تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۲۲
کد مطلب : ۴۶۴۲۱۳
پرونده ویژه برای فردا؛
اپیدمی هلدینگ گرایی در کهگیلویه و بویراحمد؛ خیزش برای فتح شرکت های دولتی که منشا حیف و میل و دریافت حقوق های نجومی است!/ این شماره ایروان مسعودی اصل (بخش 6)
۵
کبنا ؛مقدمه: این نوشتار در چندین شماره ترتیب داده شده و در ابتدا با ذکر پیشینه، ریشه ها و علل و عوامل شکل گیری پدیده هلدینگ گرایی در استان پرداخته و کلیه کسانی که مستقیم و غیرمستقیم در پیدایش این امر دخیل بوده (از جمله سید کامل تقوی نژاد، غلامرضا پناه، عدل هاشمی پور، حاجی محمد موحد، محمدعلی وکیلی، غلامرضا تاجگردون، ایروان مسعودی اصل، محمد بهرامی، غلام محمد زارعی، نادر منتظریان، مهدی روشنفکر، فرهاد باقرپور و...) و مسبب و عامل منفی توسعه آن بوده و مرکز نشینان استان محسوب می شوند، به همراه سوابق هلدینگی و افعال و اعمال ترویج این اپیدمی با رویکرد نوچه گرایی و نوچه پروری واکاوی شده و در انتها به تحلیل امکانی و آثاری عدم انتفاع آنها در توسعه عمومی استان پرداخته خواهد شد و افکار عمومی را به عنوان مدعی و هم داور در مطالبه ی پرسش هایی از این دست که این افراد چه سهمی در توسعه استان و کارهای عام المنفعه داشته اند و چه نقش منفی در رشد اقوام سالاری و فامیل گرایی در استفاده از منافع فردی و بعضا سیاسیِ شرکت های دولتی داشته اند و... به نظاره خواهد نشست. لذا شایسته است این یادداشت چند قسمتی، به دقت خوانش شده تا در پایان به داوری درست و ضرورت آن در نقدِ مروجان بیماری همه گیر هلدینگ گرایی در استان پی برد.
در ادامه شمارههای قبل که به برخی افراد (سید کامل تقوی نژاد، غلامرضا پناه و ...) پرداخته شد و تا حدودی برخی از فعالیت های هلدینگی و خدمات طایفه ای و منطقه ای و منفعت گرایی های فامیلی و خانوادگی آنها عاری از توجه به منافع عمومی استان و صرفا منفعت گرایی خصوصی و فامیلی آنها مورد توجه قرار گرفت. در این شماره نوبت به دکتر ایروان مسعودی اصل رسیده است که مورد تاکید و توصیه جدی بسیاری از مخاطبان پایگاه خبری تحلیلی کبنا نیوز بوده و همواره علاوه بر ارائه اطلاعات درخور، نسبت به انتشار شماره و یا شماره های ویژه این شخص، سماجت و جدیت داشته و انتظار شفاف سازی و اطلاع رسانی و رسالت خبری در این باره را داشته اند.
ایروان مسعودی اصل قهرمان نوظهور عرصه هلدینگگرایی و شرکت های دولتی در کهگیلویه و بویراحمد است که اگرچه دیر به این عرصه وارد شده است، اما به نسبت توانسته است برای اقارب و بستگان خود در این حوزه بسیار خوش بدرخشد. هلدینگ گرایی افراطی وی با شروع دولت ابراهیم رئیسی و البته با تصدی مسئولیت های وی در سازمان بازرسی کل کشور (مدیرکل امور بهداشت و درمان سازمان بازرسی کل کشور و معاونت فرهنگی سازمان بازرسی کل کشور) در دو سال اخیر آغاز شده است و همچنان این مسیر ادامه دارد که این قسمت از فعالیت های وی در شماره بعدی منتشر خواهد شد و فعلا در این شماره سوابق قبلی مسئولیت ها و فعالیت ها و همکاری طایفه ای و فامیلی وی مورد نظر قرار خواهند گرفت.
