تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۳
کد مطلب : ۴۱۶۲۶۷
پژوهشگران بررسی کردند
رابطه بین اخلاق کسب و کار با دینداری
۰
کبنا ؛اخلاق، نه تنها در حل مسائل اجتماعی و پیشرفت جوامع نقش دارد، بلکه در سعادت فردی نیز سهم موثری ایفا میکند.
اخلاق در هر جامعه شالوده و زیربنای یک نظام اجتماعی متعادل و پیشرونده محسوب میشود چراکه پایبندی کنشگران اجتماعی به اصول اخلاق، آسیبها و انحرافات اجتماعی را در حوزههای گوناگون حیات بشری محدود میسازد. ساحتهای مختلف زندگی اجتماعی باید به طور هماهنگ با محوریت اخلاق به عنوان مهمترین بخش از نظام فرهنگی هر جامعه سامان یابند.
در پژوهشی که در خصوص "دینداری و اخلاق کسب و کار در بازار" توسط نیره شریفی (دکتری جامعه شناسی فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی) با جامعه آماری ۳۷۸ نفر در بازار شهر بابل انجام شده، آمده است:« امروزه با وجود تاکید بر اهمیت رعایت اخلاق در جامعه، از دیدگاه برخی جامعهشناسان جامعه کنونی ایران با نوعی بحران اجتماعی اخلاق مواجه است. به طوری که رشد آسیبهای اخلاقی به عنوان مهمترین نوع آسیبهای اجتماعی و پیامدهای افت اخلاق در عرصههای گوناگون زندگی اجتماعی نگرانیهای بسیاری را در سطح مصلحان اجتماعی و اقشار گوناگون مردم به دنبال داشته است. در این میان با توجه به اهمیت روزافزون نهاد اقتصاد و بازار، همچنین رشد برخی از آسیب های اقتصادی توجه به رعایت اخلاق در بین کنشگران اقتصادی از اهمیت خاصی برخوردار شده است.»
محققان میگویند:«اخلاق در کسب و کار با هدف بهبود کیفیت اخلاقی تصمیمگیریها و عملکردها در همه سطوح کسب و کار همواره مطرح بوده است. در کشورهای اسلامی از جمله ایران از دیرباز دین به عنوان یکی از منابع تولید هنجارهای اخلاقی؛ باور های فرهنگی، انتظارات از شرکت کنندگان در بازار و مرزهای رفتار اجتماعی قابل قبول در بازار را تعیین کرده و نهادهای دینی قواعد تجارت و اجرای آنها را تحت تاثیر قرار داده اند. علاوه بر این ادیان با مشخص کردن کنشهایی که در دنیا یا آخرت توسط خداوند پاداش داده میشود یا مجازات میشوند رفتارهای مومنان را کنترل کرده اند. بدین ترتیب پایبندی به اخلاق کسب و کار در این جوامع تا حد زیادی تابع ارتباط دین و بازار در سطح نهادی و فردی بوده است.»
در این پژوهش آمده است:«نهاد دین از طریق آموزش و نظارت بر اجرای اخلاق کسب و کار بر پایبندی بازاریان به اخلاق اقتصادی تاثیر گذار بوده است. در سطح فردی نیز پایبندی به این نوع اخلاق با دینداری بازاریان ارتباط داشته است. امروزه وضعیت دینداری افراد نه تنها به میزان دینداری، بلکه انواع دینداری مرتبط است. میزان دینداری مبتنی بر ابعاد اصلی دین در سطح مرکزی دینداری و انواع دینداری در سطح نگرشها و طرز تلقیها راجع به دین، لایههای پیرامونی دینداری را تشکیل میدهند.»
یافتهها نشان میدهند:« انواع دینداری بر اساس اینکه آیا افراد از مراکز رسمی دینی تبعیت میکنند و مهمترین عناصر سازنده دینداری خویش را از الگوهای رسمی دینی اتخاذ میکنند یا خیر، شکل گرفته ، بر نوع عملکرد افراد در حوزههای اقتصادی تاثیر میگذارند. چرا که برای برخی دینداران زندگی بر پایه کتاب و سنت، عمل به احکام و قواعد اسلامی اهمیت بسیار دارد. ازاین رو آنان برای رسیدن به سعادت اخروی، یک شیوه زندگی توصیف شده را دنبال میکنند.»
پژوهشگران میگویند:« با نگاهی به دورههای تاریخ ایران میتوان دریافت آمیختگی میان شغل و دینداری به قدری بوده است که دیندار ترین اشخاص در میان صاحبان صنوف وجود داشته اند. از این رو هیچ توصیفی از وضعیت مشاغل در دوره هایی چون صفویه کامل نخواهد بود، مگر آنکه نقش اصناف و ماهیت شدیدا مذهبی فعالیت آنان را بیان کند. در حقیقت رفت و آمد تجار و کسبه در حوزههای علمیه موجود در بازار و ارتباط آنها با فضلا و شرکت در مجالس درسی که علما در آن مباحث مختلف فقهی مثل آداب تجارت و مکاسب محرمه را مطرح میکردند، باعث میشد تا تجار احکام فقهی را ملاک قرار دهند.
