تاریخ انتشار
سه شنبه ۲ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۶
کد مطلب : ۴۲۸۸۰۰
ناگفتههای جنجالی علی اکبر صالحی؛
خودداری احمدی نژاد از انجام دستور رهبری در موضوع مذاکرات هستهای / میگویند چرا درمورد برجام و هستهای قسم خوردی؟ قسمم را الان دو برابر میخورم / اگر برجام نباشد و دوباره به شورای امنیت باز گردیم، فاجعه میشود؛ آن وقت میخواهیم چه کار کنیم؟
۱
کبنا ؛دکتر علی اکبر صالحی، از مُتأدِب، محترم و باپرنسیب ترین شخصیتهایی است که در جمهوری اسلامی دیدهام؛ انسانی آرام و بردبار که آهسته سخن میکند و هنگام مصاحبه، همهی جوانب را در نظر میگیرد که نکند با زبانش، کسی را بیازارد؛ و از همین روست که در میان اهالی سه دولت خاتمی، احمدینژاد و روحانی مشهور به دولتمردی «متقی»، «متدین» و «وطن دوست» است.
او تحصیلات خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) و مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) در رشتههای فیزیک هستهای و مهندسی هستهای انجام دادهاست. صالحی استاد مهندسی انرژی دانشگاه صنعتی شریف است و دو دوره رئیس این دانشگاه بودهاست.
صالحی در مصاحبه با «انتخاب»، جدا از گلایه و ابراز ناخرسندی نسبت به برخی سلوک اخلاقی جریانهای سیاسی، با وجود تقابل جدی دکتر جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در دوره احمدینژاد با او به عنوان وزیر خارجه، با احترام از جلیلی یاد میکند و با آداب و ادب، انتقادات خود نسبت به او را مطرح میکند.
پیرامون احمدینژاد نیز چنین سخن میکند. از حمایتهای رییس دولت دهم از او در مقام وزیر خارجه قدردانی میکند و نقدهای محترمانه و آرامی متوجه احمدی نژاد (با وجود اختلاف نظر سیاسی) میکند.
او در بخشی دیگر از این مصاحب، داستان جنجال برانگیز و محرمانهی کانال دوم مذاکره با آمریکا در دولت احمدی نژاد و استنکاف رییس دولت دهم از دستور رهبری برای هماهنگی این کانال را شرح داده و از دکتر ظریف میخواهد، تمامی اسناد آن مذاکرات را منتشر کند تا «ملت بدانند در آن سالها چه گذشت، هم آموزنده است و هم تاریخ به قضاوت خواهد نشست»
تیترهای کلیدی در یک نگاه
*تفاوت رویکرد بایدن با ترامپ یک فرصت است
*اگر امریکا با ایران کنار بیاید، از منظر واشنگتن، از طریق تهران میتواند چین را مهار کرد؛ پکن و مسکو این را فهمیدهاند / بایدن چگونه میخواهد چین و روسیه را مهار کند؟ بهتر است بیش از این با ایران کلنجار نرود و دیوار اعتماد را بازسازی کند / این کمربندی که آمریکاییها دور روسیه انداختهاند سگکش روی ایران بسته میشود
*بعید است ترامپ در زمان باقی مانده کاری علیه ایران بکند؛ او از الان به فکر 2024 است
*بعید می دانم در جمهوری اسلامی ایران کسی واقعاً علاقه مند بوده که ترامپ همچنان پابرجا بماند /
*در گزارشهای محرمانه ندیدم از قول چینیها گفته شود منتظر دولت اصولگرا هستند
*اگر قانون مجلس از تجانس لازم برخوردار نباشد حداقلش این است که همه تمکین میکنند اما درست پیاده نمیشود / آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ دوستان میگفتند فاتحه صنعت هستهای خوانده شده اما امروز می گویند فوراً غنی سازی 20 درصدی را آغاز کنید / چیزهایی که در قانون مجلس خواسته شده در قالب گامهای پنج گانه هم بود / تعجب میکنم شورای نگهبان چگونه این قانون مجلس را تصویب کرده است؛ می گویند هزارتا سانتریفیوژ آی آر 6 بسازید، اما نگفتهاند پولش را کی میدهد؟ / این طور که نمیشود قانونگذاری کرد، به اعتبار صحبت یک نفر در شورای امنیت ملی
*صدور آن بیانیه توسط دبیرخانه شورای امنیت ملی کار درستی نبود
*شاید آقای عباسی از منظر خودشان این آمادگی را دارند که شخصاً تا حد جنگ جلو بروند، اما جنگ و صلح در اختیار رهبری است
*شهید فخری زاده در مذاکرات برجام حضور نداشت، اما با ایشان مشورت میشد / ادعای مصاحبه بازرسان آژانس با شهید فخری زاده کذب است؛ اگر سند دارید منتشر کنید / اینکه می گویند بازرسان آژانس جاسوسند را قبول ندارم / اخراج بازرسان آژانس؟ با این روشها که نمیشود کشورداری کرد / نمیشود که خود را معزول از دنیا کنیم / از همکاریهای فنی آژانس ما کلی داریم استفاده میکنیم / این تعریف زندگی بین المللی نیست که از همه جا بیرون بیاییم و و هر چه میخواهیم باید اجرا شود و هر چه خواستند را رد کنیم
*اگر صنعت هستهای نابود شده و فاتحهاش را خواندهاند، پس چه می گویند همان آنی که قانون مجلس ابلاغ شد، اجرایش کنید؛ خودرو هم بخواهید روشن کنید به این سرعت نمیشود / آن چاله راکتور را خودشان با فوتوشاپ بتون ریخته بودند؛ این اخلاق ماکیاولیستی ست نه اسلامی / چرا حق را با لباس باطل میپوشانید و شما اگاهانه این کار را میکنید؟ برای چی؟ یکسری خواستههای سیاسی و آرزوهای سیاسی / اینقدر کشور بی مسوولیت است که یک کسی مانند صالحی آمده سازمان انرژی اتمی را نابود کرده و همه هم نشستهاند نگاه میکنند
*بعید میدانم در این چند ماهه باقی مانده پرونده هستهای به دبیرخانه شورای امنیت ملی برود
*اگر برجام نباشد، اروپا یکی ازعناصر مهم تأمین کننده امنیتش را از دست میدهد / اگر برجام به هم بخورد ما قطعاً با اجماع جهانی روبه رو میشویم / اروپا یا حتی هند با این همه بزرگیاش از احکام ثانویه آمریکا با شرمساری صحبت میکنند، البته برای ما نان و آب نمیشود / قبل از برجام، کشورها نه تنها در مقابل ایران شرمسار نبود بلکه طلبکار هم میشدند / نام کشورهایی را میتوانم ببرم که از دوستی نزدیکتر از آنها نداشتیم، اما میگفتند نمیتوانیم با شما همکاری کنیم / اگر برجام نباشد و ما دوباره به شورای امنیت باز گردیم فاجعه میشود؛ آن وقت میخواهیم چه کار کنیم؟
*خیلی از ائمه جمعه آمدند صنعت هستهای را دیدند و گفتند از صحبتهایمان متاسفیم / بزرگوارانی را میبینم که با وجود این که واقعیت به آنها منتقل شده اما همچنان در تریبونهای خودشان می گویند که صنعت هستهای نابود شده / عباراتی می گویند که برای ما خیلی سنگین است. مثلاً می گویند سانتریفیوژها را که جمع کردند با لگد زدند نابودکردند. حداقل عقل حکم میکند ما لگذ نزنیم. آخر این چه حرفی است؟ / طوری صحبت میکنند که انگار ما یک قوم دشمن هستیم که متولی سازمان انرژی اتمی شدهایم! چرا؟ / هرکسی هر حرفی ولو غلط از نظر فنی در مورد هستهای بگوید همه باور میکنند
*دیگر دانشمند هستهای هم تعریفش را از دست داده؛ مثل اینکه جوان طلبه را یکدفعه آیت الله العظمی خطاب کنیم / از نگاه اینها، هر کسی که از در سازمان انرژی اتمی وارد میشود میشود دانشمند هستهای؛ الان شما جزو دانشمندان هستهای هستید؛ حواستان باشد / میخواهند ما را خسته کنند؛ به جای اینکه خودشان قد بکشند، میخواهند دیگری را پایین بکشند و روی شانهاش بایستند
*می گویند چرا قسم خوردی؟ قسمم را الان دو برابر میخورم؛ الان در همه امور صنعت هستهای در حال پیشروی هستیم / چرا زمانی که دوستان متولی بودند نرفتند نیروگاه هستهای احداث کنند / سازمان انرژی اتمی از سال 53 تا الان نزدیک به 47 سال ازعمرش میگذرد. دوستان نزدیک به دوسال و نیم در سازمان بودند چرا نیامدید نیروگاه راه بیندازید؟ / دکتر عباسی خیلی علاقه مند بودند که در سازمان همچنان ادامه خدمت میدادند اما خب تقدیر را که نمیشود کاری کرد /
*این که دانشمندان هستهای را بیرون کردند؛ بگویند کدام دانشمند هستهای؟ / دکتر عباسی یک تعریفی از دانشمند بکنند، بعد اسمهای دانشمندانی که ما بیرون کردیم را بدهند / مگر میشود کسی، کسی را اخراج کند؟ مگر دیوان عدالت اداری نداریم؟ / مگر کشور بی صاحب است؟/ اگر دانشمندی را بیرون کردم، بروند علیه من شکایت کنند؛ چرا تا کنون نکردهاند؟
*سالی حدود 250 میلیون دلار برای صنعت هستهای هزینه شده؛ میلیاردها دلار در سال هزینه نشده / مردم ما بدانند که یک نیروگاه 1000 مگاواتی هستهای در سال 11 میلیون بشکه صرفه جویی نفت دارد / اگر چالشمان با غرب به جای بحث هستهای، از نوع سیاسی یا دموکراسی و حقوق بشر بود، چه طور میخواستیم حلش کنیم؟
*برخی اصرار دارند بگویند که مشکلات معیشتی مردم منشأ خارجی ندارد / فرض کنید مدیریت داخلی ایده آل همراه با عدالت و آزادی اجتماعی کامل بود اما وقتی روابط بانکی نداشته باشید چه طور میخواهید کار کنید؟ یک کشور که به صورت منزوی نمیتواند خودش را نگه دارد
*وزارت خارجه در ایران خیلی مبسوط الید نیست؛ مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیریمان متعدد است / وزارت خارحه با قید و بند باید حرکت کند / رویکرد بین المللی ایران باید به یک اجماع ملی بدل شود که هر مقامی در آن دخالت نکند / امیر قطر به من گفت مطمئنید درمورد امنیت خلیج فارس میخواهید صحبت کنید؟ گفت فلانی در ایران چنین صحبتی کرده؛ من گفتم ترجمه اشتباه است، گفت شوخی نکنید / مسوولان مختلف ما در جاهای مختلف راجع به سیاست خارجی حرف میزنند اما شما هیچ وقت شنیدهاید وزیر خارجه ما راجع به صنعت هستهای اظهار نظر کند؟ / دیگر مسوولان شبانه روز راجع به سیاست خارجی صحبت میکنند
*ما به سمت روسیه، چنین یا امریکا غش نکردهایم
*اینکه می گویید دولت را بدهیم به فلان طیف؛ بعد از یکسال همان طیف میشود چند دسته و چند گروه
*باید بپذیریم بخش قابل توجهی از مشکلات ما ناشی از آن طرف مرزهاست و علاجش این است که رویکرد بین المللی ما یک تعریف واضحی داشته باشد؛ باید کاری کنیم که وزارت خارجه از این حالت خارج شود و واقعاً اختیار داشته باشد
*آقا دستور فرموده بودند مذاکرات با آمریکا در مسقط و مذاکرات 1+5 باید هماهنگ جلو رود؛ گفته بودند رئیس جمهور متولی هر دو مسیر باشد، اما اقای احمدی نژاد استنکاف کردند / وقتی نظر حضرت آقا را به ایشان گفتم، گفتند امادگی چنین کاری را ندارم / آمریکا در زمان انتخابات، آماده بود هرچه سریعتر با ما مساله هستهای را حل وفصل کند، اما فرصت سوزی شد / از آقای ظریف میخواهم اسناد آن کلاسور بزرگ درمورد مذاکرات مسقط را منتشر کنند، وگرنه ممکن است خدای ناکرده اینها یکدفعه یکجوری محو شود / پس از کسب مجوز از رهبری، میگفتند میگفتند شما یک برداشت اشتباهی دارید و این چنین نیست؛ دوباره استفسار شد و دو سه ماه طول کشید که ما بار اول برویم با آمریکاییها بنشینیم / بار اول که دیپلماتهای ایران رفتند، امریکایی تعجب کردند و گفتند باور نمیکردیم بیایید و چرا این قدرطول کشید / بار دوم نمیگذاشتند دیپلماتها را به مسقط بفرستم، ولی من با اختیارات خودم فرستادمشان / توبیخ خاص که نشدم اما گفتند شما چرا گروه را اعزام کردید؟
*هنر دکتر روحانی در مذاکرات سال 82 این بود که مانع اجماع جهانی علیه ایران شد / اقای جلیلی، یک مقدار که چه عرض کنم؛ انعطافش کم بود / علت این که مذاکرات گامی به جلو نرفت این بود که آقای جلیلی سفت گرفته بود / از 86 که اقای جلیلی مسوولیت گرفت تا 89 ما سه تا قطعنامه گرفتیم برای همین مقاومتی که به خرج داد / آقای جلیلی پذیرفته بود راجع به غنی سازی 20 درصد اقداماتی بکند، البته به صورت استپ بای استپ، ولی خب مقبول واقع نشده بود / آقای جلیلی در مذاکره آرمانگرا بود، اما دکتر ظریف عملگرا بود
*در بحث مذاکرات، آقای جلیلی تجربه نداشت؛ در ذهنش بود که داد ستد باشد اما داد نه / دکتر ظریف کوله باری از تجربه بود
*مواضع کلامی دکتر احمدی نژاد گاهی با رویکرد فکریاش تعارض دارد؛ برای همین می گویند بهتر است آدم کمتر صحبت کند
*با تلاش آیت الله هاشمی، نشست سازمان کنفرانس اسلامی در دوره احمدی نژاد در تهران برگزار شد
*هیچ برنامهای برای 1400 ندارم اما درباره تقدیر اگر صحبت میکنید که چه مقدر کرده، من از کجا بدانم
متن کامل این مصاحبه در زیر آمده است:
ممنون از فرصتی که در اختیار انتخاب قراردادید اگر صحبت خاصی در ابتدای مصاحبه دارید بفرمایید:
صالحی: بسم الله الرحمن رحیم. اولاً خسته نباشید می گویم خدمت جنابعالی. به هرحال توانستید در مدت کوتاهی یک سایت بسیارمفید و موثری را راه اندازی کنید که به نظر من مخاطب فراوانی دارد. ان شاءاله امیدواریم در مسیری که حرکت میکنید مسائل را به گونهای منصفانه و عادلانه و به دور ازهرگونه سمت گیریهای سیاسی جناحی مطرح بکنید و نظرات مخاطب را که عمدتاً مردم هستند در نظر بگیرید. خیلی مهم است و من واقعاً احساس میکنم تا به امروز شما چنین عمل کردید. سعی کردید که از منافع و حاکمیت ملی دفاع کنید و نیازهای فکری و دغدغههای مردم را از نظر سیاسی و اجتماعی به گونهای مطرح کنید. این جای تقدیر دارد. من به سهم خودم تشکر میکنم.
من یکی از بازدید کنندگان سایت شما هستم ضمن این که سایتهای دیگر را هم میبینم. خب شغل ما اقتضا میکند که مروری بر همه سایتها داشته باشیم تا یک تصویری از وضعیت افکارعمومی جامعه به دست بیاوریم. تشکر میکنم از این که این فرصت را پیش آوردید
شما که خدایی نکرده دچار بیماری کرونا نشدید؟
صالحی: من گرفتم، اما خوب شدم. الان هم کسی از من کرونا نخواهد گرفت. من هم از کسی نخواهم گرفت.
پس الان به حمدلله مشکل حل شده
دکتر صالحی: بله. سه هفتهای گرفتارش بودیم
در منزل قرنطینه بودید؟
بله. ولی به حمدلله عبور کردیم
خدا را شکر. آقای دکتر همان طور که مطلعید در انتخابات آمریکا ترامپ با همه اقداماتی که انجام داد و توییت هایی که مدام منتشر میکرد بالاخره شکست را تلویحاً به نوعی پذیرفته است. از این که فردی مانند بایدن روی کار آمده است و فردی مانند ترامپ که ضربات سنگینی به کشور زده است، از میان رفته خوشحال هستید؟
صالحی: ببینید بحث خوشحالی وبدحالی ما که به این گونه امور ربطی پیدا نمیکند. ما به دنبال منافع ملی و رفع مشکلات مردم هستیم. یعنی هرکسی در هر ارگانی از وزارت امور خارجه گرفته تا سازمان انرژی اتمی به ویژه در این مورد به خصوص پرونده هستهای، تمام تلاش این هست که کید شیطان را بتوانند برطرف کنند و تاجایی که امکان دارد نگذارند که شیطان آسیبی به مملکت وارد کند. لذا همه هم و غم ما این است که چگونه از فرصتهای پیش آمده حسن استفاده را در جهت تأمین منافع ملی ببریم. به هرحال این واقعیتی است که رویکرد بایدن با رویکرد ترامپ فرق خواهد کرد. این یک فرصت است. البته ما هنوز باید صبر کنیم ببینیم بایدن چگونه میخواهد عمل کند ولی قطعاً در رویکردها تفاوتهایی هست. حداقل در صحبتهایی که کردهاند چنین به نَظر میرسد. وقتی که ما یک ارزیابی از گذشته آنها انجام میدهیم و همین طور اطلاعی که تا حدودی از نگاهشان به مسائل بین المللی و سیاسی داریم، تصور میکنم اگر رفتارشان هم همان گونه که ما استنباط و برداشت کردهایم باشد به نظر میرسد با آمدن بایدن میتواند فرصتی پیش بیاید که مسائل و مشکلاتی را که ترامپ به وجود آورده بود به نحوی حل و فصل شود. حالا بایستی دید چه اتفاقی می افتد
فکر میکنید بعد از سرکار آمدن بایدن، احتمال این که آمریکا به برجام و کشور هم به شرایط سال 94 بازگردد ممکن است؟
صالحی: ببینید چیزی که تا به حال بایدن و مشاورانش گفتهاند ناظر بر این امر هست که بازگردند
امیدوار هستید که دولت بالاخره این مجوز را داشته باشد که بتواند....
صالحی: آنها اگر بخواهند بازگردند که ما استقبال میکنیم. بدون قید وشرط البته. به همان شرایط قبل از خروج ترامپ اگر بازگردند بارها مسوولان ما اعلام کردند که استقبال میکنند. تا به امروز هم شنیدهها ناظربر این امر هست که گویا میخواهند باز گردند. من آخرین صحبتهایی که از مشاوران بایدن، سالیوان و دیگران شنیدم این بود که فعلاً در این موضوع علاقه مندند بازگردند. حالا ممکن است موضوعات دیگری مد نظرشان باشد که بخواهند راجع به آن صحبت کنند که بحثی جداگانه است ولی ما فعلاً داریم درباره برجام صحبت میکنیم. قطعاً جمهوری اسلامی هم گفته که ما هیچ شرط و شروطی را برای برگشت امریکا به برجام از منظر آنها نمیپذیریم. این که منتفی است. حالا باید منتظر شد و دید که ایا به گفتههایشان عمل میکنند یا خیر.
آقای دکتر فکر میکنید موضوع اصلی سیاست خارجی بایدن در دولت آینده چه چیزی میتواند باشد؟
صالحی: من فکر میکنم بایدن غیر از مشکلات متعددی که ترامپ با خارج شدن از خیلی از مؤسسات بین المللی برای آمریکا به وجود آورد، مثل یونسکو، WHO یا خیلی از معاهدات بین المللی ولی عمده محورهای سیاست خارجی بایدن با مطالعاتی که انجام دادیم سه محور اصلی است. یکی چین است که رقیب اقتصادی امریکاست و امریکا برای حفظ هیمنه خودش به عنوان قدرت مطلق اقتصادی و نظامی باید چین و روسیه را مهار کند. روسیه رقیب نظامیاش است و چین رقیب اقتصادی و اینها دارند مدام رشد میکنند و تا این دوتا را مهار نکند نمیتواند تضمین کننده قدرت مطلق خودش برای دهههای آینده باشد
ایران میتواند با این دو گزینه بازی کند؟
صالحی: ایران هم برایش مهم است. از چه نظر؟ ایران نه رقیب نظامیاش است و نه رقیب اقتصادیاش. ایران به عنوان یک بخشی مهم است که اولاً میتواند در خاورمیانه که یک منطقه مهمی در جهان است نقش آفرینی کند. این خاورمیانه تأمین کننده انرژی چین است. بخش عمده خاورمیانه زیر نظر وسلطه آمریکاست. اگر آمریکا اراده کند عربستان سعودی نفت به چین نخواهد فروخت، کویت نفت به چین نخواهد فروخت. پس تنها کشوری که قابلیت فروش نفت و گاز به مقدار وسیع دارد ایران است و اگر آمریکا بتواند به گونهای با ایران کنار بیاید- من البته دارم از منظر آمریکا صحبت میکنم تصور اشتباه پیش نیاد- که من بتوانم به چین فشار بیاورم میتوانم منابع انرژی چین را مهار کنم و این گونه چین را در مضیقه قرار دهم. آمریکا نمیخواهد با چین وارد جنگ شود. چون هزینه جنگ زیاد است
پس ایران هم میتواند از این مسیر امتیازات خودش را بگیرد
صالحی: حالا ببینید روسیه را چه طور میخواهد مهار کند. بلاخره روسیه کشور بزرگی است و دور آن طوقی انداخته است. یکی یکی دارد درون کشورهای اطراف روسیه نفوذ میکند. لتونی، استونی؛ لاتزیا، بلاروس و.. را دارد وارد جبهه خودش میکند. به نظر من این کمربندی که دور روسیه انداختهاند سگکش روی ایران بسته میشود و ایران یک همسایه بزرگ مستقلی برای روسیه است. استقلال سیاسی اینجا معنی پیدا میکند. کشوری است که خودش برای خودش تصمیم سیاسی میگیرد و مانند باقی کشورها نیست که در مدار سیاسی کشورهای دیگر بچرخد. لذا برای امریکا مهم است که اگر یک جوری با ایران تعامل کند میتواند به روسیه فشار بیاورد. روسها و چینیها این را فهمیدهاند. چین دارد پیشنهاد میدهد که بیایید در منطقه بحث مذاکره جمعی کنید. این نشات گرفته از این حقیقت است که نگران است که در آینده چه خواهد شد و از حالا میخواهد جای پایش را در منطقه خاورمیانه وغرب آسیا قوی کند. البته این جور فکر میکند بالاخره او هم تلاش خودش را میکند
ایران میتواند در زمین هردو بازی کند
صالحی: این به همین راحتی نیست. چون همه دست یکدیگر را خواندهاند. اگر ما یک مثلثی را در نظر بگیریم. یک رأس آمریکا یک رأس چین و یک رأس روسیه، یک فرصتی اینجا برای ایران پیش آمده است.
فرصتی تاریخی
صالحی: بله فرصت تاریخی که چگونه در این برهه زمانی عمل کند که منافع خودش را حداکثر کند. استقلال سیاسی خودش را حفظ کند و به هیچ طرفی غش نکند. توجه میکنید؟ این نیاز به یک اجماع، وحدت و انسجام درونی دارد. به این راحتی حاصل نمیشود. لذا برای بایدن در مرحله نخست چین مهم است. در مرحله دوم روسیه است. برای این که اگر از چین غافل شود چین بر آمریکا غلبه میکند و دیگر دلار یواش یواش از عرصه خارج میشود. اگر دلار از تعاملات بین المللی خارج شود دیگر آمریکا، آمریکا نیست. آمریکا دارد کاغذ چاپ میکند و میدهد و در مقابل اموال مردم دنیا را میگیرد. کاغذ میدهد نفت میگیرد. کاغذ میدهد طلا میگیرد. اگر این امتیاز را از دست بدهد دیگر آمریکا نیست. لذا چین در حال بالا آمدن است و اولین مشکل بایدن چین است دومین مشکلش روسیه است. چه اعلام کند چه نکند. ایران اینجا در جایگاه یک نقش آفرین برایش مهم است. ایران هم که اصول واستقلال سیاسی و اهداف خودش را دارد.
با این اوصاف بایدن راحتتر و بدون پیش شرط به برجام بازگردد..
صالحی: به عنوان یک تحلیلگر صحبت میکنم نه به عنوان معاون رئیس جمهوری. تصورم این است که بایدن باید مساله ایران را از این که هست پیچیدهتر نکند چون نفعی نمیبرد. چین و روسیه را چه طور میخواهد مهار کند. چه قدرت مهمی دارد که مهارشان کند؟ چیزی که اثرگذار باشد منبع انرژی است. شما یک لحظه تصور کنید امریکا بگوید هر کشوری که به چین نفت بفروشد تحریمش میکنم، همان طور که با ما هم همین کار را با تحریمهای ثانویه کرد. آن وقت چه میشود؟ لذا بایدن به جای این که بخواهد بیش از این با ایران کلنجا برود بهتر است شروع به بازسازی دیوار اعتمادی که از دست رفته بکند.
ترامپ در دو سه ماه آینده کار خطرناکی میتواند علیه ایران بکند؟
صالحی: بعید است. ترامپ با این شکستی که خورد، به فکر 2024 است. از حالا این زمزمه را میکند برای این که یک پایگاه مردمی نسبتاً قوی هم دارد. غرب و شرق آمریکا که عمدتاً نخبگان و فرهیختگان آمریکا هستند به بایدن رأی دادند. درون آمریکا که بیشتر طبقه عادی و کشاورز و با گرایشهای ملی گرایانه هستند به ترامپ رأی دادند. لذا پایگاه اجتماعیاش را دارد و 2024 میتواند حساس باشد لذا بایدن باید کاری کند که علاوه بر این که آن میراث ترامپ را از بین میبرد، تمایل قشر ملی گرا هم به ترامپ کم شود.
آقای دکتر برخی در ایران از این که ترامپ از کار کنار رفت ناراحتند. به نظر شما علت ناراحتی این افراد که به ترامپیست های وطنی معروف شدهاند چیست؟
صالحی: به نظر من این سؤال اصالت ندارد. از آن عبور کنید. من فکر میکنم این صرفاً یک برداشت میتواند باشد. من بعید می دانم در جمهوری اسلامی ایران کسی واقعاً علاقه مند بوده که ترامپ همچنان پابرجا بماند و برخوردش با ایران ادامه پیدا کند. این که بعید است.
از این لحاظ عرض میکنم که در واقع یک جریان سیاسی خاص در کشور ما معتقد بود که اگر ترامپ بماند میتواند در انتخابات 1400 نقش مهمتی ایفا کند به همین خاطر این حمایت از ترامپ در شبکههای اجتماعی خیلی برجسته بود.
