تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۴۹
کد مطلب : ۴۴۸۷۳۲
پیشامدها و تحولات انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد (قسمت سوم)
برادران حسینی بحرینی دهبزرگی
۳
کبنا ؛ در اوج تحولات بحرین در میدان لولو (فلکه مروارید) منامه سید قدرت حسینی نماینده وقت گچساران در مجلس هشتم شورای اسلامی پرده از پسوند نام خانوادگیشان که عنوان «بحرینی» بود برداشت. اواخر دوره نمایندگی سید قدرت حسینی بود که انتشار یک کتاب خاطرات دفاع مقدس توسط دفتر مطالعات ادبیات پایداری حوزه هنری کشور که پیشتر مقدمات آن در حوزه هنری استان آماده شده بود نام حسینیها را از مرزهای استان فراتر برد. این خانواده البته در قبل از انقلاب نیز روابط نزدیکی با برخی انقلابیون داشتند و خانواده موجه و شناخته شدهای بودند. کتاب خاطرات دفاع مقدس سید ناصر حسینی پور با عنوان «پایی که جا ماند» بعد از کتاب «دا» توانست در فضای عمومی جامعه به شهرت برسد تا در نهایت تقریظ مقام معظم رهبری بر آن کتاب را در پی داشته باشد. همان کتاب و یقیناً برخی مشابهتها در نوع اتفاقات در زمان جنگ تحمیلی برای سید ناصر حسینی پور و سعید جلیلی دبیر وقت شورای امنیت ملی کشور در دولت محمود احمدی نژاد سبب دعوت جلیلی از سید ناصر حسینی پور برای حضور در شورای امنیت ملی کشور شد. صاحب خاطرات کتاب پایی که جا ماند به شورای مهم و تصمیم گیرنده در سطح کلان و امنیتی کشور رفت و آن گونه که گفته میشد او در دفتر جنگ نرم شورا مشغول به کار شد. نکته جالب آن که سید ناصر بدون تحصیلات روابط بین الملل و علوم سیاسی و یا مدیریت استراتژیک و همچنین عدم تسلط به زبان انگلیسی اما این شانس را داشت تا در ترکیب تیم مذاکره کننده هستهای که در آن زمان در حوزه اختیارات شورای امنیت ملی بود در بغداد حضور داشته باشد. هر چند برخی این حضور را به تجدید خاطرات برای رزمنده نوجوان زمان جنگ ربط دادند اما چنین ارتباطی نمیتواند منطقی باشد چرا تیمی در سطح مذاکره برای موضوع مهم هستهای با کشورهای قدرتمند جهانی جایی برای تجدید خاطرات و نوستالژی نیست. آن تیم و ترکیب هیچ کاری از پیش نبردند تا بعدها علی اکبر ولایتی مذاکره کننده ارشد هستهای ایران را در مناظرههای ریاست جمهوری یازدهم به باد انتقاد بگیرد که جلیلی در آلماتی و بغداد بیشتر کلاس فلسفه و سخنرانی برگزار کرده بود. از همان زمان این ظن میرفت که روزی سید ناصر حسینی پور نامزد انتخابات در گچساران و باشت خواهد شد. او البته به ندرت در فضای سیاسی و عمومی استان هم در قبل از حضور در دبیرخانه شورای امنیت ملی حاضر بود و هم بعد از آن کمتر فرصت پیش آمد. محدود حضور سید ناصر در استان به خاطره گویی در مناسبتهای مربوط به دفاع مقدس بر میگشت. او البته یکی از همراهان سعید جلیلی در سفر انتخاباتی خرداد 1392 به یاسوج بود.
از آن طرف اما سید قدرت حسینی بعد از پیروزی نزدیک در 1386 از غلام رضا تاجگردون در یک دوره مطلقاً اصولگرایی در استان عملکرد قابل قبولی نداشت و بعدها وقتی در دوره قوام نوذری لیدر اصلی وی و جریان اصولگرایی گچساران یعنی یدالله مرادی از میراث فرهنگی استان کنار گذاشته شد وی قدرت کافی برای جلوگیری از چنین اتفاقی را نداشت و تنها مقاومت حسینیها در مقابل تصمیم قوام نوذری استاندار قدرتمند آن زمان استان فریادهای اعتراض و «درود بر سید قدرت حسینی» گفتن سید شجاع یکی از برادران حسینی بحرینیهای ده بزرگی در آخر سالن مراسم تودیع بود.
