تاریخ انتشار
دوشنبه ۳ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۱
کد مطلب : ۴۱۰۵۵۷
غلامرضا پاکدل مدیرعامل اسبق شرکت نفت و گاز گچساران در گفتوگو با کبنا؛
فیلم بازی با مدیرعامل شرکت نفت گچساران درست نیست / دلایل «پاکدل» برای نقدهایش علیه تاجگردون / پایکوبی سنگفرش خیابان بلادیان تحریف اذهان مردم است
۱
کبنا ؛بخش دوم گفتوگو کبنا نیوز با غلامرضا پاکدل مدیرعامل اسبق شرکت نفت و گاز گچساران به شرح زیر است؛
کبنا؛ انتظارات و توقعاتی که مردم از شرکت نفت گچساران داشتهاند، آیا به نظر شما تحقق بخشیده شده است؟
رسالت اصلی شرکت نفت انجام وظایف محوله سازمانی است ولی مردم حق دارند توقعاتی داشته باشند و مسئولین نفت باید در چارچوب ضوابط و روشها پیگیری نمایند، ولی اینکه هر چند وقت نماینده یا مسئول دیگر به مدیرعامل یا مسئول نفت بتازد و فیلم بازی کند تا ذهن مردم را خراب کند درست نیست. در زمان بنده به لطف خدا و همت همکاران و تلاش افراد ذیربط و حمایت مسئولین وقت بسیاری از توقعات که قبلاً برخی از آنها را برشمردهاند برآورده شد و در جلسه تودیع نیز گزارش کامل تقدیم مردم عزیز شد. دوست داشتم میتوانستم بیشتر هم خدمتشان باشم. البته اگر دوران خدمت ادامه مییافت قطعاً توقعات بیشتری برآورده میشد، ولی بعد از بنده باید مردم قضاوت کنند و مدیران عامل بعدی گزارش میدادند که آقایانی که تا کنون بعد ازبنده مسولیتشان بعنوان مدیر عامل پایان یافته است گزارشی ندادهاند.
کبنا؛ چه شد که تصمیم به نوشتن یادداشتهای انتقادی گرفتید؟ دلیل نقدهای اخیر شما به نماینده چیست؟ آیا برای مطرح کردن خودتان بودید؟
بنده در اولین نامهام به تاریخ 23/ 12/ 96 دلیل شروع به نوشتن نقدهایم را مفصل آوردهام. خلاصه عرض کنم که آقای تاجگردون از روزی که انتخاب شدند دنبال سوء استفاده از موقعیت نمایندگی و دخالت در امر انتصابات، جذب نیرو، بکار گیری خودرو، دخالت در امور نفتی و مواردی از این قبیل بودند که با مخالفت جدی و بنده روبرو شدند و از همان زمان شروع به تخریب بنده به روشهای مختلف کردند. گزارشات، مکاتبات و مصاحبهها علیه بنده انجام دادند ولی بنده صرفاً اگر نامه رسمی از مسئول یا سازمان و نهادی دریافت میکردم پاسخ میدادم. بعد از رفتن بنده از گچساران نیز ایشان متاسفانه دست بردار نبودند و به نوشتن، گفتن، و گزارش دادن علیه من ادامه دادند تا حدی که ۱۴۰ نفری که بدون ضابطه وارد شرکت کرده و بعد اخراج شده بودند را هم طی نامهای -به وزیر نفت- میخواستند به بنده ربط دهند و بدتر از آن خدمات بنده را، مانند فرودگاه، زیر گذر و بیمارستان را میخواستند به نام خودشان ثبت کنند و تا حدودی هم موفق شده بودند و با تریبون و ابزار تبلیغاتی رسانههایی که در اختیار داشتند مردم را نیز فریب داده بودند. به ناچار بر آن شدم تا هم از عملکرد خود و همکاران خود دفاع کنم و هم دوران خودم را با دوران بعد از خودم، یعنی دوران سیطره ایشان بر نفت مقایسه کنم، هم عملکرد ایشان را نقد کنم و چهره واقعیشان را به مردم بشناسانم و هم اینکه پیشنهاداتی جهت بهبود به ایشان بدهم. البته ممکن است در این راستا و با این نقدها بعضی از همشهریان و هم استانیها بنده را بیشتر شناخته باشند، ولی هدف بنده این نبوده است. بعضی وقتها فکر میکنم آن همه گزارشات و نوشتنها پشت سر بنده و شاید افراد دیگر، مخصوصاً به سازمانهای نظارتی، فرار رو به جلو از سوی نماینده باشد تا کسی گزارش تبعیضها، قضیه پتروشیمی گچساران، بیعدالتیها، پارتیبازی، نخبه کشی، نحوه واگذاری کارها و پروژهها، فعالیت پیمانکاران خاص در پروژههای خاص، نحوه واگذاری امتیاز خودروها، جذب بی رویه و بی ضابطه نیرو، دفاع از بعضی افراد معلوم الحال و این قبیل موارد را ارائه ندهند.
