تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۴
کد مطلب : ۴۳۴۹۰۹
همتي و مهرعليزاده درپي جلبنظر خاتمي و جبهه اصلاحاتند
بخشي از اصلاحطلبان از فقدان كانديدا ميگويند و بخش ديگر معتقد است با استفاده از حداقل ظرفيتهاي موجود بايد در انتخابات حاضر شد
۰
کبنا ؛ابهامات اصلاحطلبان همچنان باقي است. شوراي نگهبان از ميان حدود 40 چهره سرشناسي كه در سيزدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري نامنويسي كردند و ارتباط چندين و چند نفرشان با اصلاحطلبان مشخص بود و اسم و رسمي براي خود داشتند، تنها عبدالناصر همتي و محسن مهرعليزادهاي را شايسته حضور در جمع كانديداهاي نهايي ميشناسد كه نهتنها جايي در فهرست 14 نفره كانديداهاي مدنظر جبهه اصلاحات ايران نداشتند بلكه درباره چند و چون ارتباطشان با جريان اصلاحطلبي از يكسو و اقبال عمومي ازسوي ديگر حرف و حديثها و نظرات بسياري مطرح است. حالا اصلاحطلبان ماندهاند و 2 گزينه به نسبت اصلاحطلب. بخشي از اين جريان سياسي از فقدان كانديدا و حذف اصلاحات از روند انتخابات توسط شوراي نگهبان ميگويد و بخش ديگر معتقد است با استفاده از حداقل ظرفيتهاي موجود هم بايد در انتخابات حاضر شد و بخت خود را آزمايش كرد. همه اين نظرات متناقض كنار هم نوعي سردرگمي را در جريان اصلاحات فراهم آورده است؛ سردرگمي كه برمبناي آن اظهارات ضد و نقيض هم آغاز شده و برخي چهرههاي منتسب به اين جريان سياسي از اجماع بر سر مهرعليزاده يا همتي ميگويند و برخي ديگر آن را تكذيب ميكنند اما آنچه حداقل در اين ميان قطعي به نظر ميرسد، عدم اتخاذ تصميم قطعي و تشكيلاتي ازسوي جبهه اصلاحات ايران است و البته، تداوم بررسيها و ديدارها و رايزنيها براي رسيدن به تصميمي مشخص؛ تصميمي كه البته در هر حالت، تاوان خاص خود را هم به همراه خواهد داشت. در اين مسير همتي و مهرعليزاده هم تلاشهايي را براي جلبنظر اصلاحطلبان ترتيب دادهاند و در اين مسير چه كسي بهتر از سيدمحمد خاتمي؟ براساس اخبار منتشر شده، محسن مهرعليزاده اخيرا ديداري را شخصا با سيدمحمد خاتمي ترتيب داده است. برخي اصولگرايان مدعي شدند كه خاتمي برخوردي تند با فرستاده مهرعليزاده داشته، حال آنكه محمدعلي ابطحي، رييس دفتر رييس دولت اصلاحات تاكيد كرد كه خاتمي اولا با شخص مهرعليزاده ديدار كرده، نه فرستاده او و ثانيا در اين ديدار هيچ برخورد تندي نيز صورت نگرفته است. او البته گفت كه در عين حال حمايتي نيز ازسوي خاتمي اعلام نشده است. در اين ميان برخي گمانهزنيها حكايت از ديدار همتي با خاتمي داشت. ابطحي در همين راستا در اتاق «خبر پارتي» در شبكه اجتماعي كلابهاوس گفت كه ميداند قرار بر آن بوده كه ديداري صورت بگيرد. او روز گذشته و امروز را يكي از 2 زمان درنظر گرفته شده براي ديدار همتي با خاتمي عنوان كرده اما هنوز از نتيجه اين جلسات جزيياتي منتشر نشده و بررسيها در جبهه اصلاحات ايران نيز در جريان است. در شرايطي كه از سخنگو گرفته تا ساير اعضاي جبهه اصلاحات ايران تاكيد دارند كه هنوز دعوتي از مهرعليزاده و همتي به جبهه اصلاحات براي بررسي برنامههاي آنان و حمايت احتمالي از اين 2 چهره به نسبت اصلاحطلب و تاييد صلاحيت شده صورت نگرفته، خبرگزاري اصولگراي تسنيم كه كنار ساير رسانههاي اين جريان سياسي در چند وقت اخير اصرار بر حمايت اصلاحطلبان از يكي از اين 2 چهره داشته، ساعت يك ظهر خبر از دعوت جبهه اصلاحات از مهرعليزاده و همتي داد. اين خبرگزاري در شرايطي اين تيتر را براي مطلب خود انتخاب كرده بود كه در متن آن يدالله طاهرنژاد، عضو حزب كارگزاران سازندگي صراحتا گفته بود: «آقاي نبوي هنوز واكنشي مبني براعلام وصول نامه مهرعليزاده نداشته ولي اگر بنا بر دعوت از كانديدا باشد، هر دو كانديداي اصلاحطلب به جبهه اصلاحات دعوت خواهند شد و ارزيابي من اين است كه به اين سمت خواهيم رفت.» ...
