سال پیش در چنین روزی بود که تکلیف برندگان دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی روشن شده بود و اعلام تعطیلی ادارات و مدارس استان در صبح شنبه ۱۲ اسفند شادی طرفداران منتخبین مضاعف کرده بود.
سال پیش در چنین روزی بود که تکلیف برندگان دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی روشن شده بود و اعلام تعطیلی ادارات و مدارس استان در صبح شنبه ۱۲ اسفند شادی طرفداران منتخبین مضاعف کرده بود.
البته ماجرا به آن صبح و شادی قبل آن محدود نماند. عدم پیروزی مهدی روشنفکر که احتمالاً وعدهها و گزارشاتی از کاربران نزدیک به خود بر سر صندوقها دریافت کرده او را عجیب و شدید برآشفت تا جایی که حتی در نطق در صحن خود در مجلس بهسلامت انتخابات در بویراحمد، دنا و مارگون تاخت.
طرفداران روشنفکر در ایام قبل از انتخابات در پاسخ به منتظریان و مترددین بهسلامت انتخابات، هر نوع ایجاد شائبه در سلامت انتخابات را خیانت و تهمت به اصل انتخابات سالم در نظام مقدس اسلامی عنوان میکردند و مدعی بودند عملاً امکان تخلف و تقلب در انتخابات وجود ندارد.
در کهگیلویه وقتی محرز گردید نام عدل هاشمیپور جایی در ردیف نامهای نامزدهای انتخابات حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی، لنده و چرام ندارد تصور بر یک پیروزی سهلالوصول برای سید محمد موحد میرفت؛ اما در عمل او بهمانند بسیاری از دورههای پر حرفوحدیث پیروزیاش، این بار نیز اعلام تأیید نهایی سلامت انتخابات حوزه انتخابیه و پیروزی خود بهعنوان منتخب مردم با سختی و دلهره و نگرانی مواجه شد. در نهایت نام موحد بهعنوان پیروز از سوی یک هیئت بررسی سلامت انتخابات که گفته میشود خارج از استان آمده بودند اعلام شد. بزرگواری اما بیکار ننشست او منتقد همه ساختارها بهغیراز تاجگردون بود و منتقد ماند. کینه عمیق بزرگواری از احمدزاده استاندار پر انتقاد دولت سیزدهم در استان با اتفاقات انتخابات دوازدهم در کهگیلویه عمیقتر شد و بزرگواری استمداد و حمله به احمدزاده را به جلسهٔ انتخاباتی با جلیلی و محسن منصوری نیز برد.
البته که جلیلی رئیسجمهور نشد و دولت پزشکیان عذر احمدزاده را بهعنوان اولین استاندار خواست و وی در یک جو اعتراضی و تند در روز تودیع تا الان بهصورت کامل از استان رفت.
تکلیف گچساران بزرگ با این قید که اگر تاجگردون تأیید صلاحیت شود بر روی کاغذ کاملاً روشن بود. تاجگردون برخلاف انتظارات تأیید صلاحیت شد. بسیاریها سفر عباسعلی کدخدایی به استان اندکی قبل از آغاز فرایند بررسی صلاحیتها نامزدها را بیارتباط با پرونده بسیار سنگین و مهم تاجگردون نمیدانند.
سید قدرت حسینیبحرینی همچون عدل هاشمیپور تأیید صلاحیت از شورای نگهبان دریافت نکرد و سید ناصر که با قاطعیت میتوان وی را در صدر کمکارترین نمایندگان تاریخ ادوار استان قرار داد کوچ سیاسی به حوزه انتخابیه آبادان ترجیح داد و بعید است برای کسی مهم بوده باشد که بداند صاحب خاطرات کتاب «پایی که جا ماند» در آن حوزه چند رأی آورد و نفر چندم شد.
تاجگردون انتخابات را بافاصله معناداری از یکی از برادران دلاویزی که زمانی زیرمجموعه نیروی انسانی تاجگردون تعریف میشدند برد.
