تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۱
کد مطلب : ۴۶۱۰۹۵
یادداشتی از افسانه ضرغامی؛
کمرنگ شدن فراگیری زبان بومی کودکان در کهگیلویه و بویراحمد؛ چرایی و تبعات آن
۲
کبنا ؛افسانه ضرغامی زبانشناس، در یادداشتی به چرایی کمرنگ شدن آموزش زبان بومی در بین کودکان کهگیلویه و بویراحمدی و تبعات آن پرداخته است.
به گزارش کبنا، ضرغامی در یادداشت آورده است؛ در این مختصر ابتدا میکوشم توجهات به این امر معطوف شود که چرا فراگیری زبان بومی در کودکان که یکی از بنیادیترین و ضروریترین حقوق هر انسانی است و نقش مهمی در تعیین افکار و هویت افراد دارد، بهمرور در منطقهی ما به حاشیه راندهشده و به این پرسش پاسخ داده میشود که کمرنگ شدن زبان محلی در سایهی یکسانسازی آموزش در جامعه، چگونه میتواند سازندگی را از فرد و در نهایت یک ملت سلب کند.
زبانشناسان براین باورند که هیچ زبانی بر زبانی دیگر برتری ندارد و همهی زبانهای دنیا میتوانند در نوع خود وظیفهی ایجاد ارتباط و انتقال فرهنگها را بهطور تمام و کمال انجام دهند. با اینحال زبانهای اقلیت بهدلیل امر «جهانی شدن»، عدم توجه به آموزش و فعالیتهای کم فرهنگی، بهسرعت در حال نابودی هستند. اتفاقی که در کشور ما بهدلیل عدم آموزش زبانهای بومی در کنار زبان رسمی، در حال رخ دادن است. استان ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و معمولا خانوادهها فرزندان خود را به فارسی حرف زدن ترغیب میکنند تا با ورود به مدارس و اجتماع دچار تبعیض نشوند و بتوانند پا به پای دیگران از فرصتهای آموزشی بهره ببرند. مشکل از آنجا پدیدار میشود که والدین سعی دارند زبان فارسی را که حتی زبان مادری آنها نیست و به آن اشراف کامل ندارند، نه بهعنوان زبان دوم بلکه بهعنوان زبان اول از بدو تولد به کودک خود بیاموزند. ازآنجاییکه اولین زبانی که کودک فرامیگیرد، نقش بسیار حیاتی در شیوهی تفکر و جهانبینیهای او دارد، آیا فراگرفتن نسخهای ضعیف از زبان فارسی که از شاهکارهای ادبیاتی و آرایههای آن تهی شدهاست، اولویت دارد؟ یا زبان بومی و محلی که طی هزاران سال تکامل یافتهاست و حاوی میراث فکری، تجربی، اسطورهای و روانی مردم یک قوم است؟
یافتههای علمی میتوانند به این پرسش پاسخ دهند. وین توماس و ویرجینیا کولیر وسیعترین مطالعات طولی در دنیا را روی ۲۱۰۰۰۰ کودک متعلقبه اقلیتهای بومی انجام دادند که این تحقیقات هم محیطهای شهری و هم روستایی را در ایالات متحده دربرمیگرفت. از بین تمام نمونهها، آن دانشآموزانی به بالاترین سطح دوزبانگی و نیز موفقیتهای درسی میرسیدند که زبان اصلی آموزششان، زبان مادری بود. دهها مطالعه و مشاهدهی کوچک و بزرگ و پراکنده نیز در این مورد، نتایج کمابیش مشابهی ارائه میدهند. در ادامه بهطور خلاصه به برخی از نتایج این بررسیها میپردازیم.
تاثیر زبان بومی بر یادگیری زبانهای دیگر: کودکانی که با تسلط بر زبان مادری خود و با دارا بودن مبنای محکم زبانی وارد مدرسه میشوند، در یادگیری زبانهای دیگر نیز موفقتر عمل میکنند. زیرا این دانش زبانی ناب میتواند توانایی شناختی و ادراکی آنها را تقویت کند بطوریکه مفاهیم را ورای صورت ظاهری کلمات و جملات درک کنند و ترجمههای بهتری برای آنها ارائه دهند. پس نداشتن تجربهی لازم در دانش زبان مادری نه تنها باعث میشود که بچهها به درک عمیقی از زبان و گنجینهی مفاهیم دست پیدا نکنند بلکه یادگیری همان زبان آموزشی در مدارس که در کشور ما فارسی است و یا زبانی دیگر مانند انگلیسی نیز مختل شود و در نتیجه زبانها نمیتوانند یکدیگر را بارورتر و غنیتر سازند.
