تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۳
کد مطلب : ۴۹۳۸۹۳
کبنا بررسی کرد؛
یادداشت ویژه کبنانیوز| نگاهی جامعهشناختی به حادثه اخیر بیمارستان شهید جلیل یاسوج / بازنمایی خشونت، چرخه توقفناپذیر خشونت را به دنبال دارد / تأخر فرهنگی یکی از عوامل اساسی چنین رفتارهایی است / صدا و سیمای مرکز استان و سایر دستگاههای فرهنگی همگی قصور دارند
۰
کبنا ؛حادثه اخیر در بخش اورژانس بیمارستان شهید جلیل یاسوج، فیلمبرداری از آن و پخش در فضای مجازی بار دیگر نشان داد هنوز مواجهه با برخی از پدیدههای اجتماعی را نیاموختهایم. چرا که چنین اقداماتی میتواند به زنجیرهای از خشونت، ناامنی و بازتولید دوباره خشونت منجر گردد.
به گزارش کبنا، اخیراً در بخش اورژانس بیمارستان شهید جلیل یاسوج حادثهای رخ داد؛ طی آن فردی که از قبل به دلیل ضربه چاقو در بیمارستان بستری و تحت مداوا بود، بهیکباره توسط چند نفر که اسلحه سرد در دست دارند مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. حالا مسئله اصلی این است که چرا عدهای که اصلاً از اصل ماجرا خبردار نیستند و نمیدانند چرا همچنین اتفاقی افتاده، از این حادثه فیلم گرفته و فضای جامعه را پُر میکنند که در این شهر ناامنی است؛ این در حالی است که از اصل ماجرا بیخبر هستند.
بر اساس اطلاعاتی که به این پایگاه خبری رسیده، ماجرا به این صورت بوده که شبهنگام، مادری با دختران و سایر فرزندان و اعضای خانواده در حین استراحت بود و فردی با زور وارد منزل شخصی آنها میشود که مصداق تجاوز به عنف است. سپس فرد متجاوز، اعضای خانواده و یکی از دختران این خانواده را مورد تهدید و ضربوجرح قرار میدهد و در ادامه آنها را با اسلحه گرم تهدید میکند و موجب رعب، ترس و وحشت در آنها میشود. در حین انجام این اقدام مجرمانه و خلاف قانون، آن فرد چاقو میخورد و راهی بیمارستان شهید جلیل یاسوج میشود.
در ادامه، افرادی هم شاید از روی غیرت در اقدامی تلافیجویانه و البته مجرمانه و خلاف قانون وارد بیمارستان شهید جلیل میشوند و کار آن فرد را تلافی میکنند. روشن است چنین اقدام تلافیجویانهای جرم است و نمیشود اقدام آنها را تأیید نمود. اما بالاخره هر کسی که خانوادهاش مورد تعرض واقع شود، از سر غیرت یا حس انتقام، ممکن است دست به چنین اقدامی بزند، اما بحث در اینجا رعایت قانون و پایبندی به آن است.
خبرنگار کبنا نیوز این قضیه را به شکل میدانی مورد بررسی قرار داد. از شب اتفاق با دادستان یاسوج ارتباط برقرار کرد و دادستان یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد که از بدو انتصابش تمام مسائل را میدانی دنبال میکند، همان شب و همان لحظات اولیه دستورات لازم را صادر کرد و تا صبح دادستان و بازپرس جوان و کارآمد شعبه 3 پرونده را موبهمو مورد بررسی و متهمان را اظهار و مورد بازپرسی قرار دادند به جهت اینکه این پرونده را خیلی سریع به نتیجه و متهمان و خطاکاران را به مجازات لازم برسانند.
