تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۹
کد مطلب : ۴۷۷۱۴۱
یادداشت ارسالی
اصلاحطلبان کهگیلویه و بویراحمد روی پورمحمدی اجماع کنند
۵
کبنا ؛
هر چند پزشکیان نماینده اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری است، اما احتمال رأیآوری او چندان زیاد نیست؛ او موج نیز نمیتواند ایجاد کند. در این شرایط اجماع بر روی پورمحمدی بهعنوان نامزد میانهرو، عقلانیتر به نظر میرسد. اصلاحطلبان چنانچه بخواهند پیروز شوند، باید پورمحمدی را بهعنوان نامزد اصلی خود معرفی کنند.
یادداشت ارسالی؛ اوایل دهه نود که بسیاری از اصلاحطلبان ازمشارکت در انتخابات ناامید شده بودند، با حضور حسن روحانی در انتخابات، شاهد گرایش دوباره به صندوق آرای وزارت کشور بودیم. در حالی که دقیقا دو سال پیش از آن در انتخابات مجلس، بسیاری از شهروندان سرخورده، انتخابات را تحریم کرده بودند. دو هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، صادق زیباکلام که هماکنون در زندان به سر میبرد، با حضور در فیلم تبلیغاتی حسن روحانی گفت هیچ راهی بهجز همین صندوق وزارت کشور نیست. همین سخنان و حمایت افرادی همچون مرحوم رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، باعث شد روحانی که شانس چندانی نداشت، در همان مرحله نخست، پیروز انتخابات شود. دور از انتظار نبود که در سال ۱۳۹۶ با آرای بیشتری دوباره به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود. اما از روز پس از دور دوم ریاست جمهوریاش، ناکارآمدیها نمایان شدند. واضح است که بخش زیادی از این ناکارآمدی ناشی از کارشکنی رقبا و دولت در سایه بود. دولت دوم روحانی آنقدر بد عمل کرد که بسیاری از تحولطلبان عطای حمایت از روحانی را به لقای آن بخشیدند.
در همان سالها دو بار شاهد ناآرامیهای گسترده در کشور بودیم. دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ تکلیف اصلاحطلبان را روشن کرد. نتیجه این تحولات نیز خود را در خردادماه ۱۴۰۰ نشان داد که رأی نامزد اصلاحطلب ریاست جمهوری، از آرای باطله نیز کمتر شد.
حتی برخی از تحولطلبان از یکدست شدن حاکمیت و برخی دیگر نیز از یک دولت نظامی حمایت میکردند. تنها عدهای اندک عبدالناصر همتی را شایسته حمایت میدیدند. به هر حال انتخابات برگزار شد و سید ابراهیم رئیسی که در سال ۹۶ از روحانی شکست خورده بود، اینبار در نبود یک اصلاحطلب سرشناس و البته کاهش مشارکت سیاسی، پیروز انتخابات شد. هر چند برخی دولت رئیسی را تکدورهای میدیدند، اما در سال سوم ریاست جمهوریاش بر اثر حادثهای، بالگرد او سقوط کرد و به تعبیر رهبر انقلاب، با «مرگ شهادتگونه» او، دولت سیزدهم نیز پایان یافت.
در سه سال گذشته، بخشی از اصلاحطلبان به استراتژی اصلاحات جامعهمحور روی آوردند و جامعهمحوری را مهمتر از دولتمحوری عنوان کردند. بااینحال بخشی دیگر در سودای دوباره دولت اصلاحطلب فعالیتهای خود را شروع کرده بودند. همین همتی در فضای مجازی نقدهای بعضا بیاثری نسبت به دولت انجام میداد که نمیتوانست توجه چندانی برانگیزد.
هر چند عدهای نیز اصلاحات را تمامشده میدیدند، اما به دلیل تغییرات گسترده در بخش مدیران میانی، اصلاحطلبان و میانهروها تقریبا از تمامی بخشهای قدرت حذف شدند. همین بود که باز هم فکر دولت اصلاحطلب و میانهرو رشد کرد و چندین اصلاحطلب در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شدند. اما در نهایت مسعود پزشکیان بهعنوان نامزد اصلاحطلب و مصطفی پورمحمدی بهعنوان نامزد میانهرو تأیید صلاحیت شدند.
چهار اصولگرا که سنتی، مدرن و بنیادگرا هستند نیز در این رقابت حضور دارند. البته بهطور کلی تفاوت چندانی بین نامزدهای اصولگرا وجود ندارد. بهجز میزان جاهطلبی که در محمدباقر قالیباف بیشتر از بقیه دیده میشود. گویا برای قالیباف، طرح و برنامه چندان مهم نیست. مهم پیروزی و کسب جایگاه ریاست جمهوری است. همین جاهطلبی است که نمود آن را در برنامههای متعدد او در رقابتهای مختلف انتخاباتی میتوان دید.