توانایی ارتباطات فردی و اجتماعی: زبان مشترک سبب ایجاد یک فضای فکری عمیق مشترک است؛ با عدم یادگیری زبان بومی، کودک نمیتواند بهراحتی با محیط اجتماعی استان هماهنگ شود و ارتباط موثرتری مخصوصا با نسلهای متفاوت خانواده برقرار کند که در نهایت این امر موجب عدم درک متقابل میشود و شکاف نسلها را تشدید میکند. از جهتی فرد با داشتن دانش زبان بومی، خود را صاحب یک پشتوانهی فرهنگی میبیند که نقش مهمی در شکلگیری هویت او دارد. این هویت به او در ایجاد ارتباط و همزیستی با دیگر فرهنگها و ملیتها نیز کمک میکند تا این سرمایه را به اشتراک بگذارد و از دیگری تاثیر بپذیرد و درنتیجه جوامعی پویاتر و محیطی سازنده ساخته شود.
رشد تفکر و خلاقیت: هر زبان بومی بهعنوان یک حوزهی کلامی منحصربفرد دارای اصطلاحات، ساختارها و لغاتی است که ممکن است در زبان دیگری یافت نشوند. این موارد به ساخت مفاهیم جدید و شیوههای خاص تفکر در ذهن کودک منجر میشود. بهعنوان مثال آنها میتوانند مفاهیم پیچیدهتری مانند ریاضیات و علوم را بهتر یاد بگیرند و از شیوههای خلاقانهای برای حل مسائل بهره ببرند. بعلاوه جامعهای که در آن زبانهای بومی نادیده گرفته میشود، خود را از یک حوزهی گستردهی فکری محروم میکند و پیشرفت ملتها که در گرو کثرت اندیشهها و ایدههاست با مانع روبرو میشود.
حفظ و حراست از فرهنگ و تاریخ: یادگیری زبان بومی برای کودکان یک فرصت است تا آنها از تاریخ و فرهنگ منطقهی خود آگاهی پیدا کنند، به دنبال آن بگردند و در حراست از این تاریخچه و پیشینه کوشا باشند. حفظ هویت تاریخی و فرهنگی یک قوم، خود باعث حفظ همبستگی و اعتماد در منطقه میشود که از نتایج آن شکوفایی سرمایههای انسانی، عدم مهاجرت بیرویه و توسعهی اقتصادی در استان است.
بنابراین، حفظ زبان بومی نه تنها میتواند به یادگیری زبان فارسی که زبان رسمی کشور است و همچنین زبانهای دیگری مانند انگلیسی کمک کند، بلکه با حفظ تنوع فرهنگی و تنوع اندیشه سبب میشود جامعه نقش اجتماعی و اقتصادی مهمی را در عرصهی ملی و بینالمللی ایفا کند. پس بر ماست که با آگاهی بخشیدن به خانوادهها از تصمیمات نابخردانه مبنیبر به عقب راندن زبان بومی جلوگیری کنیم و سیاسیون و سرمايهگذاران نیز با دایرکردن مراکز فرهنگی و استفاده از ظرفیتهای مختلف به ترویج این مهم بپردازند.
به گزارش کبنا، ضرغامی در یادداشت آورده است؛ در این مختصر ابتدا میکوشم توجهات به این امر معطوف شود که چرا فراگیری زبان بومی در کودکان که یکی از بنیادیترین و ضروریترین حقوق هر انسانی است و نقش مهمی در تعیین افکار و هویت افراد دارد، بهمرور در منطقهی ما به حاشیه راندهشده و به این پرسش پاسخ داده میشود که کمرنگ شدن زبان محلی در سایهی یکسانسازی آموزش در جامعه، چگونه میتواند سازندگی را از فرد و در نهایت یک ملت سلب کند.
زبانشناسان براین باورند که هیچ زبانی بر زبانی دیگر برتری ندارد و همهی زبانهای دنیا میتوانند در نوع خود وظیفهی ایجاد ارتباط و انتقال فرهنگها را بهطور تمام و کمال انجام دهند. با اینحال زبانهای اقلیت بهدلیل امر «جهانی شدن»، عدم توجه به آموزش و فعالیتهای کم فرهنگی، بهسرعت در حال نابودی هستند. اتفاقی که در کشور ما بهدلیل عدم آموزش زبانهای بومی در کنار زبان رسمی، در حال رخ دادن است. استان ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و معمولا خانوادهها فرزندان خود را به فارسی حرف زدن ترغیب میکنند تا با ورود به مدارس و اجتماع دچار تبعیض نشوند و بتوانند پا به پای دیگران از فرصتهای آموزشی بهره ببرند. مشکل از آنجا پدیدار میشود که والدین سعی دارند زبان فارسی را که حتی زبان مادری آنها نیست و به آن اشراف کامل ندارند، نه بهعنوان زبان دوم بلکه بهعنوان زبان اول از بدو تولد به کودک خود بیاموزند. ازآنجاییکه اولین زبانی که کودک فرامیگیرد، نقش بسیار حیاتی در شیوهی تفکر و جهانبینیهای او دارد، آیا فراگرفتن نسخهای ضعیف از زبان فارسی که از شاهکارهای ادبیاتی و آرایههای آن تهی شدهاست، اولویت دارد؟ یا زبان بومی و محلی که طی هزاران سال تکامل یافتهاست و حاوی میراث فکری، تجربی، اسطورهای و روانی مردم یک قوم است؟
یافتههای علمی میتوانند به این پرسش پاسخ دهند. وین توماس و ویرجینیا کولیر وسیعترین مطالعات طولی در دنیا را روی ۲۱۰۰۰۰ کودک متعلقبه اقلیتهای بومی انجام دادند که این تحقیقات هم محیطهای شهری و هم روستایی را در ایالات متحده دربرمیگرفت. از بین تمام نمونهها، آن دانشآموزانی به بالاترین سطح دوزبانگی و نیز موفقیتهای درسی میرسیدند که زبان اصلی آموزششان، زبان مادری بود. دهها مطالعه و مشاهدهی کوچک و بزرگ و پراکنده نیز در این مورد، نتایج کمابیش مشابهی ارائه میدهند. در ادامه بهطور خلاصه به برخی از نتایج این بررسیها میپردازیم.