او درباره حمايت كارگزاران از همتي هم گفته است: «موضع رسمي حزب كارگزاران تا اين لحظه در راستاي تصميم جبهه اصلاحات است و روزنامه سازندگي هم كار خود را ميكند و حزب ما هنوز به شكل رسمي از آقاي همتي حمايت نكرده است.» اينكه اين اظهارات چطور تسنيم را به آن تيتر رساند، مشخص نيست ولي آذر منصوري، سخنگوي جبهه اصلاحات ايران در اظهاراتي كه ايلنا آن را منتشر كرد تلويحا اين تيتر را تكذيب كرد و گفت: «اتفاق خاصي نيفتاده است. آقاي مهرعليزاده درخواست دادهاند اما هنوز از جانب جبهه واكنشي به اين درخواست داده نشده است.» محمود صادقي، ديگر عضو اين جبهه نيز به ايسنا گفته كه «در ميان اعضاي جبهه اصلاحات براي دريافت برنامه مهرعليزاده و همتي اختلاف نظر وجود دارد.» نكته مهم آنكه صادقي تاكيد كرده مهرعليزاده مستقيما به بهزاد نبوي نامهاي ننوشته و نامه او فقط در فضاي رسانهاي منتشر شده است.»
فعاليتهاي انتخاباتي
همتي و مهرعليزاده اما تمام توجهشان معطوف به اصلاحطلبان نيست. همتي در روزهاي اخير در شبكه اجتماعي كلابهاوس حاضر شده، همسرش را به صداوسيما فرستاده و در توييتر هم بهشدت فعال شده است. همه اينها سبب شده تا به گواه آمار ميزان جستوجوي نامش در گوگل به شكل چشمگيري افزايش پيدا كند و 6 برابر جستوجوي نام سيد ابراهيم رييسي شود؛ هر چند همچنان در نظرسنجيها رييس قوه قضاييه، رييسجمهوري آينده ايران و البته برخي پژوهشگران دادهكاوي در فضاي مجازي نيز به نمودارهايي كه از افزايش چشمگير جستوجوي نام همتي نسبت به رييسي حكايت داشت، ايرادهايي فني وارد كردهاند. همتي با اين حال سعي كرده رييسي را با چالشهايي هم مواجه كند. رييسي اخيرا رسما وارد توييتر شده و همتي در همين راستا و با طعنه خطاب به او نوشته است: «حال كه به توييتر آمديد، براي رفع تبعيض در دسترسي و رفع ظلم فيلترينگ، فردا صبح دستور رفع فيلتر توييتر را صادر كنيد.» آن سوي ميدان، مهرعليزاده هم علاوه بر طعنههاي سياسي به جريان مقابل و بيان برخي شعارهاي اقتصادي، حمايت از زنان را هم در دستوركار خود قرار داده؛ چنانكه او پس از كسب مدال توسط يكتا جمالي در رشته وزنهبرداري، در توييتي علاوه بر تمجيد از او نوشته است: «فاجعه است كه هنوز درباره ورود زنان به ورزشگاه بحث ميشود.» فاجعهاي كه هم در فيلترينگ وجود دارد و هم در منع حضور زنان و بايد ديد در دولت آينده، سرانجام حل و فصل خواهند شد يا در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخيد.
