تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۸
کد مطلب : ۴۰۵۹۲۸
تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد بررسی شد
اگر انتخابات استانی شود
۶
کبنا ؛گروه سیاسی-قسمت هفتم
مدتی است در فضای سیاسی کشور صحبت از طرحی است که اگر به تصویب رسد انتخابات مجلس شورای اسلامی به صورت استانی برگزار شود. هدف از این طرح نیز کاستن از مراجعات و پیگیری امورات کوچک و تمرکز نمایندگان بر مسائل کلان کشور است. طبق نظر کارشناسان و صاحب نظران بسیار بعید است که این طرح به سرانجام برسد اول اینکه نمایندگانی باید به این طرح رای دهند که بخش زیادی از آن در فرم استانی شانسی برای حضور مجدد در انتخابات ندارند که دو نمونه واضح آن غلام محمد زارعی و عدل هاشمی پور در استان است و در مرحله دوم این مدل از انتخابات برای استانهایی با شکافهایی مذهبی و قومی از لحاظ امنیتی خطرناک است.
لذا بسیار بعید است که در نهایت امر انتخابات استانی به تایید نمایندگان مجلس برسد تا چه رسد به نظر شورای نگهبان که آنجا هم قطعاً مشکلات و موانعی در پیش دارد.
با این اوصاف فرض ما بر این است که اگر انتخابات استانی باشد شرایط چگونه است تفاوتها با انتخابات فعلی چیست و مهمتر از هر چیز چه کسانی مرد میدان انتخابات استانی هستند و سازو کارهای این نوع از انتخابات کدام است؟
انتخابات استانی بهترین راه حل برای نجات استانهایی است که درگیر مناسبات منطقه ای و طایفه هستند و خواسته یا ناخواسته این استانها مجبور به تن دادن به قواعد حزبی وسیاسی میباشند و فضا به سمت سیاسی شدن پیش میرود. قطعاً این موضوع مطلق نیست و ممکن است کسانی هم باشند که باز در کنار مسائل سیاسی بتوانند از نفوذ و اعتبار خود استفاده کنند و بحث پولهای کثیف که قرار است این مدل جدید از انتخابات آنرا کمرنگ کند باز هم ممکن است در شکل استانی در استانهای کوچک قابلیت بهکارگیری داشته باشد.
تحلیلها و نوع مواجهه با این شکل از انتخابات در استان کهگیلویه و بویراحمد متفاوت است ولی در مجموع اکثر صاحب نظران این فرم را برای استان کهگیلویه و بویراحمد مناسب میدانند. کهگیلویه و بویراحمد از مستعدترین استانها در ایراداتی است که بر شکل فعلی گرفته میشود بخش زیادی از نگاهها عشیرهای و منطقهای است و به جهت مشکلات مردم سطح عظیمی از مراجعات مستقیم مردم به نمایندگان وجود دارد. در مورد کهگیلویه و بویراحمد نکته دیگر این است که دو خطر امنیتی در برخی استانها را ندارد اول اینکه اکثریت زیادی از مردم از قوم لر هستند و جمعیت اندکی با قومیت ترک در استان حضور دارند بنابراین منازعه قومی گسترده بسیار بعید است و آنچه که هست نزاع و کشمش منطقهای درون استانی و یا ایلی است و دوم مذهب مردم نیز یکی است و هیچ خطری نیز از این ناحیه وجود ندارد.
البته این موارد به این معنا نیست که در انتخابات استانی مطلقاً خطرات فعلی آنرا تهدید نمی کننتد بلکه خطر بزرگتر آن است که همین نوع نگاهها در آنجا بتواند راه پیروزی را پیدا کند و به یک شکل خطرناکتری از اشکالات فعلی برسد.
امیدواری اصلی آن است که انتخابات استانی که یک اقتضای حزبی در درون خود دارد به نهادینه شدن تفکر تحزب در کشور کمک کند.
در انتخابات استانی یک شکل محتمل رای دادن به صورت لیستی است هر چند رای دادن بر اساس لیست مطلق نیست اما اکثریتی با این نگرش رای خواهند داد و چهرههای اصلی نیز مجبور به همراهی با تهران هستند که در آن صورت ائتلاف و همراهی آنها با سایرین در گرو تصمیم تهران است و تخطی از ان هم خطر از دست دادن حمایتها در تهران را در پی دارد و هم ممکن است سبب یک آشفتگی و خارج شدن عنان کار از دستشان شود.
