تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۲۶
کد مطلب : ۵۰۵۰۶۱
تأملی بر پسرفت آموزشی استان کهگیلویه و بویراحمد؛
شکست پوییش دو نمره بیشتر آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد / میانگین نمرات دانشآموزان استانها منتشر شد / کهگیلویه و بویراحمد در رتبه آخر + نمودار
۰
کبنا ؛نظام آموزشی کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۴۰۴ شاهد رخدادی نگرانکننده بوده است: میانگین معدل دانشآموزان پایه دوازدهم به ۸.۱۵ تنزل یافته، کاهشی ۰.۲۸ نمرهای نسبت به سال گذشته (۸.۴۳). این افت، در حالی رخ داده که مدیریت آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد با پویش «دو نمره بیشتر»، نوید جهشی بزرگ در عملکرد آموزشی داده بود.
دادههای رسمی آموزش و پرورش، داستان روشنی از فراز و فرود شاخصهای آموزشی استان روایت میکنند. در سال ۱۴۰۲، میانگین معدل ۸.۰۱، نقطهای بحرانی و کانون انتقادات بود. سال ۱۴۰۳، با افزایش ۰.۴۲ نمرهای به معدل ۸.۴۳، نویدبخش بهبودی نسبی و امیدی برای آینده بود. اما سال ۱۴۰۴، با کاهش معدل به ۸.۱۵، نهتنها این روند مثبت را متوقف کرد، بلکه به عقبگردی آشکار انجامید. این ارقام، بینیاز از تفسیرهای پیچیده، حکایت از ناکامی برنامههای آموزشی و شکاف میان وعده و واقعیت دارند.
پویش «دو نمره بیشتر»، که با هیاهوی بسیار بهعنوان راهبردی تحولآفرین معرفی شد، قرار بود معدل دانشآموزان را به شکلی چشمگیر ارتقا دهد. اما نهتنها این هدف محقق نشد، بلکه کاهش ۰.۲۸ نمرهای معدل، پرسشهایی جدی درباره شایستگی برنامهریزی و اجرای این طرح به وجود آورده است. این ناکامی، نشاندهنده غفلتی آشکار از واقعیتهای میدانی و فقدان نقشهای مدون برای تحقق هدفی چنین بلندپروازانه است.

موفقیت در آموزش، نیازمند برنامهریزی دقیق، شناخت عمیق چالشها و اجرای گامبهگام است. پویش «دو نمره بیشتر»، اگرچه در ظاهر هدفی انگیزهبخش بود، اما بدون پشتوانه علمی و عملی، به شعاری ناموفق بدل شد. کارشناسان آموزشی، افزایش سالانه ۰.۵ نمره در معدل را هدفی معقول و پایدار میدانند. عملکرد سال ۱۴۰۳، با رشد ۰.۴۲ نمرهای، به این معیار نزدیک بود و موفقیتی منطقی به شمار میرفت. اما کاهش معدل در سال ۱۴۰۴، حتی از این نرخ متعادل نیز عقبتر است و بهمنزله ضعف در طراحی و اجرای سیاستهای آموزشی است.
این ناکامی، ریشه در چند کاستی بنیادین دارد: نخست، نبود ارزیابی دقیق از ظرفیتهای موجود، از جمله توانمندی معلمان و زیرساختهای آموزشی؛ دوم، اولویتدادن به شعارهای غیرواقعی بهجای برنامههای عملیاتی؛ و سوم، فقدان نظارت مستمر بر اجرای طرحها. اعلام اهدافی بزرگ بدون پشتوانه، تنها انتظارات غیرواقعی ایجاد میکند و در نهایت، به ناامیدی و بیاعتمادی میانجامد.
افت معدل، فراتر از یک عدد، پیامدهایی عمیق بر پیکره نظام آموزشی دارد. کاهش انگیزه دانشآموزان، که آیندهسازان این سرزمیناند، و سلب اعتماد اولیا و جامعه از مدیریت آموزشی، از تبعات این ناکامیاند. وقتی وعدهای داده میشود و نهتنها محقق نمیگردد، بلکه نتیجهای معکوس به بار میآورد، اعتماد عمومی به نهاد آموزش و پرورش خدشهدار میشود. این وضعیت، ضرورت بازنگری فوری در رویکردهای مدیریتی را بیش از پیش آشکار میسازد.
برای برونرفت از این وضعیت، مدیریت آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد باید گامهایی استوار و منطقی بردارد. نخست، تحلیل جامع و دادهمحور علل افت معدل، با بهرهگیری از نظرات کارشناسان و معلمان، ضروری است. دوم، طراحی برنامههایی واقعبینانه، با تمرکز بر توانمندسازی معلمان، بهبود زیرساختها و حمایت از دانشآموزان، باید در اولویت قرار گیرد. سوم، نظارت دقیق و مستمر بر اجرای طرحها، از تکرار ناکامیهای گذشته جلوگیری خواهد کرد.

