تاریخ انتشار
يکشنبه ۹ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۱۹
کد مطلب : ۴۴۰۷۲۵
رهام ولایتی مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد با ارسال یادداشتی مطرح کرد
زنگ خطر کودکان کار و خیابانی در یاسوج؛ دیگر نهادها به کمک بهزیستی بیایند
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
رهام ولایتی مدیر بهزیستی شهرستان با ارسال یادداشتی دربارهی کودکان کار و خیابانی نوشت؛ پدیده اجتماعی فعالیت و حضور کودکان کار و خیابانی در میدانها و چهارراههای شهر یاسوج برای همه شهروندان بسیار ناراحت کننده و غم انگیز شده است.
به عنوان مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد بسیار متاسفم که تماشاگر چنین وضعی در میدان های سطح شهر هستیم و به عنوان مسئول یکی از نهاد های دارای وظیفه قانونی در این زمینه باید گفت که فعالیت و برنامه های بهزیستی به تنهایی گره گشای مشکلات کودکان کار و خیابانی نیست. زیرا امکانات بهزیستی برای مقابله با مسئله کودکان کار و خیابانی کافی نیست و البته قانون هم موضوع مقابله با این پدیده را صرفاً به عهده بهزیستی نگذاشته است. این باور و عقیده که مسئولین دیگر نهادها فکر میکنند موضوع ساماندهی کودکان کار و خیابانی صرفاً بر عهده بهزیستی است مایه تأسف است.
بهزیستی شهرستان بویراحمد در سال ۱۳۹۹ حدود ۲۰۰ میلیون تومان کمک های بلاعوض برای حمایت از خانواده های کودکان کار و خیابانی پرداخت نموده است و تیمی از روانشناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی در برنامه حمایت از خانوادههای کودکان کار و خیابانی مشارکت داشتند و اگرچه موفقیتهایی در این برنامه حاصل شده است، اما برای ثمربخشی تلاشها و موفقیت در برنامه مقابله با حضور کودکان کار و خیابانی در شهر یاسوج، نیازمند حمایت تمامی نهادها و سازمانها هستیم.
موضوع کودکان کار و خیابانی بعد از بروز مشکلات اقتصادی و شیوع ویروس کرونا وضعیت نگران کننده ای در سطح شهرستان بویراحمد پیدا کرده است و اگر زمانی در یکی از تقاطع های اصلی این مسئله به چشم می خورد، امروزه تقاطع بدون کودکان کار و خیابان در این شهر وجود ندارد و این مسئله زنگ خطری است که هم از نظر اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و هم از منظر شهری بسیار دردناک و نگران کننده است.
این پدیده به دلیل مهاجرت روستاییان و بحران در کشورهای همسایه، حاشیه نشینی، افزایش جمعیت و مشکلات اقتصادی - اجتماعی رشد فزاینده ای داشته است و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی ، زیستی و فرهنگی این مسئله طی این مدت از نظر مسئولین محترم سازمان ها و ادارات دور مانده است و در واقع دچار نوعی انفعال و بی عملی هم شده اند.
انتظار ما این است که سازمان ها و ادارات نسبت به انجام وظیفه قانونی خود مطابق آیین نامه ها اهتمام و جدیت داشته باشند. آموزش و پرورش، هلال احمر، شهرداریها، اداره رفاه، تعاون ، کار و امور اجتماعی، نیروی انتظامی، دادگستریها، سازمانهای مردم نهاد، ورزش و جوانان، بهداشت و درمان و ادارات دیگری که عضو هستند، دارای وظایف مهمی در آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی هستند.
طی دوران شیوع کرونا، سازمان ها گرفتار نوعی بی عملی و انفعال در موضوع کودکان کار و خیابانی شده اند. کودکان کار فرصت آموزش و یادگیری از طریق برنامههای فضای مجازی آموزش و پرورش را به دلیل نداشتن گوشی و تبلت از دست دادند. در زمانی که قرنطینه خانگی ناشی از بیماری کرونا بر رفت و آمدها و بازار حاکم بود، کودکان کار به دلیل مشکلات اقتصادی، همچنان در تقاطع ها و چهارراهها ماندند و خیلی از اوقات به دلیل تعاملات اجتماعی زیادی که داشتند، می توانستند عامل انتقال بیماری هم باشند.
بهزیستی از طریق کمکهای مالی نقدی و کالایی و برنامههای آموزشی، اهدای نوشت افزار، مداخلات مشاوره ای و مددکاری اجتماعی، از کودکان کار و خانواده های آنان حمایت کرده است. ولی این مسئله به خاطر شدت مشکلات اقتصادی خانواده ها کارساز نبوده و نیست . بهزیستی به گونه ای عمل کرده است که شاید بتواند حتی وظیفه دیگر سازمانها را هم جبران کند.
موضوع کودکان کار اگرچه ممکن است در خیلی از شهرها و حتی کشورهای فقیر یا در حال توسعه دیده شود، ولی موضوعی نیست که قابل حل نباشد.