صالحی: به نظر من گمانه زنی است. فکر نمیکنم این طور باشد. صحبتهایی میشود اما در حدی نیست که بخواهیم روی این موضوع تحلیل جدی کنیم. در ثانی می گویند العبد یدبر والله یقدر. ما باید ببینیم تقدیر الهی چیست حالا هر کسی هر تدبیری میخواهد برای خودش بکند، بکند ولی ما در این موضوع به خصوص باید منتظر تقدیر الهی باشیم.
آقای دکتر اخیراً گفت و گویی با اقای ظریف داشتیم ایشان گفتند برخی دوستان در داخل گرا میدهند به خارج از کشور. آمریکا و کشورهای دیگر که با این دولت مذاکره نکنید ما در راهیم با ما مذاکره کنید.
صالحی: این [بحثها] وارد حوزه سیاسی میشود. من در جایگاهی نیستم که اظهار نظر سیاسی کنم. واقعاً یک مقدار این حرف سنگینی است و به نظر من مستلزم داشتن داده لازم است.
ایشان گفتند اخباری دارم که به من رسیده است.
صالحی: بله من چون که در جایگاه سازمان انرژی اتمی سروکاری با این گونه اخبار ندارم لذا نمیتوانم به ضرس قاطع اظهار نظر کنم ولی در مجموع به نظر من تمام این صداهایی که در داخل شنیده میشود و نوعاً صداهای متعارض و متناقضی است، همه میخواهند در جهت منافع ملی حرکت کنند. حالا هر کسی از منظر خودش فکر میکند منافع ملی در این مسیر قابل تحقق است. این بحثهایی است که باید در میزگردهای علمی مطرح کرد. طرح آن در مصاحبهها نیازمند داشتن اطلاعات موثق و دقیق است تا انسان بگوید بله ما میدانیم طبق فلان گزارش، فلان تماس گرفته شده یا فلان اقدام انجام شده که در جهت گرفتن نتیجه به خصوصی یا در جهت رفتن به سمتی بوده که خواستههای حزبی یا جناحی خودشان را تأمین کنند.
آقای دکتر اخیراً یکی از نمایندگان مجلس صحبتی داشت گفت چین منتظر یک دولت اصولگراست تا با ایران گفت وگو کند برای همین می گویم خیلی غیر علنی نیست. آشکار است.
صالحی: اظهار نظر یک نماینده با کمال احترام برای او به نظرم به گونهای نیست که نشان دهنده اطلاع او یا در جریان قرار داشتن او از جزییات مذاکرات سیاسی ما با چین باشد. این وزارت خارجه است که میتواند اظهار نظر کند. این دولت است که میتواند اظهار نظر کند. این نهادها هستند که در ارتباط مستقیم با کشورهایی مانند چین و روسیه و دیگران هستند.
صحبتی که شما میفرمایید که [گفتهاند] چینیها این حرف را زدند یا چنین تمایلی نشان دادهاند، ما جایی ندیدیم در گزارشهای سیاسی که به دست ما میرسد یا گزارشهای محرمانه چنین نقل قولی از مسوولان چینی نشنیدهایم.
اخیراً گفته شد سازمان انرژی اتمی در کنار وزارت خارجه مخالف طرح اخیر مجلس درباره برجام است و گفتهاند به ضرر منافع ملی می دانیم. شما خودتان صراحتاً در این زمینه صحبتی نداشتهاید؟
صالحی: اصلی که ما به آن معتقدیم این است که مجلس حق قانونگذاری دارد. این یک اصل است. این را هم معتقدیم که مجلس زمانی قانونگذاری میکند که قطعاً زمینههای لازم را برای آن قانون مورد نظر فراهم کرده باشد والا در خلأ که قانون گذاری نمیکنند. در این ارتباط هم قطعاً مجلس برای وضع این قانون میبایستی با مجموعه ارگانهایی که ذیربط بودند با این قانون مشورتهای لازم را کرده باشد و نظراتشان را گرفته باشد. به این صورت اگر باشد قانون درتجانس خواهد بود به گونهای که همه به نحو احسن از آن تبعیت میکنند و به نحو احسن پیادهاش میکنند. اگر قانون از تجانس لازم برخوردار نباشد حداقلش این است که همه تمکین میکنند اما درست پیاده نمیشود. تمکین کردن یک بحث است، درست پیاده کردنش بحث دیگری. برای این که یک قانون درست پیاده شود باید از آن هویت مورد نظر برخوردار باشد به این معنی که توافق اولیه ارگانهای ذیربط حاصل شده باشد.
مقصودتان از درست پیاده شدن دقیقاً چیست؟
صالحی: مثلاً ممکن است در قانون ذکر نشده باشد با تأخیر شما آن را جلو ببرید یا از اختیارات خودتان استفاده کنید به نحوی موانعی را بر سر اجرایی کردن قانون پیاده کنید. همیشه هر ارگانی بالاخره اختیاراتی دارد میتواند از آنها استفاده کند و موانعی را ایجاد کند تا قانون با کندی بیشتر روبه رو شود ولی بازگردیم به این قانون که فرمودید. بخش عمده این قانون حول محور فنی میگردد. به نظر من این بخشش میتواند یک فرصت باشد. می گویند آفتاب آمد دلیل آفتاب. همان طور که آقای کمالوندی هم در مجلس گفتند، در این قانون آمده که غنی سازی 20 درصدی را فوراً آغاز کنید. هزارتا سانتریفیوژ آی آر 6، هزارتا سانتریفیقوژ آی آر 2M، چنین و چنان. فلز اورانیوم. همه اینها را فوری انجام دهید. خب این از منظر برخی از دوستان که میگفتند فاتحه فناوری صنعت هستهای خوانده شده است. ما فاتحه را برای چه کسی میخوانیم؟ برای کسی که دیگر از دنیا رفته و قابلیت برگشتن به دنیا را ندارد. یا می گویند صنعت هستهای نابود شده است. یعنی هیچ اثر و اثاری از آن نمانده است. حالا چه طور است که این خواسته مجلس از یک مرجعی که نابود شده و فاتحهاش خوانده شده و ارزش حیاتی ندارد خواستهاند که این کارها را به سرعت انجام دهد. این خودش برای ما یک فرصت است که مردم بزرگوار ما و افکار عمومی مطلع باشند که صنعت هستهای با نشاط جلو میرود و دلیلش هم همین قانون مجلس است. اما چیزهایی که در این قانون خواسته شده در قالب گامهای پنج گانه هم بوده. گامهای پنج گانه، مصوب شورای عالی امنیت ملی بود و میتوانستند در قالب همان مصوبه از سازمان انرژی اتمی بخواهند که این موارد را مثلاً مقداری با سرعت بیشتر و وسعت بیشتر انجام دهد. شاید نیازی به قانون جدید نبود. اما به هر حال گفتم مجلس این حق را دارد که قانونگذاری کند.
شما مخالفتی با این قانون ندارید؟
صالحی: ما از نظر فنی مجری هستیم. سازمان انرژی اتمی در این گونه امور مخالفت و موافقتش معنی ندارد. اصل مساله یک مساله سیاسی است. اینجاست که وزارت امور خارجه و خود دولت باید اظهار نظر کند. ما مثل یک سربازی هستیم که دستش روی ماشه است به او می گویند شلیک کن. لذا من روی این مساله نمیخواهم اظهار نظر کنم. فقط از منظر مأموریت کاری خودم میتوانم اظهارنظر کنم.
در همان مصوبه شورای عالی امنیت ملی آمده که باید با وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی مشورت شود.
صالحی: بله در بعد فنیاش مشورت شود که ما به هرحال امکان عملیاتی کردن این مواردی که از ما خواسته شده است را داریم ولی حالا این را هم من بگویم. مثلاً می گویند هزارتا سانتریفیوژ آی آر 6 بسازید. خب ما این توانایی را داریم، میسازیم اما نگفتهاند پولش را کی میدهد؟ این یک نقص جدی قانون است. من تعجب میکنم شورای نگهبان چگونه این قانون را تصویب کرده است. چونکه عمدتاً تاجایی که مطلع هستیم اگر قانونی وضع شود و هزینه برای دولت در آن دیده شود ولی منابعش دیده نشود شورای نگهبان رد میکند. حالا این یکی از مواردی است من حداقل در این قسمتش میتوانم اعتراض داشته باشم و یا نقدی داشته باشم که شما خواستههایی را از سازمان انرژی اتمی دارید که ما آمادگی آنجام آن را داریم ولی با کدام بضاعت مالی. بلاخره وقتی شما هزارتا سانتریفیوژ آی آر 6 میخواهید مواد اولیهاش را باید تأمین کنید. خیلی چیزهای دیگر را باید تأمین کنید. پولش از کجا باید بیاید؟ اگر از منابع داخلی باید تأمین شود اینها یا نمیدانند منابع داخلی ما چه قدر است یا نمیدانند ارزش هر سانتریفیوژ آی آر 6 چه قدر است! لذا این یک نقص در قانون است. من نمیدانم چه طور میخواهند برطرف کنند. ما که نمیتوانیم برویم به مجلس بگوییم پول بده. ما باید به دولت بگوییم پول بده. به سازمان برنامه و بودجه بگوییم پول بده. سازمان برنامه و بودجه هم میگوید که من در سال 99 اصلاً منابعی برای این کارهای فوق العاده ندیدم و لذا چون قانون شامل و کاملی نبوده خودش مانع برای خودش ایجاد کرده
پس یکی از دلایل پیاده نشدن احتمالی قانون میتواند همین مشکل بودجه باشد.
بله مساله مالی مساله عمدهای است. نمیشود مسئولیتی را تحمیل بکنید که از طاقت طرف خارج باشد.
اخیراً آقای فریدون عباسی (نماینده مجلس و رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی) در مصاحبهای گفتهاند که ممکن است ما حتی سراغ خروج از ان پی تی هم برویم و اگر شده تا پای جنگ هم میایستیم. شما در این زمینه نظری ندارید؟
نظر ایشان برای خودشان محترم است اما مسائل جنگی مربوط میشود به مقامات ارشد نظام. مقام معظم رهبری هستند که تعیین کننده صلح و جنگ هستند. ما نمیتوانیم در این امور این طور راحت صحبت کنیم. حضرت آقا فرمودند جنگ نخواهد شد لااقل ما آن را مبنا قرار دهیم. اینها نظرات شخصی است. با احترامی که برای ایشان قائل هستیم ایشان دلسوزند و از منظر خودشان این آمادگی را دارند که شخصاً تا این حد جلو بروند. تصمیم این گونه امور با مقامات ارشد نظام است. بحث جنگ بحثی نیست که خدای نکرده با صحبت من و شما بخواهد عملیاتی شود.
جزو عجایب هم بود که این قانون ظرف 24 ساعت در شورای نگهبان تأیید شد. فکر میکنم در تاریخ بی سابقه باشد.
صالحی: این که در تاریخ با یا بی سابقه است را نمیدانم اما چون دو فوریتی بوده ظاهراً باید شورای نگهبان سریعاً پاسخ میداده است. همزمان که درمجلس بحث میشده، نمایندگان شورای نگهبان هم حضور داشتند. باز مختصرمشکلاتی که از منظر خودشان پیش میآید رخ داد که شورای نگهبان رفع مشکل کرد. ولی برای من هنوز همان ابهامی که گفتم باقی است که منابع مالی را چرا ندیدند. پاسخی هم نشنیدم. یک پاسخ غیر مستقیم شنیدهام که گفتهاند تأمین میکنیم. ازعده ای در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی پرسیدهاند گفتهاند ظاهراً این تأمین میشود. خب این طور که نمیشود قانونگذاری کرد، به اعتبار صحبت یک نفر. قانون تعیین کننده منابع است. فرد که نمیتواند تأمین کننده منابع باشد. حالا اگر درست باشد. من گفتم که این را شنیدم. خودشان میدانند. یعنی خودشان باید پاسخ دهند.
عجیب نبود که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی موضعی خلاف موضع رئیس آن شورا یعنی رئیس جمهوری داشت و بیانیهای صادر کرد که....
صالحی: به نظر من صدور آن بیانیه درست نبود
علتش را میفرمایید؟
بلاخره رئیس شورا رئیس جمهور است و این بیانیه ایجاد یک نوع شبهه کرده بود. دولت هم نظر خودش را داده است. من در جایگاهی نیستم که بخواهم اظهارنظر سیاسی کنم ولی به نظر من درست نبود صدور چنین بیانیهای.
تأیید میکنید که ممکن است علت شخصی یا سیاسی داشته، صدور آن بیانیه؟
صالحی: ما نیت خوانی نمیکنیم. با هر نیتی این بیانیه صادر شده، به هر حال درست نبود.
اخیراً مطرح شد که شهید فخری زاده در مذاکرات هستهای برجام حضور فعالی داشتند ممکن است دقیقتر بفرمایید نقششان چه بود؟
صالحی: در مذاکرات برجام حضور نداشتند. اما اگر گاهی نیاز بود با ایشان مشورت میشد. بخشی از کارهای ایشان پدافند هستهای است. پدافند هستهای هم کل کشور را در بر میگیرد. وقتی روی مسائل فنی-حقوقی هستهای صحبت میشود مسائل پدافند هستهای هم لاجرم در زمره این گونه امور مطرح میشود ولی ایشان عضو مذاکره کننده برجام نبودند.
حامی برجام بودند؟
صالحی: من هیچ وقت با ایشان درباره برجام صحبت صریحی که حامی هستند یا نیستند نداشتم ولی 20 سال بود که توفیق آشنایی با ایشان را داشتیم. به اعتبار این که من نماینده ایران در آژآنس بین المللی انرژی اتمی بودم و از همان زمان این پرونده ساختگی هستهای شروع شد لاجرم ما در تماس مستمر باهم بودیم. مشورتهای لازم را انجام میدادیم. خدا رحمتشان کند. مرد بزرگ و مدیر بسیارموفقی بود. انسان دلسوزی بود. میشود گفت علمدار حرکت علمی و نواوری در کشور بود. یکی از میراثهای خوبی که به جا گذاشت سازماندهی سازمان پژوهش و نوآوری در وزارت دفاع بود. این میراث آن قدر قوی بنیان گذاشته شد که قطعاً خلأ نبود ایشن را میتوانند آنهایی که زیر نظر ایشان پرورش یافتند ادامه دهند و این خلأ را پر کنند و مدیریت ایشان را استمرار کنند. ایشان در گمنامی کار میکردند. ایشان زکات علمش را پنهانی میداد و این اجر دوبرابر دارد. واقعاً جایشان خالی است. غیر ازاین که یک شخصیت علمی بودند، یک شخصیت دلنشین بودند وقتی که با ایشان صحبت میکردید واقعاً احساس خستگی نمیکردید. به همسر ایشان تسلیت ویژه می گویم.
روایتهای متعددی درباره این ترور در رسانهها منتشر شد شما روایت دقیقتری دارید؟
صالحی: نخیر ما هم همان چیزهایی که در رسانهها شنیدیم را میدانیم.
اقای دکتر میتوانید درباره ماجرای ترور آقای اردشیر حسین پور توضیح بدهید؟
صالحی: من اطلاعی ندارم
سال 85 گویا ترور شدند. اخیراً آقای مصطفی معین فاش کردند که نخستین ترور هستهای بوده
صالحی: من هم در همین رسانهها خواندم.
آقای عباسی گفتهاند که اطلاعات زیادی درباره شهید فخری زاده دارند و گفتهاند برجامیان میخواهند خودشان را به زور بچسبانند به شهید فخری زاده. تهدید کردهاند که اگر این روند ادامه پیدا کند افشاگری میکنند و گفتهاند که ایشان در آن دوره هم خیلی اذیت شدند.
صالحی: نمیدانم منظورشان چه بوده. از خودشان باید سؤال کرد. من که گفتم ایشان درمذاکرات برجام اصلاً حضور نداشتند و به آن مفهوم در برجام حضور نداشتند اما مورد مشورت قرار میگرفتند. ما از امور مربوط به پدافند هستهای که مطلع نبودیم. ایشان مسوولیتش را عهده دار بود.
بازرسان آژانس با ایشان مصاحبه داشتند؟
صالحی: اصلاً.
پس این ادعا کذب است.
صالحی: بله. مشخص است اگر هم داشتند سندش را بیایند منتشر کنند.
یک نکتهای هم هست که برخی از این حضرات می گویند که تیم آژانس و خارجیها اساساً جاسوسند. شما با این گزاره اساساً موافقید؟ درباره آقای البرادعی هم یک دورهای میگفتند
صالحی: عقل حکم میکند شما وقتی که درتعامل بین المللی قرار میگیرید، اساس را بر اعتماد نمیگذارید. مثل یک برادر دینی و هموطن خودتان که نیست. یک امر مسلم است که طرف مقابل هم که با ما ارتباط میگیرد، اساس را بر اعتماد نمیگذارد. ایرانیانی که میخواهند درنهادهای بین المللی استخدام شوند با مانع روبه رو هستند. آمریکاییها نمیگذارند. اروپاییها نمیگذارند. از همین منظر که می گویند اگر ایرانیها بیایند برای کشورشان جاسوسی میکنند. در صورتی که شما میبینید تعداد زیادی از کشورهای مختلف درنهادهای بین المللی کارمی کنند اما به ایرانیها که میرسد خیلی سخت گیری میکنند. وقت که علت را جویا شوید دلایل خیلی ابتدایی مطرح میکنند اما در حقیقت همان صحبتی است که شما مطرح میکنید. می گویند ایرانی است فردا ممکن است اطلاعاتی را منتقل کند. لذا یک چیزطبیعی است اما این که همه حالا واقعاً جاسوسند یا هرکسی رفت آنجا میخواهد جاسوسی کند نه من این را قبول ندارم.
شما اصلاً موافق اخراج بازرسان آژانس هستید؟
صالحی: با این روشها که نمیشود کشورداری و حکمرانی کرد که همه چیز را قطع کنیم. معزول از دنیا کنیم. درهیچ کنوانسیونی نباشیم. در هیچ قراردادی نباشیم. دور کشور را ببنیدیم. خفه میشویم این جوری. هر کنوانسیونی، هر معاهده و قرارداد بین المللی بخشی از حاکمیت شما را محدود میکند این یک امر طبیعی است اما در ازای آن امتیازاتی برای شما قائل میشود. مثلاً همین قرارداد پادمانی که بازرسان میآیند بخشی از حاکمیت شما را محدود میکند ولی امتیازاتی دارد. شما عضو آژانس هستید از تکنیکال کواوپریشن آژانس استفاده میکنید. از همکاریهای فنی آژانس ما کلی داریم استفاده میکنیم. در هرسال چه قدر کارگاههای آموزشی برقرار میشود. مهندسان و کارشناسان ما هر سال چند بار به اژآنس میروند به کشورهای مختلف میروند. بسترش را اژانس فراهم کرده که آموزش ببینند و خدمت کنند. اگر ما بخواهیم جزو آژانس نباشیم، در این معاهدات هم نباشیم این امتیازات را هم نخواهیم داشت. مثلاً شما فرض کنید ما الان عضو ایکائو نباشیم و بگوییم هواپیماهایمان از هر راهی دلمان خواست برود. هر هواپیمایی هم خواست وارد جو ما بشود به اختیار خودمان بگوییم آره یا نه. این جوری که نمیشود. همین ایکائو هم که عضوش هستید بخشی از حاکمیت شما را محدود میکند ولی امتیاز هم به شما میدهد. اجازه میدهد شما هم به جاهای دیگر پرواز کنید.WHO همین طور فائو همین طور. ما چرا عضو سازمان ملل یا سازمان کنفرانس اسلامی هستیم؟ ما هیچ جا نباشیم بعد بگوییم ما هرچه خواستیم همان اجرایی شود، هرچه آنها خواستند رد کنیم. این تعریف زندگی بین المللی نیست.
منتقدان شما درمجلس فعلی و قبلی مدام این جمله را تکرار میکردند که «هستهای را دادند رفت» و «در قلب راکتور اراک سیمان وبتون ریختند». واقعاً ماجرا چه بود؟
صالحی: من که ابتدای صحبتم گفتم که گفتند نابود شده و فاتحهاش را خواندند... پس چه طورمی گوید همان آنی که قانون ابلاغ شد شروع کنید. خودرو هم بخواهید روشن کنید به این سرعت نمیشود. راجع به راکتور اراک هم که بارها هم خبرنگاران را دعوت کردیم رفتند دیدند. عکس گرفتند. آن چاله راکتور را خودشان با فوتوشاپ بتون ریخته بودند...این اخلاق اسلامی است؟ اخلاق ماکیاولیستی هست اما اخلاق اسلامی نیست. میگوید: «وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» چرا حق را با لباس باطل میپوشانید. و شما میدانید یعنی اگاهانه این کار را میکنید؟ برای چی؟ یکسری خواستههای سیاسی و آرزوهای سیاسی.
این ادعا کاملاً کذب است پس؟
صالحی: بله. این یک نوع به نظر من زیر سؤال بردن حکمرانی کشور است. یعنی کشور این قدر بی مسوولیت هست که یک کسی مانند اقای صالحی آمده سازمان انرژی اتمی را نابود کرده و همه هم نشستهاند نگاه میکنند. این به من باز نمیگردد. به مسوولان بالاتر از من بر میگردد. مگر میشود چنین چیزی؟ اگر این طور است چرا بودجه داریم؟ 20 هزار نفر پس چه کار میکنند؟ صبح میآیند فقط یک سلام علیک میکنند شب میروند خانهشان؟ عمده پرسنل هم شرکتی با قرارداد سالانه هستند رسمی نیستند که بگوییم نمیتوانیم اخراجشان کنیم. خب اگر پول نداشته باشیم به آنها بدهیم سر سال هم قرارداد امضا نمیکنیم.
بحثهایی اخیراً مطرح شد برای انتقال پرونده هستهای از وزارت خارجه به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی. موافق این طرح هستید؟
صالحی: نه، این که یک مساله تصمیم گرفته شده، است و وزارت خارجه شش، هفت سال است که دارد پرونده هستهای را مدیریت میکند. هربار از اینجا بردن به آنجا که مشکلی را حل نمیکند. اگر به مفهوم این باشد که دبیرشورایعالی امنیت ملی مسئول پرونده هستهاش شود و مذاکرات را ایشان انجام دهد که من بعید میدانم در این چند ماهه باقی مانده بخواهند چنین تصمیمی بگیرند. یعنی دبیر شورایعالی امنیت ملی پشت سکان مذاکره بنشیند که بعید است در ماههای پایانی دولت چنین تصمیمی گرفته شود.
صحبت از برجام شد به نظر شما اگر برجام نبود به لحاظ بین المللی ما در چه شرایطی بودیم؟
صالحی: از سه منظر میشود برجام را دید. یکی ازنگاه اروپاییها. نگاه آنها امنیتی است. برجام را یکی از عناصر مهم تأمین کننده امنیت اتحادیه اروپا میدانند. نگاه ایران به برجام رفع تحریمهاست. نگاه آمریکا به برجام عدم اشاعه است. که مثلاً ایران به دنبال تسلیحات هستهای نرود
واقعاً به دنبال عدم اشاعه است به نظر شما؟
صالحی: حالا لااقل این را میگوید دیگر. ما که دنبال سلاح هستهای نیستیم. فتوای مقام معظم رهبری است اما امریکا چرا روی آن تاکید دارد مشکل خودشان است به قول خودشان نیت خوانی میکند. می گویند کافر همه را به کیش خود پندارد. اما دو نگاه دیگر اگر برجام نباشد به هم میخورد. اروپا یکی ازعناصر مهم تأمین کننده امنیتش را از دست میدهد و خودش باید چاره جویی کند که چه طور امنیتش را تأمین کند و ایران هم اگر برجام را از دست بدهد در مساله تحریمها با اجماع جهانی روبه رو خواهد شد. این که روشن است. اگر به برجام این گونه نگاه کنیم همگی باید آن را حفظ کنیم تا هم خواسته ما تأمین شود هم امنیت اروپا برقرار شود. آمریکا هم از دید خودش، نگاهش تأمین شود. ما که چنین قصدی نداریم. بقیه دنیا هم که دنباله رو این سه عنصر اصلی هستند. اما اگر برجام به هم بخورد ما قطعاً با اجماع جهانی روبه رو میشویم. مانند قبل از برجام. اجماع جهانی به چه شکلی؟ سازمان ملل. زمانی امریکا کشورها را مجبور میکند که با ما همکاری نکنند که این تحریمهای ثانویه است. آمریکا کشور قلدری است. نفوذ سیاسی اقتصادی و تجاری دارد اما ممکن است برای ما چاره ساز نباشد اما از یک جهتی برای ما مهم است. اکنون از نظر اخلاق سیاسی دنباله روان آمریکا همواره خودشان را در مقابل ما خجل زده میبینند. اروپا یا حتی هند با این همه بزرگیاش از احکام ثانویه آمریکا با شرمساری صحبت میکنند. همین آن خوب است. برای ما البته نان و آب نمیشود اما میدانند که حق به جانب ماست. اما وقتی اجماع جهانی شود و شورای امنیت سازمان ملل موضوعی را مطرح کند، آن وقت این کشورهای دیگر نه تنها دیگر شرمسار نیستند بلکه طلبکار هم میشوند. قبل از برجام این گونه بود. کشورهای دوست میگفتند ما خیلی دوست داریم با شما همکاری کنیم اما شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه صادر کرده و مکلفیم که پایبند باشیم. نام کشورهایی را میتوانم ببرم که از دوستی نزدیکتر از آنها نداشتیم و همین پاسخ را میدادند و باعث تأسف بود. بنابراین اگر برجام نباشد و ما دوباره به شورای امنیت باز گردیم فاجعه میشود. آن وقت میخواهیم چه کار کنیم؟
با همین اوصافی که میفرمایید علت مخالفت برخی داخلیها در برابر برجام چیست؟
صالحی: علت مخالفت داخلیها با برجام اگر با این توجیه است که صنعت هستهای نابود شده است که ما می گوییم پابرجاست و بروید ببینید و میروند میبینند. خیلی عجیب است، خیلی از ائمه جمعه خیلی از استانها رفتند و دیدند و گفتند که واقعاً ما نسبت به صحبتهای قبلی متاسفیم. نمایندگان مجلس و خیلیهای دیگر هم رفتند دیدند و اظهار تأسف کردند از آن اظهار نظرها. اما فایدهاش چیست؟ من بزرگوارانی را میبینم که نیامدند ببینند و حتی با وجود این که عدهای آمدند دیدند، رفتند و واقعیت را به آنها گفتند اما همچنان در تریبونهای خودشان می گویند که صنعت هستهای نابود شده است. عباراتی می گویند که برای ما خیلی سنگین است. مثلاً می گویند سانتریفیوژها را که جمع کردند با لگد زدند نابودکردند. حداقل عقل حکم میکند ما لگذ نزنیم. آخر این چه حرفی است؟ اینها عباراتی است که به کار رفته است. مثل این که ما یک قوم دشمن هستیم که متولی سازمان انرژی اتمی شدهایم! چرا؟ مباحث هستهای این قدر در کشور مطرح شده است که جایگاه خاصی در افکارعمومی پیدا کرده است. و این قدر همه آن را پیچیده در نظر میگیرند که اصلاً کسی جرات این که از نظر فنی وارد این موضوع شود را ندارد. لذا هرکسی هر حرفی ولو غلط از نظر فنی بگوید همه باور میکنند. نمیخواهم واقعاً اینجا مسائلی را طرح کنم که زیبنده نیست. بعضیها تحت عنوان دانشمند هستهای [مطرح شدهاند در حالی که] دانشمند هم تعریفش را از دست داده است، مثل این که جوان طلبهای را آیت الله العظمی خطاب کنیم! هر کسی که از در سازمان انرژی اتمی وارد میشود میشود دانشمند هستهای. الان شما جزو دانشمندان هستهای هستید حواستان باشد (خنده) و دیگر یک هاله تقدس به دورش کشیده میشود و هیچ کاری نمیشود کرد اگر هم بگوییم که به وجودش نیازی نداریم می گویند دانشمندان هستهای را اخراج کردند.
