تاریخ انتشار
شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۱
کد مطلب : ۴۱۷۴۹۴
در بین جمعی از مردم بهمئی مطرح شد
شفافیت سبب توسعه میشود / سیاسیکار نیستم / فعالیت نظام فکری من کارشناسی و علمی است
۰
کبنا ؛محسن آرمین نامزد انتخابات مجلس کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در بین جمعی از مردم بهمئی، گفت: مهمترین موضوع در مساله توسعه، شفافیت است؛ مردم زمانی پای کار می آیند که شفافیت باشد. الان میگویند در پروژه توسعه پسر فلانی برد و خورد و رفت.
محسن آرمین روز (جمعه 19 بهمن ماه 98) در بین جمعی از اهالی بهمئی اظهار داشت: بنده فرزند بهمئی هستم فقر و نداری را در مغز و استخوان کشیدم اگر قرار باشد کسی درد شما را بفهمد، آنمن هستم روزی عقلانیت من ثابت خواهد شد شاید الان فضای سیاسی و آشفتهای باشد اما روزی عیان خواهد شد خورشید هیچ گاه پشت ابر نمیماند.
من آدم دانشگاهی هستم و از نگاه دانشگاهی با شما صحبت میکنم آدم سیاست زدهای نیستم، فضا را بهخوبی میشناسم میدانم کجا میخواهم فعالیت کنم.
آلبرت انیشتین میگوید شما اینجا نیامدهاید که هر چه را من میگویم را بپذیرید من حرفهایی را میزنم شما با ترازوی عقلتان بسنجید آنهایی که میپذیرید را نگهدارید و آنهایی که نمیخواهید دور بریزید.
آدمی هستم که در مسایل سیاسی، کنش گر سیاسی هستم آدمهای ایدولوژیک را قبول دارم، آنهایی که مبارزهی حق و باطل میکنند آنهایی که سیاه و سفید میبینید، میدان مبارزه را خشن میبینید اما من اینطور فکر نمیکنم. من بهجای اینکه همه چیز را سیاه و سفید ببینم خاکستری میبینم.
نگاهم علمی است، همین ابتدا شهادت روشنفکری خود را بدهم تسلیم فضای کاذب فعلی نمیشوم اگر من بخواهم فضای فعلی روی من تاثیر بگذارد و من خداینکرده برای جمعکردن چهار رای تسلیم فضای کاذب شوم و جریان سیستم قبلی را ادامه بدهم، نه اینطور نخواهد بود و راه، روش و مسیر خودم را میگویم.
ممکن هست که فضای آرمانی را تفسیر میکنم اما مطمینم روزی در واقع خواهید فهمید آنچه که امروز من گفتهام تضمینکننده مسیر زندگی این مردمان و سرزمین و کشور هست.
وقتیکه میخواهم نمایندهی شما در مجلس شورای اسلامی باشم باید بگویم که کشور ما در کجا قرار دارد و در چه وضعیتی است، ایا من درک درستی از فضای فعلی کشور دارم؟ آیا من توانایی دارم که بار سنگین 80 هزار انسان را بر دوش بکشم!
آنچه که هست و آنچه را که باید باشد، یا واقعیت و حقیقت چیست و فضای حقیقت و واقعیت چیست! من اگر این ها را نشناسم و ندانم شرایط فعلی کشور چی هست در مجلس شورای اسلامی با چه چشماندازی میخواهیم در مقابل پروردگار بگویم این تایید یا رد شد.
من باید بگویم که فضای فعلی کشور چی هست و قرار هست چه شود، امروز میبینیم فضای آشفتهای است و عدهای خانه به خانه، میگردند و صحبت میکنند و شعارهایی میدهند که شما را به قلهی کوه ها میرسانیم.
واقعیت این هست که وظیفهی اصلی نمایندگی مجلس، نظارت و قانونگذاری است. اگر نمایندههای مجلس در مجلس قوانینی تصویب کنند و نظارت درست داشته باشند بسیاری از این مشکلات برطرف خواهد شد.
