تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۱
کد مطلب : ۴۹۹۳۲۴
معمای توسعهنیافتگی در سادهترین شکل؛
با وجود دستور صریح استاندار، میدان میوهوترهبار یاسوج همچنان در رکود بهسر میبرد / وقتی حتی یک میدان پا نمیگیرد؟ / میدان میوهوترهبار یاسوج آزمونی برای کارآمدی تیم اقتصادی استان است
۰
کبنا ؛پروژهای که با اندکی مدیریت و حمایت میتوانست به نقطه قوتی در توزیع عادلانه میوه و محصولات کشاورزی بدل شود، به یکی از نمادهای ناتوانی تیم اقتصادی استان تبدیل شده است. آیا این همان مدیریتیست که نوید رونق تولید میدهد؟ ساخت پتروشیمی و شهرکهای صنعتی پیشکش؛ همین میدان را دریابید.
به گزارش کبنا، با وجود اینکه 30 استان در کشور دارای میدان میوه و ترهبار است، در یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، از دهه 1370 تاکنون سه بار اقدام به راهاندازی میدان شده که دو بار آن شکست خورده و حالا سومین تجربه نیز در حال شکست است. پس از دو دهه، در آذرماه 1400، یک سرمایهگذار با تمام توان وارد میدان شد تا شاید بتواند طلسم این میدان را بشکند. اما دقیقاً از همان روزهای نخست، سنگاندازیها و مانعتراشیها شروع شد و حالا که در چهارمین سال راهاندازی این میدان به سر میبریم، رکود کامل میدان را فراگرفته، بهگونهای که تفاوتی با تعطیلی ندارد.
روشن است که در شهری مانند یاسوج که هر روز بر حجم دغدغههای اقتصادی و فشار معیشتی مردم افزوده میشود، راهاندازی، پاگرفتن و ادامه مسیر یک میدان میوه و ترهبار نباید به یک بحران مدیریتی یا معمای تودرتو تبدیل شود. با این حال، متأسفانه سالهاست که راهاندازی این میدان در سایهای از بیتوجهی، تعلل و گاه حتی کارشکنی مانده است.
اکنون که جایگاه میدان و سرمایهگذار مشخص است، چهار سال از زمان آغاز به کار آن میگذرد و ظرفیتها هم روشن است، این سؤال جدیتر از همیشه مطرح است: چرا معاون اقتصادی و مدیرکل اقتصادی استانداری کهگیلویه و بویراحمد تا این لحظه اقدام مؤثری انجام ندادهاند؟ آیا راهاندازی یک میدان میوه و ترهبار، آنقدر پروژه پیچیدهای است که تیم اقتصادی استان از انجام آن عاجز مانده است؟ اگر پاسخ منفی است، این تعلل چه توجیهی دارد؟ و اگر پاسخ مثبت است، چطور میتوان به همین مدیران در پروژههای بزرگتری مانند تولید، سرمایهگذاری صنعتی یا پتروشیمی دل خوش کرد؟
روشن است که میدان میوه و ترهبار یک پروژه تولیدی یا سنگین صنعتی نیست که نیازمند زیرساخت عظیم، بودجه کلان یا تکنولوژی پیچیده باشد. میدان میوه و ترهبار یک پروژه کاملاً خدماتی و مدیریتی است که مستلزم اراده اجرایی، حذف بوروکراسی زائد، و تعامل میان بخش خصوصی و دولتی است؛ نه بیشتر. در چنین پروژهای، سرمایهگذار پای کار است، نفع اجتماعی و اقتصادی آن کاملاً روشن است، و استاندار هم اخیراً صریحاً دستور داده است که راهاندازی شود. اما با وجود همه این شرایط، باز هم کار پیش نمیرود. چرا؟
بزرگترین سوال اینجاست که اگر تیم اقتصادی استان کهگیلویه و بویراحمد در اجرای چنین پروژهی مشخص و سادهای تعلل میکند، آیا میتوان به وعدههای بزرگتر آنها درباره رونق تولید و جهش صنعتی اعتماد کرد؟
از سوی دیگر، راهاندازی میدان میوه و ترهبار مستقیماً با معیشت مردم سر و کار دارد. این میدان میتواند با ایجاد زنجیره تأمین کوتاهتر، محصولات کشاورزی را با قیمت پایینتری به دست مصرفکننده برساند، از شدت سودجویی دلالها بکاهد، و در نهایت به تنظیم بازار کمک کند. در استانی با نرخ بالای تورم، فشار اقتصادی بر اقشار ضعیف، و نارضایتی عمومی از قیمتهای مواد غذایی، چنین ابزاری یک ضرورت است، نه یک گزینه.
متأسفانه در مواردی دیده شده که طرحهایی مانند میدان میوه و ترهبار به دلیل سهمخواهیها، کارشکنیها یا ناهماهنگیهای داخلی بین دستگاهها به تأخیر افتادهاند. اگر واقعاً پشت پرده این تعللها، منافعی در میان است، باید شفافسازی شود. اگر نه، تیم اقتصادی استانداری باید فوراً پاسخگو باشد که چرا در برابر دستورات صریح مقام عالی اجرایی استان بیعمل مانده است.
