تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۱
کد مطلب : ۴۱۱۷۶۹
گفتوگویی متفاوت با «روانبخش صادقی» اولین خبرنگار کهگیلویه و بویراحمد؛
بدون عشق هیچ چیز به سرانجام نمیرسد/خبرنگاران شأن و منزلتشان را با مطاع دنیا معامله نکنند/ تیپ 48فتح؛ دانشگاهی که واحدهای آن را پاس نکردم
۲
کبنا ؛ صادقی متولد 43 از شهرستان باشت، اولین خبرنگار استان کهگیلویه و بویراحمد است که پس از انقلاب اسلامی با وجود محرومیتها در صدا و سیمای استان فعالیتش را آغاز کرد. با او به گفتوگویی نشستیم که از نظر خوانندگان میگذرد؛
به عنوان سؤال ابتدایی چه شد که حضرتعالی وارد حرفه رسانه و خبرنگاری شدید؟
از دوران دانش آموزی و همزمان با پیروزی انقلاب فعالیت در عرصه خبرنگاری را آغاز کردم. ضمن اینکه در همان دوران نوجوانی علاقمند به کسوت معلمی بودم و با پیروزی انقلاب در نهاد مقدس سپاه پاسداران و جهاد سازندگی کارهای فرهنگی میکردم، به پیشنهاد و تاکید همکاران صدا و سیما این شغل را انتخاب کردم!
در دوران دانش آموزی به خاطر استعداد ذاتی در صدا و نگارش و اجرا آموزگار دوران ابتدایی هم به من میگفت روانبخش فارسی رو بخونه و ادامه میداد که بچهها روانبخش در آینده خبرنگار میشه!
از آغاز انقلاب تا سال 60 خبرنگار آزاد در شهرستانهای باشت و گچساران بودم و از سال 60 یک ساختمان در خیابان سردار جنگل در یاسوج بعنوان دفتر خبر به من دادند که فعالیت خود را شروع کردم، آن زمان من به تنهایی تنها خبرنگار استان بودم.
تحمل شرایط سخت جوی، در شرایطی که گاز هم در یاسوج نبود و با نبود تهیزات لازم اما با عشق و مجاهدت برای انعکاس رویدادها و همراهی با رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از جلوههای زیبای دوران کاری من بود
در آن زمان با مدیریت رسانه وظیفه ترغیب مردم به حضور در دفاع از انقلاب و ایران در اعزام نیروهای مردمی را برعهده داشتم. خودم هم در طول هشت سال دفاع مقدس بطور متناوب در عملیاتها و مناطق جنگی حضور داشتم. خبرنگاری پر مشغله و پر استرس اما در عین حال بسیار ظریف و حساس هست که تنها چیزی که می تونه اون رو همراهی کنه چاشنی عشق هست.
(صادقی در عین ناباوری اشکهایش سرازیر میشود) مردم ما که به تکلیف خود در قبال خون شهیدان و ایثار فرزندانشان همواره پابه رکاب بودند، اما مسئولان و دست اندرکاران اگر به این رسالت یعنی خدمت به مردمی که به فرموده امام راحل ولی نعمتند عمل نکنند و مدافع آرمانهای انقلاب نباشند قصور کردهاند
جایگاه و نقش خبرنگار در عرصه رسانهها و جامعه چیست؟
خبرنگاران طلایه داران و دروازه بانان انقلاب و ایران هستند، کاری که خبرنگاران در امتداد رسالت رسولان الهی دنبال میکنند در کلام و گفتار نمیگنجد اما همین نکته بسیار زیبای امام عزیز که هر چه هست بگویید و بنویسید بدون کم و کاست، مگر اینکه مضر به حال مردم و انقلاب باشد بهترین منشور اخلاقی و کاری برای این قشر در عمل به تکلیفشان است.
خبرنگاری شغل سختی است؟ کمیاز روزهای که تازه اینحرفه را شروع کرده بودی توضیح دهید؟
چطور میشود روزهای سخت و پر خطر اما شیرین آن روزگاران را در کلام و گفتار برای مخاطبان خود تفهیم کنیم اگر چه خودشان البته شیر زنان و دلیر مردان آن دوران خود در خط مقدم این مقاومت بودند.