از آدمهایی هستم که به شدت طرفدار سنت هستم و مسایل طایفهای، رسومات و مراسم هستم، اما خیلی از آقایان ابزار دیگری جز این موارد ندارند قطعا شاید خیلیها از بنده خرده بگیرند که شما تا الان کجا بودید و در مراسمات نیامدید دیر آمدم اما خودم را به ابزارهای دیگری مسلح کردم؛ که در آینده پاسخگو خواهد بود.
9 سال در استان هستم در تمام جلسات کارشناسی و اجرایی فی سبیل الله شرکت میکنم اطلاعات جامعی از استان در تمام زمینههای زیرساختی مختلف شهرستانها دارم. در کمتر از شش ماه میتوانم برنامه میان مدت، بلندمدت و کوتاه مدت شهرستانها را بنویسم و این مبنای ارزیابی من در چهار سال بعد شود.
الان کاندیداها در مجالس سخنرانی میکنند و رای می آورد چهار سال دیگر میگوند کی بود کی بود من نبودم؛ معیار ارزیابی باید برنامهی مکتوبی باشد من سازوکار این برنامهها را آماده کرده ام.
باز هم میگویم که فضای آرمانی است، آرمان گرایانه فکر میکنم اما تنها راه و توسعه مسیر کشور تنها راه علم هست و لاغیر.
خیلیها از آمدن آدمهای دانشگاهی واهمه دارند دلیلش هم این هست که در سال های اولیه که به استان آمدم، در جلسات مختلف شرکت میکردم و مسایلی را بیان میکردیم مدیری در رشته بنده صحبتی میکرد من رسالت دارم که در آنجا حرفم را بزنم نه اینکه برای دلخوش کردن مدیر باید سکوت کنم و باید در آنجا حرفم را بزنم، نمیخواهم که برای دلخوش کردن مدیری سکوت کنم حرفم را میزدم آرام آرام از همه ی جلسات حذف شدم.
آقای آرمین خوب، جوان و پر انرژی هست و دانش دارد اما تا اینجا بیشتر نباید حرکت کند منبعد نباید باشد، من درد بسیار دارم، الان هم عطشی برای قدرت ندارم. من آن قدر توانایی دارم که برای زندگی شخصی فضایی ایجاد و زندگی کنم.
اما رسالت و درد مردمان اینجا را دارم، من روستازادهای بودم و از روستا شروع به تحصیلات کردم شرایط و بزنگاههای مختلف کشور را دیدم و میدانم که الان چه اتفاقی میافتد.
به لحاظ کارشناسی شناخت از کشور دارم؛ یک فردی گفتند که به مجلس رفتی شقالقمر میکنید! بنده گفتم نه خیر، اما این را میدانم که اگر در مجلس قرار گرفتم اول توفیق خداوند باشد اگر خداوند بخواهد یقه بنده را میگیرد و بلندم میکند و خواهید دید. این حرفهایم شعار نیست، من تمام زندگی ام بر این مبنا بود و خواهد بود و در آینده جواب داد و خواهد داد.
بایستی این مسیر سخت را آرام آرام ادامه بدهیم ممکن که آسیب ببینم اشکالی ندارد من که چارچوبها را بلدم.
امروز به هرکسی میرسی تمام مشکلات را تحلیل و تفسیر میکند، کنار راننده تاکسی مینشینید همه مسایل را تحلیل و تفسیر میکند اما هیچچیزی سر جای خودش نیست، مشکل کجاست؟! مشکل اصلی امروز ما در ناتوانی در کار مشترک و در هم فکر کردن هست.
مشکل اصلی مملکت ما این هست که هرکسی فکر میکند خودش درست میگوید و هرکسی فکر میکند که آن نگاه خودش درست هست. ما نمیتوانیم باهم فکر کنیم؛ کار مشترک انجام دهیم و نمیتوانیم همدیگر را بپذیریم ما در قفس پارادایم های فکری گیر افتادیم؛ کشور را همچون جزایری فکر میکنیم که اگر این جزیرهها یکییکی غرق شوند دریا تماشاییتر میشود اگر توانستیم کار مشترک کنیم میتوانیم در همه ی کارها روبهجلو حرکت کنیم.
در دنیا دو نوع توسعه وجود داشت، در دهه 1930 توسعه در کشورهای هند از بالا به پایین، اکثر رویکردها فنی بود و تصمیمگیریها متمرکز بود این نوع نگاه در دنیا منسوخشده است.
