تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۴۱
کد مطلب : ۴۶۸۳۶۹
نقدی از سر دغدغه و دلسوزی؛
وضعیت آشفته آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد
۸
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛بر اساس نتایج امتحانات نهایی که توسط معاون متوسطه و همچنین رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش اعلامشده (خبرگزاری تسنیم دوم مرداد ماه)، کیفیت آموزشی دبیرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد مناسب نیست. رتبه دانشآموزان استان ما در رشتههای ریاضی و علوم تجربی به لحاظ میانگین نمرات( معدل) در رتبه آخر استانها قرار دارد. کسب رکورد بیسابقهای که محصول مدیریت ناکارآمد و کهنه گرا برای آموزش و پرورش استان ما میباشد. با این وضع باید اذعان کرد که آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد از رسالت اصلی خود دور شده است و تاکنون اینچنین غرق در سیاسی کاری و امور نافی فرهنگ نبوده است. ضمن این که نتیجهای که از سوی وزارت آموزش و پرورش اعلام شد، نشان داد ضعیفترین مدیران در سطوح استانی، شهرستانی و دبیرستانی، در استان ما به کار گرفته شده است. در واقع در سایه تقسیمبندیهای ملحوظ در راستای اراده نمایندگان ( به استناد مصاحبه مدیرکل آموزش و پرورش با رسانهها در ایام پایانی شهریورماه ۱۴۰۱ و ارجاع خواننده گرامی به آن مصاحبه ) و اداره سهامی، همچنان نیروهایی عهده دار مسئولیت آموزش و پرورش هستند که چندان دغدغه فعالیتهای آموزشی و پرورشی ندارند و سُم ستوران سیاست و قومیت بر سر فرزندان مظلوم این دیار میتازد.
با اعلام رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش مبنی بر آخر بودن استان ما، نتیجه و محصول چینش مدیریتی و توزیع سهامی مدیریت در سطح استان و شهرستانها را در آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد ملاحظه کردیم. اکنون مدیریت استانی چه پاسخی به خانوادهها و فرزندان این دیار دارند؟ مردم این دیار چه گناهی کردهاند که برای بقاء و استمرار مدیریت عدهای و تأثیرگذاری بر انتخابات پیش روی مجلس، این چنین نونهالان و نوجوانان این دیار نخبه پرور قربانی و فدا شوند؟ این مدیران با چه رویی سر بلند میکنند و حرف میزنند و مصاحبه میکنند؟ چرا بعضا پشت عبارات ارزشی و شیک سنگر میگیرند؟ آیا این شکاف و گسل و گاف بزرگ آموزشیِ جنابان قابل جبران است؟ مگر این بچهها و کودکان و نوجوانان معصوم چه گناهی کردهاند؟ الان چه کسانی باید پاسخگو باشند؟
شفاف و بیپرده بگوییم دلسوزان و فرهیختگان به جنابان گوشزد کرده بودند که آموزش و پرورش مثل سایر دستگاهها نیست و از این انتصابات شبه سیاسی (بخوانید قومی) دست بردارند. متأسفانه با دخالت صریح و بدون پرده بعضی نمایندگان در انتصابات، آش آن قدر شور شده که در انتصاب مدیران، توجه به نظر نماینده و دفتر نماینده، ملاک و اولویت اصلی شده است. و به تخصص، کارآمدی و داشتن بینش، نگرش و توانش علمی و مدیریتی بها داده نشده است.
اینک نمونههایی از وضعیت مدیریتی آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد و شهرستانها را معروض میدارد تا عمق فاجعه مدیریتی را متوجه شویم.
