تاریخ انتشار
شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۴:۵۴
کد مطلب : ۱۵۹۶۹۱
از نبیزاده تا حاج «غلام»؛ زخم زدن روا نباشد...
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ناصر مظاهری
در صبحگاه اعلام تاریخ برگزاری انتخابات توسط شورای محترم نگهبان صبحانه اکثر مردم استان ما با طعم انتخابات صرف شد و فضای حاصل از آن از خانه ای به خانه دیگر سرایت کرد، طی نه ماه گذشته انتخابات جز لاینفک و هم نشین و نقل محافل هم استانیهای حساس به انتخابات بوده است.
با کلید خوردن رقابتهای انتخاباتی و نوید حضور دکتر تاج گردون در این رقابتها جناح معروف به راست که پس از زنده یاد نبی زاده در معرفی چهره ای کاریزماتیک و مورد اقبال مردم وامانده بود و در نزاعی داخلی به خود مشغول بودند وامانده تر شدند که با این رقیب زیرک و کار بلد و کار آشنا چون به آوردگاه انتخاباتی درآیند؟! پس بزرگان و داعیه داران طیف راست به احترام تواناییهای رقیب کلاه از سربرگرفتندوکلام و دعای خویش را خیرات راه رقیب کردندوراه باز کردند و جملگی اذعان داشتند که گفتن هل من مبارز محلی از اعراب ندارد.
اما در ردههای سوم و چهارم این طیف کسانی بودند و هستند که سودای بیرون آمدن از زیر سایه بزرگان جناح خود را در سر میپروراندن و مترصد فرصتی که خویش مطرح کنند و بودند جماعتی ک بدل ایل مختلف شعار «هر کس غیر تاجگردون» را سر دادند، و جملگی بر کسی اجماع کردند ک دارای کف رای قومیتی بود و از آنجا که جملگی در شایستگی و اصلح بودن جناب تاج گردون شکی نداشتند و هیچ ترفند تبلیغاتی باور پذیری جهت ارایه به عامه مردم در چنته خود نمیدیدند راه نا صواب تهدید و تخریب را برگزیدند، ابتدا در جمعی که آش شله قلم کار بود سرداری که سخنان نماینده ای خطاب به گروه برجام به مذاقش خوش آمده بود راه تهدید در پیش گرفته و حرفی از جنس بتون زد. جهت ایجاد رعب و وحشت در بین مردم فریاد برآورد که دهانها را بتون خواهیم گرفت! باید به ایشان عرض کرد جناب سردار قدیم، بتون ساختن احتیاج به تخصص دارد که در حیطه کاری شما نمیگنجد! البته حضرت عالی گل لگد میکنید و گاهی بر دهانی هم!! اما خواص گل شما بی خاصیتی میباشد و با نمی از آب دهان فرو میریزد پس جناب سردار اگر در توان دارید چون جناب تاج گردون مهر بر دلها بیفکنید نه گل بر دهانها، و خدمت رسانید بی منت تا در حافظه مردم جاودانه مانید، ورنه پای از ورطه گل بیرون کشی دو بشوییدوبرجای خود نشینید،
و آن دیگری، که دچار چرب و شیرین دنیا شده و صلاح قوم از یاد برده و نفیرهایی اژدهاوار سر میدهد، و هنوز مایه آه و افسوس «سید جلیل القدر قدرت حسینی» "میباشد و وااسفای او را به آسمان میبرد که چون سید اکبر تنها را بر مسندی نشاندم که نباید!! به ولی نعمتان خویش و کسانی ک دستش گرفتند و برکشیده، همه فروماندند که چرا چنین بی حرمتی میکند؟! که چون است سیدی چون زنگی مست تیغ برکشیده خود و دیگران را لت رساند؟!
و از همه خوشمزه تر و عجیب تر شخصی است چونان اطفال کتابی در بغل گرفته و رو خوانی و رجز خوانی کند واز بی قدری خود بانگ هل من مبار زبر می آورد و گویا فراموش کرده که سخنان نابجا و تحریک مردم توسط حضرت ایشان ر. ص چون حاج بهرام را شغاد وار در چاهی به درازنای تاریخ نابخردی فرو انداخت که بیرون آمدنش محال مینماید!! و اکنون گرسیوز وار در پی خون سیاوش مرام و کرداری است که مهر کار و دوستی درو میکند. هان هوش دار که حاج غلام این مردم تیغ بدست ندارد، ببر بیانی بر تن ندارد، سینه ای از مهر در پیش شما حایل به موکلین دارد. زخم زدن روا نباشد سری که سودایی جز خدمت در آن نمیگنجد!!
