یادداشتی از سید علیعباس محدث؛
عذرخواهی امیدوار کننده یا ناامیدی از عذرخواهی
25 دی 1401 ساعت 0:52
با شناختی که از نمایندگان داریم و بیتفاوتی که دولت از خود نشان میدهد، تنها واژهای که در ذهن بسته و گرفتار در بیمدیریتی دولت و مجلس وجود ندارد، «کهکیلوبه و بویراحمد» است. پس همچنان «ما را بهامید تو خیری نیست»، عذرخواهی نکن، چرا که خورشید درخشان، برف جهالت را در این سبک از مدیریت، آب خواهد کرد.
سید علیعباس محدث: پس از یکسال حضور جناب آقای احمدزاده بر کرسی مدیریت استان و محصور شدن در بیبرنامگی نمایندگانِ از قبل رفوزه شده در عمل انقلابی و تعهد اسلامی به مردم و نظام، یک جمله صادقانه را از آقای استاندار شنیدیم که در تاریخ مدیریتهای قبل، بیسابقه بود. این جمله کمنظیر، «عذرخواهیامیدوارکننده»اش بود. مردمی که روز قبل از برف، از مدیریتِ گرفتارِ در بحران فکری استان شنیده بودند که صددرصد آمادگی مواجهه با هر بحرانی را دارند و همه فرآیندهای لازم آماده و مدیران یخزده را نیز پای کار معرفی کردهاند، به نوعی مردم استان را آرامش خاطر دادند. آنچه در ادای فضل مدیر بحران استان بود، جملات حفظ شده و پر تکرار روزهای گذشتهاش بود که فکر میکرد با حلوا حلوا گفتن، دهنش شیرین میشود. یکی از مغالطههایش این بود که گفتند «صددرصد آمادگی» حل بحران را دارند. چیزی که واقعاً از صدر تا ذیل مدیران استان یک دهم این صددرصد را در هیچ حوزهای ندارند که اگر داشتند، این همه نارضایتی در بین نخبگان، دانشگاهیان، جوانان و قاطبهٔ مردم، نبود. یکی هم واژهٔ «پای کار» بود که از دیگر محفوظات پرتکرار مدیر بحران استان و سایر مدیران آمارزده است که روز قبل از بارش برف در رسانههای مختلف بیان شد. این درحالی است که حضور غیرعلمی، بدون تدبیر و غیرمؤثر مدیریت استان را با آمارهای صوری که نتایج آن را در اعلام نارضایتیمردم بویژه جوانان شاهدیم، گویای آن است که طبق تعبیر خودشان اصلأ «پای کار نیستند». به هر حال برف آمد، همان شب برق قطع شد، آب برخی از نقاط شهر و روستاها، قطع شد، ارتباط تلفنی که نبود. طبق معمول اینترنت هم قطع شد. در حالیکه گاز اروپای گرفتار جنگ روسیه و اکراین، وصل بود، در یاسوج و مناطق اطراف گاز نبود. معابر درون شهر گرفتار برف و یخبندان شد. در مناطق هموار، تجمع آبهای روان باعث دریاچههای کوچکی شده بود که نگرانیها را چندبرابر میکرد. روز بعد، در حالیکه مردم در برخی مناطق سردسیری شرایط سختی را داشتند و همه نگران آنها بودیم، رسانههای استان خبری را منتشر کردند که واقعاً مایهٔ دلگرمی شد. خبر این بود که بالاخره استاندار محترم استان، با تمام وجود از نگرانیهای مردم و شبهای پراضطراب آنها «عذرخواهیامیدوارانه» کردند. این سخنِ دور از انتظار از کسی که از درک مشکلات مردم ناتوان و خود گرفتار بحران مدیران تحمیلی و مستأصل شده است، حقیقتاً درد بیمدیریتی پس از برف را تسکین داد. بیان لغاتی سنگین وامیدوارکننده مثل چراغی بود که تمام تاریکیها را روشن کرده بود. همینکه بیان کرد، مدیریت بحران رفوزه شد و یا گفتند که شرمنده مقام معظم رهبری و رئیس جمهور و مردم هستند، تصورم این بود که از فردا صبح شخصاً با بلدوزر همهٔ گرفتاریها و مشکلات استان را مرتفع کرده و انقلابی در مدیریت و برنامهریزی