⁃ مدیریت آموزش و پرورش در شهرستان بویراحمد آن قدر وخیم است که حدود یک ماه و نیم از سال تحصیلی گذشته، مدرسه ایثارگران پسرانه یاسوج دارای مشکل عجیب و غریب دو مدیر در رأس مدرسه به صورت عملی بوده که این مسأله حقیقتاً خاطر فرهنگیان را مکدر گردانید. اگرچه نهایتاً بعد از گذشت یک و ماه و نیم از سال تحصیلی با کوتاه آمدن یکی از دو نفر، موضوع تمام شد. ولی فقدان قدرت تصمیمگیری و توجه به مسائلی غیر از مسائل آموزشی و پرورشی و برجسته بودن مسائل شبه سیاسی در این قضیه و قضایای مشابه واضح و نمایان است. در صورتی که بخشی از نیمسال تحصیلی دو مدیر در رأس یک مدرسه باشد، افت تحصیلی و کیفیت نامناسب خدمات آموزشی و پرورشی بدیهی است. شبهه و ابهام در چگونگی توزیع وامهای مرابحه بین معلمان و نارضایتی بیسابقه فرهنگیان از وضعیت آموزش و پرورش این شهرستان از جمله مواردی است که به وضوح قابل مشاهده هست. ایجاد گسل اجتماعی و فرهنگی در این نهاد فرهنگ ساز و اِعمال مسائلی مغایر با اصول فرهنگی و فی الواقع ترویج فرهنگ منسوخ قومیت و دمیدن ناصواب بر این طبل ناکوک و مضر به حال جامعه و احتمال پیدایش ناامنی اجتماعی مترتب بر این رفتار غیرحرفهای و خسارت بار بویژه در فضای انتخاباتی پیش رو، نرخ فراوانی شکایات معلمان و اربابان رجوع به مراجع ذیصلاح نظارتی، شبهه در پذیرش برخی از دانشآموزان مدارس نمونه دولتی از جمله مواردی است که مبیّن اوضاع نابسامان و آشفته آموزش پرورش بویراحمد است. به اسم دولت اصولگرای رئیسی، مدیر و هر سه معاون آموزشی و پرورشی، حاکم بر آموزش و پرورش بویراحمد، اصلاح طلب هستند که بدون در نظر گرفتن اصول و مبانی مدیریت، با عنایت به نتایج اعلامی از سوی مرکز سنجش وزارت، تیشه به ریشه آموزش و پرورش زدهاند. بدین جهت بنای ما بر این است تا ان شاءالله در فرصت و مجالی دیگر، مدیریت آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد را مستندا و کمّاً و کیفاً با آمار و ارقام مورد مداقه و بررسی قرار داده، که مثنوی هفت من کاغذ است.
⁃ پس از بازنشستگی مدیر آموزش و پرورش دهدشت، علیرغم وجود وقت کافی به جهت علم به زمان بازنشستگیایشان، بدلیل فقدان قدرت تصمیمگیری و جسارت لازم، ابلاغ سرپرست جدید در سال گذشته صادر میشود و در سازماندهی نیروها در بخش متوسطه اوضاع نابسامانی ایجاد شد. دیری نپایید که مدیرکل رنجور، معاون آموزش متوسطه استان را به عنوان سرپرست و در واقع سومین مدیر، با حفظ سمت، راهی مرکز شهرستان کهگیلویه نمود تا دو روز از ایام هفته(روزهای چهارشنبه و پنجشنبه) را در دهدشت سپری نماید. امام جمعه محترم موضوع را به خطبههای نماز کشاند و به جد متذکر شدند. و پس از این کش و قوسها، معلمان و مدارس و دانشآموزان و اولیاء و مردم این شهرستان بزرگ، چهارمین مدیر آموزش و پرورش را شاهد بودهاند. سال تحصیلی، بواسطه فقدان ثبات مدیریتی، تغییرات مکرر و مدیریتهای ناکارآمد و ناپایدار، موجبات خزان تعلیم و تربیت در کهگیلویه شد. نتایج نابسامانی و فقدان مدیریت، و نبود خردورزی و تدبیر در استان، همین است که میبینیم.
⁃ از چرام هم اخبار مناسبی به گوش نمیرسد، بعد از عزل مدیر آموزش و پرورش چرام، سرپرستی این اداره به یکی از فارغ التحصیلان دکتری تخصصی رشته تعلیم و تربیت و از نیروهای جریان اصولگرا میرسد، اما به دلیل عدم فرمانبرداری محض از جریان سیاسی نماینده مجلس، از ادامه کار او ممانعت بعمل آمد و سومین مدیر یا سرپرست در تقریباً یکسال اخیر مشغول فعالیت شد.
⁃ در وضعیت نامناسب فرهنگی کنونی جامعه و ضرورت برنامهریزی درست و مناسب و پیگیری لازم برای اجرای برنامههای فرهنگی و پرورشی و تعمیق باورهای دینی و انقلابی، ظرف چند ماه اخیر، جایگاه معاونت پرورشی و فرهنگی اداره کل، سه نفر را به خود دیده است، که خود نشان از فقدان جرأت ورزی لازم برای تثبیت یکی از معاونین حیاتی این اداره کل در این بلبشوی فرهنگی است.