آغاز حرکت های ایروان مسعودی اصل با همراهی و نزدیکی با احمد توکلی که هم اکنون ریاست سازمان مردم نهاد دیدبان شفافیت و عدالت که اصطلاحا برای مبارزه با فساد و شفافیت سازی برای مبارزه با این مقوله مزمن و بیمار سیستم اداری و اقتصادی کشور و منع و نهی از اقوام سالاری و فامیل گرایی و ادعای حمایت از شایسته سالاری بنیان نهاده شده، بوده است. در دورن مسئولیت احمد توکلی، ایروان مسعودی اصل به مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی رفت و مدتی مورد حمایت جدی وی قرار گرفت و به فراخور در این مرکز رشد کرد که در ادامه سیر این رشد و جدایی از توکلی و گرایش به لاریجانی را بررسی خواهیم کرد.
مسعودی اصل، همزمان با حضور و استقرار در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، در کمیته امداد کشور مسئولتی بر عهده گرفت. وی چند صباحی مدیرکل امور مجلس کمیته امداد کشور را بر عهده داشت و پس از آن به معاونت دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی کشور رفت. در این دو دوره مسئولیت وی، فعالیت عمومی و عام المنفعه برای خدمت به مردم استان کهگیلویه و بویراحمد دیده نشد و صرفا تا حدودی فعالیت هایی برای رشد و ارتقا و تصدی مسئولیت هایی برای برخی از اقارب و بستگان خود در واحدهای استانی تابعه کمیته امداد و دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج دیده می شود که موجب حمایت و پشتیبانی آنها می شده است.
وی همزمان با دوره های هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی که احمد توکلی ریاست مرکز پژوهش های مجلس را بر عهده داشت، به فراخور معاون و یا قائم مقام مرکز پژوهش های مجلس بود و با توجه به مشغله های سیاسی دکتر توکلی، عملا ریاست این مرکز با ایروان مسعودی اصل بوده و همه امور به دست ایشان بود. آرایش نیروهای این مرکز و جذب نیرو برای مرکز پژوهش ها در اختیار وی بود و حتی جهت دهی به سیاست های این مرکز علمی و پژوهشی با نظر و مدیریت وی بوده است. به عنوان مثال با توجه به ظرفیت های این مرکز و اثرات آن بر تصمیمات مجلس، طرح ها و برنامه های بسیاری می توانست تهیه و تدارک دیده می شد که برای استان محروم کهگیلویه و بویراحمد و سایر مناطق کارگشا باشد و یا حتی می توانست با برنامه ها و اعلام نظرهایی مانع از انجام برخی از پروژه های سدسازی که برای استان ضرر دارند می شد.
نمونه فعالیت های مرکز پژوهش های مجلس که به تازگی توانسته است مانعی برای پیشرفت استان باشد، گزارش این مرکز در اردیبهشت ماه جهت ممانعت از سد آبریز بوده است. البته این گزارش در دوارن فعلی که مسعودی اصل مسئولیتی در مرکز پژوهش ها ندارد، تهیه شده است. اما در باب سدهایی مهمی که مورد اعتراض مردم اقصا نقاط استان هستند و از به یغما رفتن آب های استان در عین احتیاج، همواره گلایه دارند، مسئولیت های جدی متوجه مسعودی اصل است، زیرا درباره بعضی از این سدها، آغاز طرح موضوع و شروع آنها و آغاز طرح های مطالعاتی و تصویب بودجه آنها در مجلس شورای اسلامی و ... با دوره اول مسئولیت های مسعودی اصل در دهه هشتاد تا نود، همزمان بوده است و برخی دیگر از آنها با دوره دوم مسئولیت های وی در دهه نود تا هزار چهارصد، همزمان بوده که در قسمت مربوط به آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در این دوره مسئولیت مسعودی اصل بر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی که عملا این مرکز در دست ایشان بوده، هیچ گونه کار و مطالعه عمومی همانند آنچه که در گزارش سد آبریز به نفع استان خوزستان و به ضرر استان کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفت، انجام نشد و هیچ گونه گزارش پژوهشی از این دست برای شناسایی ظرفیت ها طبیعی و منابع سرزمینی استان برای معرفی و توصیه به مقامات بالادستی در وزارتخانه های مهم و صنعتی و معدنی و کشاورزی و یا کمیسیون های تخصصی مجلس شورای اسلامی همچون کمیسیون انرژی، عمران، کشاورزی، بودجه و ... برای تصمیم های پیشرفت آفرین و محرومیت زدا انجام نگرفت!