ما هنوز که هنوز نظام برنامهریزی کشورمان مشکل دارد، باید این را بگویم؛ من باید در مجلسی بروم که در راس امور باشد اما راس امور کجاست؟!
وقتی طرف از فضای مدیریت و برنامهریزی کشور ندارد چگونه میتواند در راس امور قرار گیرد؟! وقتی طرف 20 سال در مجلس الفبای توسعه را بلد نیست و حرف از توسعه نمیزند؛ آن وقت انتظار داریم که آن شخص برای ما قانون درست وضع کند؟
اما امروز در دنیا، توسعه از پایین به بالاست، مهم ترین مساله مشارکت این هست که بروکراسی فعلی کشور بایستی بهم بخورد.
در یک مکانی گفتم که نظام برنامهریزی ما بایستی یک انقلابی در آن ایجاد شود آقایان عقب و جلوی حرفم را حذف کردند و گفتند که «آرمین» گفته ما به یک انقلاب نیاز داریم.
نظام برنامهریزی ما باید تغییر کند باید این حرفها را بزنیم من باید پشت تریبون مجلس قرار بگیرم و بگویم این شیوه غلطی است و سال هاست این شیوه را کنار گذاشتیم.
اما برخی برنامهای برای مردم ندارند و در کنار مردم میگویند و میخندد؛ بگذارد بازهم این اتفاقها سال های سال بیفتد آخرش میخواهید به کجا برسید، این راهی که ما میرویم به ناکجاآباد هست.
مهمترین موضوع در مساله توسعه، شفافیت است؛ مردم زمانی پای کار می آیند که شفافیت باشد. الان میگویند در پروژه توسعه پسر فلانی برد وخورد و رفت.
در کشوری همچون هند و چین وقتی گروهی میخواهد پروژه ایجاد کند اولین کاری که میکند فعالیتهای احتمال سازی میکند، ایجاد یک ریسمان و پل اجتماعی بین گرداندگان پروژه را و مردم محلی است.
در استان ما سد خاکی ساختند و 5 میلیارد تومان اعتبار تعریفشده والله قسم با ساده ترین شاخصهای دمدستی و علمی این سد سازگاری دارد میدانید 5 میلیارد تومان میتواند در بویراحمد چه تحولی ایجاد کند.
حرف از مشارکت میزنیم؛ اما با این انحصار وزارتخانههای دولتی و با این بروکراسی، امکان مشارکت مردمی نیست بنا بر این من از فضای کشور شناخت خوبی دارم و میدانم که به چه شکلی باید کارکنم و این تصویر را ایجاد میکنم که وقتی میخواهم در این جایگاه قرار بگیرم قطعا موضعی در شان و شعور مردم سرزمین باشد نه اینکه وقتی خبرنگار خارجی زنگ بزند و بگوید فلانی هستم نه اینکه بپرسیم تو دختر هستی یا پسر! من باید بدانم که فلان سایت خبری وابسته به چه کسی هست و چه کسانی پشتش هستند و چه خواهد گفت؛ این ها را من باید بدانم و اگر ندانم نمیتوانم در کوتاه ترین زمان ممکن، بهترین مواضع مناسب را بگیرم.
درجاهای مختلف صحبت میکنند که ما آمدهایم توسعه پایدار ایجاد کنیم؛ از فصل مشترک جامعه، اقتصاد و محیطزیست، توسعه پایدار ایجاد میشود. گاهی به بهانه توسعه تیشه به ریشه حیات میزنیم بعد میگویم که میخواهیم برای مردم کارکنیم شما طرفداران محیطزیست نمیگذارید آقا چهکاری؟ توسعه باید متناسب با پتانسیل، توانمندیها یا آمایش سرزمین باشد.
آرمین با اشاره به پیوستن شهرستان بهمئی به استان خوزستان، گفت: نمیخواهم استفاده سیاسی شود اما به لحاظ اصول آمایش سرزمین، آقای «پژمان نیک اقبالی» فرزند دنا از زمانی که چشمش باز شده و آبشار و گلوبلبل دیده، وقتی در شورای برنامهریزی استان برای شهرستان بهمئی بودجه اختصاص دهد اصلاً متوجه نمیشود که بیآبی و نبود آب در بهمئی یعنی چه؟! آقای شریعتی استاندار خوزستان در رابطه با آمایش سرزمین بهتر متوجه میشود که این مسئله یعنی چه!