⁃ نبود معلم در بعضی مدارس ابتدایی استان کهگیلویه و بویراحمد و پارهای از کلاسهای متوسطه بعد از قریب یک ماه بواسطه توزیع نامناسب منابع انسانی و نقل و انتقالات غیرحرفهای و رابطه ایِ درون استانی و غالبا سیاسی و همچنین بازنشسته کردن اجباری نیرویهای کارآمد و مجرب علیرغم تأکید وزارت، نیز از جمله مسائل سوء مدیریتی مبتلابه آموزش و پرورش استان است.
در حوزه ستادی آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد، اخبار اسفزا نیز شنیده میشود از جمله:
⁃ حرفهای در باره تعدادی لپ تاپ.
⁃ لغو ابلاغ معاونت پرورشی توسط معاون دیگر که هم رده و هم ترازایشان بوده. اگر چه این لغو ابلاغ بواسطه رفتار غیرقانونی، ناآگاهانه و غیرفرهنگی کان لم یکن تلقی گردید و موضوع جمع و جور شد و بعد از مدتی، ابلاغ همان معاون پرورشی، توسط مدیرکل لغو گردید، اما لغو ابلاغ معاون پرورشی توسط معاون برنامهریزی و توسعه مدیریت در نوع خود نوبر بوده است و نشان رفتارهای غیرقانونی و همچنین عدم آگاهی و اطلاع از بدیهیترین اصول مدیریت و قوانین اداری است. خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
⁃ ابهام در میزان تخصیص وام مرابحه به برخی مدیران و کارکنان ستادی اداره کل موضوعی است که نیازمند روشنگری است. اگرچه با رجوع به بانکِ عامل، موضوع روشن و شفاف میشود.
⁃ دخالتهای بیش از حد عوامل خارج از آموزش و پرورش، در اداره کل و بعضی شهرستانها از جمله و به شدت در آموزش و پرورش بویراحمد، فضا را به سمت انحصارگرایی محض، کنشها و واکنشهای مخرب سوق داده است.
⁃ اعتراض بیسابقه ردشدگان آزمون استخدامی آموزش و پرورش استان و شائبه دخالت ناموجه در نمرهگذاری مصاحبه و تجمع و حضور در نهادهای سیاسی و نظارتی از سوی معترضین از جمله موارد نادری است که رخ داده است.
پرسش کلیدی اینجاست که، چرا این نابسامانی مدیریتی و فکری و آشفته بازار بر آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد حاکم است؟ اگر دو مدیرکل آموزش و پرورش، یکی در جریان اصلاح طلبی و دیگری در جریان اصولگرایی طی دو سال اخیر، ملاحظه و مقایسه شود، موضوع روشنتر میگردد. جریان اصلاح طلبی، مدیری شایسته و توانمند و بدون حاشیه را در رأس آموزش و پرورش استان میگمارد و جریان اصولگرایی، نچندان نیروی مطرح خویش را. البته نباید به جریان اصولگرایی خرده گرفت. تقسیمبندیهای سهمیهای استان برای نمایندگان و استاندار، و ضعف ملموس و غیرقابل کتمان مدیریت استانی، چنین نتایجی را به بار آورده است. و اتفاقاً غالب مدیران آموزش و پرورش شهرستانها از جریان شبه سیاسی و خارج از دایره اصولگرایی میباشند از جمله: شهرستان بویراحمد، بهمئی، عشایر، استثنایی، چاررؤسا و دیشموک. و این یعنی تعداد زیادی از مدیران آموزش و پرورش استان ما همراه و همگام با برنامهها، دغدغهها، اصول، گفتمان، نگرش و نوع نگاه ریاست جمهوری و دولتایشان نیستند و فاقد رویکرد تحولی هستند.
این مدیران نه تنها به لحاظ سیاسی و اجتماعی، بلکه به لحاظ فرهنگی، نسبت به پارادیم تربیتی و رویکرد پرورشی و آموزشی دولت مستقر باورمند نیستند. مضاف بر این که نتیجهای که از سوی وزارت آموزش و پرورش اعلام شد، نشان داد ضعیفترین مدیران را در سطوح استانی، شهرستانی و دبیرستانی، دولت سیزدهم در استان ما به کار گرفته است. البته باید یادآوری کرد با تسلط و غلبه و حاکمیت جریان فکریِ مقابل دولت بر کرسی مدیریت تعلیم و تربیت استان، انگیزه و موتور محرکه درونزا در این دستگاه جریان سازِ تعلیم و تربیتی، برای عملیاتی کردنایدههای رئیس جمهور و دولت مستقر وجود ندارد. البته باید متذکر شد، عیب و محدودیت عمده کار اینجاست که از نیروهای توانمند مدیریتی جریان مخالفِ فکریِ دولت در سطح استان و شهرستانها و مناطق، برای اصلاح، بهبود و ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش، استفاده نشده است. اشکالِ عمده کار در اینجاست که معمولاً از نیروهای ناکارآمد آنان استفاده شده است. برای درک بهتر موضوع، آموزش و پرورش بویراحمد را در ذهن خود متصور کنید.