حرکت فضای سیاسی کشور به سمت اندکی تلطیف شدن و نارضایتی از عملکرد سید قدرت حسینی و تأیید صلاحیت غلامرضا تاجگردون کاملاً مشخص میکرد که دوره سید قدرت حسینی به پایان رسیده است و انتخابات 7 اسفند 1390 آغاز یک دوره اقتدار و نفوذ غلام رضا تاجگردون در سپهر سیاسی استان بود. آمدن تاجگردون کمی بعد با آغاز دولت حسن روحانی همزمان شد و این همزمانی و گسترش و نفوذ تاجگردون در مجلس شورای اسلامی عملاً امکانی برای سایر رقبا و خیال رقابت با تاجگردون در سال 1394 باقی نگذاشت. در آن دوره سید قدرت حسینی پور در نقش یک رقیب نجیب خود را نشان داد و حتی گفته میشود وی در سال 1394 به غلامرضا تاجگردون رأی داد که البته اگر چنین چیزی بوده باشد بخشی از آن ناشی از عدم حضور اصولگرایان در صحنه و دل پر سید قدرت از رقیب اصولگرای آن دوره تاجگردون یعنی فولادی وندا است.
این دوره صلح و دوستی دوام چندانی نداشت. سید قدرت خوب میدانست سکوت یعنی تکرار دوباره تاجگردونی های باشتی و غیر ممکنتر شدن بازگشت حسینیهای ده بزرگی به عرصه سیاسی گچساران و باشت که بدون شک سیاسیترین حوزه استان است میباشد. به همین خاطر او شروع به انتقاد و حمله به عملکرد نماینده وقت گچساران و باشت کرد. از ابتدای سال 1398 جدال و به عبارتی جنگ تاجگردون ها و حسینیها وارد مرحله جدید و حساسی شد و چند ماه مانده به انتخابات گچساران و باشت عرصه حساسیت و اوج اختلاف و کینه میان این دو گروه بود. ورود نهادهای نظارتی و قضایی تنها اندکی به مدیریت ظاهر اختلافات کمک کرد و بعد هم به هر شکلی بود این دو نامزد تأیید صلاحیت شدند تا صحنه رؤیایی واقعی آماده باشد.
در آن انتخابات، تاجگردون با افت شدیدی از لحاظ رأی به نسبت سال 94 به پیروزی رسید و سید قدرت با وجود حضور چند گزینه دیگر اصولگرا در جایگاه دوم قرار گرفت. اما این پیروزی بعدها به تلخترین شکست برای تاجگردون ها منتهی شد. تاجگردون قطعاً در زیر پرونده سازی ها از درون استان که حتی گفته میشود احد جمالی معاون سیاسی وقت استانداری کهگیلویه و بویراحمد نیز در آن بی نقش نبود دستش از مجلس کوتاه شد تا از همان لحظه شانس حسینیها برای پر کردن صندلی خالی گچساران پررنگ و پر رنگتر شود.
این بار اول در تاریخ انتخاباتی گچساران نبود که یک تاجگردون بعد از کسب رأی مردم از مجلس کنار گذاشته میشود و یک اصولگرای سنتی جانشین وی میشود. پیشتر و در سال 1378 و انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی بعد از پیروزی بهرام تاجگردون و ابطال انتخابات این بخت و شانس به مرحوم نبی زاده رسید تا نماینده مجلس شود هر چند وی خیلی زود بر اثر بیماری از دنیا رفت. این بار و دقیقاً 20 سال بعد از آن اتفاق یک تاجگردون دیگر اعتبارنامهاش در مجلس و با رهبری علیرضا زاکانی رد شد.
