تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۰۹
کد مطلب : ۴۲۵۵۵۲
گزارش کبنا از وضعیت سرمایۀ اجتماعی در استان؛
زنگ خطر جدیِ فرسایشِ اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و همبستگی اجتماعی در کهگیلویه و بویراحمد
۱
کبنا ؛
در ادامۀ سلسلهگزارشهای میدانیِ کبنا نیوز، اینبار به سراغ یکی از مهمترین مؤلفههای هر جامعه، یعنی «سرمایۀ اجتماعی» در کهگیلویه و بویراحمد رفتیم. در اهمیتِ این عامل، همین بس که بسیاری از نظریهپردازانِ توسعه، آن را حلقۀ گمشدۀ جوامعِ توسعهنیافته میدانند. بهطور کاملاً موجز، میتوان سرمایۀ اجتماعی را مترادفِ مفاهیمی مانند «انسجام اجتماعی»، «همبستگی اجتماعی»، «اعتماد اجتماعی» و حتی «برادری» دانست. پاتنام بهعنوان مهمترین نظریهپرداز این حوزه، سرمایۀ اجتماعی را جنبههایی از سازمان اجتماعی مانند شبکههای اجتماعی، هنجارها و اعتماد میداند که با تسهیلِ همکاری و هماهنگی میانِ اعضای جامعه، آنها را قادر میسازد تا اهدافِ مشترکشان را بهطور کارآمد دنبال کنند. پاتنام در مطالعاتِ خود، به این نتیجه رسید که بین میزانِ توسعهیافتگی و سرمایۀ اجتماعی، ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد؛ این نتیجه را مطالعاتِ پژوهشگرانِ دیگر نیز بهوفور تأیید کرده است. بهعلاوه، سرمایۀ اجتماعی، خود بهتنهایی میتواند بهعنوانِ یک شاخص برای سنجشِ سطحِ توسعهیافتگیِ یک منطقه، استان یا کشور بهحساب آید.
کبنا نیوز در سنجشِ شاخصهای اقتصادی-اجتماعیِ استانِ کهگیلویه و بویراحمد، سرمایۀ اجتماعی را نیز با چند گویه سنجیده است. در این نوشته، به گزارشی کلی دربارۀ وضعیت سرمایۀ اجتماعی در استان میپردازیم. ما بر اساس مبانیِ نظریِ موجود، سرمایۀ اجتماعی را در سه بخشِ «همبستگی اجتماعی»، «اعتماد اجتماعی» و «مشارکت اجتماعی» بررسی کردهایم که به نتایج آن در زیر اشاره میشود.
منظور از همبستگی اجتماعی، میزان ارتباطی است که مردم استان با یکدیگر دارند؛ رفتوآمدهای خانوادگی، با دوستان و اقوام و خویشان و نیز با مردم شهر از شاخصهای همبستگیِ اجتماعی است. نتایج مطالعۀ ما که در نمودار زیر آمده است نشان میدهد که میزان همبستگی اجتماعی در اینجا خیلی پایین است؛ از 196 نفر پاسخگو، 109 نفر گفتهاند که همبستگی اجتماعیِ آنها پایین است، 56 نفر متوسط و تنها 31 نفر گفتهاند که زیاد است.
نتایج مربوط به سنجش اعتماد اجتماعی نیز در نمودار زیر آمده است؛ نتایج نشان میدهد که میزان اعتماد به طور کلی در استان پایین است. زنگ خطری که مسئولین استانی باید به آن توجه جدی نشان دهند.
