مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛پیمان زادهباقری
دیروز خبری خواندم در ارتباط با اولین جلسه کمیته ارتقاء سیما و منظر شهری در یاسوج که در آن از مکانیابی ساختمانی ۳۰ طبقه صحبت شده بود که شود نماد و هویت شهر یاسوج.
این گونه بود که در جستجوی معنای هویت برآمدم. ابتدا لغت نامه های فارسی را مروری کردم که همه آنها تقریبا به نحوی مشابه به تعریف مفهوم هویت پرداخته اند.
فرهنگ فارسی عمید در صفحه ۱۲۱۲ ذیل هویت چنین آورده است "هویت: حقیقت شیئی یا شخصی که مشتمل است بر صفات جوهری او، شخصیت، ذات، هستی وجود".
فرهنگ آموزگار نیز در صفحه ۸۷۰ بیان می دارد که "هویت به ضم ها و به کسر واو و به فتح یا تشدید به معنای شناسایی، نام و نشان، شناسنامه است".
لغت نامه ارزشمند دهخدا نیز به ریشه هویت یعنی هو اشاره می کند اما تعریف هویت را گامی چند فراتر برده است و هویت را با مفهوم غایت پیوند زده و از بحثی قدیمی در فلسفه اسلامی یاد کرده است و در نهایت هویت را شاخص جدا شدن، در سنخ خاصی قرار گرفتن و متمایز گردیدن دانسته است.
با مرور تعاریف مربوط به هویت این سوال به ذهن آمد که مسئولین ما به دنبال چه چیزی هستند و منظورشان از هویت شهر یاسوج چیست؟؟؟
آیا می خواهند ساختمانی ۳۰ طبقه بسازند که شود نمادی برای شهر یاسوج که در سالهای آینده از سرتاسر ایران و شاید هم خاورمیانه به این شهر بیایند و برای دیدن این نماد و گرفتن عکس سلفی با آن ساعت ها در صف بایستند و با آن صنعت توریسم را رونق ببخشند؟؟؟
یا نه می خواهند برجی بسازند که در آینده زمانی اسم شهر یاسوج در جایی شنیده می شود ناخواگاه همه را یاد ساختمانی ۳۰ طبقه بیاندازد که نمونه اش در هیج جای ایران و شاید هم جهان نیست؟؟؟
دوستان و سروران عزیز
باید خدمتتان عرض شود که با عرض معذرت راه را اشتباه می روید چرا که هویت موضوعی است که با خاطرات فردی و جمعی یک جامعه گره خورده است و مردم این شهر ریشه و هویت خود را در درختان بلوطی می دانند که روز به روز در اطراف شهر یاسوج به علت زمین خواری و بی توجهی مسئولین در حال نابودی است. جنگل های بلوطی که نمونه اش فقط در چند شهر در ایران وجود دارد.
هویت این شهر فلکه ساعتی بود که قدمتی به اندازه این شهر داشت و سالها پس از تغییر نام آن، باز هم کوچک و بزرگ، پیر و جوان، اداره پست و حتی خود شما از این نام استفاده می کنید و با بی تدبیری شما مسئولین محترم در نیمه شب که کسی آن را نبیند تخریب شد.
مردم جنوب کشور شهر یاسوج را به رودخانه بشار، پارک ساحلی و آبشار بی آب آن می شناسند تا در فصل تابستان هر طوری که شده خود را به آن برسانند و چند روزی را بدور از گرمای طاقت فرسای جنوب سپری کنند.
هویت این شهر لباس زیبای محلی مردان و زنان این شهر است که گردشگران هلندی را وا می دارد تا صدها عکس با آن بیاندازند و به یادگار با خود به فرنگ ببرند.
هویت این شهر اریوبرزنی است که ریشه در خاطرات این مردم دارد و با ساخت مجسمه ای از آن در یکی از فلکه های این شهر اختلاف دیرینه برای نام گذاری این فلکه را بین اهالی نجف اباد و اکبراباد پایان می دهد.