چرا همتی نمیتواند نماینده اصلاحطلبان باشد؟
شرق نوشت: انتخابات ریاستجمهوری 1400 از جهات مختلف برای اصلاحطلبان پرمانع است. مهمترین مانع، سایه سنگین دولت حسن روحانی بر مواضع اصلاحطلبان در پیشگاه عمومی است؛ به نحوی که جبهه اصلاحات چه بخواهد، چه نخواهد، به دلیل حمایتی که در دو مقطع 92 و 96 از حسن روحانی کرد، شریک عملکرد دولت محسوب میشود. گرچه این گزاره به طور کامل دقیق نیست، زیرا روحانی دستکم بعد از پیروزی در انتخابات 96 حساب خود را کاملا از اصلاحطلبان جدا کرد و حتی اسحاق جهانگیری در جایگاه معاون اول دولت را به حاشیه راند و حتی محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور، بیهیچ مراعاتی اعلام کرد که روحانی با سبد رأی شخصیاش به ریاستجمهوری رسید نه با حمایت اصلاحطلبان، اما بههرروی حمایت مستقیم سیدمحمد خاتمی از یک سو و حمایت بیقیدوشرط همه اصلاحطلبان از روحانی از سوی دیگر، باعث شد که نگاه عمومی به دولت روحانی ضمیمه جبهه اصلاحات باشد و به همین دلیل هم خاصه از سال96 به این سمت شاهد ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان بودیم. با این تحلیل به نظر میرسد یکی از موانع اصلاحات در این دوره عدم اعتماد عمومی به نامزدهایی باشد که به هر نحو منتسب به دولتاند؛ حتی این مانع برای اسحاق جهانگیری هم وجود داشت و گرچه او یک نیروی باسابقه اصلاحطلب محسوب میشود که در تمام ارکان اجرائی و حتی تقنینی سابقه داشت، اما به دلیل مسئولیتش در دولت، بهنوعی نماینده وضع موجود تلقی میشد و حتما اگر در انتخابات ریاستجمهوری تأییدصلاحیت میشد، اصولگرایان با تکرار وسیع این گزاره او را نزد مخاطبان اصلاحات تخریب میکردند. حالا با این اوصاف، برخی از ضرورت حمایت از عبدالناصر همتی سخن میگویند؛ مشخصا حزب کارگزاران که بنایش جلب حمایت دیگر نیروهای اصلاحطلب برای همتی است، اما او دقیقا محدودیت مذکور را دارد و در نگاه عمومی یکی از تصمیمسازان اقتصادی دولت روحانی شمرده میشود. پس اگر اصلاحطلبان بخواهند از او یک قطب انتخاباتی بسازند، عملا به جامعه چنین القا میکنند که تصمیمات اقتصادی دولت روحانی مورد تأیید ماست؛ موضوعی که بسیار خطرناک به نظر میرسد زیرا بیتردید مهمترین مشکل این روزهای کشور اقتصاد است و ازقضا در دیماه 96 و آبان 98 بخش مهمی از مردم به دلیل بحران معیشت هزینههای بسیار دادند. نخستین پیامد حمایت اصلاحطلبان از همتی تأیید ضمنی عملکرد اقتصادی دولت روحانی است که چنین شرایطی حتما نهفقط در این انتخابات بلکه در آینده نیز به جریان اصلاحات لطمات بسیاری وارد میکند. از طرفی، همتی یک نیروی ششدانگ اصلاحطلب نیست و حتی مدتهاست از حزب کارگزاران نیز دور بوده است و کاملا در نگاه عمومی نزدیک به نیروهای موسوم به «اعتدالی» در نظر گرفته میشود. این در حالی است که ادعای جبهه اصلاحات اجماع بر یک نیروی حداکثری و رأیآور بوده است و نهاد اجماعساز از روز نخست بارها اعلام کرده است که اگر چنین نیرویی در صحنه حضور نداشته باشد، از هیچ نامزدی حمایت نمیکنیم. همتی چهرهای تکنوکرات دارد که همین اخیرا هم گفته است به صورت مستقل وارد انتخابات شدهام. بنابراین حمایت از همتی همان تندادن به اقتضای سیاست روز است تا ایستادن بر مواضع اصلاحطلبانه؛ موضوعی که اصلاحطلبان بعد از انتقادهای گسترده مردم به دولت روحانی آن را سیاستی ناکام دانستند که بر پیکره جبهه اصلاحات ضربه مهمی وارد کرد.