همه بر این واقفیم، آشِ آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد، سهمیه و محصول و دست پخت برخی نمایندگان به ویژه نماینده بویراحمد است. نمایندهای که برای تثبیت آینده شکننده و متزلزل و به قهقرا رفته خویش، صاحبانایده و دانایان هر دو بویراحمد را کنار میگذارد تا مبادا بواسطه خلاقیت و کارآمدی و حُسن شهرت آنان و خانوادههایشان، در سپهر سیاسی و اجتماعی، رقیب قدر و جدیدی سر درآورد و مسلّماً و محققاً حتی از شنیدن نام آنان هراسان و لرزان است. اما در این بین مردم رنجدیده استان متضرر و مغبون و مظلوم واقع شدهاند.
واقعاً در آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد چه میگذرد؟!
باید اذعان کرد ظرف دو سال اخیر در این استان، جریانی با شدّت و حدّتِ تمام، همه مناسبات مدرن اجتماعی، سیاسی، اداری و حکمرانی را درنوردیده و نه تنها مدیریت استانی که خود بانی، فاعل، عامل و موجدِ وضعیت بغرنج امروز است، بلکه، ظاهر امر اینکه، نهادهای نظارتی و مدیران عالی دولت نیز گوش و چشم خویش را بر این واقعیت تنشزا و تشنج آفرین و مأیوسکننده و مخل امنیت استان، بستهاند و به هشدارهای نماینده محترم ولی فقیه، ائمه محترم جمعه، اصحاب رسانه و فعالان و پیشکسوتان سیاسی و منادیان یکپارچگی توجهی نشده است. البته در اینکه نمایندگان در همه ادوار و طی سالیان گذشته در انتصابات دخالت میکردند، شکی وجود ندارد و کسی نمیتواند، انکار کند. اما وضعیت فعلی، از چند جهت، متفاوت از قبل است:
الف) آش آنقدر شور شده و دخالتهای بیجا آن قدر متکثر، متنوع، مکرر، نامتوازن، ناهمگون و غیراصولی شده، که رهبری معظم انقلاب هم صراحتاً و چندین بار وارد گود شدهاند و تذکر دادهاند. این تذکر رهبری باید تحقق یابد.
ب) سماجت و پافشاری بیش از اندازه روی یک فرد خاص از سوی نمایندگان برای انتصاب نیز مورد مبرهن و آشکاری است. مصاحبه مدیرکل آموزش و پرورش با رسانهها در ایام پایانی شهریورماه۱۴۰۱، در خصوص انتصابات آموزش و پرورش، خود مؤید و گویای همه چیز است، و نیاز به هیچ صغری و کبری چیدن و استنتاج گرفتن و استدلال آوردن نیست. همه به وضوح مشاهده میکنیم حلقه مفقوده انتصاب مدیران، فقدان شایسته سالاری و عدم توجه به منابع غنی و توانمند انسانی است.
ج) تمرکز و تأکید بر جغرافیا از اهم موضوعات مبتلابه آموزش و پرورش استان است، که میتواند زمینه ساز مشکلات و مسائلی در آیندهای نه چندان دور و در ایام انتخابات مجلس گردد. البته باید اذعان کرد، اقدامات خلاف وحدت و عملکرد ایلیاتی و عشیرهای متأسفانه بر استان مستولی شده است. همه اهالی فهم و درک، دلسوزان این آب و خاک از هر قبیله اجتماعی و ایلی، اصحاب رسانه، نماینده محترم ولی فقیه در استان و ائمه محترم جمعه و جماعت، دانشگاهیان، فرهنگیان فهیم، احزاب و چهرههای سیاسی، مکرراً و به صُوَر و اشکال مختلف، طی این مدت در خصوص انتصابات، هشدارهای لازم را دادهاند. با این تفاصیل، ضرورت انجام اقدامات تأمینی، اجرایی و فوری برای رفع معضلاتی که مدیریت ناکارآمد عصر حجری و منسوخ ایجاد کرده و برای سامان دادن امور، اجتناب ناپذیر است. جای ابهام و سؤال همچنان باقی است که چرا سیستمهای نظارتی به طور دقیق ورود نمیکند و یا بعضاً توجهی ندارند؟ آیا آموزش و پرورش باید اینچنین اداره شود؟
وضعیت حال آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد و همچنین شهرستان بویراحمد، یادآور سریال تلویزیونی سلطان و شبان در سالهای اولیه دهه شصت و زمانیکه نویسنده سطور کودکی بیش نبوده، میباشد. واقعاً چه کسی آموزش و پرورش استان و شهرستانها را مدیریت میکند؟ مدیرکل؟! نمایندگان؟! دفاتر نمایندگان؟ افراد یا فرد دیگری؟!