من به تنهایی قربب سه سال گرارشهای رادیویی و تلویزیونی را از رویدادهای استان بخصوص دفاع مقدس با همکاری گروههای خبری که از شبراز میآمدند تهیه میکردم که از شبکه فارس و تهران پخش میشدند و کم کم بر تعداد ما افزوده میشد
البته در همه این دوران محل کار و استراحت من یکجا بود و شبانه روز فعالیت میکردیم. یادمه وقتی برای اولین بار گاز رسانی به مرکز استان شروع شد برف بسیار سنگینی آمده بود که ارتباط بی سیم و با سیم آن روزها را که تنها وسیله ارتباطی بود قطع کرده بود با یک دستگاه کامیون ده چرخ آنهم با اصرار که جادها مسدوده و قطعاً برفگیر خواهیم شد خود را به بابا میدان و مصیری رسوندم و اخبار محاصره مرکز استان و تمام روستاهای بویراحمد و افتتاح نخستین طرح گاز رسانی را به یاسوج به شبکههای فارس و ملی در تهران دادم که پخش آن موجب شگفتی استاندار، امام جمعه و مسئولان بخصوص شرکت مخابرات شد که مگر صدا و سیما وسیله دیگری غیر از ما دارند که با اطلاع از این اقدام من ابراز لطف کردند. البته در اخبار تهران اعلام شد که برف تمامی ارتباطهای زمینی و تلفنی را در استان قطع و یاسوج و بویراحمد در محاصره برف هستند که این خبر را همکار ما با پیمودن صدها کیلومتر در استان فارس ارسال کرد. این یک نمونه و صدها نمونه دیگر از سختی که با اخلاص و عمل به تکلیف گره میخورد. (نمیدانم، شاید آقای صادقی به یاد روزهایی که به قول خودش از قافله جامانده اشک میریخت، دلم نمیخواست این حال غریب و این فضا را عوض کنم، پس حرفی نزدم) هیچ تلاشی بدون علاقه و اخلاص و ایثار یعنی همان عشق به سرانجام نخواهد رسید. تشنگی، گرسنگی، سرما، گرما هیچ یک در سرعت عمل کار ما تأثیر منفی نمیگذاشت و بعضاً یادمان میرفت غذا خوردیم یا نه..
تا اینکه با افتتاح رادیو سختیها بیشتر و تلاشها هم مضاعف شدند. به عنوان نخستین گوینده از آنتن رادیو با مردم یاسوج سخن گفتم و اینطور بود که کار نویسندگی تهیه کنندگی و خبرنگاری و گوبندگی تصویر برداری و صدابرداری و تدوین گزارشها همه با هم گره خوردند، بقول دوستان آچار چند منظوره شده بودم و میشه گفت آستین روانبخش رو تکون میدادید خبر ازش میریخت بیرون. در واقع همان ابتکاری که همین سالهای اخیر در قالب خبرنگار کوله پشتی نامگذاری کردند ما 30 سال پیش این کاره بودیم.
من خبرنگار و گوینده بودم به تنهایی با یک دوست راننده دوربین رو بر میداشتیم میرفتیم شهرستانها. در عرض یکی دو روز با حداقل 15 گزارش تصویری بر میگشتیم ضمن اینکه خودم کار رو آماده میکردم، مسئول مصاحبه بودم و پلاتو هم میدادم این رو هم عرض کنم امروزه یک خبرنگار تلاش بابد بکنه برای حداکثر دو گزارش در روز و آن روزهای سخت با همین شیرینها پیوند خوردند که زیباتربن آن خاطرات با کبوتران حرم دوست گره خورد، شهیدان را می گویم همان مردان مردی که مردانگی و انسانیت و روح بزرگ خدایشان امروز دنیا رو متأثر از خود کرده است و من متاسفانه از قافلشان جا ماندم.
به نظر شما مردم به رسانهها همانند گذشته اعتماد دارند؟
روانبخش صادقی در پاسخ به این سؤال ما که اکنون میزان اعتماد مردم روبه رسانهها چگونه میبینید گفت: متاسفانه در خور نیست اولاً تلاشهای رسانههای معاند در جنگ سرد بی وقفه است، دوما روح اخلاص و مردمداری در برخی از عرصههای مدیریتی ضعیف و بخشی دیگر هم قصور رسانهها موجب شده که مردم رغبت خوبی مثل گذشته نداشته باشند. رسانهها آینه هستند و مردم دوست دارند این آیینهها بی غبار باشند، رسانه باید رسانه باشه نه ابزار، نه وسیله تجارت، نه اسلحهای در مقابل خود باید این سلاح مقابل دشمن ما باشد، ما محرم مردمیم، ما سنگ صبور آنان هستیم ما پل ارتباطی آنها با حاکمیتیم، باید این باور را در جامعه نهادینه کنیم تا اعتماد عمومی رو به خود تقویت کنیم.