اینها را گذاشتند مقابل شما که....
صالحی: بله اینها را می گویند که طرف مقابل را خسته کنند و بیشتر به دنبال اهداف سیاسیاند. برای این که من بتوانم خودم را بالا بکشم به جای این که خودم قد بکشم دیگری را پایین میکشم تا روی شانهاش بایستم. می گویند چرا قسم خوردی؟ قسمم را الان دو برابر میخورم. الان در همه امور صنعت هستهای در حال پیشروی است. یکی از اهداف صنعت هستهای ساخت نیروگاههای هستهای است. ما در این دو سه سال اخیر دو نیروگاه جدید زدیم. چرا قبلاً نرفتند کلنگ نیروگاه هستهای بزنند. بزرگترین پروژه صنعتی کشور الان همین دو نیروگاه هسته ایست که قراردادش را با روسها بستیم. شروع شده و خوب هم جلو رفته است. چرا چند سال پیش این کار را نکردند. چرا زمانی که دوستان متولی بودند این کار را نکردند. سازمان از سال 53 تا الان نزدیک به 47 سال ازعمرش میگذرد. دوستان نزدیک به دوسال و نیم در سازمان بودند چرا نیامدید نیروگاه راه بیندازید؟ مأموریت اصلی سازمان نیروگاه سازی است دیگر. حضرت آقا فرمودند 20 هزارمگاوات الی 30 هزارمگاوات. لااقل یکیاش را هم شما کلنگش را میزدید. چرا نشد؟ در اکتشاف و استخراج ما قبلاً به طور متوسط 4 تن اورانیوم تولید میکردیم امسال به 40 تن میرسیم. دوسال 30 تن تولید میکردیم امسال 40 تن. این توقف صنعت هستهای بود؟ مهمترین بخش بعد از ساخت نیروگاه تأمین سوخت هستهای هست. اگر سوخت هستهای نباشد نیروگاه چه طور اداره شود. کالای استراتژیک هست. از 5 تن متوسط به 40 تن متوسط رسیدهایم یعنی 8 برابر. فکرمی کنید این همینطوری به دست میآید؟ می دانید چه قدر سرمایه گذاری نیاز دارد؟ کار میخواهد، عصای موسی که نداریم.
آقای فریدون عباسی یکی از منتقدان اصلی شماست. ایشان گفتهاند که روز قیامت من جلو آقای صالحی را میگیرم و گفتهاند اقای صالحی بعد از برجام دانشمندان هستهای را به بدترین شکل ممکن کنار گذاشتند. آن وقت آقای مونیز آمریکایی رفیق آقای صالحی، محرم شدند
صالحی: اینها را گفته واقعاً؟ بعید می دانم اینجوری صحبت کند.
بله، دقیقاً سخن ایشان است. نظرتان در این باره چیست؟
من آقای دکتر عباسی را شخص محترمی میدانم و الان هم رئیس کمیسیون انرژی مجلس هستند. به هرحال عضو هیات علمی دانشگاه هستند. حدود دو سال و نیم رئیس سازمان بودند. خیلی علاقه مند بودند که در سازمان همچنان ادامه خدمت میدادند اما خب تقدیر را که نمیشود کاری کرد. اگر هم هر حرفی زده است حتماً دلیل و توجیهی داشته است. ما قاضی را خدا قرار میدهیم. بیشتر از این صحبتی نداریم. این که دانشمندان هستهای را بیرون کردند. بگویند کدام دانشمند هستهای.
منظورشان همان دانشمند هستهای هستند که شما گفتید یکدفعه ثبت شدند!
صالحی: همین دیگر. ایشان بیاید اسم آنها را بیاورد. اولاً تعریفی از دانشمند بکنند. بلاخره یک تعریفی دارد. کارشناسی ارشد، دکتر، آیت الله، آیت الله العظمی یک تعریفی دارد. دانشمند هم تعریفی دارد حتماً. ایشان یک تعریفی بکنند بعد اسمهای دانشمندانی که ما بیرون کردیم را بدهند. مدارکشان را هم بدهند. اشکالی ندارد. مگر میشود کسی، کسی را اخراج کند؟ مگر دیوان عدالت اداری نداریم؟ مگر من میتوانم یک کارمند رسمی را بیرون کنم؟ مگر کشور بی صاحب است؟ عمده پرسنل سازمان شرکتی هستند و سالانه قرارداد میبندند. حالا اگر شرکتی یک عده را گرفته و عدهای را عذرش را خواسته به ما چه ربطی دارد؟ اما ما کدوم دانشمند را بیرون کردیم؟ دانشمند اصولاً باید در پژوهشگاه کار کند که اینها استادان رسمی ما هستند و استخدام رسمی هستند. خب از میان اینها ما کدام را بیرون کردیم؟ اصلاً من میتوانم بیرون کنم؟ اگر بیرون کردم بروند علیه من شکایت کنند چرا تا کنون نکردهاند؟ دیوان عدالت اداری بر میگرداندشان دیگر.
پس درخواست شما از آقای عباسی این است که مستنداتشان را منتشر کنند.
صالحی: بله اولاً دانشمند راتعریف کنند و [بگویند] این هم مستندات که ما این آقای دانشمند را ما بیرون کردیم.
درست است که بعد از برجام آقای عباسی نامه نگاریهایی علیه شما به نهادهای مختلف کرد؟
صالحی: این که نامه زیاد این طرف، آن طرف مینویسند، در کشور از اول هم باب بوده است.
یک گزارهای درذهن گروههایی از مردم است که اساساً ما چه نیازی به انرژی هستهای داریم؟ چرا باید بابت آن، این قدر متحمل هزینههای متعدد شویم که در معیشت مردم قابل مشاهده است.
صالحی: ببینید این سؤال را که برخی در اذهان مردم ایجاد کردند درست است. اما اینجا چند مجهول است که باید معلوم شود. در رسانهها برخی استادان دانشگاه حتی اظهارنظر کردند که سالانه میلیاردها دلار هزینه صنعت هستهای میشود اگر منظورشان هزینه مستقیم است که بودجه 30 سال گذشته را استخراج کردم و به دلار زمان خودش تبدیل کردم و به دلار درآوردم. چیزی حدود 7 و نیم میلیارد دلار هزینه شده است. یعنی سالی حدود 250 میلیون دلار تقریباً. ایا برای جمهوری اسلامی این هزینه برای این صنعت چیز بزرگی است؟ میلیاردها دلار در سال نیست. در این 7 و نیم میلیارد دلار در دل خودش یک نیروگاه بوشهری را دارد که 5 میلیارد دلار میارزد. درست است که برای تکمیلش به روسها حدود یک و نیم میلیارد دلار دادیم و قبلاً هم به آلمانها دو و نیم میلیارد دلارداده بودیم که جمعاً میشود 4 میلیارد دلار ولی دو و نیم میلیارد دلار سی و خردهای سال قبل و یک و نیم میلیارد دلار 20 سال پیش. اما ارزش این نیروگاه 5 میلیارد دلار است. پس تو دل 7 و نیم میلیارد دلار یک ارزش نهفتهای به میزان 5 میلیارد دلار داریم که این نیروگاه سالانه میتواند 630 میلیون دلار ارزش افزوده ایجاد کند. چه طور؟ سالانه نیروگاه بوشهر ما 7 میلیارد کیلووات ساعت برق تولید میکند. درست است که یک دانه است. اما این قدر مهم است که زمستانها آقای زنگنه تاکید دارند نکند که نیروگاه بخوابد چون کمبود گاز ممکن است ایجاد شود. روزی 7 میلیون متر مکعب گاز صرفه جویی میکند. یعنی اگر قرار شود یک نیروگاه فسیلی جای این نیروگاه هستهای را بگیرد باید 7 میلیون متر مکعب به آن گاز تزریق شود. تابستان اقای دکتر اردکانیان میگوید نکند یک دفعه متوقف شود؟ چون پیک برق آن موقع هست. چون 1000 مگاوات برق میتواند تولید کند و اگر از دست برود ممکن است درشبکه عدم پایداری ایجاد شود یا اصلاً مشکل ایجاد شود چون دیگر نیروگاهی ندارند که بخواهند اضافه وارد مدار کنند. ما 80 هزارمگاوات نصب شده داریم اما همه نصب شدهها که کارنمی کنند چون که برخی به مرور در حال تعمیرند. هرکیلووات ساعت برق را ما الان به خارج داریم 9 سنت میفروشیم. 7 میلیارد کیلووات ساعت ضرب در 9 سنت میشود 630 میلیون دلار.
در همین شرایط تحریم؟
صالحی: بله الان ما سه تا 4 هزارمگاوات برق صادر میکنیم. الان 9 سنت به عراق برق میفروشیم. اگر این 1000 مگاوات هستهای را بفروشیم به عراق میشود 630 میلیون دلار در سال درامد این نیروگاه. خرج این نیروگاه چه قدر شده؟ ارزشش بوده 5 میلیارد دلار. یعنی 8 ساله میتواند پول خودش را برگرداند. عمر نیروگاه چه قدر است؟ 60 سال. چنین کالای ارزشمندی در اختیار سازمان انرژی اتمی است. مردم ما بدانند که یک نیروگاه 1000 مگاواتی هستهای در سال 11 میلیون بشکه صرفه جویی نفت دارد. یعنی اگر این نیروگاه بوشهر نبود باید 11 میلیون بشکه معادل نفت، گاز یا مازوت یا گازوئیل میریختیم در یک نیروگاه فسیلی. این نیروگاه مانع انتشار 7 میلیون تن گازهای الاینده میشود.
محاسبه کلی داشتهاید که چه قدر به سود منافع ملی بوده است؟
صالحی: در رژیم گذشته، سال 53-54 قرار بوده که نیروگاههای هستهای طی 20 سال یعنی سال 73-74 به 20 هزارمگاوات تولید برسد. یعنی 25 سال پیش. اگر این 20 هزار مگاوات بودند هر کدام 7 میلیون تن مانع انتشار گازهای گلخانهای میشدند. 7 ضرب در 20 میشود 140 میلیون تن. الان همان 20 هزار مگاوات را تولید میکنیم اما با چی؟ با گاز و مشتقات نفتی. چه قدر آلاینده وارد هوا میکنیم. اصلاً هوای ایران آلوده شد مال همین است. اگر 20 نیروگاه داشتیم هرکدام 11 میلیون بشکه در سال صرفه جویی نفتی داشتیم. 20 تا 11 تا میشد 220 میلیون بشکه صرفه جویی نفتی که میتوانستیم صادر کنیم. چونکه سوخت هستهای در سال تا 4030 میلیون دلار قیمت دارد. اما 11 میلیون بشکه نفت با قیمت 50 دلار الان میشود 550 میلیون دلار. یعنی اگر این نیروگاه هستهای نفتی بود شما باید 550 میلیون دلار نفت در آن میریختی. حالا این که یک میلیون نفر افردای که امراض صعب العلاج دارند از رادیو داروها استفاده میکنند. صنعت هستهای این چیزها را دارد. هم انرژی پاک است. هم صرفه جویی دارد. هم وارد حوزه سلامت شده است. برای تولید واکسن کووید 19 یکی ازدستگاههای حساس و مورد نیازشان سانتریفیوژی هست که بالای 20 دور داشته باشد اما این را کسی به ما نمیداد. امدند چند وقت قبل به یکی از شرکتهای ما مراجعه کردند چون ما قبلاً انواع سانتریفیوژها را برای وزارت بهداشت ساخته بودیم. خب اینها سرریز دانش هستهای ماست. پس این که افکار عمومی می گویند که میلیاردها دلار پول خرج میکند اما چیزی عاید نمیشود درست نیست.
برخی فکر میکنم نمیدانند که عایدی دارد.
بله. پس ببینید سالی حدد 250 میلیون دلار در این 30 سال خرج شده است. اما در آن نیروگاهی دارید که سالی 630 میلیون دلار ارزش افزوده دارد. حالا من دیگر کاری به کمکهایی که این صنعت به حوزه دارو و سلامت و صنعت و...میکند ندارم. بیمارستان صنعتی مرکز یون درمانی که ما در کرج در حال ساخت آن هستیم را شما حتماً یکبار بروید ببینید با دوربین به مردم نشان دهید. این مرکز ششمین نوع از مراکز یون درمانی جهان است. تجهیزات این مرکز 200 میلیون یورو است. به شوخی گفتم اگر همه تجهیزات بیمارستانی ایران را جمع کنیم 200 میلیون یورو نمیشود. 1000 میلیارد تومان فقط ساختمانش هزینه در برداشته است.
اگر این اتفاقات متنوعی که شما گفتید را بگذاریم یک طرف و این مشکلات معیشتی که برای مردم ایجاد شده را سوی دیگر، به نظر شما کدامیک.....
صالحی: درست است. من بُعد هزینههای مستقیم را گفتم. اگر منظور هزینههای غیر مستقیم باشد که بگویند ما به خاطر این چالش هستهای دچار تحریم و مسائل مختلف شدیم. یعنی به پای هستهای، هزینههایی بر مردم تحمیل شد. من قصد توجیه ندارم. قصد در میان گذاشتن واقعیتها را دارم. در بعد سیاسی، فکر میکنید اگر چالش هستهای نبود، ما دیگر مشکلی با غرب نداشتیم؟ حتماً داشتیم. خودشان می گویند حقوق بشر به عنوان مثال. من می گویم چه قدر خوب شد هستهای به عنوان چالش بین ما و آنها مطرح شد و نه حقوق بشر. چونکه اگر حقوق بشر به عنوان چالش قرار میگرفت راه حلی برایش متصورنبود چون بحث برداشتی، استنباطی و فلسفی است. در همان 50 ایالت آمریکا هم برخیشان حکم اعدام را دارند و برخیشان ندارند.
اگر هیچ چالش دیگری نبود و فقط چالش انرژی هستهای بود آن موقع شما باز هم این نظر را داشتید؟
صالحی: چالش هستهای را ما ایجاد کردیم یا آنها؟ برای همین است که می گوییم پرونده ساختگی هستهای. از کجا شروع شد؟ آمدند گفتند ایران در نطنز مشغول فعالیتهای سری غنی سازی است. مناقین اعلام کردند. این خبر مال 82 است. الان شاید در افکار عمومی فراموش شده باشد. برگردیم به آن زمان ببینید آقای البرادعی چه پاسخی میدهد. جواب منافقین را میدهد و میگوید من مطلع بودم تاسیساتی که اینجا میسازند سری نیست. قبلاً نماینده جمهوری اسلامی ایران به من اطلاع داده بود که یکباره فروکش کرد اما چون رسانههای غربی افکار عمومی را شکل میدهند دیگر در این ابهامی که ایجاد شده بود دمیدند تا به باور بدل شد. از آنجا شروع شد. پس این پرونده را خودمان برای ما ساختند.
باز میگردم به سوالم اگر ما هیچ چالش دیگری با غرب نداشتیم. نه حقوق بشر و نه غیره و تنها چالشمان با غرب انرژی هستهای بود باز هم معتقدید که....
صالحی: به نظرم بهترین نوع چالش همین بود چون یک سابقه فنی دارد. راه حل هم برایش موجود است. در امور فنی علمی دودوتا چهارت است اما در امور دیگر میتواند دودوتا هرعددی باشد. لذا وقتی بحث چالش هستهای را کردند سه سال بود که میگفتند ایران غنی سازی بالای 50 درصد داشته است. ما گفته بودیم این تجهیزاتی که ازخارج آوردیم آلوده بوده مربوط به آن است سه سال طول کشید تا متوجه شدند بله مربوط به تجهیزات آلوده وارداتی بوده. وقتی مساله از نوع فنی است یک راه حلی برایش پیدا میشود اما اگر قرار شود چالش از نوع سیاسی یا دموکراسی و حقوق بشر داشته باشیم چه طور میخواهیم حلش کنیم؟
راهکار تنش زدایی دائمی بین ایران امریکا چیست؟
صالحی: اعتماد متقابل کاملاً از بین رفته است. به نظر من اعتماد را خیلی سریع میشود از بین برد اما سخت میشود ایجاد کرد. مثلاً ساختمان است. این اعتماد واقعاً از دست رفته است. این هم به خاطر یکسری حقایق تاریخی است که ما مقابل چشممان میبینیم. دیگر باید اعتمادسازی کنند طرفین و این هم طول میکشد.
شرایط معیشتی مردم الان به گونهای است که لازم است یک سری اتفاقات بیفتد فکر میکنید مذاکرات دوجانبه نه لزوماً در قالب 1+5 قابل تحقق است؟
صالحی: این که شرایط معیشتی و اقتصادی سخت است درست است. این که بخشی منشأ خارجی دارد هم به آن اعتقاد دارم. برخی اصرار دارند بگویند که یا منشأ خارجی ندارد یا اگر دارد خیلی کم است. درصورتی که این طور نیست و بخش قابل توجهی از این شرایط ناخواسته اقتصادی، ناشی از فشارهای خارجی است. وقتی شما نقل و انتقالات مالی بانکی ندارید چه طور میخواهید تجارت کنید؟ فرض کنید مدیریت داخلی قوی و ایده آل داشته باشید و عدالت اجتماعی و آزادیهای اجتماعی کاملاً برقرار است اما روابط بانکی نداشته باشید، چه طور میخواهید کار کنید؟ بالاخره یک کشور که به صورت منزوی نمیتواند خودش را نگه دارد.
همین را عرض میکنم که تا کجا قرار است این ماجرا پیش رود؟
صالحی: پس اول بپذیریم که بخش زیادی از مشکلات ناشی از فشاری است که از خارج بر ما وارد میشود. من نافی نواقص و کوتاهیهای مدیریت داخلی نیستم. آن را کنار میگذاریم. اول باید مشکل خارجی را حل کنیم. این اول از همه یک اجماع داخلی نیاز دارد. ما مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیریمان متعدد است. وزارت خارجه خیلی مبسوط الید نیست. با قید و بند باید حرکت کند. خیلی سخت است. ما باید موضوع رویکرد بین المللی ما باید به یک اجماع ملی بدل شود که هرکسی دخالت نکند. من حالا زمان خودم را عرض کنم. نمیخواهم نام ببرم. یکی دوبار برای موضوعی به کشورهای اطراف سفر کرده بودم. قبل از سفرم یک بزرگواری از مقامات علیه آن کشور صحبتی میکرد که اصلاً در حیطه اختیاراتش نبود.
عامدانه بود از نظر شما؟
صالحی: وقتی ما میرفتیم به آن کشور به ما میگفتند ببینید این حرفها زده شده درحالی که شما حرف دیگری میزنید. بعد من میآمدم به آن برادر بزرگوار اعتراض میکردم – حالا دیگر نیستند رفتند- میگفت خب بهشان بگویید من ازموقعیت شغلیام که حرف نمیزنم، این نظر شخصی من است. میگفتم اول برو کنار بعد بگو نظر شخصی من است. شما این موقعیت شغلی را به هر حال دارید.
این دولت یا دولت گذشته؟
صالحی: نه زمانی که من وزارت خارجه بودم. رفته بودم قطر. میخواستم درباره امنیت خلیج فارس صحبت کنم. کلی صغری کبری چیده بودم، امیر قطر گفت مطمئنید؟ گفتم بله امنیت خلیج فارس برای ما شاهرگ حیاتی است. گفت ولی یک همچین فردی یک همچین صحبتی کرده است. گفت خبر را بیاورید. به عربی بود. من گفتم ترجمهاش اشتباه است. گفت اقای صالحی شوخی نکنید (با خنده). ببینید یک بار دیگر رفته بودم یک کشور دیگری. طرف جدیداً مسوولیت پذیرفته بود رفته بودم تبریک بگویم باز دوباره یک عزیز دیگری صحبتی کرده بود که اجداد این فرد تازه مسوولیت گرفته یهودی و اسراییلیاند و...ما رفتیم به طرف تبریک بگوییم دیدیم اخمهای طرف خیلی درهم است. گفت آقای صالحی مطمئنی آمدهای تبریک بگویی؟ گفتم آخر این چه سوالی است؟ گفت بیا این خبر را ببین. یعنی مسوولان مختلف ما در جاهای مختلف راجع به سیاست خارجی حرف میزنند اما شما هیچ وقت شنیدهاید وزیر خارجه ما راجع به صنعت هستهای اظهار نظر کند؟ ایشان کار خودش را میکند اما جاهای دیگر مسوولان شبانه روز راجع به سیاست خارجی صحبت میکنند راجع به مسائل اقتصادی صحبت میکنند درحالی که ممکن است به خوبی اشراف نداشته باشند. حالا شما برگردید به این سؤال. همه مسائل را گفتیم اما یک مساله است. ما یک کشور تاریخی هستیم. هزارسال تاریخ مکتوب داریم. 41 ساله انقلاب کردیم. چه انتظاری از این انقلاب داریم؟ خدا رحمت کند حضرت آیت الله طالقانی در نخستین نماز جمعهای که خواند کلمه انقلاب را از نهج البلاغه تعریف کرد و گفت: وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً یعنی ما شما را زیر رو میکنیم. انقلاب زیر و رو کرد. حالا این انقلاب میخواهد به هر حال به یک آرامشی برسد یک طوفانی ایجاد شده باید به آرامش برسد. برای این که خلاصه کنم به سه دورن زمانی تقسیم میکنم. ما یک دوره برانگیختگی داشتیم که انقلاب کردیم. نخوابیده بودیم که. مردم در خلاء که انقلاب نکردند. حتماً یک پیشینهای بوده که مردم را در این مسیر قرار داده است. از مشروطه شروع میشود تجلی آن در انقلاب اسلامی بود. مردم از مشروطه شروع کردند امدند جلو و زمان مصدق و 14 خرداد 42 را پشت سر گذاشتند و.. تا رسیدند به انقلاب اسلامی. مردم به این برانگیختکی که داشتند تجلی بخشیدند. از انقلاب به بعد دوران بالندگی را طی میکنیم. در خیلی امور هم متاسفانه در بعد اخلاق سیاسی به نظرم رو به افول رفتیم اما در امور دیگر در فناوری و مسائل علمی فوق العاده بودیم. اما این کفایت نمیکند ما باید وارد دوره فرهیختگی بشویم. کل جامعه به سمت جلو حرکت کند هنوز به آن آستانه فرهیختگی نرسیدهایم. هنوز خیلی از امور را با سعی و خطا پیش میبریم.
وقتی معیشت مردم هنوز با مشکل روبه روست چه طور میشود توقع داشت که جامعه فرهیخته باشد؟
صالحی: یک راه این است که شما تسلیم شوید. بگویید مشکلات معیشتی داریم اقایان غرب و استکبار هرچه شما می گویید قبول است. میشویم مثل مالزی و کره جنوبی و اندونزی و ترکیه. ترکیه یک دستش در دست ناتو است یک دستش در دست اتحادیه اروپاست. یک دستش در دست اسراییل است و یک دستش هم ادعای ام القرای اسلام را دارد. با اخوان المسلمین است. از هرکدام به دیگری پاس میدهد. یک زمانی با اسراییلیهاست یک زمانی با اخوانیها. بازی میکند. ایا ما نظام سیاسیمان اجازه میدهد یک دستمان در دست ناتو باشد یک دستمان در دست اخوان باشد؟ نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی. این که اصل سیاست ماست که بها دارد ولی اگر شما بخواهید آیندهتان را تضمین کنید این آینده به راحتی به دست نمیآید. میگوید به قول معروف ما امید به خداوند متعال داریم اما راه خدا راه همواری نیست. ما به راهی که خداوند برایمان تعیین کرده باور داریم و بستر دین را قبول داریم اما این راه همواری نیست. لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعیٰ. نابرده رنج گنج میسر نمیشود، مزد آن گرفت که جان برادر کار کرد. یک راهش این است که بگوییم آقا در مدار شما مانند سابق میچرخیم. الان آمدیم در مدار سیاسی خودمان اما آنها نمیخواهند.
الان هم گرایش ما به شرق بیشتر است
صالحی: نه چنین چیزی نیست. گرایش یک بحث است اما ما هنوز غش نکردیم به هیچ سمتی. اگر یک مثلثی را درنظر بگیریم که یک رأس آن روسیه یک رأس آمریکا و یک رأس چین است ما به سمت هیچ کدام غش نکردهایم. ما باید وسط این مثلث باشیم و یک مسافت مساوی نسبت به همه اینها. استقلال سیاسی خیلی مهم است. یک دولت دشمنی در شورای حکام گفت به نظر من فقط سه کشور مستقل هستند. یکی جمهوی اسلامی ایران، یکی امریکا و یکی هم اون یارو متخاصمه. خیلی جالب بود برای من. حالا شما ببینید واقعاً استقلال سیاسی هزینه دارد این طوری نمیشود. رهایتان نمیکنند. چرا با ما در چالشاند. خدا شاهد است به خاطر هستهای نیست. مگر عربستان سعودی حقوق بشر دارد؟ مگر پاکستان هستهای ندارد؟ اینها با ما مشکل حقوق بشر و هستهای و دموکراسی ندارند. مگر فلان کشور دموکراسی دارد؟ اما شما ببینید مشکلی با آن ندارند. آنها به اصل حکمرانی ما نظر دارند. جمهوری اسلامی یک شیوه حکمرانی جدیدی را در دنیا جا انداخته است. چهل و یک سال است این حکمرانی نشان داده میتواند روز به روز قویتر شود. این برای آنها مشکل آفرین است چون میتواند مشکل آفرین شود. هم برای همسایههای ما هم برای جهان اسلام هم دنیا و نباید بگذارند این حکمرانی پا بگیرد. این خیلی مهم است. لذا انواع فشارها و گرفتاریها و قیدها را وارد میکنند که این حکمرانی پا نگیرد.
فکر میکنید که رشد و بالندگی جمهوری اسلامی در این چهل ساله افزایشی بوده یا کاهشی؟
صالحی: ما 30 میلیون جمعیت بودیم 5 میلیون بشکه نفت زمان شاه صادرمی کردیم. 80 میلیون جمعیتیم 500 تا 600 هزار بشکه نفت صادر میکنیم. چه طور کشور را اداره میکنیم؟ درست است سخت است. قبل ازانقلاب مگر همه جا برق داشتیم؟ ممکن است بگویند همه دنیا پیشرفت کرده است. قبول دارم. ولی آیا آنها مشکل داشتند مانند ما؟ دنبال استقلال سیاسی بودند؟ ما با جنگ تحمیلی با فشارهای متعدد با رسانههایی که شبانه روز افکار عمومی ما را بمباران میکنند. مسائل غیر درست را به خورد افکار عمومی میدهند. در این 41 سال ما 370 هزار کیلومتر لوله کشی گاز داریم.
