تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۰۰
کد مطلب : ۴۵۹۴۲۴
یادداشت؛
آقای بزرگواری رفتارتان نقض غرض است / نطق عالمگیرتان کدام درد جوانان کهگیلویه بزرگ را تسکین داده! / دلیل توسعهیافتگی اصفهان و یزد نبود همین تخریبهاست
۱۲
کبنا ؛
یادداشت؛ یکی از دستاوردهای نقدِ یادداشتها و بهطور کلیتر متون، گفتمانسازی برای رواج شیوه درستِ نقد است. در کهگیلویه و بویراحمد در بسیاری از موارد، هنوز نقد به درستی فراگرفته نشده و گاهی اوقات، با توهین در هم آمیخته میشود.
روز گذشته سید علی محمد بزرگواری در یادداشتی هزار و 300 کلمهای به تندی و با الفاظی ناشایست با حمله به استاندار کهگیلویه و بویراحمد، خدمات دولت سیزدهم را مورد نشانه قرار داد. متنی که علاوه بر اشکالات نگارشی و ویرایشی، بهطور تلویحی عدم شهامت و شجاعت را به استاندار نسبت داده و خطاب به او گفته بود «شما را در حد و اندازهای نمیبینم که از شما سهمخواهی کنم». از این جمله بزرگواری چنین بر میآید که اگر او به شخص دولتی بالاتر از استاندار نزدیکیهایی داشته باشد، ممکن است از او سهمخواهی کند. از سوی دیگر، او با این جملات و به زعم خود سعی داشت که اقتدار بالاترین جایگاه اجرایی در استان را متزلزل کند.
واضح است که نقد همیشه مفید است؛ چه نقدهای بهقولاً منصفانه و چه نقدهای رادیکال. اما متن بزرگورای از نقد فراتر رفته و چندین بار در آن تلویحاً به شخص استاندار توهین شده است.
با خواندن متن بزرگواری این احساس به مخاطبان دست میدهد که آیا برخی از شخصیتهای سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد اساساً شیوه نقد و فراتر از آن حرف زدنِ معقول را یاد گرفتهاند یا خیر؟
روشن نیست بزرگواری بر اساس چه منافعی، استاندار را چنین نقد کرده است؛ البته همانطور که گفته و دیده میشود گویا بزرگواری با ولوله انداختن در فضای عمومی قصد دارد باز هم در فضای عمومی استان دیده شود؛ شاید سال آینده پا در عرصه انتخابات بگذارد و از این رهگذر چند سال بیثمر برای مردم و سودآور را برای اطرافیانش رقم بزند.
نکته مهمتر، بحثهایی است که در مورد سهمخواهیِ بزرگواری شنیده میشود؛ بزرگواری پیش از انتخابات 1400، چندین بار رئیسی را در جایگاه رئیس قوه قضائیه مناسب عنوان کرده بود، اما گفته بود حضور او در انتخابات باعث انشقاق جریان اصولگرایی میشود؛ یعنی او از اساس، با کاندیدا شدن رئیسی برای ریاست جمهوری مخالف بود. بنابراین سهمخواهی او از دولت و استاندار اگر درست باشد، نقض غرض است. چرا که نمیتوان مخالف یک دولت بود و در عین حال، از استاندار آن دولت، سهمخواهی کرد.
بزرگواری در یادداشتی که در نقد استاندار نوشته است از سخنرانیهای آتشینش در مجلس به عنوان نقطه قوت خود یاد کرده بود؛ اغلب مردم کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد نیز او را با همین سخنرانیها و به ویژه «چماق لری»اش میشناسند. اصطلاحات «چماق لری» و... که از بزرگواری بر سر زبانها افتاده یادگار اصلی هشت سال نمایندگی او در مجلس است. اما باید از او پرسید این سخنرانیها به قول خود آتشین در نهایت چه عایدیای برای کهگیلویه و بویراحمد داشته است؟ از سوی دیگر، هنوز جوانان شهرستان کهگیلویه بزرگ مجبورند به خاطر بیکاری وسیع، به سایر استانهای کشور مهاجرت کنند و برخی از آنها نیز در جادههای غربت جان بسپارند. آقای بزرگواری عزیز؛ دوران به قولاً سخنرانیهای «ول» به پایان رسید که اگر فایده داشت الان پتروشیمی دهدشت، طرحهای عمرانی بزرگ کهگیلویه به سرانجام رسیده بود. این در حالی است که دوران کنونی، دوران علم و تخصص و تعامل درست و دقیق است، بزرگواری هنوز از یک گفتمان قومی و با ادبیات عشیرهای و قومیتی صحبت میکند.
