تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۲۳
کد مطلب : ۴۰۸۳۱۷
سرچشمه شاید گرفتن به بیل - چو پر شد نشاید گذشتن به پیل؛
پاسخ شیخ اجل سعدی به سیل اخیر در شیراز
۰
کبنا ؛یک هموطن اهل شیراز از حرصش می گوید: دروازه قرآن و بخشی از شهرک سعدی را سیل برد! آنجا مگر جای ساخت و ساز اینگونه بود! آنجا در گذشته مسیل بود که خرابش کرده اند. حداقل مسیل را می گذاشتند بماند برای وقتی که سیل می آید. اینکه جایی خشکسالی باشد که دلیل نمی شود فصل ترسالی نداشته باشد. بالاخره بعد از 30 یا 40 سال که بارانکی می آید، دیگر چرا مسیل را حداقل به این شکل ساخت و ساز کردند!؟
یک پرسش مطرح است و آن اینکه چرا برخی فکر می کنند که وقتی چند سالی در سرزمینی، خشکسالی باشد دیگر آنجا روی باران و رحمت خدا را نمی بیند؟ مگر قصه یوسف (ع) در قرآن را فراموش کرده اند که در مصر، هفت سال، ترسالی و هفت سال خشکسالی بود. آنوقت یوسف پیامبر برای این خشکسالی تدابیری اندیشید تا مردم در عسر و حرج نیفتند. اگر آن زمان که مردم در سال های خشکسالی ناامید می شدند و در مسیل رودخانه، ساخت و ساز می کردند چه می شد؟ البته که این گونه نبود.
دوستی تعریف می کرد در اوایل بهار، یک جفت جوراب زمستانی خرید. آنوقت یک نفر به او گفت: زمستان که تمام شد. چرا جوراب زمستانی خریدی!؟
آن دوست هم جواب داد: جوری صحبت می کنی که انگار زمستان رفت و بر نمی گردد. خب این جوراب ها برای زمستان بعد و زمستان های بعد تر که به کار می آید.
حالا حکایت ما و سیل و سیلاب ها و ساخت و ساز و شهر سازی در مسیل رودخانه هایی مثل دروازه قرآن و شهرک سعدی یا قریه سعدی، حکایت آن کسی است که از آن دوست، سوال می کند که چرا جوراب زمستانی در اوایل بهار خریده است؟ مگر در جایی که خشکسالی باشد و رودخانه ای یا مسیل رودخانه ای هم باشد، دیگر باران نمی آید؟ دیر یا زود فرقی ندارد البته که می آید.
آن هموطن شیرازی بیشتر تقصیرها در بروز سیل در سعدی شیراز را به گردن مسوولان و برخی از مردم انداخته، مبنی بر اینکه اصلا تقصیر آنها است که آمده اند در مسیل ساخته و ساز و خانه ساخته اند. اما در این میان، گیرم که مردم کار اشتباهی کرده اند، کار اشتباه تر را آن کسی یا کسانی می کنند که وظیفه شان خدمت رسانی و در عین حال نظارت به موقع و دقیق و متعهدانه به کار مردم است. آنها در زمان این ساخت و سازهای غیر قانونی و اشتباه کجا بوده اند؟ چرا ما باید همه چیز را به گردن مردم بیاندازیم؟ مردم شاید اشتباه کنند آیا وظیفه مسئولان وقت نیست که آنها را از این اشتباه درآورند و مطلع کنند؟ اگر آن زمان مانع از ساخت و ساز غلط مردم می شدند و خودشان هم دنباله رو مردم نمی شدند و آن محل ها را در اصطلاح به اشتباه ساماندهی و جدول و خیابان کشی نمی کردند، دیگر این اتفاق ها نمی افتاد که شهری و زیر ساخت هایش دچار چنین معضلی شود.
گفتیم قریه سعدی و گرفتاری آن مثل سایر مناطق درگیر سیل در شیراز. لازم نیست واکاوی کنیم که تقصیر چه کسی یا کسانی است و به دنبال پاسخ ها بگردیم که شیخ اجل، سعدی آن را در 800 سال پیش و در گلستان بی نظیرش، پاسخ داده است.