یکی از موانع دیگر اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات چگونگی واردکردن آرای خاکستری به عرصه انتخابات است. اصلاحطلبان هر دورهای که توانستهاند به طور قاطع پیروز انتخابات شوند، آرای مردد را قانع به رأیدادن کردهاند؛ موضوعی که به دلیل عدم رغبت عمومی برای مشارکت در انتخابات، اصلاحطلبان را در مضیقه قرار داده است. پس اگر موجی در جامعه شکل نگیرد، اصلاحطلبان بهراحتی نمیتوانند فاتح انتخابات باشند، زیرا مانند اصولگرایان سبد رأی ثابت و تکلیفی ندارند. با این اوصاف، جبهه اصلاحات در انتخابات نیازمند موج انتخاباتی است اما این موج هم صرفا با حمایت اصلاحطلبان از یک نامزد ایجاد نمیشود؛ بلکه آن حمایت باید متکی بر ویژگیهای ذاتی آن نامزد باشد و آن ویژگی نامزد مشخص منطبق با خواستههای مردم باشد. اگر همه این شرایط با هم جمع شد، میتوان انتظار داشت که موج انتخاباتی شکل بگیرد. حالا وقتی این شرایط را با وضعیت همتی میسنجیم، میبینیم که او اقبالی برای ایجاد موج انتخاباتی ندارد، زیرا اولا گرچه تخصص همتی اقتصاد است اما برخی منتقدان، او را یکی از عوامل نابسامانی در بورس و تورم میدانند؛ پس او نمیتواند نماینده تغییر وضع موجود باشد و ثانیا جامعه فرای این موضوع از او شناخت ویژهای ندارد. برای مثال او نمیتواند خاتمیِ سال 76 باشد که در نقد وضع موجود با شخصیتی فرهنگی نماینده طبقه متوسطی شد که مهمترین دغدغهاش توسعه سیاسی و فرهنگی بود یا حتی روحانیِ سال 92 شود که با گفتمان دیپلماتیک وارد صحنه شد و در نقد سیاست خارجی دولت نهم و دهم وعده حل مسئله هستهای را داد.