آن چیزی که در دین بهعنوان عدالت اجتماعی میگوید یعنی در توسعه پایدار همهی افراد جامعه باید فرصت برابری از اقتصاد داشته باشند یعنی اگر اینگونه نباشد توسعه پایداری نیست ما به این میگوییم عدالت!
کشورهای توسعهیافته میگویند که فعالیتهای اقتصادی ما باید متناسب با ظرفیتهای محیطزیستی ما باشد، فعالیتهای جامعه باید برای محیطزیست هموار پذیر و توسعه پایدار از فصل مشترک تحملپذیری، زیست پذیری و عدالت اجتماعی شکل میگیرد، شاید این فضا آرمانی باشد اما باید تلاش کرد باید در این راه گام برداشت سخت هست اما شدنی است.
دنیای این کار را شدنی کرد و به آن رسید و ما هم باید در این زمینه گام برداریم؛ در رابطه با دریاچه ارومیه بحثهای زیادی بود دریاچه ارومیه در شمال غربی در استان آذربایجان غربی با دریاچه وان در کشور ترکیه 110 کیلومتر فاصله دارد و هردو هم در تراز ارتفاعی هزار و 200 متر از سطح دریا هستند؛ دریاچه وان ترکیه را با ارومیه مقایسه کنید درواقع ما نگین این سرزمین را چروکیده همچون مشک خشکی کردیم اما وان ترکیه همچنان سرحال است بعد مدیران میگویند خشکسالی است، شاید به مردم بگویید خشکسالی است اما به بنده که علمی هستم و تخصصم این هست میدانم مسئله خشکسالی در فاصله 110 کیلومتر اینهمه متفاوت عمل نمیکند اینها به لحاظ ارتفاعی در یک تراز هستند، یک بارندگی و اقلیم دارند چطور وان همچنان سرحال است و ارومیه خشکشده است! این ناشی از مدیریت نادرست هست.
ما میخواهیم کشاورزی را توسعه بدهیم، بالادست تمام دریاچهها سدسازی بیرویه انجام میدهیم، مخالف سدسازی نیستم اما بسیاری از پروژههای توسعه کشور بدون مطالعه انجام شد.
صادقانه بگویم که دولت دکتر روحانی که ادعا میکنند ما محیطزیستی هستیم و در اولین سرفصل برنامه ششم توسعه نوشته پروژههایی که در حوزه آب و محیطزیست هستند اینها اولویتدار هستند قبل از سفر رئیسجمهور به استان کهگیلویه و بویراحمد نشستی با کارشناسان محیطزیست شد و در این نشست مهندس هاشمی مدیرکل محیطزیست استان و بهشتی فر مدیرکل منابع طبیعی استان در رابطه با سد تنگ سرخ یاسوج بهشدت مخالفت کردیم؛ سد تنگ سرخ از تنگ تیز آب در مرز بین اردکان و کهگیلویه و بویراحمد تا دل طبیعت خلیجفارس سرچشمه حرکت میکند این اکوسیستم سالهاست که با کمآبی و خشکی و پرآبی دارد زیست میکند و بعد بهیکباره میگویم که میخواهیم سد بسازیم سدی که حقابه طبیعی قائل شود.
همه کارشناسان مخالفت کرده بودیم، اما اولین سخن رئیسجمهور این بود که سد تنگ سرخ را خواهیم ساخت، این درست نیست ما باید به مسائل علمی اهمیت بدهیم.
من ادعایی بر اینکه یک سیاسیکار نیستم اعتقاد هم به این ندارم که همهچیز را سیاسی ببینم، فعالیت نظام فکری و فضای فکری من کارشناسی و علمی است بهعنوان یک جریان سیاسی افتخار میکنم که اصلاحطلبم هستم و در این مسیر حرکت میکنم اما اینگونه فکر نمیکنم که اگر بگویم اصلاحطلب هستم و دید بقیه اشتباه هست شاید عدهای خوششان نیاید اما من حرفم را خواهم گفت تا کی ما با این بازیهای سیاسی مردم را به اینجا بکشانیم؟
در دوره گذشته در انتخابات ثبتنام کردم و رد صلاحیت شدم و نتوانستم و به قانون تمکین، مذاکره، صحبت و گفتوگو کردم و این دوره تائید شدم.