نزدیک به 15 سال دوره های مدیریتی مسعودی اصل بر مرکز پژوهش ها در سال های قبل و بعد از سال 1390 می باشد، که طرح مساله و آغاز طرح های مطالعاتی و حتی ورود به فاز اجرائی سدهای تنگ سرخ و خرسان 3 به همین دوران برمی گردد که هیچ واکنش و اظهارنظری توسط مرکز پژوهش ها در باب این سدها و مصیبت ها و عوارض منفی آن برای منابع آبی کهگیلویه و بویراحمد و تخریب محیط زیست و منابع طبیعی آن صورت نگرفت. در حالیکه سال ها است که مردم و طرفداران محیط زیست در استان بشدت نسبت به عوارض این سدسازی ها برای استان و نادیده گرفتن حق مردم کهگیلویه و بویراحمد و سهم آنها از این منابع سرشار آبی اعتراض داشته اند. اما همین مرکز پژوهش ها در اردیبهشت ماه گذشته با انتشار گزارش مانع اجرایی شدن سد آبریز که از سدهای تنگ سرخ و سد خرسان 3 بسیار کوچک تر است، شد.
گرچه مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی برای استان کهگیلویه و بویراحمد منفعتی نداشته و شاید بیشتر مردم عادی و عوام با نام و وجود این دستگاه آشنایی نداشته و تنها با انتشار گزارش مرکز پژوهش ها در مورد سد آبریز نام این مرکز همه گیر شد و تصور عمومی مردم روستاها و مناطق برخوردار از منافع این سد، آن است که مجلس شورای اسلامی و مرکز پژوهش های مجلس مانع احداث این سد شده است. اما می توان گفت که این دستگاه برای مسعودی اصل منافع ارتباطی داشته و از طریق آن با بسیاری از دستگاه ها و وزارتخانه ها می شود ارتباط برقرار کرد.
در این دوران، مسعودی اصل به سازمان بزرگ تامین اجتماعی که بدنه بسیار بزرگ و غول پهن پیکر اقتصادی و هلدینگ شستا را دارد رفت. معاونت امور مجلس این سازمان به وی رسید تا با دست باز برای نزدیکان خود سنگ تمام بگذارد. مسعودی اصل در این دوره با شدت بیشتر به حمایت از نزدیکان پرداخته و از فامیل و نزدیکان و طایفه خود افراد بسیاری را در بدنه سازمان تأمین جتماعی کهگیلویه و بویراحمد و سایر استان ها استخدام بدون آزمون کرد. وی تا آنجایی که سازمان تامین اجتماعی استان طرفیت داشت از نیروهای نزدیک به خود در طایفه، با سفارش و فله ای به صورت های گوناگون استخدام کرد و برخی دیگر از آنها را در سازمان های تامین اجتماعی استان های همجوار استخدام کرد تا در آینده کم کم به استان منتقل شوند.
شدت این استخدام های بدون آزمون و فله ای به حدی بوده است که به عنوان مثال در سازمان تامین اجتماعی استان، به صورت یکجا و همزمان یک زوج (زن: خانم ش و شوهر: آقای س) از فامیل خود را استخدام کرده است! که کاش بر ای رضای خدا هم که شده یکی از این موارد را به خانواده های بدبخت، بی بضاعت و بی کس و کار با چندین فرزند بیکار و تحصیلکرده اختصاص می داد و این میزان از طایفه گرائی و فامیل گرایی را پررنگ نمی کردند و اندکی خداترسی وجود داشت.
