تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۰۲:۱۶
کد مطلب : ۴۹۶۶۱۹
کبنا بررسی کرد
یک سال از ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ گذشت
۰
کبنا ؛سال پیش در چنین روزی بود که تکلیف برندگان دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی روشن شده بود و اعلام تعطیلی ادارات و مدارس استان در صبح شنبه ۱۲ اسفند شادی طرفداران منتخبین مضاعف کرده بود.
البته ماجرا به آن صبح و شادی قبل آن محدود نماند. عدم پیروزی مهدی روشنفکر که احتمالاً وعدهها و گزارشاتی از کاربران نزدیک به خود بر سر صندوقها دریافت کرده او را عجیب و شدید برآشفت تا جایی که حتی در نطق در صحن خود در مجلس بهسلامت انتخابات در بویراحمد، دنا و مارگون تاخت.
طرفداران روشنفکر در ایام قبل از انتخابات در پاسخ به منتظریان و مترددین بهسلامت انتخابات، هر نوع ایجاد شائبه در سلامت انتخابات را خیانت و تهمت به اصل انتخابات سالم در نظام مقدس اسلامی عنوان میکردند و مدعی بودند عملاً امکان تخلف و تقلب در انتخابات وجود ندارد.
در کهگیلویه وقتی محرز گردید نام عدل هاشمیپور جایی در ردیف نامهای نامزدهای انتخابات حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی، لنده و چرام ندارد تصور بر یک پیروزی سهلالوصول برای سید محمد موحد میرفت؛ اما در عمل او بهمانند بسیاری از دورههای پر حرفوحدیث پیروزیاش، این بار نیز اعلام تأیید نهایی سلامت انتخابات حوزه انتخابیه و پیروزی خود بهعنوان منتخب مردم با سختی و دلهره و نگرانی مواجه شد. در نهایت نام موحد بهعنوان پیروز از سوی یک هیئت بررسی سلامت انتخابات که گفته میشود خارج از استان آمده بودند اعلام شد. بزرگواری اما بیکار ننشست او منتقد همه ساختارها بهغیراز تاجگردون بود و منتقد ماند. کینه عمیق بزرگواری از احمدزاده استاندار پر انتقاد دولت سیزدهم در استان با اتفاقات انتخابات دوازدهم در کهگیلویه عمیقتر شد و بزرگواری استمداد و حمله به احمدزاده را به جلسهٔ انتخاباتی با جلیلی و محسن منصوری نیز برد.
البته که جلیلی رئیسجمهور نشد و دولت پزشکیان عذر احمدزاده را بهعنوان اولین استاندار خواست و وی در یک جو اعتراضی و تند در روز تودیع تا الان بهصورت کامل از استان رفت.
تکلیف گچساران بزرگ با این قید که اگر تاجگردون تأیید صلاحیت شود بر روی کاغذ کاملاً روشن بود. تاجگردون برخلاف انتظارات تأیید صلاحیت شد. بسیاریها سفر عباسعلی کدخدایی به استان اندکی قبل از آغاز فرایند بررسی صلاحیتها نامزدها را بیارتباط با پرونده بسیار سنگین و مهم تاجگردون نمیدانند.
سید قدرت حسینیبحرینی همچون عدل هاشمیپور تأیید صلاحیت از شورای نگهبان دریافت نکرد و سید ناصر که با قاطعیت میتوان وی را در صدر کمکارترین نمایندگان تاریخ ادوار استان قرار داد کوچ سیاسی به حوزه انتخابیه آبادان ترجیح داد و بعید است برای کسی مهم بوده باشد که بداند صاحب خاطرات کتاب «پایی که جا ماند» در آن حوزه چند رأی آورد و نفر چندم شد.
تاجگردون انتخابات را بافاصله معناداری از یکی از برادران دلاویزی که زمانی زیرمجموعه نیروی انسانی تاجگردون تعریف میشدند برد.
ساسان دلاویز با توپ پر و ادبیات بسیار تهاجمی علیه تاجگردون در روزهای منتهی به ۱۱ اسفند تأیید صلاحیت گرفت تا اجماع اصولگرایان از پیش شکستخورده گچساران را پشت سرخود داشته باشد. ظهر جمعه ۱۱ اسفند برخی گزارشها و یک استوری انتقادی - اعتراضی از تاجگردون نسبت به مدیریت بر روی صندوقها ترس و نگرانی را به اردوگاه تاجگردونیها آورد. رفتارهایی که بعدها در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری تکرار شد و نام باشت نه در ایران که در کل جهان بر روی خبرگزاری قرار گرفت و بخشی از آرای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم در این شهرستان باطل شد تا یک نقطه ضعف در پرونده مدیران اجرایی و ستاد انتخاباتی استان بهویژه احمدزاده استاندار وقت به ثبت برسد.