رد اعتبارنامه تاجگردون همان و تعطیلی پروژهها وطرح های اقتصادی و عمرانی در گچساران همان. گچساران مدتها بدون کفیل باقی ماند تا در عید 1400 ثبت نام نامزدهای انتخابات میان دورهای مجلس در گچساران آغاز شد. دو اتفاق یکی در تهران و یکی در گچساران بخوبی آینده کرسی نمایندگی گچساران را مشخص میکرد. اول اینکه همزمان با ثبت نام در گچساران سید ناصر حسینی پور برادر کوچکتر سید قدرت برای تک صندلی خالی مانده حوزه انتخابیه تهران نیز نام نویسی کرد که قطعاً نگاهش به گچساران و تحولاتی بود که ظن آن در آن زمان میرفته است و اندکی بعد همزمان با اعلام لیست تأیید شدههای مجلس و با وجودی که نستور درخشنده پور مدیر عمرانی و بویراحمدی که دو سال پیشتر در بویراحمد رد صلاحیت شده بود صلاحیتش تأیید شد، صلاحیت سید قدرت حسینی پور بحرینی رد شد و این آغازی بود برای آن که سید ناصر از تهران به گچساران نقل مکان کند و بعدها پیروزی وی و معرفی به عنوان نماینده باشت و گچساران در مجلس یازدهم شورای اسلامی رقم بخورد.
رد صلاحیت ساسان تاجگردون و عبدالرحیم رحیمی فرمانداری اسبق گچساران و تشتت و عدم هماهنگی در میان رقبای سید ناصر به همراه فضای نسبتاً سرد انتخاباتی از یک طرف و سنگینی فضا به سمت اصولگرایان همه و همه به کمک سید ناصر حسینی پور آمدند تا وی روانه بهارستان شود. حسینی پور ترجیح داد جشن پیروزیاش در یاسوج را با حضور بزرگ اصولگرایان استان کهگیلویه و بویراحمد یعنی ستار هدایتخواه برگزار شود و هدایتخواه نیز بدون اشاره به دو شکست خود در 1390 و 1394 از غلام محمد زارعی و بی نتیجه ماندن تلاشهایش در تهران برای قرار گرفتن در لیست اصولگرایان تهران در انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی، رد اعتبارنامه تاجگردون که به ادعای خود طراحان این پروژه غیر قانونی بوده است را آزادسازی گچساران عنوان کرد و البته در جواب انتقادات نیز ترجیح داد سکوت کند.
سید ناصر در ابتدا با همان ادبیاتی که بی شباهت به ادبیات مورد انتقاد ولایتی در مورد سیعد جلیلی نبود کار خود را شروع کرد وی همزمان با سفر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور جدید و چند تن از وزرا از جمله وزیر نفت در یک سخنرانی احساسی و تند در جلوی اوجی در گچساران به شدت به صیدالی رئیس سابق شرکت نفت و گاز گچساران حمله کرد و اندکی بعد وزیر نفت چارهای جز عزل صیدالی پیدا نکرد. سید ناصر بعدها از همین ادبیات برای حمله به پرویز یزدان پناه رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی بهره گرفت و جنگ شدیدی بین سید ناصر حسینی پور و یزدان پناه آغاز شد که در نهایت و با وجود تلاشهای مهدی روشنفکر برای حفظ یزدان پناه و برخی رایزنیها که حتی گفته میشود از طرف دکتر امان اله نیک اقبالی از وابستگان یزدان پناه و از دوستان و اساتید عین اللهی وزیر بهداشت صورت گرفته بود یزدان پناه کنار گذاشته شد و با وجودی که احتمالات به سمت شیرعلی خرامین چهره شناخته شده اصولگرای استان برای ریاست دانشگاه یاسوج میرفت اما قرعه فال به نام محمد غلام نژاد افتاد که با حمایت سید ناصر حسینی پور، احمدزاده و افضل حسینی به این سمت رسید. این انتصاب با دخالت حسینی و البته نقش وی در حمایت از احمدزاده برای استانداری استان از محدود کنشهای سید ناصر حسینی پور در طول دوره نمایندگیاش بوده است. سید ناصر مدتهاست در سکوت و بی عملی به سر میبرد و انتقادات از وی شدت گرفته است. در این اواخر تنها باری که نامی از سید ناصر حسینی پور به میان آمد مربوط به امضای وی در طرح پر سروصدای مربوط به آثار باستانی بود که زیر فشارهای عمومی کنار گذاشته شد.
