تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۱۹
کد مطلب : ۵۰۰۸۷۶
در سایه جنگ ترکیبی رژیم صهیونیستی
وضعیت جنگی نیازمند مدیریت جنگی است / دستگاههای اقتصادی کهگیلویه و بویراحمد روند پروژههای استان را تسریع ببخشند / دستگاههای فرهنگی بیدار باشند که در جنگ روایتها مغلوب نشوند
۰
کبنا ؛روشن است که زمان مدیریتهای کند و انفعالی گذشته است. با آغاز وضعیت جنگی، هر دستگاه دولتی موظف است با تمام ظرفیت وارد میدان شود. کهگیلویه و بویراحمد اگر بخواهد مؤثر باشد، باید از امروز در اقتصاد، سیاستگذاری، تولید، رسانه و فرهنگ، سرعت و شجاعت را جایگزین روزمرگی کند.
به گزارش کبنا، با آغاز حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران، کشور عملاً وارد وضعیت جنگی شده است؛ این وضعیت تفاوتی ماهوی با شرایط عادی دارد. در چنین بزنگاه خطیری، نمیتوان با منطقِ دوران آرامش، کشور را اداره کرد. اکنون بیش از هر زمان دیگری، نیازمند تحول در تفکر مدیریتی، بسیج منابع، تلاش مضاعف و بازنگری در اولویتها هستیم. شرایط جنگی، مدیریت جنگی میطلبد، و این قاعده در همه جای کشور باید حتی در استانهای بهظاهر دور از میدان نبرد باید جاری و ساری باشد.
کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهایی است که تاکنون از گزند مستقیم حملات در امان مانده، اما این به معنای برکناری از مسئولیت نیست. برعکس، در چنین لحظاتی، استانهایی که زیرساختهایشان سالم مانده، باید خود را آماده ایفای نقشی مکمل و حمایتی هم برای مردم خود و هم شهروندان سایر استانها کنند. نمیتوان استان کهگیلویه و،بویراحمد را در حاشیه نگه داشت و همچنان با روالهای کند، بوروکراتیک و مأیوسکننده گذشته اداره کرد. چرا که آن روالها حتی برای دوران آرامش نیز ناکارآمد بود.
دستگاههایی مانند ادارهکل صنعت، معدن و تجارت استان اکنون باید موتور محرک استان باشند. علاوه بر حمایت از واحدهای تولیدی و ارائه تسهیلات بانکی، در پیگیری و تسریع طرحهای نیمهتمام، در احیای ظرفیتهای مغفول مانده و در ایجاد پیوند بین ظرفیتهای بومی و نیازهای ملی باید نقش ایفا کند. مدیران این دستگاهها باید بدانند که دیگر فرصتی برای کارهای نمایشی، جلسات بیخروجی و مکاتبات بیحاصل نیست. بلکه وقت تصمیمهای جسورانه و اقدامهای عاجل است.
در دیگر استانهای کشور، تولید صفحات خورشیدی، تجهیزات پشتیبانی، و موارددی مثل قطعهسازی رشد کرده، اما ما هنوز با همان دغدغههای تکراری و انفعالی دست به گریبانیم. این در حالی است که صنعت کهگیلویه و بویراحمد نیز باید در همین در لحظههای بحرانی بدرخشد. اگر طرحهای نیمهتمام همچنان با هزار اما و اگر به حال خود رها بمانند، دیگر اساسا نمیتوان از چنین دستگاههایی انتظار عمل داشت.
در این میان، معاون اقتصادی استاندار که سرتیم اقتصادی استان است، باید حضوری پررنگتر، مدیریتی هوشمندتر و پاسخگویی فعالانهتر از همیشه داشته باشد. مدیریت اقتصادی در شرایط جنگی یعنی برنامهریزی برای پشتیبانی از خط مقدم، یعنی مقابله با تورم و احتکار، یعنی حمایت فوری از اصناف و واحدهای کوچک که ممکن است از این التهاب اقتصادی ضربه بخورند. دیگر جایی برای مدیریت پشتمیزنشینی باقی نمانده است.
