تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۴۲
کد مطلب : ۴۹۹۵۰۶
بحران بیصدا در بستر یک رودخانه؛
مرثیهای برای بشار؛ وقتی آب قربانی سوءمدیریت میشود / ادارهکل محیط زیست و شرکت آب منطقهای کهگیلویه و بویراحمد پاسخ دهند؛ چه مقدار از کاهش دبی آب رودخانه بشار ناشی از مجوزهای بیحسابوکتاب است؟
۰
کبنا ؛کاهش آب رودخانه بشار را دیگر نمیتوان فقط گردن تغییرات اقلیمی انداخت؛ مجوزهای بیبرنامهای که از سوی آب منطقهای و محیط زیست صادر شدهاند، عامل بخشی از کاهش سطح آب این رودخانهاند.
به گزارش کبنا، در حالی که آب، مهمترین مسأله ژئوپلیتیک قرن بیستویکم شناخته میشود، بیاعتنایی به مدیریت اصولی منابع آبی نه فقط یک اشتباه فنی، بلکه خیانتی پنهان علیه نسلهای آینده است. اگر تا دیروز بحران آب در چارچوب تغییرات اقلیمی یا کمبارشی توجیه میشد، امروز بیش از هر چیز، با یک بحران مدیریتی روبرو هستیم؛ بحرانی که یکی از قربانیان آن در استان کهگیلویه و بویراحمد، رودخانهی بشار است؛ شاهرگ زیستی این منطقه که این روزها زیر بار بیتدبیری برخی از مدیران، آرامآرام به خشکی میگراید.
شرکت آب منطقهای کهگیلویه و بویراحمد با وجود خدماتی که در طول سالهای گذشته داشته، در مورد رودخانه بشار، در مواردی به جای آنکه نهاد تنظیمکننده و محافظ منابع آبی باشد، به یکی از مجوزدهندههای بهرهبرداریهای پرریسک تبدیل شده است. در سالهای اخیر، بهجای ترمز کردن بر طرحهای آسیبزا، مجوزهایی برای حفر چاههای عمیق، پرورش ماهی، برداشتهای بیرویه شن و ماسه از بستر رودخانه و طرحهای صنعتی و کشاورزی پرمصرف صادر شده که به نظر میرسد بخش عمدهای از آنها نه بر مبنای مطالعات دقیق، بلکه بر اساس فشارهای سیاسی، لابیهای محلی و منافع کوتاهمدت صادر شدهاند.
امروز رودخانهای که باید ستون فقرات زیستبوم منطقه باشد، بار توسعههای بیپشتوانه و مجوزهای بیضابطه را به دوش میکشد. حجم قابلتوجهی از آب بشار در همین طرحها بلعیده میشود، بدون آنکه توازنی بین بهرهبرداری و پایداری برقرار شده باشد. آب منطقهای باید پاسخ دهد که بر اساس کدام آمایش سرزمینی، چنین گسترهای از مجوزهای برداشت صادر شده، و کدام مطالعات زیستمحیطی و منابع طبیعی آن را پشتیبانی کردهاند.
از سوی دیگر، نقش سازمان حفاظت محیط زیست، بنا بر قانون، صیانت از منابع طبیعی و تضمین حق نسلهای آینده برای بهرهمندی از محیط سالم است. اما عملکرد این سازمان در استان کهگیلویه و بویراحمد، بهویژه در سالهای اخیر، در مواردی، تنها یک نظارت صوری و غیرقابلاتکا بوده است. مجوزهای زیستمحیطی برخی از طرحهای مخرب با مهر این سازمان صادر شده، بدون آنکه تبعات آنها بر اکوسیستم رودخانه، بر منابع آب زیرزمینی و بر گونههای بومی بررسی شده باشد.
وقتی مجوز طرحهای پرورش ماهی آن هم در بستر رودخانهای آسیبپذیر مانند بشار صادر میشود؛ وقتی برداشت گسترده شن و ماسه درست از دل زیستگاههای جانوری و گیاهی منطقه صورت میگیرد؛ وقتی در اطراف بستر رودخانه بدون رعایت حداقل حریم حفاظتی مجوزهای ساختوساز صادر میشود؛ دیگر نمیتوان نام این رویه را صرفاً غفلت گذاشت. اینجا با نوعی تساهل اداری و سکوتی همراه با رضایت مواجهیم که نتیجهاش ممکن است به فاجعهای اکولوژیک تبدیل شود.
در حالی که بخشی از کاهش آب رودخانه بشار ناشی از خشکسالی و تغییرات اقلیمی است، دادههای میدانی نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از افت دبی رودخانه، ناشی از دستکاریهای انسانی و بهرهبرداریهای افسارگسیخته نیز هست. آبی که باید در طبیعت جریان یابد، امروز در لولههای پمپاژ، مزارع پرآببر، و حوضچههای پرورش ماهی حبس شده است.
وضعیت رودخانه بشار تنها یک زنگ خطر محیطزیستی نیست؛ بلکه علامتی از یک بحران اجتماعی در آینده نزدیک است: بحران مهاجرت، بحران آب شرب، بحران کشاورزی بومی و در نهایت، بحران امنیت انسانی. ادامه این روند یعنی خشک شدن تدریجی سفرههای زیرزمینی، گرمتر شدن منطقه، کاهش پوشش گیاهی، تغییر الگوی بارش، و از بین رفتن تعادل طبیعی.