تاثیر زبان بومی بر یادگیری زبانهای دیگر: کودکانی که با تسلط بر زبان مادری خود و با دارا بودن مبنای محکم زبانی وارد مدرسه میشوند، در یادگیری زبانهای دیگر نیز موفقتر عمل میکنند. زیرا این دانش زبانی ناب میتواند توانایی شناختی و ادراکی آنها را تقویت کند بطوریکه مفاهیم را ورای صورت ظاهری کلمات و جملات درک کنند و ترجمههای بهتری برای آنها ارائه دهند. پس نداشتن تجربهی لازم در دانش زبان مادری نه تنها باعث میشود که بچهها به درک عمیقی از زبان و گنجینهی مفاهیم دست پیدا نکنند بلکه یادگیری همان زبان آموزشی در مدارس که در کشور ما فارسی است و یا زبانی دیگر مانند انگلیسی نیز مختل شود و در نتیجه زبانها نمیتوانند یکدیگر را بارورتر و غنیتر سازند.
توانایی ارتباطات فردی و اجتماعی: زبان مشترک سبب ایجاد یک فضای فکری عمیق مشترک است؛ با عدم یادگیری زبان بومی، کودک نمیتواند بهراحتی با محیط اجتماعی استان هماهنگ شود و ارتباط موثرتری مخصوصا با نسلهای متفاوت خانواده برقرار کند که در نهایت این امر موجب عدم درک متقابل میشود و شکاف نسلها را تشدید میکند. از جهتی فرد با داشتن دانش زبان بومی، خود را صاحب یک پشتوانهی فرهنگی میبیند که نقش مهمی در شکلگیری هویت او دارد. این هویت به او در ایجاد ارتباط و همزیستی با دیگر فرهنگها و ملیتها نیز کمک میکند تا این سرمایه را به اشتراک بگذارد و از دیگری تاثیر بپذیرد و درنتیجه جوامعی پویاتر و محیطی سازنده ساخته شود.
رشد تفکر و خلاقیت: هر زبان بومی بهعنوان یک حوزهی کلامی منحصربفرد دارای اصطلاحات، ساختارها و لغاتی است که ممکن است در زبان دیگری یافت نشوند. این موارد به ساخت مفاهیم جدید و شیوههای خاص تفکر در ذهن کودک منجر میشود. بهعنوان مثال آنها میتوانند مفاهیم پیچیدهتری مانند ریاضیات و علوم را بهتر یاد بگیرند و از شیوههای خلاقانهای برای حل مسائل بهره ببرند. بعلاوه جامعهای که در آن زبانهای بومی نادیده گرفته میشود، خود را از یک حوزهی گستردهی فکری محروم میکند و پیشرفت ملتها که در گرو کثرت اندیشهها و ایدههاست با مانع روبرو میشود.
حفظ و حراست از فرهنگ و تاریخ: یادگیری زبان بومی برای کودکان یک فرصت است تا آنها از تاریخ و فرهنگ منطقهی خود آگاهی پیدا کنند، به دنبال آن بگردند و در حراست از این تاریخچه و پیشینه کوشا باشند. حفظ هویت تاریخی و فرهنگی یک قوم، خود باعث حفظ همبستگی و اعتماد در منطقه میشود که از نتایج آن شکوفایی سرمایههای انسانی، عدم مهاجرت بیرویه و توسعهی اقتصادی در استان است.
بنابراین، حفظ زبان بومی نه تنها میتواند به یادگیری زبان فارسی که زبان رسمی کشور است و همچنین زبانهای دیگری مانند انگلیسی کمک کند، بلکه با حفظ تنوع فرهنگی و تنوع اندیشه سبب میشود جامعه نقش اجتماعی و اقتصادی مهمی را در عرصهی ملی و بینالمللی ایفا کند. پس بر ماست که با آگاهی بخشیدن به خانوادهها از تصمیمات نابخردانه مبنیبر به عقب راندن زبان بومی جلوگیری کنیم و سیاسیون و سرمايهگذاران نیز با دایرکردن مراکز فرهنگی و استفاده از ظرفیتهای مختلف به ترویج این مهم بپردازند.
در حالی که غیر از شعور هیچ چیزی نباید فیس داشته بو