پیروزی تاجگردون و بهرامی یقیناً برای استاندار که خود را مدیون روشنفکر و سید ناصر میدانست گران آمد. قابلپیشبینی بود که اگر شرایط سیاسی و کلی کشور همانگونه پیش میرفت این دو منتخب مردم در طیف قالیباف قرار میگرفتند. احمدزاده قصد "کشتن گربه دم حجله" را داشت. او خود را مدیر دولت و نمایندگان را تقریباً هیچکاره خواند و پیروزی آن دو را بیاهمیت برای خود خواند. تاجگردون به حرف آمد و پاسخ اینستاگرامی داغی به احمدزاده داد تا به تعبیر خیلیها این کارها به احمدزاده نیامده است.
آخرین روز اردیبهشت ۱۴۰۳ و نزدیکترین زمان به آغاز به کار مجلس دوازدهم یکی از بزرگترین و سهمگینترین اتفاقات تاریخ چهار دههای کشور به وقوع پیوست. اخبار نگرانکنندهای از آذربایجان شرقی به گوش میرسید. صبح روز ۳۱ اردیبهشت با رسیدن گروههای امدادی و مردمی بر سر پیکر رئیسجمهور و همراهانش در جنگلها و ارتفاعات ورزقان رسماً شهادت سید ابراهیم رئیسی تأیید شد.
مجلس دوازدهم تحتتأثیر این اتفاقات سنگین کار خود را شروع کرد. محمدباقر قالیباف که زمزمههای کاندیداتوریاش برای انتخابات ریاستجمهوری پیشرو به گوش میرسید بهراحتی به ریاست مجلس رسید و مشخصاً اعضای مجمع کوچک نمایندگان استان طرف وی ایستادند. آن جو سنگین ناشی از حادثه سقوط بالگرد رئیسجمهور و همراهان و عدم حضور زاکانی در مجلس برای تاجگردون امیدواری برای عبور از مرحله خطرناک تأیید اعتبارنامه را تداعی میکرد؛ اما مالک شریعتی و یکی دو نماینده دیگر بدجور «موی دماغ» اعتبارنامه شده بودند. موحد این بار بر خلاف دور قبل به کمک آمد و تاجگردون یکی از عمیقترین نفسهای عمرش را وقتی کشید که تأیید اعتبارنامهاش از صحن مجلس اعلام شد.
کشور عملاً و همزمان با آغاز به کار مجلس دوازدهم وارد فاز انتخاباتی ریاستجمهوری شد. تأیید صلاحیت پزشکیان و حضور همزمان قالیباف و جلیلی شرایط را سخت و پیچیده کرد. یاری محرز قالیباف به تاجگردون در عبور از گردنهٔ سخت تأیید اعتبارنامه او را بر سر تردید تصمیمگیری برای موضعگیری انتخاباتی قرار داد. مسعود پزشکیان همکار چندین دورهای تاجگردون و گزینه اصلاحطلبان که از قضا از محدود نمایندگانی بود که با جسارت تمام از اعتبارنامه تاجگردون دفاع کرده بود نیز در صحنه حاضر بود. حالت خطرناک برای تاجگردون و بهرامی تازه احتمال پیروزی سعید جلیلی بود.
در اوایل نشانهٔ واضح و جدی از حمایت تاجگردون و بهرامی از پزشکیان دیده نشد. شکست و حذف قالیباف در دور اول و دوئل مرگبار پزشکیان - جلیلی در دور دوم چارهای برای تاجگردون و بهرامی جز حمایت باقی نگذاشت.
محمدجواد ظریف چهره اصلی انتخابات چهاردهم به یاسوج آمد تا در مصلی این شهر و برای اجتماع عظیم طرفداران پزشکیان سخنرانی کند. قبل از ظریف، محمد بهرامی به ایراد سخنرانی پرداخت. مراسم که به پایان رسید ظریف با همکاری تیم حفاظتیاش سریع از مکان مراسم خارج شد؛ اما تا دقایق زیاد بعد از مراسم خودروی حامل تاجگردون در میان مردم بهسختی توانست راه خود را به سمت دانشگاه یاسوج برای سخنرانی باز کند. سخنرانی تاجگردون در دانشگاه یاسوج با برخی سختگیریها و بدسلیقگیها همراه شد.