روشن است که این موضوع باید از نظر قانونی پیگیری شود و بر اساس اطلاعاتی که به دست خبرنگار کبنا نیوز رسیده، در همان لحظه، پیگیریهای قانونی شروع شده است، اما ما میخواهیم به زاویه دیگری از این موضوع بپردازیم. همانطور که در بالا اشاره شد، در زمان رخدادن این حادثه، عدهای فیلمبرداری کرده و آن را در فضای مجازی منتشر میکنند. غافل از اینکه این اقدام آنها چه پیامدهای تلخ دیگری به دنبال خواهد داشت. معمولاً پس از چنین اقداماتی نوعی ناامنی روانی و همهمه در شهر ایجاد میشود و اینگونه القا میشود که این جامعه ناامن است و دیگر نمیتوان با همان احساس امنیت قبلی در اینجا زندگی کرد.
گوشیهای هوشمند و فضای مجازی امکانی در اختیار شهروندان قرار داده که بهصورت شفاف همه چیز را مدنظر قرار داده و بر روی اتفاقات اجتماعی و سیاسی جامعه نظارت داشته باشند. از این جنبه، گوشیهای هوشمند یک امتیاز محسوب میشوند. اما نکته غمانگیز ماجرا آنجاست که علیرغم ورود فضای مجازی به کشور بهعنوان جنبهای از فرهنگ مادی، هنوز فرهنگ استفاده درست از آنها وارد نشده است. در واقع علیرغم وجود فرهنگ مادی، هنوز فرهنگ معنوی استفاده از این ابزارها وارد جامعه نشده، بنابراین فضای مجازی که میتواند موجب آرامش و زندگی متمدنانه شود، بهراحتی آرامش شهر و حتی شاید یک استان و کشور را بر هم بزند. این پدیده را جامعهشناسان با عنوان تأخر فرهنگی موردمطالعه قرار میدهند.
از سوی دیگر، لازم است دو جنبه از واقعیت اجتماعی را از یکدیگر متمایز کنیم؛ زمانی که یک پدیده اتفاق میافتد، جنبه واقعی ماجرا رخداده، اما همین که این واقعه وارد فضای مجازی میشود، جنبه دیگری از حادثه رخ مینماید که به آن بازنمایی میگویند. اصولاً یک انطباق قطعی و صددرصدی بین واقعه و بازنمایی آن وجود ندارد.
در همین حادثه بیمارستان شهید جلیل، برخی از افراد بدون آن که از اصل ماجرا خبر داشته باشند، از همان واقعه ضرب و شتم فیلم گرفته و آن را سریعاً در فضای مجازی منتشر میکنند و یک حادثه واقعی را بهگونهای که خود میخواهند بازنمایی میکنند. اما باید پرسید مشکل کار کجاست؟ چرا نباید از هر حادثهای فیلم گرفت و منتشر کرد؟ پاسخ را اندیشمندان حوزه رسانه دههها پیش به چنین سؤالاتی دادهاند. چرا که وقتی از یک حادثه فیلم گرفته میشود و منتشر میگردد، اصل ماجرا و علت آن به فراموشی سپرده میشود و نوعی روایت از حادثه شکل میگیرد که ممکن است با اصل ماجرا فرسنگها فاصله داشته باشد. حالا در این حادثه، دیگرکسی نمیپرسد چرا چنین اتفاقی افتاده، بلکه اغلب افرادی که این فیلم را دیدهاند، نخستین مسئلهای که به ذهنشان خطور میکند، این است که این منطقه ناامن است و هر لحظه ممکن است به کادر درمان حمله شود. حال شهروندان رفتار خود را بر اساس این روایت، تنظیم میکنند، ترس و احساس ناامنی همهجا را فرامیگیرد و دیگرکسی به اطرافیان اعتماد نمیکند؛ دامنه اعتماد اجتماعی بهتدریج محدود شده و شهروندان بهجای اعتماد تعمیمیافته که مبنای یک جامعه است به همان اعتماد بین شخصی اکتفا میکنند و به همین راحتی ضرباتی اساسی به شیرازه یک جامعه وارد میشود.