کبنا؛ گچساران با وجود منابع و معادن نفتی کشاورزی که دارد، هنوز شهری با مردم فقیر هست و چهره شهر هم نسبت به گذشته تغییر چندانی ندارد. البته خدمات را هم میبینیم. شما چه توضیحی دارید؟
این سؤال، سؤال جالبی است و پاسخ بسیار مفصل میطلبد. زیرا بنده بر این باورم که ما اگر وضع موجود یا گذشته را نقد میکنیم یا اگر معترض هستیم، باید برنامه و پیشنهاداتی هم داشته باشیم. به همین دلیل بنده وقتی سال ۹۶ شروع به نقد اوضاع کردم، بعضیها میگفتند باید میگذاشتید نزدیک به انتخابات نقدها را مینوشتید تا باعث ریزش آراء نماینده میشد. ولی بنده عرض کردم من به اندازه یک سال نقد دارم و به اندازه بیش از یکسال برنامه و راهکار. بر همین اساس هم نقدهایم را در تاریخ 20 /12 /97 یعنی دقیقاً بعد از یک سال جمع بندی کردم. بله درست میفرمایید با وجود منابع زیاد، ولی فقیر است. باید بدانیم که این موضوع یک موضوع ثابت شده علمی است که مهمترین سرمایه سرمایه نیروی انسانی است. کشورهایی با داشتن بیشترین سرمایه تحت سیطره کشورهای دیگر هستند و سرمایه و منابع انسانیشان را دیگران استفاده میکنند و درصدی از آن را به کشور صاحب سرمایه میدهند. تفکر حاکم در گچساران تفکر نخبه کشی و نخاله پروری است. بنده از همه عزیزانی که مسئولند عذرخواهی میکنم، قصد جسارت به هیچ همشهری عزیز و بزرگواری را ندارم. خودشان برخوردها، امر و نهیها، تلفنها، دخالت برادر و خواهر و فامیلِ ارباب، نوع تحکم در جلسات و سبقت گرفتن در تعریف و تمجید را میبینند، پس منظور من نکوهش و نقد این تفکر است. اولین و مهمترین اقدامِ لازم حاکمیت شایسته سالاری، نخبه پروری، تحمل نقد، حتی نقدهای تند مخالفین، تفویض اختیار به مسئولین، عدم دخالت، احترام به تفکیک قوا، پایان دادن به روش ارباب و رعیتی, بی عذالتی, تبعیض و رانت، بالا نگه داشتن سطح توقعات مردم و پرورش و تشویق جوانان مطالبه گر و پرسشگر نه سرکوب منتقدان و پرورش افراد متملق، نظارت به نحو احسن و عدم حمایت از افراد ضعیف و چاپلوس است که به قول معروف سوراخ دعا را پیدا کردهاند. این است که این است که وقتی مهمترین سرمایه نادیده گرفته شده، سایر سرمایهها دردی دوا نمیکنند. استفاده بهینه از منابع و امکانات از عهده افراد شایسته، توانمند و جسور بر میآید نه افراد نالایق، ضعیف و ترسو. دومین اقدام بسترسازی برای سرمایهگذاری است که مهمترین آن امنیت است. بنده نقدی تحت عنوان سیاست بدون خشونت نوشتم و منتشر کردم. توصیه میکنم حتماً مورد مطالعه و توجه قرار گیرد. سرمایهگذار جایی که صحبت از مشاجره، درگیری، اسلحه، رقابت در قلدری، شرارت و این قبیل موارد هست سرمایه گذاری نمیکند. میتوان با زور رأی گرفت ولی با زور نمیتوان سرمایه گذار آورد. موارد دیگر بسترسازی مسیرهای ارتباطی زمینی، هوایی و دریایی است که باید تلاش کنیم مسیر ارتباط به دریای خلیج فارس را کوتاه و سریع نماییم. جادههای زمینی را توسعه دهیم و پروازها را افزایش داده