به نظر شما رسانهها در کشور ما سیر صعودی خودشان را طی میکنند یا نه در حال درجا زدن هستند؟
توسعه رسانهها اگر چه ضرورت امروز جامعه ماست اما نباید نفس این رسالت یعنی بنیان آن را سست کند، کمیت و کیفیت باید مهندسی شده باشد
رسانههای کهگیلویه و بویراحمدرا هم مطالعه میکنید؟
کمتر توفیق پیدا میکنم اما در همین زمان کم هم زیبایی کارها را خوب میبینم اگر چه دوستان در ویراستاری و در تفهیم مطالب باید دقت بیشتری کنند.
حضرتعالی سالها به عنوان یک فرد رسانهای و خبرنگار در بین مردم حضور دارید، مهترین مسایلی که خبرنگاران باید رعایت کنند چه چیزهای هست؟
برای خبرنگاران همین بس که رسالتی الهی دارند آیا حفظ این کسوت حفظ حرمت مقدس نیست. خبرنگاران شأن و منزلتشان را با مطاع دنیا معامله نکنند، اگر این منزلت دستخوش دنیا شد رسالتشان آسیب میبیند، رسالت آسیب دید جایگاهی نمیتوانند داشته باشند در بین مردم. رعایت منزلت جامعه تا آنجایی باید باشد که منافع مردم و مصالح انقلاب در خطر نباشد.
به نظر شما چرا استان کهگیلویه و بویراحمد هنوز بعد از اینهمه سال و خدمات نظاماسلامی با ضعف زیر ساخت ها و کمبودهایی مواجه است
دور از انصاف است اگر بخواهیم توفیقات را خوب نبینیم. در استان ما انقلاب عمرانی و اقتصادی شده است. اگر چه جای کار زیاد است اما در یک نگاه زیبا باید دستان سپاس از ایزد منان و تشکر از دولتمردان را بالا برد و دست مریضاد گفت. ضمن اینکه کارهای عقب مونده هم کم نیستند. بخصوص در استانی که سهم بسزایی از نفت و گاز و معادن ارزشمند را دارند. چرا کارخانهها اندک که نه نیستند، چرا مدیران و منتخبان مردم دور و بر کارهای روتین هستند، آب و برق و گاز و ... اینها روال طبیعی دارند، همت توسعه در رفتن به سمت صنایع بزرگه، که حق این استانه، البته خدا قوت میگیم هزاران هکتار از دشتها حاصلخیز شدند اما کافی نیست باید این استان را به جایگاه اصلیش رسوند.
آیا عقب ماندگی استان به اختلافات سیاسی و گاهی طرح مسائل رسوخ شده و فرسوده گرمسیری و سردسیری نیست؟
متاسفانه توسعه سیاسی آنهم برای تأمین منافع سیاسیون پر رنگه، بیماری مهلکی است که همه جامعه را بیمار کرده و اینکه نباید هیچ یک مانع پیشرفت و توسعه اقتصادی و عمرانی شوند، یک ضرورت انکار ناپذیر است اما حداقل رسانهها دیگه نباید از گرمسیری و سردسیری بگویند نه درشأن مردم فهیم ماست و نه درشأن رسانه فکور ماست، گذشت ابن حرفها، خیلی قدیمی شدهاند، با هم دوست باشیم، شما همه برادر و خواهرید. واحده متحد و یکپارچه برای آبادانی ایران و استانمان باشیم.
استان فرزندان و مدیران عالی رتبه خوبی در سطح کشور دارد اما با این وجود به نظر میرسد هماهنگی و همدلی لازم را برای کمک به توسعه استان ندارند.
نمیشود که توقع بیجا داشت مسئولیت آنهایی که در مرکز هستند ملی است، البته توجه خاص میتوانند داشته باشند که کم لطفی است اگر خوب نبینیم ولی همتشان باید بیش از پیش باشد.