ساسان دلاویز با توپ پر و ادبیات بسیار تهاجمی علیه تاجگردون در روزهای منتهی به ۱۱ اسفند تأیید صلاحیت گرفت تا اجماع اصولگرایان از پیش شکستخورده گچساران را پشت سرخود داشته باشد. ظهر جمعه ۱۱ اسفند برخی گزارشها و یک استوری انتقادی - اعتراضی از تاجگردون نسبت به مدیریت بر روی صندوقها ترس و نگرانی را به اردوگاه تاجگردونیها آورد. رفتارهایی که بعدها در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری تکرار شد و نام باشت نه در ایران که در کل جهان بر روی خبرگزاری قرار گرفت و بخشی از آرای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم در این شهرستان باطل شد تا یک نقطه ضعف در پرونده مدیران اجرایی و ستاد انتخاباتی استان بهویژه احمدزاده استاندار وقت به ثبت برسد.
پیروزی تاجگردون و بهرامی یقیناً برای استاندار که خود را مدیون روشنفکر و سید ناصر میدانست گران آمد. قابلپیشبینی بود که اگر شرایط سیاسی و کلی کشور همانگونه پیش میرفت این دو منتخب مردم در طیف قالیباف قرار میگرفتند. احمدزاده قصد "کشتن گربه دم حجله" را داشت. او خود را مدیر دولت و نمایندگان را تقریباً هیچکاره خواند و پیروزی آن دو را بیاهمیت برای خود خواند. تاجگردون به حرف آمد و پاسخ اینستاگرامی داغی به احمدزاده داد تا به تعبیر خیلیها این کارها به احمدزاده نیامده است.
آخرین روز اردیبهشت ۱۴۰۳ و نزدیکترین زمان به آغاز به کار مجلس دوازدهم یکی از بزرگترین و سهمگینترین اتفاقات تاریخ چهار دههای کشور به وقوع پیوست. اخبار نگرانکنندهای از آذربایجان شرقی به گوش میرسید. صبح روز ۳۱ اردیبهشت با رسیدن گروههای امدادی و مردمی بر سر پیکر رئیسجمهور و همراهانش در جنگلها و ارتفاعات ورزقان رسماً شهادت سید ابراهیم رئیسی تأیید شد.
مجلس دوازدهم تحتتأثیر این اتفاقات سنگین کار خود را شروع کرد. محمدباقر قالیباف که زمزمههای کاندیداتوریاش برای انتخابات ریاستجمهوری پیشرو به گوش میرسید بهراحتی به ریاست مجلس رسید و مشخصاً اعضای مجمع کوچک نمایندگان استان طرف وی ایستادند. آن جو سنگین ناشی از حادثه سقوط بالگرد رئیسجمهور و همراهان و عدم حضور زاکانی در مجلس برای تاجگردون امیدواری برای عبور از مرحله خطرناک تأیید اعتبارنامه را تداعی میکرد؛ اما مالک شریعتی و یکی دو نماینده دیگر بدجور «موی دماغ» اعتبارنامه شده بودند. موحد این بار بر خلاف دور قبل به کمک آمد و تاجگردون یکی از عمیقترین نفسهای عمرش را وقتی کشید که تأیید اعتبارنامهاش از صحن مجلس اعلام شد.
کشور عملاً و همزمان با آغاز به کار مجلس دوازدهم وارد فاز انتخاباتی ریاستجمهوری شد. تأیید صلاحیت پزشکیان و حضور همزمان قالیباف و جلیلی شرایط را سخت و پیچیده کرد. یاری محرز قالیباف به تاجگردون در عبور از گردنهٔ سخت تأیید اعتبارنامه او را بر سر تردید تصمیمگیری برای موضعگیری انتخاباتی قرار داد. مسعود پزشکیان همکار چندین دورهای تاجگردون و گزینه اصلاحطلبان که از قضا از محدود نمایندگانی بود که با جسارت تمام از اعتبارنامه تاجگردون دفاع کرده بود نیز در صحنه حاضر بود. حالت خطرناک برای تاجگردون و بهرامی تازه احتمال پیروزی سعید جلیلی بود.