نکته دیگر آن است که به دلایل مذکور، ازجمله بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به حضور در انتخابات، در صورت حمایت جبهه اصلاحات از همتی یا مهرعلیزاده احتمال شکست بسیار است و شاید در چنین شرایطی هزینهنشدن اعتبار اصلاحات بر نامزدهای موجود منطقی به نظر میرسد؛ موضوعی که در بیانیه جبهه اصلاحات ایران (نهاد اجماعساز) بعد از اعلام نتیجه صلاحیتها هم به آن اشاره شد و نهاد اجماعساز رسما مطرح کرد که «اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران، 9 نفر را برای نامزدی در انتخابات پیشنهاد کرده و به دنبال انتخاب یک نامزد واحد از میان آنها بودند. اما با رد صلاحیت همه آنها، اینک جبهه نامزدی برای معرفی به مردم ندارد». این بیانیه قطعی به نظر میرسد و در صورت بهوجودنیامدن تغییری جدی در فضای انتخابات بعید است که از سوی این تشکل انتخاباتی نقض شود؛ زیرا اگر شود، بر کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان دامن میزند و اصلاحات را از جریانی اصلاحگر به جبهه پراگماتیستی تبدیل میکند و البته سیدمحمد خاتمی نیز در پی چنین شرایطی نیست و تا این لحظه بههیچوجه از هیچ نامزدی حمایت نکرده است و از قرار معلوم او هم تابع نظر جمعی نهاد اجماعساز است. گفتنی است که احزاب حاضر در نهاد اجماعساز هم تعهد دادهاند به نظر جمعی این تشکل انتخاباتی تمکین کنند؛ خواه این نظر حمایت از فرد خاصی باشد یا مشارکت غیرفعال و نیز اینکه اخیرا یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی گفته است که اگر تصمیم نهاد اجماعساز مبنیبر عدم ارائه نامزد باشد، این حزب به طور مستقل از یکی از نامزدها حمایت میکند، با میثاق جمعی اصلاحطلبان که کارگزاران هم در آن شرکت داشت، مغایرت دارد. علاوه بر همه اینها مشارکت غیرفعال در انتخابات ریاستجمهوری به معنای تحریم انتخابات نیست، زیرا هر جناح، حزب، طیف و گروهی میتواند از فرد خاصی حمایت نکند، اما در انتخابات رأی خود را در صندوق بیندازد و به گفته بسیاری از تحلیلگران چنین حالتی به معنای رخوت سیاسی اصلاحات نیست، بلکه ایشان میتوانند در دوران دوربودن از سیاست رسمی به احیای سرمایه ازدسترفته اجتماعی خود بپردازند.
ضرورتی که اگر در همین دوره انتخابات وجود داشت، چه بسا جبهه اصلاحات با این میزان رد صلاحیت روبهرو نمیشد؛ شرایطی که در انتخابات مجلس نیز وجود داشت و به دلیل بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحات به شرکت در انتخابات، بسیاری از نامزدهای این جبهه سیاسی رد صلاحیت شدند. با این اوصاف باید دید که جبهه اصلاحات کدام راه را در پیش میگیرد؟ مشارکت غیرفعال یا حمایت از نامزدهای حداقلی موجود؟ پاسخ این پرسش در روزهای آینده مشخص میشود، اما حتما نتیجه آن هرچه باشد، تا سالها بر سرنوشت جریان اصلاحات تأثیرگذار خواهد بود.
او درباره حمايت كارگزاران از همتي هم گفته است: «موضع رسمي حزب كارگزاران تا اين لحظه در راستاي تصميم جبهه اصلاحات است و روزنامه سازندگي هم كار خود را ميكند و حزب ما هنوز به شكل رسمي از آقاي همتي حمايت نكرده است.» اينكه اين اظهارات چطور تسنيم را به آن تيتر رساند، مشخص نيست ولي آذر منصوري، سخنگوي جبهه اصلاحات ايران در اظهاراتي كه ايلنا آن را منتشر كرد تلويحا اين تيتر را تكذيب كرد و گفت: «اتفاق خاصي نيفتاده است. آقاي مهرعليزاده درخواست دادهاند اما هنوز از جانب جبهه واكنشي به اين درخواست داده نشده است.» محمود صادقي، ديگر عضو اين جبهه نيز به ايسنا گفته كه «در ميان اعضاي جبهه اصلاحات براي دريافت برنامه مهرعليزاده و همتي اختلاف نظر وجود دارد.» نكته مهم آنكه صادقي تاكيد كرده مهرعليزاده مستقيما به بهزاد نبوي نامهاي ننوشته و نامه او فقط در فضاي رسانهاي منتشر شده است.»