محسن آرمین روز (جمعه 19 بهمن ماه 98) در بین جمعی از اهالی بهمئی اظهار داشت: بنده فرزند بهمئی هستم فقر و نداری را در مغز و استخوان کشیدم اگر قرار باشد کسی درد شما را بفهمد، آنمن هستم روزی عقلانیت من ثابت خواهد شد شاید الان فضای سیاسی و آشفتهای باشد اما روزی عیان خواهد شد خورشید هیچ گاه پشت ابر نمیماند.
من آدم دانشگاهی هستم و از نگاه دانشگاهی با شما صحبت میکنم آدم سیاست زدهای نیستم، فضا را بهخوبی میشناسم میدانم کجا میخواهم فعالیت کنم.
آلبرت انیشتین میگوید شما اینجا نیامدهاید که هر چه را من میگویم را بپذیرید من حرفهایی را میزنم شما با ترازوی عقلتان بسنجید آنهایی که میپذیرید را نگهدارید و آنهایی که نمیخواهید دور بریزید.
آدمی هستم که در مسایل سیاسی، کنش گر سیاسی هستم آدمهای ایدولوژیک را قبول دارم، آنهایی که مبارزهی حق و باطل میکنند آنهایی که سیاه و سفید میبینید، میدان مبارزه را خشن میبینید اما من اینطور فکر نمیکنم. من بهجای اینکه همه چیز را سیاه و سفید ببینم خاکستری میبینم.
نگاهم علمی است، همین ابتدا شهادت روشنفکری خود را بدهم تسلیم فضای کاذب فعلی نمیشوم اگر من بخواهم فضای فعلی روی من تاثیر بگذارد و من خداینکرده برای جمعکردن چهار رای تسلیم فضای کاذب شوم و جریان سیستم قبلی را ادامه بدهم، نه اینطور نخواهد بود و راه، روش و مسیر خودم را میگویم.
ممکن هست که فضای آرمانی را تفسیر میکنم اما مطمینم روزی در واقع خواهید فهمید آنچه که امروز من گفتهام تضمینکننده مسیر زندگی این مردمان و سرزمین و کشور هست.
وقتیکه میخواهم نمایندهی شما در مجلس شورای اسلامی باشم باید بگویم که کشور ما در کجا قرار دارد و در چه وضعیتی است، ایا من درک درستی از فضای فعلی کشور دارم؟ آیا من توانایی دارم که بار سنگین 80 هزار انسان را بر دوش بکشم!
آنچه که هست و آنچه را که باید باشد، یا واقعیت و حقیقت چیست و فضای حقیقت و واقعیت چیست! من اگر این ها را نشناسم و ندانم شرایط فعلی کشور چی هست در مجلس شورای اسلامی با چه چشماندازی میخواهیم در مقابل پروردگار بگویم این تایید یا رد شد.
من باید بگویم که فضای فعلی کشور چی هست و قرار هست چه شود، امروز میبینیم فضای آشفتهای است و عدهای خانه به خانه، میگردند و صحبت میکنند و شعارهایی میدهند که شما را به قلهی کوه ها میرسانیم.
واقعیت این هست که وظیفهی اصلی نمایندگی مجلس، نظارت و قانونگذاری است. اگر نمایندههای مجلس در مجلس قوانینی تصویب کنند و نظارت درست داشته باشند بسیاری از این مشکلات برطرف خواهد شد.
از آدمهایی هستم که به شدت طرفدار سنت هستم و مسایل طایفهای، رسومات و مراسم هستم، اما خیلی از آقایان ابزار دیگری جز این موارد ندارند قطعا شاید خیلیها از بنده خرده بگیرند که شما تا الان کجا بودید و در مراسمات نیامدید دیر آمدم اما خودم را به ابزارهای دیگری مسلح کردم؛ که در آینده پاسخگو خواهد بود.
