولی‌نژاد در جمع‌بندی پایانی اظهار داشت: در باب چگونگی شکل‌گیری الگوهای پوششی افراد باید گفت نیاز فطری، کسب پرستیژ یا منزلت و دلایل مشابه موجب می‌شوند توده مردم از مراجعی در نقاط عطفِ تاریخی که ممکن است تصادفی باشند، سبک‌های خاص پوششی‌ای را تقلید، درونی و بازتولید می‌کنند که این فرایند اگر در بطن تاریخ و در بازه‌ای بلندمدت نگریسته شود هم می‌تواند به بازتولید آن رفتارها بینجامد؛ و یا هم می‌تواند به دلیل فعل و انفعالاتِ درونیِ شبکه‌های روابط؛ و یا مرزبندی‌های دستگاه‌های حاکمه به بازتولید معکوس آنها ختم شود. این یعنی نوع پوشش نه می‌تواند صرفاً عامل‌محور باشد و نه صرفاً ساختار محور نگریسته شود.
نام شما

آدرس ايميل شما

سعید جلیلی اپوزیسیون دولت می‌شود؟

سعید جلیلی اپوزیسیون دولت می‌شود؟

یک واقعیت غیر قابل انکار وجود دارد و آن هم این است که سعید جلیلی در روزهای پساروحانی ...
برنامه‌هایی که بیشترین حجم اینترنت را در گوشی مصرف می‌کنند

برنامه‌هایی که بیشترین حجم اینترنت را در گوشی مصرف می‌کنند

میزان استفاده از اینترنت در برنامه‌های مختلف و محبوب در بین کاربران در این خبر بررسی ...
اخراج استادان یا برکناری استثناها‌؟

اخراج استادان یا برکناری استثناها‌؟

قطع همکاری یا به زبان خودمانی اخراج دو استاد دانشگاه بهشتی و صنعتی شریف باعث شد تا جمعی ...
فایل های مرتبط
1