و پایدار کنیم. مورد دیگر، داشتن هتل و اقامتگاه مناسب است. صنایع قابل توسعه در منطقه شناسایی و کالاها و امکانات مرتبط با آنها در برنامه قرار گیرد. به عنوان مثال کالاهای مرتبط با صنعت نفت، مکانیزه و علمی کردن کشاورزی با استفاده بهینه از منابع آب و مراتع. اتاقهای فکر از تخصصهای مختلف تشکیل و پیشنهادات مورد بررسی مفهومی و پایهای قرار گرفته و پس از امکان سنجی با جدیت پیگیری شوند. به هر حال کلنگ زنی و شوی تبلیغاتی نباشد. معادنی مانند گچ فسفات، درختان منطقه، گیاهان متنوع صنعتی، خوراکی، دارویی که جمعاً بالغ بر دو هزار و ۵۰۰ گونهاند که فقط گیاهان دارویی ۴۰۰ گونهاند، هنرهای دستی، دامپروری، همه و همه جای کار و بررسی دارند ولی باید حصار فامیل و باند را اطراف خودمان بشکنیم و از همه استعدادها استفاده کنیم و به این باور برسیم که همه چیز را همگان دانند. البته کتابی حدود ۳۰۰ صفحه با همکاری دوستان در این خصوص تهیه شده است که در صورتی که فرصت دست داد قطعاً مورد استفاده واقع خواهد شد.
کبنا؛ علی رغم آنچه در گچساران برجسته و بزرگ شده، مبلمان شهری در این شهر ضعیف است! بیکار هست و دهها نگرانی دیگر. چرا؟ نظر شما چیست؟
قبول دارم ضعیف است، چون بسترها باید فراهم شود، فرصتها ایجاد شود، شرایط زندگی مردم تغییر کند. اما متاسفانه هنوز در حدی هستیم که یک خیابان سنگفرش میشود چندین بار جشن میگیرند و بر مردم منت میگذارند و میگویند ما یاد نگرفتیم قشنگ زندگی کنیم. امیدوارم این شعار لااقل به مردم گچساران توهین نباشد! مردمی که اتفاقاً به خوب و شیک زندگی کردن معروفند، خیلیها در خیلی جاها گچساران را به خاطر مردمش و نه به خاطر مبلمان شهری، «پاریس کوچک» مینامند؛ این گفته ناشی از همان پایین نگه داشتن سطح مطالبات مردم است. باید سطح مطالبات را افزایش داد خیلیها می گویند در خصوص عمران و آبادانی در این دوره پیشرفت داشتهایم. این جمله واقعاً عجیب است و جای تأمل دارد مگر میشود پیشرفت نداشته باشیم؟ یعنی میخواهند بلدوزر بیاورند و تخریب کنند؟ خوب معلوم است اگر سالی یک متر مربع چمن بکاریم هم پیشرفت داریم. ولی باید عملکرد هر دوره را با دوره مشابه قبل مقایسه کرد که بنده این مقایسه را در نقد سوم انجام دادم و عملکرد ۷ سال گذشته فوق العاده ضعیف است. بیکاری و نگرانی هم وجود دارد و رفع معضل بیکاری به صورت صد در صد ممکن نیست، ولی میشود فرصت ایجاد کرد و مهمتر از ایجاد فرصت، استفاده عادلانه از فرصتهاست آنچه امروز نگرانی مردم را دو چندان کرده و سبب ناراحتیهای روحی و روانی پرخاشگری و بی اعتمادی و شاید منجر به تصمیمات خطرناک شده است بی عدالتی و تبعیض و نبود ضابطه در تقسیم فرصتها است که گروه حاکم حاضر نیستند دست از منافع خود و اطرافیانشان بردارند و گاهی هم بزرگ کردن کارهایی مانند جشن و پایکوبیهای مکرر برای مثلاً سنگفرش خیابان شهید بلادیان، برای سرپوش گذاشتن روی این بیعدالتیها و تحریف اذهان مردم است.