نادیده گرفتن حقوق بقیه مردم و جوانان دارای مدارک و مدارج علمی بالا از دانشگاه های مهم کشور و در عوض استخدام های طایفه ای و حمایت از نزدیکان خود و به صورت کلی طایفه گرایی امری زشت و ناپسند است که روش و منش امثال دکتر مسعودی اصل و دیگر افراد این ویژه نامه که در شماره های قبل به آن پرداخته شد می باشد. البته برخی از این افراد نیز قرابت های فامیلی و داد و ستدهای هلدینگی نیز با یکدیگر دارند که در شماره های پایانی مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
ادامه دارد...
.............................................................................................................
پاسخ به یک سوال:
با توجه به اینکه در عنوان این گزارش از حقوق های نجومی در هلدینگ ها صحبت شده است، در این مدت همواره مخاطبان محترم کبنا نیوز درباره میزان حقوق ماهانه مسئولیت های مهم و یا عضویت در هیأت مدیره هلدینگ ها و شرکت های دولتی سوالاتی داشته اند، با توجه به اطلاعاتی که موجود است، گاهی اوقات میزان حقوق های آنها که گفته می شود، باعث تعجب و شگفتی مخاطبان می شود.
بنا بر اطلاعات پراکنده واصله، میزان حقوق و مزایای ماهانه و سالانه (پاداش پایان سال تحت عناوین گوناگون)، در این شرکت ها و هلدینگ ها یکسان نیست و بسیار متفاوت در پرداخت ها عمل می کنند و بستگی به نوع شرکت ها و درآمدهای شرکت عمل می کنند. مقدمتا اینکه نحوه پرداخت حقوقی و مزایا در این شرکت ها از قانون خاصی پیروی نمی کند و مانند کارکنان دستگاه های اداری از یک قانون تبعیت نمی کنند و سقفی خاصی برای پرداخت ماهانه آنها وجود ندارد.
بستگی به نوع شرکت ها از پتروشیمی ها تا داروسازی ها و درمانی و بهداشتی و ...، حقوق و مزایا تا ماهانه 100 و 200 و بعضا حتی 300 میلیون نیز گزارش شده است. علاوه بر این در پایان سال مبالغ بالایی تحت عنوان پاداش پایان سال و ... به این افراد پرداخت می شود که رقم های نجومی دارند. به عنوان مثال گزارش شده که یکی از افرادی که کارمند ساده یکی از ادارات در شهر یاسوج که میانگین حقوق اداره آنها در شهر یاسوج حدود 15 میلیون می باشد، بوده و چند ماه پیش توسط یکی از همین شخصیت های هلدینگی که از اقوام ایشان است به مسئولیت مهمی در یکی از شرکت های دولتی ارتقاء یافت که الان در تهران تنها هزینه ماهانه خانه استیجاری این شخص با رهن یک میلیارد تومان و کرایه ماهیانه 22 میلیون تومان می باشد که با توجه به حقوق فعلی وی در شرکت دولتی محل اشتغال، این مبلغ کرایه ناچیز می باشد!
در ادامه شمارههای قبل که به برخی افراد (سید کامل تقوی نژاد، غلامرضا پناه و ...) پرداخته شد و تا حدودی برخی از فعالیت های هلدینگی و خدمات طایفه ای و منطقه ای و منفعت گرایی های فامیلی و خانوادگی آنها عاری از توجه به منافع عمومی استان و صرفا منفعت گرایی خصوصی و فامیلی آنها مورد توجه قرار گرفت. در این شماره نوبت به دکتر ایروان مسعودی اصل رسیده است که مورد تاکید و توصیه جدی بسیاری از مخاطبان پایگاه خبری تحلیلی کبنا نیوز بوده و همواره علاوه بر ارائه اطلاعات درخور، نسبت به انتشار شماره و یا شماره های ویژه این شخص، سماجت و جدیت داشته و انتظار شفاف سازی و اطلاع رسانی و رسالت خبری در این باره را داشته اند.