فعاليتهاي انتخاباتي
همتي و مهرعليزاده اما تمام توجهشان معطوف به اصلاحطلبان نيست. همتي در روزهاي اخير در شبكه اجتماعي كلابهاوس حاضر شده، همسرش را به صداوسيما فرستاده و در توييتر هم بهشدت فعال شده است. همه اينها سبب شده تا به گواه آمار ميزان جستوجوي نامش در گوگل به شكل چشمگيري افزايش پيدا كند و 6 برابر جستوجوي نام سيد ابراهيم رييسي شود؛ هر چند همچنان در نظرسنجيها رييس قوه قضاييه، رييسجمهوري آينده ايران و البته برخي پژوهشگران دادهكاوي در فضاي مجازي نيز به نمودارهايي كه از افزايش چشمگير جستوجوي نام همتي نسبت به رييسي حكايت داشت، ايرادهايي فني وارد كردهاند. همتي با اين حال سعي كرده رييسي را با چالشهايي هم مواجه كند. رييسي اخيرا رسما وارد توييتر شده و همتي در همين راستا و با طعنه خطاب به او نوشته است: «حال كه به توييتر آمديد، براي رفع تبعيض در دسترسي و رفع ظلم فيلترينگ، فردا صبح دستور رفع فيلتر توييتر را صادر كنيد.» آن سوي ميدان، مهرعليزاده هم علاوه بر طعنههاي سياسي به جريان مقابل و بيان برخي شعارهاي اقتصادي، حمايت از زنان را هم در دستوركار خود قرار داده؛ چنانكه او پس از كسب مدال توسط يكتا جمالي در رشته وزنهبرداري، در توييتي علاوه بر تمجيد از او نوشته است: «فاجعه است كه هنوز درباره ورود زنان به ورزشگاه بحث ميشود.» فاجعهاي كه هم در فيلترينگ وجود دارد و هم در منع حضور زنان و بايد ديد در دولت آينده، سرانجام حل و فصل خواهند شد يا در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخيد.
چرا همتی نمیتواند نماینده اصلاحطلبان باشد؟
شرق نوشت: انتخابات ریاستجمهوری 1400 از جهات مختلف برای اصلاحطلبان پرمانع است. مهمترین مانع، سایه سنگین دولت حسن روحانی بر مواضع اصلاحطلبان در پیشگاه عمومی است؛ به نحوی که جبهه اصلاحات چه بخواهد، چه نخواهد، به دلیل حمایتی که در دو مقطع 92 و 96 از حسن روحانی کرد، شریک عملکرد دولت محسوب میشود. گرچه این گزاره به طور کامل دقیق نیست، زیرا روحانی دستکم بعد از پیروزی در انتخابات 96 حساب خود را کاملا از اصلاحطلبان جدا کرد و حتی اسحاق جهانگیری در جایگاه معاون اول دولت را به حاشیه راند و حتی محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور، بیهیچ مراعاتی اعلام کرد که روحانی با سبد رأی شخصیاش به ریاستجمهوری رسید نه با حمایت اصلاحطلبان، اما بههرروی حمایت مستقیم سیدمحمد خاتمی از یک سو و حمایت بیقیدوشرط همه اصلاحطلبان از روحانی از سوی دیگر، باعث شد که نگاه عمومی به دولت روحانی ضمیمه جبهه اصلاحات باشد و به همین دلیل هم خاصه از سال96 به این سمت شاهد ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان بودیم. با این تحلیل به نظر میرسد یکی از موانع اصلاحات در این دوره عدم اعتماد عمومی به نامزدهایی باشد که به هر نحو منتسب به دولتاند؛ حتی این مانع برای اسحاق جهانگیری هم وجود داشت و گرچه او یک نیروی باسابقه اصلاحطلب محسوب میشود که در تمام ارکان اجرائی و حتی تقنینی سابقه داشت، اما به دلیل مسئولیتش در دولت، بهنوعی نماینده وضع موجود تلقی میشد و حتما اگر در انتخابات ریاستجمهوری تأییدصلاحیت میشد، اصولگرایان با تکرار وسیع این گزاره او را نزد مخاطبان اصلاحات تخریب میکردند. حالا با این اوصاف، برخی از ضرورت