در اوایل نشانهٔ واضح و جدی از حمایت تاجگردون و بهرامی از پزشکیان دیده نشد. شکست و حذف قالیباف در دور اول و دوئل مرگبار پزشکیان - جلیلی در دور دوم چارهای برای تاجگردون و بهرامی جز حمایت باقی نگذاشت. محمدجواد ظریف چهره اصلی انتخابات چهاردهم به یاسوج آمد تا در مصلی این شهر و برای اجتماع عظیم طرفداران پزشکیان سخنرانی کند. قبل از ظریف، محمد بهرامی به ایراد سخنرانی پرداخت. مراسم که به پایان رسید ظریف با همکاری تیم حفاظتیاش سریع از مکان مراسم خارج شد؛ اما تا دقایق زیاد بعد از مراسم خودروی حامل تاجگردون در میان مردم بهسختی توانست راه خود را به سمت دانشگاه یاسوج برای سخنرانی باز کند. سخنرانی تاجگردون در دانشگاه یاسوج با برخی سختگیریها و بدسلیقگیها همراه شد.
موحد هر اندازه در دور اول در مراسمی با حضور اکبر نیکزاد برای حمایت از محمدباقر قالیباف وحدت را فریاد میزد در دور دوم سکوت را ترجیح داد. البته تیم رسانهای او با انتشار بیانیهای عملاً موحد را به سمت جلیلی هل دادند.
پیروزی پزشکیان اگر اتفاق و تحفهای غیرقابلهضم بهویژه برای بهرامی بود سخت و باورنکردنی برای موحدی بود که وقتی در یک سال پیش در چنین روزی نام بهرامی و تاجگردون را در کنار خود بهعنوان اعضای مجمع نمایندگان استان میدید این دوره را طلاییترین دوره نمایندگی خود فرض میگرفت. اما دست تقدیر سیاسی ورق را برگرداند. موحد اپوزیسیون دولت نشد و سخت است این قمار خطرناک را مرتکب شود. حتی وقتی نامش در لیست ابتدایی حامیان
استیضاح همتی بود در ادامه از این لیست خارج شد.
تاکنون و بهرغم تغییر سه فرماندار حوزه انتخابیه موحد و جایگزینی دو گزینه ناهمسو اما استاندار هوای نیروهای مهمتر موحد همچون بهادر کرمی و معتمدی پور را داشته است.
دررابطهبا فرمانداری کهگیلویه نیز به نظر میرسد تأمین نظر موحد یکی از شروط نهایی تغییر خواهد بود.
در مورد بهرامی او اما به نظر میرسد بهرغم برخی ژستها هنوز نتوانسته است بر کار سوار شود. تاکنون خوشحالی و منتگذاری مجازی راه روشن فرداییها حول عضویت بهرامی در کمیسیون انرژی بوده است.
در عمل اما بهرامی و ادبیات وی محدود بر حمله و نقد مدیران جزئی استان است. او مدام و در شکل یک عادت بهگونهای علیه مدیران ناکارآمد صحبت میکند که گویی کل مشکلات کشور زیر سر همین چند مدیری هستند که احتمالاً بهرامی دنبال جایگزینی آنها است. مسئله سد ماندگان و فشار افکار عمومی یک فشار مضاعف بر بهرامی در یک سال گذشته بود. البته او به جد پیگیر ممانعت از اجرای این پروژهٔ بدون پیوست محیط زیستی است ولی کیست که نداند پیوست محیط زیستی بیشتر شبیه یک شوخی است و زور و لابی همسایه شمالی نیز قویتر از بهرامی است.
تاجگردون اما تاجگردون مانده است او سطح بازی را بالاتر نیز برده است و احتمالاً در رؤیایش به جایگاههایی بالاتر از نمایندگی مجلس فکر میکند. تاجگردون حتی در پستهای اینستاگرامی و مواضع سیاسیاش اهل خلاقیت و جسارت است. البته سکوت و گاهی چیزی نگفتن تاجگردون میتواند نشانه تدبیر بیشتری باشد؛ ولی تاجگردون انگار نمیتواند ساکت باشد.