هر چند بزرگواری در چند خط اقدامات خود در کهگیلویه را نام برده است، اما باید از او پرسید هشت سال نمایندگیاش دیگر چه سودی برای مردم منطقه داشته است؟ بزرگواری کدام بیمارستان و مرکز درمانی را افتتاح و به بهرهبرداری رسانده و کدام پروژه گازرسانی در دوران او تکمیل شده است؟ البته بزرگواری در جایی از متنش، از گرفتن ۲٪ نفت بهمئی و حق آلایندگی برای این شهرستان نام برده که هنوز تکلیف روشن نیست.
اما بُعدِ دیگر نقد بزرگورای به خدمات دولت سیزدهم و استاندار کهگیلویه و بویراحمد است که گویی احمدزاده هیچ اقدامی در این استان انجام نداده است؛ گویا تنها بزرگواری انقلابی است و احمدزاده غیرانقلابی. این در حالی است که احمدزاده نیز به عنوان یک انقلابی، با نظام ستم شاهی مبارزه کرده و در سابقه او مشخص است.
انگار بزرگواری فراموش کرده احمدزاده در طول این یک سال و نیم حضور در کهگیلویه و بویراحمد 30 سفر شهرستانی داشته است. اگر فرض کنیم در هر سفر تنها با ده نفر ملاقات و گفتوگو داشته باشد، در طول این مدت، حداقل با 300 نفر از نزدیک حرف زده است. از طرف دیگر، نباید فراموش کرد که احمدزاده یک روز در هفته را به عنوان روز ملاقات عمومی تعیین کرده و مردم استان برای بیان دردهایشان به استاندار مراجعه میکنند.
اگر کهگیلویه و بویراحمد توسعهنیافته است، علاوه بر ریشههای تاریخی، به عدم همسوییِ نیروها و شخصیتهای سیاسیای همچون خود بزرگواری با استاندار بر میگردد. اگر اصفهان توسعه یافته است، یک دلیل آن همسویی شخصیتها، نیروهای سیاسی و مدیران باهم است و اگر یزد قطب واحدهای تولیدی و صنعتی در کشور است، یکی از دلایل آن نبود همین تخریبها است نه اینکه شخصی همچون بزرگواری علیه استاندار انجام داده و دیگری اتحاد و همدلی نیروهای سیاسی، مدیران و صاحبان نفوذ آن شهرها روی منافع شهر و منطقهشان است. در آن استانها کمتر رقابتهای سیاسی، سهمخواهی، تخریب و گزارشنویسی وجود دارد و روحانیون آن استانها به خود اجازه نمیدهند از چنین الفاظی علیه استاندارشان استفاده کنند.
در حالی که بزرگواری تلویحاً تمام اقدامات احمدزاده را زیر سؤال برده است، تنها میتوان به چند مورد از اقدامات او در حوزه عمرانی اشاره کرد؛ چرا که همانطور از گذشته گفته شده مشت نمونه خروار است.
سد آبریز که یکی از مهمترین پروژههای کهگیلویه و مطالبه چندین ساله مردم این شهرستان است، در دوران احمدزاده بر سر زبانها افتاد و مجوزهای اولیه سد گرفته شد. اگر سد آبریز هماکنون در مدار ساخت و مطالعات آن در حال تکمیل شدن است، نتیجه پیگیریهای احمدزاده است.
پروژه آبرسانی دهدشت سالها بینتیجه مانده بود، چنانچه که الان در آستانه بهرهبرداری قرار گرفته، نتیجه اقدامات همین دولت است. آقایان مدعی همچون بزرگواری اعلام کنند چه قدم مثبتی برای این پروژه برداشتهاند؟
اگر سد تنگ سرخ اعتبارات زیادی گرفته و آنچنان مهم شده که رئیس جمهور از آن بازدید میکند، نشاندهنده پیگیریهای احمدزاده برای حل تنش آبی است.
اگر طرح آبرسانی به لیکک از سد کوثر در حال تکمیل شدن و قرار است تا پایان سال 1402 به بهرهبرداری برسد بهخاطر پیگیریهای این دولت است. در حالی که در 10 سال گذشته تنها 70 میلیارد تومان به آن اختصاص داده شده بود، در یک سال گذشته 200 میلیارد تومان برای آن در نظر گرفته شده است.
اگر سد سقاوه مجوز گرفته در این دولت بوده است؛ اگر سد پرشکفت در مسیر مطالعه قرار دارد نشاندهنده این است که این دولت برای زیرساختهای آبی اهمیت قائل است. اگر جاده دهدشت سالها لاکپشتی حرکت میکرد، در این دولت بود که سرعت گرفت.
آقای بزرگواری انصافتان کجاست که یک نوشته با مضمون نقد اما با هدف تخریب و با چاشنی توهین را منتشر میکنید؟ سایر اقدامات تیم مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد را پیرامون میدان گازی مختار، پروژههای گردشگری، پتروشیمیها و... را به زمان دیگری موکول میکنیم.