چرا با وجود ظرفیتها و پتانسیلهای استان در حوزههای مختلف، نتوانستیم از این ظرفیتها استفاده ببریم؟
ببینید کشور ما در شرایط سختی است که البته با مدیریت خوب و البته همت مردم دشمن زمین گیر شده ولی در عین حال همانطور که عرض شد باید از ظرفیتهای خوب صنعت نفت و گاز و معادن خوب استفاده کرد. جای کارهای بزرگ خالی است. مدیران ملی ما باید دولت را متقاعد کنند که حق مردم این استان فراتر از شرایط موجود است.
و اما نظرتان در مورد کلمات زیر؟
باشت: زادگاه من، نه، مهد شهیدان. جایی که پدر و مادر مؤمنم مرا پرورش دادند تا امروز بتوانیم مورد خطاب شما باشیم برای پرسش و پاسخ!
شبکه دنا: خانه دوم من. دانشگاهی که من دانشجوی خوب آن نبودم اما تریبونی مقدس که توانستم اولین گوینده آن در رسالت خطیر خبرنگاری باشم! شبکه دنا دیدبانی که در ارتفاع دوم کشور، دین و اخلاق و ایران را پاسداری میکنیم. شبکه دنا جایی که بیش از 20 سال توفیق خدمتگزاری در آن داشتم. شبکه دنا؛ باد آور روزهای تلخ و شیرینی که تنها داشتههای من از دنیای زیبای شماست.
اگر چه ما از یاد دوستانمان رفتهایم و در هیچ مناسبتی به گذشتههای سخت بر نمیگردند به روز صدا و سیما، روز خبرنگار و همه مناسبتهایی که صدا وسیما با یک نوجوان کهگیلویه و بویراحمدی شکل گرفت. بگذریم ضایع کردیم خودمان را، خوب کاری میکنند بابای پیشکسوت که نه، پیر فرسوده دیگه چیزی نداره. همین بس برایم که حداقل به تکلیفم عمل کردم. گویندهای که با تمامی ظرفیتهای رسانه خود را سازگار کرد تا از رسانههای دیگر باز نماند.
تیپ 48 فتح: دانشگاهی که من نتوانستم ترمها و واحدهای آن را پاس کنم و مشروط شدم. 48 فتح دفترچه ریبای خاطراتی که هرگز از دلم و روحم پاک نمیشود. مهد مردان مردی که غیرت و مردانگی رو بخوبی معنا کردند. 48 فتح ...فتح و ظفری که امروز ایران را بر قلههای عزت جهانی نشانده است. سمبل ایثارهایی که روی تاریخ را سفید کردند. نام آشنایی که جنوب و غرب با آن خاطرهها دار. 48 فتح را نمیشود توصیف کرد. 48 فتح نماد غیرت و عزتی که با دین پیوند خورد.
آیت الله ملک حسینی: عبد صالح خدا، فقیه بی ادعا، مرجع بی تکلف، نماد ساده زیستی و مردمداری، بار دیرین امام و رهبری، مجاهد نستوهی که انقلاب را به فرموده امام در جنوب کشور مدیریت کردند.
آیت الله ملک حسینی .... مالک اشتر زمان شخصیت کم نظیری که در دفاع از دین و انقلاب و مردم با هیچ کس تعارف نمیکرد
روح بلندشان متعالیست علو درجاتشان را از خ ای بزرگ خواهانیم. جایشان در ایران خالیست اما یاد و نامشان برای همیشه ماندگار است اگر چه خلف صالحشان حضرت آیت الله سید شرف الدین ملک حسینی خلع فقدانشان را پر کردهاند. سایه ایشان مستدام و روح آن مرجع بزرگ متعالی باد
آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
بهرام تاجگردن: یکی از نمادهای مبارزین انقلابی کهگیلویه و بویراحمد که در عرصه خدمتگزاری مردم نقشی سازنده داشتند.
همسنگر شهید مظلوم بهشتی که در تا لحظههای آخر در کنار آن عزیز در سر چشمه تهران ایشان را همراهی و مشیت خداوند بر این بود تا مبلغ فرهنگ سهادت طلبی باشد. توفیقاتشان را از حضرت دوست خواهانیم
کهگیلویه و بویراحمد: مهد شیرزنان و دلاور مردانی که سهم بسزایی از تاریخ عزت خواهی و ظلم ستیزی را بخود اختصاص داده است. زادگاه مردان بزرگی که هشت سال دفاع مقدس را به زیبایی تعریف کردند. مهد مردمان بی ادعا و بی تکلفی که دین و ایران و سلام و انقلاب را با جانشان معامله نمیکنند.
