تاریخ انتشار
يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۱۸
کد مطلب : ۴۲۴۹۵۳
سلسلهگزارشهای میدانی کبنا؛
گزارشی از مصرف کالاهای فرهنگی و مهارتهای فرهنگیِ جوانان یاسوجی
۵
کبنا ؛
در همین راستا بر اساس پرسشنامه، از ۱۹۶ نفر از جوانان پرسیدهایم هر یک از موارد زیر را در چه میزان استفاده میکنید؟ نمونهی مورد مطالعه برای شهری با جمعیت یاسوج باید بین ۳۸۰ تا ۴۰۰ نفر باشد، اما بهدلیل شیوعِ ویروس کرونا، بیش از ۱۹۶ پرسشنامه نتوانستیم توزیع کنیم. درواقع توانستیم حدود ۵۰ درصد از نمونهی مکفی را بررسی کنیم. اما به هر حال مطالعهی میدانی با حجم نمونهی نسبتاً محدود، موقنتر و موجهتر از مطالعات غیرتجربی است.
در نمودار زیر میزان مصرف فرهنگی به تفکیک آمده است. همانطور که از دادهها مشخص است از بینِ موارد مورد بررسی، بیشترین میزانِ مصرف، مربوط به استفاده از شبکههای اجتماعیِ مجازی است. به عبارت دیگر از بین ۱۴ شاخصی که بررسی شده است، پاسخگویان گفتهاند که بیشترین استفادهی آنها از شبکههای اجتماعی همچون واتساپ، تلگرام و اینستاگرام بوده است. در مرتبهی دوم، استفاده از سایتهای اینترنتی قرار دارد. در مرتبهی سوم، استفاده از کامپیوتر و لپتاپ و پس از آن تماشای تلویزیون قرار دارد. بنابراین تماشای تلویزیون در رتبهی چهارمِ مصرف فرهنگیِ جوانان یاسوجی میباشد. میتوان گفت فضای مجازی بهدلیل مقتضیاتِ خاص خود تا حدودی توانسته است جای تلویزیون را بگیرد. البته ناگفته پیداست که این به معنای عدم تماشای تلویزیون نیست. در گذشته، تلویزیون بیشترین میزان استفاده را در بین شهروندان داشته است. اینکه امروز به ردهی چهارم سقوط کرده است از نتایج جالب توجهی است که نیازمند بحث و بررسی بسیار میباشد.
بر خلاف باور خیلی از کارشناسان، مطالعهی کتاب، جایگاه خاصی در بین جوانان یاسوجی دارد. مطالعهی کتب مختلفِ رمان، ادبی، سیاسی، عاشقانه، و ... در سبد ماهانهی جوانان یاسوجی قرار دارد. تا کنون بارها شنیدهایم که جوانان مطالعه نمیکنند، اما نتایج پژوهشهای میدانیِ ما خلاف این ادعاها را نشان میدهد.
در نهایت، رفتن به تئاتر، کنسرت و سینما از کمترین میزان در بین جوانان یاسوجی قرار دارند. البته این نه به معنای بیتوجهی جوانان به این عرصههای هنری است، بلکه مشکل حکایت میکند از نبودِ زیرساختها برای تئاتر، کنسرت و سینما. بنابراین انتقاد بیش از آنکه معطوف به شهروندان باشد، معطوف است به مسئولینی که تاکنون فکری برای ایجاد سالنهای سینما، تئاتر و کنسرت موسیقی نکردهاند. درواقع، یکی از لکههای تاریک در کارنامهی مسئولینِ فرهنگیِ استان، نبود همین سالنهای هنری است.
در ارتباط با سایر شاخصهای مصرف فرهنگی نمودار زیر را نگاه کنید.
ما علاوه بر شاخصهای مصرف فرهنگی، میزان مهارتهای فرهنگیِ جوانانِ یاسوجی و همچنین مالکیت کالاهای فرهنگی در بینِ آنها را نیز بررسی کردهایم. شاخصهای مالکیت و مهارت فرهنگی را میتوانید در جدول زیر ببینید.
در نمودار زیر، نتایج مالکیت کالاهای فرهنگی و نیز توانایی و مهارتهای فرهنگیِ جوانان یاسوجی آمده است.