ایروان مسعودی اصل قهرمان نوظهور عرصه هلدینگگرایی و شرکت های دولتی در کهگیلویه و بویراحمد است که اگرچه دیر به این عرصه وارد شده است، اما به نسبت توانسته است برای اقارب و بستگان خود در این حوزه بسیار خوش بدرخشد. هلدینگ گرایی افراطی وی با شروع دولت ابراهیم رئیسی و البته با تصدی مسئولیت های وی در سازمان بازرسی کل کشور (مدیرکل امور بهداشت و درمان سازمان بازرسی کل کشور و معاونت فرهنگی سازمان بازرسی کل کشور) در دو سال اخیر آغاز شده است و همچنان این مسیر ادامه دارد که این قسمت از فعالیت های وی در شماره بعدی منتشر خواهد شد و فعلا در این شماره سوابق قبلی مسئولیت ها و فعالیت ها و همکاری طایفه ای و فامیلی وی مورد نظر قرار خواهند گرفت.
آغاز حرکت های ایروان مسعودی اصل با همراهی و نزدیکی با احمد توکلی که هم اکنون ریاست سازمان مردم نهاد دیدبان شفافیت و عدالت که اصطلاحا برای مبارزه با فساد و شفافیت سازی برای مبارزه با این مقوله مزمن و بیمار سیستم اداری و اقتصادی کشور و منع و نهی از اقوام سالاری و فامیل گرایی و ادعای حمایت از شایسته سالاری بنیان نهاده شده، بوده است. در دورن مسئولیت احمد توکلی، ایروان مسعودی اصل به مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی رفت و مدتی مورد حمایت جدی وی قرار گرفت و به فراخور در این مرکز رشد کرد که در ادامه سیر این رشد و جدایی از توکلی و گرایش به لاریجانی را بررسی خواهیم کرد.
مسعودی اصل، همزمان با حضور و استقرار در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، در کمیته امداد کشور مسئولتی بر عهده گرفت. وی چند صباحی مدیرکل امور مجلس کمیته امداد کشور را بر عهده داشت و پس از آن به معاونت دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی کشور رفت. در این دو دوره مسئولیت وی، فعالیت عمومی و عام المنفعه برای خدمت به مردم استان کهگیلویه و بویراحمد دیده نشد و صرفا تا حدودی فعالیت هایی برای رشد و ارتقا و تصدی مسئولیت هایی برای برخی از اقارب و بستگان خود در واحدهای استانی تابعه کمیته امداد و دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج دیده می شود که موجب حمایت و پشتیبانی آنها می شده است.
وی همزمان با دوره های هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی که احمد توکلی ریاست مرکز پژوهش های مجلس را بر عهده داشت، به فراخور معاون و یا قائم مقام مرکز پژوهش های مجلس بود و با توجه به مشغله های سیاسی دکتر توکلی، عملا ریاست این مرکز با ایروان مسعودی اصل بوده و همه امور به دست ایشان بود. آرایش نیروهای این مرکز و جذب نیرو برای مرکز پژوهش ها در اختیار وی بود و حتی جهت دهی به سیاست های این مرکز علمی و پژوهشی با نظر و مدیریت وی بوده است. به عنوان مثال با توجه به ظرفیت های این مرکز و اثرات آن بر تصمیمات مجلس، طرح ها و برنامه های بسیاری می توانست تهیه و تدارک دیده می شد که برای استان محروم کهگیلویه و بویراحمد و سایر مناطق کارگشا باشد و یا حتی می توانست با برنامه ها و اعلام نظرهایی مانع از انجام برخی از پروژه های سدسازی که برای استان ضرر دارند می شد.