همانطور که گفته شد یکی از دلایل توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد همین تخریبهاست که نشان از آن دارد سیاسیونی که عمر سیاسی آنها نیز به پایان رسیده همچنان راه و روش و اصول نقد کردن را یاد نگرفتهاند و بیمحابا طرف مورد انتقادشان را با الفاظی توهینآمیز مورد خطاب قرار میدهند.
روز گذشته سید علی محمد بزرگواری در یادداشتی هزار و 300 کلمهای به تندی و با الفاظی ناشایست با حمله به استاندار کهگیلویه و بویراحمد، خدمات دولت سیزدهم را مورد نشانه قرار داد. متنی که علاوه بر اشکالات نگارشی و ویرایشی، بهطور تلویحی عدم شهامت و شجاعت را به استاندار نسبت داده و خطاب به او گفته بود «شما را در حد و اندازهای نمیبینم که از شما سهمخواهی کنم». از این جمله بزرگواری چنین بر میآید که اگر او به شخص دولتی بالاتر از استاندار نزدیکیهایی داشته باشد، ممکن است از او سهمخواهی کند. از سوی دیگر، او با این جملات و به زعم خود سعی داشت که اقتدار بالاترین جایگاه اجرایی در استان را متزلزل کند.
واضح است که نقد همیشه مفید است؛ چه نقدهای بهقولاً منصفانه و چه نقدهای رادیکال. اما متن بزرگورای از نقد فراتر رفته و چندین بار در آن تلویحاً به شخص استاندار توهین شده است.
با خواندن متن بزرگواری این احساس به مخاطبان دست میدهد که آیا برخی از شخصیتهای سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد اساساً شیوه نقد و فراتر از آن حرف زدنِ معقول را یاد گرفتهاند یا خیر؟
روشن نیست بزرگواری بر اساس چه منافعی، استاندار را چنین نقد کرده است؛ البته همانطور که گفته و دیده میشود گویا بزرگواری با ولوله انداختن در فضای عمومی قصد دارد باز هم در فضای عمومی استان دیده شود؛ شاید سال آینده پا در عرصه انتخابات بگذارد و از این رهگذر چند سال بیثمر برای مردم و سودآور را برای اطرافیانش رقم بزند.
نکته مهمتر، بحثهایی است که در مورد سهمخواهیِ بزرگواری شنیده میشود؛ بزرگواری پیش از انتخابات 1400، چندین بار رئیسی را در جایگاه رئیس قوه قضائیه مناسب عنوان کرده بود، اما گفته بود حضور او در انتخابات باعث انشقاق جریان اصولگرایی میشود؛ یعنی او از اساس، با کاندیدا شدن رئیسی برای ریاست جمهوری مخالف بود. بنابراین سهمخواهی او از دولت و استاندار اگر درست باشد، نقض غرض است. چرا که نمیتوان مخالف یک دولت بود و در عین حال، از استاندار آن دولت، سهمخواهی کرد.
بزرگواری در یادداشتی که در نقد استاندار نوشته است از سخنرانیهای آتشینش در مجلس به عنوان نقطه قوت خود یاد کرده بود؛ اغلب مردم کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد نیز او را با همین سخنرانیها و به ویژه «چماق لری»اش میشناسند. اصطلاحات «چماق لری» و... که از بزرگواری بر سر زبانها افتاده یادگار اصلی هشت سال نمایندگی او در مجلس است. اما باید از او پرسید این سخنرانیها به قول خود آتشین در نهایت چه عایدیای برای کهگیلویه و بویراحمد داشته است؟ از سوی دیگر، هنوز جوانان شهرستان کهگیلویه بزرگ مجبورند به خاطر بیکاری وسیع، به سایر استانهای کشور مهاجرت کنند و برخی از آنها نیز در جادههای غربت جان بسپارند. آقای بزرگواری عزیز؛ دوران به قولاً سخنرانیهای «ول» به پایان رسید که اگر فایده داشت الان پتروشیمی دهدشت، طرحهای عمرانی بزرگ کهگیلویه به سرانجام رسیده بود. این در حالی است که دوران کنونی، دوران علم و تخصص و تعامل درست و دقیق است، بزرگواری هنوز از یک گفتمان قومی و با ادبیات عشیرهای و قومیتی صحبت میکند.
هر چند بزرگواری در چند خط اقدامات خود در کهگیلویه را نام برده است، اما باید از او پرسید هشت سال نمایندگیاش دیگر چه سودی برای مردم منطقه داشته است؟ بزرگواری کدام بیمارستان و مرکز درمانی را افتتاح و به بهرهبرداری رسانده و کدام پروژه گازرسانی در دوران او تکمیل شده است؟ البته بزرگواری در جایی از متنش، از گرفتن ۲٪ نفت بهمئی و حق آلایندگی برای این شهرستان نام برده که هنوز تکلیف روشن نیست.