والسلام علی من اتبع الهدی
با اعلام رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش مبنی بر آخر بودن استان ما، نتیجه و محصول چینش مدیریتی و توزیع سهامی مدیریت در سطح استان و شهرستانها را در آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد ملاحظه کردیم. اکنون مدیریت استانی چه پاسخی به خانوادهها و فرزندان این دیار دارند؟ مردم این دیار چه گناهی کردهاند که برای بقاء و استمرار مدیریت عدهای و تأثیرگذاری بر انتخابات پیش روی مجلس، این چنین نونهالان و نوجوانان این دیار نخبه پرور قربانی و فدا شوند؟ این مدیران با چه رویی سر بلند میکنند و حرف میزنند و مصاحبه میکنند؟ چرا بعضا پشت عبارات ارزشی و شیک سنگر میگیرند؟ آیا این شکاف و گسل و گاف بزرگ آموزشیِ جنابان قابل جبران است؟ مگر این بچهها و کودکان و نوجوانان معصوم چه گناهی کردهاند؟ الان چه کسانی باید پاسخگو باشند؟
شفاف و بیپرده بگوییم دلسوزان و فرهیختگان به جنابان گوشزد کرده بودند که آموزش و پرورش مثل سایر دستگاهها نیست و از این انتصابات شبه سیاسی (بخوانید قومی) دست بردارند. متأسفانه با دخالت صریح و بدون پرده بعضی نمایندگان در انتصابات، آش آن قدر شور شده که در انتصاب مدیران، توجه به نظر نماینده و دفتر نماینده، ملاک و اولویت اصلی شده است. و به تخصص، کارآمدی و داشتن بینش، نگرش و توانش علمی و مدیریتی بها داده نشده است.
اینک نمونههایی از وضعیت مدیریتی آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد و شهرستانها را معروض میدارد تا عمق فاجعه مدیریتی را متوجه شویم.
⁃ مدیریت آموزش و پرورش در شهرستان بویراحمد آن قدر وخیم است که حدود یک ماه و نیم از سال تحصیلی گذشته، مدرسه ایثارگران پسرانه یاسوج دارای مشکل عجیب و غریب دو مدیر در رأس مدرسه به صورت عملی بوده که این مسأله حقیقتاً خاطر فرهنگیان را مکدر گردانید. اگرچه نهایتاً بعد از گذشت یک و ماه و نیم از سال تحصیلی با کوتاه آمدن یکی از دو نفر، موضوع تمام شد. ولی فقدان قدرت تصمیمگیری و توجه به مسائلی غیر از مسائل آموزشی و پرورشی و برجسته بودن مسائل شبه سیاسی در این قضیه و قضایای مشابه واضح و نمایان است. در صورتی که بخشی از نیمسال تحصیلی دو مدیر در رأس یک مدرسه باشد، افت تحصیلی و کیفیت نامناسب خدمات آموزشی و پرورشی بدیهی است. شبهه و ابهام در چگونگی توزیع وامهای مرابحه بین معلمان و نارضایتی بیسابقه فرهنگیان از وضعیت آموزش و پرورش این شهرستان از جمله مواردی است که به وضوح قابل مشاهده هست. ایجاد گسل اجتماعی و فرهنگی در این نهاد فرهنگ ساز و اِعمال مسائلی مغایر با اصول فرهنگی و فی الواقع ترویج فرهنگ منسوخ قومیت و دمیدن ناصواب بر این طبل ناکوک و مضر به حال جامعه و احتمال پیدایش ناامنی اجتماعی مترتب بر این رفتار غیرحرفهای و خسارت بار بویژه در فضای انتخاباتی پیش رو، نرخ فراوانی شکایات معلمان و اربابان رجوع به مراجع ذیصلاح نظارتی، شبهه در پذیرش برخی از دانشآموزان مدارس نمونه دولتی از جمله مواردی است که مبیّن اوضاع نابسامان و آشفته آموزش پرورش بویراحمد است. به اسم دولت اصولگرای رئیسی، مدیر و هر سه معاون آموزشی و پرورشی، حاکم بر آموزش و پرورش بویراحمد، اصلاح طلب هستند که بدون در نظر گرفتن اصول و مبانی مدیریت، با عنایت به نتایج اعلامی از سوی مرکز سنجش وزارت، تیشه به ریشه آموزش و پرورش زدهاند. بدین جهت بنای ما بر این است تا ان شاءالله در فرصت و مجالی دیگر، مدیریت آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد را مستندا و کمّاً و کیفاً با آمار و ارقام مورد مداقه و بررسی قرار داده، که مثنوی هفت من کاغذ است.