طولانی شدن فرآیند زندگی در خیابان و تقاطع برای کودکان کار پیامدهای روانشناختی تلخی را به همراه خواهد داشت. کودکان کار به دلیل تجربه های ناگوار خود در طول زندگی دچار مشکلات روانشناختی، اختلالات روانی و ناسازگاری اجتماعی میشوند. کودکان کار بیشتر از سایر گروههای اجتماعی و همسالان خود تضاد طبقاتی را تجربه می کنند. اختلاف و تضاد طبقاتی در فرایند آموزش و پرورش ، تفاوت فاحش در پایگاه اجتماعی، رفاه و دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی توسط این گروه از کودکان بیشتر تجربه می شود و نمره نارضایتی و ناخشنودی بالاتر و امید کمتری به آینده دارند. آن ها خود و خانواده هایشان را با سایر مردم در معرض مقایسه قرار میدهند و به دلیل فشارهای اجتماعی فقر، گرسنگی، بیماری و دیگر ناکامیهای روان شناختی و اجتماعی نسبت به جامعه دچار خصومت و خشم می شوند و شخصیتی ضد اجتماعی و ناسازگار با جامعه پیدا می کنند و در سنین بزرگسالی دست به رفتارهای جبرانی می زنند.
کودکانی که در خیابانها و چهارراهها ناملایمات و بی مهری های اجتماعی، گرسنگی، بیماری، سوءتغذیه و خشونت را تجربه می کنند در مقایسه با کودکانی که با حمایت خانواده فعالیت های آموزشی خود را در مدارس رها نکرده اند، شخصیت و نگرشهای منفی تری خواهند داشت.
خیابان و چهار راه ها برای کودکان فضا و روابطی را شکل میدهد که میتواند آبستن رفتارهای بزهکارانه، مصرف دخانیات، مواد مخدر و روانگردان باشد، علاوه بر این احتمال بروز سوءاستفاده، قاچاق مواد مخدر، و وقوع جرم، جنایت و مشکلات ارتباطی در سنین بالاتر وجود دارد.
از دست دادن فرصت تحصیل و آموزش برای آنها به معنای از دست دادن یک مسیر و شیوه درست زندگی کردن است و گاهی اوقات بخاطر حوادث زندگی در چنین شرایطی، شانس انتخاب یک مسیر سالم را از دست میدهند.
کودکان خیابانی حتی میتوانند الگویی نامناسب برای آن دسته از همسالان خود باشند که در زندگی دچار احساس بی پناهی و بینوایی شده اند.
سازمان ها و ادارات وظیفه دارند برای مقابله با این موضوع به طور جدی همکاری و تعامل داشته باشند. ما از خط احساس نیاز برای مقابله با موضوع کودکان کار و خیابان گذشتیم و دچار یک وضعیت بحرانی هستیم.
مقابله با این مسئله علاوه بر این که یک وظیفه قانونی است یک وظیفه اخلاقی و دینی هم هست.
یکی از اقدامات بسیار مهمی که باید در تمام سازمانها و نهادهایی که دارای وظیفه قانونی در این زمینه هستند انجام گیرد این است که با تعیین نیروهای کارشناسی متخصص، بستر تعامل سازنده بین ادارات درباره این مسئله را فراهم نموده و به عنوان یک برنامه اولویت دار عملکرد و برنامه های خود را ارایه نمایند.
شهرداریها موظفند پناهگاههای امن و گرمخانه برای نگهداری و ساماندهی افراد بیخانمان ایجاد نمایند.
آموزش و پرورش باید تلاش نماید که زمینه حضور این کودکان در کلاس های حضوری درس فراهم شود و امکانات ضروری برای آموزشهای مجازی در اختیار آن نیز قرار گیرد. مراقبتهای بهداشتی و درمانی و واکسیناسیون در حوزه بهداشت و درمان این کودکان نیازمند توجه جدی است.
مراجع قضایی و انتظامی میتوانند نقش بسیار جدی در موفقیت برنامه ی ساماندهی کودکان کار و خیابان داشته باشند.
سایر نهادها هم متناسب با وظایف ذاتی و امکاناتی که در اختیار دارند باید برای سامان دادن به این شرایط نامطلوب مساعدت نمایند.
موفقیت در این مسئله، نیازمند برنامه های کارشناسی فرایندی، کوتاه مدت، میان مدت، دراز مدت و مبتنی بر حمایت و توانمندسازی خانواده هاست و در سایه همکاری و تعامل سازنده مسئولین و مدیران محترم سازمانها و ادارات به ثمر خواهد نشست.