در زمان نگارش این تحلیل، شانس اصولگرایان برای پیروزی بیشتر است. طبق اصل حاکم بر انتخابات در ایران، «هر چه میزان مشارکت کمتر باشد، احتمال پیروزی اصولگرایان بیشتر است»، در حال حاضر موجی برای مشارکت سیاسی شکل نگرفته، بنابراین شانس اصلاحطلبان چندان زیاد نیست.
حال در این شرایط چه باید کرد؟ در سال ۱۳۹۲ محمدرضا عارف بهعنوان نماینده اصلاحات، چون در قد و قامت یک رئیس جمهور نبود، به نفع حسن روحانی انصراف داد. شرایط امروز نیز بیشباهت به همان دوره نیست. پزشکیان هر چند نماینده اصلاحطلبان است، اما از بسیاری از ویژگیهای یک رئیس جمهور برخوردار نیست. پزشکیان کنترل چندانی روی خشم و عصبانیت خود ندارد و زود از کوره درمیرود. هر چند نزدیک به ۷۰ سال سن دارد، اما تجربه و سابقه چندانی در فعالیتهای سیاسی کلان ندارد. پزشکیان توانایی تعامل با بخشهای تندرو اصولگرا را ندارد و احتمالا با کارشکنیهای بسیار بیشتری نسبت به روحانی روبهرو خواهد شد و در صورت پیروزی در کمتر از شش ماه، حمایت اصلاحطلبان را نیز از دست خواهد داد. از طرف دیگر، او آمادگی چندانی برای انتخابات پیش رو ندارد، بهنظر میرسد اگر حادثه بالگرد رخ نمیداد شاید اصلا برای ریاست جمهوری خیز برنمیداشت. عدم آمادگی لازم، نداشتن برنامه منسجم، نبود تیم قوی و مخالفت بسیار زیاد رقبای در سایه با او، باعث میشود شانس چندانی برای پیروزی او نتوان تصور کرد و در صورت پیروزی نیز عملا کار چندانی از او برنمیآید.
اگر پزشکیان در این انتخابات شکست بخورد، اصلاحات بهطور کامل شکست خواهد خورد و برای سالها و شاید هم برای همیشه به حاشیه رانده میشود. اگر پزشکیان پیروز هم شود، به دلیل قدرت محدودی که خواهد داشت، اصلاحات با سرعت کمتری باز هم شکست خواهد خورد. اصلاحطلبان نیز حمایت خود را از پزشکیان پس میگیرند و دور از انتظار نیست که هشتگ «از رأی به پزشکیان پشیمانیم» ترند شود.
در این شرایط باید به نامزد میانهروتر رجوع کرد. مصطفی پورمحمدی سیاستمدار میانهروکه وزیر دادگستری دولت روحانی نیز بود، از بسیاری جهات شبیه به همان اصلاحطبان است. در واقع نمونه دیگری از حسن روحانی و مرحوم هاشمی رفسنجانی است. شاید نتوان پورمحمدی را اصلاحطلب نامید، اما ایدههای اصلاحطلبان با ریاست جمهوری پورمحمدی احتمال بیشتری برای تحقق دارند.
پورمحمدی تجربه و سابقه بسیار بیشتری نسبت به پزشکیان دارد. میزان تسلط او بر تاریخ کشور و مهارتی که در مذاکره و گفتوگو دارد، او را تبدیل به گزینه مناسبتری برای این روزهای ایران کرده است. واضح است که در حالت عادی، پورمحمدی اولویت چندم اصلاحطلبان نیز نخواهد بود، اما در شرایط کنونی بهترین گزینه است. استراتژی درست از دل تحلیل درست شرایط به دست میآید. در این شرایط، تنها میتوان روی پورمحمدی اجماع کرد. بدیهی است که در صورت حضور پزشکیان، پورمحمدی نیز شکست خواهد خورد.
پیشنهاد میشود اصلاحطلبان و تحولخواهان کهگیلویه و بویراحمد روی پورمحمدی اجماع کنند. دوپارگیای که هماکنون در کهگیلویه و بویراحمد دیده میشود، حتماً شکست اصلاحطلبان را به دنبال خواهد داشت. حالا که نمایندگان بویراحمد و گچساران و باشت هر دو از اصلاحطلبان هستند، در صورت پیروزی یک دولت اصلاحطلب، فضای بیشتری برای فعالیت برای استان خواهند داشت. روشن است که در شرایط کنونی، احتمال پیروزی اصلاحطلبان زیاد نیست. فرصت چندانی برای اجماع بر روی پورمحمدی باقی نمانده است. پزشکیان باید هر چه زودتر به نفع پورمحمدی انصراف دهد.