در پایان عرایضم همه دوستان عزیزم را به اخلاق به تلاشهای بیشتر به سرعت، دقت و کیفیت در این کار بررگ دعوت میکنم و امیدوارم خداوند همگان را توفیق در عمل به تکلیفشان عطا کند.
روز و هفته خبرنگار را به همه فرهیختگان ابن عرصه تبریک عر ض میکنم و به آنان دست مریضاد میگم.
به عنوان سؤال ابتدایی چه شد که حضرتعالی وارد حرفه رسانه و خبرنگاری شدید؟
از دوران دانش آموزی و همزمان با پیروزی انقلاب فعالیت در عرصه خبرنگاری را آغاز کردم. ضمن اینکه در همان دوران نوجوانی علاقمند به کسوت معلمی بودم و با پیروزی انقلاب در نهاد مقدس سپاه پاسداران و جهاد سازندگی کارهای فرهنگی میکردم، به پیشنهاد و تاکید همکاران صدا و سیما این شغل را انتخاب کردم!
در دوران دانش آموزی به خاطر استعداد ذاتی در صدا و نگارش و اجرا آموزگار دوران ابتدایی هم به من میگفت روانبخش فارسی رو بخونه و ادامه میداد که بچهها روانبخش در آینده خبرنگار میشه!
از آغاز انقلاب تا سال 60 خبرنگار آزاد در شهرستانهای باشت و گچساران بودم و از سال 60 یک ساختمان در خیابان سردار جنگل در یاسوج بعنوان دفتر خبر به من دادند که فعالیت خود را شروع کردم، آن زمان من به تنهایی تنها خبرنگار استان بودم.
تحمل شرایط سخت جوی، در شرایطی که گاز هم در یاسوج نبود و با نبود تهیزات لازم اما با عشق و مجاهدت برای انعکاس رویدادها و همراهی با رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از جلوههای زیبای دوران کاری من بود
در آن زمان با مدیریت رسانه وظیفه ترغیب مردم به حضور در دفاع از انقلاب و ایران در اعزام نیروهای مردمی را برعهده داشتم. خودم هم در طول هشت سال دفاع مقدس بطور متناوب در عملیاتها و مناطق جنگی حضور داشتم. خبرنگاری پر مشغله و پر استرس اما در عین حال بسیار ظریف و حساس هست که تنها چیزی که می تونه اون رو همراهی کنه چاشنی عشق هست.
(صادقی در عین ناباوری اشکهایش سرازیر میشود) مردم ما که به تکلیف خود در قبال خون شهیدان و ایثار فرزندانشان همواره پابه رکاب بودند، اما مسئولان و دست اندرکاران اگر به این رسالت یعنی خدمت به مردمی که به فرموده امام راحل ولی نعمتند عمل نکنند و مدافع آرمانهای انقلاب نباشند قصور کردهاند
جایگاه و نقش خبرنگار در عرصه رسانهها و جامعه چیست؟
خبرنگاران طلایه داران و دروازه بانان انقلاب و ایران هستند، کاری که خبرنگاران در امتداد رسالت رسولان الهی دنبال میکنند در کلام و گفتار نمیگنجد اما همین نکته بسیار زیبای امام عزیز که هر چه هست بگویید و بنویسید بدون کم و کاست، مگر اینکه مضر به حال مردم و انقلاب باشد بهترین منشور اخلاقی و کاری برای این قشر در عمل به تکلیفشان است.
خبرنگاری شغل سختی است؟ کمیاز روزهای که تازه اینحرفه را شروع کرده بودی توضیح دهید؟
چطور میشود روزهای سخت و پر خطر اما شیرین آن روزگاران را در کلام و گفتار برای مخاطبان خود تفهیم کنیم اگر چه خودشان البته شیر زنان و دلیر مردان آن دوران خود در خط مقدم این مقاومت بودند.