عدم فعالیتهای سیاسی دنباله دار به همراه چنبره چند چهره تکراری بر ساختار سیاسی استان سبب محدودیت نیرویهای مطرح در سطح استان شده است. تنها در چند سال اخیر بوده است که فرصت حضور نیروهای هم استانی در تهران به وجود آمده است و برخی از این چهرهها مطرح شدهاند. پس مردم در نگاه اولی با کمبود نیروهای قوی و استانی مواجه هستند. ولی اگر بخواهیم وارد مصادیق شویم باید گفت: سید محمد موحد و غلام رضا تاجگردون دو چهرهای هستند که در کل استان دارای پایگاه رای هستند. موحد اگر چه این اواخر خود را به طیف رادیکال اصولگرایی نزدیک کرده است و حداقل تا اینجای کار در آن جریان تعریف میشود ولی دارای پایگاه و نفوذ بالا در هر سه حوزه انتخابیه است یعنی به شکلی اگر انتخابات به همان روال سابق برگزار شود موحد به هر کدام از این حوزهها برود توان و پایگاه رای برای رقابت دارد. در دو دوره از حضور وی در مجلس او همزمان نماینده مشترک دو شهرستان کهگیلویه و گچساران بود و نیروهایی زیادی هستند که هنوز با موحد روابط نزدیکی دارند. در حوزه بویراحمد نیز با توجه به اشتراکات و هم مرزی این دو شهرستان از گذشته از یک طرف و هم چنین مهاجرت جمعیت زیادی از مردم شهرستانهای کهگیلویه به یاسوج و در عین حال ارتباط و تعاملات خود موحد با مردم بویراحمد این ظرفیت را برای وی به وجود آورده است.
در کنار موحد نیز غلامرضا تاجگردون از چنین ظرفیتی برخوردار است با این تفاوت که البته حساسیتهای زیادی بر روی تاجگردون و آنهم بیشتر از ناحیه شهرستان بویراحمد وجود دارد حساسیتهایی که در گذشته بر موحد بود اما نه به شدت تاجگردون.
انتخابات استانی شود شانس گزینههای لیستی برای موفقیت بیشتر از بقیه است. البته کسانی هستند به صرف اینکه ممکن است هم ایلیهایشان در دو قسمت سرحد و گرمسیر توزیع شده باشند نیز به این مدل خوش بین هستند چرا که آنان همان دو خانه را بهانه قرار میدهند. ولی استان اگر چه کوچک است اما فراتر از نگاه محصور ایلی از بی بی حکیمه تا روستای کتی، از کاکان تا ممبی، از سیلو کلوار تا بوستان از پا دنا تا خیر آباد، از بستان باشت تا تنگ سرخ و .... با تنوعات مطالبهای، فکری و نگرشی گسترده است.
لیستها هم از تهران و توسط جریان سیاسیهای مشخص خواهند شد یعنی اینگونه نیست که ساده بشود افراد با هم سوگند شدن و پادرمیانی دو ریش سفید مانند انتخابات شورای شهر مدام وارد ائتلاف شوند و انتظار داشته باشند همه مردم نیز همراهی کنند.
در نقطه مقابل نیز یک خطر بزرگ لیستها را تهدید میکند و اینکه بخش زیادی از مردم بهویژه در روستاها به سادگی وارد قواعدی و لیستی نخواهند شد و از طرق دیگر رای میدهند.
در کنار سید محمد موحد و تاجگردون محدود شخصیتهای دیگری ابتدا به ساکن از ظرفیت حضور در انتخابات استانی برخوردار هستند. این موضوع نیز قابل مدیریت است یعنی به این معنا که تاکنون بخش از ضرورت این مسئله وجود نداشته است ولی اگر قانون تصویب شود هم چهرهها به سمت اعمال نفوذ در کل استان خواهند رفت و اعمال و کردارشان تغییر خواهد کرد و هم نوع نگاه و مطالبات مردم متناسب با انتخابات استانی تغییر میکند و چهرههای استانی ظهور میکنند.