همین نامه به تنهایی کافی است تا با استناد آن پی به انفعال سید ناصر برد و هم اینکه همه چیز مهیای حضور مجدد سید ناصر حسینی پور برای دوره بعدی نیست. شاید هم سید ناصر حسینی پور خود پذیرفته است مرد این میدان نیست. هر چند وی تلاش میکند خود را نمایندهای در تراز ملی و فارغ از مناسبات روزمره استان نشان دهد. ولی این برکناری از تحولات به مذاق موکلین نماینده خوش نمیآید. آنها نمایندهای فعال و برندهای را میخواهند. انفعال سید ناصر در مقطعی انتقاد تند امام جمعه گچساران را در پی داشت و حجازی امام جمعه این شهر از دو نماینده دیگر استان خواست سهمی را به گچساران اختصاص دهند. سید قدرت و سید ناصر تنها برادران سیاسی و شناخته شده خانواده حسینیهای ده بزرگی نیستند بماند که پدر حسینیهای ده بزرگی یعنی مرحوم سید سلیمان حسینی پور نیز شخصیتی فعال در مناسبات و تحولات گذشته منطقه باشت و ده بزرگ بوده است و در جنگ تحمیلی نیز به عنوان یک رزمنده حضور داشت. حادثه تلخ انفجار در ده بزرگ باشت در سالهای ابتدایی بعد از انقلاب اسلامی نیز به این خانواده آسیب رساند و آنها را عزادار کرد که روایت آن حادثه در کتاب پایی که جا ماند به تفصیل آمده است. سید نصرت الله حسینی پور از سرداران سپاه یکی دیگر از برادران این خانواده است که سید قدرت حسینی پور در یک مصاحبه مفصل با پایگاه خبری کبنا نیوز به او اشاره کرده بود و هیچ بعید نیست سید نصرت الله روزی نیز همچون دو برادر دیگر در صحنه انتخابات سیاسی باشت و گچساران حاضر شود.
بعلاوه نارضایتی برادر بزرگتر دیگر برادر این خانواده یعنی سید ماشاالله حسینی پور نیز در توییتی دل پری خود را از سید ناصر نشان داده بود. و البته در میان برادران نیز نباید سید سعادت که تعصب بالایی بر روی محمود احمدی نژاد دارد فراموش شود. و در کنار این برادران نباید از نام و جایگاه برادر شهید این خانواده یعنی شهید هدایت الله حسینی پور گذشت که از اعتبار و جایگاه بالایی برخوردار بود.
اختلافات و تضارب نگاه در میان برادران یک طرف و در سوی دیگر نارضایتی چهرههای مطرح اصولگرا همچون یدالله مرادی از عملکرد سید ناصر حسینی پور کار را برای سید ناصر حسینی پور سخت کرده است.
سید ناصر حسینی پور هنوز بیشتر خود را در هیئت یک سخنران نشان داده است. سخنرانی پر انتقاد وی در جلوی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور در سفر به یاسوج یکی از نقاط پر ایراد عملکرد سید ناصر حسینی پور است که به جای پرداختن به واقعیات و مشکلات استان کهگیلویه و بویراحمد به ذکر نقل و قولی تکذیب شده و ذوق زدگی از یکم حکم متوسط دستیاری وزیر در وزارت کشور برای یک جوان از گناوه لری ختم شد.
صندلی نمایندگی گچساران و باشت روزگاری نه چندان دور زندهترین و فعالترین و حتی یکی از قدرتمندترین صندلیهای نمایندگی در مجلس شورای اسلامی بود و همین هم کار را برای جانشینان آن صندلی پر قدرت، سخت و سختتر کرده است. روزی در شروع جنگ حسینی پور با پرویز یزدان پناه وی صندلی ریاست علوم پزشکی استان را یک صندلی بی مصرف خوانده بود ولی حالا برخی منتقدان سید ناصر حسینی پور بحرینی ده بزرگی کرسی نمایندگی گچساران و باشت را با این صفت میشناسند و بر انفعال و سکوت آن اعتراض و انتقاد دارند.