کبنا؛ به نظر شما گچساران و باشت با در نظر داشتن «واقعیات» چقدر ظرفیت پیشرفت دارد؟
بد نیست اشاره کنم فقر و بیکاری لااقل در این حد حق ما نیست، زیرا که ایران یک درصد مساحت و حدود یک درصد جمعیت دنیا و 9 درصد منابع دنیا را دارد. استان ما نیز با حدود یک درصد جمعیت کشور، مدیریت تولید حدود ۱۷ درصد تولید نفت کشور، ۸۰ درصد جنگل، و ۱۰ درصد آب شیرین این کشور را دارد. ۳۱۰ چشمه، ۱۸ رودخانه و ۵۰۰ گونه گیاهی شامل گیاهان صنعتی، خوراکی و دارویی، حجم قابل توجهی از معادن فسفات، اکسید، گوگرد، سیمان، گچ و معادن دیگر را دارد و به این ترتیب با سرمایهگذاری میتوان در بخش اشتغال پایدار پیش رفت. علاوه بر اینها، موقعیت جغرافیایی، ترانزیتی و سوق الجیشی استان و شهرستانهای گچساران و باشت، فرصتی کلیدی برای ایجاد شرایط بهتر است. در حالی که با کمال تأسف، ما در میان آخرین استانها از نظر جایگاه صنعتی قرار داریم. از حوزه گردشگری کشور ایران، استان و شهرستانهای گچساران و باشت صاحب بهترین موقعیت هستند، ولی از این مهم استفادهای نشده است. جوانان گچساران و باشت ثابت کردهاند که در ورزش حرفی برای گفتن دارند و امروز در برخی کشورهای مهم، صنعت ورزش حدود چهار و نیم درصد تولید ناخالص ملی است. در حالی که در کشور ما و در شهرستانهای گچساران و باشت به این مهم اصلاً توجهی نشده، بلکه این صنعت را فقط فرصتی برای دو یا چند فامیل دیده و حتی همان حداقلها را هم نابود کردند.
ادامه دارد ...
بخش اول گفتوگو [کلیک کنید]
کبنا؛ انتظارات و توقعاتی که مردم از شرکت نفت گچساران داشتهاند، آیا به نظر شما تحقق بخشیده شده است؟
رسالت اصلی شرکت نفت انجام وظایف محوله سازمانی است ولی مردم حق دارند توقعاتی داشته باشند و مسئولین نفت باید در چارچوب ضوابط و روشها پیگیری نمایند، ولی اینکه هر چند وقت نماینده یا مسئول دیگر به مدیرعامل یا مسئول نفت بتازد و فیلم بازی کند تا ذهن مردم را خراب کند درست نیست. در زمان بنده به لطف خدا و همت همکاران و تلاش افراد ذیربط و حمایت مسئولین وقت بسیاری از توقعات که قبلاً برخی از آنها را برشمردهاند برآورده شد و در جلسه تودیع نیز گزارش کامل تقدیم مردم عزیز شد. دوست داشتم میتوانستم بیشتر هم خدمتشان باشم. البته اگر دوران خدمت ادامه مییافت قطعاً توقعات بیشتری برآورده میشد، ولی بعد از بنده باید مردم قضاوت کنند و مدیران عامل بعدی گزارش میدادند که آقایانی که تا کنون بعد ازبنده مسولیتشان بعنوان مدیر عامل پایان یافته است گزارشی ندادهاند.