مدیریتی خواهد داشت. با اینکه در یکسال گذشته تمامی رسانهها و نخبگان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی استان، به لطایف الحیل کمبودها و نقیصههای کارش را مخصوصاً در انتصابات بحران زایی همچون «معاون سیاسی»، «معاون عمرانی»، «بسیاری از مدیران ستادی»، «برخی از فرمانداران»، «بعضی از مدیران سفارش شدهٔ نمایندگان» و حتی وابستگی بیچون و چرا از نمایندگان استان که همه را گوشزده کرده بودند، اما این «عذرخواهیامیدوارکننده» مایه خرسندی بود. ولی کاش دیر صبح میشد. شنیده بودیم که اصل بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است... بعضی جملات و اداها نیازمند ظرفیت وجودی و عقل و درایت است. اگر شهید رجایی میگوید کهای کاش «پُستمان پَستمان نکند» یا در بیانات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری از ضرورتهای خدمت به مردم، مردم داری، آگاهی از درد مردم گفته میشود، به خوبی میبینیم که افراد در حد و اندازه بیانات خود هستند. یا وقتی که آقای آخوندی وزیر دولت شیخ حسن روحانی با وقاهت تمام میگوید که افتخار میکنم که مسکن مهر را ادامه ندادم، ملت میدانست که کار نکردن و فاصله داشتن از درد مردم وظیفه ذاتی تفکر آخوندی و هم تبارانش بود. اینجا هم وقتی که استاندار استان به فاصله کمتر از ۲۴ ساعت رفوزه شدن، ادعای سربلندی در مدیریت بحران را داشته و فکر میکند که قبول شده است را باید در تصمیمات همین یکماه گذشته پیگیری کنیم. یعنی زمانیکه اعلام کردند ادارات از ساعت نه تا یک و نیم فعالیت کنند. فردای آن روز، این تصمیم را عجولانه دید و منصرف شد. سپس پنج شنبه را تعطیل اعلام کرد و دوباره هم منصرف شد. در حالیکه گرفتاریهای مردم، در بن بست شدید اداری و مدیریتی استان بوده و بیتفاوتی دولت و مجلس را در تقویت اراده استاندار شاهد هستیم، از رونق اقتصاد و خرسندی مردم از سطح کیفیت زندگی به آقای رئیسجمهور میگوید. با این حال از چنین آدمی بعید نبود که «نمک پاشی دل ریش» مردم باشد.
آقای استاندار؛ با شناختی که از نمایندگان داریم و بیتفاوتی که دولت از خود نشان میدهد، تنها واژهای که در ذهن بسته و گرفتار در بیمدیریتی دولت و مجلس وجود ندارد، «کهکیلوبه و بویراحمد» است. پس همچنان «ما را بهامید تو خیری نیست»، عذرخواهی نکن، چرا که خورشید درخشان، برف سهلانگاری را در این سبک از مدیریت، آب خواهد کرد. ۱- قطعاً کسانی که بهامید خلق حماسههای انقلابی برای مردم در میان آن همه بحرانهای مدیریتی، سیاسی و سیاست خارجی، از آیت الله رئیسی حمایت کردند، نباید در بیان حقایق مصلحتاندیشی کنند. کسانیکه خود را سرشاخههای جریان انقلابی میدانند و مجلس آینده را زیر نظر دارند باید متوجه سکوت خود در مقابل این همه ضعف مدیریتی باشند. کسانی که مدیران دولت قبل را به نام طایفه گرایی هزینه این دولت میکنند، خیانتشان به مردم، کمتر از مدیریت فعلی استان نیست. این سکوتها بهامید کسب آراء در مجلس آینده، توهمی است که باید متوجهاش باشند. ۲- یقیناً در سفر آتی رئیس جمهور، برنامههای جامعی از نگون بختی مدیریت استان را مطرح خواهیم کرد که اگر قرار باشد استمرار دولت در استان کهگیلویه و بویراحمد با بحران مدیریت ادامه داشته باشد، بلدیم که چگونه از بحرانها بگذریم.
کد مطلب: 457045