تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۱۳
کد مطلب : ۵۰۰۴۷۲
کبنا بررسی کرد؛
گردشگری در کهگیلویه و بویراحمد؛ ظرفیتی بزرگ، اما دستاوردی ناچیز / چرا گردشگری تاکنون نقش چندانی در اقتصاد استان نداشته است؟ / روزمرگی؛ آفت خلاقیت در جذب گردشگر!
۰
کبنا ؛در حالی که کهگیلویه و بویراحمد میتوانست تبدیل به یکی از قطبهای صنعت توریسم در کشور شود، به اذعان مدیرکل، گردشگری سهمی در اقتصاد استان ندارد.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد یکی از غنیترین استانهای ایران از حیث منابع فرهنگی و گردشگری است؛ اما با چنین داشتههایی، هنوز نتوانسته در نقشه گردشگری ایران جایگاهی درخور بیابد. نوع نگاه، شیوه مدیریت، سیاستگذاری فرهنگی و عملکرد روزمره دستگاه متولی گردشگری موجب شده کهگیلویه و بویراحمد تاکنون نتواند جایگاه مناسبی در اقتصاد گردشگری کشور برای خود دست و پا کند.
مطابق آمار رسمی، کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۲۸۰ جاذبه طبیعی، ۸۰۰ اثر تاریخی ثبتشده و حدود ۳۰۰ بقعه مذهبی و زیارتی دارد. این استان، میتوانست به یکی از قطبهای گردشگری طبیعتمحور، تاریخی، مذهبی، بومیمحور و قومنگارانه کشور تبدیل شود. اما متأسفانه جز در ایام نوروز یا تعطیلات محدود تابستان، بیشتر این جاذبهها یا بدون بازدیدکنندهاند یا تنها برای گردشگران محلی جذابیت دارند.
معمولاً در ایام نوروز، طبق آمار ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان، بین ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار نفر بازدیدکننده وارد استان میشوند؛ در حالیکه پتانسیل واقعی این استان برای جذب گردشگر، با مدیریت حرفهای و بازاریابی هدفمند، دستکم بین 4 تا ۵ میلیون نفر در سال برآورد میشود. اما در طول سال نهایتاً به 3 میلیون نفر هم شاید نرسد. این شکاف عمیق بین ظرفیت و واقعیت، محصول مستقیم یک مدیریت ناکارآمد در چارچوب بروکراسی روزمره است.
یکی از مشکلات اصلی ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان، نگاه روزمره و فاقد برنامه به مقوله گردشگری است. بدنه کارشناسی این نهاد بیشتر به فعالیتهایی چون مکاتبه، تشکیل پرونده ثبت اثر، بازدیدهای تشریفاتی و تهیه گزارش، برگزاری جلسه و مواردی از این دست مشغول است. متأسفانه با وجود اهمیت تولید محتوا در جذب گردشگری، از کار تبلیغاتی حرفهای، از خلق روایتهای جذاب برای معرفی استان، از خلق برند گردشگری، از پیوند با رسانههای ملی و بینالمللی خبری نیست.
این ادارهکل تاکنون نتوانسته حتی یک شعار گردشگری برای استان طراحی کند که در ذهن مخاطب بماند و بتواند کهگیلویه و بویراحمد را بهعنوان مقصدی خاص در اذهان ثبت کند. برخلاف استانهای یزد، گیلان، خراسان رضوی، فارس و ... که توانستهاند با شعارهای تبلیغاتی، اقلیم گردشگری خود را در ذهن مردم تثبیت کنند، در این استان هنوز چشمه میشی، دریاچه برمسبز، آبشار کمردوغ یا حتی پل تاریخی پاتاوه برای بسیاری از ایرانیها ناشناختهاند. تا همین چندی پیش نیز اقلیم کوهگل تقریباً ناشناخته بود؛ تا اینکه غلامرضا تاجگردون با برگزاری یک همایش، خواسته یا ناخواسته، نام آن منطقه را ملی کرد. متأسفانه در ادارهکل گردشگری کهگیلویه و بویراحمد، حتی جلساتشان را نیز در چاردیواریهای بسته برگزار میکنند؛ دریغ از اینکه یک بار همچون تاجگردون، جشنوارهها و جلسات را به مکانهای گردشگری ببرند. مهمتر از این، همین همایشها و جشنوارهها نیز اغلب محدود به بازدید مسئولین است. کمتر دیده شده که اقشار خاصی از مردم از آنها بازدید کنند.