هویت این شهر قله سر به فلک کشیده دنایی است که همانند یک مادر این شهر را در اغوش گرفته و هنگامی پوشیده از برف است چنان صحنه زیبایی می آفریند که نمونه اش در هیچ کارت پستالی وجود ندارد.
هویت این شهر باغات سیب اطراف این شهر بوده است که مردم شبانه از ترس اینکه شهرداری زمین های آنها را تصاحب نکند، آنها را ریشه کن کردند.
هویت این شهر تپه زیبای استانداری و جنگل و بیشه در آن بوده است که با بی تدبیری مسئولین عزیزمان به این روز افتاده است
پس مسئولین محترم
یادتان باشد که هویت شهری بخشی از قلمرو اجتماعی است که فرد و جامعه خود را با آن معرفی می کند و این قلمرو حاصل کنش متقابل اجتماعی ساکنان شهر با یکدیگر است.
یادتان باشد در هیچ جای دنیا هیچ ساختمان ۳۰ طبقه ای تاکنون نماد و هویت هیچ شهری نبوده است. در شهر پاریس ساختمانهای بلند مرتبه زیادی از جمله طاق لادفانس و ساختمان توتال وجود دارد اما هویت این شهر برج ایفلی است که ریشه در خاطرات مردم پاریس دارد.
با وجود صدها برج بیش از ۵۰ طبقه در شهر نیویورک، نماد این شهر مجسمه آزادی است که برای سالها زمانی که مردم با کشتی از اروپا به این شهر سفر می کردند اولین منظره ای که از نیویورک می دیدند این مجسمه مشعل به دست بوده است.
در همین تهران خودمان، شاید با ساخت و سازهای جدید نشانی از تهران قدیم در آن دیده نشود اما حضور و وجود برج آزادی که در طول زمان یاداور بخشی از خاطرات شهروندان این شهر و حتی کشور است، نمادی پر قدرت برای این شهر است که حتی برج میلاد با هزینه ۲۰۰ میلیارد تومانی هم جایگزینی برای آن نباشد.
شاید دوستان سوال کنند برج خلیفه در دبی و برج های دوقلوی پتروناس در کوالالامپور مالزی توانستند نمادی شوند برای شهرهایشان. که در جواب باید خدمتتان عرض شور برج خلیفه بزرگترین
برج دنیا و برج های دوقلوی پتروناس بزرگترین برج های دوقلوی جهان هستند و نه ساختمانهایی ۳۰ طبقه. شهری مثل دبی که قدمت شهری آن از یاسوج هم کمتر است در بیابان خشک و بی آب و علف باید هم میلیاردها دلار برای ساخت یک برج هزینه کند تا نظر جهانیان را به خود جلب کند.
اگر در اصفهان میدان امام، در شیراز مجموعه کریمخانی، حافظیه و دروازه قرآن، در تبریز ایل گولی، در مشهد بارگاه مقدس امام رضا، در همدان مقبره ابن سینا و ... به عنوان هویت و نماد این شهرها بوده اند، هیچ کدام نه ۳۰ طبقه و نه صد متر ارتفاع داشته اند که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشینی ها.
فرجام سخن اینکه پیشنهاد می کنم(پیشنهاد نه التماس می کنم) قبل از این مکانیابی و ساخت ساختمانی ۳۰ طبقه در این شهر، یک بار دیگر منظره شهر یاسوج را از بالای محوطه هتل آزادی بنگرید. تا همین الان هم خط اسمان این شهر به دلیل ساخت و سازهای ده طبقه در نقاط مختلف این شهر ناهمگون شده است. پس شما با ساخت ساختمانی ۳۰ طبقه آن را بی هویت تر نکنید و جلوی دید به تپه های اطراف این شهر را مسدود نکنید.