مجمع کوچک نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در یک سال گذشته تقریباً ادامه همان روزمرگیهای سالها و دهههای گذشته بوده است. نهاد نمایندگی با این فرم و فرمول تقریباً جای خود را در استان بازکرده است و زمینهای برای اصلاح روند فعلی که متکی بر ایل، تمکن مالی و مداومت انتخاباتی و... دیده نمیشود. بهغیراز تاجگردون که تقریباً برآمده از همین کانال است؛ ولی در سطح ملی توانسته است جایگاه و اعتباری کسب کند سایر نمایندگان ادوار اتفاقاً با ورود به حوزه نمایندگی عملاً خودبخشی از تقویت این ساختار میشوند.
شعارهای نخبهگرایانه انتخاباتی نهتنها قابلیت میدانی خود را ازدستدادهاند که حالا افراد با جسارت و شهامت بیشتری شیفت نخبهگرایی را به سمت موضوعات حول ایل، تمکن مالی و شبکههای محلیهای سوق دادهاند.
یک سال گذشته از خاصترین و سختترین سالهای تاریخ چهار دههای انقلاب اسلامی بود و طبیعی است کار برای مدیران و کارگزاران نظام نیز سخت بوده باشد. کماکان چشمانداز خاصی از بهبود شرایط دیده نمیشود و ناترازیها در حوزههای مختلف دست دولت و نمایندگان را برای هر مانوری بسته است.
تحلیل بچگانه ای بود تحلیل نبود داستان نویسی بود
بباید مینوشتین چرا موحد پیروز شد چطور ادمیه
چرا روشنفکر شکست خورد دلیلش شخصیت ایشون بود یا عملکرد ضعیف
چرا تاجگردون برگشت به اوج
چرا روشنفکر و موحد برای حذف تاج با زاکانی همراه شدند
چرا الان موحد مجدد شد همراه تاجگردون
انتخاب موند بهرامی روشنفکر از روی نااگاهب گیست یا تعصبات کورکورانه
تاج نون عملکرد و زیرکی و ضعف و بدنامی رقباش رو میخوره
موحد و روشنفکر نون نااگاهی مردم و تف رقه افکنی میان مردم
بهرامی نون ناکارامدی و تندروی روشنفکرو خورد
اقای روشنفکر موقع جلسات خبری و جلسات انتخاباتی میگفت مردم نه اصلاح طلب را قبول دارند نه اصوول گرا را و از هر دو عبور کردند
ولی هر جایی فرمی را در این دوره اصولگراها پر کرده نوشته من اصول گرا هستم
هویت سیاسی منظورم
بهرامی هم مث روشنفکر نابود اینده نداره
روشنفکر حداقل تامرادیا توقعی ازش نداشتند چون ازش نااامید بودند و میدانستند نفوذی ندارد و حرفش خریدار ندارد و فقط تعصبی رای دادند اما طرفداران بهرامی فرق دارند منافع باید تامین بشه
هر کسی از مردم دور شد و تمام فکر و ذکرش این شد که چگونه مردم را فریب دهد تا به ذات و باطنش پی نبرند به سزای اعمالش خواهد رسید
ممکن است زمان بر باشد اما حتمیست
تاوان دردهای بیشمار مردم کهگیلویه را چه کسی خواهد داد؟
تاوان دردهای بیشمار مردم بویراحمد؟
به عنوان مثال مهدی روشنفکر یک دقیقه فکر نکرد که این مردم چگونه بدون اینکه توانایی خاصی. اشته باشد و هیچ توقعی ازش داشته باشند حمایت کردند؟
وقتی شخصی اهل تفکر نیست.
بهرامی نیز مستعد ...
موحد تکلیفش مشخص است
امر وز مردم کهگیلویه بر خلاف قبل از انقلاب از بویراحمد بهتر سیاست را میفهمند و مردم بویراحمد ولی حماسی ترند و هنوز درگیر حماسه. شاهنامهاند و مردم گچساران زودتر وارد فاز شهری و زندگی امروزی شدند و مدرنتر هستند اما در کهگیلویه ضعیفترین ادم سیاسی نماینده میشود در بویراحمد محافظهکار ترین و ناکارامدترین افراد مانند زارعی, بهرامی و روشنفکر نماینده میشوند و در گچساران تاجگر دونی نماینده میشود که بر خلاف مدرنیته هنوز به کدخدایی قدیم افتخار میکند و علی رغم عملکرد بسیار بهتر در حوزه اجرایی نسبت به دیگر نمایندگان استان با نگاه ارباب رعیتی به دیگران مینگرد و خود را برترین در همه زمینه ها میداند و انتظار دارد دیگران مطیع ایشان باشند.