حمایت از عبدالناصر همتی سخن میگویند؛ مشخصا حزب کارگزاران که بنایش جلب حمایت دیگر نیروهای اصلاحطلب برای همتی است، اما او دقیقا محدودیت مذکور را دارد و در نگاه عمومی یکی از تصمیمسازان اقتصادی دولت روحانی شمرده میشود. پس اگر اصلاحطلبان بخواهند از او یک قطب انتخاباتی بسازند، عملا به جامعه چنین القا میکنند که تصمیمات اقتصادی دولت روحانی مورد تأیید ماست؛ موضوعی که بسیار خطرناک به نظر میرسد زیرا بیتردید مهمترین مشکل این روزهای کشور اقتصاد است و ازقضا در دیماه 96 و آبان 98 بخش مهمی از مردم به دلیل بحران معیشت هزینههای بسیار دادند. نخستین پیامد حمایت اصلاحطلبان از همتی تأیید ضمنی عملکرد اقتصادی دولت روحانی است که چنین شرایطی حتما نهفقط در این انتخابات بلکه در آینده نیز به جریان اصلاحات لطمات بسیاری وارد میکند. از طرفی، همتی یک نیروی ششدانگ اصلاحطلب نیست و حتی مدتهاست از حزب کارگزاران نیز دور بوده است و کاملا در نگاه عمومی نزدیک به نیروهای موسوم به «اعتدالی» در نظر گرفته میشود. این در حالی است که ادعای جبهه اصلاحات اجماع بر یک نیروی حداکثری و رأیآور بوده است و نهاد اجماعساز از روز نخست بارها اعلام کرده است که اگر چنین نیرویی در صحنه حضور نداشته باشد، از هیچ نامزدی حمایت نمیکنیم. همتی چهرهای تکنوکرات دارد که همین اخیرا هم گفته است به صورت مستقل وارد انتخابات شدهام. بنابراین حمایت از همتی همان تندادن به اقتضای سیاست روز است تا ایستادن بر مواضع اصلاحطلبانه؛ موضوعی که اصلاحطلبان بعد از انتقادهای گسترده مردم به دولت روحانی آن را سیاستی ناکام دانستند که بر پیکره جبهه اصلاحات ضربه مهمی وارد کرد.
یکی از موانع دیگر اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات چگونگی واردکردن آرای خاکستری به عرصه انتخابات است. اصلاحطلبان هر دورهای که توانستهاند به طور قاطع پیروز انتخابات شوند، آرای مردد را قانع به رأیدادن کردهاند؛ موضوعی که به دلیل عدم رغبت عمومی برای مشارکت در انتخابات، اصلاحطلبان را در مضیقه قرار داده است. پس اگر موجی در جامعه شکل نگیرد، اصلاحطلبان بهراحتی نمیتوانند فاتح انتخابات باشند، زیرا مانند اصولگرایان سبد رأی ثابت و تکلیفی ندارند. با این اوصاف، جبهه اصلاحات در انتخابات نیازمند موج انتخاباتی است اما این موج هم صرفا با حمایت اصلاحطلبان از یک نامزد ایجاد نمیشود؛ بلکه آن حمایت باید متکی بر ویژگیهای ذاتی آن نامزد باشد و آن ویژگی نامزد مشخص منطبق با خواستههای مردم باشد. اگر همه این شرایط با هم جمع شد، میتوان انتظار داشت که موج انتخاباتی شکل بگیرد. حالا وقتی این شرایط را با وضعیت همتی میسنجیم، میبینیم که او اقبالی برای ایجاد موج انتخاباتی ندارد، زیرا اولا گرچه تخصص همتی اقتصاد است اما برخی منتقدان، او را یکی از عوامل نابسامانی در بورس و تورم میدانند؛ پس او نمیتواند نماینده تغییر وضع موجود باشد و ثانیا جامعه فرای این موضوع از او شناخت ویژهای ندارد. برای مثال او نمیتواند خاتمیِ سال 76 باشد که در نقد وضع موجود با شخصیتی فرهنگی نماینده طبقه متوسطی شد که مهمترین دغدغهاش توسعه سیاسی و فرهنگی بود یا حتی روحانیِ سال 92 شود که با گفتمان دیپلماتیک وارد صحنه شد و در نقد سیاست خارجی دولت نهم و دهم وعده حل مسئله هستهای را داد.