من به تنهایی قربب سه سال گرارشهای رادیویی و تلویزیونی را از رویدادهای استان بخصوص دفاع مقدس با همکاری گروههای خبری که از شبراز میآمدند تهیه میکردم که از شبکه فارس و تهران پخش میشدند و کم کم بر تعداد ما افزوده میشد
البته در همه این دوران محل کار و استراحت من یکجا بود و شبانه روز فعالیت میکردیم. یادمه وقتی برای اولین بار گاز رسانی به مرکز استان شروع شد برف بسیار سنگینی آمده بود که ارتباط بی سیم و با سیم آن روزها را که تنها وسیله ارتباطی بود قطع کرده بود با یک دستگاه کامیون ده چرخ آنهم با اصرار که جادها مسدوده و قطعاً برفگیر خواهیم شد خود را به بابا میدان و مصیری رسوندم و اخبار محاصره مرکز استان و تمام روستاهای بویراحمد و افتتاح نخستین طرح گاز رسانی را به یاسوج به شبکههای فارس و ملی در تهران دادم که پخش آن موجب شگفتی استاندار، امام جمعه و مسئولان بخصوص شرکت مخابرات شد که مگر صدا و سیما وسیله دیگری غیر از ما دارند که با اطلاع از این اقدام من ابراز لطف کردند. البته در اخبار تهران اعلام شد که برف تمامی ارتباطهای زمینی و تلفنی را در استان قطع و یاسوج و بویراحمد در محاصره برف هستند که این خبر را همکار ما با پیمودن صدها کیلومتر در استان فارس ارسال کرد. این یک نمونه و صدها نمونه دیگر از سختی که با اخلاص و عمل به تکلیف گره میخورد. (نمیدانم، شاید آقای صادقی به یاد روزهایی که به قول خودش از قافله جامانده اشک میریخت، دلم نمیخواست این حال غریب و این فضا را عوض کنم، پس حرفی نزدم) هیچ تلاشی بدون علاقه و اخلاص و ایثار یعنی همان عشق به سرانجام نخواهد رسید. تشنگی، گرسنگی، سرما، گرما هیچ یک در سرعت عمل کار ما تأثیر منفی نمیگذاشت و بعضاً یادمان میرفت غذا خوردیم یا نه..
تا اینکه با افتتاح رادیو سختیها بیشتر و تلاشها هم مضاعف شدند. به عنوان نخستین گوینده از آنتن رادیو با مردم یاسوج سخن گفتم و اینطور بود که کار نویسندگی تهیه کنندگی و خبرنگاری و گوبندگی تصویر برداری و صدابرداری و تدوین گزارشها همه با هم گره خوردند، بقول دوستان آچار چند منظوره شده بودم و میشه گفت آستین روانبخش رو تکون میدادید خبر ازش میریخت بیرون. در واقع همان ابتکاری که همین سالهای اخیر در قالب خبرنگار کوله پشتی نامگذاری کردند ما 30 سال پیش این کاره بودیم.
من خبرنگار و گوینده بودم به تنهایی با یک دوست راننده دوربین رو بر میداشتیم میرفتیم شهرستانها. در عرض یکی دو روز با حداقل 15 گزارش تصویری بر میگشتیم ضمن اینکه خودم کار رو آماده میکردم، مسئول مصاحبه بودم و پلاتو هم میدادم این رو هم عرض کنم امروزه یک خبرنگار تلاش بابد بکنه برای حداکثر دو گزارش در روز و آن روزهای سخت با همین شیرینها پیوند خوردند که زیباتربن آن خاطرات با کبوتران حرم دوست گره خورد، شهیدان را می گویم همان مردان مردی که مردانگی و انسانیت و روح بزرگ خدایشان امروز دنیا رو متأثر از خود کرده است و من متاسفانه از قافلشان جا ماندم.
به نظر شما مردم به رسانهها همانند گذشته اعتماد دارند؟
روانبخش صادقی در پاسخ به این سؤال ما که اکنون میزان اعتماد مردم روبه رسانهها چگونه میبینید گفت: متاسفانه در خور نیست اولاً تلاشهای رسانههای معاند در جنگ سرد بی وقفه است، دوما روح اخلاص و مردمداری در برخی از عرصههای مدیریتی ضعیف و بخشی دیگر هم قصور رسانهها موجب شده که مردم رغبت خوبی مثل گذشته نداشته باشند. رسانهها آینه هستند و مردم دوست دارند این آیینهها بی غبار باشند، رسانه باید رسانه باشه نه ابزار، نه وسیله تجارت، نه اسلحهای در مقابل خود باید این سلاح مقابل دشمن ما باشد، ما محرم مردمیم، ما سنگ صبور آنان هستیم ما پل ارتباطی آنها با حاکمیتیم، باید این باور را در جامعه نهادینه کنیم تا اعتماد عمومی رو به خود تقویت کنیم.