روشن است که امروزه با جهانی شدن که موجب پیوند بین امر محلی و امر جهانی شده و کوچکترین اتفاق در دورافتادهترین نقطه، به سرعت جهانی میشود، یکی از شاهکلیدهای توسعه گردشگری، تولید محتوای چندرسانهای باکیفیت است. اما ادارهکل گردشگری استان در این زمینه عملکردی ضعیف داشته است. تعداد کلیپهای حرفهای، مستندهای گردشگری، تورهای مجازی یا گالریهای عکس باکیفیت از جاذبههای استان، بسیار اندک و بعضاً غیراستاندارد هستند. صفحههای رسمی ادارهکل در اینستاگرام، آپارات یا یوتیوب یا وجود ندارند یا بهندرت بهروز میشوند. این در حالی است که گردشگری در بسیاری از کشورها و حتی برخی استانهای ایران، عملاً بهوسیله رسانههای دیجیتال توسعه پیدا کرده است.
همکاری با ولاگرها، اینفلوئنسرهای گردشگری، خبرنگاران تخصصی و مستندسازان نیز تقریباً صفر است. سالانه نمایشگاههایی مثل نمایشگاه گردشگری تهران، فرصت مغتنمی برای برندینگ مقصدهای ناشناخته است. بااینحال، استان یا شرکت نمیکند یا غرفهای بیرونق و فاقد جذابیت ارائه میدهد. هیچ بسته تبلیغاتی مکتوب یا دیجیتال مدونی برای معرفی استان در نمایشگاهها وجود ندارد. جالبتر اینکه در این غرفهها هم صرفاً چند مسئول استانی و یا اندک مسئولین کشوری حضور پیدا میکنند و استفاده چندانی از این بستر نمیشود.
در حالیکه گردشگری میتواند یکی از منابع پایدار درآمد، اشتغالزایی و توسعه روستاها باشد، در کهگیلویه و بویراحمد هنوز سهم آن از اقتصاد استان نامشخص است. حتی به اعتراف خود مدیرکل، گردشگری، سهمی در اقتصاد استان کهگیلویه و بویراحمد ندارد. به نظر میرسد نه برنامهای برای جذب سرمایهگذار وجود دارد، نه مشوقهای مالیاتی یا حمایتی برای توسعه اقامتگاهها و نه تسهیلاتی که فعالان گردشگری را به آینده امیدوار کند.
این یادداشت نافی خدمات ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد نیست و صرفاً در راستای اصلاح برخی رویهها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. این پایگاه خبری آمادگی درج جوابیه مسئولین آن دستگاه را دارد
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد یکی از غنیترین استانهای ایران از حیث منابع فرهنگی و گردشگری است؛ اما با چنین داشتههایی، هنوز نتوانسته در نقشه گردشگری ایران جایگاهی درخور بیابد. نوع نگاه، شیوه مدیریت، سیاستگذاری فرهنگی و عملکرد روزمره دستگاه متولی گردشگری موجب شده کهگیلویه و بویراحمد تاکنون نتواند جایگاه مناسبی در اقتصاد گردشگری کشور برای خود دست و پا کند.
مطابق آمار رسمی، کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۲۸۰ جاذبه طبیعی، ۸۰۰ اثر تاریخی ثبتشده و حدود ۳۰۰ بقعه مذهبی و زیارتی دارد. این استان، میتوانست به یکی از قطبهای گردشگری طبیعتمحور، تاریخی، مذهبی، بومیمحور و قومنگارانه کشور تبدیل شود. اما متأسفانه جز در ایام نوروز یا تعطیلات محدود تابستان، بیشتر این جاذبهها یا بدون بازدیدکنندهاند یا تنها برای گردشگران محلی جذابیت دارند.
معمولاً در ایام نوروز، طبق آمار ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان، بین ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار نفر بازدیدکننده وارد استان میشوند؛ در حالیکه پتانسیل واقعی این استان برای جذب گردشگر، با مدیریت حرفهای و بازاریابی هدفمند، دستکم بین 4 تا ۵ میلیون نفر در سال برآورد میشود. اما در طول سال نهایتاً به 3 میلیون نفر هم شاید نرسد. این شکاف عمیق بین ظرفیت و واقعیت، محصول مستقیم یک مدیریت ناکارآمد در چارچوب بروکراسی روزمره است.