چرا مدیران آب منطقهای و محیط زیست استان، تا امروز درباره این وضعیت شفاف توضیح ندادهاند؟ چرا گزارشی از ارزیابی اثرات زیستمحیطی طرحها منتشر نمیشود؟ چگونه ممکن است رودخانهای که عملاً ظرفیت طبیعی خود را از دست داده، هنوز هم قربانی طرحهای جدید باشد؟
این یادداشت نافی خدمات شرکت آب منطقهای کهگیلویه و بویراحمد و محیط زیست استان نیست و این یادداشت صرفاً با هدف اصلاح برخی رویهها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. این پایگاه خبری آمادگی درج جوابیه مسئولین آن دستگاهها را دارد.
به گزارش کبنا، در حالی که آب، مهمترین مسأله ژئوپلیتیک قرن بیستویکم شناخته میشود، بیاعتنایی به مدیریت اصولی منابع آبی نه فقط یک اشتباه فنی، بلکه خیانتی پنهان علیه نسلهای آینده است. اگر تا دیروز بحران آب در چارچوب تغییرات اقلیمی یا کمبارشی توجیه میشد، امروز بیش از هر چیز، با یک بحران مدیریتی روبرو هستیم؛ بحرانی که یکی از قربانیان آن در استان کهگیلویه و بویراحمد، رودخانهی بشار است؛ شاهرگ زیستی این منطقه که این روزها زیر بار بیتدبیری برخی از مدیران، آرامآرام به خشکی میگراید.
شرکت آب منطقهای کهگیلویه و بویراحمد با وجود خدماتی که در طول سالهای گذشته داشته، در مورد رودخانه بشار، در مواردی به جای آنکه نهاد تنظیمکننده و محافظ منابع آبی باشد، به یکی از مجوزدهندههای بهرهبرداریهای پرریسک تبدیل شده است. در سالهای اخیر، بهجای ترمز کردن بر طرحهای آسیبزا، مجوزهایی برای حفر چاههای عمیق، پرورش ماهی، برداشتهای بیرویه شن و ماسه از بستر رودخانه و طرحهای صنعتی و کشاورزی پرمصرف صادر شده که به نظر میرسد بخش عمدهای از آنها نه بر مبنای مطالعات دقیق، بلکه بر اساس فشارهای سیاسی، لابیهای محلی و منافع کوتاهمدت صادر شدهاند.
امروز رودخانهای که باید ستون فقرات زیستبوم منطقه باشد، بار توسعههای بیپشتوانه و مجوزهای بیضابطه را به دوش میکشد. حجم قابلتوجهی از آب بشار در همین طرحها بلعیده میشود، بدون آنکه توازنی بین بهرهبرداری و پایداری برقرار شده باشد. آب منطقهای باید پاسخ دهد که بر اساس کدام آمایش سرزمینی، چنین گسترهای از مجوزهای برداشت صادر شده، و کدام مطالعات زیستمحیطی و منابع طبیعی آن را پشتیبانی کردهاند.
از سوی دیگر، نقش سازمان حفاظت محیط زیست، بنا بر قانون، صیانت از منابع طبیعی و تضمین حق نسلهای آینده برای بهرهمندی از محیط سالم است. اما عملکرد این سازمان در استان کهگیلویه و بویراحمد، بهویژه در سالهای اخیر، در مواردی، تنها یک نظارت صوری و غیرقابلاتکا بوده است. مجوزهای زیستمحیطی برخی از طرحهای مخرب با مهر این سازمان صادر شده، بدون آنکه تبعات آنها بر اکوسیستم رودخانه، بر منابع آب زیرزمینی و بر گونههای بومی بررسی شده باشد.
وقتی مجوز طرحهای پرورش ماهی آن هم در بستر رودخانهای آسیبپذیر مانند بشار صادر میشود؛ وقتی برداشت گسترده شن و ماسه درست از دل زیستگاههای جانوری و گیاهی منطقه صورت میگیرد؛ وقتی در اطراف بستر رودخانه بدون رعایت حداقل حریم حفاظتی مجوزهای ساختوساز صادر میشود؛ دیگر نمیتوان نام این رویه را صرفاً غفلت گذاشت. اینجا با نوعی تساهل اداری و سکوتی همراه با رضایت مواجهیم که نتیجهاش ممکن است به فاجعهای اکولوژیک تبدیل شود.
در حالی که بخشی از کاهش آب رودخانه بشار ناشی از خشکسالی و تغییرات اقلیمی است، دادههای میدانی نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از افت دبی رودخانه، ناشی از دستکاریهای انسانی و بهرهبرداریهای افسارگسیخته نیز هست. آبی که باید در طبیعت جریان یابد، امروز در لولههای پمپاژ، مزارع پرآببر، و حوضچههای پرورش ماهی حبس شده است.
وضعیت رودخانه بشار تنها یک زنگ خطر محیطزیستی نیست؛ بلکه علامتی از یک بحران اجتماعی در آینده نزدیک است: بحران مهاجرت، بحران آب شرب، بحران کشاورزی بومی و در نهایت، بحران امنیت انسانی. ادامه این روند یعنی خشک شدن تدریجی سفرههای زیرزمینی، گرمتر شدن منطقه، کاهش پوشش گیاهی، تغییر الگوی بارش، و از بین رفتن تعادل طبیعی.
چرا مدیران آب منطقهای و محیط زیست استان، تا امروز درباره این وضعیت شفاف توضیح ندادهاند؟ چرا گزارشی از ارزیابی اثرات زیستمحیطی طرحها منتشر نمیشود؟ چگونه ممکن است رودخانهای که عملاً ظرفیت طبیعی خود را از دست داده، هنوز هم قربانی طرحهای جدید باشد؟
این یادداشت نافی خدمات شرکت آب منطقهای کهگیلویه و بویراحمد و محیط زیست استان نیست و این یادداشت صرفاً با هدف اصلاح برخی رویهها و فرایندهای نادرست منتشر شده است. این پایگاه خبری آمادگی درج جوابیه مسئولین آن دستگاهها را دارد.