به نظر شما رسانهها در کشور ما سیر صعودی خودشان را طی میکنند یا نه در حال درجا زدن هستند؟
توسعه رسانهها اگر چه ضرورت امروز جامعه ماست اما نباید نفس این رسالت یعنی بنیان آن را سست کند، کمیت و کیفیت باید مهندسی شده باشد
رسانههای کهگیلویه و بویراحمدرا هم مطالعه میکنید؟
کمتر توفیق پیدا میکنم اما در همین زمان کم هم زیبایی کارها را خوب میبینم اگر چه دوستان در ویراستاری و در تفهیم مطالب باید دقت بیشتری کنند.
حضرتعالی سالها به عنوان یک فرد رسانهای و خبرنگار در بین مردم حضور دارید، مهترین مسایلی که خبرنگاران باید رعایت کنند چه چیزهای هست؟
برای خبرنگاران همین بس که رسالتی الهی دارند آیا حفظ این کسوت حفظ حرمت مقدس نیست. خبرنگاران شأن و منزلتشان را با مطاع دنیا معامله نکنند، اگر این منزلت دستخوش دنیا شد رسالتشان آسیب میبیند، رسالت آسیب دید جایگاهی نمیتوانند داشته باشند در بین مردم. رعایت منزلت جامعه تا آنجایی باید باشد که منافع مردم و مصالح انقلاب در خطر نباشد.
به نظر شما چرا استان کهگیلویه و بویراحمد هنوز بعد از اینهمه سال و خدمات نظاماسلامی با ضعف زیر ساخت ها و کمبودهایی مواجه است
دور از انصاف است اگر بخواهیم توفیقات را خوب نبینیم. در استان ما انقلاب عمرانی و اقتصادی شده است. اگر چه جای کار زیاد است اما در یک نگاه زیبا باید دستان سپاس از ایزد منان و تشکر از دولتمردان را بالا برد و دست مریضاد گفت. ضمن اینکه کارهای عقب مونده هم کم نیستند. بخصوص در استانی که سهم بسزایی از نفت و گاز و معادن ارزشمند را دارند. چرا کارخانهها اندک که نه نیستند، چرا مدیران و منتخبان مردم دور و بر کارهای روتین هستند، آب و برق و گاز و ... اینها روال طبیعی دارند، همت توسعه در رفتن به سمت صنایع بزرگه، که حق این استانه، البته خدا قوت میگیم هزاران هکتار از دشتها حاصلخیز شدند اما کافی نیست باید این استان را به جایگاه اصلیش رسوند.
آیا عقب ماندگی استان به اختلافات سیاسی و گاهی طرح مسائل رسوخ شده و فرسوده گرمسیری و سردسیری نیست؟
متاسفانه توسعه سیاسی آنهم برای تأمین منافع سیاسیون پر رنگه، بیماری مهلکی است که همه جامعه را بیمار کرده و اینکه نباید هیچ یک مانع پیشرفت و توسعه اقتصادی و عمرانی شوند، یک ضرورت انکار ناپذیر است اما حداقل رسانهها دیگه نباید از گرمسیری و سردسیری بگویند نه درشأن مردم فهیم ماست و نه درشأن رسانه فکور ماست، گذشت ابن حرفها، خیلی قدیمی شدهاند، با هم دوست باشیم، شما همه برادر و خواهرید. واحده متحد و یکپارچه برای آبادانی ایران و استانمان باشیم.
استان فرزندان و مدیران عالی رتبه خوبی در سطح کشور دارد اما با این وجود به نظر میرسد هماهنگی و همدلی لازم را برای کمک به توسعه استان ندارند.
نمیشود که توقع بیجا داشت مسئولیت آنهایی که در مرکز هستند ملی است، البته توجه خاص میتوانند داشته باشند که کم لطفی است اگر خوب نبینیم ولی همتشان باید بیش از پیش باشد.
چرا با وجود ظرفیتها و پتانسیلهای استان در حوزههای مختلف، نتوانستیم از این ظرفیتها استفاده ببریم؟
ببینید کشور ما در شرایط سختی است که البته با مدیریت خوب و البته همت مردم دشمن زمین گیر شده ولی در عین حال همانطور که عرض شد باید از ظرفیتهای خوب صنعت نفت و گاز و معادن خوب استفاده کرد. جای کارهای بزرگ خالی است. مدیران ملی ما باید دولت را متقاعد کنند که حق مردم این استان فراتر از شرایط موجود است.