نمونه فعالیت های مرکز پژوهش های مجلس که به تازگی توانسته است مانعی برای پیشرفت استان باشد، گزارش این مرکز در اردیبهشت ماه جهت ممانعت از سد آبریز بوده است. البته این گزارش در دوارن فعلی که مسعودی اصل مسئولیتی در مرکز پژوهش ها ندارد، تهیه شده است. اما در باب سدهایی مهمی که مورد اعتراض مردم اقصا نقاط استان هستند و از به یغما رفتن آب های استان در عین احتیاج، همواره گلایه دارند، مسئولیت های جدی متوجه مسعودی اصل است، زیرا درباره بعضی از این سدها، آغاز طرح موضوع و شروع آنها و آغاز طرح های مطالعاتی و تصویب بودجه آنها در مجلس شورای اسلامی و ... با دوره اول مسئولیت های مسعودی اصل در دهه هشتاد تا نود، همزمان بوده است و برخی دیگر از آنها با دوره دوم مسئولیت های وی در دهه نود تا هزار چهارصد، همزمان بوده که در قسمت مربوط به آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در این دوره مسئولیت مسعودی اصل بر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی که عملا این مرکز در دست ایشان بوده، هیچ گونه کار و مطالعه عمومی همانند آنچه که در گزارش سد آبریز به نفع استان خوزستان و به ضرر استان کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفت، انجام نشد و هیچ گونه گزارش پژوهشی از این دست برای شناسایی ظرفیت ها طبیعی و منابع سرزمینی استان برای معرفی و توصیه به مقامات بالادستی در وزارتخانه های مهم و صنعتی و معدنی و کشاورزی و یا کمیسیون های تخصصی مجلس شورای اسلامی همچون کمیسیون انرژی، عمران، کشاورزی، بودجه و ... برای تصمیم های پیشرفت آفرین و محرومیت زدا انجام نگرفت!
نزدیک به 15 سال دوره های مدیریتی مسعودی اصل بر مرکز پژوهش ها در سال های قبل و بعد از سال 1390 می باشد، که طرح مساله و آغاز طرح های مطالعاتی و حتی ورود به فاز اجرائی سدهای تنگ سرخ و خرسان 3 به همین دوران برمی گردد که هیچ واکنش و اظهارنظری توسط مرکز پژوهش ها در باب این سدها و مصیبت ها و عوارض منفی آن برای منابع آبی کهگیلویه و بویراحمد و تخریب محیط زیست و منابع طبیعی آن صورت نگرفت. در حالیکه سال ها است که مردم و طرفداران محیط زیست در استان بشدت نسبت به عوارض این سدسازی ها برای استان و نادیده گرفتن حق مردم کهگیلویه و بویراحمد و سهم آنها از این منابع سرشار آبی اعتراض داشته اند. اما همین مرکز پژوهش ها در اردیبهشت ماه گذشته با انتشار گزارش مانع اجرایی شدن سد آبریز که از سدهای تنگ سرخ و سد خرسان 3 بسیار کوچک تر است، شد.
گرچه مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی برای استان کهگیلویه و بویراحمد منفعتی نداشته و شاید بیشتر مردم عادی و عوام با نام و وجود این دستگاه آشنایی نداشته و تنها با انتشار گزارش مرکز پژوهش ها در مورد سد آبریز نام این مرکز همه گیر شد و تصور عمومی مردم روستاها و مناطق برخوردار از منافع این سد، آن است که مجلس شورای اسلامی و مرکز پژوهش های مجلس مانع احداث این سد شده است. اما می توان گفت که این دستگاه برای مسعودی اصل منافع ارتباطی داشته و از طریق آن با بسیاری از دستگاه ها و وزارتخانه ها می شود ارتباط برقرار کرد.
در این دوران، مسعودی اصل به سازمان بزرگ تامین اجتماعی که بدنه بسیار بزرگ و غول پهن پیکر اقتصادی و هلدینگ شستا را دارد رفت. معاونت امور مجلس این سازمان به وی رسید تا با دست باز برای نزدیکان خود سنگ تمام بگذارد. مسعودی اصل در این دوره با شدت بیشتر به حمایت از نزدیکان پرداخته و از فامیل و نزدیکان و طایفه خود افراد بسیاری را در بدنه سازمان تأمین جتماعی کهگیلویه و بویراحمد و سایر استان ها استخدام بدون آزمون کرد. وی تا آنجایی که سازمان تامین اجتماعی استان طرفیت داشت از نیروهای نزدیک به خود در طایفه، با سفارش و فله ای به صورت های گوناگون استخدام کرد و برخی دیگر از آنها را در سازمان های تامین اجتماعی استان های همجوار استخدام کرد تا در آینده کم کم به استان منتقل شوند.