اما جبهه اقتصادی، تنها جبهه جنگ نیست. جنگ اسرائیل فقط با موشک و بمب نیست. بلکه با تصویر، شایعه و تهاجم روانی نیز دنبال میشود. حمله به صداوسیما دقیقاً در همین چارچوب قابل تحلیل است. اسرائیل با این کار در پی شکستن اقتدار رسانهای و تزریق ترس و سردرگمی به جامعه بود. در اینگونه جنگها که به آن جنگهای برقآسا میگویند، نخستین هدف دشمن، روان مردم است. بنابراین، دستگاههای فرهنگی و رسانهای ما نیز باید در آمادهباش کامل باشند.
در کهگیلویه و بویراحمد، ادارهکل فرهنگ و ارشاد، صداوسیمای مرکز استان، حوزه هنری، روابط عمومی ادارات، دانشگاهها، و همه نهادهای فرهنگی، باید نقشی فعال در مقابله با شایعهپراکنی، در بازسازی امید، و در تقویت وحدت اجتماعی ایفا کنند. ما به جبههای گسترده از کنشگران فرهنگی نیاز داریم که بتوانند با زبان بومی، با ادبیات مردمی و با درک شرایط موجود، مردم را در برابر جنگ روانی دشمن واکسینه کنند.
جنگ جاری، جنگ روایتهاست. جنگی است که هر پست اینستاگرامی، هر استوری واتساپی و هر پیام کوتاه غیررسمی، میتواند بخشی از نقشه دشمن یا بخشی از پدافند فرهنگی باشد. لازم است دستگاههای فرهنگی به این موضوع آگاه باشند و برنامههای عملیاتی برای مواجهه با این وضعیت داشته باشند. روشن است که وضعیت کنونی، مناسب برگزاری جلساتی که خروجیاش به کار هیچ روز بحرانی نمیآید، نیست.
در حال حاضر، دستان پرتوان نیروهای مسلح در مرزهای کشور در حال دفاعاند. ما نیز در پشت جبهه باید کار خود را درست انجام دهیم. کار فرهنگی، کار اقتصادی، کار رسانهای، کار اجتماعی… هر کداممان اگر جای خود بایستیم و درست عمل کنیم، این نبرد را با اقتدار پشت سر خواهیم گذاشت.
به گزارش کبنا، با آغاز حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران، کشور عملاً وارد وضعیت جنگی شده است؛ این وضعیت تفاوتی ماهوی با شرایط عادی دارد. در چنین بزنگاه خطیری، نمیتوان با منطقِ دوران آرامش، کشور را اداره کرد. اکنون بیش از هر زمان دیگری، نیازمند تحول در تفکر مدیریتی، بسیج منابع، تلاش مضاعف و بازنگری در اولویتها هستیم. شرایط جنگی، مدیریت جنگی میطلبد، و این قاعده در همه جای کشور باید حتی در استانهای بهظاهر دور از میدان نبرد باید جاری و ساری باشد.
کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهایی است که تاکنون از گزند مستقیم حملات در امان مانده، اما این به معنای برکناری از مسئولیت نیست. برعکس، در چنین لحظاتی، استانهایی که زیرساختهایشان سالم مانده، باید خود را آماده ایفای نقشی مکمل و حمایتی هم برای مردم خود و هم شهروندان سایر استانها کنند. نمیتوان استان کهگیلویه و،بویراحمد را در حاشیه نگه داشت و همچنان با روالهای کند، بوروکراتیک و مأیوسکننده گذشته اداره کرد. چرا که آن روالها حتی برای دوران آرامش نیز ناکارآمد بود.