یعنی در هر سه حوزه نمایندگانی خلاف خلق و خوی مردم انتخاب شدهاند.
روشنفکر از احساسات مردم و نتیجه تعصبات کورکورانه منطقهای و خود خواهی سه چهار نفر شورای اصول گراها بود که حاضر نبودن از این منطقه کسی پرچم دار شود.اگرچه آخر پذیرفتند که دیگر روشنفکر چون خودش را پیروز میدانست ترسید منافع شخصیش از بین رود نپذیرفت. اگرچه میدانست اگر یک جریان از وی حمایت کنند برای مردم و منافع مردم بسیار بهتر است.
بر عکس اصلاح طلبان بهترین پرچم دارشون مرحوم محمودیان از سادات محمودی بود و سال ۹۴ نیز بر حاج اغا رجایی اجماع کردند که تا نزدیک انتخابات تایید صلاحیت نشد و هشت سال نیز سید باقر موسوی بود که در زمان خودش تقریبا غیر بومی محسوب میشد
سایه تاجگردون بر سر بهرامیست بر سر زارعی هم بود
ولی تفاوتش با زمان روشنفکر در این بود که روشنفکر با زاکانی شریک شد تا تاجگردون حذف شود و با وجودی تاج حذف شد باز سایه تاج بر سر روشنفکر بود و دائما از نام تاجگردون ترس داشت چون نه تنها از نظر عملکرد و نفوذ قابل قیاس نبودند بلکه اسم تاجگردون یاداور بزرگترین /یک لر به برادرش برای منافع شخصی بود و این حرکت در تاریخ برای همیشه ثبت شد.
آیا تاریخ تامرادی و بویراحمدی چنین بوده است؟
نه اصلا
انتخاب اشتباه و جلودار اشتباهی
موحد که دیگه پیر هست و طبق قانون نمیتونه بیاید ولی این دوتا مجلس شورای اسلامی ره هست و تا اینها مثل موحد پیر بشن از لحاظ قانونی نتونند بیایند و گرنه خودشان همیشه قبول اند حتما تا آن موقع قانون تغییر می کند میروند عضو مجلس سنا
موحد تمام شد
تاجگردون مجدد پیروز می شود
بهرامی مانند روشنفکر حذف میشود
روشنفکر یا مجدد شکست سنگینی میخورد
یا با ایجاد انشقاق و چند دستگی در بویراحمد پیروز میشود و برای همیشه طایفه خود را بدنام و منزوی میکند به گونهای که ارزو میکنند کاش به سال ۹۴ برگردند تا وارد این مسیر جهنم وار نشوند.
زیرا از این به بعد دیگر تامرادیا نمیتوانند بگویند مجبور بودیم از این به بعد مقصر هر اشتباه و خطای و ناکارامدی روشنفکرند. بزرگان و عقلای تیرتاجیها عاقل بودند شعور بالایی داشتند از زارعی به دلایل بسیار فاصله گرفتند تا تاوان اشتباهات و خود رایی را نپردازند.
عقل سالم میگوید حتی برای یک وصلت ایلی و طایفهای بهترین دختر یا پسر را باید انتخاب کرد تا در طایفه دیگر برای طایفه آبرو جمع کند اما ازدواج یک دختر ضعیف و ادبار میتواند به تنهایی یک طایفه را در طایفه دیگر برای سالها بدنام کند.
روشنفکر وبژگی مثبتی جز بی خوابی و رفت امدهای بی فایده و حضور مستمر در فاتحه خوانیها نداشت.
لیدر شماره یک محمد بهرامی کسی نبود جز مهدی روشنفکر
محمد بهرامی باید حقوقش را با مهدی روشنفکر تقسیم کند زیرا با عملکرد بسیار ضعیف خودش باعث پیروزی بهرامی شد.