9 سال در استان هستم در تمام جلسات کارشناسی و اجرایی فی سبیل الله شرکت میکنم اطلاعات جامعی از استان در تمام زمینههای زیرساختی مختلف شهرستانها دارم. در کمتر از شش ماه میتوانم برنامه میان مدت، بلندمدت و کوتاه مدت شهرستانها را بنویسم و این مبنای ارزیابی من در چهار سال بعد شود.
الان کاندیداها در مجالس سخنرانی میکنند و رای می آورد چهار سال دیگر میگوند کی بود کی بود من نبودم؛ معیار ارزیابی باید برنامهی مکتوبی باشد من سازوکار این برنامهها را آماده کرده ام.
باز هم میگویم که فضای آرمانی است، آرمان گرایانه فکر میکنم اما تنها راه و توسعه مسیر کشور تنها راه علم هست و لاغیر.
خیلیها از آمدن آدمهای دانشگاهی واهمه دارند دلیلش هم این هست که در سال های اولیه که به استان آمدم، در جلسات مختلف شرکت میکردم و مسایلی را بیان میکردیم مدیری در رشته بنده صحبتی میکرد من رسالت دارم که در آنجا حرفم را بزنم نه اینکه برای دلخوش کردن مدیر باید سکوت کنم و باید در آنجا حرفم را بزنم، نمیخواهم که برای دلخوش کردن مدیری سکوت کنم حرفم را میزدم آرام آرام از همه ی جلسات حذف شدم.
آقای آرمین خوب، جوان و پر انرژی هست و دانش دارد اما تا اینجا بیشتر نباید حرکت کند منبعد نباید باشد، من درد بسیار دارم، الان هم عطشی برای قدرت ندارم. من آن قدر توانایی دارم که برای زندگی شخصی فضایی ایجاد و زندگی کنم.
اما رسالت و درد مردمان اینجا را دارم، من روستازادهای بودم و از روستا شروع به تحصیلات کردم شرایط و بزنگاههای مختلف کشور را دیدم و میدانم که الان چه اتفاقی میافتد.
به لحاظ کارشناسی شناخت از کشور دارم؛ یک فردی گفتند که به مجلس رفتی شقالقمر میکنید! بنده گفتم نه خیر، اما این را میدانم که اگر در مجلس قرار گرفتم اول توفیق خداوند باشد اگر خداوند بخواهد یقه بنده را میگیرد و بلندم میکند و خواهید دید. این حرفهایم شعار نیست، من تمام زندگی ام بر این مبنا بود و خواهد بود و در آینده جواب داد و خواهد داد.
بایستی این مسیر سخت را آرام آرام ادامه بدهیم ممکن که آسیب ببینم اشکالی ندارد من که چارچوبها را بلدم.
امروز به هرکسی میرسی تمام مشکلات را تحلیل و تفسیر میکند، کنار راننده تاکسی مینشینید همه مسایل را تحلیل و تفسیر میکند اما هیچچیزی سر جای خودش نیست، مشکل کجاست؟! مشکل اصلی امروز ما در ناتوانی در کار مشترک و در هم فکر کردن هست.
مشکل اصلی مملکت ما این هست که هرکسی فکر میکند خودش درست میگوید و هرکسی فکر میکند که آن نگاه خودش درست هست. ما نمیتوانیم باهم فکر کنیم؛ کار مشترک انجام دهیم و نمیتوانیم همدیگر را بپذیریم ما در قفس پارادایم های فکری گیر افتادیم؛ کشور را همچون جزایری فکر میکنیم که اگر این جزیرهها یکییکی غرق شوند دریا تماشاییتر میشود اگر توانستیم کار مشترک کنیم میتوانیم در همه ی کارها روبهجلو حرکت کنیم.
در دنیا دو نوع توسعه وجود داشت، در دهه 1930 توسعه در کشورهای هند از بالا به پایین، اکثر رویکردها فنی بود و تصمیمگیریها متمرکز بود این نوع نگاه در دنیا منسوخشده است.
ما هنوز که هنوز نظام برنامهریزی کشورمان مشکل دارد، باید این را بگویم؛ من باید در مجلسی بروم که در راس امور باشد اما راس امور کجاست؟!