دستگاههایی مانند ادارهکل صنعت، معدن و تجارت استان اکنون باید موتور محرک استان باشند. علاوه بر حمایت از واحدهای تولیدی و ارائه تسهیلات بانکی، در پیگیری و تسریع طرحهای نیمهتمام، در احیای ظرفیتهای مغفول مانده و در ایجاد پیوند بین ظرفیتهای بومی و نیازهای ملی باید نقش ایفا کند. مدیران این دستگاهها باید بدانند که دیگر فرصتی برای کارهای نمایشی، جلسات بیخروجی و مکاتبات بیحاصل نیست. بلکه وقت تصمیمهای جسورانه و اقدامهای عاجل است.
در دیگر استانهای کشور، تولید صفحات خورشیدی، تجهیزات پشتیبانی، و موارددی مثل قطعهسازی رشد کرده، اما ما هنوز با همان دغدغههای تکراری و انفعالی دست به گریبانیم. این در حالی است که صنعت کهگیلویه و بویراحمد نیز باید در همین در لحظههای بحرانی بدرخشد. اگر طرحهای نیمهتمام همچنان با هزار اما و اگر به حال خود رها بمانند، دیگر اساسا نمیتوان از چنین دستگاههایی انتظار عمل داشت.
در این میان، معاون اقتصادی استاندار که سرتیم اقتصادی استان است، باید حضوری پررنگتر، مدیریتی هوشمندتر و پاسخگویی فعالانهتر از همیشه داشته باشد. مدیریت اقتصادی در شرایط جنگی یعنی برنامهریزی برای پشتیبانی از خط مقدم، یعنی مقابله با تورم و احتکار، یعنی حمایت فوری از اصناف و واحدهای کوچک که ممکن است از این التهاب اقتصادی ضربه بخورند. دیگر جایی برای مدیریت پشتمیزنشینی باقی نمانده است.
اما جبهه اقتصادی، تنها جبهه جنگ نیست. جنگ اسرائیل فقط با موشک و بمب نیست. بلکه با تصویر، شایعه و تهاجم روانی نیز دنبال میشود. حمله به صداوسیما دقیقاً در همین چارچوب قابل تحلیل است. اسرائیل با این کار در پی شکستن اقتدار رسانهای و تزریق ترس و سردرگمی به جامعه بود. در اینگونه جنگها که به آن جنگهای برقآسا میگویند، نخستین هدف دشمن، روان مردم است. بنابراین، دستگاههای فرهنگی و رسانهای ما نیز باید در آمادهباش کامل باشند.
در کهگیلویه و بویراحمد، ادارهکل فرهنگ و ارشاد، صداوسیمای مرکز استان، حوزه هنری، روابط عمومی ادارات، دانشگاهها، و همه نهادهای فرهنگی، باید نقشی فعال در مقابله با شایعهپراکنی، در بازسازی امید، و در تقویت وحدت اجتماعی ایفا کنند. ما به جبههای گسترده از کنشگران فرهنگی نیاز داریم که بتوانند با زبان بومی، با ادبیات مردمی و با درک شرایط موجود، مردم را در برابر جنگ روانی دشمن واکسینه کنند.
جنگ جاری، جنگ روایتهاست. جنگی است که هر پست اینستاگرامی، هر استوری واتساپی و هر پیام کوتاه غیررسمی، میتواند بخشی از نقشه دشمن یا بخشی از پدافند فرهنگی باشد. لازم است دستگاههای فرهنگی به این موضوع آگاه باشند و برنامههای عملیاتی برای مواجهه با این وضعیت داشته باشند. روشن است که وضعیت کنونی، مناسب برگزاری جلساتی که خروجیاش به کار هیچ روز بحرانی نمیآید، نیست.
در حال حاضر، دستان پرتوان نیروهای مسلح در مرزهای کشور در حال دفاعاند. ما نیز در پشت جبهه باید کار خود را درست انجام دهیم. کار فرهنگی، کار اقتصادی، کار رسانهای، کار اجتماعی… هر کداممان اگر جای خود بایستیم و درست عمل کنیم، این نبرد را با اقتدار پشت سر خواهیم گذاشت.