تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۶
کد مطلب : ۴۱۷۱۵۵
کبنا گزارش میدهد
زخمهای روستای فتح گشوده شد + پیرمرد روستایی آدرس کدام مسئول را داد
۱
کبنا ؛
وقتی به برخی از روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد به ویژه شهرستانهای گچساران و باشت بروید، متوجه میشوید که مردم این روستاها به دلیل جادههای نامناسب در عذاب و سختی رنج میبرند. البته به هیچ وجه منکر خدمات نظام اسلامی در ابعاد مختلف نیستیم.
به گزارش کبنا از باشت، صبح یک روز بارانی به قصد تفریح و گشت و گذار، به پیشنهاد یکی از دوستانم، رهسپار روستای فتح شدیم که از زیباییهای خدادادی این روستای کوهستانی که در دامنههای کوه خومی واقع شده است.
بعد از چهار سال، دومین سفر خودم به روستای فتح را آغاز کردم.
مسیر شهر باشت را برای سفر انتخاب کردیم و هر چه از باشت فاصله میگرفتیم، بیشتر سایه محرومیت را بر سر مردم آن مناطق احساس میکردم.
نمیدانستم باید محو تماشای زیباییهای خدادادی دامنههای خومی باشم یا از درد و رنج و محرومیت مردم تصویربرداری کنم.
زاویه دید دوربین تلفن همراهم را طوری تنظیم کردم که بیشتر درد و رنج مردم را ثبت کند و همزمان اگر محرومیت منطقه اجازه داد، از زیباییهای طبیعت هم لذت ببرم.
از لار که گذشتیم، دیدم که جاده باشت به چرام که چهار سال پیش در زمان انتخابات، پیمانکار نداشت و نماینده محترم قول داده بود در سریعترین زمان ممکن آن را به اتمام برساند، نه تنها تکمیل نشده، بلکه وضعیتی بدتر از چهار سال پیش دارد!!
اما از کنار پل شاه بهرام که وارد جاده فتح شدیم، شوق تماشای روستای زیبای فتح از سرم بیرون شد، چون جاده دسترسی به روستا که بهسازی آن، چهار سال پیش یکی از درخواستهای اهالی روستا از مسئولان و نماینده فعلی بود، نه تنها بهسازی نشده بود، بلکه وضعیت به مراتب بدتری پیدا کرده بود و حتی از جاده خاکیهای بین مزارع بقیه روستاها هم به مراتب بدتر شده بود!!
به هر زحمتی بود به روستا رسیدیم، کهای کاش نمیرسیدیم و نمیدیدیم آن همه محرومیت را.
در ورودی روستا با پیرمردی برخورد کردیم که با روی گشاده، گرم صحبت در مورد روستا شد و از مشکلاتی گفت که هر چهار سال کاندیداها برای برطرف کردنش قول میدهند و مردم طایفه هم به آنها رأی میدهند و در آخر خبری از پیگیری کارها و رفع مشکلات نیست تا چهار سال بعدی و باز همان آش و همان کاسه.
وقتی به پیرمرد دوستداشتنی فتحی گفتم که چهار سال پیش یادم میاد که برای موفقیت نماینده فعلی سنگ تمام گذاشتید، چطور با این همه شعار و تبلیغات، هنوز جاده دسترسی به روستا هم درست نشده، با نیشخندی تلخ، پاسخ داد که چرا از من میپرسی، از خودش [تاجگردون] بپرس..!
پاسخ هوشمندانهای بود.
تصویر برداری را متوقف کردم که پیامکی به شماره آقای تاجگردون بزنم و دلیل عدم رسیدگی به روستاهای زیرکوه باشت را بپرسم، که متوجه شدم تلفن همراهم آنتن ندارد و فکر کردم به صورت لحظهای آنتن قطع شده است و گفتم که در اولین فرصت که آنتن وصل شود، حتماً از وی و دیگر مسئولین میپرسم.
باز با تلخند پیرمرد فتحی روبرو شدم.
ادامه داد که پسرم اینجا هیچ وقت تلفن همراه آنتن دهی ندارد.
این حجم از محرومیت، آن هم در میان حجم بالای شعار خدمت بی منت! برایم قابل هضم نبود..