موحد هر اندازه در دور اول در مراسمی با حضور اکبر نیکزاد برای حمایت از محمدباقر قالیباف وحدت را فریاد میزد در دور دوم سکوت را ترجیح داد. البته تیم رسانهای او با انتشار بیانیهای عملاً موحد را به سمت جلیلی هل دادند.
پیروزی پزشکیان اگر اتفاق و تحفهای غیرقابلهضم بهویژه برای بهرامی بود سخت و باورنکردنی برای موحدی بود که وقتی در یک سال پیش در چنین روزی نام بهرامی و تاجگردون را در کنار خود بهعنوان اعضای مجمع نمایندگان استان میدید این دوره را طلاییترین دوره نمایندگی خود فرض میگرفت. اما دست تقدیر سیاسی ورق را برگرداند. موحد اپوزیسیون دولت نشد و سخت است این قمار خطرناک را مرتکب شود. حتی وقتی نامش در لیست ابتدایی حامیان
استیضاح همتی بود در ادامه از این لیست خارج شد.
تاکنون و بهرغم تغییر سه فرماندار حوزه انتخابیه موحد و جایگزینی دو گزینه ناهمسو اما استاندار هوای نیروهای مهمتر موحد همچون بهادر کرمی و معتمدی پور را داشته است.
دررابطهبا فرمانداری کهگیلویه نیز به نظر میرسد تأمین نظر موحد یکی از شروط نهایی تغییر خواهد بود.
در مورد بهرامی او اما به نظر میرسد بهرغم برخی ژستها هنوز نتوانسته است بر کار سوار شود. تاکنون خوشحالی و منتگذاری مجازی راه روشن فرداییها حول عضویت بهرامی در کمیسیون انرژی بوده است.
در عمل اما بهرامی و ادبیات وی محدود بر حمله و نقد مدیران جزئی استان است. او مدام و در شکل یک عادت بهگونهای علیه مدیران ناکارآمد صحبت میکند که گویی کل مشکلات کشور زیر سر همین چند مدیری هستند که احتمالاً بهرامی دنبال جایگزینی آنها است. مسئله سد ماندگان و فشار افکار عمومی یک فشار مضاعف بر بهرامی در یک سال گذشته بود. البته او به جد پیگیر ممانعت از اجرای این پروژهٔ بدون پیوست محیط زیستی است ولی کیست که نداند پیوست محیط زیستی بیشتر شبیه یک شوخی است و زور و لابی همسایه شمالی نیز قویتر از بهرامی است.
تاجگردون اما تاجگردون مانده است او سطح بازی را بالاتر نیز برده است و احتمالاً در رؤیایش به جایگاههایی بالاتر از نمایندگی مجلس فکر میکند. تاجگردون حتی در پستهای اینستاگرامی و مواضع سیاسیاش اهل خلاقیت و جسارت است. البته سکوت و گاهی چیزی نگفتن تاجگردون میتواند نشانه تدبیر بیشتری باشد؛ ولی تاجگردون انگار نمیتواند ساکت باشد.
مجمع کوچک نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در یک سال گذشته تقریباً ادامه همان روزمرگیهای سالها و دهههای گذشته بوده است. نهاد نمایندگی با این فرم و فرمول تقریباً جای خود را در استان بازکرده است و زمینهای برای اصلاح روند فعلی که متکی بر ایل، تمکن مالی و مداومت انتخاباتی و... دیده نمیشود. بهغیراز تاجگردون که تقریباً برآمده از همین کانال است؛ ولی در سطح ملی توانسته است جایگاه و اعتباری کسب کند سایر نمایندگان ادوار اتفاقاً با ورود به حوزه نمایندگی عملاً خودبخشی از تقویت این ساختار میشوند.
شعارهای نخبهگرایانه انتخاباتی نهتنها قابلیت میدانی خود را ازدستدادهاند که حالا افراد با جسارت و شهامت بیشتری شیفت نخبهگرایی را به سمت موضوعات حول ایل، تمکن مالی و شبکههای محلیهای سوق دادهاند.
یک سال گذشته از خاصترین و سختترین سالهای تاریخ چهار دههای انقلاب اسلامی بود و طبیعی است کار برای مدیران و کارگزاران نظام نیز سخت بوده باشد. کماکان چشمانداز خاصی از بهبود شرایط دیده نمیشود و ناترازیها در حوزههای مختلف دست دولت و نمایندگان را برای هر مانوری بسته است.