بیشترین میزانِ مالکیتِ فرهنگی مربوط به برخورداری از انواع تابلوهای هنری همچون تابلو فرش، تابلوهای نقاشی و نیز تابلوهای عکاسی است. پس از آن برخورداری از کتابخانهی شخصی در رتبهی دوم قرار گرفته است. باز هم این نتیجه با بحثهای عامیانه مبنی بر عدم اهمیت کتاب در بین جوانان، همخوانی ندارد. دادههای نمودار قبلی نیز نشان میداد میزان مطالعهی کتاب جایگاه خاصی در برنامهی ماهانه جوانان یاسوجی دارد. بر اساس این دو نتیجه میتوان ادعا کرد که جوانان یاسوجی هم به کتاب اهمیت میدهند و هم به کتابخوانی.
اما مشکلِ اصلی در بین جوانان، ضعفِ آنها در زبانهای خارجی است. مهارت در مکالمه و یا ترجمه به یک زبان خارجی، رتبهی آخر را در بین مهارتهای مورد بررسی ما دارد. مشکل ندانستن زبان خارجی، البته نه یک مسألهی ویژهی جوانان این استان، بلکه مشکلی ملی است و میتوان نمود آن را در تمامی استانهای کشور دید. نمونهی آن درصد نمرات درس زبان در کنکورهای مختلفِ کارشناسی، کارشناسی ارشد و حتی دکتری است که اغلب بخش زبان را سفید و بیپاسخ میگذارند. به گفتهی جامعهشناسان، اگر مسألهای از حد خاصی فراتر رود، آن دیگر نه یک مشکل شخصی، بلکه مسألهای عمومی است. بحث ندانستن زبان نیز آنچنان فراگیر است که میتوان ادعا کرد که ریشه در سیاستهای کلیِ نظام آموزشی کشور دارد. بنابراین حل آن نه به رفتارهای تکتکِ جوانان، بلکه منوط به اصلاح سیاستهای نظام آموزشی کشور است.
کالاهای فرهنگی از جمله مواردیاند که مصرف آنها علاوه بر رفعِ برخی نیازهای ویژه و ضروری، از خاصیتِ هویتبخشی، تشخصبخشی و ایجاد حس تمایز بهویژه در بین جوانان برخوردار هستند. درواقع، مصرف کالاهای فرهنگی بهعنوان ابزاری برای ایجاد حسِ هویت و احساس تمایز استفاده میشوند؛ بهاینصورت که یک جوان یا نوجوان برای ایجاد تفاوت بین خود و دیگری، به سمت موسیقی خاصی تمایل پیدا میکند، در ژانر خاصی فیلم میبیند و کتابهای بهخصوصی مطالعه میکند.
کالاهای فرهنگی از جمله وسایلی هستند که میتوانند موجب افزایش سطح آگاهی و دانش فرهنگی افراد و در نتیجه باعث دستیابی به سطح توسعهی فرهنگیِ بالاتر برای شهر، استان و یا منطقه شوند. ناگفته نماند در بسیاری از طرحهای پژوهشی برای سنجش وضعیت توسعهی فرهنگی از شاخص مصرف کالاهای فرهنگی نیز استفاده میکنند. بهعبارت دیگر، یکی از شاخصهای سنجش توسعهی فرهنگیِ یک شهر یا استان، همین شاخص مصرف کالاهای فرهنگی است. تحریریهی کبنا نیوز مدتی است که به بحث و بررسی شاخصهای توسعهی فرهنگیِ استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است. این گزارش نیز در راستای سلسلهگزارشهای منتشر شدهی پیشین است.
اما پیش از ادامهی بحث، ذکر نکاتی نظری خالی از فایده نیست. تا یک سدهی پیش، وقتی بحث از سرمایه میشد، بیدرنگ مفهوم اقتصادیِ آن به ذهن متبادر میشد. چند دهه بعد، متفکرانِ حوزهی توسعه، از مفهوم جدیدی رونمایی کردند تحت عنوان سرمایهی انسانی. سپس مفهوم سرمایهی اجتماعی بهوجود آمد. اما نقطهی عطفِ این تغییر و تحولاتِ مفهومی را باید در کار «پییر بوردیو» نظریهپرداز فرانسوی دید که واضعِ اصطلاح سرمایهی فرهنگی است.
سرمایهی فرهنگی همچون سرمایهی اقتصادی از فاکتورهای اصلیِ طبقهبندیِ افراد در جامعهی جدید است. اما تفاوت آشکار بین سرمایهی اقتصادی و فرهنگی در آن است که سرمایهی اقتصادی هر چه بیشتر استفاده شود، میزان آن کمتر خواهد شد، درحالیکه سرمایهی فرهنگی با استفادهی هر چه بیشتر، انباشتهتر و غنیتر میشود.