ما نمیدانیم آنهایی که اقدام به فیلمبرداری کردهاند، از پیامد این اقدام خود اطلاع داشتهاند یا خیر؟ اما احتمال میدهیم بدون اطلاع از عواقب آن دست به چنین اقدامی زدهاند. روشن است که آموزش همگانی و عمومی دراینخصوص داده نشده است. صداوسیمای استان کهگیلویه و بویراحمد و حتی دیگر نهادهای فرهنگی، در چنین زمینهای فعالیت و آگاهیبخشی لازم را نکردهاند. برنامههای تکراری و کلیشهای که هیچگاه نتیجهای جز سرگرمی آنی و لحظهای ندارند، بخش زیادی از برنامههای صداوسیمای استان را به خود اختصاص داده است. کافی است یک تحلیل محتوا در مورد برنامههای این رسانه صورت گیرد تا مشخص شود سهم این برنامههای آموزشی از کل برنامههای آن چقدر است. این غفلت، فقط به صداوسیما محدود نمیشود و سایر دستگاههای فرهنگی استان نیز متهم هستند. تا حالا دیده نشده حتی برای اصحاب رسانه استان کارگاههای آموزشی در خصوص بازنمایی رسانهای برگزار شود؛ بنابراین شهروندان عادی جامعه هر کدام با گمان اینکه یک شهروند خبرنگار هستند، اقدام به فیلمبرداری از چنین اقداماتی میکنند و بدون اندیشیدن به عواقب آن، دست به انتشار گستردهاش میزنند. هر چند این اقدام محکوم است، اما به دلیل آنکه آموزشهای همگانی در استان صورت نگرفته، نمیتوان تنها آن فرد را محکوم کرد؛ بلکه به دلیل سطح پایین آموزش، این امر تبدیل به یک مسئله اجتماعی و عمومی در استان شده است.
این حادثه بهوضوح نشان میدهد که بازنمایی خشونت در فضای مجازی میتواند بهصورت زنجیرهای ادامه یابد. درگیری اولیه بین فرد مهاجم و اعضای خانواده، منجر به وقوع خشونتهای بیشتر در بیمارستان میشود. از طرفی بسیاری از افراد بدون داشتن اطلاعات کافی از زوایای پنهان ماجرا، به انتشار فیلم و گزارشها پرداخته و احساس ناامنی را در جامعه گسترش میدهند. این رفتار میتواند به ایجاد حس ترس و نگرانی در میان مردم منجر شود و اثرات منفی بر روحیه اجتماعی داشته باشد.
در چنین موقعیتهایی، مسئولیت اجتماعی مردم و مراجع قانونی بهشدت موردتوجه قرار میگیرد. شهروندان باید بهجای اقدام به انتقامجویی و خودسری، از نهادهای قانونی و دادگستری کمک بگیرند. نظریههای جامعهشناسی به ما میآموزند که مراجع قانونی باید بهعنوان مرجع حل اختلافات و تأمین امنیت اجتماعی عمل کنند و عدم اعتماد به این مراجع میتواند به افزایش رفتارهای خشونتآمیز منجر شود.
در اینجا به برخی از رفتارهای مناسب و مؤثر که میتواند از سوی مردم و فعالان مجازی اتخاذ شود، اشاره میشود:
1. آگاهی و اطلاعات دقیق
مردم و فعالان مجازی باید قبل از انتشار هرگونه اطلاعات، به تحقیق و بررسی دقیق بپردازند. آنها باید از منابع معتبر و قابلاعتماد اطلاعات کسب کنند و از انتشار شایعات و اطلاعات نادرست پرهیز کنند.
درک زوایای مختلف یک حادثه و تحلیل عمیق آن میتواند به جلوگیری از ایجاد احساس ناامنی و ترس در جامعه کمک کند.
2. ترویج فرهنگ گفتگو و حل مسالمتآمیز مشکلات
فعالان مجازی میتوانند با ترویج فرهنگ گفتگو و تبادل نظر، به حل مسالمتآمیز مشکلات و اختلافات کمک کنند. این امر میتواند به کاهش تنشها و خشونتها در جامعه منجر شود.
ارائه محتواهای آموزشی در زمینه مهارتهای حل مسئله و مدیریت تنش میتواند به افراد کمک کند تا بهجای واکنشهای خشونتآمیز، از روشهای منطقی و قانونی استفاده کنند.