یادداشت ارسالی؛ اوایل دهه نود که بسیاری از اصلاحطلبان ازمشارکت در انتخابات ناامید شده بودند، با حضور حسن روحانی در انتخابات، شاهد گرایش دوباره به صندوق آرای وزارت کشور بودیم. در حالی که دقیقا دو سال پیش از آن در انتخابات مجلس، بسیاری از شهروندان سرخورده، انتخابات را تحریم کرده بودند. دو هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، صادق زیباکلام که هماکنون در زندان به سر میبرد، با حضور در فیلم تبلیغاتی حسن روحانی گفت هیچ راهی بهجز همین صندوق وزارت کشور نیست. همین سخنان و حمایت افرادی همچون مرحوم رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، باعث شد روحانی که شانس چندانی نداشت، در همان مرحله نخست، پیروز انتخابات شود. دور از انتظار نبود که در سال ۱۳۹۶ با آرای بیشتری دوباره به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود. اما از روز پس از دور دوم ریاست جمهوریاش، ناکارآمدیها نمایان شدند. واضح است که بخش زیادی از این ناکارآمدی ناشی از کارشکنی رقبا و دولت در سایه بود. دولت دوم روحانی آنقدر بد عمل کرد که بسیاری از تحولطلبان عطای حمایت از روحانی را به لقای آن بخشیدند.
در همان سالها دو بار شاهد ناآرامیهای گسترده در کشور بودیم. دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ تکلیف اصلاحطلبان را روشن کرد. نتیجه این تحولات نیز خود را در خردادماه ۱۴۰۰ نشان داد که رأی نامزد اصلاحطلب ریاست جمهوری، از آرای باطله نیز کمتر شد.
حتی برخی از تحولطلبان از یکدست شدن حاکمیت و برخی دیگر نیز از یک دولت نظامی حمایت میکردند. تنها عدهای اندک عبدالناصر همتی را شایسته حمایت میدیدند. به هر حال انتخابات برگزار شد و سید ابراهیم رئیسی که در سال ۹۶ از روحانی شکست خورده بود، اینبار در نبود یک اصلاحطلب سرشناس و البته کاهش مشارکت سیاسی، پیروز انتخابات شد. هر چند برخی دولت رئیسی را تکدورهای میدیدند، اما در سال سوم ریاست جمهوریاش بر اثر حادثهای، بالگرد او سقوط کرد و به تعبیر رهبر انقلاب، با «مرگ شهادتگونه» او، دولت سیزدهم نیز پایان یافت.
در سه سال گذشته، بخشی از اصلاحطلبان به استراتژی اصلاحات جامعهمحور روی آوردند و جامعهمحوری را مهمتر از دولتمحوری عنوان کردند. بااینحال بخشی دیگر در سودای دوباره دولت اصلاحطلب فعالیتهای خود را شروع کرده بودند. همین همتی در فضای مجازی نقدهای بعضا بیاثری نسبت به دولت انجام میداد که نمیتوانست توجه چندانی برانگیزد.
هر چند عدهای نیز اصلاحات را تمامشده میدیدند، اما به دلیل تغییرات گسترده در بخش مدیران میانی، اصلاحطلبان و میانهروها تقریبا از تمامی بخشهای قدرت حذف شدند. همین بود که باز هم فکر دولت اصلاحطلب و میانهرو رشد کرد و چندین اصلاحطلب در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شدند. اما در نهایت مسعود پزشکیان بهعنوان نامزد اصلاحطلب و مصطفی پورمحمدی بهعنوان نامزد میانهرو تأیید صلاحیت شدند.
چهار اصولگرا که سنتی، مدرن و بنیادگرا هستند نیز در این رقابت حضور دارند. البته بهطور کلی تفاوت چندانی بین نامزدهای اصولگرا وجود ندارد. بهجز میزان جاهطلبی که در محمدباقر قالیباف بیشتر از بقیه دیده میشود. گویا برای قالیباف، طرح و برنامه چندان مهم نیست. مهم پیروزی و کسب جایگاه ریاست جمهوری است. همین جاهطلبی است که نمود آن را در برنامههای متعدد او در رقابتهای مختلف انتخاباتی میتوان دید.