و اما نظرتان در مورد کلمات زیر؟
باشت: زادگاه من، نه، مهد شهیدان. جایی که پدر و مادر مؤمنم مرا پرورش دادند تا امروز بتوانیم مورد خطاب شما باشیم برای پرسش و پاسخ!
شبکه دنا: خانه دوم من. دانشگاهی که من دانشجوی خوب آن نبودم اما تریبونی مقدس که توانستم اولین گوینده آن در رسالت خطیر خبرنگاری باشم! شبکه دنا دیدبانی که در ارتفاع دوم کشور، دین و اخلاق و ایران را پاسداری میکنیم. شبکه دنا جایی که بیش از 20 سال توفیق خدمتگزاری در آن داشتم. شبکه دنا؛ باد آور روزهای تلخ و شیرینی که تنها داشتههای من از دنیای زیبای شماست.
اگر چه ما از یاد دوستانمان رفتهایم و در هیچ مناسبتی به گذشتههای سخت بر نمیگردند به روز صدا و سیما، روز خبرنگار و همه مناسبتهایی که صدا وسیما با یک نوجوان کهگیلویه و بویراحمدی شکل گرفت. بگذریم ضایع کردیم خودمان را، خوب کاری میکنند بابای پیشکسوت که نه، پیر فرسوده دیگه چیزی نداره. همین بس برایم که حداقل به تکلیفم عمل کردم. گویندهای که با تمامی ظرفیتهای رسانه خود را سازگار کرد تا از رسانههای دیگر باز نماند.
تیپ 48 فتح: دانشگاهی که من نتوانستم ترمها و واحدهای آن را پاس کنم و مشروط شدم. 48 فتح دفترچه ریبای خاطراتی که هرگز از دلم و روحم پاک نمیشود. مهد مردان مردی که غیرت و مردانگی رو بخوبی معنا کردند. 48 فتح ...فتح و ظفری که امروز ایران را بر قلههای عزت جهانی نشانده است. سمبل ایثارهایی که روی تاریخ را سفید کردند. نام آشنایی که جنوب و غرب با آن خاطرهها دار. 48 فتح را نمیشود توصیف کرد. 48 فتح نماد غیرت و عزتی که با دین پیوند خورد.
آیت الله ملک حسینی: عبد صالح خدا، فقیه بی ادعا، مرجع بی تکلف، نماد ساده زیستی و مردمداری، بار دیرین امام و رهبری، مجاهد نستوهی که انقلاب را به فرموده امام در جنوب کشور مدیریت کردند.
آیت الله ملک حسینی .... مالک اشتر زمان شخصیت کم نظیری که در دفاع از دین و انقلاب و مردم با هیچ کس تعارف نمیکرد
روح بلندشان متعالیست علو درجاتشان را از خ ای بزرگ خواهانیم. جایشان در ایران خالیست اما یاد و نامشان برای همیشه ماندگار است اگر چه خلف صالحشان حضرت آیت الله سید شرف الدین ملک حسینی خلع فقدانشان را پر کردهاند. سایه ایشان مستدام و روح آن مرجع بزرگ متعالی باد
آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
بهرام تاجگردن: یکی از نمادهای مبارزین انقلابی کهگیلویه و بویراحمد که در عرصه خدمتگزاری مردم نقشی سازنده داشتند.
همسنگر شهید مظلوم بهشتی که در تا لحظههای آخر در کنار آن عزیز در سر چشمه تهران ایشان را همراهی و مشیت خداوند بر این بود تا مبلغ فرهنگ سهادت طلبی باشد. توفیقاتشان را از حضرت دوست خواهانیم
کهگیلویه و بویراحمد: مهد شیرزنان و دلاور مردانی که سهم بسزایی از تاریخ عزت خواهی و ظلم ستیزی را بخود اختصاص داده است. زادگاه مردان بزرگی که هشت سال دفاع مقدس را به زیبایی تعریف کردند. مهد مردمان بی ادعا و بی تکلفی که دین و ایران و سلام و انقلاب را با جانشان معامله نمیکنند.
در پایان عرایضم همه دوستان عزیزم را به اخلاق به تلاشهای بیشتر به سرعت، دقت و کیفیت در این کار بررگ دعوت میکنم و امیدوارم خداوند همگان را توفیق در عمل به تکلیفشان عطا کند.
روز و هفته خبرنگار را به همه فرهیختگان ابن عرصه تبریک عر ض میکنم و به آنان دست مریضاد میگم.
وی زحمات زیادی کشیدند تا بتواند استان را به کشور معرفی کنند