در چنین شرایطی، رفتار مردم و فعالان مجازی میتواند نقش تعیینکنندهای در شکلدهی به وضعیت اجتماعی و روانی جامعه داشته باشد. با اتخاذ رفتارهای مسئولانه و آگاهانه، میتوان به کاهش تنشها و افزایش حس امنیت و همبستگی در جامعه کمک کرد. این اقدامات نهتنها به بهبود وضعیت کنونی کمک میکند، بلکه میتواند به ایجاد فرهنگی سالم و امن در آینده نیز منجر شود.
به گزارش کبنا، اخیراً در بخش اورژانس بیمارستان شهید جلیل یاسوج حادثهای رخ داد؛ طی آن فردی که از قبل به دلیل ضربه چاقو در بیمارستان بستری و تحت مداوا بود، بهیکباره توسط چند نفر که اسلحه سرد در دست دارند مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. حالا مسئله اصلی این است که چرا عدهای که اصلاً از اصل ماجرا خبردار نیستند و نمیدانند چرا همچنین اتفاقی افتاده، از این حادثه فیلم گرفته و فضای جامعه را پُر میکنند که در این شهر ناامنی است؛ این در حالی است که از اصل ماجرا بیخبر هستند.
بر اساس اطلاعاتی که به این پایگاه خبری رسیده، ماجرا به این صورت بوده که شبهنگام، مادری با دختران و سایر فرزندان و اعضای خانواده در حین استراحت بود و فردی با زور وارد منزل شخصی آنها میشود که مصداق تجاوز به عنف است. سپس فرد متجاوز، اعضای خانواده و یکی از دختران این خانواده را مورد تهدید و ضربوجرح قرار میدهد و در ادامه آنها را با اسلحه گرم تهدید میکند و موجب رعب، ترس و وحشت در آنها میشود. در حین انجام این اقدام مجرمانه و خلاف قانون، آن فرد چاقو میخورد و راهی بیمارستان شهید جلیل یاسوج میشود.
در ادامه، افرادی هم شاید از روی غیرت در اقدامی تلافیجویانه و البته مجرمانه و خلاف قانون وارد بیمارستان شهید جلیل میشوند و کار آن فرد را تلافی میکنند. روشن است چنین اقدام تلافیجویانهای جرم است و نمیشود اقدام آنها را تأیید نمود. اما بالاخره هر کسی که خانوادهاش مورد تعرض واقع شود، از سر غیرت یا حس انتقام، ممکن است دست به چنین اقدامی بزند، اما بحث در اینجا رعایت قانون و پایبندی به آن است.
خبرنگار کبنا نیوز این قضیه را به شکل میدانی مورد بررسی قرار داد. از شب اتفاق با دادستان یاسوج ارتباط برقرار کرد و دادستان یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد که از بدو انتصابش تمام مسائل را میدانی دنبال میکند، همان شب و همان لحظات اولیه دستورات لازم را صادر کرد و تا صبح دادستان و بازپرس جوان و کارآمد شعبه 3 پرونده را موبهمو مورد بررسی و متهمان را اظهار و مورد بازپرسی قرار دادند به جهت اینکه این پرونده را خیلی سریع به نتیجه و متهمان و خطاکاران را به مجازات لازم برسانند.
روشن است که این موضوع باید از نظر قانونی پیگیری شود و بر اساس اطلاعاتی که به دست خبرنگار کبنا نیوز رسیده، در همان لحظه، پیگیریهای قانونی شروع شده است، اما ما میخواهیم به زاویه دیگری از این موضوع بپردازیم. همانطور که در بالا اشاره شد، در زمان رخدادن این حادثه، عدهای فیلمبرداری کرده و آن را در فضای مجازی منتشر میکنند. غافل از اینکه این اقدام آنها چه پیامدهای تلخ دیگری به دنبال خواهد داشت. معمولاً پس از چنین اقداماتی نوعی ناامنی روانی و همهمه در شهر ایجاد میشود و اینگونه القا میشود که این جامعه ناامن است و دیگر نمیتوان با همان احساس امنیت قبلی در اینجا زندگی کرد.
