تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۵
کد مطلب : ۴۶۳۰۰۹
یادداشت|
رؤسای در سایهی دانشگاه یاسوج چه کسانی هستند؟
۵
کبنا ؛
دانشگاه یاسوج به عنوان دانشگاه مادر کهگیلویه و بویراحمد که باید یکی از محرکهای اصلی توسعه استان باشد، خود درگیر حواشی متعددی است.
دانشگاه یاسوج در طول یک دهه گذشته مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده است. نقدهای متعددی به عملکرد اردوان ارژنگ در اوایل دهه نود وارد شد. تا اینکه شاپور رمضانی جایگزین او شد. به دو سال نرسیده بود که ریاست دانشگاه به دست رحیمی افتاد. پس از آن نیز احمد عریان ریاست دانشگاه یاسوج را بر عهده گرفت. نیمی از ریاست دانشگاه در دوران عریان در کرونا گذشت و هنوز این ویروس تمام نشده بود که بهادر کرمی بهعنوان رئیس انتخاب شد.
در حالی که رؤسای پیش از کرمی، همگی خود شخصاً ریاست دانشگاه را بر عهده داشتند، اما حالا گفته میشود کرمی تنها حکم ریاست به نامش است و رؤسای دانشگاه در عمل افراد دیگری هستند. روشن نیست که این ادعا تا چه اندازه صحت دارد، اما در محافل دانشگاهی و سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد این ادعا به وفور شنیده میشود.
افراد متعددی به عنوان رؤسای در سایه دانشگاه یاسوج نام برده میشوند. جالب اینجاست که جریانهای فکری آنها نیز چندان با کرمی همسو نیست؛ گویی ملغمهای از جریانها و منشهای فکری و سیاسی در رأس این دانشگاه در جریان است.
اخیراً نیز حواشی متعددی در دانشگاه به گوش میرسد؛ از استعفای یکی از معاونین تا عدم موافقت با آن استعفا و در نهایت، برکناری او همگی نشانههایی از حاشیه در این دانشگاه است.
این در حالی است که یکی از معیارهای اساسی برای تولید علم وجود آرامش در فضای دانشگاه است. در حاشیه، علمی تولید نمیشود.
بین مشورت و تأثیرگذاری تفاوتهای بسیاری وجود دارد؛ گاهی اوقات یک مدیر برای تصمیمگیری در مورد یک موضوع با صاحبان فکر و افراد اجرایی گفتوگو و مشورت میکند و در نهایت خود بهترین تصمیم ممکن را میگیرد.
اما گاهی اوقات، رئیس یک مجموعه از مدیران پاییندستی تأثیر میپذیرد و در نهایت علیرغم میل خود، انتخاب آنها را اجرایی میکند.
بر اساس آنچه از دانشگاه یاسوج شنیده میشود، موضوع دوم محتملتر به نظر میرسد. اما به هر حال چون صحت این موضوع بر ما کاملاً روشن نیست، انتظار میرود رئیس دانشگاه یاسوج نسبت به این موضوع شفافسازی کند و در نهایت برای ما روشن نماید که رئیس دانشگاه یاسوج خود اوست یا رؤسای در سایه نیز حضور دارند؟
البته نگاهی به شاخصهای تولید علم در دانشگاه یاسوج نشان میدهد با وجود اینکه مسیر رشد این دانشگاه زیگزاگی بوده، اما به هر حال همه شاخصها نشان از رشد تولیدات علمی دانشگاه یاسوج در طول یک دهه اخیر دارد.
اما روشن است اگر این بلاتکلیفیهای مدیریتی وجود نداشت، شاخص رشد تولید علمی دانشگاه یاسوج، مسیر مستقیم و با شیب تندتری را پیش میرفت.
دانشگاه یاسوج در طول یک دهه گذشته مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده است. نقدهای متعددی به عملکرد اردوان ارژنگ در اوایل دهه نود وارد شد. تا اینکه شاپور رمضانی جایگزین او شد. به دو سال نرسیده بود که ریاست دانشگاه به دست رحیمی افتاد. پس از آن نیز احمد عریان ریاست دانشگاه یاسوج را بر عهده گرفت. نیمی از ریاست دانشگاه در دوران عریان در کرونا گذشت و هنوز این ویروس تمام نشده بود که بهادر کرمی بهعنوان رئیس انتخاب شد.
در حالی که رؤسای پیش از کرمی، همگی خود شخصاً ریاست دانشگاه را بر عهده داشتند، اما حالا گفته میشود کرمی تنها حکم ریاست به نامش است و رؤسای دانشگاه در عمل افراد دیگری هستند. روشن نیست که این ادعا تا چه اندازه صحت دارد، اما در محافل دانشگاهی و سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد این ادعا به وفور شنیده میشود.
افراد متعددی به عنوان رؤسای در سایه دانشگاه یاسوج نام برده میشوند. جالب اینجاست که جریانهای فکری آنها نیز چندان با کرمی همسو نیست؛ گویی ملغمهای از جریانها و منشهای فکری و سیاسی در رأس این دانشگاه در جریان است.
اخیراً نیز حواشی متعددی در دانشگاه به گوش میرسد؛ از استعفای یکی از معاونین تا عدم موافقت با آن استعفا و در نهایت، برکناری او همگی نشانههایی از حاشیه در این دانشگاه است.
این در حالی است که یکی از معیارهای اساسی برای تولید علم وجود آرامش در فضای دانشگاه است. در حاشیه، علمی تولید نمیشود.
بین مشورت و تأثیرگذاری تفاوتهای بسیاری وجود دارد؛ گاهی اوقات یک مدیر برای تصمیمگیری در مورد یک موضوع با صاحبان فکر و افراد اجرایی گفتوگو و مشورت میکند و در نهایت خود بهترین تصمیم ممکن را میگیرد.
اما گاهی اوقات، رئیس یک مجموعه از مدیران پاییندستی تأثیر میپذیرد و در نهایت علیرغم میل خود، انتخاب آنها را اجرایی میکند.
بر اساس آنچه از دانشگاه یاسوج شنیده میشود، موضوع دوم محتملتر به نظر میرسد. اما به هر حال چون صحت این موضوع بر ما کاملاً روشن نیست، انتظار میرود رئیس دانشگاه یاسوج نسبت به این موضوع شفافسازی کند و در نهایت برای ما روشن نماید که رئیس دانشگاه یاسوج خود اوست یا رؤسای در سایه نیز حضور دارند؟
البته نگاهی به شاخصهای تولید علم در دانشگاه یاسوج نشان میدهد با وجود اینکه مسیر رشد این دانشگاه زیگزاگی بوده، اما به هر حال همه شاخصها نشان از رشد تولیدات علمی دانشگاه یاسوج در طول یک دهه اخیر دارد.
اما روشن است اگر این بلاتکلیفیهای مدیریتی وجود نداشت، شاخص رشد تولید علمی دانشگاه یاسوج، مسیر مستقیم و با شیب تندتری را پیش میرفت.