موفقیت آموزشی، در گرو عملگرایی و دوری از شعارزدگی است. مدیریت آموزش و پرورش باید با فروتنی، واقعیتهای موجود را بپذیرد و با برنامهریزی علمی و دقیق، اعتماد ازدسترفته را بازسازی کند. تنها در این صورت است که میتوان به آیندهای روشنتر برای آموزش استان امیدوار بود.
افت معدل دانشآموزان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۴۰۴، هشداری است که نمیتوان نادیده گرفت. ناکامی پویش «دو نمره بیشتر» نشان داد که راه تحول آموزشی، نه در پویشهای بزرگ، که در برنامهریزی عقلانی، اجرای دقیق و تعهد به عملگرایی است. امید است که مدیریت آموزش و پرورش، با درسآموزی از این تجربه، گامی استوار در مسیر اصلاح و پیشرفت بردارد تا بار دیگر، آموزش استان به جایگاه شایسته خود بازگردد.
دادههای رسمی آموزش و پرورش، داستان روشنی از فراز و فرود شاخصهای آموزشی استان روایت میکنند. در سال ۱۴۰۲، میانگین معدل ۸.۰۱، نقطهای بحرانی و کانون انتقادات بود. سال ۱۴۰۳، با افزایش ۰.۴۲ نمرهای به معدل ۸.۴۳، نویدبخش بهبودی نسبی و امیدی برای آینده بود. اما سال ۱۴۰۴، با کاهش معدل به ۸.۱۵، نهتنها این روند مثبت را متوقف کرد، بلکه به عقبگردی آشکار انجامید. این ارقام، بینیاز از تفسیرهای پیچیده، حکایت از ناکامی برنامههای آموزشی و شکاف میان وعده و واقعیت دارند.
پویش «دو نمره بیشتر»، که با هیاهوی بسیار بهعنوان راهبردی تحولآفرین معرفی شد، قرار بود معدل دانشآموزان را به شکلی چشمگیر ارتقا دهد. اما نهتنها این هدف محقق نشد، بلکه کاهش ۰.۲۸ نمرهای معدل، پرسشهایی جدی درباره شایستگی برنامهریزی و اجرای این طرح به وجود آورده است. این ناکامی، نشاندهنده غفلتی آشکار از واقعیتهای میدانی و فقدان نقشهای مدون برای تحقق هدفی چنین بلندپروازانه است.

موفقیت در آموزش، نیازمند برنامهریزی دقیق، شناخت عمیق چالشها و اجرای گامبهگام است. پویش «دو نمره بیشتر»، اگرچه در ظاهر هدفی انگیزهبخش بود، اما بدون پشتوانه علمی و عملی، به شعاری ناموفق بدل شد. کارشناسان آموزشی، افزایش سالانه ۰.۵ نمره در معدل را هدفی معقول و پایدار میدانند. عملکرد سال ۱۴۰۳، با رشد ۰.۴۲ نمرهای، به این معیار نزدیک بود و موفقیتی منطقی به شمار میرفت. اما کاهش معدل در سال ۱۴۰۴، حتی از این نرخ متعادل نیز عقبتر است و بهمنزله ضعف در طراحی و اجرای سیاستهای آموزشی است.
این ناکامی، ریشه در چند کاستی بنیادین دارد: نخست، نبود ارزیابی دقیق از ظرفیتهای موجود، از جمله توانمندی معلمان و زیرساختهای آموزشی؛ دوم، اولویتدادن به شعارهای غیرواقعی بهجای برنامههای عملیاتی؛ و سوم، فقدان نظارت مستمر بر اجرای طرحها. اعلام اهدافی بزرگ بدون پشتوانه، تنها انتظارات غیرواقعی ایجاد میکند و در نهایت، به ناامیدی و بیاعتمادی میانجامد.
افت معدل، فراتر از یک عدد، پیامدهایی عمیق بر پیکره نظام آموزشی دارد. کاهش انگیزه دانشآموزان، که آیندهسازان این سرزمیناند، و سلب اعتماد اولیا و جامعه از مدیریت آموزشی، از تبعات این ناکامیاند. وقتی وعدهای داده میشود و نهتنها محقق نمیگردد، بلکه نتیجهای معکوس به بار میآورد، اعتماد عمومی به نهاد آموزش و پرورش خدشهدار میشود. این وضعیت، ضرورت بازنگری فوری در رویکردهای مدیریتی را بیش از پیش آشکار میسازد.
برای برونرفت از این وضعیت، مدیریت آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد باید گامهایی استوار و منطقی بردارد. نخست، تحلیل جامع و دادهمحور علل افت معدل، با بهرهگیری از نظرات کارشناسان و معلمان، ضروری است. دوم، طراحی برنامههایی واقعبینانه، با تمرکز بر توانمندسازی معلمان، بهبود زیرساختها و حمایت از دانشآموزان، باید در اولویت قرار گیرد. سوم، نظارت دقیق و مستمر بر اجرای طرحها، از تکرار ناکامیهای گذشته جلوگیری خواهد کرد.

موفقیت آموزشی، در گرو عملگرایی و دوری از شعارزدگی است. مدیریت آموزش و پرورش باید با فروتنی، واقعیتهای موجود را بپذیرد و با برنامهریزی علمی و دقیق، اعتماد ازدسترفته را بازسازی کند. تنها در این صورت است که میتوان به آیندهای روشنتر برای آموزش استان امیدوار بود.
افت معدل دانشآموزان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۴۰۴، هشداری است که نمیتوان نادیده گرفت. ناکامی پویش «دو نمره بیشتر» نشان داد که راه تحول آموزشی، نه در پویشهای بزرگ، که در برنامهریزی عقلانی، اجرای دقیق و تعهد به عملگرایی است. امید است که مدیریت آموزش و پرورش، با درسآموزی از این تجربه، گامی استوار در مسیر اصلاح و پیشرفت بردارد تا بار دیگر، آموزش استان به جایگاه شایسته خود بازگردد.
.jpg)