*دانشجوی دکتری شهرسازی
دیروز خبری خواندم در ارتباط با اولین جلسه کمیته ارتقاء سیما و منظر شهری در یاسوج که در آن از مکانیابی ساختمانی ۳۰ طبقه صحبت شده بود که شود نماد و هویت شهر یاسوج.
این گونه بود که در جستجوی معنای هویت برآمدم. ابتدا لغت نامه های فارسی را مروری کردم که همه آنها تقریبا به نحوی مشابه به تعریف مفهوم هویت پرداخته اند.
فرهنگ فارسی عمید در صفحه ۱۲۱۲ ذیل هویت چنین آورده است "هویت: حقیقت شیئی یا شخصی که مشتمل است بر صفات جوهری او، شخصیت، ذات، هستی وجود".
فرهنگ آموزگار نیز در صفحه ۸۷۰ بیان می دارد که "هویت به ضم ها و به کسر واو و به فتح یا تشدید به معنای شناسایی، نام و نشان، شناسنامه است".
لغت نامه ارزشمند دهخدا نیز به ریشه هویت یعنی هو اشاره می کند اما تعریف هویت را گامی چند فراتر برده است و هویت را با مفهوم غایت پیوند زده و از بحثی قدیمی در فلسفه اسلامی یاد کرده است و در نهایت هویت را شاخص جدا شدن، در سنخ خاصی قرار گرفتن و متمایز گردیدن دانسته است.
با مرور تعاریف مربوط به هویت این سوال به ذهن آمد که مسئولین ما به دنبال چه چیزی هستند و منظورشان از هویت شهر یاسوج چیست؟؟؟
آیا می خواهند ساختمانی ۳۰ طبقه بسازند که شود نمادی برای شهر یاسوج که در سالهای آینده از سرتاسر ایران و شاید هم خاورمیانه به این شهر بیایند و برای دیدن این نماد و گرفتن عکس سلفی با آن ساعت ها در صف بایستند و با آن صنعت توریسم را رونق ببخشند؟؟؟
یا نه می خواهند برجی بسازند که در آینده زمانی اسم شهر یاسوج در جایی شنیده می شود ناخواگاه همه را یاد ساختمانی ۳۰ طبقه بیاندازد که نمونه اش در هیج جای ایران و شاید هم جهان نیست؟؟؟
دوستان و سروران عزیز
باید خدمتتان عرض شود که با عرض معذرت راه را اشتباه می روید چرا که هویت موضوعی است که با خاطرات فردی و جمعی یک جامعه گره خورده است و مردم این شهر ریشه و هویت خود را در درختان بلوطی می دانند که روز به روز در اطراف شهر یاسوج به علت زمین خواری و بی توجهی مسئولین در حال نابودی است. جنگل های بلوطی که نمونه اش فقط در چند شهر در ایران وجود دارد.
هویت این شهر فلکه ساعتی بود که قدمتی به اندازه این شهر داشت و سالها پس از تغییر نام آن، باز هم کوچک و بزرگ، پیر و جوان، اداره پست و حتی خود شما از این نام استفاده می کنید و با بی تدبیری شما مسئولین محترم در نیمه شب که کسی آن را نبیند تخریب شد.
مردم جنوب کشور شهر یاسوج را به رودخانه بشار، پارک ساحلی و آبشار بی آب آن می شناسند تا در فصل تابستان هر طوری که شده خود را به آن برسانند و چند روزی را بدور از گرمای طاقت فرسای جنوب سپری کنند.
هویت این شهر لباس زیبای محلی مردان و زنان این شهر است که گردشگران هلندی را وا می دارد تا صدها عکس با آن بیاندازند و به یادگار با خود به فرنگ ببرند.
هویت این شهر اریوبرزنی است که ریشه در خاطرات این مردم دارد و با ساخت مجسمه ای از آن در یکی از فلکه های این شهر اختلاف دیرینه برای نام گذاری این فلکه را بین اهالی نجف اباد و اکبراباد پایان می دهد.