ستار هدایتخواه یک گزینه استانی است. وی که به عنوان نماد جریان اصولگرایی در استان شناخته میشود و طبیعتاً این جریان سیاسی که از تشکیلات نسبتاً خوبی نیز برخوردار است در کل استان از وی حمایت خواهند کرد ولی حمایت سیاسی نباید به معنای محبوبیت مردمی تعبیر شود که هدایتخواه این محبوبیت را در میان عموم مردم در استان ندارد. در نقطه مقابل اما به نظر میرسد غلام محمد زارعی چنین ظرفیت استانی را از اساس ندارد و وی به بویراحمد و بیشتر خود شهر یاسوج و اندکی سی سخت محدود است. شرایطی که برای عدل هاشمی هم قابل تصور است او همین حالا نیز وضعیت خوبی در کهگیلویه ندارد و اگر استانی شود که وضع بسیار بدتر خواهد شد. وضعیت بزرگواری از هاشمی پور هم بهتر است او هم از لحاظ سیاسی دارای پایگاه است و ضمن اینکه در تهران مورد حمایت است. در دو شهرستان کهگیلویه و گچساران پایگاه قدیمی دارد و در بویراحمد نیز وجود مهاجرین گرمسیری و هم چنین هم طایفههای بزرگواری که جمعیتشان زیاد است و برخی از آنها از گذشته بومی بویراحمد شدهاند یک فرصت برای اوست. گفته میشود بزرگواری با نظر به همین ظرفیت برنامههایی برای نمایندگی مجلس خبرگان در سر دارد.
گزینههای بیشتری را میتوان لیست کرد و شرایط آنها را سنجید. نیروهای سیاسی کهگیلویه مقیم در یاسوج هم خوش بینانه به انتخابات استانی نگاه میکنند انان بر این باورند در دو شهرستان رای دارند و میتوانند کمبود رای در گچساران را پوشش دهند ولی باز هم باید تاکید کرد که اینها همگی نوعی خوش خیالی است و برای نیروهای درجه دو و سه اولاً شانسی وجود ندارد و اگر هم باشد ان شانس مطلقاً در گرو حضور در یک لیست قدرتمند و سیاسی است.
سید موسی خادمی هم میتواند یک گزینه برای چنین کارزاری باشد وی در گذشته این فرصت را داشت که برای چنین میدانی یارگیری کند با این اوصاف او اگر سیاسی بیاید در دو شهرستان کهگیلویه و بویراحمد دارای پایگاه رای خواهد بود ولی در گچساران چنین امکانی برایش دیده نمیشود.
خداداد غریب پور در بویراحمد تا کنون خوب توانسته است کار کند و چندان هم موضع منطقهای نداشته است و خود نیز بر اینکه چنین نگاهی ندارد تاکید دارد. غریب پور در حال حاضر مسئولیت مهم و ملیای دارد و بعید است بخواهد از این مسئولیت برای مجلس عبور بگذرد. ولی در آینده میتواند یک گزینه مستعد برای یک کارزار استانی باشد و کماکان نیز این فرصت را دارد که با یارگیری و کارهای بزرگ در سطح ملی خود را جا بندازد.
محمد علی وکیلی اگر بخواهد مجدداً در انتخابات شرکت کند و شرایط همین گونه پیش رود هیچ راهی جز حضور در استان ندارد وی در صورت استانی شدن انتخابات تنها میتواند به اثرگذاری لیستها و حضور در یک لیست امیدوار باشد هر چند وی از پایگاه رای در شهرستان بویراحمد و کمی در کهگیلویه برخوردار است.
انتخابات استانی را باید طرحی برای پایان جولان دهی نیروهای ضعیف و قومی دانست. هر چند همان نیروهای قومی هم اینک نیز برای انتخابات استانی نقشهها دارند و این بار دنبال به دست آوردن دو «کدخدایی» در استان هستند و ول کن فضای سیاسی استان نیستند. کسانی که شعار وحدت و عبور از قوم گرایی سر میدهند ولی کاملاً در بند تعلقات قومی و طایفهای هستند.
علی ایحال بعید است نمایندگان فعلی که اکثراً برآیند فضای غیر سیاسی هستند به چنین طرحی رای دهند آنها با دست خود پیشاپیش خود را از نمایندگی دور بعد حذف نمیکنند.