وارد روستا شدم و متوجه شدم که طرح هادی روستا هم که چهار سال پیش نیمه کاره رها شده بود، همچنان به همان شکل مفتضحانه است.
آب روستا هم که همچنان همان آب چشمه چهار سال پیش بود و خبری از چاه و.. نبود که نبود.
پیرمرد مهربان همچنان همراهم بود و اصرار داشت که حتماً باید نهار مهمانش باشم.
بعد از نهار که از منزل پیرمرد مهمان نواز فتحی خارج شدم، در مسیر برگشت به سمت ماشین چند مرتبه نزدیک بود به دلیل وضعیت افتضاح کوچهها که ناشی از نیمه کاره رها کردن طرح هادی روستا بود، به زمین بیفتم یا به کانالی که آب باران در آن جاری بود پرت شوم.
آنجا بود که متوجه شدم چرا بعضی از فتحیها که با وعدههای عملی نشده روبرو هستند، بیان میکردند که پاسخ این وعدهها مسئولان مربوطه را در آینده میدهیم، البته مردم حق هم دارند تا در سرنوشتشان نقش ایفا کنند. بعضی مسئولان چهار سال پیش با چه عزت و احترامی پا به این روستا گذاشتند و الان مشخص شده که تمام وعدههایی که در این روستا و برای بهسازی روستا داده است، شعاری بیش نبوده است.
آری، انجا بود که پی بردم، نجابت و عزت نفس مردم روستای فتح اجازه نداده است تا الان اعتراض کنند و سکوت کردهاند، و گرنه تبعیض و بیعدالتی در عدم رسیدگی به این روستا که چه عرض کنم، در عدم رسیدگی به روستاهای زیرکوه باشت بیداد میکند و میتوان گفت تبعیض و بی عدالتی با دیدن روستاهای زیرکوه باشت، معنا پیدا میکند.
سایه پسین کم کم داشت فتح را فرا میگرفت و ما هم طبیعتاً باید از فتح و فتحیهای نجیب و دوستداشتنی خداحافظی میکردیم.
فتح و اهالی این روستا رو تنها گذاشتیم، همانطور که در تمام سالهای گذشته از سوی برخی مسئولان مورد بی توجهی قرار گرفته بودند..
و نتیجه گرفتم که نتیجه وعدههای برخی مسئولان! برای روستای فتح تقریباً هیچ بوده است.
به گزارش کبنا از باشت، صبح یک روز بارانی به قصد تفریح و گشت و گذار، به پیشنهاد یکی از دوستانم، رهسپار روستای فتح شدیم که از زیباییهای خدادادی این روستای کوهستانی که در دامنههای کوه خومی واقع شده است.
بعد از چهار سال، دومین سفر خودم به روستای فتح را آغاز کردم.
مسیر شهر باشت را برای سفر انتخاب کردیم و هر چه از باشت فاصله میگرفتیم، بیشتر سایه محرومیت را بر سر مردم آن مناطق احساس میکردم.
نمیدانستم باید محو تماشای زیباییهای خدادادی دامنههای خومی باشم یا از درد و رنج و محرومیت مردم تصویربرداری کنم.
زاویه دید دوربین تلفن همراهم را طوری تنظیم کردم که بیشتر درد و رنج مردم را ثبت کند و همزمان اگر محرومیت منطقه اجازه داد، از زیباییهای طبیعت هم لذت ببرم.
از لار که گذشتیم، دیدم که جاده باشت به چرام که چهار سال پیش در زمان انتخابات، پیمانکار نداشت و نماینده محترم قول داده بود در سریعترین زمان ممکن آن را به اتمام برساند، نه تنها تکمیل نشده، بلکه وضعیتی بدتر از چهار سال پیش دارد!!
اما از کنار پل شاه بهرام که وارد جاده فتح شدیم، شوق تماشای روستای زیبای فتح از سرم بیرون شد، چون جاده دسترسی به روستا که بهسازی آن، چهار سال پیش یکی از درخواستهای اهالی روستا از مسئولان و نماینده فعلی بود، نه تنها بهسازی نشده بود، بلکه وضعیت به مراتب بدتری پیدا کرده بود و حتی از جاده خاکیهای بین مزارع بقیه روستاها هم به مراتب بدتر شده بود!!