در سنجش اعتماد اجتماعی، میزان اعتمادِ مردم به گروههای مختلفِ اجتماعی را نیز سنجیدهایم؛ نتایج نشان داد که خانواده مورد اعتمادترین گروه برای مردمِ استان است. پس از آن اقوام و خویشان و سپس گروه دوستان قرار دارد. در مرتبۀ بعدی، همشهریها و سپس غریبهها کمترین میزان اعتماد به آنها وجود دارد. درواقع، غریبهها در این استان مورد اعتماد نیستند. اگر نگاهی به نمودارِ مربوط به خانواده بیندازیم متوجه میشویم که اعتماد به خانواده با اختلاف بالا اول است؛ یعنی روابط و اعتماد بیشتر منحصر شده است به خانواده. این هم یک زنگ خطر دیگر است که باید به آن توجه جدی شود؛ چرا که معیار اصلیِ دوامِ یک جامعه، گسترۀ وسیعِ اعتماد و روابط اجتماعی است.
و اما مشارکت اجتماعی در استان به چه صورت است؟ منظور از مشارکت اجتماعی، شرکت مردم در مراسمات جمعی مثل راهپیماییها، تفریحات دستهجمعی، مراسمات ملی، مراسمات مذهبی، شرکت در مؤسسات خدماتی مثل خدمات امدادی، اورژانس، مؤسسات خیریه و سازمانهای مردم نهاد و غیره است. بر اساس نتایجی که در نمودار زیر آمده است روشن است که میزان کلیِ مشارکت اجتماعی بهطور کلی پایین است؛ 100 نفر از نمونه گفتهاند که مشارکت آنها پایین است، 56 نفر متوسط و 38 نفر زیاد را انتخاب کردهاند.
در نهایت، از مجموعِ «همبستگی»، «اعتماد» و «مشارکت اجتماعی»، متغیر سرمایۀ اجتماعی شکل میگیرد که میزان آن در استان در نمودار زیر آمده است. وقتی که هر سه بُعدِ سرمایۀ اجتماعی پایین باشد، قاعدتاً میزان سرمایۀ اجتماعی نیز پایین است. بر اساسِ نمودار زیر، 105 نفر گفتهاند که سرمایۀ اجتماعی پایین است، 59 نفر گفتهاند متوسط و تنها 32 نفر گفتهاند که میزان سرمایۀ اجتماعی در استان بالاست.
بر اساس تحقیقاتی که پژوهشگران انجام دادهاند، میزان سرمایۀ اجتماعی در چند دهۀ اخیر کاهش یافته است و صرفاً مربوط به استان کهگیلویه و بویراحمد نیست. اما بهدلیلِ تأکیدِ ما بر استان، کهگیلویه و بویراحمد، سعی میکنیم که مباحث بیشتر وجهۀ محلی داشته باشند.
سرمایۀ اجتماعی، قاعدۀ بازی در جامعه را تعیین میکند؛ درواقع سرمایۀ اجتماعی، چسب و سیمان اجتماع است. زمانی که افراد یک استان با یکدیگر همکاری کنند و به یکدیگر اعتماد داشته باشند، کلِ اجتماع از این همکاری و اعتماد، نفع میبرند. کیفیتِ زندگیِ کلیِ مردم استان بهبود مییابد؛ حس پیوند در بین آنها افزایش مییابد و بهطور کلی، احساس در جامعه بودن بر احساس انزوا غلبه پیدا میکند. اما چنانچه سرمایۀ اجتماعی کاهش یابد؛ مثل وضعیتِ حال حاضر کهگیلویه و بویراحمد، احساس امنیت بهشدت افت میکند، سرمایهگذاریِ اقتصادی کاهش پیدا خواهد کرد؛ چرا که سرمایه بهشدت ترسو است و در جایی که اعتماد نباشد، سرمایهگذاریای هم صورت نخواهد گرفت؛ مؤلفۀ اصلی روابط اقتصادی در مفهوم اعتماد است. در پیِ آن، رشد اقتصادی نیز سقوط میکند. سیاستهای دولت نیز شکست میخورند؛ دولت هرچهقدر هزینه کند، اما مردم به آن اعتمادی نداشته باشند، هیچ دستاورد مثبتی نخواهد داشت. همۀ این موارد با یکدیگر باعث افزایش نرخ آسیبهای اجتماعی میشوند؛ چنانچه نگاهی به نرخ آسیبهای اجتماعی در استان بیندازیم، بهخوبی این نکته روشن میشود؛ نرخ ازدواج، طلاق، خشونت، ناهنجاریهای اجتماعی، نزاعهای دستهجمعی، اعتیاد، کلاهبرداری، گرانفروشی، همه و همه در استان کهگیلویه و بویراحمد در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. در واقع میتوان گفت: کاهش سرمایۀ اجتماعی، مقدمۀ بسیاری از بحرانهای اجتماعی است.