مدتی است در فضای سیاسی کشور صحبت از طرحی است که اگر به تصویب رسد انتخابات مجلس شورای اسلامی به صورت استانی برگزار شود. هدف از این طرح نیز کاستن از مراجعات و پیگیری امورات کوچک و تمرکز نمایندگان بر مسائل کلان کشور است. طبق نظر کارشناسان و صاحب نظران بسیار بعید است که این طرح به سرانجام برسد اول اینکه نمایندگانی باید به این طرح رای دهند که بخش زیادی از آن در فرم استانی شانسی برای حضور مجدد در انتخابات ندارند که دو نمونه واضح آن غلام محمد زارعی و عدل هاشمی پور در استان است و در مرحله دوم این مدل از انتخابات برای استانهایی با شکافهایی مذهبی و قومی از لحاظ امنیتی خطرناک است.
لذا بسیار بعید است که در نهایت امر انتخابات استانی به تایید نمایندگان مجلس برسد تا چه رسد به نظر شورای نگهبان که آنجا هم قطعاً مشکلات و موانعی در پیش دارد.
با این اوصاف فرض ما بر این است که اگر انتخابات استانی باشد شرایط چگونه است تفاوتها با انتخابات فعلی چیست و مهمتر از هر چیز چه کسانی مرد میدان انتخابات استانی هستند و سازو کارهای این نوع از انتخابات کدام است؟
انتخابات استانی بهترین راه حل برای نجات استانهایی است که درگیر مناسبات منطقه ای و طایفه هستند و خواسته یا ناخواسته این استانها مجبور به تن دادن به قواعد حزبی وسیاسی میباشند و فضا به سمت سیاسی شدن پیش میرود. قطعاً این موضوع مطلق نیست و ممکن است کسانی هم باشند که باز در کنار مسائل سیاسی بتوانند از نفوذ و اعتبار خود استفاده کنند و بحث پولهای کثیف که قرار است این مدل جدید از انتخابات آنرا کمرنگ کند باز هم ممکن است در شکل استانی در استانهای کوچک قابلیت بهکارگیری داشته باشد.
تحلیلها و نوع مواجهه با این شکل از انتخابات در استان کهگیلویه و بویراحمد متفاوت است ولی در مجموع اکثر صاحب نظران این فرم را برای استان کهگیلویه و بویراحمد مناسب میدانند. کهگیلویه و بویراحمد از مستعدترین استانها در ایراداتی است که بر شکل فعلی گرفته میشود بخش زیادی از نگاهها عشیرهای و منطقهای است و به جهت مشکلات مردم سطح عظیمی از مراجعات مستقیم مردم به نمایندگان وجود دارد. در مورد کهگیلویه و بویراحمد نکته دیگر این است که دو خطر امنیتی در برخی استانها را ندارد اول اینکه اکثریت زیادی از مردم از قوم لر هستند و جمعیت اندکی با قومیت ترک در استان حضور دارند بنابراین منازعه قومی گسترده بسیار بعید است و آنچه که هست نزاع و کشمش منطقهای درون استانی و یا ایلی است و دوم مذهب مردم نیز یکی است و هیچ خطری نیز از این ناحیه وجود ندارد.
البته این موارد به این معنا نیست که در انتخابات استانی مطلقاً خطرات فعلی آنرا تهدید نمی کننتد بلکه خطر بزرگتر آن است که همین نوع نگاهها در آنجا بتواند راه پیروزی را پیدا کند و به یک شکل خطرناکتری از اشکالات فعلی برسد.
امیدواری اصلی آن است که انتخابات استانی که یک اقتضای حزبی در درون خود دارد به نهادینه شدن تفکر تحزب در کشور کمک کند.
در انتخابات استانی یک شکل محتمل رای دادن به صورت لیستی است هر چند رای دادن بر اساس لیست مطلق نیست اما اکثریتی با این نگرش رای خواهند داد و چهرههای اصلی نیز مجبور به همراهی با تهران هستند که در آن صورت ائتلاف و همراهی آنها با سایرین در گرو تصمیم تهران است و تخطی از ان هم خطر از دست دادن حمایتها در تهران را در پی دارد و هم ممکن است سبب یک آشفتگی و خارج شدن عنان کار از دستشان شود.