از سوی دیگر تربیت دینی در خانواده همگام با مشارکت بازاریان در وعظهای اخلاقی در مساجد زمینه تقویت تاثیر ضمانتهای اجرای دینی را در میان بازاریان فراهم کرده بود. بنابر این ارتباط بازاریان با روحانیت و مساجد یکی از عوامل موثر آگاهی بخشی دینی، تقویت دینداری بازاریان و پایبندی آنان به اصول اخلاق اقتصادی دین اسلام محسوب میشد.»
در نتایج این پژوهش آمده است:« میزان دینداری طی نسلهای متوالی تضعیف شده، نوع دینداری آنان نیز با کاهش میزان دینداری فقهی و تقویت دینداری غیر رسمی در نسلهای جوان تر به تدریج در حال دگرگونی است. تضعیف تدریجی بعد اعتقادی نسلهای متوالی بازاریان در این تحقیق نشان از کاهش تاثیر عوامل ماورایی بر اندیشه و عمل بازاریان دارد.
علاوه بر این کاهش پایبندی به اخلاق کسب و کار نتیجه تغییر رابطه نهاد دین و اقتصاد است. در سطح نهادی، رواج عرفی شدن ارتباط نهاد دین و نهاد بازار را کاهش داده است. افول تدریجی نقش مساجد بازار و روحانیون در آموزش اخلاق کسب و کار مبتنی بر دین از یک سو واضمحلال نقش نظارتی دین از طریق تضعیف ضمانت اجراهای دینی از سوء دیگر موید همین امر است. در چنین شرایطی سهم آموزههای دینی درهدایت سایر حوزهها تقلیل یافته، فضا برای عملکرد آزادانه افراد باز شده است. بنابر این نقش اخلاق کسب و کار با منشا دینی در مناسبات اجتماعی بازار کاهش یافته، با گسترش عقلانیت ابزاری، تضعیف وجدان جمعی، رواج نوعی فک شدگی و بسط ارزشهای بازار و معیار موفقیت، کنشهای منفعت طلبانه در حال گسترش است. از این رو میزان پایبندی به اخلاق کسب و کار در حال تضعیف است.»
این پژوهش در شماره سیزدهم فصلنامه جامعه شناسی نهادهای اجتماعی منتشر شده است.
اخلاق در هر جامعه شالوده و زیربنای یک نظام اجتماعی متعادل و پیشرونده محسوب میشود چراکه پایبندی کنشگران اجتماعی به اصول اخلاق، آسیبها و انحرافات اجتماعی را در حوزههای گوناگون حیات بشری محدود میسازد. ساحتهای مختلف زندگی اجتماعی باید به طور هماهنگ با محوریت اخلاق به عنوان مهمترین بخش از نظام فرهنگی هر جامعه سامان یابند.
در پژوهشی که در خصوص "دینداری و اخلاق کسب و کار در بازار" توسط نیره شریفی (دکتری جامعه شناسی فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی) با جامعه آماری ۳۷۸ نفر در بازار شهر بابل انجام شده، آمده است:« امروزه با وجود تاکید بر اهمیت رعایت اخلاق در جامعه، از دیدگاه برخی جامعهشناسان جامعه کنونی ایران با نوعی بحران اجتماعی اخلاق مواجه است. به طوری که رشد آسیبهای اخلاقی به عنوان مهمترین نوع آسیبهای اجتماعی و پیامدهای افت اخلاق در عرصههای گوناگون زندگی اجتماعی نگرانیهای بسیاری را در سطح مصلحان اجتماعی و اقشار گوناگون مردم به دنبال داشته است. در این میان با توجه به اهمیت روزافزون نهاد اقتصاد و بازار، همچنین رشد برخی از آسیب های اقتصادی توجه به رعایت اخلاق در بین کنشگران اقتصادی از اهمیت خاصی برخوردار شده است.»
محققان میگویند:«اخلاق در کسب و کار با هدف بهبود کیفیت اخلاقی تصمیمگیریها و عملکردها در همه سطوح کسب و کار همواره مطرح بوده است. در کشورهای اسلامی از جمله ایران از دیرباز دین به عنوان یکی از منابع تولید هنجارهای اخلاقی؛ باور های فرهنگی، انتظارات از شرکت کنندگان در بازار و مرزهای رفتار اجتماعی قابل قبول در بازار را تعیین کرده و نهادهای دینی قواعد تجارت و اجرای آنها را تحت تاثیر قرار داده اند. علاوه بر این ادیان با مشخص کردن کنشهایی که در دنیا یا آخرت توسط خداوند پاداش داده میشود یا مجازات میشوند رفتارهای مومنان را کنترل کرده اند. بدین ترتیب پایبندی به اخلاق کسب و کار در این جوامع تا حد زیادی تابع ارتباط دین و بازار در سطح نهادی و فردی بوده است.»