البته ماجرا به آن صبح و شادی قبل آن محدود نماند. عدم پیروزی مهدی روشنفکر که احتمالاً وعدهها و گزارشاتی از کاربران نزدیک به خود بر سر صندوقها دریافت کرده او را عجیب و شدید برآشفت تا جایی که حتی در نطق در صحن خود در مجلس بهسلامت انتخابات در بویراحمد، دنا و مارگون تاخت.
طرفداران روشنفکر در ایام قبل از انتخابات در پاسخ به منتظریان و مترددین بهسلامت انتخابات، هر نوع ایجاد شائبه در سلامت انتخابات را خیانت و تهمت به اصل انتخابات سالم در نظام مقدس اسلامی عنوان میکردند و مدعی بودند عملاً امکان تخلف و تقلب در انتخابات وجود ندارد.
در کهگیلویه وقتی محرز گردید نام عدل هاشمیپور جایی در ردیف نامهای نامزدهای انتخابات حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی، لنده و چرام ندارد تصور بر یک پیروزی سهلالوصول برای سید محمد موحد میرفت؛ اما در عمل او بهمانند بسیاری از دورههای پر حرفوحدیث پیروزیاش، این بار نیز اعلام تأیید نهایی سلامت انتخابات حوزه انتخابیه و پیروزی خود بهعنوان منتخب مردم با سختی و دلهره و نگرانی مواجه شد. در نهایت نام موحد بهعنوان پیروز از سوی یک هیئت بررسی سلامت انتخابات که گفته میشود خارج از استان آمده بودند اعلام شد. بزرگواری اما بیکار ننشست او منتقد همه ساختارها بهغیراز تاجگردون بود و منتقد ماند. کینه عمیق بزرگواری از احمدزاده استاندار پر انتقاد دولت سیزدهم در استان با اتفاقات انتخابات دوازدهم در کهگیلویه عمیقتر شد و بزرگواری استمداد و حمله به احمدزاده را به جلسهٔ انتخاباتی با جلیلی و محسن منصوری نیز برد.
البته که جلیلی رئیسجمهور نشد و دولت پزشکیان عذر احمدزاده را بهعنوان اولین استاندار خواست و وی در یک جو اعتراضی و تند در روز تودیع تا الان بهصورت کامل از استان رفت.
تکلیف گچساران بزرگ با این قید که اگر تاجگردون تأیید صلاحیت شود بر روی کاغذ کاملاً روشن بود. تاجگردون برخلاف انتظارات تأیید صلاحیت شد. بسیاریها سفر عباسعلی کدخدایی به استان اندکی قبل از آغاز فرایند بررسی صلاحیتها نامزدها را بیارتباط با پرونده بسیار سنگین و مهم تاجگردون نمیدانند.
سید قدرت حسینیبحرینی همچون عدل هاشمیپور تأیید صلاحیت از شورای نگهبان دریافت نکرد و سید ناصر که با قاطعیت میتوان وی را در صدر کمکارترین نمایندگان تاریخ ادوار استان قرار داد کوچ سیاسی به حوزه انتخابیه آبادان ترجیح داد و بعید است برای کسی مهم بوده باشد که بداند صاحب خاطرات کتاب «پایی که جا ماند» در آن حوزه چند رأی آورد و نفر چندم شد.
تاجگردون انتخابات را بافاصله معناداری از یکی از برادران دلاویزی که زمانی زیرمجموعه نیروی انسانی تاجگردون تعریف میشدند برد.
ساسان دلاویز با توپ پر و ادبیات بسیار تهاجمی علیه تاجگردون در روزهای منتهی به ۱۱ اسفند تأیید صلاحیت گرفت تا اجماع اصولگرایان از پیش شکستخورده گچساران را پشت سرخود داشته باشد. ظهر جمعه ۱۱ اسفند برخی گزارشها و یک استوری انتقادی - اعتراضی از تاجگردون نسبت به مدیریت بر روی صندوقها ترس و نگرانی را به اردوگاه تاجگردونیها آورد. رفتارهایی که بعدها در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری تکرار شد و نام باشت نه در ایران که در کل جهان بر روی خبرگزاری قرار گرفت و بخشی از آرای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم در این شهرستان باطل شد تا یک نقطه ضعف در پرونده مدیران اجرایی و ستاد انتخاباتی استان بهویژه احمدزاده استاندار وقت به ثبت برسد.