عدم فعالیتهای سیاسی دنباله دار به همراه چنبره چند چهره تکراری بر ساختار سیاسی استان سبب محدودیت نیرویهای مطرح در سطح استان شده است. تنها در چند سال اخیر بوده است که فرصت حضور نیروهای هم استانی در تهران به وجود آمده است و برخی از این چهرهها مطرح شدهاند. پس مردم در نگاه اولی با کمبود نیروهای قوی و استانی مواجه هستند. ولی اگر بخواهیم وارد مصادیق شویم باید گفت: سید محمد موحد و غلام رضا تاجگردون دو چهرهای هستند که در کل استان دارای پایگاه رای هستند. موحد اگر چه این اواخر خود را به طیف رادیکال اصولگرایی نزدیک کرده است و حداقل تا اینجای کار در آن جریان تعریف میشود ولی دارای پایگاه و نفوذ بالا در هر سه حوزه انتخابیه است یعنی به شکلی اگر انتخابات به همان روال سابق برگزار شود موحد به هر کدام از این حوزهها برود توان و پایگاه رای برای رقابت دارد. در دو دوره از حضور وی در مجلس او همزمان نماینده مشترک دو شهرستان کهگیلویه و گچساران بود و نیروهایی زیادی هستند که هنوز با موحد روابط نزدیکی دارند. در حوزه بویراحمد نیز با توجه به اشتراکات و هم مرزی این دو شهرستان از گذشته از یک طرف و هم چنین مهاجرت جمعیت زیادی از مردم شهرستانهای کهگیلویه به یاسوج و در عین حال ارتباط و تعاملات خود موحد با مردم بویراحمد این ظرفیت را برای وی به وجود آورده است.
در کنار موحد نیز غلامرضا تاجگردون از چنین ظرفیتی برخوردار است با این تفاوت که البته حساسیتهای زیادی بر روی تاجگردون و آنهم بیشتر از ناحیه شهرستان بویراحمد وجود دارد حساسیتهایی که در گذشته بر موحد بود اما نه به شدت تاجگردون.
انتخابات استانی شود شانس گزینههای لیستی برای موفقیت بیشتر از بقیه است. البته کسانی هستند به صرف اینکه ممکن است هم ایلیهایشان در دو قسمت سرحد و گرمسیر توزیع شده باشند نیز به این مدل خوش بین هستند چرا که آنان همان دو خانه را بهانه قرار میدهند. ولی استان اگر چه کوچک است اما فراتر از نگاه محصور ایلی از بی بی حکیمه تا روستای کتی، از کاکان تا ممبی، از سیلو کلوار تا بوستان از پا دنا تا خیر آباد، از بستان باشت تا تنگ سرخ و .... با تنوعات مطالبهای، فکری و نگرشی گسترده است.
لیستها هم از تهران و توسط جریان سیاسیهای مشخص خواهند شد یعنی اینگونه نیست که ساده بشود افراد با هم سوگند شدن و پادرمیانی دو ریش سفید مانند انتخابات شورای شهر مدام وارد ائتلاف شوند و انتظار داشته باشند همه مردم نیز همراهی کنند.
در نقطه مقابل نیز یک خطر بزرگ لیستها را تهدید میکند و اینکه بخش زیادی از مردم بهویژه در روستاها به سادگی وارد قواعدی و لیستی نخواهند شد و از طرق دیگر رای میدهند.
در کنار سید محمد موحد و تاجگردون محدود شخصیتهای دیگری ابتدا به ساکن از ظرفیت حضور در انتخابات استانی برخوردار هستند. این موضوع نیز قابل مدیریت است یعنی به این معنا که تاکنون بخش از ضرورت این مسئله وجود نداشته است ولی اگر قانون تصویب شود هم چهرهها به سمت اعمال نفوذ در کل استان خواهند رفت و اعمال و کردارشان تغییر خواهد کرد و هم نوع نگاه و مطالبات مردم متناسب با انتخابات استانی تغییر میکند و چهرههای استانی ظهور میکنند.