کبنا؛ چه شد که تصمیم به نوشتن یادداشتهای انتقادی گرفتید؟ دلیل نقدهای اخیر شما به نماینده چیست؟ آیا برای مطرح کردن خودتان بودید؟
بنده در اولین نامهام به تاریخ 23/ 12/ 96 دلیل شروع به نوشتن نقدهایم را مفصل آوردهام. خلاصه عرض کنم که آقای تاجگردون از روزی که انتخاب شدند دنبال سوء استفاده از موقعیت نمایندگی و دخالت در امر انتصابات، جذب نیرو، بکار گیری خودرو، دخالت در امور نفتی و مواردی از این قبیل بودند که با مخالفت جدی و بنده روبرو شدند و از همان زمان شروع به تخریب بنده به روشهای مختلف کردند. گزارشات، مکاتبات و مصاحبهها علیه بنده انجام دادند ولی بنده صرفاً اگر نامه رسمی از مسئول یا سازمان و نهادی دریافت میکردم پاسخ میدادم. بعد از رفتن بنده از گچساران نیز ایشان متاسفانه دست بردار نبودند و به نوشتن، گفتن، و گزارش دادن علیه من ادامه دادند تا حدی که ۱۴۰ نفری که بدون ضابطه وارد شرکت کرده و بعد اخراج شده بودند را هم طی نامهای -به وزیر نفت- میخواستند به بنده ربط دهند و بدتر از آن خدمات بنده را، مانند فرودگاه، زیر گذر و بیمارستان را میخواستند به نام خودشان ثبت کنند و تا حدودی هم موفق شده بودند و با تریبون و ابزار تبلیغاتی رسانههایی که در اختیار داشتند مردم را نیز فریب داده بودند. به ناچار بر آن شدم تا هم از عملکرد خود و همکاران خود دفاع کنم و هم دوران خودم را با دوران بعد از خودم، یعنی دوران سیطره ایشان بر نفت مقایسه کنم، هم عملکرد ایشان را نقد کنم و چهره واقعیشان را به مردم بشناسانم و هم اینکه پیشنهاداتی جهت بهبود به ایشان بدهم. البته ممکن است در این راستا و با این نقدها بعضی از همشهریان و هم استانیها بنده را بیشتر شناخته باشند، ولی هدف بنده این نبوده است. بعضی وقتها فکر میکنم آن همه گزارشات و نوشتنها پشت سر بنده و شاید افراد دیگر، مخصوصاً به سازمانهای نظارتی، فرار رو به جلو از سوی نماینده باشد تا کسی گزارش تبعیضها، قضیه پتروشیمی گچساران، بیعدالتیها، پارتیبازی، نخبه کشی، نحوه واگذاری کارها و پروژهها، فعالیت پیمانکاران خاص در پروژههای خاص، نحوه واگذاری امتیاز خودروها، جذب بی رویه و بی ضابطه نیرو، دفاع از بعضی افراد معلوم الحال و این قبیل موارد را ارائه ندهند.
کبنا؛ گچساران با وجود منابع و معادن نفتی کشاورزی که دارد، هنوز شهری با مردم فقیر هست و چهره شهر هم نسبت به گذشته تغییر چندانی ندارد. البته خدمات را هم میبینیم. شما چه توضیحی دارید؟
این سؤال، سؤال جالبی است و پاسخ بسیار مفصل میطلبد. زیرا بنده بر این باورم که ما اگر وضع موجود یا گذشته را نقد میکنیم یا اگر معترض هستیم، باید برنامه و پیشنهاداتی هم داشته باشیم. به همین دلیل بنده وقتی سال ۹۶ شروع به نقد اوضاع کردم، بعضیها میگفتند باید میگذاشتید نزدیک به انتخابات نقدها را مینوشتید تا باعث ریزش آراء نماینده میشد. ولی بنده عرض کردم من به اندازه یک سال نقد دارم و به اندازه بیش از یکسال برنامه و راهکار. بر همین اساس هم نقدهایم را در تاریخ 20 /12 /97 یعنی دقیقاً بعد از یک سال جمع بندی کردم. بله درست میفرمایید با وجود منابع زیاد، ولی فقیر