مشخص نیست سید ناصر بیاید یا نیاید ولی در یک چیز تردیدی وجود ندارد یکی از برادران حسینی بحرینی در 1402 نامزد انتخابات خواهند بود و هر کدام هم باشد یک طرف رقابت آن حوزه انتخابیه خواهند بود. حتی اگر سید ناصر با وجود همه انتقادات بیاید باز هم اگر قرار باشد تاجگردونی در نقطه مقابل نباشد و شاهد تشتت رقبا باشیم سید ناصر به لطف مدیران و نیروهای وابسته به خود جا برای مانور و تکرار نمایندگیاش خواهد داشت و این همه نشانهای است از اتفاقات سخت پیش رو برای باشت وگچساران کاملاً سیاسی و انتخاباتی.
بیشتر بخوانید:
قسمت اول) پیشامدها و تحولات انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد / خرامین میآید یا نمیآید؟
قسمت دوم) پیشامدها و تحولات انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد/ غریبپور بیاید یا نیاید؟
از آن طرف اما سید قدرت حسینی بعد از پیروزی نزدیک در 1386 از غلام رضا تاجگردون در یک دوره مطلقاً اصولگرایی در استان عملکرد قابل قبولی نداشت و بعدها وقتی در دوره قوام نوذری لیدر اصلی وی و جریان اصولگرایی گچساران یعنی یدالله مرادی از میراث فرهنگی استان کنار گذاشته شد وی قدرت کافی برای جلوگیری از چنین اتفاقی را نداشت و تنها مقاومت حسینیها در مقابل تصمیم قوام نوذری استاندار قدرتمند آن زمان استان فریادهای اعتراض و «درود بر سید قدرت حسینی» گفتن سید شجاع یکی از برادران حسینی بحرینیهای ده بزرگی در آخر سالن مراسم تودیع بود.
حرکت فضای سیاسی کشور به سمت اندکی تلطیف شدن و نارضایتی از عملکرد سید قدرت حسینی و تأیید صلاحیت غلامرضا تاجگردون کاملاً مشخص میکرد که دوره سید قدرت حسینی به پایان رسیده است و انتخابات 7 اسفند 1390 آغاز یک دوره اقتدار و نفوذ غلام رضا تاجگردون در سپهر سیاسی استان بود. آمدن تاجگردون کمی بعد با آغاز دولت حسن روحانی همزمان شد و این همزمانی و گسترش و نفوذ تاجگردون در مجلس شورای اسلامی عملاً امکانی برای سایر رقبا و خیال رقابت با تاجگردون در سال 1394 باقی نگذاشت. در آن دوره سید قدرت حسینی پور در نقش یک رقیب نجیب خود را نشان داد و حتی گفته میشود وی در سال 1394 به غلامرضا تاجگردون رأی داد که البته اگر چنین چیزی بوده باشد بخشی از آن ناشی از عدم حضور اصولگرایان در صحنه و دل پر سید قدرت از رقیب اصولگرای آن دوره تاجگردون یعنی فولادی وندا است.
این دوره صلح و دوستی دوام چندانی نداشت. سید قدرت خوب میدانست سکوت یعنی تکرار دوباره تاجگردونی های باشتی و غیر ممکنتر شدن بازگشت حسینیهای ده بزرگی به عرصه سیاسی گچساران و باشت که بدون شک سیاسیترین حوزه استان است میباشد. به همین خاطر او شروع به انتقاد و حمله به عملکرد نماینده وقت گچساران و باشت کرد. از ابتدای سال 1398 جدال و به عبارتی جنگ تاجگردون ها و حسینیها وارد مرحله جدید و حساسی شد و چند ماه مانده به انتخابات گچساران و باشت عرصه حساسیت و اوج اختلاف و کینه میان این دو گروه بود. ورود نهادهای نظارتی و قضایی تنها اندکی به مدیریت ظاهر اختلافات کمک کرد و بعد هم به هر شکلی بود این دو نامزد تأیید صلاحیت شدند تا صحنه رؤیایی واقعی آماده باشد.