ستار هدایتخواه یک گزینه استانی است. وی که به عنوان نماد جریان اصولگرایی در استان شناخته میشود و طبیعتاً این جریان سیاسی که از تشکیلات نسبتاً خوبی نیز برخوردار است در کل استان از وی حمایت خواهند کرد ولی حمایت سیاسی نباید به معنای محبوبیت مردمی تعبیر شود که هدایتخواه این محبوبیت را در میان عموم مردم در استان ندارد. در نقطه مقابل اما به نظر میرسد غلام محمد زارعی چنین ظرفیت استانی را از اساس ندارد و وی به بویراحمد و بیشتر خود شهر یاسوج و اندکی سی سخت محدود است. شرایطی که برای عدل هاشمی هم قابل تصور است او همین حالا نیز وضعیت خوبی در کهگیلویه ندارد و اگر استانی شود که وضع بسیار بدتر خواهد شد. وضعیت بزرگواری از هاشمی پور هم بهتر است او هم از لحاظ سیاسی دارای پایگاه است و ضمن اینکه در تهران مورد حمایت است. در دو شهرستان کهگیلویه و گچساران پایگاه قدیمی دارد و در بویراحمد نیز وجود مهاجرین گرمسیری و هم چنین هم طایفههای بزرگواری که جمعیتشان زیاد است و برخی از آنها از گذشته بومی بویراحمد شدهاند یک فرصت برای اوست. گفته میشود بزرگواری با نظر به همین ظرفیت برنامههایی برای نمایندگی مجلس خبرگان در سر دارد.
گزینههای بیشتری را میتوان لیست کرد و شرایط آنها را سنجید. نیروهای سیاسی کهگیلویه مقیم در یاسوج هم خوش بینانه به انتخابات استانی نگاه میکنند انان بر این باورند در دو شهرستان رای دارند و میتوانند کمبود رای در گچساران را پوشش دهند ولی باز هم باید تاکید کرد که اینها همگی نوعی خوش خیالی است و برای نیروهای درجه دو و سه اولاً شانسی وجود ندارد و اگر هم باشد ان شانس مطلقاً در گرو حضور در یک لیست قدرتمند و سیاسی است.
سید موسی خادمی هم میتواند یک گزینه برای چنین کارزاری باشد وی در گذشته این فرصت را داشت که برای چنین میدانی یارگیری کند با این اوصاف او اگر سیاسی بیاید در دو شهرستان کهگیلویه و بویراحمد دارای پایگاه رای خواهد بود ولی در گچساران چنین امکانی برایش دیده نمیشود.
خداداد غریب پور در بویراحمد تا کنون خوب توانسته است کار کند و چندان هم موضع منطقهای نداشته است و خود نیز بر اینکه چنین نگاهی ندارد تاکید دارد. غریب پور در حال حاضر مسئولیت مهم و ملیای دارد و بعید است بخواهد از این مسئولیت برای مجلس عبور بگذرد. ولی در آینده میتواند یک گزینه مستعد برای یک کارزار استانی باشد و کماکان نیز این فرصت را دارد که با یارگیری و کارهای بزرگ در سطح ملی خود را جا بندازد.
محمد علی وکیلی اگر بخواهد مجدداً در انتخابات شرکت کند و شرایط همین گونه پیش رود هیچ راهی جز حضور در استان ندارد وی در صورت استانی شدن انتخابات تنها میتواند به اثرگذاری لیستها و حضور در یک لیست امیدوار باشد هر چند وی از پایگاه رای در شهرستان بویراحمد و کمی در کهگیلویه برخوردار است.
انتخابات استانی را باید طرحی برای پایان جولان دهی نیروهای ضعیف و قومی دانست. هر چند همان نیروهای قومی هم اینک نیز برای انتخابات استانی نقشهها دارند و این بار دنبال به دست آوردن دو «کدخدایی» در استان هستند و ول کن فضای سیاسی استان نیستند. کسانی که شعار وحدت و عبور از قوم گرایی سر میدهند ولی کاملاً در بند تعلقات قومی و طایفهای هستند.
علی ایحال بعید است نمایندگان فعلی که اکثراً برآیند فضای غیر سیاسی هستند به چنین طرحی رای دهند آنها با دست خود پیشاپیش خود را از نمایندگی دور بعد حذف نمیکنند.