در صبحگاه اعلام تاریخ برگزاری انتخابات توسط شورای محترم نگهبان صبحانه اکثر مردم استان ما با طعم انتخابات صرف شد و فضای حاصل از آن از خانه ای به خانه دیگر سرایت کرد، طی نه ماه گذشته انتخابات جز لاینفک و هم نشین و نقل محافل هم استانیهای حساس به انتخابات بوده است.
با کلید خوردن رقابتهای انتخاباتی و نوید حضور دکتر تاج گردون در این رقابتها جناح معروف به راست که پس از زنده یاد نبی زاده در معرفی چهره ای کاریزماتیک و مورد اقبال مردم وامانده بود و در نزاعی داخلی به خود مشغول بودند وامانده تر شدند که با این رقیب زیرک و کار بلد و کار آشنا چون به آوردگاه انتخاباتی درآیند؟! پس بزرگان و داعیه داران طیف راست به احترام تواناییهای رقیب کلاه از سربرگرفتندوکلام و دعای خویش را خیرات راه رقیب کردندوراه باز کردند و جملگی اذعان داشتند که گفتن هل من مبارز محلی از اعراب ندارد.
اما در ردههای سوم و چهارم این طیف کسانی بودند و هستند که سودای بیرون آمدن از زیر سایه بزرگان جناح خود را در سر میپروراندن و مترصد فرصتی که خویش مطرح کنند و بودند جماعتی ک بدل ایل مختلف شعار «هر کس غیر تاجگردون» را سر دادند، و جملگی بر کسی اجماع کردند ک دارای کف رای قومیتی بود و از آنجا که جملگی در شایستگی و اصلح بودن جناب تاج گردون شکی نداشتند و هیچ ترفند تبلیغاتی باور پذیری جهت ارایه به عامه مردم در چنته خود نمیدیدند راه نا صواب تهدید و تخریب را برگزیدند، ابتدا در جمعی که آش شله قلم کار بود سرداری که سخنان نماینده ای خطاب به گروه برجام به مذاقش خوش آمده بود راه تهدید در پیش گرفته و حرفی از جنس بتون زد. جهت ایجاد رعب و وحشت در بین مردم فریاد برآورد که دهانها را بتون خواهیم گرفت! باید به ایشان عرض کرد جناب سردار قدیم، بتون ساختن احتیاج به تخصص دارد که در حیطه کاری شما نمیگنجد! البته حضرت عالی گل لگد میکنید و گاهی بر دهانی هم!! اما خواص گل شما بی خاصیتی میباشد و با نمی از آب دهان فرو میریزد پس جناب سردار اگر در توان دارید چون جناب تاج گردون مهر بر دلها بیفکنید نه گل بر دهانها، و خدمت رسانید بی منت تا در حافظه مردم جاودانه مانید، ورنه پای از ورطه گل بیرون کشی دو بشوییدوبرجای خود نشینید،
و آن دیگری، که دچار چرب و شیرین دنیا شده و صلاح قوم از یاد برده و نفیرهایی اژدهاوار سر میدهد، و هنوز مایه آه و افسوس «سید جلیل القدر قدرت حسینی» "میباشد و وااسفای او را به آسمان میبرد که چون سید اکبر تنها را بر مسندی نشاندم که نباید!! به ولی نعمتان خویش و کسانی ک دستش گرفتند و برکشیده، همه فروماندند که چرا چنین بی حرمتی میکند؟! که چون است سیدی چون زنگی مست تیغ برکشیده خود و دیگران را لت رساند؟!
و از همه خوشمزه تر و عجیب تر شخصی است چونان اطفال کتابی در بغل گرفته و رو خوانی و رجز خوانی کند واز بی قدری خود بانگ هل من مبار زبر می آورد و گویا فراموش کرده که سخنان نابجا و تحریک مردم توسط حضرت ایشان ر. ص چون حاج بهرام را شغاد وار در چاهی به درازنای تاریخ نابخردی فرو انداخت که بیرون آمدنش محال مینماید!! و اکنون گرسیوز وار در پی خون سیاوش مرام و کرداری است که مهر کار و دوستی درو میکند. هان هوش دار که حاج غلام این مردم تیغ بدست ندارد، ببر بیانی بر تن ندارد، سینه ای از مهر در پیش شما حایل به موکلین دارد. زخم زدن روا نباشد سری که سودایی جز خدمت در آن نمیگنجد!!