کالاهای فرهنگی، انواع مختلفی دارند. ما در تحریریهی کبنا نیوز در بررسی شاخصهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیِ استان، برای سنجش میزان کالاهای فرهنگی از یک شاخص با ۱۴ مورد استفاده کردهایم. درواقع برای سنجش میزان مصرف فرهنگیِ جوانان و نوجوانان، یکسری شاخص را سنجیدهایم که در جدول زیر آمده است.
کالاهای فرهنگی از جمله وسایلی هستند که میتوانند موجب افزایش سطح آگاهی و دانش فرهنگی افراد و در نتیجه باعث دستیابی به سطح توسعهی فرهنگیِ بالاتر برای شهر، استان و یا منطقه شوند. ناگفته نماند در بسیاری از طرحهای پژوهشی برای سنجش وضعیت توسعهی فرهنگی از شاخص مصرف کالاهای فرهنگی نیز استفاده میکنند. بهعبارت دیگر، یکی از شاخصهای سنجش توسعهی فرهنگیِ یک شهر یا استان، همین شاخص مصرف کالاهای فرهنگی است. تحریریهی کبنا نیوز مدتی است که به بحث و بررسی شاخصهای توسعهی فرهنگیِ استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است. این گزارش نیز در راستای سلسلهگزارشهای منتشر شدهی پیشین است.
اما پیش از ادامهی بحث، ذکر نکاتی نظری خالی از فایده نیست. تا یک سدهی پیش، وقتی بحث از سرمایه میشد، بیدرنگ مفهوم اقتصادیِ آن به ذهن متبادر میشد. چند دهه بعد، متفکرانِ حوزهی توسعه، از مفهوم جدیدی رونمایی کردند تحت عنوان سرمایهی انسانی. سپس مفهوم سرمایهی اجتماعی بهوجود آمد. اما نقطهی عطفِ این تغییر و تحولاتِ مفهومی را باید در کار «پییر بوردیو» نظریهپرداز فرانسوی دید که واضعِ اصطلاح سرمایهی فرهنگی است.
سرمایهی فرهنگی همچون سرمایهی اقتصادی از فاکتورهای اصلیِ طبقهبندیِ افراد در جامعهی جدید است. اما تفاوت آشکار بین سرمایهی اقتصادی و فرهنگی در آن است که سرمایهی اقتصادی هر چه بیشتر استفاده شود، میزان آن کمتر خواهد شد، درحالیکه سرمایهی فرهنگی با استفادهی هر چه بیشتر، انباشتهتر و غنیتر میشود.
کالاهای فرهنگی، انواع مختلفی دارند. ما در تحریریهی کبنا نیوز در بررسی شاخصهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیِ استان، برای سنجش میزان کالاهای فرهنگی از یک شاخص با ۱۴ مورد استفاده کردهایم. درواقع برای سنجش میزان مصرف فرهنگیِ جوانان و نوجوانان، یکسری شاخص را سنجیدهایم که در جدول زیر آمده است.
در همین راستا بر اساس پرسشنامه، از ۱۹۶ نفر از جوانان پرسیدهایم هر یک از موارد زیر را در چه میزان استفاده میکنید؟ نمونهی مورد مطالعه برای شهری با جمعیت یاسوج باید بین ۳۸۰ تا ۴۰۰ نفر باشد، اما بهدلیل شیوعِ ویروس کرونا، بیش از ۱۹۶ پرسشنامه نتوانستیم توزیع کنیم. درواقع توانستیم حدود ۵۰ درصد از نمونهی مکفی را بررسی کنیم. اما به هر حال مطالعهی میدانی با حجم نمونهی نسبتاً محدود، موقنتر و موجهتر از مطالعات غیرتجربی است.
در نمودار زیر میزان مصرف فرهنگی به تفکیک آمده است. همانطور که از دادهها مشخص است از بینِ موارد مورد بررسی، بیشترین میزانِ مصرف، مربوط به استفاده از شبکههای اجتماعیِ مجازی است. به عبارت دیگر از بین ۱۴ شاخصی که بررسی شده است، پاسخگویان گفتهاند که بیشترین استفادهی آنها از شبکههای اجتماعی همچون واتساپ، تلگرام و اینستاگرام بوده است. در مرتبهی دوم، استفاده از سایتهای اینترنتی قرار دارد. در مرتبهی سوم، استفاده از کامپیوتر و لپتاپ و پس از آن تماشای تلویزیون قرار دارد. بنابراین تماشای تلویزیون در رتبهی چهارمِ مصرف فرهنگیِ جوانان یاسوجی میباشد. میتوان گفت فضای مجازی بهدلیل مقتضیاتِ خاص خود تا حدودی توانسته است جای تلویزیون را بگیرد. البته ناگفته پیداست که این به معنای عدم تماشای تلویزیون نیست. در گذشته، تلویزیون بیشترین میزان استفاده را در بین شهروندان داشته است. اینکه امروز به ردهی چهارم سقوط کرده است از نتایج جالب توجهی است که نیازمند بحث و بررسی بسیار میباشد.