گوشیهای هوشمند و فضای مجازی امکانی در اختیار شهروندان قرار داده که بهصورت شفاف همه چیز را مدنظر قرار داده و بر روی اتفاقات اجتماعی و سیاسی جامعه نظارت داشته باشند. از این جنبه، گوشیهای هوشمند یک امتیاز محسوب میشوند. اما نکته غمانگیز ماجرا آنجاست که علیرغم ورود فضای مجازی به کشور بهعنوان جنبهای از فرهنگ مادی، هنوز فرهنگ استفاده درست از آنها وارد نشده است. در واقع علیرغم وجود فرهنگ مادی، هنوز فرهنگ معنوی استفاده از این ابزارها وارد جامعه نشده، بنابراین فضای مجازی که میتواند موجب آرامش و زندگی متمدنانه شود، بهراحتی آرامش شهر و حتی شاید یک استان و کشور را بر هم بزند. این پدیده را جامعهشناسان با عنوان تأخر فرهنگی موردمطالعه قرار میدهند.
از سوی دیگر، لازم است دو جنبه از واقعیت اجتماعی را از یکدیگر متمایز کنیم؛ زمانی که یک پدیده اتفاق میافتد، جنبه واقعی ماجرا رخداده، اما همین که این واقعه وارد فضای مجازی میشود، جنبه دیگری از حادثه رخ مینماید که به آن بازنمایی میگویند. اصولاً یک انطباق قطعی و صددرصدی بین واقعه و بازنمایی آن وجود ندارد.
در همین حادثه بیمارستان شهید جلیل، برخی از افراد بدون آن که از اصل ماجرا خبر داشته باشند، از همان واقعه ضرب و شتم فیلم گرفته و آن را سریعاً در فضای مجازی منتشر میکنند و یک حادثه واقعی را بهگونهای که خود میخواهند بازنمایی میکنند. اما باید پرسید مشکل کار کجاست؟ چرا نباید از هر حادثهای فیلم گرفت و منتشر کرد؟ پاسخ را اندیشمندان حوزه رسانه دههها پیش به چنین سؤالاتی دادهاند. چرا که وقتی از یک حادثه فیلم گرفته میشود و منتشر میگردد، اصل ماجرا و علت آن به فراموشی سپرده میشود و نوعی روایت از حادثه شکل میگیرد که ممکن است با اصل ماجرا فرسنگها فاصله داشته باشد. حالا در این حادثه، دیگرکسی نمیپرسد چرا چنین اتفاقی افتاده، بلکه اغلب افرادی که این فیلم را دیدهاند، نخستین مسئلهای که به ذهنشان خطور میکند، این است که این منطقه ناامن است و هر لحظه ممکن است به کادر درمان حمله شود. حال شهروندان رفتار خود را بر اساس این روایت، تنظیم میکنند، ترس و احساس ناامنی همهجا را فرامیگیرد و دیگرکسی به اطرافیان اعتماد نمیکند؛ دامنه اعتماد اجتماعی بهتدریج محدود شده و شهروندان بهجای اعتماد تعمیمیافته که مبنای یک جامعه است به همان اعتماد بین شخصی اکتفا میکنند و به همین راحتی ضرباتی اساسی به شیرازه یک جامعه وارد میشود.