وقتی طرف از فضای مدیریت و برنامهریزی کشور ندارد چگونه میتواند در راس امور قرار گیرد؟! وقتی طرف 20 سال در مجلس الفبای توسعه را بلد نیست و حرف از توسعه نمیزند؛ آن وقت انتظار داریم که آن شخص برای ما قانون درست وضع کند؟
اما امروز در دنیا، توسعه از پایین به بالاست، مهم ترین مساله مشارکت این هست که بروکراسی فعلی کشور بایستی بهم بخورد.
در یک مکانی گفتم که نظام برنامهریزی ما بایستی یک انقلابی در آن ایجاد شود آقایان عقب و جلوی حرفم را حذف کردند و گفتند که «آرمین» گفته ما به یک انقلاب نیاز داریم.
نظام برنامهریزی ما باید تغییر کند باید این حرفها را بزنیم من باید پشت تریبون مجلس قرار بگیرم و بگویم این شیوه غلطی است و سال هاست این شیوه را کنار گذاشتیم.
اما برخی برنامهای برای مردم ندارند و در کنار مردم میگویند و میخندد؛ بگذارد بازهم این اتفاقها سال های سال بیفتد آخرش میخواهید به کجا برسید، این راهی که ما میرویم به ناکجاآباد هست.
مهمترین موضوع در مساله توسعه، شفافیت است؛ مردم زمانی پای کار می آیند که شفافیت باشد. الان میگویند در پروژه توسعه پسر فلانی برد وخورد و رفت.
در کشوری همچون هند و چین وقتی گروهی میخواهد پروژه ایجاد کند اولین کاری که میکند فعالیتهای احتمال سازی میکند، ایجاد یک ریسمان و پل اجتماعی بین گرداندگان پروژه را و مردم محلی است.
در استان ما سد خاکی ساختند و 5 میلیارد تومان اعتبار تعریفشده والله قسم با ساده ترین شاخصهای دمدستی و علمی این سد سازگاری دارد میدانید 5 میلیارد تومان میتواند در بویراحمد چه تحولی ایجاد کند.
حرف از مشارکت میزنیم؛ اما با این انحصار وزارتخانههای دولتی و با این بروکراسی، امکان مشارکت مردمی نیست بنا بر این من از فضای کشور شناخت خوبی دارم و میدانم که به چه شکلی باید کارکنم و این تصویر را ایجاد میکنم که وقتی میخواهم در این جایگاه قرار بگیرم قطعا موضعی در شان و شعور مردم سرزمین باشد نه اینکه وقتی خبرنگار خارجی زنگ بزند و بگوید فلانی هستم نه اینکه بپرسیم تو دختر هستی یا پسر! من باید بدانم که فلان سایت خبری وابسته به چه کسی هست و چه کسانی پشتش هستند و چه خواهد گفت؛ این ها را من باید بدانم و اگر ندانم نمیتوانم در کوتاه ترین زمان ممکن، بهترین مواضع مناسب را بگیرم.
درجاهای مختلف صحبت میکنند که ما آمدهایم توسعه پایدار ایجاد کنیم؛ از فصل مشترک جامعه، اقتصاد و محیطزیست، توسعه پایدار ایجاد میشود. گاهی به بهانه توسعه تیشه به ریشه حیات میزنیم بعد میگویم که میخواهیم برای مردم کارکنیم شما طرفداران محیطزیست نمیگذارید آقا چهکاری؟ توسعه باید متناسب با پتانسیل، توانمندیها یا آمایش سرزمین باشد.
آرمین با اشاره به پیوستن شهرستان بهمئی به استان خوزستان، گفت: نمیخواهم استفاده سیاسی شود اما به لحاظ اصول آمایش سرزمین، آقای «پژمان نیک اقبالی» فرزند دنا از زمانی که چشمش باز شده و آبشار و گلوبلبل دیده، وقتی در شورای برنامهریزی استان برای شهرستان بهمئی بودجه اختصاص دهد اصلاً متوجه نمیشود که بیآبی و نبود آب در بهمئی یعنی چه؟! آقای شریعتی استاندار خوزستان در رابطه با آمایش سرزمین بهتر متوجه میشود که این مسئله یعنی چه!