یک بار برای همیشه باید روشن شود که اگر تیم اقتصادی استان کهگیلویه و بویراحمد قادر به پیگیری یک پروژه خدماتی کوچک نیست، چه تضمینی وجود دارد که در پروژههای مادر، در حوزه تولید و توسعه صنعتی، نقشآفرینی موثری داشته باشد؟
آنچه میدان میوه و ترهبار یاسوج نیاز دارد، اقدام قاطع و حسابشده مدیران اقتصادی بهویژه معاون اقتصادی و مدیرکل اقتصادی استانداری است. شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی حق دارند مطالبهگر باشند و سؤال کنند آیا مدیریت فعلی اقتصادی استان، توان اجرای پروژهها را دارد یا باید منتظر تغییر در سطوح تصمیمگیری بود؟
در حال حاضر که میدان در رکود به سر میبرد، لازم است برای هر چه زودتر راهافتادن آن یک کارگروه ویژه تسهیل پروژه میدان میوه و ترهبار، با حضور سرمایهگذار، معاون اقتصادی، مدیرکل دفتر اقتصادی، شهرداری، جهاد کشاورزی و دستگاههای خدماترسان، با هدف شناسایی و رفع فوری موانع حقوقی و اجرایی تشکیل شود. هر چند پیش از این استاندار دستور صریح رسیدگی را صادر کرده بود، ولی با تشکیل چنین تیمی شاید بتوان امیدوار شد که دستورات استاندار در اسرع وقت رسیدگی میشود. از سوی دیگر، سرمایهگذار پیش از این بارها از ضرورت جلوگیری از سهمخواهیهای غیرفنی و رانتی گلایه داشته است. بنابراین لازم است از طرف استاندار دستور اکید برای پرهیز از ورود چهرههای غیرمرتبط یا فشارهای بیرونی که ممکن است پروژه را از مسیر حرفهای منحرف کند، داده شود.
معاون اقتصادی استاندار که متخصص و دانشآموخته دکتری اقتصاد است، باید علاوه بر حمایت نهادی از میدان، در تغذیه و خوراک فکری نیز به سرمایهگذار کمک کند. لازم است در این خصوص، دست به تدوین یک مدل اقتصادی برای کاهش نقش دلالها و واسطهها بزند. سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد، تعاونیها و صنوف نیز میتوانند با راهاندازی غرفههای فروش مستقیم تولیدکنندگان به مصرفکنندگان، با هدف کاهش قیمت نهایی کالاها مشارکت داشته باشند. در نهایت چنانچه با ترکیب تیم اقتصادی کنونی، باز هم این پروژه نتواند به مسیر خود ادامه دهد، آیا نباید در ترکیب تیم اقتصادی استان بازاندیشی صورت گیرد؟ همانطور که گفته شد وقتی پروژههایی با این درجه از سادگی نیز در گره مدیریتی میمانند، شاید نتوان به ادعاهای بزرگ صنعتی شدن استان چندان دلخوش بود.
به گزارش کبنا، با وجود اینکه 30 استان در کشور دارای میدان میوه و ترهبار است، در یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، از دهه 1370 تاکنون سه بار اقدام به راهاندازی میدان شده که دو بار آن شکست خورده و حالا سومین تجربه نیز در حال شکست است. پس از دو دهه، در آذرماه 1400، یک سرمایهگذار با تمام توان وارد میدان شد تا شاید بتواند طلسم این میدان را بشکند. اما دقیقاً از همان روزهای نخست، سنگاندازیها و مانعتراشیها شروع شد و حالا که در چهارمین سال راهاندازی این میدان به سر میبریم، رکود کامل میدان را فراگرفته، بهگونهای که تفاوتی با تعطیلی ندارد.
روشن است که در شهری مانند یاسوج که هر روز بر حجم دغدغههای اقتصادی و فشار معیشتی مردم افزوده میشود، راهاندازی، پاگرفتن و ادامه مسیر یک میدان میوه و ترهبار نباید به یک بحران مدیریتی یا معمای تودرتو تبدیل شود. با این حال، متأسفانه سالهاست که راهاندازی این میدان در سایهای از بیتوجهی، تعلل و گاه حتی کارشکنی مانده است.