چرا این میزان از افولِ سرمایۀ اجتماعی در استان رُخ داده است؟ تحقیقاتِ مختلف، علتِ اساسی را در ضعفِ نظام حکمرانی دیدهاند؛ نظام حکمرانی و بوروکراسیِ حاکم بر کشور و بهتبعِ آن حاکم بر استان، بهشدت بیثبات است و در کادرسازیِ مدیریتی، ضابطهگرا و شایستهسالار نیست. به گفتۀ سعید مدنی (جامعهشناس): دولت نقش چندانی در افزایش سرمایۀ اجتماعی ندارد، اما نقش مؤثری در تخریبِ آن دارد. تخریبِ سرمایۀ اجتماعی میتواند بسیار سریع اتفاق افتد، اما ترمیمِ آن نیازمند زمانی طولانی است.
هر چند نقش ایجابیِ دولت در این زمینه کم است، اما بههرحال میتواند از تخریبِ بیشترِ آن جلوگیری کند؛ اگر مسئولینِ استانی، خود پایبند به قانون باشند، به تمامیِ قوانین احترام بگذارند و از فساد دوری کنند، اعتمادِ آسیبدیده ممکن است کمی ترمیم شود، اگر مسئولین در ارتباط با رسانهها، آزادیِ عملِ بیشتری دهند، ممکن است مشارکتِ اجتماعی در استان تقویت شود. در نهایت اگر فضایی برای مشارکت، همبستگی، و روابط اجتماعی در گسترهای گسترده برای مردم کهگیلویه و بویراحمد فراهم شود، ممکن است اعتماد عمومی تقویت شود و نهادهای دولتی بهتر بتوانند تصمیمگیری و سیاستگذاری کنند. اما چنانچه همین رویه در پیش گرفته شود و کاهش سرمایۀ اجتماعی از طریق بسترهای خانواده، نظام آموزشی و ... نیز ادامه یابد، شاید باید منتظر فرضیۀ فروپاشیِ اجتماعی بود که دیری است برخی از جامعهشناسان، هشدارهایی دربارۀ آن دادهاند. اما یک نکتۀ مهم که اغلب نادیده گرفته میشود این است که نظام بوروکراسی میتواند از بحرانهای پدیدآمده نهایتِ استفاده را برده و از آنها فرصتهای تاریخی بسازد؛ چهبسا بتوان از همین شیوع ویروس کرونا استفاده کرده و با سیاستگذاریِ درست و اصولی، فرصتی مناسب برای ترمیم سرمایۀ اجتماعی بهدست آوَرَد.
کبنا نیوز در سنجشِ شاخصهای اقتصادی-اجتماعیِ استانِ کهگیلویه و بویراحمد، سرمایۀ اجتماعی را نیز با چند گویه سنجیده است. در این نوشته، به گزارشی کلی دربارۀ وضعیت سرمایۀ اجتماعی در استان میپردازیم. ما بر اساس مبانیِ نظریِ موجود، سرمایۀ اجتماعی را در سه بخشِ «همبستگی اجتماعی»، «اعتماد اجتماعی» و «مشارکت اجتماعی» بررسی کردهایم که به نتایج آن در زیر اشاره میشود.
منظور از همبستگی اجتماعی، میزان ارتباطی است که مردم استان با یکدیگر دارند؛ رفتوآمدهای خانوادگی، با دوستان و اقوام و خویشان و نیز با مردم شهر از شاخصهای همبستگیِ اجتماعی است. نتایج مطالعۀ ما که در نمودار زیر آمده است نشان میدهد که میزان همبستگی اجتماعی در اینجا خیلی پایین است؛ از 196 نفر پاسخگو، 109 نفر گفتهاند که همبستگی اجتماعیِ آنها پایین است، 56 نفر متوسط و تنها 31 نفر گفتهاند که زیاد است.