ما نمیدانیم آنهایی که اقدام به فیلمبرداری کردهاند، از پیامد این اقدام خود اطلاع داشتهاند یا خیر؟ اما احتمال میدهیم بدون اطلاع از عواقب آن دست به چنین اقدامی زدهاند. روشن است که آموزش همگانی و عمومی دراینخصوص داده نشده است. صداوسیمای استان کهگیلویه و بویراحمد و حتی دیگر نهادهای فرهنگی، در چنین زمینهای فعالیت و آگاهیبخشی لازم را نکردهاند. برنامههای تکراری و کلیشهای که هیچگاه نتیجهای جز سرگرمی آنی و لحظهای ندارند، بخش زیادی از برنامههای صداوسیمای استان را به خود اختصاص داده است. کافی است یک تحلیل محتوا در مورد برنامههای این رسانه صورت گیرد تا مشخص شود سهم این برنامههای آموزشی از کل برنامههای آن چقدر است. این غفلت، فقط به صداوسیما محدود نمیشود و سایر دستگاههای فرهنگی استان نیز متهم هستند. تا حالا دیده نشده حتی برای اصحاب رسانه استان کارگاههای آموزشی در خصوص بازنمایی رسانهای برگزار شود؛ بنابراین شهروندان عادی جامعه هر کدام با گمان اینکه یک شهروند خبرنگار هستند، اقدام به فیلمبرداری از چنین اقداماتی میکنند و بدون اندیشیدن به عواقب آن، دست به انتشار گستردهاش میزنند. هر چند این اقدام محکوم است، اما به دلیل آنکه آموزشهای همگانی در استان صورت نگرفته، نمیتوان تنها آن فرد را محکوم کرد؛ بلکه به دلیل سطح پایین آموزش، این امر تبدیل به یک مسئله اجتماعی و عمومی در استان شده است.
این حادثه بهوضوح نشان میدهد که بازنمایی خشونت در فضای مجازی میتواند بهصورت زنجیرهای ادامه یابد. درگیری اولیه بین فرد مهاجم و اعضای خانواده، منجر به وقوع خشونتهای بیشتر در بیمارستان میشود. از طرفی بسیاری از افراد بدون داشتن اطلاعات کافی از زوایای پنهان ماجرا، به انتشار فیلم و گزارشها پرداخته و احساس ناامنی را در جامعه گسترش میدهند. این رفتار میتواند به ایجاد حس ترس و نگرانی در میان مردم منجر شود و اثرات منفی بر روحیه اجتماعی داشته باشد.
در چنین موقعیتهایی، مسئولیت اجتماعی مردم و مراجع قانونی بهشدت موردتوجه قرار میگیرد. شهروندان باید بهجای اقدام به انتقامجویی و خودسری، از نهادهای قانونی و دادگستری کمک بگیرند. نظریههای جامعهشناسی به ما میآموزند که مراجع قانونی باید بهعنوان مرجع حل اختلافات و تأمین امنیت اجتماعی عمل کنند و عدم اعتماد به این مراجع میتواند به افزایش رفتارهای خشونتآمیز منجر شود.
در اینجا به برخی از رفتارهای مناسب و مؤثر که میتواند از سوی مردم و فعالان مجازی اتخاذ شود، اشاره میشود:
1. آگاهی و اطلاعات دقیق
مردم و فعالان مجازی باید قبل از انتشار هرگونه اطلاعات، به تحقیق و بررسی دقیق بپردازند. آنها باید از منابع معتبر و قابلاعتماد اطلاعات کسب کنند و از انتشار شایعات و اطلاعات نادرست پرهیز کنند.
درک زوایای مختلف یک حادثه و تحلیل عمیق آن میتواند به جلوگیری از ایجاد احساس ناامنی و ترس در جامعه کمک کند.
2. ترویج فرهنگ گفتگو و حل مسالمتآمیز مشکلات
فعالان مجازی میتوانند با ترویج فرهنگ گفتگو و تبادل نظر، به حل مسالمتآمیز مشکلات و اختلافات کمک کنند. این امر میتواند به کاهش تنشها و خشونتها در جامعه منجر شود.
ارائه محتواهای آموزشی در زمینه مهارتهای حل مسئله و مدیریت تنش میتواند به افراد کمک کند تا بهجای واکنشهای خشونتآمیز، از روشهای منطقی و قانونی استفاده کنند.
در چنین شرایطی، رفتار مردم و فعالان مجازی میتواند نقش تعیینکنندهای در شکلدهی به وضعیت اجتماعی و روانی جامعه داشته باشد. با اتخاذ رفتارهای مسئولانه و آگاهانه، میتوان به کاهش تنشها و افزایش حس امنیت و همبستگی در جامعه کمک کرد. این اقدامات نهتنها به بهبود وضعیت کنونی کمک میکند، بلکه میتواند به ایجاد فرهنگی سالم و امن در آینده نیز منجر شود.