است. باید بدانیم که این موضوع یک موضوع ثابت شده علمی است که مهمترین سرمایه سرمایه نیروی انسانی است. کشورهایی با داشتن بیشترین سرمایه تحت سیطره کشورهای دیگر هستند و سرمایه و منابع انسانیشان را دیگران استفاده میکنند و درصدی از آن را به کشور صاحب سرمایه میدهند. تفکر حاکم در گچساران تفکر نخبه کشی و نخاله پروری است. بنده از همه عزیزانی که مسئولند عذرخواهی میکنم، قصد جسارت به هیچ همشهری عزیز و بزرگواری را ندارم. خودشان برخوردها، امر و نهیها، تلفنها، دخالت برادر و خواهر و فامیلِ ارباب، نوع تحکم در جلسات و سبقت گرفتن در تعریف و تمجید را میبینند، پس منظور من نکوهش و نقد این تفکر است. اولین و مهمترین اقدامِ لازم حاکمیت شایسته سالاری، نخبه پروری، تحمل نقد، حتی نقدهای تند مخالفین، تفویض اختیار به مسئولین، عدم دخالت، احترام به تفکیک قوا، پایان دادن به روش ارباب و رعیتی, بی عذالتی, تبعیض و رانت، بالا نگه داشتن سطح توقعات مردم و پرورش و تشویق جوانان مطالبه گر و پرسشگر نه سرکوب منتقدان و پرورش افراد متملق، نظارت به نحو احسن و عدم حمایت از افراد ضعیف و چاپلوس است که به قول معروف سوراخ دعا را پیدا کردهاند. این است که این است که وقتی مهمترین سرمایه نادیده گرفته شده، سایر سرمایهها دردی دوا نمیکنند. استفاده بهینه از منابع و امکانات از عهده افراد شایسته، توانمند و جسور بر میآید نه افراد نالایق، ضعیف و ترسو. دومین اقدام بسترسازی برای سرمایهگذاری است که مهمترین آن امنیت است. بنده نقدی تحت عنوان سیاست بدون خشونت نوشتم و منتشر کردم. توصیه میکنم حتماً مورد مطالعه و توجه قرار گیرد. سرمایهگذار جایی که صحبت از مشاجره، درگیری، اسلحه، رقابت در قلدری، شرارت و این قبیل موارد هست سرمایه گذاری نمیکند. میتوان با زور رأی گرفت ولی با زور نمیتوان سرمایه گذار آورد. موارد دیگر بسترسازی مسیرهای ارتباطی زمینی، هوایی و دریایی است که باید تلاش کنیم مسیر ارتباط به دریای خلیج فارس را کوتاه و سریع نماییم. جادههای زمینی را توسعه دهیم و پروازها را افزایش داده و پایدار کنیم. مورد دیگر، داشتن هتل و اقامتگاه مناسب است. صنایع قابل توسعه در منطقه شناسایی و کالاها و امکانات مرتبط با آنها در برنامه قرار گیرد. به عنوان مثال کالاهای مرتبط با صنعت نفت، مکانیزه و علمی کردن کشاورزی با استفاده بهینه از منابع آب و مراتع. اتاقهای فکر از تخصصهای مختلف تشکیل و پیشنهادات مورد بررسی مفهومی و پایهای قرار گرفته و پس از امکان سنجی با جدیت پیگیری شوند. به هر حال کلنگ زنی و شوی تبلیغاتی نباشد. معادنی مانند گچ فسفات، درختان منطقه، گیاهان متنوع صنعتی، خوراکی، دارویی که جمعاً بالغ بر دو هزار و ۵۰۰ گونهاند که فقط گیاهان دارویی ۴۰۰ گونهاند، هنرهای دستی، دامپروری، همه و همه جای کار و بررسی دارند ولی باید حصار فامیل و باند را اطراف خودمان بشکنیم و از همه استعدادها استفاده کنیم و به این باور برسیم که همه چیز را همگان دانند. البته کتابی حدود ۳۰۰ صفحه با همکاری دوستان در این خصوص تهیه شده است که در صورتی که فرصت دست داد قطعاً مورد استفاده واقع خواهد شد.