به هر زحمتی بود به روستا رسیدیم، کهای کاش نمیرسیدیم و نمیدیدیم آن همه محرومیت را.
در ورودی روستا با پیرمردی برخورد کردیم که با روی گشاده، گرم صحبت در مورد روستا شد و از مشکلاتی گفت که هر چهار سال کاندیداها برای برطرف کردنش قول میدهند و مردم طایفه هم به آنها رأی میدهند و در آخر خبری از پیگیری کارها و رفع مشکلات نیست تا چهار سال بعدی و باز همان آش و همان کاسه.
وقتی به پیرمرد دوستداشتنی فتحی گفتم که چهار سال پیش یادم میاد که برای موفقیت نماینده فعلی سنگ تمام گذاشتید، چطور با این همه شعار و تبلیغات، هنوز جاده دسترسی به روستا هم درست نشده، با نیشخندی تلخ، پاسخ داد که چرا از من میپرسی، از خودش [تاجگردون] بپرس..!
پاسخ هوشمندانهای بود.
تصویر برداری را متوقف کردم که پیامکی به شماره آقای تاجگردون بزنم و دلیل عدم رسیدگی به روستاهای زیرکوه باشت را بپرسم، که متوجه شدم تلفن همراهم آنتن ندارد و فکر کردم به صورت لحظهای آنتن قطع شده است و گفتم که در اولین فرصت که آنتن وصل شود، حتماً از وی و دیگر مسئولین میپرسم.
باز با تلخند پیرمرد فتحی روبرو شدم.
ادامه داد که پسرم اینجا هیچ وقت تلفن همراه آنتن دهی ندارد.
این حجم از محرومیت، آن هم در میان حجم بالای شعار خدمت بی منت! برایم قابل هضم نبود..
وارد روستا شدم و متوجه شدم که طرح هادی روستا هم که چهار سال پیش نیمه کاره رها شده بود، همچنان به همان شکل مفتضحانه است.
آب روستا هم که همچنان همان آب چشمه چهار سال پیش بود و خبری از چاه و.. نبود که نبود.
پیرمرد مهربان همچنان همراهم بود و اصرار داشت که حتماً باید نهار مهمانش باشم.
بعد از نهار که از منزل پیرمرد مهمان نواز فتحی خارج شدم، در مسیر برگشت به سمت ماشین چند مرتبه نزدیک بود به دلیل وضعیت افتضاح کوچهها که ناشی از نیمه کاره رها کردن طرح هادی روستا بود، به زمین بیفتم یا به کانالی که آب باران در آن جاری بود پرت شوم.
آنجا بود که متوجه شدم چرا بعضی از فتحیها که با وعدههای عملی نشده روبرو هستند، بیان میکردند که پاسخ این وعدهها مسئولان مربوطه را در آینده میدهیم، البته مردم حق هم دارند تا در سرنوشتشان نقش ایفا کنند. بعضی مسئولان چهار سال پیش با چه عزت و احترامی پا به این روستا گذاشتند و الان مشخص شده که تمام وعدههایی که در این روستا و برای بهسازی روستا داده است، شعاری بیش نبوده است.
آری، انجا بود که پی بردم، نجابت و عزت نفس مردم روستای فتح اجازه نداده است تا الان اعتراض کنند و سکوت کردهاند، و گرنه تبعیض و بیعدالتی در عدم رسیدگی به این روستا که چه عرض کنم، در عدم رسیدگی به روستاهای زیرکوه باشت بیداد میکند و میتوان گفت تبعیض و بی عدالتی با دیدن روستاهای زیرکوه باشت، معنا پیدا میکند.
سایه پسین کم کم داشت فتح را فرا میگرفت و ما هم طبیعتاً باید از فتح و فتحیهای نجیب و دوستداشتنی خداحافظی میکردیم.
فتح و اهالی این روستا رو تنها گذاشتیم، همانطور که در تمام سالهای گذشته از سوی برخی مسئولان مورد بی توجهی قرار گرفته بودند..
و نتیجه گرفتم که نتیجه وعدههای برخی مسئولان! برای روستای فتح تقریباً هیچ بوده است.
واز روی غرض نبود
یک عکس از سنگفرش زیبای روستا که پارسال اجرا شده بود می گذاشتی....
هر کاری کنید تاجگردون ۹۰درصد رای فتح داره