در آن انتخابات، تاجگردون با افت شدیدی از لحاظ رأی به نسبت سال 94 به پیروزی رسید و سید قدرت با وجود حضور چند گزینه دیگر اصولگرا در جایگاه دوم قرار گرفت. اما این پیروزی بعدها به تلخترین شکست برای تاجگردون ها منتهی شد. تاجگردون قطعاً در زیر پرونده سازی ها از درون استان که حتی گفته میشود احد جمالی معاون سیاسی وقت استانداری کهگیلویه و بویراحمد نیز در آن بی نقش نبود دستش از مجلس کوتاه شد تا از همان لحظه شانس حسینیها برای پر کردن صندلی خالی گچساران پررنگ و پر رنگتر شود.
این بار اول در تاریخ انتخاباتی گچساران نبود که یک تاجگردون بعد از کسب رأی مردم از مجلس کنار گذاشته میشود و یک اصولگرای سنتی جانشین وی میشود. پیشتر و در سال 1378 و انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی بعد از پیروزی بهرام تاجگردون و ابطال انتخابات این بخت و شانس به مرحوم نبی زاده رسید تا نماینده مجلس شود هر چند وی خیلی زود بر اثر بیماری از دنیا رفت. این بار و دقیقاً 20 سال بعد از آن اتفاق یک تاجگردون دیگر اعتبارنامهاش در مجلس و با رهبری علیرضا زاکانی رد شد.
رد اعتبارنامه تاجگردون همان و تعطیلی پروژهها وطرح های اقتصادی و عمرانی در گچساران همان. گچساران مدتها بدون کفیل باقی ماند تا در عید 1400 ثبت نام نامزدهای انتخابات میان دورهای مجلس در گچساران آغاز شد. دو اتفاق یکی در تهران و یکی در گچساران بخوبی آینده کرسی نمایندگی گچساران را مشخص میکرد. اول اینکه همزمان با ثبت نام در گچساران سید ناصر حسینی پور برادر کوچکتر سید قدرت برای تک صندلی خالی مانده حوزه انتخابیه تهران نیز نام نویسی کرد که قطعاً نگاهش به گچساران و تحولاتی بود که ظن آن در آن زمان میرفته است و اندکی بعد همزمان با اعلام لیست تأیید شدههای مجلس و با وجودی که نستور درخشنده پور مدیر عمرانی و بویراحمدی که دو سال پیشتر در بویراحمد رد صلاحیت شده بود صلاحیتش تأیید شد، صلاحیت سید قدرت حسینی پور بحرینی رد شد و این آغازی بود برای آن که سید ناصر از تهران به گچساران نقل مکان کند و بعدها پیروزی وی و معرفی به عنوان نماینده باشت و گچساران در مجلس یازدهم شورای اسلامی رقم بخورد.
رد صلاحیت ساسان تاجگردون و عبدالرحیم رحیمی فرمانداری اسبق گچساران و تشتت و عدم هماهنگی در میان رقبای سید ناصر به همراه فضای نسبتاً سرد انتخاباتی از یک طرف و سنگینی فضا به سمت اصولگرایان همه و همه به کمک سید ناصر حسینی پور آمدند تا وی روانه بهارستان شود. حسینی پور ترجیح داد جشن پیروزیاش در یاسوج را با حضور بزرگ اصولگرایان استان کهگیلویه و بویراحمد یعنی ستار هدایتخواه برگزار شود و هدایتخواه نیز بدون اشاره به دو شکست خود در 1390 و 1394 از غلام محمد زارعی و بی نتیجه ماندن تلاشهایش در تهران برای قرار گرفتن در لیست اصولگرایان تهران در انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی، رد اعتبارنامه تاجگردون که به ادعای خود طراحان این پروژه غیر قانونی بوده است را آزادسازی گچساران عنوان کرد و البته در جواب انتقادات نیز ترجیح داد سکوت کند.