شیخ اجل در حکایتی زیبا می فرماید: مردکی را «چشم درد» خاست پیش بیطار (دامپزشک) رفت که دوا کن. بیطار هر آنچه در چشم چارپایان می کند بر دیده او کشید و کور شد. حکایت به داور(قاضی) بردند. گفت بر او هیچ تاوان نیست که اگر این خر، نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود از این سخن آن است تا بدانی هر آنکه ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد. ندهد هوشمند روشن رای به فرومایه کارهای خطیر - بوریا باف (حصیرباف) اگر چه بافنده است نبرندش به کارگاه حریر.
آیا جز این است که مسئولان وقت در این شهر که اجازه چنین ساخت و سازهایی در مسیل رودخانه را دادند خودشان ناآزموده یا بی تجربه هایی بودند که مسئولیت کارهای بزرگی مثل اداره یک شهر به دوش آنان گذاشته شد؟ مگر هر حصیر باف یا بوریا بافی را مسئولیت شهری می دهند که نتیجه چنین عملکردی، چنین فاجعه ای باشد؟ بهتر است تقصیرها را به گردن کسی دیگر نیاندازیم که به قول سعدی به خفت رای منسوب می شویم. دست اندرکاران سیستم شهری بیایند یک بار هم که شده است به عملکرد خود بیاندیشند که چه چیزی را بر عهده چه کسی یا کسانی گذاشتند که این وضعیت رقت بار امروزی را به بار نشانده اند.
البته حکایت شیراز، حکایت بسیاری از نقاط آسیب دیده کشور در جریان سیل جاری است.
الان دقیقا چقدر باید هزینه کنیم تا کارهای نه چندان درست اصلاح شود. شیخ اجل می فرماید: سرچشمه شاید گرفتن به بیل - چو پر شد نشاید گذشتن به پیل. آیا الان که با قدرت پیل هم نمی توانیم جلو سیل را بگیریم نمی توانستیم آن را سال ها قبل با یک بیل انجام دهیم؟ ضمن اینکه قابل توجه برخی که فکر می کنند خیلی به فناوری های امروزی مسلط و آگاهند و این عالمان بی عمل، گفته می شود سیلاب در حال خروج از کانالهای زیرزمینی تخت جمشید است بدون اینکه به این آثار تاریخی آسیبی برساند. این کانال ها بیش از 2500 سال است که ساخته شده است.
حادثه سیل در استانهای شمالی و جنوب غربی کشور باعث فوت و مصدوم شدن هموطنان شده است. روز گذشته 17 هموطن در شیراز، یک تن در کوهدشت و یک تن دیگر در سرپلذهاب بر اثر وقوع سیل جان باختند و امروز مجموع فوتیهای این حوادث با دو فوتی دیگر در شیراز و کهگیلویه و بویراحمد، به 21 تن رسیده و همچنین وقوع سیل منجر به فوت یک مرد 15 ساله در بوستان باشت کهگیلویه و بویراحمد شده است.
------------------------
لیلا خطیب زاده
دوستی تعریف می کرد در اوایل بهار، یک جفت جوراب زمستانی خرید. آنوقت یک نفر به او گفت: زمستان که تمام شد. چرا جوراب زمستانی خریدی!؟
آن دوست هم جواب داد: جوری صحبت می کنی که انگار زمستان رفت و بر نمی گردد. خب این جوراب ها برای زمستان بعد و زمستان های بعد تر که به کار می آید.
حالا حکایت ما و سیل و سیلاب ها و ساخت و ساز و شهر سازی در مسیل رودخانه هایی مثل دروازه قرآن و شهرک سعدی یا قریه سعدی، حکایت آن کسی است که از آن دوست، سوال می کند که چرا جوراب زمستانی در اوایل بهار خریده است؟ مگر در جایی که خشکسالی باشد و رودخانه ای یا مسیل رودخانه ای هم باشد، دیگر باران نمی آید؟ دیر یا زود فرقی ندارد البته که می آید.