نکته دیگر آن است که به دلایل مذکور، ازجمله بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به حضور در انتخابات، در صورت حمایت جبهه اصلاحات از همتی یا مهرعلیزاده احتمال شکست بسیار است و شاید در چنین شرایطی هزینهنشدن اعتبار اصلاحات بر نامزدهای موجود منطقی به نظر میرسد؛ موضوعی که در بیانیه جبهه اصلاحات ایران (نهاد اجماعساز) بعد از اعلام نتیجه صلاحیتها هم به آن اشاره شد و نهاد اجماعساز رسما مطرح کرد که «اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران، 9 نفر را برای نامزدی در انتخابات پیشنهاد کرده و به دنبال انتخاب یک نامزد واحد از میان آنها بودند. اما با رد صلاحیت همه آنها، اینک جبهه نامزدی برای معرفی به مردم ندارد». این بیانیه قطعی به نظر میرسد و در صورت بهوجودنیامدن تغییری جدی در فضای انتخابات بعید است که از سوی این تشکل انتخاباتی نقض شود؛ زیرا اگر شود، بر کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان دامن میزند و اصلاحات را از جریانی اصلاحگر به جبهه پراگماتیستی تبدیل میکند و البته سیدمحمد خاتمی نیز در پی چنین شرایطی نیست و تا این لحظه بههیچوجه از هیچ نامزدی حمایت نکرده است و از قرار معلوم او هم تابع نظر جمعی نهاد اجماعساز است. گفتنی است که احزاب حاضر در نهاد اجماعساز هم تعهد دادهاند به نظر جمعی این تشکل انتخاباتی تمکین کنند؛ خواه این نظر حمایت از فرد خاصی باشد یا مشارکت غیرفعال و نیز اینکه اخیرا یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی گفته است که اگر تصمیم نهاد اجماعساز مبنیبر عدم ارائه نامزد باشد، این حزب به طور مستقل از یکی از نامزدها حمایت میکند، با میثاق جمعی اصلاحطلبان که کارگزاران هم در آن شرکت داشت، مغایرت دارد. علاوه بر همه اینها مشارکت غیرفعال در انتخابات ریاستجمهوری به معنای تحریم انتخابات نیست، زیرا هر جناح، حزب، طیف و گروهی میتواند از فرد خاصی حمایت نکند، اما در انتخابات رأی خود را در صندوق بیندازد و به گفته بسیاری از تحلیلگران چنین حالتی به معنای رخوت سیاسی اصلاحات نیست، بلکه ایشان میتوانند در دوران دوربودن از سیاست رسمی به احیای سرمایه ازدسترفته اجتماعی خود بپردازند.
ضرورتی که اگر در همین دوره انتخابات وجود داشت، چه بسا جبهه اصلاحات با این میزان رد صلاحیت روبهرو نمیشد؛ شرایطی که در انتخابات مجلس نیز وجود داشت و به دلیل بیمیلی سرمایه اجتماعی اصلاحات به شرکت در انتخابات، بسیاری از نامزدهای این جبهه سیاسی رد صلاحیت شدند. با این اوصاف باید دید که جبهه اصلاحات کدام راه را در پیش میگیرد؟ مشارکت غیرفعال یا حمایت از نامزدهای حداقلی موجود؟ پاسخ این پرسش در روزهای آینده مشخص میشود، اما حتما نتیجه آن هرچه باشد، تا سالها بر سرنوشت جریان اصلاحات تأثیرگذار خواهد بود.