⁃ پس از بازنشستگی مدیر آموزش و پرورش دهدشت، علیرغم وجود وقت کافی به جهت علم به زمان بازنشستگیایشان، بدلیل فقدان قدرت تصمیمگیری و جسارت لازم، ابلاغ سرپرست جدید در سال گذشته صادر میشود و در سازماندهی نیروها در بخش متوسطه اوضاع نابسامانی ایجاد شد. دیری نپایید که مدیرکل رنجور، معاون آموزش متوسطه استان را به عنوان سرپرست و در واقع سومین مدیر، با حفظ سمت، راهی مرکز شهرستان کهگیلویه نمود تا دو روز از ایام هفته(روزهای چهارشنبه و پنجشنبه) را در دهدشت سپری نماید. امام جمعه محترم موضوع را به خطبههای نماز کشاند و به جد متذکر شدند. و پس از این کش و قوسها، معلمان و مدارس و دانشآموزان و اولیاء و مردم این شهرستان بزرگ، چهارمین مدیر آموزش و پرورش را شاهد بودهاند. سال تحصیلی، بواسطه فقدان ثبات مدیریتی، تغییرات مکرر و مدیریتهای ناکارآمد و ناپایدار، موجبات خزان تعلیم و تربیت در کهگیلویه شد. نتایج نابسامانی و فقدان مدیریت، و نبود خردورزی و تدبیر در استان، همین است که میبینیم.
⁃ از چرام هم اخبار مناسبی به گوش نمیرسد، بعد از عزل مدیر آموزش و پرورش چرام، سرپرستی این اداره به یکی از فارغ التحصیلان دکتری تخصصی رشته تعلیم و تربیت و از نیروهای جریان اصولگرا میرسد، اما به دلیل عدم فرمانبرداری محض از جریان سیاسی نماینده مجلس، از ادامه کار او ممانعت بعمل آمد و سومین مدیر یا سرپرست در تقریباً یکسال اخیر مشغول فعالیت شد.
⁃ در وضعیت نامناسب فرهنگی کنونی جامعه و ضرورت برنامهریزی درست و مناسب و پیگیری لازم برای اجرای برنامههای فرهنگی و پرورشی و تعمیق باورهای دینی و انقلابی، ظرف چند ماه اخیر، جایگاه معاونت پرورشی و فرهنگی اداره کل، سه نفر را به خود دیده است، که خود نشان از فقدان جرأت ورزی لازم برای تثبیت یکی از معاونین حیاتی این اداره کل در این بلبشوی فرهنگی است.
⁃ نبود معلم در بعضی مدارس ابتدایی استان کهگیلویه و بویراحمد و پارهای از کلاسهای متوسطه بعد از قریب یک ماه بواسطه توزیع نامناسب منابع انسانی و نقل و انتقالات غیرحرفهای و رابطه ایِ درون استانی و غالبا سیاسی و همچنین بازنشسته کردن اجباری نیرویهای کارآمد و مجرب علیرغم تأکید وزارت، نیز از جمله مسائل سوء مدیریتی مبتلابه آموزش و پرورش استان است.
در حوزه ستادی آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد، اخبار اسفزا نیز شنیده میشود از جمله:
⁃ حرفهای در باره تعدادی لپ تاپ.