آن هموطن شیرازی بیشتر تقصیرها در بروز سیل در سعدی شیراز را به گردن مسوولان و برخی از مردم انداخته، مبنی بر اینکه اصلا تقصیر آنها است که آمده اند در مسیل ساخته و ساز و خانه ساخته اند. اما در این میان، گیرم که مردم کار اشتباهی کرده اند، کار اشتباه تر را آن کسی یا کسانی می کنند که وظیفه شان خدمت رسانی و در عین حال نظارت به موقع و دقیق و متعهدانه به کار مردم است. آنها در زمان این ساخت و سازهای غیر قانونی و اشتباه کجا بوده اند؟ چرا ما باید همه چیز را به گردن مردم بیاندازیم؟ مردم شاید اشتباه کنند آیا وظیفه مسئولان وقت نیست که آنها را از این اشتباه درآورند و مطلع کنند؟ اگر آن زمان مانع از ساخت و ساز غلط مردم می شدند و خودشان هم دنباله رو مردم نمی شدند و آن محل ها را در اصطلاح به اشتباه ساماندهی و جدول و خیابان کشی نمی کردند، دیگر این اتفاق ها نمی افتاد که شهری و زیر ساخت هایش دچار چنین معضلی شود.
گفتیم قریه سعدی و گرفتاری آن مثل سایر مناطق درگیر سیل در شیراز. لازم نیست واکاوی کنیم که تقصیر چه کسی یا کسانی است و به دنبال پاسخ ها بگردیم که شیخ اجل، سعدی آن را در 800 سال پیش و در گلستان بی نظیرش، پاسخ داده است.
شیخ اجل در حکایتی زیبا می فرماید: مردکی را «چشم درد» خاست پیش بیطار (دامپزشک) رفت که دوا کن. بیطار هر آنچه در چشم چارپایان می کند بر دیده او کشید و کور شد. حکایت به داور(قاضی) بردند. گفت بر او هیچ تاوان نیست که اگر این خر، نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود از این سخن آن است تا بدانی هر آنکه ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد. ندهد هوشمند روشن رای به فرومایه کارهای خطیر - بوریا باف (حصیرباف) اگر چه بافنده است نبرندش به کارگاه حریر.
آیا جز این است که مسئولان وقت در این شهر که اجازه چنین ساخت و سازهایی در مسیل رودخانه را دادند خودشان ناآزموده یا بی تجربه هایی بودند که مسئولیت کارهای بزرگی مثل اداره یک شهر به دوش آنان گذاشته شد؟ مگر هر حصیر باف یا بوریا بافی را مسئولیت شهری می دهند که نتیجه چنین عملکردی، چنین فاجعه ای باشد؟ بهتر است تقصیرها را به گردن کسی دیگر نیاندازیم که به قول سعدی به خفت رای منسوب می شویم. دست اندرکاران سیستم شهری بیایند یک بار هم که شده است به عملکرد خود بیاندیشند که چه چیزی را بر عهده چه کسی یا کسانی گذاشتند که این وضعیت رقت بار امروزی را به بار نشانده اند.
البته حکایت شیراز، حکایت بسیاری از نقاط آسیب دیده کشور در جریان سیل جاری است.
الان دقیقا چقدر باید هزینه کنیم تا کارهای نه چندان درست اصلاح شود. شیخ اجل می فرماید: سرچشمه شاید گرفتن به بیل - چو پر شد نشاید گذشتن به پیل. آیا الان که با قدرت پیل هم نمی توانیم جلو سیل را بگیریم نمی توانستیم آن را سال ها قبل با یک بیل انجام دهیم؟ ضمن اینکه قابل توجه برخی که فکر می کنند خیلی به فناوری های امروزی مسلط و آگاهند و این عالمان بی عمل، گفته می شود سیلاب در حال خروج از کانالهای زیرزمینی تخت جمشید است بدون اینکه به این آثار تاریخی آسیبی برساند. این کانال ها بیش از 2500 سال است که ساخته شده است.
حادثه سیل در استانهای شمالی و جنوب غربی کشور باعث فوت و مصدوم شدن هموطنان شده است. روز گذشته 17 هموطن در شیراز، یک تن در کوهدشت و یک تن دیگر در سرپلذهاب بر اثر وقوع سیل جان باختند و امروز مجموع فوتیهای این حوادث با دو فوتی دیگر در شیراز و کهگیلویه و بویراحمد، به 21 تن رسیده و همچنین وقوع سیل منجر به فوت یک مرد 15 ساله در بوستان باشت کهگیلویه و بویراحمد شده است.
------------------------
لیلا خطیب زاده