برخی می گویند ما استقلال سیاسی شبیه این چیزی که الان هست را نمیخواهیم. چیزی بشویم شبیه امارات و کره جنوبی؟
صالحی: اگر میخواهیم مثل کره جنوبی بشویم، راحت میشود اما همین کره جنوبی در یک لحظه فرو میریزد. اتحادیه اروپا الان دو سه ماه است به ترکیه گفته چنین و چنان که یک لیر ترکیه که زمانی معادل یک الان شده هشت و نیم لیر. ترکیه که دیگر مشکل ما را ندارد.fatf و مشکل مبادلات بانکی و ... را ندارد. همین ترکیه 450 میلیارد یورو بدهی بین المللی دارد. در یک لحظه میتوانند ساقطش کنند. همان اتفاقی که 15 سال پیش در جنوب شرق اسیا افتاد و اندونزی به خاک سیاه نشست. کشورهایی که به آن میگفتند ببرهای رو به قدرت فرو ریختند. ما برای این که به یک جایی برسیم باید هزینه بدهیم. دشمن دارد فشار میآورد. البته اگر مقداری مدیریت داخلی ما بهتر و کاملتر باشد و وحدت وانسجام داشته باشد این بار معیشتی کمتر میشود اما اصلش از بین نمیرود.
من می گویم قدرت کاملاً واگذار شود به طیفی از جناح سیاسی که در واقع کار را در اختیار دارد. حاکمیت، دولت را هم در اختیار بگیرد. اصولگرایان دولت را هم در اختیار بگیرند.
صالحی: کشور ما چند صدایی است و این تصور یک تصورات ذهنی است که ما بیاییم دولت را هم بدهیم به یک طیف. همان طیف که شما می گویید دولت را به آنها بدهیم بعد از یک سال دوباره میشود چند دسته و چند گروه. مگر ما از اولش اصلاح طلب و اصولگرا داشتیم؟ اینها در طول راه ایجاد شد. ما اول باید بپذیریم بخش قابل توجهی از مشکلات ما ناشی از آن طرف مرزهاست و علاجش این است که رویکرد بین المللی ما یک تعریف واضحی داشته باشد. برای این کار باید اول تعریفش کرد و بعد اسباب و لوازم کافی را در اختیارش بگذاریم. نمیگویم اختیار کامل به وزارت خارجه بدهیم اما کاری کنیم که وزارت خارجه از این حالت خارج شود و واقعاً اختیار داشته باشد.
به بحث هستهای و مذاکرات برگردیم. چرا دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در زمان آقای جلیلی مخالف کانال دوم مذاکرات با امریکا در مسقط بود؟
صالحی: مفصل است. زیاد درباره آن صحبت کردم. آن زمان بلاخره یک راهی باز شد که مذاکره راه دوم نام داشت. یک مسیر که 1+5 بود و یک مسیر هم همین مذاکره مستقیم با آمریکا بود. از طریق عمان که آقا دستور فرموده بودند این دوراه باید هماهنگ جلو رود و رئیس شورای عالی امنیت ملی که رئیس جمهور است متولی هردو راه باشد. دکتر احمدی نژآد آن زمان از پذیرش این مسوولیت استنکاف کردند. ما مجبور بودیم یک جوری موافقت اقای جلیلی را جلب کنم. چون اقای احمدی نژاد خودش کنار رفته بود.
می گویند اقای احمدی نژاد به رهبری نامه نوشته بودند که من در این زمینه دیگر نمیتوانم اقدامی بکنم و باید زیر بار قطعنامهها برویم.
صالحی: من اطلاعی از چنین نامهای ندارم. اما وقتی نظر حضرت آقا را به ایشان گفتم، گفتند امادگی چنین کاری را ندارم و به شما هم توصیه میکنم وارد این راه نشوید. ما وارد شدیم. آقای ظریف بحث قشنگی کردند گفتند یکسال فرصت سوزی شد، یعنی از زمانی که حضرت آقا مخالفتی با مذاکره هستهای ما با آمریکاییها نکردند، آن هم هستهای. آقا [البته] فرموده بودند که سیاسی نباشد. همان زمان که بحث مذاکره از طریق عمان مطرح شد، اوباما در آستانه انتخابات دور دوم ریاست جمهوری بود و با رامنی رقابت شدید داشت. حتی یکبار نظرسنجیهایشان را میخواندم رامنی 51 درصد شده بود و اوباما 49 درصد. این قدر فشرده بود و آمریکا آماده بود هرچه سریعتر با ما این مساله را حل وفصل کند که یک برگ برنده باشد در مقابل رامنی که با اطمینان وارد این رقابت شوند. خیلی فرصت خوبی بود. از طریق شما، از اقای دکتر ظریف خواهش میکنم اگر امکان دارد یک کلاسور بزرگ که مربوط به مذاکرات محرمانه در عمان است را منتشر کنند. خیلی خواندنی و خیلی آموزنده است. الان هم که دیگر بحث سری نیست چون مکشوف شده است. عیناً حتی دستنوشته ها هم وجود دارد. خیلی ارزش تاریخی دارد برای نسلهای آینده که بدانند حقیقت امر چه بوده است. از یکی از دوستان خواستم اگر میشود چنین کاری را بکنند ولی فرصت نکردم از آقای دکتر ظریف بخواهم. دلم میخواهد آقای دکتر ظریف این کار را بکند که برای نسلهای آینده بماند وگرنه ممکن است خدای ناکرده اینها یکدفعه یکجوری محو شود. وقتی اقا اجازه دادند ما کار را شروع کردیم ولی آقای احمدی نژآد که کنار کشیدند سعی کردم با آقای جلیلی هماهنگی کنم. ایشان خیلی راضی نبودند. خیلی من تلاش کردم.
چه طور رهبری موافق بودند اما آقای جلیلی مخالف بودند؟
صالحی: دیگر حالا جزییاتی است که اگرآن اسناد منتشر شود پاسخ سوالهای شما را میدهد. نمیخواهم از زبان من گفته شود.
نمیخواهید بگویید این سنگ اندازی ها چگونه بود که...
میگفتند شما یک برداشت اشتباهی دارید و اینچنین نیست و...حالا کاری ندارم. بلاخره دوباره استفسار شد و دو سه ماه طول کشید که ما بار اول برویم با آمریکاییها بنشینیم مذاکره کنیم. ما قبلاً گفته بودیم که مجوز گرفتهایم برای مذاکره اما چون طول کشید آمریکاییها تصور میکردند که دروغ می گوییم. آنها منتظر بودند که صحبت کنیم. بلاخره گروه ما رفتند. آقای خاجی و آقای زبیب و آقای بهاروند و آقای دکتر نجفی. بار اول هم رفتند؛ امریکایی هم تعجب کردند و گفتند باور نمیکردیم بیایید و چرا این قدرطول کشید و...بحثهای جداگانه است. صورتجلسات ان هم همه هست. تا بار دوم خواستیم برویم بازمشکل ایجاد شد. البته حضرت آقا اصل مذاکره را باشروطی پذیرفته بودند و ما هم آن شروط را رعایت کردیم. 4 شرط بود که مذاکره در حد وزیرخارجه نباشد. منحصر به هستهای باشد. مذاکره برای مذاکره نباشد یعنی اگر دیدید خواسته اصلی ما را نپذیرفتند ان را قطع کنید و رئیس جمهوری هماهنگ کننده باشد که چهارمی را نشد عملیاتی کنیم و برای همین کار لنگ شد و زمان برد. دوتا مذاکره کردیم که یکسال زمان برد و طول کشید. بار دوم نمیگذاشتند و دیگر با اختیارات خودم به عنوان وزیر خارجه گفتم بروید. رفتند و منجر به این شد که اصل غنی سازی را به رسمت شناختند و گفتند شما هم نگرانیهای ما رابرطرف کنید. گفتیم این باید به یک امر رسمی تبدیل شود، چون ما هنوز داشتیم با آمریکاییها صحبت میکردیم. و میگفتیم آمریکا میبایست برود توافق بقیه اعضای 1+5 را هم جلب کند. میدانستیم که اگر آمریکا اگر پذیرفت دیگر بقیه مشکلی ندارند. لذا منجر به این شد که سلطان قابوس (که خدا رحمتش کند انسان محترم و دلسوزی بود و خیلی به ایران علاقه مند بود و سلطنت خودش را مدیون ایرانیها میدانست و بارها به من گفته بود) یک نامه مینویسد خدمت آقای دکتر احمدی نژاد که نماینده امریکا ویلیام برنز و نماینده ایران آقای خاجی پیش من بودند و نماینده امریکا اعلام کرد که غنی سازی ایران را به رسمیت میشناسند و ایران هم نگرانی آنها را برطرف کند. این نامه را ما خدمت مقام معظم رهبری و اقای احمدی نژاد دادیدم وبعد هم یک نقشه راهی نوشته بودیم که چگونه باقی کار ادامه پیدا کند که خورد به آخر 91 و انتخابات که از دفتر حضرت آقا تماس گرفتند و گفتند باقی مذاکره را بگذارید برای دولت بعدی. حسنش این بود که زمینه مذاکره باز شد. اصل غنی سازی پذیرفته شد و بقیهاش در دولت اقای روحانی ادامه یافت.
شما توبیخ هم شدید؟
صالحی: نه این که توبیخ خاصی اما گفتند شما چرا گروه را اعزام کردید و...
از ناحیه دبیرخانه؟
صالحی: دیگر حالا....
با این که رهبری مجوز آن را داده بودند برای من سؤال است که چه طور سه ماه طول کشید که اولین سفر انجام شود
صالحی: من دیگر صحبتی بیش از این ندارم گفتم که اگر اقای ظریف آن مذاکرات را منتشر کند بخشی از سؤال شما پاسخش آنجاست.
آقای جلیلی چه میکرد در مذاکرات 1+5 که به نتیجه نمیرسید؟
صالحی: ببینیدعلی رغم اختلاف نظر با آقای جلیلی باید این راعرض کنم. شاید اولین فردی بودم که ازاول تا انتهای بحث هستهای بوده، من هستم. شاید باقی عزیزان در ایستگاههای مختلف وارد پرونده هستهای شدند. اما من چون نماینده ایران در آژانس بودم، از ابتدا در جریان همه چیز بودم. ابتدا این پرونده دست سازمان انرژی اتمی بود، بعد که ابعادش گسترده شد به اقای خرازی وزیر خارجه واگذار شد. بعد اقای خرازی هم دید ابعادش گستردهتر از وزارت خارجه است، به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی یعنی اقای دکتر روحانی واگذار شد. زمان اقای دکتر روحانی کاربزرگی انجام شد. فضای بین المللی علیه ما بود. پرونده ساختگی راایجاد کرده بودند. دکتر روحانی به نظر من هنرش این بود که مانع این اجماع جهانی شد. یعنی یکسری محدودیتها را پذیرفتند. تعلیق غنی سازی و فعالیتهای هستهای برای شش ماه تا اعتماد سازی شود و بازگردد فعالیتها. شش ماه شد یکسال. یکسال شد دوسال و آنها به تعهدشان عمل نکردند که حضرت اقا اواخر دولت جناب دکتر خاتمی گفتند چون انها ملتزم به تعهدشان نبودند، شما هم دیگر التزامی به حفظ تعهدتان ندارید. بازگردید. ولی عملاً کار افتاد به دولت آقای احمدی نژاد. این نکته مهمی است. ما اینجا یک تجربه از بدقولی و بدعهدی غربیها داشتیم. دو سال معلق کرده بودیم و اینها وفا نکردند. اقای جلیلی مقداری انعطافش کم بود. یک مقدار که چه عرض کنم. انعطافش کم بود. البته شما خودت هم اگر جای او بودید و این پیشینه را میدیدید چه میکردید؟
آخر ایشان اساساً مخالف مذاکره بودند
صالحی: نه دیگر. مذاکره کننده بودند
خب گامی جلو نرفتند، ضمن این که با کانال دوم هم مخالفت میکردند.
صالحی: علت این که گام جلو نرفت این بود که آقای جلیلی سفت گرفت. آنها هم احساس قدرت میکردند چون دو سال بود صنعت هستهای ما متوقف بود. یعنی ابتدای راه صنعتی شدن بودیم در حوزه صنعتی. برای همین غربیها فشار میآوردند و ایشان هم مقاومت میکرد تا این که سه قطعنامه علیه ما صادر کردند.1803،1835 و 1929. از 86 که ایشان مسوولیت گرفت تا 89 ما سه تا قطعنامه گرفتیم برای همین مقاومتی که به خرج داد. 90 بود که آمریکاییها امدند گفتند حاضریم با شما مذاکره کنیم. چرا عمانیها را واسطه کردند؟ چون دیدند فایده ندارد. از یک سو ایران روی حقوق خودش سفت و سخت ایستاده و از آن طرف امریکا میخواهد نظرات خودش را تحمیل کند اما به بن بست رسیده. تا رسیدند به اینجا که دیدند صنعت هستهای ما با قدرت و شتاب جلو میرود. ما غنی 20 درصدی را زمان آقای احمدی نژاد شروع کردیم. غربیها باورنمی کردند. رسانههایشان را مرور کنید. اول میگفتند دروغ می گویید. با یکی از هم دانشگاهیهای ما مصاحبه کرده بودند. میگفت این صالحی هیچ وقت دروغ نمیگفت اما نمیدانم چرا این دفعه دروغ میگوید. از من سؤال کردند شما متهم به دروغگویی شدهاید. گفتم عیبی ندارد بالاخره آژانس گزارش میدهد ما یا تولید کردهایم یا نکردهایم. اگر گفت تولید کردهایم آن عزیزی که گفت ما دروغ می گوییم عذرخواهی کند، اگر آژانس گفت تولید نکردهاند، من عذرخواهی میکنم. آمریکا دید در حالی که ما قرار بود آن 4 درصدی که تولید میکنیم را بدهیم خارج از روسیه غنی سازی شود و برود فرانسه تبدیل به صفحه سوخت شود و بعد بیاید ایران و دو سال و نیم هم طول بکشد، ما آن را در کمتر از دو سال ساختیم. ما بزرگانی مانند شهید شهریاری را جمع کردیم و واقعاً توانستیم معجزه کنیم. دیدند فایده ندارد ایران دارد در صنعت هستهای چهارنعل میرود. لذا اوباما آمد چه گفت؟ گفت همه تلاشمان را کردیم پیچ و مهره صنعت هسته ایران را باز کنیم اما نتوانستیم و این علم دیگر در وجودشان رفته است. عمانیها را واسطه مذاکره قرار دادند. اینجا بود که عقب نشینی کردند. این مسیری که رفته شد منجر به این شد. نه این که حالا آقای جلیلی هم نمیپذیرفت، اقای جلیلی هم پذیرفته بود راجع به غنی سازی 20 درصد اقداماتی بکند، البته به صورت استپ بای استپ؛ بالاخره آنها هم پیشنهاداتی داشتند ولی خب مقبول واقع نشده بود. ما میخواهیم خودمان را در یک موضع منصفانه بگذاریم. منصفانه این است که بنده هم جای آقای جلیلی مذاکره میکردم، بعد از دو سال بدعهدی، قطعاً به حرف آنها گوش نمیکردم. البته این را باید بگویم افراد و اشخاص مهم هستند و هر کس شیوه کاری خودش را دارد. من اگر بخواهم تعریفی از اقای جلیلی داشته باشم، ایشان را یک فرد آرمان گرا دیدم در مذاکره و اقای دکتر ظریف را یک فرد عملگرا دیدم.
آرمان گرایی در مذاکرات معنا دارد؟
صالحی: هردو خوب است. لازم و ملزوم است. عملگرایی باید باشد که آرمانی هم داشته باشد اما آرمان گرایی خوب است که کمی هم عملگرایی داشته باشد. این که صرف ارمان گرایی یا عملگرایی باشد، خوب نیست.
آقای جلیلی عملگرا نبود به این شکل؟
صالحی: آقای جلیلی به نظر من اولین باری بود که وارد مذاکره مهم بین المللی میشد. تجربه نداشت. عملگرایی از تجربه می اید. دکتر ظریف کوله بار تجربه بود. سالها سفیر بود. یکی ازارکان مهم بیشترمذاکرات بین المللی ما ما بعد از انقلاب اقای ظریف بود. چنین فردی ارمانش را در بستر عملگرایی جلو برد. اقای دکتر جلیلی وقتی وارداین حوزه شد نخستین بار بود که وارد مذاکرهای به این مهمی میشد که ابعاد فنی حقوقی سیاسی داشت. مذاکره هستهای پیچیده است. زمانی شما درباره افغانستان مذاکره میکنید. این مذاکره سیاسی است. خیلی که از سیاست دور شوید، دیگر میشود حقوقی. فنی که دیگر نیست.
این مذاکراتی که شما می گویید آرمان گرایی بوده، آقای جلیلی گفته میشود بیشتر از تاریخ اسلام یا ایران در آن سخن میگفته یا روایتی هست که می گویند ایشان پایشان را برداشته گذاشته روی میز.
صالحی: من ارمان گرایی را از بعد این که بخواهد مفاهیم اسلامی را درمذاکره مطرح کند نگفتم. از این منظر که هرچه من میخواهم بگیرم و هیچ چیزی هم ندهم. این یک نوع مذاکره آرمانگرایانه است درحالی که مذاکره اصلش داد و ستد است. اقای جلیلی شاید در ذهن خودش این بود که ستد باشداما داد نه
این که رهبری گفتند مذاکره برای مذاکره نباشد به این معنی نبود که از مذاکرات اقای جلیلی در برابر 1+5 رضایت نداشتند؟
صالحی: من خیلی به ضرس قاطع نمیتوانم بگویم. ولی من درمجموع احساسم این بود که حضرت اقا انتظار داشتند که مذاکره در یک چارچوب زمانی معقول به نتیجه برسد و خودمان را اسیر آن نکنیم و اگر دیدیم مذاکره را طولانی میکنند که ما را در انزوا قرار دهند، خودمان را از این بن بست بیرون بکشیم. درباره راه دومی که مطرح بود، حضرت اقا تاکید کردند که مذاکره برای مذاکره دیگر نمیخواهیم. اگر دیدید که این طور نیست کلاً متوقف کنیم. استنباط شما این میشود که اقا نمیخواهد کلاً ایران اسیر مذاکره باشد حالا در هر مذاکرهای.
درباره این که اقای احمدی نژاد مخالف کانال دوم بودند نظر بیشتری ندارید؟
صالحی: خیر
اقای احمدی نژاد ویدیوی در سایتشان منتشر کردند و ضمن انتقاد از برجام و اعلام این که در مسقط در موضع ضعف بودیم، گفتند در جلسه با مقامات کشور گفته بودم من طرحهایی برای برون رفت از این شرایط کشور دارم که اگرنشد شما خانواده من را اعدام کنید. شما در آن جلسه بودید؟
صالحی: خیر.
شما در خاطراتتان گفتید تفاوت دوره فعلی با زمان شما این بود که وزیر خارجه به جای دبیر شورا وارد عمل شد و رئیس جمهوری از وزیر خارجه حمایت میکرد. این یعنی اقای احمدی نژاد شما را در بحث هستهای اساساً رها کرده بود؟
صالحی: وقتی که بنده توفیق داشتم با لطف ایشان و مشیت الهی وزیر خارجه بشوم، آقای احمدی نژاد هیچ دخالتی در امر وزارت خارجه نمیکردند. برعکس هرچه گفته میشد گوش میکردند. فقط یک مورد بود آن هم انتصاب معاون مالی وزارت خارجه که ایشان فرد عزیزی را نام بردند که ایشان را بگذارید. من گفتم با توجه به مسائلی که در جامعه مطرح است مشکلاتی ایجاد میشود. اصرار کردند که این کار را بکنید ما این کار را کردیم و نگرانی من درست بود و مجبور شدیم بعد از یکی دو روزان حکم را لغو کنیم. تنها موردی که ایشان به من گفتن چه کاربکن که من هم گفتم به مصلحت نیست همی بود. اما در موارد حساس، هرچه میگفتم میپذیرفت، به جز این مسئولیت هماهنگی دو مسیر مذاکره که خواسته من هم نبود خواسته مقام معظم رهبری بود، اما ایشان نپذیرفت.
مواضع ایشان به سیاست خارجی لطمه نمیزد؟
صالحی: ما به دنبال برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در ایران بودیم که 120 و خرده کشور دعوت بودند. قبل ازبرگزاری اجلاس، یک ماه قبل از آن ما مواجه شدیم با دعوتی ازملک عبدلله عربستان برای حضور سران کشورهای اسلامی درمکه. من به دکتر احمدی نژاد گفتم این توطئه است و اینها میخواهند سران کشورهای اسلامی را جمع کنند و یک مصوبه بگذرانند و حضور کشورهای اسلامی را در اجلاس سران جنبش عدم تعهد تحریم کنند و اگر این طور شود نصف کشورها میروند و خیلی بد میشود و ما باید حتماً حضور پیدا کنیم. فضا به گونهای بود که نسبت به سفر مسوولان ما به عربستان، [در داخل] خیلی علاقه مندی وجود نداشت و مقبول نبود. گفتم اقای دکتر حتماً بروید و اگر نروید باختیم. ایشان گفتند برویم و رفتین و اثار مثبتی داشت. ملک عبدلله پسرش را به عنوان نماینده اصلی خودش فرستاد به ایران و آنجا ملک عبدلله دست اقای احمدی نژآد را میگرفت و 50 و چند کشور که میخواستند وارد سالن بشوند به این دونفر سلام میدادند فکر میکردند اقای احمدی نژآد هم میزبان است. این جلسه باعث شد که مرسی رئیس جمهوری مصر یک پیشنهادی برای حل مشکل سوریه بدهد به نام گروه چهارگانه ایران ترکیه مصرعربستان. در افکار عمومی جا انداخته بودند که ایران بخشی از مشکل سوریه است اما با این کار ایران شد بخشی از حل مشکل. دکتر احمدی نژاد واقعاً دخالتی نمیکرد و هرچه وزارت خارجه فکر میکرد در جهت منافع ملی است میپذیرفت و دستمان را باز گذاشته بود.
مواضعشان تاثیری در کار شما نمیگذاشت؟
صالحی: اقای دکتر احمدی نژاد یک سری مواضع فکری دارد. رویکرد دارد. رویکرد فکری دارد. یکسری مواضع کلامی دارد. مواضع کلامیاش گاهی با رویکرد فکریاش تعارض دارد. برای همین می گویند بهتر است آدم کمتر صحبت کند. در صورتی که رویکرد فکریاش این جور نیست که درجهت مواضع کلامیاش بوده باشد. شما سخنرانی میکنید. جو سخنرانی مختص خودش است. انسان صحبتهایی میکند که بعداً میگوید بهتر بود جور دیگری میگفتم. رویکرد اقای احمدی نژادان چیزی نیست که از ایشان تصویر کردهاند.
رویکرد فعلی ایشان را میپذیرید؟
من دیگر آن را دنبال نمیکنم. اما درباره رویکرد ایشان در آن زمان باید بگویم ما بارها رفتیم سازمان ملل. در مذاکرات با مقامات کشورهای دیگر بودیم. صحبتهای واقعی که منبعث از نظر ایشان بود را میدیدم. حالا اگر کمتر سخنرانی میکرد یا دقیقتر سخنرانی میکرد در انظارعمومی جوردیگری مساله دیده میشد.
صالحی: آن سفر عربستان را میفرمودید که شما رفتید و اقای جلیلی مخالف بود.
وقتی به سرپرستی وزارت خارجه منصوب شدم. تازه رفته بودم. یک سخنرانی کردم. آرا خودم را در خصوص رویکرد بین المللی کشورمان از منظر وزارت خارجه مطرح کردم گفتم که برقراری رابطه یک اصل اولین است. به قول حضرت اقا که یک صحبتی فرمودند که وزارت خارجه نیمی از دولت است، یعنی ویترین جمهوری اسلامی درخارج از کشور است. وزارت خارجه کارش تأمین منافع ملی و برقراری رابطه، حمایت از حاکمیت ملی است. سلاحش هم که توپ و تانک نیست. رابطه و زبان و دادن طرحهایی از جنس نرم افزاری است. من در آن سخنرانی گفتم برقراری رابطه اصل مهمی است می دانیم رابطه با همسایگان هم خیلی مهم است. اما برای من دو کشور مهم است. عربستان و ترکیه. این سه کشور ایران ترکیه عربستان سه پایه اصلی غرب اسیا هستند و روابط ما باید با این دو کشور به گونهای تنظیم شود که منافع ملی حداکثری شود. عدهای نقد کردند که این چه حرفی است. گفتم این که با همه کشورها خوب باشیم که بدیهیات است اما این دو کشور خیلی مهماند.
معترض شدند به شما؟
صالحی: بله یک عده. من واقعاً همه تلاشم را کردم هم با ترکیه هم عربستان روابط را پیش ببریم. باعربستان کمی روابطمان تلخ بود. من دیگر تماسهای مختلفی با عربستان داشتم یا تلفنی بود یا در مجامع بین المللی بود و برای مواردی حتی سفر هم کردم
صالحی: علت مخالفت اقای جلیلی را نگفتید
صالحی: از آقای جلیلی که شخصاً نام نبردم، گفتم درمجموع در کشور علاقه به سمت بسط روابط با عربستان به آن صورت نبود. من چهار سال در عربستان زندگی کرده بودم و شناخت داشتم. میدانستم پشت ذهنشان چیست. بالاخره مسئولیتم سنگین بود و معاون دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی بودم.
در جده
صالحی: بله و عهده دار خیلی از پروندهها بودم و به این نتیحه رسیده بودم میتوانیم با عربستان خوب کار کنیم. تلاشم را هم کردم و خوب هم جلو رفتیم. ولی خورد به...
سال 85-86 آیت الله هاشمی خیلی تلاش کرد این روابط حسنه شود
صالحی: بله ایشان هم خیلی موفق بود. با تلاش ایشان بود که سازمان کنفرانس اسلامی در تهران برگزار شد.
اگر دولت آینده دولتی شبیه به دولت آقای احمدی نژاد یا اقای روحانی باشد، بازهم حاضرید سمتی مانند وزارت خارجه یا سمت فعلی یا هرجای دیگری را بپذیرید؟
صالحی: یکی باز میگردد به خود فرد. من نه برنامه نه تدبیری برای این موضوع نیندیشیدم. هیچ وقت دنبال هیچ مسوولیتی نرفتم. در طول زندگی 40 ساله مسوولیت من بگردید من هیچ وقت نرفتم داوطلب موضوع یا شغلی شوم درخاطراتم هم گفتهام اما اگر تقدیر رقم بخورد یک چیزدیگری است. من هیچ وقت فکر نمیکردم یک روزی بروم وزارت امور خارجه. تصور این که بروم سازمان انرژی اتمی نداشتم.