شدت این استخدام های بدون آزمون و فله ای به حدی بوده است که به عنوان مثال در سازمان تامین اجتماعی استان، به صورت یکجا و همزمان یک زوج (زن: خانم ش و شوهر: آقای س) از فامیل خود را استخدام کرده است! که کاش بر ای رضای خدا هم که شده یکی از این موارد را به خانواده های بدبخت، بی بضاعت و بی کس و کار با چندین فرزند بیکار و تحصیلکرده اختصاص می داد و این میزان از طایفه گرائی و فامیل گرایی را پررنگ نمی کردند و اندکی خداترسی وجود داشت.
نادیده گرفتن حقوق بقیه مردم و جوانان دارای مدارک و مدارج علمی بالا از دانشگاه های مهم کشور و در عوض استخدام های طایفه ای و حمایت از نزدیکان خود و به صورت کلی طایفه گرایی امری زشت و ناپسند است که روش و منش امثال دکتر مسعودی اصل و دیگر افراد این ویژه نامه که در شماره های قبل به آن پرداخته شد می باشد. البته برخی از این افراد نیز قرابت های فامیلی و داد و ستدهای هلدینگی نیز با یکدیگر دارند که در شماره های پایانی مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
ادامه دارد...
.............................................................................................................
پاسخ به یک سوال:
با توجه به اینکه در عنوان این گزارش از حقوق های نجومی در هلدینگ ها صحبت شده است، در این مدت همواره مخاطبان محترم کبنا نیوز درباره میزان حقوق ماهانه مسئولیت های مهم و یا عضویت در هیأت مدیره هلدینگ ها و شرکت های دولتی سوالاتی داشته اند، با توجه به اطلاعاتی که موجود است، گاهی اوقات میزان حقوق های آنها که گفته می شود، باعث تعجب و شگفتی مخاطبان می شود.
بنا بر اطلاعات پراکنده واصله، میزان حقوق و مزایای ماهانه و سالانه (پاداش پایان سال تحت عناوین گوناگون)، در این شرکت ها و هلدینگ ها یکسان نیست و بسیار متفاوت در پرداخت ها عمل می کنند و بستگی به نوع شرکت ها و درآمدهای شرکت عمل می کنند. مقدمتا اینکه نحوه پرداخت حقوقی و مزایا در این شرکت ها از قانون خاصی پیروی نمی کند و مانند کارکنان دستگاه های اداری از یک قانون تبعیت نمی کنند و سقفی خاصی برای پرداخت ماهانه آنها وجود ندارد.
بستگی به نوع شرکت ها از پتروشیمی ها تا داروسازی ها و درمانی و بهداشتی و ...، حقوق و مزایا تا ماهانه 100 و 200 و بعضا حتی 300 میلیون نیز گزارش شده است. علاوه بر این در پایان سال مبالغ بالایی تحت عنوان پاداش پایان سال و ... به این افراد پرداخت می شود که رقم های نجومی دارند. به عنوان مثال گزارش شده که یکی از افرادی که کارمند ساده یکی از ادارات در شهر یاسوج که میانگین حقوق اداره آنها در شهر یاسوج حدود 15 میلیون می باشد، بوده و چند ماه پیش توسط یکی از همین شخصیت های هلدینگی که از اقوام ایشان است به مسئولیت مهمی در یکی از شرکت های دولتی ارتقاء یافت که الان در تهران تنها هزینه ماهانه خانه استیجاری این شخص با رهن یک میلیارد تومان و کرایه ماهیانه 22 میلیون تومان می باشد که با توجه به حقوق فعلی وی در شرکت دولتی محل اشتغال، این مبلغ کرایه ناچیز می باشد!