پیروزی تاجگردون و بهرامی یقیناً برای استاندار که خود را مدیون روشنفکر و سید ناصر میدانست گران آمد. قابلپیشبینی بود که اگر شرایط سیاسی و کلی کشور همانگونه پیش میرفت این دو منتخب مردم در طیف قالیباف قرار میگرفتند. احمدزاده قصد "کشتن گربه دم حجله" را داشت. او خود را مدیر دولت و نمایندگان را تقریباً هیچکاره خواند و پیروزی آن دو را بیاهمیت برای خود خواند. تاجگردون به حرف آمد و پاسخ اینستاگرامی داغی به احمدزاده داد تا به تعبیر خیلیها این کارها به احمدزاده نیامده است.
آخرین روز اردیبهشت ۱۴۰۳ و نزدیکترین زمان به آغاز به کار مجلس دوازدهم یکی از بزرگترین و سهمگینترین اتفاقات تاریخ چهار دههای کشور به وقوع پیوست. اخبار نگرانکنندهای از آذربایجان شرقی به گوش میرسید. صبح روز ۳۱ اردیبهشت با رسیدن گروههای امدادی و مردمی بر سر پیکر رئیسجمهور و همراهانش در جنگلها و ارتفاعات ورزقان رسماً شهادت سید ابراهیم رئیسی تأیید شد.
مجلس دوازدهم تحتتأثیر این اتفاقات سنگین کار خود را شروع کرد. محمدباقر قالیباف که زمزمههای کاندیداتوریاش برای انتخابات ریاستجمهوری پیشرو به گوش میرسید بهراحتی به ریاست مجلس رسید و مشخصاً اعضای مجمع کوچک نمایندگان استان طرف وی ایستادند. آن جو سنگین ناشی از حادثه سقوط بالگرد رئیسجمهور و همراهان و عدم حضور زاکانی در مجلس برای تاجگردون امیدواری برای عبور از مرحله خطرناک تأیید اعتبارنامه را تداعی میکرد؛ اما مالک شریعتی و یکی دو نماینده دیگر بدجور «موی دماغ» اعتبارنامه شده بودند. موحد این بار بر خلاف دور قبل به کمک آمد و تاجگردون یکی از عمیقترین نفسهای عمرش را وقتی کشید که تأیید اعتبارنامهاش از صحن مجلس اعلام شد.
کشور عملاً و همزمان با آغاز به کار مجلس دوازدهم وارد فاز انتخاباتی ریاستجمهوری شد. تأیید صلاحیت پزشکیان و حضور همزمان قالیباف و جلیلی شرایط را سخت و پیچیده کرد. یاری محرز قالیباف به تاجگردون در عبور از گردنهٔ سخت تأیید اعتبارنامه او را بر سر تردید تصمیمگیری برای موضعگیری انتخاباتی قرار داد. مسعود پزشکیان همکار چندین دورهای تاجگردون و گزینه اصلاحطلبان که از قضا از محدود نمایندگانی بود که با جسارت تمام از اعتبارنامه تاجگردون دفاع کرده بود نیز در صحنه حاضر بود. حالت خطرناک برای تاجگردون و بهرامی تازه احتمال پیروزی سعید جلیلی بود.
در اوایل نشانهٔ واضح و جدی از حمایت تاجگردون و بهرامی از پزشکیان دیده نشد. شکست و حذف قالیباف در دور اول و دوئل مرگبار پزشکیان - جلیلی در دور دوم چارهای برای تاجگردون و بهرامی جز حمایت باقی نگذاشت.
محمدجواد ظریف چهره اصلی انتخابات چهاردهم به یاسوج آمد تا در مصلی این شهر و برای اجتماع عظیم طرفداران پزشکیان سخنرانی کند. قبل از ظریف، محمد بهرامی به ایراد سخنرانی پرداخت. مراسم که به پایان رسید ظریف با همکاری تیم حفاظتیاش سریع از مکان مراسم خارج شد؛ اما تا دقایق زیاد بعد از مراسم خودروی حامل تاجگردون در میان مردم بهسختی توانست راه خود را به سمت دانشگاه یاسوج برای سخنرانی باز کند. سخنرانی تاجگردون در دانشگاه یاسوج با برخی سختگیریها و بدسلیقگیها همراه شد.