⁃ لغو ابلاغ معاونت پرورشی توسط معاون دیگر که هم رده و هم ترازایشان بوده. اگر چه این لغو ابلاغ بواسطه رفتار غیرقانونی، ناآگاهانه و غیرفرهنگی کان لم یکن تلقی گردید و موضوع جمع و جور شد و بعد از مدتی، ابلاغ همان معاون پرورشی، توسط مدیرکل لغو گردید، اما لغو ابلاغ معاون پرورشی توسط معاون برنامهریزی و توسعه مدیریت در نوع خود نوبر بوده است و نشان رفتارهای غیرقانونی و همچنین عدم آگاهی و اطلاع از بدیهیترین اصول مدیریت و قوانین اداری است. خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
⁃ ابهام در میزان تخصیص وام مرابحه به برخی مدیران و کارکنان ستادی اداره کل موضوعی است که نیازمند روشنگری است. اگرچه با رجوع به بانکِ عامل، موضوع روشن و شفاف میشود.
⁃ دخالتهای بیش از حد عوامل خارج از آموزش و پرورش، در اداره کل و بعضی شهرستانها از جمله و به شدت در آموزش و پرورش بویراحمد، فضا را به سمت انحصارگرایی محض، کنشها و واکنشهای مخرب سوق داده است.
⁃ اعتراض بیسابقه ردشدگان آزمون استخدامی آموزش و پرورش استان و شائبه دخالت ناموجه در نمرهگذاری مصاحبه و تجمع و حضور در نهادهای سیاسی و نظارتی از سوی معترضین از جمله موارد نادری است که رخ داده است.
پرسش کلیدی اینجاست که، چرا این نابسامانی مدیریتی و فکری و آشفته بازار بر آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد حاکم است؟ اگر دو مدیرکل آموزش و پرورش، یکی در جریان اصلاح طلبی و دیگری در جریان اصولگرایی طی دو سال اخیر، ملاحظه و مقایسه شود، موضوع روشنتر میگردد. جریان اصلاح طلبی، مدیری شایسته و توانمند و بدون حاشیه را در رأس آموزش و پرورش استان میگمارد و جریان اصولگرایی، نچندان نیروی مطرح خویش را. البته نباید به جریان اصولگرایی خرده گرفت. تقسیمبندیهای سهمیهای استان برای نمایندگان و استاندار، و ضعف ملموس و غیرقابل کتمان مدیریت استانی، چنین نتایجی را به بار آورده است. و اتفاقاً غالب مدیران آموزش و پرورش شهرستانها از جریان شبه سیاسی و خارج از دایره اصولگرایی میباشند از جمله: شهرستان بویراحمد، بهمئی، عشایر، استثنایی، چاررؤسا و دیشموک. و این یعنی تعداد زیادی از مدیران آموزش و پرورش استان ما همراه و همگام با برنامهها، دغدغهها، اصول، گفتمان، نگرش و نوع نگاه ریاست جمهوری و دولتایشان نیستند و فاقد رویکرد تحولی هستند.
این مدیران نه تنها به لحاظ سیاسی و اجتماعی، بلکه به لحاظ فرهنگی، نسبت به پارادیم تربیتی و رویکرد پرورشی و آموزشی دولت مستقر باورمند نیستند. مضاف بر این که نتیجهای که از سوی وزارت آموزش و پرورش اعلام شد، نشان داد ضعیفترین مدیران را در سطوح استانی، شهرستانی و دبیرستانی، دولت سیزدهم در استان ما به کار گرفته است. البته باید یادآوری کرد با تسلط و غلبه و حاکمیت جریان فکریِ مقابل دولت بر کرسی مدیریت تعلیم و تربیت استان، انگیزه و موتور محرکه درونزا در این دستگاه جریان سازِ تعلیم و تربیتی، برای عملیاتی کردنایدههای رئیس جمهور و دولت مستقر وجود ندارد. البته باید متذکر شد، عیب و محدودیت عمده کار اینجاست که از نیروهای توانمند مدیریتی جریان مخالفِ فکریِ دولت در سطح استان و شهرستانها و مناطق، برای اصلاح، بهبود و ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش، استفاده نشده است. اشکالِ عمده کار در اینجاست که معمولاً از نیروهای ناکارآمد آنان استفاده شده است. برای درک بهتر موضوع، آموزش و پرورش بویراحمد را در ذهن خود متصور کنید.