یکی از مشکلات اصلی ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان، نگاه روزمره و فاقد برنامه به مقوله گردشگری است. بدنه کارشناسی این نهاد بیشتر به فعالیتهایی چون مکاتبه، تشکیل پرونده ثبت اثر، بازدیدهای تشریفاتی و تهیه گزارش، برگزاری جلسه و مواردی از این دست مشغول است. متأسفانه با وجود اهمیت تولید محتوا در جذب گردشگری، از کار تبلیغاتی حرفهای، از خلق روایتهای جذاب برای معرفی استان، از خلق برند گردشگری، از پیوند با رسانههای ملی و بینالمللی خبری نیست.
این ادارهکل تاکنون نتوانسته حتی یک شعار گردشگری برای استان طراحی کند که در ذهن مخاطب بماند و بتواند کهگیلویه و بویراحمد را بهعنوان مقصدی خاص در اذهان ثبت کند. برخلاف استانهای یزد، گیلان، خراسان رضوی، فارس و ... که توانستهاند با شعارهای تبلیغاتی، اقلیم گردشگری خود را در ذهن مردم تثبیت کنند، در این استان هنوز چشمه میشی، دریاچه برمسبز، آبشار کمردوغ یا حتی پل تاریخی پاتاوه برای بسیاری از ایرانیها ناشناختهاند. تا همین چندی پیش نیز اقلیم کوهگل تقریباً ناشناخته بود؛ تا اینکه غلامرضا تاجگردون با برگزاری یک همایش، خواسته یا ناخواسته، نام آن منطقه را ملی کرد. متأسفانه در ادارهکل گردشگری کهگیلویه و بویراحمد، حتی جلساتشان را نیز در چاردیواریهای بسته برگزار میکنند؛ دریغ از اینکه یک بار همچون تاجگردون، جشنوارهها و جلسات را به مکانهای گردشگری ببرند. مهمتر از این، همین همایشها و جشنوارهها نیز اغلب محدود به بازدید مسئولین است. کمتر دیده شده که اقشار خاصی از مردم از آنها بازدید کنند.
روشن است که امروزه با جهانی شدن که موجب پیوند بین امر محلی و امر جهانی شده و کوچکترین اتفاق در دورافتادهترین نقطه، به سرعت جهانی میشود، یکی از شاهکلیدهای توسعه گردشگری، تولید محتوای چندرسانهای باکیفیت است. اما ادارهکل گردشگری استان در این زمینه عملکردی ضعیف داشته است. تعداد کلیپهای حرفهای، مستندهای گردشگری، تورهای مجازی یا گالریهای عکس باکیفیت از جاذبههای استان، بسیار اندک و بعضاً غیراستاندارد هستند. صفحههای رسمی ادارهکل در اینستاگرام، آپارات یا یوتیوب یا وجود ندارند یا بهندرت بهروز میشوند. این در حالی است که گردشگری در بسیاری از کشورها و حتی برخی استانهای ایران، عملاً بهوسیله رسانههای دیجیتال توسعه پیدا کرده است.
همکاری با ولاگرها، اینفلوئنسرهای گردشگری، خبرنگاران تخصصی و مستندسازان نیز تقریباً صفر است. سالانه نمایشگاههایی مثل نمایشگاه گردشگری تهران، فرصت مغتنمی برای برندینگ مقصدهای ناشناخته است. بااینحال، استان یا شرکت نمیکند یا غرفهای بیرونق و فاقد جذابیت ارائه میدهد. هیچ بسته تبلیغاتی مکتوب یا دیجیتال مدونی برای معرفی استان در نمایشگاهها وجود ندارد. جالبتر اینکه در این غرفهها هم صرفاً چند مسئول استانی و یا اندک مسئولین کشوری حضور پیدا میکنند و استفاده چندانی از این بستر نمیشود.
در حالیکه گردشگری میتواند یکی از منابع پایدار درآمد، اشتغالزایی و توسعه روستاها باشد، در کهگیلویه و بویراحمد هنوز سهم آن از اقتصاد استان نامشخص است. حتی به اعتراف خود مدیرکل، گردشگری، سهمی در اقتصاد استان کهگیلویه و بویراحمد ندارد. به نظر میرسد نه برنامهای برای جذب سرمایهگذار وجود دارد، نه مشوقهای مالیاتی یا حمایتی برای توسعه اقامتگاهها و نه تسهیلاتی که فعالان گردشگری را به آینده امیدوار کند.
این یادداشت نافی خدمات ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد نیست و صرفاً در راستای اصلاح برخی رویهها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. این پایگاه خبری آمادگی درج جوابیه مسئولین آن دستگاه را دارد