در این پژوهش آمده است:«نهاد دین از طریق آموزش و نظارت بر اجرای اخلاق کسب و کار بر پایبندی بازاریان به اخلاق اقتصادی تاثیر گذار بوده است. در سطح فردی نیز پایبندی به این نوع اخلاق با دینداری بازاریان ارتباط داشته است. امروزه وضعیت دینداری افراد نه تنها به میزان دینداری، بلکه انواع دینداری مرتبط است. میزان دینداری مبتنی بر ابعاد اصلی دین در سطح مرکزی دینداری و انواع دینداری در سطح نگرشها و طرز تلقیها راجع به دین، لایههای پیرامونی دینداری را تشکیل میدهند.»
یافتهها نشان میدهند:« انواع دینداری بر اساس اینکه آیا افراد از مراکز رسمی دینی تبعیت میکنند و مهمترین عناصر سازنده دینداری خویش را از الگوهای رسمی دینی اتخاذ میکنند یا خیر، شکل گرفته ، بر نوع عملکرد افراد در حوزههای اقتصادی تاثیر میگذارند. چرا که برای برخی دینداران زندگی بر پایه کتاب و سنت، عمل به احکام و قواعد اسلامی اهمیت بسیار دارد. ازاین رو آنان برای رسیدن به سعادت اخروی، یک شیوه زندگی توصیف شده را دنبال میکنند.»
پژوهشگران میگویند:« با نگاهی به دورههای تاریخ ایران میتوان دریافت آمیختگی میان شغل و دینداری به قدری بوده است که دیندار ترین اشخاص در میان صاحبان صنوف وجود داشته اند. از این رو هیچ توصیفی از وضعیت مشاغل در دوره هایی چون صفویه کامل نخواهد بود، مگر آنکه نقش اصناف و ماهیت شدیدا مذهبی فعالیت آنان را بیان کند. در حقیقت رفت و آمد تجار و کسبه در حوزههای علمیه موجود در بازار و ارتباط آنها با فضلا و شرکت در مجالس درسی که علما در آن مباحث مختلف فقهی مثل آداب تجارت و مکاسب محرمه را مطرح میکردند، باعث میشد تا تجار احکام فقهی را ملاک قرار دهند.
از سوی دیگر تربیت دینی در خانواده همگام با مشارکت بازاریان در وعظهای اخلاقی در مساجد زمینه تقویت تاثیر ضمانتهای اجرای دینی را در میان بازاریان فراهم کرده بود. بنابر این ارتباط بازاریان با روحانیت و مساجد یکی از عوامل موثر آگاهی بخشی دینی، تقویت دینداری بازاریان و پایبندی آنان به اصول اخلاق اقتصادی دین اسلام محسوب میشد.»
در نتایج این پژوهش آمده است:« میزان دینداری طی نسلهای متوالی تضعیف شده، نوع دینداری آنان نیز با کاهش میزان دینداری فقهی و تقویت دینداری غیر رسمی در نسلهای جوان تر به تدریج در حال دگرگونی است. تضعیف تدریجی بعد اعتقادی نسلهای متوالی بازاریان در این تحقیق نشان از کاهش تاثیر عوامل ماورایی بر اندیشه و عمل بازاریان دارد.
علاوه بر این کاهش پایبندی به اخلاق کسب و کار نتیجه تغییر رابطه نهاد دین و اقتصاد است. در سطح نهادی، رواج عرفی شدن ارتباط نهاد دین و نهاد بازار را کاهش داده است. افول تدریجی نقش مساجد بازار و روحانیون در آموزش اخلاق کسب و کار مبتنی بر دین از یک سو واضمحلال نقش نظارتی دین از طریق تضعیف ضمانت اجراهای دینی از سوء دیگر موید همین امر است. در چنین شرایطی سهم آموزههای دینی درهدایت سایر حوزهها تقلیل یافته، فضا برای عملکرد آزادانه افراد باز شده است. بنابر این نقش اخلاق کسب و کار با منشا دینی در مناسبات اجتماعی بازار کاهش یافته، با گسترش عقلانیت ابزاری، تضعیف وجدان جمعی، رواج نوعی فک شدگی و بسط ارزشهای بازار و معیار موفقیت، کنشهای منفعت طلبانه در حال گسترش است. از این رو میزان پایبندی به اخلاق کسب و کار در حال تضعیف است.»
این پژوهش در شماره سیزدهم فصلنامه جامعه شناسی نهادهای اجتماعی منتشر شده است.