اگر طیف سیاسی اصلاح طلب یا اصولگرا باشد فرقی برای شما نمیکند؟
صالحی: از من بخواهند، اشکالی نمیبینم
سؤال آخر این که درباره انتخابات 1400 با شما صحبتی شده است؟
صالحی: نه
خودتان بنایی ندارید؟
صالحی: اگر بنا را بر مبنای شخص میگذاریم نه، من هیچ برنامهای ندارم، اما درباره تقدیر اگر صحبت میکنید که چه مقدر کرده است من از کجا بدانم. هربار هر مسئولیتی گرفتم قبل از آن اگر میپرسیدید خبر نداشتم. مثلاً من در خواب هم نمیدیدم بروم جده در حالی که وزرای کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی رأی گیری کردند از بین 50 و اندی کشور یک ایرانی انتخاب شد برای سمت معاون دبیرکل.
او تحصیلات خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) و مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) در رشتههای فیزیک هستهای و مهندسی هستهای انجام دادهاست. صالحی استاد مهندسی انرژی دانشگاه صنعتی شریف است و دو دوره رئیس این دانشگاه بودهاست.
صالحی در مصاحبه با «انتخاب»، جدا از گلایه و ابراز ناخرسندی نسبت به برخی سلوک اخلاقی جریانهای سیاسی، با وجود تقابل جدی دکتر جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در دوره احمدینژاد با او به عنوان وزیر خارجه، با احترام از جلیلی یاد میکند و با آداب و ادب، انتقادات خود نسبت به او را مطرح میکند.
پیرامون احمدینژاد نیز چنین سخن میکند. از حمایتهای رییس دولت دهم از او در مقام وزیر خارجه قدردانی میکند و نقدهای محترمانه و آرامی متوجه احمدی نژاد (با وجود اختلاف نظر سیاسی) میکند.
او در بخشی دیگر از این مصاحب، داستان جنجال برانگیز و محرمانهی کانال دوم مذاکره با آمریکا در دولت احمدی نژاد و استنکاف رییس دولت دهم از دستور رهبری برای هماهنگی این کانال را شرح داده و از دکتر ظریف میخواهد، تمامی اسناد آن مذاکرات را منتشر کند تا «ملت بدانند در آن سالها چه گذشت، هم آموزنده است و هم تاریخ به قضاوت خواهد نشست»
تیترهای کلیدی در یک نگاه
*تفاوت رویکرد بایدن با ترامپ یک فرصت است
*اگر امریکا با ایران کنار بیاید، از منظر واشنگتن، از طریق تهران میتواند چین را مهار کرد؛ پکن و مسکو این را فهمیدهاند / بایدن چگونه میخواهد چین و روسیه را مهار کند؟ بهتر است بیش از این با ایران کلنجار نرود و دیوار اعتماد را بازسازی کند / این کمربندی که آمریکاییها دور روسیه انداختهاند سگکش روی ایران بسته میشود
*بعید است ترامپ در زمان باقی مانده کاری علیه ایران بکند؛ او از الان به فکر 2024 است
*بعید می دانم در جمهوری اسلامی ایران کسی واقعاً علاقه مند بوده که ترامپ همچنان پابرجا بماند /
*در گزارشهای محرمانه ندیدم از قول چینیها گفته شود منتظر دولت اصولگرا هستند
*اگر قانون مجلس از تجانس لازم برخوردار نباشد حداقلش این است که همه تمکین میکنند اما درست پیاده نمیشود / آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ دوستان میگفتند فاتحه صنعت هستهای خوانده شده اما امروز می گویند فوراً غنی سازی 20 درصدی را آغاز کنید / چیزهایی که در قانون مجلس خواسته شده در قالب گامهای پنج گانه هم بود / تعجب میکنم شورای نگهبان چگونه این قانون مجلس را تصویب کرده است؛ می گویند هزارتا سانتریفیوژ آی آر 6 بسازید، اما نگفتهاند پولش را کی میدهد؟ / این طور که نمیشود قانونگذاری کرد، به اعتبار صحبت یک نفر در شورای امنیت ملی
*صدور آن بیانیه توسط دبیرخانه شورای امنیت ملی کار درستی نبود
*شاید آقای عباسی از منظر خودشان این آمادگی را دارند که شخصاً تا حد جنگ جلو بروند، اما جنگ و صلح در اختیار رهبری است
*شهید فخری زاده در مذاکرات برجام حضور نداشت، اما با ایشان مشورت میشد / ادعای مصاحبه بازرسان آژانس با شهید فخری زاده کذب است؛ اگر سند دارید منتشر کنید / اینکه می گویند بازرسان آژانس جاسوسند را قبول ندارم / اخراج بازرسان آژانس؟ با این روشها که نمیشود کشورداری کرد / نمیشود که خود را معزول از دنیا کنیم / از همکاریهای فنی آژانس ما کلی داریم استفاده میکنیم / این تعریف زندگی بین المللی نیست که از همه جا بیرون بیاییم و و هر چه میخواهیم باید اجرا شود و هر چه خواستند را رد کنیم
*اگر صنعت هستهای نابود شده و فاتحهاش را خواندهاند، پس چه می گویند همان آنی که قانون مجلس ابلاغ شد، اجرایش کنید؛ خودرو هم بخواهید روشن کنید به این سرعت نمیشود / آن چاله راکتور را خودشان با فوتوشاپ بتون ریخته بودند؛ این اخلاق ماکیاولیستی ست نه اسلامی / چرا حق را با لباس باطل میپوشانید و شما اگاهانه این کار را میکنید؟ برای چی؟ یکسری خواستههای سیاسی و آرزوهای سیاسی / اینقدر کشور بی مسوولیت است که یک کسی مانند صالحی آمده سازمان انرژی اتمی را نابود کرده و همه هم نشستهاند نگاه میکنند
*بعید میدانم در این چند ماهه باقی مانده پرونده هستهای به دبیرخانه شورای امنیت ملی برود
*اگر برجام نباشد، اروپا یکی ازعناصر مهم تأمین کننده امنیتش را از دست میدهد / اگر برجام به هم بخورد ما قطعاً با اجماع جهانی روبه رو میشویم / اروپا یا حتی هند با این همه بزرگیاش از احکام ثانویه آمریکا با شرمساری صحبت میکنند، البته برای ما نان و آب نمیشود / قبل از برجام، کشورها نه تنها در مقابل ایران شرمسار نبود بلکه طلبکار هم میشدند / نام کشورهایی را میتوانم ببرم که از دوستی نزدیکتر از آنها نداشتیم، اما میگفتند نمیتوانیم با شما همکاری کنیم / اگر برجام نباشد و ما دوباره به شورای امنیت باز گردیم فاجعه میشود؛ آن وقت میخواهیم چه کار کنیم؟
*خیلی از ائمه جمعه آمدند صنعت هستهای را دیدند و گفتند از صحبتهایمان متاسفیم / بزرگوارانی را میبینم که با وجود این که واقعیت به آنها منتقل شده اما همچنان در تریبونهای خودشان می گویند که صنعت هستهای نابود شده / عباراتی می گویند که برای ما خیلی سنگین است. مثلاً می گویند سانتریفیوژها را که جمع کردند با لگد زدند نابودکردند. حداقل عقل حکم میکند ما لگذ نزنیم. آخر این چه حرفی است؟ / طوری صحبت میکنند که انگار ما یک قوم دشمن هستیم که متولی سازمان انرژی اتمی شدهایم! چرا؟ / هرکسی هر حرفی ولو غلط از نظر فنی در مورد هستهای بگوید همه باور میکنند
*دیگر دانشمند هستهای هم تعریفش را از دست داده؛ مثل اینکه جوان طلبه را یکدفعه آیت الله العظمی خطاب کنیم / از نگاه اینها، هر کسی که از در سازمان انرژی اتمی وارد میشود میشود دانشمند هستهای؛ الان شما جزو دانشمندان هستهای هستید؛ حواستان باشد / میخواهند ما را خسته کنند؛ به جای اینکه خودشان قد بکشند، میخواهند دیگری را پایین بکشند و روی شانهاش بایستند
*می گویند چرا قسم خوردی؟ قسمم را الان دو برابر میخورم؛ الان در همه امور صنعت هستهای در حال پیشروی هستیم / چرا زمانی که دوستان متولی بودند نرفتند نیروگاه هستهای احداث کنند / سازمان انرژی اتمی از سال 53 تا الان نزدیک به 47 سال ازعمرش میگذرد. دوستان نزدیک به دوسال و نیم در سازمان بودند چرا نیامدید نیروگاه راه بیندازید؟ / دکتر عباسی خیلی علاقه مند بودند که در سازمان همچنان ادامه خدمت میدادند اما خب تقدیر را که نمیشود کاری کرد /
*این که دانشمندان هستهای را بیرون کردند؛ بگویند کدام دانشمند هستهای؟ / دکتر عباسی یک تعریفی از دانشمند بکنند، بعد اسمهای دانشمندانی که ما بیرون کردیم را بدهند / مگر میشود کسی، کسی را اخراج کند؟ مگر دیوان عدالت اداری نداریم؟ / مگر کشور بی صاحب است؟/ اگر دانشمندی را بیرون کردم، بروند علیه من شکایت کنند؛ چرا تا کنون نکردهاند؟
*سالی حدود 250 میلیون دلار برای صنعت هستهای هزینه شده؛ میلیاردها دلار در سال هزینه نشده / مردم ما بدانند که یک نیروگاه 1000 مگاواتی هستهای در سال 11 میلیون بشکه صرفه جویی نفت دارد / اگر چالشمان با غرب به جای بحث هستهای، از نوع سیاسی یا دموکراسی و حقوق بشر بود، چه طور میخواستیم حلش کنیم؟
*برخی اصرار دارند بگویند که مشکلات معیشتی مردم منشأ خارجی ندارد / فرض کنید مدیریت داخلی ایده آل همراه با عدالت و آزادی اجتماعی کامل بود اما وقتی روابط بانکی نداشته باشید چه طور میخواهید کار کنید؟ یک کشور که به صورت منزوی نمیتواند خودش را نگه دارد
*وزارت خارجه در ایران خیلی مبسوط الید نیست؛ مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیریمان متعدد است / وزارت خارحه با قید و بند باید حرکت کند / رویکرد بین المللی ایران باید به یک اجماع ملی بدل شود که هر مقامی در آن دخالت نکند / امیر قطر به من گفت مطمئنید درمورد امنیت خلیج فارس میخواهید صحبت کنید؟ گفت فلانی در ایران چنین صحبتی کرده؛ من گفتم ترجمه اشتباه است، گفت شوخی نکنید / مسوولان مختلف ما در جاهای مختلف راجع به سیاست خارجی حرف میزنند اما شما هیچ وقت شنیدهاید وزیر خارجه ما راجع به صنعت هستهای اظهار نظر کند؟ / دیگر مسوولان شبانه روز راجع به سیاست خارجی صحبت میکنند
*ما به سمت روسیه، چنین یا امریکا غش نکردهایم
*اینکه می گویید دولت را بدهیم به فلان طیف؛ بعد از یکسال همان طیف میشود چند دسته و چند گروه
*باید بپذیریم بخش قابل توجهی از مشکلات ما ناشی از آن طرف مرزهاست و علاجش این است که رویکرد بین المللی ما یک تعریف واضحی داشته باشد؛ باید کاری کنیم که وزارت خارجه از این حالت خارج شود و واقعاً اختیار داشته باشد
*آقا دستور فرموده بودند مذاکرات با آمریکا در مسقط و مذاکرات 1+5 باید هماهنگ جلو رود؛ گفته بودند رئیس جمهور متولی هر دو مسیر باشد، اما اقای احمدی نژاد استنکاف کردند / وقتی نظر حضرت آقا را به ایشان گفتم، گفتند امادگی چنین کاری را ندارم / آمریکا در زمان انتخابات، آماده بود هرچه سریعتر با ما مساله هستهای را حل وفصل کند، اما فرصت سوزی شد / از آقای ظریف میخواهم اسناد آن کلاسور بزرگ درمورد مذاکرات مسقط را منتشر کنند، وگرنه ممکن است خدای ناکرده اینها یکدفعه یکجوری محو شود / پس از کسب مجوز از رهبری، میگفتند میگفتند شما یک برداشت اشتباهی دارید و این چنین نیست؛ دوباره استفسار شد و دو سه ماه طول کشید که ما بار اول برویم با آمریکاییها بنشینیم / بار اول که دیپلماتهای ایران رفتند، امریکایی تعجب کردند و گفتند باور نمیکردیم بیایید و چرا این قدرطول کشید / بار دوم نمیگذاشتند دیپلماتها را به مسقط بفرستم، ولی من با اختیارات خودم فرستادمشان / توبیخ خاص که نشدم اما گفتند شما چرا گروه را اعزام کردید؟
*هنر دکتر روحانی در مذاکرات سال 82 این بود که مانع اجماع جهانی علیه ایران شد / اقای جلیلی، یک مقدار که چه عرض کنم؛ انعطافش کم بود / علت این که مذاکرات گامی به جلو نرفت این بود که آقای جلیلی سفت گرفته بود / از 86 که اقای جلیلی مسوولیت گرفت تا 89 ما سه تا قطعنامه گرفتیم برای همین مقاومتی که به خرج داد / آقای جلیلی پذیرفته بود راجع به غنی سازی 20 درصد اقداماتی بکند، البته به صورت استپ بای استپ، ولی خب مقبول واقع نشده بود / آقای جلیلی در مذاکره آرمانگرا بود، اما دکتر ظریف عملگرا بود
*در بحث مذاکرات، آقای جلیلی تجربه نداشت؛ در ذهنش بود که داد ستد باشد اما داد نه / دکتر ظریف کوله باری از تجربه بود
*مواضع کلامی دکتر احمدی نژاد گاهی با رویکرد فکریاش تعارض دارد؛ برای همین می گویند بهتر است آدم کمتر صحبت کند
*با تلاش آیت الله هاشمی، نشست سازمان کنفرانس اسلامی در دوره احمدی نژاد در تهران برگزار شد
*هیچ برنامهای برای 1400 ندارم اما درباره تقدیر اگر صحبت میکنید که چه مقدر کرده، من از کجا بدانم
خودداری احمدی نژاد از انجام دستور رهبری در موضوع مذاکرات هستهای
متن کامل این مصاحبه در زیر آمده است:
ممنون از فرصتی که در اختیار انتخاب قراردادید اگر صحبت خاصی در ابتدای مصاحبه دارید بفرمایید:
صالحی: بسم الله الرحمن رحیم. اولاً خسته نباشید می گویم خدمت جنابعالی. به هرحال توانستید در مدت کوتاهی یک سایت بسیارمفید و موثری را راه اندازی کنید که به نظر من مخاطب فراوانی دارد. ان شاءاله امیدواریم در مسیری که حرکت میکنید مسائل را به گونهای منصفانه و عادلانه و به دور ازهرگونه سمت گیریهای سیاسی جناحی مطرح بکنید و نظرات مخاطب را که عمدتاً مردم هستند در نظر بگیرید. خیلی مهم است و من واقعاً احساس میکنم تا به امروز شما چنین عمل کردید. سعی کردید که از منافع و حاکمیت ملی دفاع کنید و نیازهای فکری و دغدغههای مردم را از نظر سیاسی و اجتماعی به گونهای مطرح کنید. این جای تقدیر دارد. من به سهم خودم تشکر میکنم.
من یکی از بازدید کنندگان سایت شما هستم ضمن این که سایتهای دیگر را هم میبینم. خب شغل ما اقتضا میکند که مروری بر همه سایتها داشته باشیم تا یک تصویری از وضعیت افکارعمومی جامعه به دست بیاوریم. تشکر میکنم از این که این فرصت را پیش آوردید
شما که خدایی نکرده دچار بیماری کرونا نشدید؟
صالحی: من گرفتم، اما خوب شدم. الان هم کسی از من کرونا نخواهد گرفت. من هم از کسی نخواهم گرفت.
پس الان به حمدلله مشکل حل شده
دکتر صالحی: بله. سه هفتهای گرفتارش بودیم
در منزل قرنطینه بودید؟
بله. ولی به حمدلله عبور کردیم
خدا را شکر. آقای دکتر همان طور که مطلعید در انتخابات آمریکا ترامپ با همه اقداماتی که انجام داد و توییت هایی که مدام منتشر میکرد بالاخره شکست را تلویحاً به نوعی پذیرفته است. از این که فردی مانند بایدن روی کار آمده است و فردی مانند ترامپ که ضربات سنگینی به کشور زده است، از میان رفته خوشحال هستید؟
صالحی: ببینید بحث خوشحالی وبدحالی ما که به این گونه امور ربطی پیدا نمیکند. ما به دنبال منافع ملی و رفع مشکلات مردم هستیم. یعنی هرکسی در هر ارگانی از وزارت امور خارجه گرفته تا سازمان انرژی اتمی به ویژه در این مورد به خصوص پرونده هستهای، تمام تلاش این هست که کید شیطان را بتوانند برطرف کنند و تاجایی که امکان دارد نگذارند که شیطان آسیبی به مملکت وارد کند. لذا همه هم و غم ما این است که چگونه از فرصتهای پیش آمده حسن استفاده را در جهت تأمین منافع ملی ببریم. به هرحال این واقعیتی است که رویکرد بایدن با رویکرد ترامپ فرق خواهد کرد. این یک فرصت است. البته ما هنوز باید صبر کنیم ببینیم بایدن چگونه میخواهد عمل کند ولی قطعاً در رویکردها تفاوتهایی هست. حداقل در صحبتهایی که کردهاند چنین به نَظر میرسد. وقتی که ما یک ارزیابی از گذشته آنها انجام میدهیم و همین طور اطلاعی که تا حدودی از نگاهشان به مسائل بین المللی و سیاسی داریم، تصور میکنم اگر رفتارشان هم همان گونه که ما استنباط و برداشت کردهایم باشد به نظر میرسد با آمدن بایدن میتواند فرصتی پیش بیاید که مسائل و مشکلاتی را که ترامپ به وجود آورده بود به نحوی حل و فصل شود. حالا بایستی دید چه اتفاقی می افتد
فکر میکنید بعد از سرکار آمدن بایدن، احتمال این که آمریکا به برجام و کشور هم به شرایط سال 94 بازگردد ممکن است؟
صالحی: ببینید چیزی که تا به حال بایدن و مشاورانش گفتهاند ناظر بر این امر هست که بازگردند
امیدوار هستید که دولت بالاخره این مجوز را داشته باشد که بتواند....
صالحی: آنها اگر بخواهند بازگردند که ما استقبال میکنیم. بدون قید وشرط البته. به همان شرایط قبل از خروج ترامپ اگر بازگردند بارها مسوولان ما اعلام کردند که استقبال میکنند. تا به امروز هم شنیدهها ناظربر این امر هست که گویا میخواهند باز گردند. من آخرین صحبتهایی که از مشاوران بایدن، سالیوان و دیگران شنیدم این بود که فعلاً در این موضوع علاقه مندند بازگردند. حالا ممکن است موضوعات دیگری مد نظرشان باشد که بخواهند راجع به آن صحبت کنند که بحثی جداگانه است ولی ما فعلاً داریم درباره برجام صحبت میکنیم. قطعاً جمهوری اسلامی هم گفته که ما هیچ شرط و شروطی را برای برگشت امریکا به برجام از منظر آنها نمیپذیریم. این که منتفی است. حالا باید منتظر شد و دید که ایا به گفتههایشان عمل میکنند یا خیر.
آقای دکتر فکر میکنید موضوع اصلی سیاست خارجی بایدن در دولت آینده چه چیزی میتواند باشد؟
صالحی: من فکر میکنم بایدن غیر از مشکلات متعددی که ترامپ با خارج شدن از خیلی از مؤسسات بین المللی برای آمریکا به وجود آورد، مثل یونسکو، WHO یا خیلی از معاهدات بین المللی ولی عمده محورهای سیاست خارجی بایدن با مطالعاتی که انجام دادیم سه محور اصلی است. یکی چین است که رقیب اقتصادی امریکاست و امریکا برای حفظ هیمنه خودش به عنوان قدرت مطلق اقتصادی و نظامی باید چین و روسیه را مهار کند. روسیه رقیب نظامیاش است و چین رقیب اقتصادی و اینها دارند مدام رشد میکنند و تا این دوتا را مهار نکند نمیتواند تضمین کننده قدرت مطلق خودش برای دهههای آینده باشد
ایران میتواند با این دو گزینه بازی کند؟
صالحی: ایران هم برایش مهم است. از چه نظر؟ ایران نه رقیب نظامیاش است و نه رقیب اقتصادیاش. ایران به عنوان یک بخشی مهم است که اولاً میتواند در خاورمیانه که یک منطقه مهمی در جهان است نقش آفرینی کند. این خاورمیانه تأمین کننده انرژی چین است. بخش عمده خاورمیانه زیر نظر وسلطه آمریکاست. اگر آمریکا اراده کند عربستان سعودی نفت به چین نخواهد فروخت، کویت نفت به چین نخواهد فروخت. پس تنها کشوری که قابلیت فروش نفت و گاز به مقدار وسیع دارد ایران است و اگر آمریکا بتواند به گونهای با ایران کنار بیاید- من البته دارم از منظر آمریکا صحبت میکنم تصور اشتباه پیش نیاد- که من بتوانم به چین فشار بیاورم میتوانم منابع انرژی چین را مهار کنم و این گونه چین را در مضیقه قرار دهم. آمریکا نمیخواهد با چین وارد جنگ شود. چون هزینه جنگ زیاد است
پس ایران هم میتواند از این مسیر امتیازات خودش را بگیرد
صالحی: حالا ببینید روسیه را چه طور میخواهد مهار کند. بلاخره روسیه کشور بزرگی است و دور آن طوقی انداخته است. یکی یکی دارد درون کشورهای اطراف روسیه نفوذ میکند. لتونی، استونی؛ لاتزیا، بلاروس و.. را دارد وارد جبهه خودش میکند. به نظر من این کمربندی که دور روسیه انداختهاند سگکش روی ایران بسته میشود و ایران یک همسایه بزرگ مستقلی برای روسیه است. استقلال سیاسی اینجا معنی پیدا میکند. کشوری است که خودش برای خودش تصمیم سیاسی میگیرد و مانند باقی کشورها نیست که در مدار سیاسی کشورهای دیگر بچرخد. لذا برای امریکا مهم است که اگر یک جوری با ایران تعامل کند میتواند به روسیه فشار بیاورد. روسها و چینیها این را فهمیدهاند. چین دارد پیشنهاد میدهد که بیایید در منطقه بحث مذاکره جمعی کنید. این نشات گرفته از این حقیقت است که نگران است که در آینده چه خواهد شد و از حالا میخواهد جای پایش را در منطقه خاورمیانه وغرب آسیا قوی کند. البته این جور فکر میکند بالاخره او هم تلاش خودش را میکند
ایران میتواند در زمین هردو بازی کند
صالحی: این به همین راحتی نیست. چون همه دست یکدیگر را خواندهاند. اگر ما یک مثلثی را در نظر بگیریم. یک رأس آمریکا یک رأس چین و یک رأس روسیه، یک فرصتی اینجا برای ایران پیش آمده است.
فرصتی تاریخی
صالحی: بله فرصت تاریخی که چگونه در این برهه زمانی عمل کند که منافع خودش را حداکثر کند. استقلال سیاسی خودش را حفظ کند و به هیچ طرفی غش نکند. توجه میکنید؟ این نیاز به یک اجماع، وحدت و انسجام درونی دارد. به این راحتی حاصل نمیشود. لذا برای بایدن در مرحله نخست چین مهم است. در مرحله دوم روسیه است. برای این که اگر از چین غافل شود چین بر آمریکا غلبه میکند و دیگر دلار یواش یواش از عرصه خارج میشود. اگر دلار از تعاملات بین المللی خارج شود دیگر آمریکا، آمریکا نیست. آمریکا دارد کاغذ چاپ میکند و میدهد و در مقابل اموال مردم دنیا را میگیرد. کاغذ میدهد نفت میگیرد. کاغذ میدهد طلا میگیرد. اگر این امتیاز را از دست بدهد دیگر آمریکا نیست. لذا چین در حال بالا آمدن است و اولین مشکل بایدن چین است دومین مشکلش روسیه است. چه اعلام کند چه نکند. ایران اینجا در جایگاه یک نقش آفرین برایش مهم است. ایران هم که اصول واستقلال سیاسی و اهداف خودش را دارد.
با این اوصاف بایدن راحتتر و بدون پیش شرط به برجام بازگردد..
صالحی: به عنوان یک تحلیلگر صحبت میکنم نه به عنوان معاون رئیس جمهوری. تصورم این است که بایدن باید مساله ایران را از این که هست پیچیدهتر نکند چون نفعی نمیبرد. چین و روسیه را چه طور میخواهد مهار کند. چه قدرت مهمی دارد که مهارشان کند؟ چیزی که اثرگذار باشد منبع انرژی است. شما یک لحظه تصور کنید امریکا بگوید هر کشوری که به چین نفت بفروشد تحریمش میکنم، همان طور که با ما هم همین کار را با تحریمهای ثانویه کرد. آن وقت چه میشود؟ لذا بایدن به جای این که بخواهد بیش از این با ایران کلنجا برود بهتر است شروع به بازسازی دیوار اعتمادی که از دست رفته بکند.
ترامپ در دو سه ماه آینده کار خطرناکی میتواند علیه ایران بکند؟
صالحی: بعید است. ترامپ با این شکستی که خورد، به فکر 2024 است. از حالا این زمزمه را میکند برای این که یک پایگاه مردمی نسبتاً قوی هم دارد. غرب و شرق آمریکا که عمدتاً نخبگان و فرهیختگان آمریکا هستند به بایدن رأی دادند. درون آمریکا که بیشتر طبقه عادی و کشاورز و با گرایشهای ملی گرایانه هستند به ترامپ رأی دادند. لذا پایگاه اجتماعیاش را دارد و 2024 میتواند حساس باشد لذا بایدن باید کاری کند که علاوه بر این که آن میراث ترامپ را از بین میبرد، تمایل قشر ملی گرا هم به ترامپ کم شود.
آقای دکتر برخی در ایران از این که ترامپ از کار کنار رفت ناراحتند. به نظر شما علت ناراحتی این افراد که به ترامپیست های وطنی معروف شدهاند چیست؟
صالحی: به نظر من این سؤال اصالت ندارد. از آن عبور کنید. من فکر میکنم این صرفاً یک برداشت میتواند باشد. من بعید می دانم در جمهوری اسلامی ایران کسی واقعاً علاقه مند بوده که ترامپ همچنان پابرجا بماند و برخوردش با ایران ادامه پیدا کند. این که بعید است.
از این لحاظ عرض میکنم که در واقع یک جریان سیاسی خاص در کشور ما معتقد بود که اگر ترامپ بماند میتواند در انتخابات 1400 نقش مهمتی ایفا کند به همین خاطر این حمایت از ترامپ در شبکههای اجتماعی خیلی برجسته بود.
صالحی: به نظر من گمانه زنی است. فکر نمیکنم این طور باشد. صحبتهایی میشود اما در حدی نیست که بخواهیم روی این موضوع تحلیل جدی کنیم. در ثانی می گویند العبد یدبر والله یقدر. ما باید ببینیم تقدیر الهی چیست حالا هر کسی هر تدبیری میخواهد برای خودش بکند، بکند ولی ما در این موضوع به خصوص باید منتظر تقدیر الهی باشیم.