نتایج مربوط به سنجش اعتماد اجتماعی نیز در نمودار زیر آمده است؛ نتایج نشان میدهد که میزان اعتماد به طور کلی در استان پایین است. زنگ خطری که مسئولین استانی باید به آن توجه جدی نشان دهند.
در سنجش اعتماد اجتماعی، میزان اعتمادِ مردم به گروههای مختلفِ اجتماعی را نیز سنجیدهایم؛ نتایج نشان داد که خانواده مورد اعتمادترین گروه برای مردمِ استان است. پس از آن اقوام و خویشان و سپس گروه دوستان قرار دارد. در مرتبۀ بعدی، همشهریها و سپس غریبهها کمترین میزان اعتماد به آنها وجود دارد. درواقع، غریبهها در این استان مورد اعتماد نیستند. اگر نگاهی به نمودارِ مربوط به خانواده بیندازیم متوجه میشویم که اعتماد به خانواده با اختلاف بالا اول است؛ یعنی روابط و اعتماد بیشتر منحصر شده است به خانواده. این هم یک زنگ خطر دیگر است که باید به آن توجه جدی شود؛ چرا که معیار اصلیِ دوامِ یک جامعه، گسترۀ وسیعِ اعتماد و روابط اجتماعی است.
و اما مشارکت اجتماعی در استان به چه صورت است؟ منظور از مشارکت اجتماعی، شرکت مردم در مراسمات جمعی مثل راهپیماییها، تفریحات دستهجمعی، مراسمات ملی، مراسمات مذهبی، شرکت در مؤسسات خدماتی مثل خدمات امدادی، اورژانس، مؤسسات خیریه و سازمانهای مردم نهاد و غیره است. بر اساس نتایجی که در نمودار زیر آمده است روشن است که میزان کلیِ مشارکت اجتماعی بهطور کلی پایین است؛ 100 نفر از نمونه گفتهاند که مشارکت آنها پایین است، 56 نفر متوسط و 38 نفر زیاد را انتخاب کردهاند.
در نهایت، از مجموعِ «همبستگی»، «اعتماد» و «مشارکت اجتماعی»، متغیر سرمایۀ اجتماعی شکل میگیرد که میزان آن در استان در نمودار زیر آمده است. وقتی که هر سه بُعدِ سرمایۀ اجتماعی پایین باشد، قاعدتاً میزان سرمایۀ اجتماعی نیز پایین است. بر اساسِ نمودار زیر، 105 نفر گفتهاند که سرمایۀ اجتماعی پایین است، 59 نفر گفتهاند متوسط و تنها 32 نفر گفتهاند که میزان سرمایۀ اجتماعی در استان بالاست.
بر اساس تحقیقاتی که پژوهشگران انجام دادهاند، میزان سرمایۀ اجتماعی در چند دهۀ اخیر کاهش یافته است و صرفاً مربوط به استان کهگیلویه و بویراحمد نیست. اما بهدلیلِ تأکیدِ ما بر استان، کهگیلویه و بویراحمد، سعی میکنیم که مباحث بیشتر وجهۀ محلی داشته باشند.