اکنون که جایگاه میدان و سرمایهگذار مشخص است، چهار سال از زمان آغاز به کار آن میگذرد و ظرفیتها هم روشن است، این سؤال جدیتر از همیشه مطرح است: چرا معاون اقتصادی و مدیرکل اقتصادی استانداری کهگیلویه و بویراحمد تا این لحظه اقدام مؤثری انجام ندادهاند؟ آیا راهاندازی یک میدان میوه و ترهبار، آنقدر پروژه پیچیدهای است که تیم اقتصادی استان از انجام آن عاجز مانده است؟ اگر پاسخ منفی است، این تعلل چه توجیهی دارد؟ و اگر پاسخ مثبت است، چطور میتوان به همین مدیران در پروژههای بزرگتری مانند تولید، سرمایهگذاری صنعتی یا پتروشیمی دل خوش کرد؟
روشن است که میدان میوه و ترهبار یک پروژه تولیدی یا سنگین صنعتی نیست که نیازمند زیرساخت عظیم، بودجه کلان یا تکنولوژی پیچیده باشد. میدان میوه و ترهبار یک پروژه کاملاً خدماتی و مدیریتی است که مستلزم اراده اجرایی، حذف بوروکراسی زائد، و تعامل میان بخش خصوصی و دولتی است؛ نه بیشتر. در چنین پروژهای، سرمایهگذار پای کار است، نفع اجتماعی و اقتصادی آن کاملاً روشن است، و استاندار هم اخیراً صریحاً دستور داده است که راهاندازی شود. اما با وجود همه این شرایط، باز هم کار پیش نمیرود. چرا؟
بزرگترین سوال اینجاست که اگر تیم اقتصادی استان کهگیلویه و بویراحمد در اجرای چنین پروژهی مشخص و سادهای تعلل میکند، آیا میتوان به وعدههای بزرگتر آنها درباره رونق تولید و جهش صنعتی اعتماد کرد؟
از سوی دیگر، راهاندازی میدان میوه و ترهبار مستقیماً با معیشت مردم سر و کار دارد. این میدان میتواند با ایجاد زنجیره تأمین کوتاهتر، محصولات کشاورزی را با قیمت پایینتری به دست مصرفکننده برساند، از شدت سودجویی دلالها بکاهد، و در نهایت به تنظیم بازار کمک کند. در استانی با نرخ بالای تورم، فشار اقتصادی بر اقشار ضعیف، و نارضایتی عمومی از قیمتهای مواد غذایی، چنین ابزاری یک ضرورت است، نه یک گزینه.
متأسفانه در مواردی دیده شده که طرحهایی مانند میدان میوه و ترهبار به دلیل سهمخواهیها، کارشکنیها یا ناهماهنگیهای داخلی بین دستگاهها به تأخیر افتادهاند. اگر واقعاً پشت پرده این تعللها، منافعی در میان است، باید شفافسازی شود. اگر نه، تیم اقتصادی استانداری باید فوراً پاسخگو باشد که چرا در برابر دستورات صریح مقام عالی اجرایی استان بیعمل مانده است.
یک بار برای همیشه باید روشن شود که اگر تیم اقتصادی استان کهگیلویه و بویراحمد قادر به پیگیری یک پروژه خدماتی کوچک نیست، چه تضمینی وجود دارد که در پروژههای مادر، در حوزه تولید و توسعه صنعتی، نقشآفرینی موثری داشته باشد؟
آنچه میدان میوه و ترهبار یاسوج نیاز دارد، اقدام قاطع و حسابشده مدیران اقتصادی بهویژه معاون اقتصادی و مدیرکل اقتصادی استانداری است. شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی حق دارند مطالبهگر باشند و سؤال کنند آیا مدیریت فعلی اقتصادی استان، توان اجرای پروژهها را دارد یا باید منتظر تغییر در سطوح تصمیمگیری بود؟
در حال حاضر که میدان در رکود به سر میبرد، لازم است برای هر چه زودتر راهافتادن آن یک کارگروه ویژه تسهیل پروژه میدان میوه و ترهبار، با حضور سرمایهگذار، معاون اقتصادی، مدیرکل دفتر اقتصادی، شهرداری، جهاد کشاورزی و دستگاههای خدماترسان، با هدف شناسایی و رفع فوری موانع حقوقی و اجرایی تشکیل شود. هر چند پیش از این استاندار دستور صریح رسیدگی را صادر کرده بود، ولی با تشکیل چنین تیمی شاید بتوان امیدوار شد که دستورات استاندار در اسرع وقت رسیدگی میشود. از سوی دیگر، سرمایهگذار پیش از این بارها از ضرورت جلوگیری از سهمخواهیهای غیرفنی و رانتی گلایه داشته است. بنابراین لازم است از طرف استاندار دستور اکید برای پرهیز از ورود چهرههای غیرمرتبط یا فشارهای بیرونی که ممکن است پروژه را از مسیر حرفهای منحرف کند، داده شود.
معاون اقتصادی استاندار که متخصص و دانشآموخته دکتری اقتصاد است، باید علاوه بر حمایت نهادی از میدان، در تغذیه و خوراک فکری نیز به سرمایهگذار کمک کند. لازم است در این خصوص، دست به تدوین یک مدل اقتصادی برای کاهش نقش دلالها و واسطهها بزند. سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد، تعاونیها و صنوف نیز میتوانند با راهاندازی غرفههای فروش مستقیم تولیدکنندگان به مصرفکنندگان، با هدف کاهش قیمت نهایی کالاها مشارکت داشته باشند. در نهایت چنانچه با ترکیب تیم اقتصادی کنونی، باز هم این پروژه نتواند به مسیر خود ادامه دهد، آیا نباید در ترکیب تیم اقتصادی استان بازاندیشی صورت گیرد؟ همانطور که گفته شد وقتی پروژههایی با این درجه از سادگی نیز در گره مدیریتی میمانند، شاید نتوان به ادعاهای بزرگ صنعتی شدن استان چندان دلخوش بود.