کبنا؛ علی رغم آنچه در گچساران برجسته و بزرگ شده، مبلمان شهری در این شهر ضعیف است! بیکار هست و دهها نگرانی دیگر. چرا؟ نظر شما چیست؟
قبول دارم ضعیف است، چون بسترها باید فراهم شود، فرصتها ایجاد شود، شرایط زندگی مردم تغییر کند. اما متاسفانه هنوز در حدی هستیم که یک خیابان سنگفرش میشود چندین بار جشن میگیرند و بر مردم منت میگذارند و میگویند ما یاد نگرفتیم قشنگ زندگی کنیم. امیدوارم این شعار لااقل به مردم گچساران توهین نباشد! مردمی که اتفاقاً به خوب و شیک زندگی کردن معروفند، خیلیها در خیلی جاها گچساران را به خاطر مردمش و نه به خاطر مبلمان شهری، «پاریس کوچک» مینامند؛ این گفته ناشی از همان پایین نگه داشتن سطح مطالبات مردم است. باید سطح مطالبات را افزایش داد خیلیها می گویند در خصوص عمران و آبادانی در این دوره پیشرفت داشتهایم. این جمله واقعاً عجیب است و جای تأمل دارد مگر میشود پیشرفت نداشته باشیم؟ یعنی میخواهند بلدوزر بیاورند و تخریب کنند؟ خوب معلوم است اگر سالی یک متر مربع چمن بکاریم هم پیشرفت داریم. ولی باید عملکرد هر دوره را با دوره مشابه قبل مقایسه کرد که بنده این مقایسه را در نقد سوم انجام دادم و عملکرد ۷ سال گذشته فوق العاده ضعیف است. بیکاری و نگرانی هم وجود دارد و رفع معضل بیکاری به صورت صد در صد ممکن نیست، ولی میشود فرصت ایجاد کرد و مهمتر از ایجاد فرصت، استفاده عادلانه از فرصتهاست آنچه امروز نگرانی مردم را دو چندان کرده و سبب ناراحتیهای روحی و روانی پرخاشگری و بی اعتمادی و شاید منجر به تصمیمات خطرناک شده است بی عدالتی و تبعیض و نبود ضابطه در تقسیم فرصتها است که گروه حاکم حاضر نیستند دست از منافع خود و اطرافیانشان بردارند و گاهی هم بزرگ کردن کارهایی مانند جشن و پایکوبیهای مکرر برای مثلاً سنگفرش خیابان شهید بلادیان، برای سرپوش گذاشتن روی این بیعدالتیها و تحریف اذهان مردم است.
کبنا؛ به نظر شما گچساران و باشت با در نظر داشتن «واقعیات» چقدر ظرفیت پیشرفت دارد؟
بد نیست اشاره کنم فقر و بیکاری لااقل در این حد حق ما نیست، زیرا که ایران یک درصد مساحت و حدود یک درصد جمعیت دنیا و 9 درصد منابع دنیا را دارد. استان ما نیز با حدود یک درصد جمعیت کشور، مدیریت تولید حدود ۱۷ درصد تولید نفت کشور، ۸۰ درصد جنگل، و ۱۰ درصد آب شیرین این کشور را دارد. ۳۱۰ چشمه، ۱۸ رودخانه و ۵۰۰ گونه گیاهی شامل گیاهان صنعتی، خوراکی و دارویی، حجم قابل توجهی از معادن فسفات، اکسید، گوگرد، سیمان، گچ و معادن دیگر را دارد و به این ترتیب با سرمایهگذاری میتوان در بخش اشتغال پایدار پیش رفت. علاوه بر اینها، موقعیت جغرافیایی، ترانزیتی و سوق الجیشی استان و شهرستانهای گچساران و باشت، فرصتی کلیدی برای ایجاد شرایط بهتر است. در حالی که با کمال تأسف، ما در میان آخرین استانها از نظر جایگاه صنعتی قرار داریم. از حوزه گردشگری کشور ایران، استان و شهرستانهای گچساران و باشت صاحب بهترین موقعیت هستند، ولی از این مهم استفادهای نشده است. جوانان گچساران و باشت ثابت کردهاند که در ورزش حرفی برای گفتن دارند و امروز در برخی کشورهای مهم، صنعت ورزش حدود چهار و نیم درصد تولید ناخالص ملی است. در حالی که در کشور ما و در شهرستانهای گچساران و باشت به این مهم اصلاً توجهی نشده، بلکه این صنعت را فقط فرصتی برای دو یا چند فامیل دیده و حتی همان حداقلها را هم نابود کردند.
ادامه دارد ...
بخش اول گفتوگو [کلیک کنید]