سرمایۀ اجتماعی، قاعدۀ بازی در جامعه را تعیین میکند؛ درواقع سرمایۀ اجتماعی، چسب و سیمان اجتماع است. زمانی که افراد یک استان با یکدیگر همکاری کنند و به یکدیگر اعتماد داشته باشند، کلِ اجتماع از این همکاری و اعتماد، نفع میبرند. کیفیتِ زندگیِ کلیِ مردم استان بهبود مییابد؛ حس پیوند در بین آنها افزایش مییابد و بهطور کلی، احساس در جامعه بودن بر احساس انزوا غلبه پیدا میکند. اما چنانچه سرمایۀ اجتماعی کاهش یابد؛ مثل وضعیتِ حال حاضر کهگیلویه و بویراحمد، احساس امنیت بهشدت افت میکند، سرمایهگذاریِ اقتصادی کاهش پیدا خواهد کرد؛ چرا که سرمایه بهشدت ترسو است و در جایی که اعتماد نباشد، سرمایهگذاریای هم صورت نخواهد گرفت؛ مؤلفۀ اصلی روابط اقتصادی در مفهوم اعتماد است. در پیِ آن، رشد اقتصادی نیز سقوط میکند. سیاستهای دولت نیز شکست میخورند؛ دولت هرچهقدر هزینه کند، اما مردم به آن اعتمادی نداشته باشند، هیچ دستاورد مثبتی نخواهد داشت. همۀ این موارد با یکدیگر باعث افزایش نرخ آسیبهای اجتماعی میشوند؛ چنانچه نگاهی به نرخ آسیبهای اجتماعی در استان بیندازیم، بهخوبی این نکته روشن میشود؛ نرخ ازدواج، طلاق، خشونت، ناهنجاریهای اجتماعی، نزاعهای دستهجمعی، اعتیاد، کلاهبرداری، گرانفروشی، همه و همه در استان کهگیلویه و بویراحمد در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. در واقع میتوان گفت: کاهش سرمایۀ اجتماعی، مقدمۀ بسیاری از بحرانهای اجتماعی است.
چرا این میزان از افولِ سرمایۀ اجتماعی در استان رُخ داده است؟ تحقیقاتِ مختلف، علتِ اساسی را در ضعفِ نظام حکمرانی دیدهاند؛ نظام حکمرانی و بوروکراسیِ حاکم بر کشور و بهتبعِ آن حاکم بر استان، بهشدت بیثبات است و در کادرسازیِ مدیریتی، ضابطهگرا و شایستهسالار نیست. به گفتۀ سعید مدنی (جامعهشناس): دولت نقش چندانی در افزایش سرمایۀ اجتماعی ندارد، اما نقش مؤثری در تخریبِ آن دارد. تخریبِ سرمایۀ اجتماعی میتواند بسیار سریع اتفاق افتد، اما ترمیمِ آن نیازمند زمانی طولانی است.
هر چند نقش ایجابیِ دولت در این زمینه کم است، اما بههرحال میتواند از تخریبِ بیشترِ آن جلوگیری کند؛ اگر مسئولینِ استانی، خود پایبند به قانون باشند، به تمامیِ قوانین احترام بگذارند و از فساد دوری کنند، اعتمادِ آسیبدیده ممکن است کمی ترمیم شود، اگر مسئولین در ارتباط با رسانهها، آزادیِ عملِ بیشتری دهند، ممکن است مشارکتِ اجتماعی در استان تقویت شود. در نهایت اگر فضایی برای مشارکت، همبستگی، و روابط اجتماعی در گسترهای گسترده برای مردم کهگیلویه و بویراحمد فراهم شود، ممکن است اعتماد عمومی تقویت شود و نهادهای دولتی بهتر بتوانند تصمیمگیری و سیاستگذاری کنند. اما چنانچه همین رویه در پیش گرفته شود و کاهش سرمایۀ اجتماعی از طریق بسترهای خانواده، نظام آموزشی و ... نیز ادامه یابد، شاید باید منتظر فرضیۀ فروپاشیِ اجتماعی بود که دیری است برخی از جامعهشناسان، هشدارهایی دربارۀ آن دادهاند. اما یک نکتۀ مهم که اغلب نادیده گرفته میشود این است که نظام بوروکراسی میتواند از بحرانهای پدیدآمده نهایتِ استفاده را برده و از آنها فرصتهای تاریخی بسازد؛ چهبسا بتوان از همین شیوع ویروس کرونا استفاده کرده و با سیاستگذاریِ درست و اصولی، فرصتی مناسب برای ترمیم سرمایۀ اجتماعی بهدست آوَرَد.