سید ناصر در ابتدا با همان ادبیاتی که بی شباهت به ادبیات مورد انتقاد ولایتی در مورد سیعد جلیلی نبود کار خود را شروع کرد وی همزمان با سفر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور جدید و چند تن از وزرا از جمله وزیر نفت در یک سخنرانی احساسی و تند در جلوی اوجی در گچساران به شدت به صیدالی رئیس سابق شرکت نفت و گاز گچساران حمله کرد و اندکی بعد وزیر نفت چارهای جز عزل صیدالی پیدا نکرد. سید ناصر بعدها از همین ادبیات برای حمله به پرویز یزدان پناه رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی بهره گرفت و جنگ شدیدی بین سید ناصر حسینی پور و یزدان پناه آغاز شد که در نهایت و با وجود تلاشهای مهدی روشنفکر برای حفظ یزدان پناه و برخی رایزنیها که حتی گفته میشود از طرف دکتر امان اله نیک اقبالی از وابستگان یزدان پناه و از دوستان و اساتید عین اللهی وزیر بهداشت صورت گرفته بود یزدان پناه کنار گذاشته شد و با وجودی که احتمالات به سمت شیرعلی خرامین چهره شناخته شده اصولگرای استان برای ریاست دانشگاه یاسوج میرفت اما قرعه فال به نام محمد غلام نژاد افتاد که با حمایت سید ناصر حسینی پور، احمدزاده و افضل حسینی به این سمت رسید. این انتصاب با دخالت حسینی و البته نقش وی در حمایت از احمدزاده برای استانداری استان از محدود کنشهای سید ناصر حسینی پور در طول دوره نمایندگیاش بوده است. سید ناصر مدتهاست در سکوت و بی عملی به سر میبرد و انتقادات از وی شدت گرفته است. در این اواخر تنها باری که نامی از سید ناصر حسینی پور به میان آمد مربوط به امضای وی در طرح پر سروصدای مربوط به آثار باستانی بود که زیر فشارهای عمومی کنار گذاشته شد.
سید سلیمان حسینیپور و فرزند شهیدش سید هدایت الله حسینیپور
انفعال و عدم حضور سید ناصر حسینی پور در ابتداییترین مناسبات آن هم بعد از یک دوره طلایی یعنی دوره نمایندگی تاجگردون موجب تشدید انتقادات به عملکرد ناصر حسینی پور شده است تا جایی که برادر بزرگتر که شاید تنها دلیل رضایتش از نمایندگی برادر کوچکتر به همان یک دلیل نبودن تاجگردون بر میگردد در یک نامه بلند و انتقادی نمایندگی وی را به زیر سؤال برد تا این گونه برداشت شود که سید ناصر دیگر جایگاهی در پیش سید قدرت ندارد و سید قدرت خود را آماده نمایندگی برای دوره بعد میکند. ناگفته نماند که سید قدرت در نوع رابطه با عموم و شناخت عمومی فردی بسیار متبحر و متفاوت از سید ناصر حسینی پور است.همین نامه به تنهایی کافی است تا با استناد آن پی به انفعال سید ناصر برد و هم اینکه همه چیز مهیای حضور مجدد سید ناصر حسینی پور برای دوره بعدی نیست. شاید هم سید ناصر حسینی پور خود پذیرفته است مرد این میدان نیست. هر چند وی تلاش میکند خود را نمایندهای در تراز ملی و فارغ از مناسبات روزمره استان نشان دهد. ولی این برکناری از تحولات به مذاق موکلین نماینده خوش نمیآید. آنها نمایندهای فعال و برندهای را میخواهند. انفعال سید ناصر در مقطعی انتقاد تند امام جمعه گچساران را در پی داشت و حجازی امام جمعه این شهر از دو نماینده دیگر استان خواست سهمی را به گچساران اختصاص دهند. سید قدرت و سید ناصر تنها برادران سیاسی و شناخته شده خانواده حسینیهای ده بزرگی نیستند بماند که پدر حسینیهای ده بزرگی یعنی مرحوم سید سلیمان حسینی پور نیز شخصیتی فعال در مناسبات و تحولات گذشته منطقه باشت و ده بزرگ بوده است و در جنگ تحمیلی نیز به عنوان یک رزمنده حضور داشت. حادثه تلخ انفجار در ده بزرگ باشت در سالهای ابتدایی بعد از انقلاب اسلامی نیز به این خانواده آسیب رساند و آنها را عزادار کرد که روایت آن حادثه در کتاب پایی که جا ماند به تفصیل آمده است. سید نصرت الله حسینی پور از سرداران سپاه یکی دیگر از برادران این خانواده است که سید قدرت حسینی پور در یک مصاحبه مفصل با پایگاه خبری کبنا نیوز به او اشاره کرده بود و هیچ بعید نیست سید نصرت الله روزی نیز همچون دو برادر دیگر در صحنه انتخابات سیاسی باشت و گچساران حاضر شود.