همه بر این واقفیم، آشِ آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد، سهمیه و محصول و دست پخت برخی نمایندگان به ویژه نماینده بویراحمد است. نمایندهای که برای تثبیت آینده شکننده و متزلزل و به قهقرا رفته خویش، صاحبانایده و دانایان هر دو بویراحمد را کنار میگذارد تا مبادا بواسطه خلاقیت و کارآمدی و حُسن شهرت آنان و خانوادههایشان، در سپهر سیاسی و اجتماعی، رقیب قدر و جدیدی سر درآورد و مسلّماً و محققاً حتی از شنیدن نام آنان هراسان و لرزان است. اما در این بین مردم رنجدیده استان متضرر و مغبون و مظلوم واقع شدهاند.
واقعاً در آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد چه میگذرد؟!
باید اذعان کرد ظرف دو سال اخیر در این استان، جریانی با شدّت و حدّتِ تمام، همه مناسبات مدرن اجتماعی، سیاسی، اداری و حکمرانی را درنوردیده و نه تنها مدیریت استانی که خود بانی، فاعل، عامل و موجدِ وضعیت بغرنج امروز است، بلکه، ظاهر امر اینکه، نهادهای نظارتی و مدیران عالی دولت نیز گوش و چشم خویش را بر این واقعیت تنشزا و تشنج آفرین و مأیوسکننده و مخل امنیت استان، بستهاند و به هشدارهای نماینده محترم ولی فقیه، ائمه محترم جمعه، اصحاب رسانه و فعالان و پیشکسوتان سیاسی و منادیان یکپارچگی توجهی نشده است. البته در اینکه نمایندگان در همه ادوار و طی سالیان گذشته در انتصابات دخالت میکردند، شکی وجود ندارد و کسی نمیتواند، انکار کند. اما وضعیت فعلی، از چند جهت، متفاوت از قبل است:
الف) آش آنقدر شور شده و دخالتهای بیجا آن قدر متکثر، متنوع، مکرر، نامتوازن، ناهمگون و غیراصولی شده، که رهبری معظم انقلاب هم صراحتاً و چندین بار وارد گود شدهاند و تذکر دادهاند. این تذکر رهبری باید تحقق یابد.
ب) سماجت و پافشاری بیش از اندازه روی یک فرد خاص از سوی نمایندگان برای انتصاب نیز مورد مبرهن و آشکاری است. مصاحبه مدیرکل آموزش و پرورش با رسانهها در ایام پایانی شهریورماه۱۴۰۱، در خصوص انتصابات آموزش و پرورش، خود مؤید و گویای همه چیز است، و نیاز به هیچ صغری و کبری چیدن و استنتاج گرفتن و استدلال آوردن نیست. همه به وضوح مشاهده میکنیم حلقه مفقوده انتصاب مدیران، فقدان شایسته سالاری و عدم توجه به منابع غنی و توانمند انسانی است.
ج) تمرکز و تأکید بر جغرافیا از اهم موضوعات مبتلابه آموزش و پرورش استان است، که میتواند زمینه ساز مشکلات و مسائلی در آیندهای نه چندان دور و در ایام انتخابات مجلس گردد. البته باید اذعان کرد، اقدامات خلاف وحدت و عملکرد ایلیاتی و عشیرهای متأسفانه بر استان مستولی شده است. همه اهالی فهم و درک، دلسوزان این آب و خاک از هر قبیله اجتماعی و ایلی، اصحاب رسانه، نماینده محترم ولی فقیه در استان و ائمه محترم جمعه و جماعت، دانشگاهیان، فرهنگیان فهیم، احزاب و چهرههای سیاسی، مکرراً و به صُوَر و اشکال مختلف، طی این مدت در خصوص انتصابات، هشدارهای لازم را دادهاند. با این تفاصیل، ضرورت انجام اقدامات تأمینی، اجرایی و فوری برای رفع معضلاتی که مدیریت ناکارآمد عصر حجری و منسوخ ایجاد کرده و برای سامان دادن امور، اجتناب ناپذیر است. جای ابهام و سؤال همچنان باقی است که چرا سیستمهای نظارتی به طور دقیق ورود نمیکند و یا بعضاً توجهی ندارند؟ آیا آموزش و پرورش باید اینچنین اداره شود؟
وضعیت حال آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد و همچنین شهرستان بویراحمد، یادآور سریال تلویزیونی سلطان و شبان در سالهای اولیه دهه شصت و زمانیکه نویسنده سطور کودکی بیش نبوده، میباشد. واقعاً چه کسی آموزش و پرورش استان و شهرستانها را مدیریت میکند؟ مدیرکل؟! نمایندگان؟! دفاتر نمایندگان؟ افراد یا فرد دیگری؟!
والسلام علی من اتبع الهدی