آقای دکتر اخیراً گفت و گویی با اقای ظریف داشتیم ایشان گفتند برخی دوستان در داخل گرا میدهند به خارج از کشور. آمریکا و کشورهای دیگر که با این دولت مذاکره نکنید ما در راهیم با ما مذاکره کنید.
صالحی: این [بحثها] وارد حوزه سیاسی میشود. من در جایگاهی نیستم که اظهار نظر سیاسی کنم. واقعاً یک مقدار این حرف سنگینی است و به نظر من مستلزم داشتن داده لازم است.
ایشان گفتند اخباری دارم که به من رسیده است.
صالحی: بله من چون که در جایگاه سازمان انرژی اتمی سروکاری با این گونه اخبار ندارم لذا نمیتوانم به ضرس قاطع اظهار نظر کنم ولی در مجموع به نظر من تمام این صداهایی که در داخل شنیده میشود و نوعاً صداهای متعارض و متناقضی است، همه میخواهند در جهت منافع ملی حرکت کنند. حالا هر کسی از منظر خودش فکر میکند منافع ملی در این مسیر قابل تحقق است. این بحثهایی است که باید در میزگردهای علمی مطرح کرد. طرح آن در مصاحبهها نیازمند داشتن اطلاعات موثق و دقیق است تا انسان بگوید بله ما میدانیم طبق فلان گزارش، فلان تماس گرفته شده یا فلان اقدام انجام شده که در جهت گرفتن نتیجه به خصوصی یا در جهت رفتن به سمتی بوده که خواستههای حزبی یا جناحی خودشان را تأمین کنند.
آقای دکتر اخیراً یکی از نمایندگان مجلس صحبتی داشت گفت چین منتظر یک دولت اصولگراست تا با ایران گفت وگو کند برای همین می گویم خیلی غیر علنی نیست. آشکار است.
صالحی: اظهار نظر یک نماینده با کمال احترام برای او به نظرم به گونهای نیست که نشان دهنده اطلاع او یا در جریان قرار داشتن او از جزییات مذاکرات سیاسی ما با چین باشد. این وزارت خارجه است که میتواند اظهار نظر کند. این دولت است که میتواند اظهار نظر کند. این نهادها هستند که در ارتباط مستقیم با کشورهایی مانند چین و روسیه و دیگران هستند.
صحبتی که شما میفرمایید که [گفتهاند] چینیها این حرف را زدند یا چنین تمایلی نشان دادهاند، ما جایی ندیدیم در گزارشهای سیاسی که به دست ما میرسد یا گزارشهای محرمانه چنین نقل قولی از مسوولان چینی نشنیدهایم.
اخیراً گفته شد سازمان انرژی اتمی در کنار وزارت خارجه مخالف طرح اخیر مجلس درباره برجام است و گفتهاند به ضرر منافع ملی می دانیم. شما خودتان صراحتاً در این زمینه صحبتی نداشتهاید؟
صالحی: اصلی که ما به آن معتقدیم این است که مجلس حق قانونگذاری دارد. این یک اصل است. این را هم معتقدیم که مجلس زمانی قانونگذاری میکند که قطعاً زمینههای لازم را برای آن قانون مورد نظر فراهم کرده باشد والا در خلأ که قانون گذاری نمیکنند. در این ارتباط هم قطعاً مجلس برای وضع این قانون میبایستی با مجموعه ارگانهایی که ذیربط بودند با این قانون مشورتهای لازم را کرده باشد و نظراتشان را گرفته باشد. به این صورت اگر باشد قانون درتجانس خواهد بود به گونهای که همه به نحو احسن از آن تبعیت میکنند و به نحو احسن پیادهاش میکنند. اگر قانون از تجانس لازم برخوردار نباشد حداقلش این است که همه تمکین میکنند اما درست پیاده نمیشود. تمکین کردن یک بحث است، درست پیاده کردنش بحث دیگری. برای این که یک قانون درست پیاده شود باید از آن هویت مورد نظر برخوردار باشد به این معنی که توافق اولیه ارگانهای ذیربط حاصل شده باشد.
مقصودتان از درست پیاده شدن دقیقاً چیست؟
صالحی: مثلاً ممکن است در قانون ذکر نشده باشد با تأخیر شما آن را جلو ببرید یا از اختیارات خودتان استفاده کنید به نحوی موانعی را بر سر اجرایی کردن قانون پیاده کنید. همیشه هر ارگانی بالاخره اختیاراتی دارد میتواند از آنها استفاده کند و موانعی را ایجاد کند تا قانون با کندی بیشتر روبه رو شود ولی بازگردیم به این قانون که فرمودید. بخش عمده این قانون حول محور فنی میگردد. به نظر من این بخشش میتواند یک فرصت باشد. می گویند آفتاب آمد دلیل آفتاب. همان طور که آقای کمالوندی هم در مجلس گفتند، در این قانون آمده که غنی سازی 20 درصدی را فوراً آغاز کنید. هزارتا سانتریفیوژ آی آر 6، هزارتا سانتریفیقوژ آی آر 2M، چنین و چنان. فلز اورانیوم. همه اینها را فوری انجام دهید. خب این از منظر برخی از دوستان که میگفتند فاتحه فناوری صنعت هستهای خوانده شده است. ما فاتحه را برای چه کسی میخوانیم؟ برای کسی که دیگر از دنیا رفته و قابلیت برگشتن به دنیا را ندارد. یا می گویند صنعت هستهای نابود شده است. یعنی هیچ اثر و اثاری از آن نمانده است. حالا چه طور است که این خواسته مجلس از یک مرجعی که نابود شده و فاتحهاش خوانده شده و ارزش حیاتی ندارد خواستهاند که این کارها را به سرعت انجام دهد. این خودش برای ما یک فرصت است که مردم بزرگوار ما و افکار عمومی مطلع باشند که صنعت هستهای با نشاط جلو میرود و دلیلش هم همین قانون مجلس است. اما چیزهایی که در این قانون خواسته شده در قالب گامهای پنج گانه هم بوده. گامهای پنج گانه، مصوب شورای عالی امنیت ملی بود و میتوانستند در قالب همان مصوبه از سازمان انرژی اتمی بخواهند که این موارد را مثلاً مقداری با سرعت بیشتر و وسعت بیشتر انجام دهد. شاید نیازی به قانون جدید نبود. اما به هر حال گفتم مجلس این حق را دارد که قانونگذاری کند.
شما مخالفتی با این قانون ندارید؟
صالحی: ما از نظر فنی مجری هستیم. سازمان انرژی اتمی در این گونه امور مخالفت و موافقتش معنی ندارد. اصل مساله یک مساله سیاسی است. اینجاست که وزارت امور خارجه و خود دولت باید اظهار نظر کند. ما مثل یک سربازی هستیم که دستش روی ماشه است به او می گویند شلیک کن. لذا من روی این مساله نمیخواهم اظهار نظر کنم. فقط از منظر مأموریت کاری خودم میتوانم اظهارنظر کنم.
در همان مصوبه شورای عالی امنیت ملی آمده که باید با وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی مشورت شود.
صالحی: بله در بعد فنیاش مشورت شود که ما به هرحال امکان عملیاتی کردن این مواردی که از ما خواسته شده است را داریم ولی حالا این را هم من بگویم. مثلاً می گویند هزارتا سانتریفیوژ آی آر 6 بسازید. خب ما این توانایی را داریم، میسازیم اما نگفتهاند پولش را کی میدهد؟ این یک نقص جدی قانون است. من تعجب میکنم شورای نگهبان چگونه این قانون را تصویب کرده است. چونکه عمدتاً تاجایی که مطلع هستیم اگر قانونی وضع شود و هزینه برای دولت در آن دیده شود ولی منابعش دیده نشود شورای نگهبان رد میکند. حالا این یکی از مواردی است من حداقل در این قسمتش میتوانم اعتراض داشته باشم و یا نقدی داشته باشم که شما خواستههایی را از سازمان انرژی اتمی دارید که ما آمادگی آنجام آن را داریم ولی با کدام بضاعت مالی. بلاخره وقتی شما هزارتا سانتریفیوژ آی آر 6 میخواهید مواد اولیهاش را باید تأمین کنید. خیلی چیزهای دیگر را باید تأمین کنید. پولش از کجا باید بیاید؟ اگر از منابع داخلی باید تأمین شود اینها یا نمیدانند منابع داخلی ما چه قدر است یا نمیدانند ارزش هر سانتریفیوژ آی آر 6 چه قدر است! لذا این یک نقص در قانون است. من نمیدانم چه طور میخواهند برطرف کنند. ما که نمیتوانیم برویم به مجلس بگوییم پول بده. ما باید به دولت بگوییم پول بده. به سازمان برنامه و بودجه بگوییم پول بده. سازمان برنامه و بودجه هم میگوید که من در سال 99 اصلاً منابعی برای این کارهای فوق العاده ندیدم و لذا چون قانون شامل و کاملی نبوده خودش مانع برای خودش ایجاد کرده
پس یکی از دلایل پیاده نشدن احتمالی قانون میتواند همین مشکل بودجه باشد.
بله مساله مالی مساله عمدهای است. نمیشود مسئولیتی را تحمیل بکنید که از طاقت طرف خارج باشد.
اخیراً آقای فریدون عباسی (نماینده مجلس و رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی) در مصاحبهای گفتهاند که ممکن است ما حتی سراغ خروج از ان پی تی هم برویم و اگر شده تا پای جنگ هم میایستیم. شما در این زمینه نظری ندارید؟
نظر ایشان برای خودشان محترم است اما مسائل جنگی مربوط میشود به مقامات ارشد نظام. مقام معظم رهبری هستند که تعیین کننده صلح و جنگ هستند. ما نمیتوانیم در این امور این طور راحت صحبت کنیم. حضرت آقا فرمودند جنگ نخواهد شد لااقل ما آن را مبنا قرار دهیم. اینها نظرات شخصی است. با احترامی که برای ایشان قائل هستیم ایشان دلسوزند و از منظر خودشان این آمادگی را دارند که شخصاً تا این حد جلو بروند. تصمیم این گونه امور با مقامات ارشد نظام است. بحث جنگ بحثی نیست که خدای نکرده با صحبت من و شما بخواهد عملیاتی شود.
جزو عجایب هم بود که این قانون ظرف 24 ساعت در شورای نگهبان تأیید شد. فکر میکنم در تاریخ بی سابقه باشد.
صالحی: این که در تاریخ با یا بی سابقه است را نمیدانم اما چون دو فوریتی بوده ظاهراً باید شورای نگهبان سریعاً پاسخ میداده است. همزمان که درمجلس بحث میشده، نمایندگان شورای نگهبان هم حضور داشتند. باز مختصرمشکلاتی که از منظر خودشان پیش میآید رخ داد که شورای نگهبان رفع مشکل کرد. ولی برای من هنوز همان ابهامی که گفتم باقی است که منابع مالی را چرا ندیدند. پاسخی هم نشنیدم. یک پاسخ غیر مستقیم شنیدهام که گفتهاند تأمین میکنیم. ازعده ای در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی پرسیدهاند گفتهاند ظاهراً این تأمین میشود. خب این طور که نمیشود قانونگذاری کرد، به اعتبار صحبت یک نفر. قانون تعیین کننده منابع است. فرد که نمیتواند تأمین کننده منابع باشد. حالا اگر درست باشد. من گفتم که این را شنیدم. خودشان میدانند. یعنی خودشان باید پاسخ دهند.
عجیب نبود که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی موضعی خلاف موضع رئیس آن شورا یعنی رئیس جمهوری داشت و بیانیهای صادر کرد که....
صالحی: به نظر من صدور آن بیانیه درست نبود
علتش را میفرمایید؟
بلاخره رئیس شورا رئیس جمهور است و این بیانیه ایجاد یک نوع شبهه کرده بود. دولت هم نظر خودش را داده است. من در جایگاهی نیستم که بخواهم اظهارنظر سیاسی کنم ولی به نظر من درست نبود صدور چنین بیانیهای.
تأیید میکنید که ممکن است علت شخصی یا سیاسی داشته، صدور آن بیانیه؟
صالحی: ما نیت خوانی نمیکنیم. با هر نیتی این بیانیه صادر شده، به هر حال درست نبود.
اخیراً مطرح شد که شهید فخری زاده در مذاکرات هستهای برجام حضور فعالی داشتند ممکن است دقیقتر بفرمایید نقششان چه بود؟
صالحی: در مذاکرات برجام حضور نداشتند. اما اگر گاهی نیاز بود با ایشان مشورت میشد. بخشی از کارهای ایشان پدافند هستهای است. پدافند هستهای هم کل کشور را در بر میگیرد. وقتی روی مسائل فنی-حقوقی هستهای صحبت میشود مسائل پدافند هستهای هم لاجرم در زمره این گونه امور مطرح میشود ولی ایشان عضو مذاکره کننده برجام نبودند.
حامی برجام بودند؟
صالحی: من هیچ وقت با ایشان درباره برجام صحبت صریحی که حامی هستند یا نیستند نداشتم ولی 20 سال بود که توفیق آشنایی با ایشان را داشتیم. به اعتبار این که من نماینده ایران در آژآنس بین المللی انرژی اتمی بودم و از همان زمان این پرونده ساختگی هستهای شروع شد لاجرم ما در تماس مستمر باهم بودیم. مشورتهای لازم را انجام میدادیم. خدا رحمتشان کند. مرد بزرگ و مدیر بسیارموفقی بود. انسان دلسوزی بود. میشود گفت علمدار حرکت علمی و نواوری در کشور بود. یکی از میراثهای خوبی که به جا گذاشت سازماندهی سازمان پژوهش و نوآوری در وزارت دفاع بود. این میراث آن قدر قوی بنیان گذاشته شد که قطعاً خلأ نبود ایشن را میتوانند آنهایی که زیر نظر ایشان پرورش یافتند ادامه دهند و این خلأ را پر کنند و مدیریت ایشان را استمرار کنند. ایشان در گمنامی کار میکردند. ایشان زکات علمش را پنهانی میداد و این اجر دوبرابر دارد. واقعاً جایشان خالی است. غیر ازاین که یک شخصیت علمی بودند، یک شخصیت دلنشین بودند وقتی که با ایشان صحبت میکردید واقعاً احساس خستگی نمیکردید. به همسر ایشان تسلیت ویژه می گویم.
روایتهای متعددی درباره این ترور در رسانهها منتشر شد شما روایت دقیقتری دارید؟
صالحی: نخیر ما هم همان چیزهایی که در رسانهها شنیدیم را میدانیم.
اقای دکتر میتوانید درباره ماجرای ترور آقای اردشیر حسین پور توضیح بدهید؟
صالحی: من اطلاعی ندارم
سال 85 گویا ترور شدند. اخیراً آقای مصطفی معین فاش کردند که نخستین ترور هستهای بوده
صالحی: من هم در همین رسانهها خواندم.
آقای عباسی گفتهاند که اطلاعات زیادی درباره شهید فخری زاده دارند و گفتهاند برجامیان میخواهند خودشان را به زور بچسبانند به شهید فخری زاده. تهدید کردهاند که اگر این روند ادامه پیدا کند افشاگری میکنند و گفتهاند که ایشان در آن دوره هم خیلی اذیت شدند.
صالحی: نمیدانم منظورشان چه بوده. از خودشان باید سؤال کرد. من که گفتم ایشان درمذاکرات برجام اصلاً حضور نداشتند و به آن مفهوم در برجام حضور نداشتند اما مورد مشورت قرار میگرفتند. ما از امور مربوط به پدافند هستهای که مطلع نبودیم. ایشان مسوولیتش را عهده دار بود.
بازرسان آژانس با ایشان مصاحبه داشتند؟
صالحی: اصلاً.
پس این ادعا کذب است.
صالحی: بله. مشخص است اگر هم داشتند سندش را بیایند منتشر کنند.
یک نکتهای هم هست که برخی از این حضرات می گویند که تیم آژانس و خارجیها اساساً جاسوسند. شما با این گزاره اساساً موافقید؟ درباره آقای البرادعی هم یک دورهای میگفتند
صالحی: عقل حکم میکند شما وقتی که درتعامل بین المللی قرار میگیرید، اساس را بر اعتماد نمیگذارید. مثل یک برادر دینی و هموطن خودتان که نیست. یک امر مسلم است که طرف مقابل هم که با ما ارتباط میگیرد، اساس را بر اعتماد نمیگذارد. ایرانیانی که میخواهند درنهادهای بین المللی استخدام شوند با مانع روبه رو هستند. آمریکاییها نمیگذارند. اروپاییها نمیگذارند. از همین منظر که می گویند اگر ایرانیها بیایند برای کشورشان جاسوسی میکنند. در صورتی که شما میبینید تعداد زیادی از کشورهای مختلف درنهادهای بین المللی کارمی کنند اما به ایرانیها که میرسد خیلی سخت گیری میکنند. وقت که علت را جویا شوید دلایل خیلی ابتدایی مطرح میکنند اما در حقیقت همان صحبتی است که شما مطرح میکنید. می گویند ایرانی است فردا ممکن است اطلاعاتی را منتقل کند. لذا یک چیزطبیعی است اما این که همه حالا واقعاً جاسوسند یا هرکسی رفت آنجا میخواهد جاسوسی کند نه من این را قبول ندارم.
شما اصلاً موافق اخراج بازرسان آژانس هستید؟
صالحی: با این روشها که نمیشود کشورداری و حکمرانی کرد که همه چیز را قطع کنیم. معزول از دنیا کنیم. درهیچ کنوانسیونی نباشیم. در هیچ قراردادی نباشیم. دور کشور را ببنیدیم. خفه میشویم این جوری. هر کنوانسیونی، هر معاهده و قرارداد بین المللی بخشی از حاکمیت شما را محدود میکند این یک امر طبیعی است اما در ازای آن امتیازاتی برای شما قائل میشود. مثلاً همین قرارداد پادمانی که بازرسان میآیند بخشی از حاکمیت شما را محدود میکند ولی امتیازاتی دارد. شما عضو آژانس هستید از تکنیکال کواوپریشن آژانس استفاده میکنید. از همکاریهای فنی آژانس ما کلی داریم استفاده میکنیم. در هرسال چه قدر کارگاههای آموزشی برقرار میشود. مهندسان و کارشناسان ما هر سال چند بار به اژآنس میروند به کشورهای مختلف میروند. بسترش را اژانس فراهم کرده که آموزش ببینند و خدمت کنند. اگر ما بخواهیم جزو آژانس نباشیم، در این معاهدات هم نباشیم این امتیازات را هم نخواهیم داشت. مثلاً شما فرض کنید ما الان عضو ایکائو نباشیم و بگوییم هواپیماهایمان از هر راهی دلمان خواست برود. هر هواپیمایی هم خواست وارد جو ما بشود به اختیار خودمان بگوییم آره یا نه. این جوری که نمیشود. همین ایکائو هم که عضوش هستید بخشی از حاکمیت شما را محدود میکند ولی امتیاز هم به شما میدهد. اجازه میدهد شما هم به جاهای دیگر پرواز کنید.WHO همین طور فائو همین طور. ما چرا عضو سازمان ملل یا سازمان کنفرانس اسلامی هستیم؟ ما هیچ جا نباشیم بعد بگوییم ما هرچه خواستیم همان اجرایی شود، هرچه آنها خواستند رد کنیم. این تعریف زندگی بین المللی نیست.
منتقدان شما درمجلس فعلی و قبلی مدام این جمله را تکرار میکردند که «هستهای را دادند رفت» و «در قلب راکتور اراک سیمان وبتون ریختند». واقعاً ماجرا چه بود؟
صالحی: من که ابتدای صحبتم گفتم که گفتند نابود شده و فاتحهاش را خواندند... پس چه طورمی گوید همان آنی که قانون ابلاغ شد شروع کنید. خودرو هم بخواهید روشن کنید به این سرعت نمیشود. راجع به راکتور اراک هم که بارها هم خبرنگاران را دعوت کردیم رفتند دیدند. عکس گرفتند. آن چاله راکتور را خودشان با فوتوشاپ بتون ریخته بودند...این اخلاق اسلامی است؟ اخلاق ماکیاولیستی هست اما اخلاق اسلامی نیست. میگوید: «وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» چرا حق را با لباس باطل میپوشانید. و شما میدانید یعنی اگاهانه این کار را میکنید؟ برای چی؟ یکسری خواستههای سیاسی و آرزوهای سیاسی.
این ادعا کاملاً کذب است پس؟
صالحی: بله. این یک نوع به نظر من زیر سؤال بردن حکمرانی کشور است. یعنی کشور این قدر بی مسوولیت هست که یک کسی مانند اقای صالحی آمده سازمان انرژی اتمی را نابود کرده و همه هم نشستهاند نگاه میکنند. این به من باز نمیگردد. به مسوولان بالاتر از من بر میگردد. مگر میشود چنین چیزی؟ اگر این طور است چرا بودجه داریم؟ 20 هزار نفر پس چه کار میکنند؟ صبح میآیند فقط یک سلام علیک میکنند شب میروند خانهشان؟ عمده پرسنل هم شرکتی با قرارداد سالانه هستند رسمی نیستند که بگوییم نمیتوانیم اخراجشان کنیم. خب اگر پول نداشته باشیم به آنها بدهیم سر سال هم قرارداد امضا نمیکنیم.
بحثهایی اخیراً مطرح شد برای انتقال پرونده هستهای از وزارت خارجه به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی. موافق این طرح هستید؟
صالحی: نه، این که یک مساله تصمیم گرفته شده، است و وزارت خارجه شش، هفت سال است که دارد پرونده هستهای را مدیریت میکند. هربار از اینجا بردن به آنجا که مشکلی را حل نمیکند. اگر به مفهوم این باشد که دبیرشورایعالی امنیت ملی مسئول پرونده هستهاش شود و مذاکرات را ایشان انجام دهد که من بعید میدانم در این چند ماهه باقی مانده بخواهند چنین تصمیمی بگیرند. یعنی دبیر شورایعالی امنیت ملی پشت سکان مذاکره بنشیند که بعید است در ماههای پایانی دولت چنین تصمیمی گرفته شود.
صحبت از برجام شد به نظر شما اگر برجام نبود به لحاظ بین المللی ما در چه شرایطی بودیم؟
صالحی: از سه منظر میشود برجام را دید. یکی ازنگاه اروپاییها. نگاه آنها امنیتی است. برجام را یکی از عناصر مهم تأمین کننده امنیت اتحادیه اروپا میدانند. نگاه ایران به برجام رفع تحریمهاست. نگاه آمریکا به برجام عدم اشاعه است. که مثلاً ایران به دنبال تسلیحات هستهای نرود
واقعاً به دنبال عدم اشاعه است به نظر شما؟
صالحی: حالا لااقل این را میگوید دیگر. ما که دنبال سلاح هستهای نیستیم. فتوای مقام معظم رهبری است اما امریکا چرا روی آن تاکید دارد مشکل خودشان است به قول خودشان نیت خوانی میکند. می گویند کافر همه را به کیش خود پندارد. اما دو نگاه دیگر اگر برجام نباشد به هم میخورد. اروپا یکی ازعناصر مهم تأمین کننده امنیتش را از دست میدهد و خودش باید چاره جویی کند که چه طور امنیتش را تأمین کند و ایران هم اگر برجام را از دست بدهد در مساله تحریمها با اجماع جهانی روبه رو خواهد شد. این که روشن است. اگر به برجام این گونه نگاه کنیم همگی باید آن را حفظ کنیم تا هم خواسته ما تأمین شود هم امنیت اروپا برقرار شود. آمریکا هم از دید خودش، نگاهش تأمین شود. ما که چنین قصدی نداریم. بقیه دنیا هم که دنباله رو این سه عنصر اصلی هستند. اما اگر برجام به هم بخورد ما قطعاً با اجماع جهانی روبه رو میشویم. مانند قبل از برجام. اجماع جهانی به چه شکلی؟ سازمان ملل. زمانی امریکا کشورها را مجبور میکند که با ما همکاری نکنند که این تحریمهای ثانویه است. آمریکا کشور قلدری است. نفوذ سیاسی اقتصادی و تجاری دارد اما ممکن است برای ما چاره ساز نباشد اما از یک جهتی برای ما مهم است. اکنون از نظر اخلاق سیاسی دنباله روان آمریکا همواره خودشان را در مقابل ما خجل زده میبینند. اروپا یا حتی هند با این همه بزرگیاش از احکام ثانویه آمریکا با شرمساری صحبت میکنند. همین آن خوب است. برای ما البته نان و آب نمیشود اما میدانند که حق به جانب ماست. اما وقتی اجماع جهانی شود و شورای امنیت سازمان ملل موضوعی را مطرح کند، آن وقت این کشورهای دیگر نه تنها دیگر شرمسار نیستند بلکه طلبکار هم میشوند. قبل از برجام این گونه بود. کشورهای دوست میگفتند ما خیلی دوست داریم با شما همکاری کنیم اما شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه صادر کرده و مکلفیم که پایبند باشیم. نام کشورهایی را میتوانم ببرم که از دوستی نزدیکتر از آنها نداشتیم و همین پاسخ را میدادند و باعث تأسف بود. بنابراین اگر برجام نباشد و ما دوباره به شورای امنیت باز گردیم فاجعه میشود. آن وقت میخواهیم چه کار کنیم؟
با همین اوصافی که میفرمایید علت مخالفت برخی داخلیها در برابر برجام چیست؟
صالحی: علت مخالفت داخلیها با برجام اگر با این توجیه است که صنعت هستهای نابود شده است که ما می گوییم پابرجاست و بروید ببینید و میروند میبینند. خیلی عجیب است، خیلی از ائمه جمعه خیلی از استانها رفتند و دیدند و گفتند که واقعاً ما نسبت به صحبتهای قبلی متاسفیم. نمایندگان مجلس و خیلیهای دیگر هم رفتند دیدند و اظهار تأسف کردند از آن اظهار نظرها. اما فایدهاش چیست؟ من بزرگوارانی را میبینم که نیامدند ببینند و حتی با وجود این که عدهای آمدند دیدند، رفتند و واقعیت را به آنها گفتند اما همچنان در تریبونهای خودشان می گویند که صنعت هستهای نابود شده است. عباراتی می گویند که برای ما خیلی سنگین است. مثلاً می گویند سانتریفیوژها را که جمع کردند با لگد زدند نابودکردند. حداقل عقل حکم میکند ما لگذ نزنیم. آخر این چه حرفی است؟ اینها عباراتی است که به کار رفته است. مثل این که ما یک قوم دشمن هستیم که متولی سازمان انرژی اتمی شدهایم! چرا؟ مباحث هستهای این قدر در کشور مطرح شده است که جایگاه خاصی در افکارعمومی پیدا کرده است. و این قدر همه آن را پیچیده در نظر میگیرند که اصلاً کسی جرات این که از نظر فنی وارد این موضوع شود را ندارد. لذا هرکسی هر حرفی ولو غلط از نظر فنی بگوید همه باور میکنند. نمیخواهم واقعاً اینجا مسائلی را طرح کنم که زیبنده نیست. بعضیها تحت عنوان دانشمند هستهای [مطرح شدهاند در حالی که] دانشمند هم تعریفش را از دست داده است، مثل این که جوان طلبهای را آیت الله العظمی خطاب کنیم! هر کسی که از در سازمان انرژی اتمی وارد میشود میشود دانشمند هستهای. الان شما جزو دانشمندان هستهای هستید حواستان باشد (خنده) و دیگر یک هاله تقدس به دورش کشیده میشود و هیچ کاری نمیشود کرد اگر هم بگوییم که به وجودش نیازی نداریم می گویند دانشمندان هستهای را اخراج کردند.