بر خلاف باور خیلی از کارشناسان، مطالعهی کتاب، جایگاه خاصی در بین جوانان یاسوجی دارد. مطالعهی کتب مختلفِ رمان، ادبی، سیاسی، عاشقانه، و ... در سبد ماهانهی جوانان یاسوجی قرار دارد. تا کنون بارها شنیدهایم که جوانان مطالعه نمیکنند، اما نتایج پژوهشهای میدانیِ ما خلاف این ادعاها را نشان میدهد.
در نهایت، رفتن به تئاتر، کنسرت و سینما از کمترین میزان در بین جوانان یاسوجی قرار دارند. البته این نه به معنای بیتوجهی جوانان به این عرصههای هنری است، بلکه مشکل حکایت میکند از نبودِ زیرساختها برای تئاتر، کنسرت و سینما. بنابراین انتقاد بیش از آنکه معطوف به شهروندان باشد، معطوف است به مسئولینی که تاکنون فکری برای ایجاد سالنهای سینما، تئاتر و کنسرت موسیقی نکردهاند. درواقع، یکی از لکههای تاریک در کارنامهی مسئولینِ فرهنگیِ استان، نبود همین سالنهای هنری است.
در ارتباط با سایر شاخصهای مصرف فرهنگی نمودار زیر را نگاه کنید.
ما علاوه بر شاخصهای مصرف فرهنگی، میزان مهارتهای فرهنگیِ جوانانِ یاسوجی و همچنین مالکیت کالاهای فرهنگی در بینِ آنها را نیز بررسی کردهایم. شاخصهای مالکیت و مهارت فرهنگی را میتوانید در جدول زیر ببینید.
در نمودار زیر، نتایج مالکیت کالاهای فرهنگی و نیز توانایی و مهارتهای فرهنگیِ جوانان یاسوجی آمده است.
بیشترین میزانِ مالکیتِ فرهنگی مربوط به برخورداری از انواع تابلوهای هنری همچون تابلو فرش، تابلوهای نقاشی و نیز تابلوهای عکاسی است. پس از آن برخورداری از کتابخانهی شخصی در رتبهی دوم قرار گرفته است. باز هم این نتیجه با بحثهای عامیانه مبنی بر عدم اهمیت کتاب در بین جوانان، همخوانی ندارد. دادههای نمودار قبلی نیز نشان میداد میزان مطالعهی کتاب جایگاه خاصی در برنامهی ماهانه جوانان یاسوجی دارد. بر اساس این دو نتیجه میتوان ادعا کرد که جوانان یاسوجی هم به کتاب اهمیت میدهند و هم به کتابخوانی.
اما مشکلِ اصلی در بین جوانان، ضعفِ آنها در زبانهای خارجی است. مهارت در مکالمه و یا ترجمه به یک زبان خارجی، رتبهی آخر را در بین مهارتهای مورد بررسی ما دارد. مشکل ندانستن زبان خارجی، البته نه یک مسألهی ویژهی جوانان این استان، بلکه مشکلی ملی است و میتوان نمود آن را در تمامی استانهای کشور دید. نمونهی آن درصد نمرات درس زبان در کنکورهای مختلفِ کارشناسی، کارشناسی ارشد و حتی دکتری است که اغلب بخش زبان را سفید و بیپاسخ میگذارند. به گفتهی جامعهشناسان، اگر مسألهای از حد خاصی فراتر رود، آن دیگر نه یک مشکل شخصی، بلکه مسألهای عمومی است. بحث ندانستن زبان نیز آنچنان فراگیر است که میتوان ادعا کرد که ریشه در سیاستهای کلیِ نظام آموزشی کشور دارد. بنابراین حل آن نه به رفتارهای تکتکِ جوانان، بلکه منوط به اصلاح سیاستهای نظام آموزشی کشور است.