آن چیزی که در دین بهعنوان عدالت اجتماعی میگوید یعنی در توسعه پایدار همهی افراد جامعه باید فرصت برابری از اقتصاد داشته باشند یعنی اگر اینگونه نباشد توسعه پایداری نیست ما به این میگوییم عدالت!
کشورهای توسعهیافته میگویند که فعالیتهای اقتصادی ما باید متناسب با ظرفیتهای محیطزیستی ما باشد، فعالیتهای جامعه باید برای محیطزیست هموار پذیر و توسعه پایدار از فصل مشترک تحملپذیری، زیست پذیری و عدالت اجتماعی شکل میگیرد، شاید این فضا آرمانی باشد اما باید تلاش کرد باید در این راه گام برداشت سخت هست اما شدنی است.
دنیای این کار را شدنی کرد و به آن رسید و ما هم باید در این زمینه گام برداریم؛ در رابطه با دریاچه ارومیه بحثهای زیادی بود دریاچه ارومیه در شمال غربی در استان آذربایجان غربی با دریاچه وان در کشور ترکیه 110 کیلومتر فاصله دارد و هردو هم در تراز ارتفاعی هزار و 200 متر از سطح دریا هستند؛ دریاچه وان ترکیه را با ارومیه مقایسه کنید درواقع ما نگین این سرزمین را چروکیده همچون مشک خشکی کردیم اما وان ترکیه همچنان سرحال است بعد مدیران میگویند خشکسالی است، شاید به مردم بگویید خشکسالی است اما به بنده که علمی هستم و تخصصم این هست میدانم مسئله خشکسالی در فاصله 110 کیلومتر اینهمه متفاوت عمل نمیکند اینها به لحاظ ارتفاعی در یک تراز هستند، یک بارندگی و اقلیم دارند چطور وان همچنان سرحال است و ارومیه خشکشده است! این ناشی از مدیریت نادرست هست.
ما میخواهیم کشاورزی را توسعه بدهیم، بالادست تمام دریاچهها سدسازی بیرویه انجام میدهیم، مخالف سدسازی نیستم اما بسیاری از پروژههای توسعه کشور بدون مطالعه انجام شد.
صادقانه بگویم که دولت دکتر روحانی که ادعا میکنند ما محیطزیستی هستیم و در اولین سرفصل برنامه ششم توسعه نوشته پروژههایی که در حوزه آب و محیطزیست هستند اینها اولویتدار هستند قبل از سفر رئیسجمهور به استان کهگیلویه و بویراحمد نشستی با کارشناسان محیطزیست شد و در این نشست مهندس هاشمی مدیرکل محیطزیست استان و بهشتی فر مدیرکل منابع طبیعی استان در رابطه با سد تنگ سرخ یاسوج بهشدت مخالفت کردیم؛ سد تنگ سرخ از تنگ تیز آب در مرز بین اردکان و کهگیلویه و بویراحمد تا دل طبیعت خلیجفارس سرچشمه حرکت میکند این اکوسیستم سالهاست که با کمآبی و خشکی و پرآبی دارد زیست میکند و بعد بهیکباره میگویم که میخواهیم سد بسازیم سدی که حقابه طبیعی قائل شود.
همه کارشناسان مخالفت کرده بودیم، اما اولین سخن رئیسجمهور این بود که سد تنگ سرخ را خواهیم ساخت، این درست نیست ما باید به مسائل علمی اهمیت بدهیم.
من ادعایی بر اینکه یک سیاسیکار نیستم اعتقاد هم به این ندارم که همهچیز را سیاسی ببینم، فعالیت نظام فکری و فضای فکری من کارشناسی و علمی است بهعنوان یک جریان سیاسی افتخار میکنم که اصلاحطلبم هستم و در این مسیر حرکت میکنم اما اینگونه فکر نمیکنم که اگر بگویم اصلاحطلب هستم و دید بقیه اشتباه هست شاید عدهای خوششان نیاید اما من حرفم را خواهم گفت تا کی ما با این بازیهای سیاسی مردم را به اینجا بکشانیم؟
در دوره گذشته در انتخابات ثبتنام کردم و رد صلاحیت شدم و نتوانستم و به قانون تمکین، مذاکره، صحبت و گفتوگو کردم و این دوره تائید شدم.