اینها را گذاشتند مقابل شما که....
صالحی: بله اینها را می گویند که طرف مقابل را خسته کنند و بیشتر به دنبال اهداف سیاسیاند. برای این که من بتوانم خودم را بالا بکشم به جای این که خودم قد بکشم دیگری را پایین میکشم تا روی شانهاش بایستم. می گویند چرا قسم خوردی؟ قسمم را الان دو برابر میخورم. الان در همه امور صنعت هستهای در حال پیشروی است. یکی از اهداف صنعت هستهای ساخت نیروگاههای هستهای است. ما در این دو سه سال اخیر دو نیروگاه جدید زدیم. چرا قبلاً نرفتند کلنگ نیروگاه هستهای بزنند. بزرگترین پروژه صنعتی کشور الان همین دو نیروگاه هسته ایست که قراردادش را با روسها بستیم. شروع شده و خوب هم جلو رفته است. چرا چند سال پیش این کار را نکردند. چرا زمانی که دوستان متولی بودند این کار را نکردند. سازمان از سال 53 تا الان نزدیک به 47 سال ازعمرش میگذرد. دوستان نزدیک به دوسال و نیم در سازمان بودند چرا نیامدید نیروگاه راه بیندازید؟ مأموریت اصلی سازمان نیروگاه سازی است دیگر. حضرت آقا فرمودند 20 هزارمگاوات الی 30 هزارمگاوات. لااقل یکیاش را هم شما کلنگش را میزدید. چرا نشد؟ در اکتشاف و استخراج ما قبلاً به طور متوسط 4 تن اورانیوم تولید میکردیم امسال به 40 تن میرسیم. دوسال 30 تن تولید میکردیم امسال 40 تن. این توقف صنعت هستهای بود؟ مهمترین بخش بعد از ساخت نیروگاه تأمین سوخت هستهای هست. اگر سوخت هستهای نباشد نیروگاه چه طور اداره شود. کالای استراتژیک هست. از 5 تن متوسط به 40 تن متوسط رسیدهایم یعنی 8 برابر. فکرمی کنید این همینطوری به دست میآید؟ می دانید چه قدر سرمایه گذاری نیاز دارد؟ کار میخواهد، عصای موسی که نداریم.
آقای فریدون عباسی یکی از منتقدان اصلی شماست. ایشان گفتهاند که روز قیامت من جلو آقای صالحی را میگیرم و گفتهاند اقای صالحی بعد از برجام دانشمندان هستهای را به بدترین شکل ممکن کنار گذاشتند. آن وقت آقای مونیز آمریکایی رفیق آقای صالحی، محرم شدند
صالحی: اینها را گفته واقعاً؟ بعید می دانم اینجوری صحبت کند.
بله، دقیقاً سخن ایشان است. نظرتان در این باره چیست؟
من آقای دکتر عباسی را شخص محترمی میدانم و الان هم رئیس کمیسیون انرژی مجلس هستند. به هرحال عضو هیات علمی دانشگاه هستند. حدود دو سال و نیم رئیس سازمان بودند. خیلی علاقه مند بودند که در سازمان همچنان ادامه خدمت میدادند اما خب تقدیر را که نمیشود کاری کرد. اگر هم هر حرفی زده است حتماً دلیل و توجیهی داشته است. ما قاضی را خدا قرار میدهیم. بیشتر از این صحبتی نداریم. این که دانشمندان هستهای را بیرون کردند. بگویند کدام دانشمند هستهای.
منظورشان همان دانشمند هستهای هستند که شما گفتید یکدفعه ثبت شدند!
صالحی: همین دیگر. ایشان بیاید اسم آنها را بیاورد. اولاً تعریفی از دانشمند بکنند. بلاخره یک تعریفی دارد. کارشناسی ارشد، دکتر، آیت الله، آیت الله العظمی یک تعریفی دارد. دانشمند هم تعریفی دارد حتماً. ایشان یک تعریفی بکنند بعد اسمهای دانشمندانی که ما بیرون کردیم را بدهند. مدارکشان را هم بدهند. اشکالی ندارد. مگر میشود کسی، کسی را اخراج کند؟ مگر دیوان عدالت اداری نداریم؟ مگر من میتوانم یک کارمند رسمی را بیرون کنم؟ مگر کشور بی صاحب است؟ عمده پرسنل سازمان شرکتی هستند و سالانه قرارداد میبندند. حالا اگر شرکتی یک عده را گرفته و عدهای را عذرش را خواسته به ما چه ربطی دارد؟ اما ما کدوم دانشمند را بیرون کردیم؟ دانشمند اصولاً باید در پژوهشگاه کار کند که اینها استادان رسمی ما هستند و استخدام رسمی هستند. خب از میان اینها ما کدام را بیرون کردیم؟ اصلاً من میتوانم بیرون کنم؟ اگر بیرون کردم بروند علیه من شکایت کنند چرا تا کنون نکردهاند؟ دیوان عدالت اداری بر میگرداندشان دیگر.
پس درخواست شما از آقای عباسی این است که مستنداتشان را منتشر کنند.
صالحی: بله اولاً دانشمند راتعریف کنند و [بگویند] این هم مستندات که ما این آقای دانشمند را ما بیرون کردیم.
درست است که بعد از برجام آقای عباسی نامه نگاریهایی علیه شما به نهادهای مختلف کرد؟
صالحی: این که نامه زیاد این طرف، آن طرف مینویسند، در کشور از اول هم باب بوده است.
یک گزارهای درذهن گروههایی از مردم است که اساساً ما چه نیازی به انرژی هستهای داریم؟ چرا باید بابت آن، این قدر متحمل هزینههای متعدد شویم که در معیشت مردم قابل مشاهده است.
صالحی: ببینید این سؤال را که برخی در اذهان مردم ایجاد کردند درست است. اما اینجا چند مجهول است که باید معلوم شود. در رسانهها برخی استادان دانشگاه حتی اظهارنظر کردند که سالانه میلیاردها دلار هزینه صنعت هستهای میشود اگر منظورشان هزینه مستقیم است که بودجه 30 سال گذشته را استخراج کردم و به دلار زمان خودش تبدیل کردم و به دلار درآوردم. چیزی حدود 7 و نیم میلیارد دلار هزینه شده است. یعنی سالی حدود 250 میلیون دلار تقریباً. ایا برای جمهوری اسلامی این هزینه برای این صنعت چیز بزرگی است؟ میلیاردها دلار در سال نیست. در این 7 و نیم میلیارد دلار در دل خودش یک نیروگاه بوشهری را دارد که 5 میلیارد دلار میارزد. درست است که برای تکمیلش به روسها حدود یک و نیم میلیارد دلار دادیم و قبلاً هم به آلمانها دو و نیم میلیارد دلارداده بودیم که جمعاً میشود 4 میلیارد دلار ولی دو و نیم میلیارد دلار سی و خردهای سال قبل و یک و نیم میلیارد دلار 20 سال پیش. اما ارزش این نیروگاه 5 میلیارد دلار است. پس تو دل 7 و نیم میلیارد دلار یک ارزش نهفتهای به میزان 5 میلیارد دلار داریم که این نیروگاه سالانه میتواند 630 میلیون دلار ارزش افزوده ایجاد کند. چه طور؟ سالانه نیروگاه بوشهر ما 7 میلیارد کیلووات ساعت برق تولید میکند. درست است که یک دانه است. اما این قدر مهم است که زمستانها آقای زنگنه تاکید دارند نکند که نیروگاه بخوابد چون کمبود گاز ممکن است ایجاد شود. روزی 7 میلیون متر مکعب گاز صرفه جویی میکند. یعنی اگر قرار شود یک نیروگاه فسیلی جای این نیروگاه هستهای را بگیرد باید 7 میلیون متر مکعب به آن گاز تزریق شود. تابستان اقای دکتر اردکانیان میگوید نکند یک دفعه متوقف شود؟ چون پیک برق آن موقع هست. چون 1000 مگاوات برق میتواند تولید کند و اگر از دست برود ممکن است درشبکه عدم پایداری ایجاد شود یا اصلاً مشکل ایجاد شود چون دیگر نیروگاهی ندارند که بخواهند اضافه وارد مدار کنند. ما 80 هزارمگاوات نصب شده داریم اما همه نصب شدهها که کارنمی کنند چون که برخی به مرور در حال تعمیرند. هرکیلووات ساعت برق را ما الان به خارج داریم 9 سنت میفروشیم. 7 میلیارد کیلووات ساعت ضرب در 9 سنت میشود 630 میلیون دلار.
در همین شرایط تحریم؟
صالحی: بله الان ما سه تا 4 هزارمگاوات برق صادر میکنیم. الان 9 سنت به عراق برق میفروشیم. اگر این 1000 مگاوات هستهای را بفروشیم به عراق میشود 630 میلیون دلار در سال درامد این نیروگاه. خرج این نیروگاه چه قدر شده؟ ارزشش بوده 5 میلیارد دلار. یعنی 8 ساله میتواند پول خودش را برگرداند. عمر نیروگاه چه قدر است؟ 60 سال. چنین کالای ارزشمندی در اختیار سازمان انرژی اتمی است. مردم ما بدانند که یک نیروگاه 1000 مگاواتی هستهای در سال 11 میلیون بشکه صرفه جویی نفت دارد. یعنی اگر این نیروگاه بوشهر نبود باید 11 میلیون بشکه معادل نفت، گاز یا مازوت یا گازوئیل میریختیم در یک نیروگاه فسیلی. این نیروگاه مانع انتشار 7 میلیون تن گازهای الاینده میشود.
محاسبه کلی داشتهاید که چه قدر به سود منافع ملی بوده است؟
صالحی: در رژیم گذشته، سال 53-54 قرار بوده که نیروگاههای هستهای طی 20 سال یعنی سال 73-74 به 20 هزارمگاوات تولید برسد. یعنی 25 سال پیش. اگر این 20 هزار مگاوات بودند هر کدام 7 میلیون تن مانع انتشار گازهای گلخانهای میشدند. 7 ضرب در 20 میشود 140 میلیون تن. الان همان 20 هزار مگاوات را تولید میکنیم اما با چی؟ با گاز و مشتقات نفتی. چه قدر آلاینده وارد هوا میکنیم. اصلاً هوای ایران آلوده شد مال همین است. اگر 20 نیروگاه داشتیم هرکدام 11 میلیون بشکه در سال صرفه جویی نفتی داشتیم. 20 تا 11 تا میشد 220 میلیون بشکه صرفه جویی نفتی که میتوانستیم صادر کنیم. چونکه سوخت هستهای در سال تا 4030 میلیون دلار قیمت دارد. اما 11 میلیون بشکه نفت با قیمت 50 دلار الان میشود 550 میلیون دلار. یعنی اگر این نیروگاه هستهای نفتی بود شما باید 550 میلیون دلار نفت در آن میریختی. حالا این که یک میلیون نفر افردای که امراض صعب العلاج دارند از رادیو داروها استفاده میکنند. صنعت هستهای این چیزها را دارد. هم انرژی پاک است. هم صرفه جویی دارد. هم وارد حوزه سلامت شده است. برای تولید واکسن کووید 19 یکی ازدستگاههای حساس و مورد نیازشان سانتریفیوژی هست که بالای 20 دور داشته باشد اما این را کسی به ما نمیداد. امدند چند وقت قبل به یکی از شرکتهای ما مراجعه کردند چون ما قبلاً انواع سانتریفیوژها را برای وزارت بهداشت ساخته بودیم. خب اینها سرریز دانش هستهای ماست. پس این که افکار عمومی می گویند که میلیاردها دلار پول خرج میکند اما چیزی عاید نمیشود درست نیست.
برخی فکر میکنم نمیدانند که عایدی دارد.
بله. پس ببینید سالی حدد 250 میلیون دلار در این 30 سال خرج شده است. اما در آن نیروگاهی دارید که سالی 630 میلیون دلار ارزش افزوده دارد. حالا من دیگر کاری به کمکهایی که این صنعت به حوزه دارو و سلامت و صنعت و...میکند ندارم. بیمارستان صنعتی مرکز یون درمانی که ما در کرج در حال ساخت آن هستیم را شما حتماً یکبار بروید ببینید با دوربین به مردم نشان دهید. این مرکز ششمین نوع از مراکز یون درمانی جهان است. تجهیزات این مرکز 200 میلیون یورو است. به شوخی گفتم اگر همه تجهیزات بیمارستانی ایران را جمع کنیم 200 میلیون یورو نمیشود. 1000 میلیارد تومان فقط ساختمانش هزینه در برداشته است.
اگر این اتفاقات متنوعی که شما گفتید را بگذاریم یک طرف و این مشکلات معیشتی که برای مردم ایجاد شده را سوی دیگر، به نظر شما کدامیک.....
صالحی: درست است. من بُعد هزینههای مستقیم را گفتم. اگر منظور هزینههای غیر مستقیم باشد که بگویند ما به خاطر این چالش هستهای دچار تحریم و مسائل مختلف شدیم. یعنی به پای هستهای، هزینههایی بر مردم تحمیل شد. من قصد توجیه ندارم. قصد در میان گذاشتن واقعیتها را دارم. در بعد سیاسی، فکر میکنید اگر چالش هستهای نبود، ما دیگر مشکلی با غرب نداشتیم؟ حتماً داشتیم. خودشان می گویند حقوق بشر به عنوان مثال. من می گویم چه قدر خوب شد هستهای به عنوان چالش بین ما و آنها مطرح شد و نه حقوق بشر. چونکه اگر حقوق بشر به عنوان چالش قرار میگرفت راه حلی برایش متصورنبود چون بحث برداشتی، استنباطی و فلسفی است. در همان 50 ایالت آمریکا هم برخیشان حکم اعدام را دارند و برخیشان ندارند.
اگر هیچ چالش دیگری نبود و فقط چالش انرژی هستهای بود آن موقع شما باز هم این نظر را داشتید؟
صالحی: چالش هستهای را ما ایجاد کردیم یا آنها؟ برای همین است که می گوییم پرونده ساختگی هستهای. از کجا شروع شد؟ آمدند گفتند ایران در نطنز مشغول فعالیتهای سری غنی سازی است. مناقین اعلام کردند. این خبر مال 82 است. الان شاید در افکار عمومی فراموش شده باشد. برگردیم به آن زمان ببینید آقای البرادعی چه پاسخی میدهد. جواب منافقین را میدهد و میگوید من مطلع بودم تاسیساتی که اینجا میسازند سری نیست. قبلاً نماینده جمهوری اسلامی ایران به من اطلاع داده بود که یکباره فروکش کرد اما چون رسانههای غربی افکار عمومی را شکل میدهند دیگر در این ابهامی که ایجاد شده بود دمیدند تا به باور بدل شد. از آنجا شروع شد. پس این پرونده را خودمان برای ما ساختند.
باز میگردم به سوالم اگر ما هیچ چالش دیگری با غرب نداشتیم. نه حقوق بشر و نه غیره و تنها چالشمان با غرب انرژی هستهای بود باز هم معتقدید که....
صالحی: به نظرم بهترین نوع چالش همین بود چون یک سابقه فنی دارد. راه حل هم برایش موجود است. در امور فنی علمی دودوتا چهارت است اما در امور دیگر میتواند دودوتا هرعددی باشد. لذا وقتی بحث چالش هستهای را کردند سه سال بود که میگفتند ایران غنی سازی بالای 50 درصد داشته است. ما گفته بودیم این تجهیزاتی که ازخارج آوردیم آلوده بوده مربوط به آن است سه سال طول کشید تا متوجه شدند بله مربوط به تجهیزات آلوده وارداتی بوده. وقتی مساله از نوع فنی است یک راه حلی برایش پیدا میشود اما اگر قرار شود چالش از نوع سیاسی یا دموکراسی و حقوق بشر داشته باشیم چه طور میخواهیم حلش کنیم؟
راهکار تنش زدایی دائمی بین ایران امریکا چیست؟
صالحی: اعتماد متقابل کاملاً از بین رفته است. به نظر من اعتماد را خیلی سریع میشود از بین برد اما سخت میشود ایجاد کرد. مثلاً ساختمان است. این اعتماد واقعاً از دست رفته است. این هم به خاطر یکسری حقایق تاریخی است که ما مقابل چشممان میبینیم. دیگر باید اعتمادسازی کنند طرفین و این هم طول میکشد.
شرایط معیشتی مردم الان به گونهای است که لازم است یک سری اتفاقات بیفتد فکر میکنید مذاکرات دوجانبه نه لزوماً در قالب 1+5 قابل تحقق است؟
صالحی: این که شرایط معیشتی و اقتصادی سخت است درست است. این که بخشی منشأ خارجی دارد هم به آن اعتقاد دارم. برخی اصرار دارند بگویند که یا منشأ خارجی ندارد یا اگر دارد خیلی کم است. درصورتی که این طور نیست و بخش قابل توجهی از این شرایط ناخواسته اقتصادی، ناشی از فشارهای خارجی است. وقتی شما نقل و انتقالات مالی بانکی ندارید چه طور میخواهید تجارت کنید؟ فرض کنید مدیریت داخلی قوی و ایده آل داشته باشید و عدالت اجتماعی و آزادیهای اجتماعی کاملاً برقرار است اما روابط بانکی نداشته باشید، چه طور میخواهید کار کنید؟ بالاخره یک کشور که به صورت منزوی نمیتواند خودش را نگه دارد.
همین را عرض میکنم که تا کجا قرار است این ماجرا پیش رود؟
صالحی: پس اول بپذیریم که بخش زیادی از مشکلات ناشی از فشاری است که از خارج بر ما وارد میشود. من نافی نواقص و کوتاهیهای مدیریت داخلی نیستم. آن را کنار میگذاریم. اول باید مشکل خارجی را حل کنیم. این اول از همه یک اجماع داخلی نیاز دارد. ما مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیریمان متعدد است. وزارت خارجه خیلی مبسوط الید نیست. با قید و بند باید حرکت کند. خیلی سخت است. ما باید موضوع رویکرد بین المللی ما باید به یک اجماع ملی بدل شود که هرکسی دخالت نکند. من حالا زمان خودم را عرض کنم. نمیخواهم نام ببرم. یکی دوبار برای موضوعی به کشورهای اطراف سفر کرده بودم. قبل از سفرم یک بزرگواری از مقامات علیه آن کشور صحبتی میکرد که اصلاً در حیطه اختیاراتش نبود.
عامدانه بود از نظر شما؟
صالحی: وقتی ما میرفتیم به آن کشور به ما میگفتند ببینید این حرفها زده شده درحالی که شما حرف دیگری میزنید. بعد من میآمدم به آن برادر بزرگوار اعتراض میکردم – حالا دیگر نیستند رفتند- میگفت خب بهشان بگویید من ازموقعیت شغلیام که حرف نمیزنم، این نظر شخصی من است. میگفتم اول برو کنار بعد بگو نظر شخصی من است. شما این موقعیت شغلی را به هر حال دارید.
این دولت یا دولت گذشته؟
صالحی: نه زمانی که من وزارت خارجه بودم. رفته بودم قطر. میخواستم درباره امنیت خلیج فارس صحبت کنم. کلی صغری کبری چیده بودم، امیر قطر گفت مطمئنید؟ گفتم بله امنیت خلیج فارس برای ما شاهرگ حیاتی است. گفت ولی یک همچین فردی یک همچین صحبتی کرده است. گفت خبر را بیاورید. به عربی بود. من گفتم ترجمهاش اشتباه است. گفت اقای صالحی شوخی نکنید (با خنده). ببینید یک بار دیگر رفته بودم یک کشور دیگری. طرف جدیداً مسوولیت پذیرفته بود رفته بودم تبریک بگویم باز دوباره یک عزیز دیگری صحبتی کرده بود که اجداد این فرد تازه مسوولیت گرفته یهودی و اسراییلیاند و...ما رفتیم به طرف تبریک بگوییم دیدیم اخمهای طرف خیلی درهم است. گفت آقای صالحی مطمئنی آمدهای تبریک بگویی؟ گفتم آخر این چه سوالی است؟ گفت بیا این خبر را ببین. یعنی مسوولان مختلف ما در جاهای مختلف راجع به سیاست خارجی حرف میزنند اما شما هیچ وقت شنیدهاید وزیر خارجه ما راجع به صنعت هستهای اظهار نظر کند؟ ایشان کار خودش را میکند اما جاهای دیگر مسوولان شبانه روز راجع به سیاست خارجی صحبت میکنند راجع به مسائل اقتصادی صحبت میکنند درحالی که ممکن است به خوبی اشراف نداشته باشند. حالا شما برگردید به این سؤال. همه مسائل را گفتیم اما یک مساله است. ما یک کشور تاریخی هستیم. هزارسال تاریخ مکتوب داریم. 41 ساله انقلاب کردیم. چه انتظاری از این انقلاب داریم؟ خدا رحمت کند حضرت آیت الله طالقانی در نخستین نماز جمعهای که خواند کلمه انقلاب را از نهج البلاغه تعریف کرد و گفت: وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً یعنی ما شما را زیر رو میکنیم. انقلاب زیر و رو کرد. حالا این انقلاب میخواهد به هر حال به یک آرامشی برسد یک طوفانی ایجاد شده باید به آرامش برسد. برای این که خلاصه کنم به سه دورن زمانی تقسیم میکنم. ما یک دوره برانگیختگی داشتیم که انقلاب کردیم. نخوابیده بودیم که. مردم در خلاء که انقلاب نکردند. حتماً یک پیشینهای بوده که مردم را در این مسیر قرار داده است. از مشروطه شروع میشود تجلی آن در انقلاب اسلامی بود. مردم از مشروطه شروع کردند امدند جلو و زمان مصدق و 14 خرداد 42 را پشت سر گذاشتند و.. تا رسیدند به انقلاب اسلامی. مردم به این برانگیختکی که داشتند تجلی بخشیدند. از انقلاب به بعد دوران بالندگی را طی میکنیم. در خیلی امور هم متاسفانه در بعد اخلاق سیاسی به نظرم رو به افول رفتیم اما در امور دیگر در فناوری و مسائل علمی فوق العاده بودیم. اما این کفایت نمیکند ما باید وارد دوره فرهیختگی بشویم. کل جامعه به سمت جلو حرکت کند هنوز به آن آستانه فرهیختگی نرسیدهایم. هنوز خیلی از امور را با سعی و خطا پیش میبریم.
وقتی معیشت مردم هنوز با مشکل روبه روست چه طور میشود توقع داشت که جامعه فرهیخته باشد؟
صالحی: یک راه این است که شما تسلیم شوید. بگویید مشکلات معیشتی داریم اقایان غرب و استکبار هرچه شما می گویید قبول است. میشویم مثل مالزی و کره جنوبی و اندونزی و ترکیه. ترکیه یک دستش در دست ناتو است یک دستش در دست اتحادیه اروپاست. یک دستش در دست اسراییل است و یک دستش هم ادعای ام القرای اسلام را دارد. با اخوان المسلمین است. از هرکدام به دیگری پاس میدهد. یک زمانی با اسراییلیهاست یک زمانی با اخوانیها. بازی میکند. ایا ما نظام سیاسیمان اجازه میدهد یک دستمان در دست ناتو باشد یک دستمان در دست اخوان باشد؟ نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی. این که اصل سیاست ماست که بها دارد ولی اگر شما بخواهید آیندهتان را تضمین کنید این آینده به راحتی به دست نمیآید. میگوید به قول معروف ما امید به خداوند متعال داریم اما راه خدا راه همواری نیست. ما به راهی که خداوند برایمان تعیین کرده باور داریم و بستر دین را قبول داریم اما این راه همواری نیست. لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعیٰ. نابرده رنج گنج میسر نمیشود، مزد آن گرفت که جان برادر کار کرد. یک راهش این است که بگوییم آقا در مدار شما مانند سابق میچرخیم. الان آمدیم در مدار سیاسی خودمان اما آنها نمیخواهند.
الان هم گرایش ما به شرق بیشتر است
صالحی: نه چنین چیزی نیست. گرایش یک بحث است اما ما هنوز غش نکردیم به هیچ سمتی. اگر یک مثلثی را درنظر بگیریم که یک رأس آن روسیه یک رأس آمریکا و یک رأس چین است ما به سمت هیچ کدام غش نکردهایم. ما باید وسط این مثلث باشیم و یک مسافت مساوی نسبت به همه اینها. استقلال سیاسی خیلی مهم است. یک دولت دشمنی در شورای حکام گفت به نظر من فقط سه کشور مستقل هستند. یکی جمهوی اسلامی ایران، یکی امریکا و یکی هم اون یارو متخاصمه. خیلی جالب بود برای من. حالا شما ببینید واقعاً استقلال سیاسی هزینه دارد این طوری نمیشود. رهایتان نمیکنند. چرا با ما در چالشاند. خدا شاهد است به خاطر هستهای نیست. مگر عربستان سعودی حقوق بشر دارد؟ مگر پاکستان هستهای ندارد؟ اینها با ما مشکل حقوق بشر و هستهای و دموکراسی ندارند. مگر فلان کشور دموکراسی دارد؟ اما شما ببینید مشکلی با آن ندارند. آنها به اصل حکمرانی ما نظر دارند. جمهوری اسلامی یک شیوه حکمرانی جدیدی را در دنیا جا انداخته است. چهل و یک سال است این حکمرانی نشان داده میتواند روز به روز قویتر شود. این برای آنها مشکل آفرین است چون میتواند مشکل آفرین شود. هم برای همسایههای ما هم برای جهان اسلام هم دنیا و نباید بگذارند این حکمرانی پا بگیرد. این خیلی مهم است. لذا انواع فشارها و گرفتاریها و قیدها را وارد میکنند که این حکمرانی پا نگیرد.
فکر میکنید که رشد و بالندگی جمهوری اسلامی در این چهل ساله افزایشی بوده یا کاهشی؟
صالحی: ما 30 میلیون جمعیت بودیم 5 میلیون بشکه نفت زمان شاه صادرمی کردیم. 80 میلیون جمعیتیم 500 تا 600 هزار بشکه نفت صادر میکنیم. چه طور کشور را اداره میکنیم؟ درست است سخت است. قبل ازانقلاب مگر همه جا برق داشتیم؟ ممکن است بگویند همه دنیا پیشرفت کرده است. قبول دارم. ولی آیا آنها مشکل داشتند مانند ما؟ دنبال استقلال سیاسی بودند؟ ما با جنگ تحمیلی با فشارهای متعدد با رسانههایی که شبانه روز افکار عمومی ما را بمباران میکنند. مسائل غیر درست را به خورد افکار عمومی میدهند. در این 41 سال ما 370 هزار کیلومتر لوله کشی گاز داریم.