هویت این شهر قله سر به فلک کشیده دنایی است که همانند یک مادر این شهر را در اغوش گرفته و هنگامی پوشیده از برف است چنان صحنه زیبایی می آفریند که نمونه اش در هیچ کارت پستالی وجود ندارد.
هویت این شهر باغات سیب اطراف این شهر بوده است که مردم شبانه از ترس اینکه شهرداری زمین های آنها را تصاحب نکند، آنها را ریشه کن کردند.
هویت این شهر تپه زیبای استانداری و جنگل و بیشه در آن بوده است که با بی تدبیری مسئولین عزیزمان به این روز افتاده است
پس مسئولین محترم
یادتان باشد که هویت شهری بخشی از قلمرو اجتماعی است که فرد و جامعه خود را با آن معرفی می کند و این قلمرو حاصل کنش متقابل اجتماعی ساکنان شهر با یکدیگر است.
یادتان باشد در هیچ جای دنیا هیچ ساختمان ۳۰ طبقه ای تاکنون نماد و هویت هیچ شهری نبوده است. در شهر پاریس ساختمانهای بلند مرتبه زیادی از جمله طاق لادفانس و ساختمان توتال وجود دارد اما هویت این شهر برج ایفلی است که ریشه در خاطرات مردم پاریس دارد.
با وجود صدها برج بیش از ۵۰ طبقه در شهر نیویورک، نماد این شهر مجسمه آزادی است که برای سالها زمانی که مردم با کشتی از اروپا به این شهر سفر می کردند اولین منظره ای که از نیویورک می دیدند این مجسمه مشعل به دست بوده است.
در همین تهران خودمان، شاید با ساخت و سازهای جدید نشانی از تهران قدیم در آن دیده نشود اما حضور و وجود برج آزادی که در طول زمان یاداور بخشی از خاطرات شهروندان این شهر و حتی کشور است، نمادی پر قدرت برای این شهر است که حتی برج میلاد با هزینه ۲۰۰ میلیارد تومانی هم جایگزینی برای آن نباشد.
شاید دوستان سوال کنند برج خلیفه در دبی و برج های دوقلوی پتروناس در کوالالامپور مالزی توانستند نمادی شوند برای شهرهایشان. که در جواب باید خدمتتان عرض شور برج خلیفه بزرگترین
برج دنیا و برج های دوقلوی پتروناس بزرگترین برج های دوقلوی جهان هستند و نه ساختمانهایی ۳۰ طبقه. شهری مثل دبی که قدمت شهری آن از یاسوج هم کمتر است در بیابان خشک و بی آب و علف باید هم میلیاردها دلار برای ساخت یک برج هزینه کند تا نظر جهانیان را به خود جلب کند.
اگر در اصفهان میدان امام، در شیراز مجموعه کریمخانی، حافظیه و دروازه قرآن، در تبریز ایل گولی، در مشهد بارگاه مقدس امام رضا، در همدان مقبره ابن سینا و ... به عنوان هویت و نماد این شهرها بوده اند، هیچ کدام نه ۳۰ طبقه و نه صد متر ارتفاع داشته اند که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشینی ها.
فرجام سخن اینکه پیشنهاد می کنم(پیشنهاد نه التماس می کنم) قبل از این مکانیابی و ساخت ساختمانی ۳۰ طبقه در این شهر، یک بار دیگر منظره شهر یاسوج را از بالای محوطه هتل آزادی بنگرید. تا همین الان هم خط اسمان این شهر به دلیل ساخت و سازهای ده طبقه در نقاط مختلف این شهر ناهمگون شده است. پس شما با ساخت ساختمانی ۳۰ طبقه آن را بی هویت تر نکنید و جلوی دید به تپه های اطراف این شهر را مسدود نکنید.
*دانشجوی دکتری شهرسازی