بعلاوه نارضایتی برادر بزرگتر دیگر برادر این خانواده یعنی سید ماشاالله حسینی پور نیز در توییتی دل پری خود را از سید ناصر نشان داده بود. و البته در میان برادران نیز نباید سید سعادت که تعصب بالایی بر روی محمود احمدی نژاد دارد فراموش شود. و در کنار این برادران نباید از نام و جایگاه برادر شهید این خانواده یعنی شهید هدایت الله حسینی پور گذشت که از اعتبار و جایگاه بالایی برخوردار بود.
اختلافات و تضارب نگاه در میان برادران یک طرف و در سوی دیگر نارضایتی چهرههای مطرح اصولگرا همچون یدالله مرادی از عملکرد سید ناصر حسینی پور کار را برای سید ناصر حسینی پور سخت کرده است.
سید ناصر حسینی پور هنوز بیشتر خود را در هیئت یک سخنران نشان داده است. سخنرانی پر انتقاد وی در جلوی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور در سفر به یاسوج یکی از نقاط پر ایراد عملکرد سید ناصر حسینی پور است که به جای پرداختن به واقعیات و مشکلات استان کهگیلویه و بویراحمد به ذکر نقل و قولی تکذیب شده و ذوق زدگی از یکم حکم متوسط دستیاری وزیر در وزارت کشور برای یک جوان از گناوه لری ختم شد.
صندلی نمایندگی گچساران و باشت روزگاری نه چندان دور زندهترین و فعالترین و حتی یکی از قدرتمندترین صندلیهای نمایندگی در مجلس شورای اسلامی بود و همین هم کار را برای جانشینان آن صندلی پر قدرت، سخت و سختتر کرده است. روزی در شروع جنگ حسینی پور با پرویز یزدان پناه وی صندلی ریاست علوم پزشکی استان را یک صندلی بی مصرف خوانده بود ولی حالا برخی منتقدان سید ناصر حسینی پور بحرینی ده بزرگی کرسی نمایندگی گچساران و باشت را با این صفت میشناسند و بر انفعال و سکوت آن اعتراض و انتقاد دارند.
مشخص نیست سید ناصر بیاید یا نیاید ولی در یک چیز تردیدی وجود ندارد یکی از برادران حسینی بحرینی در 1402 نامزد انتخابات خواهند بود و هر کدام هم باشد یک طرف رقابت آن حوزه انتخابیه خواهند بود. حتی اگر سید ناصر با وجود همه انتقادات بیاید باز هم اگر قرار باشد تاجگردونی در نقطه مقابل نباشد و شاهد تشتت رقبا باشیم سید ناصر به لطف مدیران و نیروهای وابسته به خود جا برای مانور و تکرار نمایندگیاش خواهد داشت و این همه نشانهای است از اتفاقات سخت پیش رو برای باشت وگچساران کاملاً سیاسی و انتخاباتی.
بیشتر بخوانید:
قسمت اول) پیشامدها و تحولات انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد / خرامین میآید یا نمیآید؟
قسمت دوم) پیشامدها و تحولات انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد/ غریبپور بیاید یا نیاید؟