موحد هر اندازه در دور اول در مراسمی با حضور اکبر نیکزاد برای حمایت از محمدباقر قالیباف وحدت را فریاد میزد در دور دوم سکوت را ترجیح داد. البته تیم رسانهای او با انتشار بیانیهای عملاً موحد را به سمت جلیلی هل دادند.
پیروزی پزشکیان اگر اتفاق و تحفهای غیرقابلهضم بهویژه برای بهرامی بود سخت و باورنکردنی برای موحدی بود که وقتی در یک سال پیش در چنین روزی نام بهرامی و تاجگردون را در کنار خود بهعنوان اعضای مجمع نمایندگان استان میدید این دوره را طلاییترین دوره نمایندگی خود فرض میگرفت. اما دست تقدیر سیاسی ورق را برگرداند. موحد اپوزیسیون دولت نشد و سخت است این قمار خطرناک را مرتکب شود. حتی وقتی نامش در لیست ابتدایی حامیان
استیضاح همتی بود در ادامه از این لیست خارج شد.
تاکنون و بهرغم تغییر سه فرماندار حوزه انتخابیه موحد و جایگزینی دو گزینه ناهمسو اما استاندار هوای نیروهای مهمتر موحد همچون بهادر کرمی و معتمدی پور را داشته است.
دررابطهبا فرمانداری کهگیلویه نیز به نظر میرسد تأمین نظر موحد یکی از شروط نهایی تغییر خواهد بود.
در مورد بهرامی او اما به نظر میرسد بهرغم برخی ژستها هنوز نتوانسته است بر کار سوار شود. تاکنون خوشحالی و منتگذاری مجازی راه روشن فرداییها حول عضویت بهرامی در کمیسیون انرژی بوده است.
در عمل اما بهرامی و ادبیات وی محدود بر حمله و نقد مدیران جزئی استان است. او مدام و در شکل یک عادت بهگونهای علیه مدیران ناکارآمد صحبت میکند که گویی کل مشکلات کشور زیر سر همین چند مدیری هستند که احتمالاً بهرامی دنبال جایگزینی آنها است. مسئله سد ماندگان و فشار افکار عمومی یک فشار مضاعف بر بهرامی در یک سال گذشته بود. البته او به جد پیگیر ممانعت از اجرای این پروژهٔ بدون پیوست محیط زیستی است ولی کیست که نداند پیوست محیط زیستی بیشتر شبیه یک شوخی است و زور و لابی همسایه شمالی نیز قویتر از بهرامی است.
تاجگردون اما تاجگردون مانده است او سطح بازی را بالاتر نیز برده است و احتمالاً در رؤیایش به جایگاههایی بالاتر از نمایندگی مجلس فکر میکند. تاجگردون حتی در پستهای اینستاگرامی و مواضع سیاسیاش اهل خلاقیت و جسارت است. البته سکوت و گاهی چیزی نگفتن تاجگردون میتواند نشانه تدبیر بیشتری باشد؛ ولی تاجگردون انگار نمیتواند ساکت باشد.
مجمع کوچک نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در یک سال گذشته تقریباً ادامه همان روزمرگیهای سالها و دهههای گذشته بوده است. نهاد نمایندگی با این فرم و فرمول تقریباً جای خود را در استان بازکرده است و زمینهای برای اصلاح روند فعلی که متکی بر ایل، تمکن مالی و مداومت انتخاباتی و... دیده نمیشود. بهغیراز تاجگردون که تقریباً برآمده از همین کانال است؛ ولی در سطح ملی توانسته است جایگاه و اعتباری کسب کند سایر نمایندگان ادوار اتفاقاً با ورود به حوزه نمایندگی عملاً خودبخشی از تقویت این ساختار میشوند.
شعارهای نخبهگرایانه انتخاباتی نهتنها قابلیت میدانی خود را ازدستدادهاند که حالا افراد با جسارت و شهامت بیشتری شیفت نخبهگرایی را به سمت موضوعات حول ایل، تمکن مالی و شبکههای محلیهای سوق دادهاند.
یک سال گذشته از خاصترین و سختترین سالهای تاریخ چهار دههای انقلاب اسلامی بود و طبیعی است کار برای مدیران و کارگزاران نظام نیز سخت بوده باشد. کماکان چشمانداز خاصی از بهبود شرایط دیده نمیشود و ناترازیها در حوزههای مختلف دست دولت و نمایندگان را برای هر مانوری بسته است.
گول رسانه های دروغین را خوردیم این آدم بیش از حد ضعیف است نه علمی بود نه عملگرا