در زمان نگارش این تحلیل، شانس اصولگرایان برای پیروزی بیشتر است. طبق اصل حاکم بر انتخابات در ایران، «هر چه میزان مشارکت کمتر باشد، احتمال پیروزی اصولگرایان بیشتر است»، در حال حاضر موجی برای مشارکت سیاسی شکل نگرفته، بنابراین شانس اصلاحطلبان چندان زیاد نیست.
حال در این شرایط چه باید کرد؟ در سال ۱۳۹۲ محمدرضا عارف بهعنوان نماینده اصلاحات، چون در قد و قامت یک رئیس جمهور نبود، به نفع حسن روحانی انصراف داد. شرایط امروز نیز بیشباهت به همان دوره نیست. پزشکیان هر چند نماینده اصلاحطلبان است، اما از بسیاری از ویژگیهای یک رئیس جمهور برخوردار نیست. پزشکیان کنترل چندانی روی خشم و عصبانیت خود ندارد و زود از کوره درمیرود. هر چند نزدیک به ۷۰ سال سن دارد، اما تجربه و سابقه چندانی در فعالیتهای سیاسی کلان ندارد. پزشکیان توانایی تعامل با بخشهای تندرو اصولگرا را ندارد و احتمالا با کارشکنیهای بسیار بیشتری نسبت به روحانی روبهرو خواهد شد و در صورت پیروزی در کمتر از شش ماه، حمایت اصلاحطلبان را نیز از دست خواهد داد. از طرف دیگر، او آمادگی چندانی برای انتخابات پیش رو ندارد، بهنظر میرسد اگر حادثه بالگرد رخ نمیداد شاید اصلا برای ریاست جمهوری خیز برنمیداشت. عدم آمادگی لازم، نداشتن برنامه منسجم، نبود تیم قوی و مخالفت بسیار زیاد رقبای در سایه با او، باعث میشود شانس چندانی برای پیروزی او نتوان تصور کرد و در صورت پیروزی نیز عملا کار چندانی از او برنمیآید.
اگر پزشکیان در این انتخابات شکست بخورد، اصلاحات بهطور کامل شکست خواهد خورد و برای سالها و شاید هم برای همیشه به حاشیه رانده میشود. اگر پزشکیان پیروز هم شود، به دلیل قدرت محدودی که خواهد داشت، اصلاحات با سرعت کمتری باز هم شکست خواهد خورد. اصلاحطلبان نیز حمایت خود را از پزشکیان پس میگیرند و دور از انتظار نیست که هشتگ «از رأی به پزشکیان پشیمانیم» ترند شود.
در این شرایط باید به نامزد میانهروتر رجوع کرد. مصطفی پورمحمدی سیاستمدار میانهروکه وزیر دادگستری دولت روحانی نیز بود، از بسیاری جهات شبیه به همان اصلاحطبان است. در واقع نمونه دیگری از حسن روحانی و مرحوم هاشمی رفسنجانی است. شاید نتوان پورمحمدی را اصلاحطلب نامید، اما ایدههای اصلاحطلبان با ریاست جمهوری پورمحمدی احتمال بیشتری برای تحقق دارند.
پورمحمدی تجربه و سابقه بسیار بیشتری نسبت به پزشکیان دارد. میزان تسلط او بر تاریخ کشور و مهارتی که در مذاکره و گفتوگو دارد، او را تبدیل به گزینه مناسبتری برای این روزهای ایران کرده است. واضح است که در حالت عادی، پورمحمدی اولویت چندم اصلاحطلبان نیز نخواهد بود، اما در شرایط کنونی بهترین گزینه است. استراتژی درست از دل تحلیل درست شرایط به دست میآید. در این شرایط، تنها میتوان روی پورمحمدی اجماع کرد. بدیهی است که در صورت حضور پزشکیان، پورمحمدی نیز شکست خواهد خورد.
پیشنهاد میشود اصلاحطلبان و تحولخواهان کهگیلویه و بویراحمد روی پورمحمدی اجماع کنند. دوپارگیای که هماکنون در کهگیلویه و بویراحمد دیده میشود، حتماً شکست اصلاحطلبان را به دنبال خواهد داشت. حالا که نمایندگان بویراحمد و گچساران و باشت هر دو از اصلاحطلبان هستند، در صورت پیروزی یک دولت اصلاحطلب، فضای بیشتری برای فعالیت برای استان خواهند داشت. روشن است که در شرایط کنونی، احتمال پیروزی اصلاحطلبان زیاد نیست. فرصت چندانی برای اجماع بر روی پورمحمدی باقی نمانده است. پزشکیان باید هر چه زودتر به نفع پورمحمدی انصراف دهد.
تمام 5نفر نماینده اصولگرایان از پزشکیان میترسند
این چه برداشتی است که تو داری
خودت اصولگرا هستی