اما بُعدِ دیگر نقد بزرگورای به خدمات دولت سیزدهم و استاندار کهگیلویه و بویراحمد است که گویی احمدزاده هیچ اقدامی در این استان انجام نداده است؛ گویا تنها بزرگواری انقلابی است و احمدزاده غیرانقلابی. این در حالی است که احمدزاده نیز به عنوان یک انقلابی، با نظام ستم شاهی مبارزه کرده و در سابقه او مشخص است.
انگار بزرگواری فراموش کرده احمدزاده در طول این یک سال و نیم حضور در کهگیلویه و بویراحمد 30 سفر شهرستانی داشته است. اگر فرض کنیم در هر سفر تنها با ده نفر ملاقات و گفتوگو داشته باشد، در طول این مدت، حداقل با 300 نفر از نزدیک حرف زده است. از طرف دیگر، نباید فراموش کرد که احمدزاده یک روز در هفته را به عنوان روز ملاقات عمومی تعیین کرده و مردم استان برای بیان دردهایشان به استاندار مراجعه میکنند.
اگر کهگیلویه و بویراحمد توسعهنیافته است، علاوه بر ریشههای تاریخی، به عدم همسوییِ نیروها و شخصیتهای سیاسیای همچون خود بزرگواری با استاندار بر میگردد. اگر اصفهان توسعه یافته است، یک دلیل آن همسویی شخصیتها، نیروهای سیاسی و مدیران باهم است و اگر یزد قطب واحدهای تولیدی و صنعتی در کشور است، یکی از دلایل آن نبود همین تخریبها است نه اینکه شخصی همچون بزرگواری علیه استاندار انجام داده و دیگری اتحاد و همدلی نیروهای سیاسی، مدیران و صاحبان نفوذ آن شهرها روی منافع شهر و منطقهشان است. در آن استانها کمتر رقابتهای سیاسی، سهمخواهی، تخریب و گزارشنویسی وجود دارد و روحانیون آن استانها به خود اجازه نمیدهند از چنین الفاظی علیه استاندارشان استفاده کنند.
در حالی که بزرگواری تلویحاً تمام اقدامات احمدزاده را زیر سؤال برده است، تنها میتوان به چند مورد از اقدامات او در حوزه عمرانی اشاره کرد؛ چرا که همانطور از گذشته گفته شده مشت نمونه خروار است.
سد آبریز که یکی از مهمترین پروژههای کهگیلویه و مطالبه چندین ساله مردم این شهرستان است، در دوران احمدزاده بر سر زبانها افتاد و مجوزهای اولیه سد گرفته شد. اگر سد آبریز هماکنون در مدار ساخت و مطالعات آن در حال تکمیل شدن است، نتیجه پیگیریهای احمدزاده است.
پروژه آبرسانی دهدشت سالها بینتیجه مانده بود، چنانچه که الان در آستانه بهرهبرداری قرار گرفته، نتیجه اقدامات همین دولت است. آقایان مدعی همچون بزرگواری اعلام کنند چه قدم مثبتی برای این پروژه برداشتهاند؟
اگر سد تنگ سرخ اعتبارات زیادی گرفته و آنچنان مهم شده که رئیس جمهور از آن بازدید میکند، نشاندهنده پیگیریهای احمدزاده برای حل تنش آبی است.
اگر طرح آبرسانی به لیکک از سد کوثر در حال تکمیل شدن و قرار است تا پایان سال 1402 به بهرهبرداری برسد بهخاطر پیگیریهای این دولت است. در حالی که در 10 سال گذشته تنها 70 میلیارد تومان به آن اختصاص داده شده بود، در یک سال گذشته 200 میلیارد تومان برای آن در نظر گرفته شده است.
اگر سد سقاوه مجوز گرفته در این دولت بوده است؛ اگر سد پرشکفت در مسیر مطالعه قرار دارد نشاندهنده این است که این دولت برای زیرساختهای آبی اهمیت قائل است. اگر جاده دهدشت سالها لاکپشتی حرکت میکرد، در این دولت بود که سرعت گرفت.
آقای بزرگواری انصافتان کجاست که یک نوشته با مضمون نقد اما با هدف تخریب و با چاشنی توهین را منتشر میکنید؟ سایر اقدامات تیم مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد را پیرامون میدان گازی مختار، پروژههای گردشگری، پتروشیمیها و... را به زمان دیگری موکول میکنیم.
همانطور که گفته شد یکی از دلایل توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد همین تخریبهاست که نشان از آن دارد سیاسیونی که عمر سیاسی آنها نیز به پایان رسیده همچنان راه و روش و اصول نقد کردن را یاد نگرفتهاند و بیمحابا طرف مورد انتقادشان را با الفاظی توهینآمیز مورد خطاب قرار میدهند.