برخی می گویند ما استقلال سیاسی شبیه این چیزی که الان هست را نمیخواهیم. چیزی بشویم شبیه امارات و کره جنوبی؟
صالحی: اگر میخواهیم مثل کره جنوبی بشویم، راحت میشود اما همین کره جنوبی در یک لحظه فرو میریزد. اتحادیه اروپا الان دو سه ماه است به ترکیه گفته چنین و چنان که یک لیر ترکیه که زمانی معادل یک الان شده هشت و نیم لیر. ترکیه که دیگر مشکل ما را ندارد.fatf و مشکل مبادلات بانکی و ... را ندارد. همین ترکیه 450 میلیارد یورو بدهی بین المللی دارد. در یک لحظه میتوانند ساقطش کنند. همان اتفاقی که 15 سال پیش در جنوب شرق اسیا افتاد و اندونزی به خاک سیاه نشست. کشورهایی که به آن میگفتند ببرهای رو به قدرت فرو ریختند. ما برای این که به یک جایی برسیم باید هزینه بدهیم. دشمن دارد فشار میآورد. البته اگر مقداری مدیریت داخلی ما بهتر و کاملتر باشد و وحدت وانسجام داشته باشد این بار معیشتی کمتر میشود اما اصلش از بین نمیرود.
من می گویم قدرت کاملاً واگذار شود به طیفی از جناح سیاسی که در واقع کار را در اختیار دارد. حاکمیت، دولت را هم در اختیار بگیرد. اصولگرایان دولت را هم در اختیار بگیرند.
صالحی: کشور ما چند صدایی است و این تصور یک تصورات ذهنی است که ما بیاییم دولت را هم بدهیم به یک طیف. همان طیف که شما می گویید دولت را به آنها بدهیم بعد از یک سال دوباره میشود چند دسته و چند گروه. مگر ما از اولش اصلاح طلب و اصولگرا داشتیم؟ اینها در طول راه ایجاد شد. ما اول باید بپذیریم بخش قابل توجهی از مشکلات ما ناشی از آن طرف مرزهاست و علاجش این است که رویکرد بین المللی ما یک تعریف واضحی داشته باشد. برای این کار باید اول تعریفش کرد و بعد اسباب و لوازم کافی را در اختیارش بگذاریم. نمیگویم اختیار کامل به وزارت خارجه بدهیم اما کاری کنیم که وزارت خارجه از این حالت خارج شود و واقعاً اختیار داشته باشد.
به بحث هستهای و مذاکرات برگردیم. چرا دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در زمان آقای جلیلی مخالف کانال دوم مذاکرات با امریکا در مسقط بود؟
صالحی: مفصل است. زیاد درباره آن صحبت کردم. آن زمان بلاخره یک راهی باز شد که مذاکره راه دوم نام داشت. یک مسیر که 1+5 بود و یک مسیر هم همین مذاکره مستقیم با آمریکا بود. از طریق عمان که آقا دستور فرموده بودند این دوراه باید هماهنگ جلو رود و رئیس شورای عالی امنیت ملی که رئیس جمهور است متولی هردو راه باشد. دکتر احمدی نژآد آن زمان از پذیرش این مسوولیت استنکاف کردند. ما مجبور بودیم یک جوری موافقت اقای جلیلی را جلب کنم. چون اقای احمدی نژاد خودش کنار رفته بود.
می گویند اقای احمدی نژاد به رهبری نامه نوشته بودند که من در این زمینه دیگر نمیتوانم اقدامی بکنم و باید زیر بار قطعنامهها برویم.
صالحی: من اطلاعی از چنین نامهای ندارم. اما وقتی نظر حضرت آقا را به ایشان گفتم، گفتند امادگی چنین کاری را ندارم و به شما هم توصیه میکنم وارد این راه نشوید. ما وارد شدیم. آقای ظریف بحث قشنگی کردند گفتند یکسال فرصت سوزی شد، یعنی از زمانی که حضرت آقا مخالفتی با مذاکره هستهای ما با آمریکاییها نکردند، آن هم هستهای. آقا [البته] فرموده بودند که سیاسی نباشد. همان زمان که بحث مذاکره از طریق عمان مطرح شد، اوباما در آستانه انتخابات دور دوم ریاست جمهوری بود و با رامنی رقابت شدید داشت. حتی یکبار نظرسنجیهایشان را میخواندم رامنی 51 درصد شده بود و اوباما 49 درصد. این قدر فشرده بود و آمریکا آماده بود هرچه سریعتر با ما این مساله را حل وفصل کند که یک برگ برنده باشد در مقابل رامنی که با اطمینان وارد این رقابت شوند. خیلی فرصت خوبی بود. از طریق شما، از اقای دکتر ظریف خواهش میکنم اگر امکان دارد یک کلاسور بزرگ که مربوط به مذاکرات محرمانه در عمان است را منتشر کنند. خیلی خواندنی و خیلی آموزنده است. الان هم که دیگر بحث سری نیست چون مکشوف شده است. عیناً حتی دستنوشته ها هم وجود دارد. خیلی ارزش تاریخی دارد برای نسلهای آینده که بدانند حقیقت امر چه بوده است. از یکی از دوستان خواستم اگر میشود چنین کاری را بکنند ولی فرصت نکردم از آقای دکتر ظریف بخواهم. دلم میخواهد آقای دکتر ظریف این کار را بکند که برای نسلهای آینده بماند وگرنه ممکن است خدای ناکرده اینها یکدفعه یکجوری محو شود. وقتی اقا اجازه دادند ما کار را شروع کردیم ولی آقای احمدی نژآد که کنار کشیدند سعی کردم با آقای جلیلی هماهنگی کنم. ایشان خیلی راضی نبودند. خیلی من تلاش کردم.
چه طور رهبری موافق بودند اما آقای جلیلی مخالف بودند؟
صالحی: دیگر حالا جزییاتی است که اگرآن اسناد منتشر شود پاسخ سوالهای شما را میدهد. نمیخواهم از زبان من گفته شود.
نمیخواهید بگویید این سنگ اندازی ها چگونه بود که...
میگفتند شما یک برداشت اشتباهی دارید و اینچنین نیست و...حالا کاری ندارم. بلاخره دوباره استفسار شد و دو سه ماه طول کشید که ما بار اول برویم با آمریکاییها بنشینیم مذاکره کنیم. ما قبلاً گفته بودیم که مجوز گرفتهایم برای مذاکره اما چون طول کشید آمریکاییها تصور میکردند که دروغ می گوییم. آنها منتظر بودند که صحبت کنیم. بلاخره گروه ما رفتند. آقای خاجی و آقای زبیب و آقای بهاروند و آقای دکتر نجفی. بار اول هم رفتند؛ امریکایی هم تعجب کردند و گفتند باور نمیکردیم بیایید و چرا این قدرطول کشید و...بحثهای جداگانه است. صورتجلسات ان هم همه هست. تا بار دوم خواستیم برویم بازمشکل ایجاد شد. البته حضرت آقا اصل مذاکره را باشروطی پذیرفته بودند و ما هم آن شروط را رعایت کردیم. 4 شرط بود که مذاکره در حد وزیرخارجه نباشد. منحصر به هستهای باشد. مذاکره برای مذاکره نباشد یعنی اگر دیدید خواسته اصلی ما را نپذیرفتند ان را قطع کنید و رئیس جمهوری هماهنگ کننده باشد که چهارمی را نشد عملیاتی کنیم و برای همین کار لنگ شد و زمان برد. دوتا مذاکره کردیم که یکسال زمان برد و طول کشید. بار دوم نمیگذاشتند و دیگر با اختیارات خودم به عنوان وزیر خارجه گفتم بروید. رفتند و منجر به این شد که اصل غنی سازی را به رسمت شناختند و گفتند شما هم نگرانیهای ما رابرطرف کنید. گفتیم این باید به یک امر رسمی تبدیل شود، چون ما هنوز داشتیم با آمریکاییها صحبت میکردیم. و میگفتیم آمریکا میبایست برود توافق بقیه اعضای 1+5 را هم جلب کند. میدانستیم که اگر آمریکا اگر پذیرفت دیگر بقیه مشکلی ندارند. لذا منجر به این شد که سلطان قابوس (که خدا رحمتش کند انسان محترم و دلسوزی بود و خیلی به ایران علاقه مند بود و سلطنت خودش را مدیون ایرانیها میدانست و بارها به من گفته بود) یک نامه مینویسد خدمت آقای دکتر احمدی نژاد که نماینده امریکا ویلیام برنز و نماینده ایران آقای خاجی پیش من بودند و نماینده امریکا اعلام کرد که غنی سازی ایران را به رسمیت میشناسند و ایران هم نگرانی آنها را برطرف کند. این نامه را ما خدمت مقام معظم رهبری و اقای احمدی نژاد دادیدم وبعد هم یک نقشه راهی نوشته بودیم که چگونه باقی کار ادامه پیدا کند که خورد به آخر 91 و انتخابات که از دفتر حضرت آقا تماس گرفتند و گفتند باقی مذاکره را بگذارید برای دولت بعدی. حسنش این بود که زمینه مذاکره باز شد. اصل غنی سازی پذیرفته شد و بقیهاش در دولت اقای روحانی ادامه یافت.
شما توبیخ هم شدید؟
صالحی: نه این که توبیخ خاصی اما گفتند شما چرا گروه را اعزام کردید و...
از ناحیه دبیرخانه؟
صالحی: دیگر حالا....
با این که رهبری مجوز آن را داده بودند برای من سؤال است که چه طور سه ماه طول کشید که اولین سفر انجام شود
صالحی: من دیگر صحبتی بیش از این ندارم گفتم که اگر اقای ظریف آن مذاکرات را منتشر کند بخشی از سؤال شما پاسخش آنجاست.
آقای جلیلی چه میکرد در مذاکرات 1+5 که به نتیجه نمیرسید؟
صالحی: ببینیدعلی رغم اختلاف نظر با آقای جلیلی باید این راعرض کنم. شاید اولین فردی بودم که ازاول تا انتهای بحث هستهای بوده، من هستم. شاید باقی عزیزان در ایستگاههای مختلف وارد پرونده هستهای شدند. اما من چون نماینده ایران در آژانس بودم، از ابتدا در جریان همه چیز بودم. ابتدا این پرونده دست سازمان انرژی اتمی بود، بعد که ابعادش گسترده شد به اقای خرازی وزیر خارجه واگذار شد. بعد اقای خرازی هم دید ابعادش گستردهتر از وزارت خارجه است، به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی یعنی اقای دکتر روحانی واگذار شد. زمان اقای دکتر روحانی کاربزرگی انجام شد. فضای بین المللی علیه ما بود. پرونده ساختگی راایجاد کرده بودند. دکتر روحانی به نظر من هنرش این بود که مانع این اجماع جهانی شد. یعنی یکسری محدودیتها را پذیرفتند. تعلیق غنی سازی و فعالیتهای هستهای برای شش ماه تا اعتماد سازی شود و بازگردد فعالیتها. شش ماه شد یکسال. یکسال شد دوسال و آنها به تعهدشان عمل نکردند که حضرت اقا اواخر دولت جناب دکتر خاتمی گفتند چون انها ملتزم به تعهدشان نبودند، شما هم دیگر التزامی به حفظ تعهدتان ندارید. بازگردید. ولی عملاً کار افتاد به دولت آقای احمدی نژاد. این نکته مهمی است. ما اینجا یک تجربه از بدقولی و بدعهدی غربیها داشتیم. دو سال معلق کرده بودیم و اینها وفا نکردند. اقای جلیلی مقداری انعطافش کم بود. یک مقدار که چه عرض کنم. انعطافش کم بود. البته شما خودت هم اگر جای او بودید و این پیشینه را میدیدید چه میکردید؟
آخر ایشان اساساً مخالف مذاکره بودند
صالحی: نه دیگر. مذاکره کننده بودند
خب گامی جلو نرفتند، ضمن این که با کانال دوم هم مخالفت میکردند.
صالحی: علت این که گام جلو نرفت این بود که آقای جلیلی سفت گرفت. آنها هم احساس قدرت میکردند چون دو سال بود صنعت هستهای ما متوقف بود. یعنی ابتدای راه صنعتی شدن بودیم در حوزه صنعتی. برای همین غربیها فشار میآوردند و ایشان هم مقاومت میکرد تا این که سه قطعنامه علیه ما صادر کردند.1803،1835 و 1929. از 86 که ایشان مسوولیت گرفت تا 89 ما سه تا قطعنامه گرفتیم برای همین مقاومتی که به خرج داد. 90 بود که آمریکاییها امدند گفتند حاضریم با شما مذاکره کنیم. چرا عمانیها را واسطه کردند؟ چون دیدند فایده ندارد. از یک سو ایران روی حقوق خودش سفت و سخت ایستاده و از آن طرف امریکا میخواهد نظرات خودش را تحمیل کند اما به بن بست رسیده. تا رسیدند به اینجا که دیدند صنعت هستهای ما با قدرت و شتاب جلو میرود. ما غنی 20 درصدی را زمان آقای احمدی نژاد شروع کردیم. غربیها باورنمی کردند. رسانههایشان را مرور کنید. اول میگفتند دروغ می گویید. با یکی از هم دانشگاهیهای ما مصاحبه کرده بودند. میگفت این صالحی هیچ وقت دروغ نمیگفت اما نمیدانم چرا این دفعه دروغ میگوید. از من سؤال کردند شما متهم به دروغگویی شدهاید. گفتم عیبی ندارد بالاخره آژانس گزارش میدهد ما یا تولید کردهایم یا نکردهایم. اگر گفت تولید کردهایم آن عزیزی که گفت ما دروغ می گوییم عذرخواهی کند، اگر آژانس گفت تولید نکردهاند، من عذرخواهی میکنم. آمریکا دید در حالی که ما قرار بود آن 4 درصدی که تولید میکنیم را بدهیم خارج از روسیه غنی سازی شود و برود فرانسه تبدیل به صفحه سوخت شود و بعد بیاید ایران و دو سال و نیم هم طول بکشد، ما آن را در کمتر از دو سال ساختیم. ما بزرگانی مانند شهید شهریاری را جمع کردیم و واقعاً توانستیم معجزه کنیم. دیدند فایده ندارد ایران دارد در صنعت هستهای چهارنعل میرود. لذا اوباما آمد چه گفت؟ گفت همه تلاشمان را کردیم پیچ و مهره صنعت هسته ایران را باز کنیم اما نتوانستیم و این علم دیگر در وجودشان رفته است. عمانیها را واسطه مذاکره قرار دادند. اینجا بود که عقب نشینی کردند. این مسیری که رفته شد منجر به این شد. نه این که حالا آقای جلیلی هم نمیپذیرفت، اقای جلیلی هم پذیرفته بود راجع به غنی سازی 20 درصد اقداماتی بکند، البته به صورت استپ بای استپ؛ بالاخره آنها هم پیشنهاداتی داشتند ولی خب مقبول واقع نشده بود. ما میخواهیم خودمان را در یک موضع منصفانه بگذاریم. منصفانه این است که بنده هم جای آقای جلیلی مذاکره میکردم، بعد از دو سال بدعهدی، قطعاً به حرف آنها گوش نمیکردم. البته این را باید بگویم افراد و اشخاص مهم هستند و هر کس شیوه کاری خودش را دارد. من اگر بخواهم تعریفی از اقای جلیلی داشته باشم، ایشان را یک فرد آرمان گرا دیدم در مذاکره و اقای دکتر ظریف را یک فرد عملگرا دیدم.
آرمان گرایی در مذاکرات معنا دارد؟
صالحی: هردو خوب است. لازم و ملزوم است. عملگرایی باید باشد که آرمانی هم داشته باشد اما آرمان گرایی خوب است که کمی هم عملگرایی داشته باشد. این که صرف ارمان گرایی یا عملگرایی باشد، خوب نیست.
آقای جلیلی عملگرا نبود به این شکل؟
صالحی: آقای جلیلی به نظر من اولین باری بود که وارد مذاکره مهم بین المللی میشد. تجربه نداشت. عملگرایی از تجربه می اید. دکتر ظریف کوله بار تجربه بود. سالها سفیر بود. یکی ازارکان مهم بیشترمذاکرات بین المللی ما ما بعد از انقلاب اقای ظریف بود. چنین فردی ارمانش را در بستر عملگرایی جلو برد. اقای دکتر جلیلی وقتی وارداین حوزه شد نخستین بار بود که وارد مذاکرهای به این مهمی میشد که ابعاد فنی حقوقی سیاسی داشت. مذاکره هستهای پیچیده است. زمانی شما درباره افغانستان مذاکره میکنید. این مذاکره سیاسی است. خیلی که از سیاست دور شوید، دیگر میشود حقوقی. فنی که دیگر نیست.
این مذاکراتی که شما می گویید آرمان گرایی بوده، آقای جلیلی گفته میشود بیشتر از تاریخ اسلام یا ایران در آن سخن میگفته یا روایتی هست که می گویند ایشان پایشان را برداشته گذاشته روی میز.
صالحی: من ارمان گرایی را از بعد این که بخواهد مفاهیم اسلامی را درمذاکره مطرح کند نگفتم. از این منظر که هرچه من میخواهم بگیرم و هیچ چیزی هم ندهم. این یک نوع مذاکره آرمانگرایانه است درحالی که مذاکره اصلش داد و ستد است. اقای جلیلی شاید در ذهن خودش این بود که ستد باشداما داد نه
این که رهبری گفتند مذاکره برای مذاکره نباشد به این معنی نبود که از مذاکرات اقای جلیلی در برابر 1+5 رضایت نداشتند؟
صالحی: من خیلی به ضرس قاطع نمیتوانم بگویم. ولی من درمجموع احساسم این بود که حضرت اقا انتظار داشتند که مذاکره در یک چارچوب زمانی معقول به نتیجه برسد و خودمان را اسیر آن نکنیم و اگر دیدیم مذاکره را طولانی میکنند که ما را در انزوا قرار دهند، خودمان را از این بن بست بیرون بکشیم. درباره راه دومی که مطرح بود، حضرت اقا تاکید کردند که مذاکره برای مذاکره دیگر نمیخواهیم. اگر دیدید که این طور نیست کلاً متوقف کنیم. استنباط شما این میشود که اقا نمیخواهد کلاً ایران اسیر مذاکره باشد حالا در هر مذاکرهای.
درباره این که اقای احمدی نژاد مخالف کانال دوم بودند نظر بیشتری ندارید؟
صالحی: خیر
اقای احمدی نژاد ویدیوی در سایتشان منتشر کردند و ضمن انتقاد از برجام و اعلام این که در مسقط در موضع ضعف بودیم، گفتند در جلسه با مقامات کشور گفته بودم من طرحهایی برای برون رفت از این شرایط کشور دارم که اگرنشد شما خانواده من را اعدام کنید. شما در آن جلسه بودید؟
صالحی: خیر.
شما در خاطراتتان گفتید تفاوت دوره فعلی با زمان شما این بود که وزیر خارجه به جای دبیر شورا وارد عمل شد و رئیس جمهوری از وزیر خارجه حمایت میکرد. این یعنی اقای احمدی نژاد شما را در بحث هستهای اساساً رها کرده بود؟
صالحی: وقتی که بنده توفیق داشتم با لطف ایشان و مشیت الهی وزیر خارجه بشوم، آقای احمدی نژاد هیچ دخالتی در امر وزارت خارجه نمیکردند. برعکس هرچه گفته میشد گوش میکردند. فقط یک مورد بود آن هم انتصاب معاون مالی وزارت خارجه که ایشان فرد عزیزی را نام بردند که ایشان را بگذارید. من گفتم با توجه به مسائلی که در جامعه مطرح است مشکلاتی ایجاد میشود. اصرار کردند که این کار را بکنید ما این کار را کردیم و نگرانی من درست بود و مجبور شدیم بعد از یکی دو روزان حکم را لغو کنیم. تنها موردی که ایشان به من گفتن چه کاربکن که من هم گفتم به مصلحت نیست همی بود. اما در موارد حساس، هرچه میگفتم میپذیرفت، به جز این مسئولیت هماهنگی دو مسیر مذاکره که خواسته من هم نبود خواسته مقام معظم رهبری بود، اما ایشان نپذیرفت.
مواضع ایشان به سیاست خارجی لطمه نمیزد؟
صالحی: ما به دنبال برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در ایران بودیم که 120 و خرده کشور دعوت بودند. قبل ازبرگزاری اجلاس، یک ماه قبل از آن ما مواجه شدیم با دعوتی ازملک عبدلله عربستان برای حضور سران کشورهای اسلامی درمکه. من به دکتر احمدی نژاد گفتم این توطئه است و اینها میخواهند سران کشورهای اسلامی را جمع کنند و یک مصوبه بگذرانند و حضور کشورهای اسلامی را در اجلاس سران جنبش عدم تعهد تحریم کنند و اگر این طور شود نصف کشورها میروند و خیلی بد میشود و ما باید حتماً حضور پیدا کنیم. فضا به گونهای بود که نسبت به سفر مسوولان ما به عربستان، [در داخل] خیلی علاقه مندی وجود نداشت و مقبول نبود. گفتم اقای دکتر حتماً بروید و اگر نروید باختیم. ایشان گفتند برویم و رفتین و اثار مثبتی داشت. ملک عبدلله پسرش را به عنوان نماینده اصلی خودش فرستاد به ایران و آنجا ملک عبدلله دست اقای احمدی نژآد را میگرفت و 50 و چند کشور که میخواستند وارد سالن بشوند به این دونفر سلام میدادند فکر میکردند اقای احمدی نژآد هم میزبان است. این جلسه باعث شد که مرسی رئیس جمهوری مصر یک پیشنهادی برای حل مشکل سوریه بدهد به نام گروه چهارگانه ایران ترکیه مصرعربستان. در افکار عمومی جا انداخته بودند که ایران بخشی از مشکل سوریه است اما با این کار ایران شد بخشی از حل مشکل. دکتر احمدی نژاد واقعاً دخالتی نمیکرد و هرچه وزارت خارجه فکر میکرد در جهت منافع ملی است میپذیرفت و دستمان را باز گذاشته بود.
مواضعشان تاثیری در کار شما نمیگذاشت؟
صالحی: اقای دکتر احمدی نژاد یک سری مواضع فکری دارد. رویکرد دارد. رویکرد فکری دارد. یکسری مواضع کلامی دارد. مواضع کلامیاش گاهی با رویکرد فکریاش تعارض دارد. برای همین می گویند بهتر است آدم کمتر صحبت کند. در صورتی که رویکرد فکریاش این جور نیست که درجهت مواضع کلامیاش بوده باشد. شما سخنرانی میکنید. جو سخنرانی مختص خودش است. انسان صحبتهایی میکند که بعداً میگوید بهتر بود جور دیگری میگفتم. رویکرد اقای احمدی نژادان چیزی نیست که از ایشان تصویر کردهاند.
رویکرد فعلی ایشان را میپذیرید؟
من دیگر آن را دنبال نمیکنم. اما درباره رویکرد ایشان در آن زمان باید بگویم ما بارها رفتیم سازمان ملل. در مذاکرات با مقامات کشورهای دیگر بودیم. صحبتهای واقعی که منبعث از نظر ایشان بود را میدیدم. حالا اگر کمتر سخنرانی میکرد یا دقیقتر سخنرانی میکرد در انظارعمومی جوردیگری مساله دیده میشد.
صالحی: آن سفر عربستان را میفرمودید که شما رفتید و اقای جلیلی مخالف بود.
وقتی به سرپرستی وزارت خارجه منصوب شدم. تازه رفته بودم. یک سخنرانی کردم. آرا خودم را در خصوص رویکرد بین المللی کشورمان از منظر وزارت خارجه مطرح کردم گفتم که برقراری رابطه یک اصل اولین است. به قول حضرت اقا که یک صحبتی فرمودند که وزارت خارجه نیمی از دولت است، یعنی ویترین جمهوری اسلامی درخارج از کشور است. وزارت خارجه کارش تأمین منافع ملی و برقراری رابطه، حمایت از حاکمیت ملی است. سلاحش هم که توپ و تانک نیست. رابطه و زبان و دادن طرحهایی از جنس نرم افزاری است. من در آن سخنرانی گفتم برقراری رابطه اصل مهمی است می دانیم رابطه با همسایگان هم خیلی مهم است. اما برای من دو کشور مهم است. عربستان و ترکیه. این سه کشور ایران ترکیه عربستان سه پایه اصلی غرب اسیا هستند و روابط ما باید با این دو کشور به گونهای تنظیم شود که منافع ملی حداکثری شود. عدهای نقد کردند که این چه حرفی است. گفتم این که با همه کشورها خوب باشیم که بدیهیات است اما این دو کشور خیلی مهماند.
معترض شدند به شما؟
صالحی: بله یک عده. من واقعاً همه تلاشم را کردم هم با ترکیه هم عربستان روابط را پیش ببریم. باعربستان کمی روابطمان تلخ بود. من دیگر تماسهای مختلفی با عربستان داشتم یا تلفنی بود یا در مجامع بین المللی بود و برای مواردی حتی سفر هم کردم
صالحی: علت مخالفت اقای جلیلی را نگفتید
صالحی: از آقای جلیلی که شخصاً نام نبردم، گفتم درمجموع در کشور علاقه به سمت بسط روابط با عربستان به آن صورت نبود. من چهار سال در عربستان زندگی کرده بودم و شناخت داشتم. میدانستم پشت ذهنشان چیست. بالاخره مسئولیتم سنگین بود و معاون دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی بودم.
در جده
صالحی: بله و عهده دار خیلی از پروندهها بودم و به این نتیحه رسیده بودم میتوانیم با عربستان خوب کار کنیم. تلاشم را هم کردم و خوب هم جلو رفتیم. ولی خورد به...
سال 85-86 آیت الله هاشمی خیلی تلاش کرد این روابط حسنه شود
صالحی: بله ایشان هم خیلی موفق بود. با تلاش ایشان بود که سازمان کنفرانس اسلامی در تهران برگزار شد.
اگر دولت آینده دولتی شبیه به دولت آقای احمدی نژاد یا اقای روحانی باشد، بازهم حاضرید سمتی مانند وزارت خارجه یا سمت فعلی یا هرجای دیگری را بپذیرید؟
صالحی: یکی باز میگردد به خود فرد. من نه برنامه نه تدبیری برای این موضوع نیندیشیدم. هیچ وقت دنبال هیچ مسوولیتی نرفتم. در طول زندگی 40 ساله مسوولیت من بگردید من هیچ وقت نرفتم داوطلب موضوع یا شغلی شوم درخاطراتم هم گفتهام اما اگر تقدیر رقم بخورد یک چیزدیگری است. من هیچ وقت فکر نمیکردم یک روزی بروم وزارت امور خارجه. تصور این که بروم سازمان انرژی اتمی نداشتم.
اگر طیف سیاسی اصلاح طلب یا اصولگرا باشد فرقی برای شما نمیکند؟
صالحی: از من بخواهند، اشکالی نمیبینم
سؤال آخر این که درباره انتخابات 1400 با شما صحبتی شده است؟
صالحی: نه
خودتان بنایی ندارید؟
صالحی: اگر بنا را بر مبنای شخص میگذاریم نه، من هیچ برنامهای ندارم، اما درباره تقدیر اگر صحبت میکنید که چه مقدر کرده است من از کجا بدانم. هربار هر مسئولیتی گرفتم قبل از آن اگر میپرسیدید خبر نداشتم. مثلاً من در خواب هم نمیدیدم بروم جده در حالی که وزرای کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی رأی گیری کردند از بین 50 و اندی کشور یک ایرانی انتخاب شد برای سمت معاون دبیرکل.