به عنوان مدیر بهزیستی شهرستان بویراحمد بسیار متاسفم که تماشاگر چنین وضعی در میدان های سطح شهر هستیم و به عنوان مسئول یکی از نهاد های دارای وظیفه قانونی در این زمینه باید گفت که فعالیت و برنامه های بهزیستی به تنهایی گره گشای مشکلات کودکان کار و خیابانی نیست. زیرا امکانات بهزیستی برای مقابله با مسئله کودکان کار و خیابانی کافی نیست و البته قانون هم موضوع مقابله با این پدیده را صرفاً به عهده بهزیستی نگذاشته است. این باور و عقیده که مسئولین دیگر نهادها فکر میکنند موضوع ساماندهی کودکان کار و خیابانی صرفاً بر عهده بهزیستی است مایه تأسف است.
بهزیستی شهرستان بویراحمد در سال ۱۳۹۹ حدود ۲۰۰ میلیون تومان کمک های بلاعوض برای حمایت از خانواده های کودکان کار و خیابانی پرداخت نموده است و تیمی از روانشناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی در برنامه حمایت از خانوادههای کودکان کار و خیابانی مشارکت داشتند و اگرچه موفقیتهایی در این برنامه حاصل شده است، اما برای ثمربخشی تلاشها و موفقیت در برنامه مقابله با حضور کودکان کار و خیابانی در شهر یاسوج، نیازمند حمایت تمامی نهادها و سازمانها هستیم.
موضوع کودکان کار و خیابانی بعد از بروز مشکلات اقتصادی و شیوع ویروس کرونا وضعیت نگران کننده ای در سطح شهرستان بویراحمد پیدا کرده است و اگر زمانی در یکی از تقاطع های اصلی این مسئله به چشم می خورد، امروزه تقاطع بدون کودکان کار و خیابان در این شهر وجود ندارد و این مسئله زنگ خطری است که هم از نظر اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و هم از منظر شهری بسیار دردناک و نگران کننده است.
این پدیده به دلیل مهاجرت روستاییان و بحران در کشورهای همسایه، حاشیه نشینی، افزایش جمعیت و مشکلات اقتصادی - اجتماعی رشد فزاینده ای داشته است و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی ، زیستی و فرهنگی این مسئله طی این مدت از نظر مسئولین محترم سازمان ها و ادارات دور مانده است و در واقع دچار نوعی انفعال و بی عملی هم شده اند.
انتظار ما این است که سازمان ها و ادارات نسبت به انجام وظیفه قانونی خود مطابق آیین نامه ها اهتمام و جدیت داشته باشند. آموزش و پرورش، هلال احمر، شهرداریها، اداره رفاه، تعاون ، کار و امور اجتماعی، نیروی انتظامی، دادگستریها، سازمانهای مردم نهاد، ورزش و جوانان، بهداشت و درمان و ادارات دیگری که عضو هستند، دارای وظایف مهمی در آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی هستند.
طی دوران شیوع کرونا، سازمان ها گرفتار نوعی بی عملی و انفعال در موضوع کودکان کار و خیابانی شده اند. کودکان کار فرصت آموزش و یادگیری از طریق برنامههای فضای مجازی آموزش و پرورش را به دلیل نداشتن گوشی و تبلت از دست دادند. در زمانی که قرنطینه خانگی ناشی از بیماری کرونا بر رفت و آمدها و بازار حاکم بود، کودکان کار به دلیل مشکلات اقتصادی، همچنان در تقاطع ها و چهارراهها ماندند و خیلی از اوقات به دلیل تعاملات اجتماعی زیادی که داشتند، می توانستند عامل انتقال بیماری هم باشند.
بهزیستی از طریق کمکهای مالی نقدی و کالایی و برنامههای آموزشی، اهدای نوشت افزار، مداخلات مشاوره ای و مددکاری اجتماعی، از کودکان کار و خانواده های آنان حمایت کرده است. ولی این مسئله به خاطر شدت مشکلات اقتصادی خانواده ها کارساز نبوده و نیست . بهزیستی به گونه ای عمل کرده است که شاید بتواند حتی وظیفه دیگر سازمانها را هم جبران کند.
موضوع کودکان کار اگرچه ممکن است در خیلی از شهرها و حتی کشورهای فقیر یا در حال توسعه دیده شود، ولی موضوعی نیست که قابل حل نباشد.
طولانی شدن فرآیند زندگی در خیابان و تقاطع برای کودکان کار پیامدهای روانشناختی تلخی را به همراه خواهد داشت. کودکان کار به دلیل تجربه های ناگوار خود در طول زندگی دچار مشکلات روانشناختی، اختلالات روانی و ناسازگاری اجتماعی میشوند. کودکان کار بیشتر از سایر گروههای اجتماعی و همسالان خود تضاد طبقاتی را تجربه می کنند. اختلاف و تضاد طبقاتی در فرایند آموزش و پرورش ، تفاوت فاحش در پایگاه اجتماعی، رفاه و دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی توسط این گروه از کودکان بیشتر تجربه می شود و نمره نارضایتی و ناخشنودی بالاتر و امید کمتری به آینده دارند. آن ها خود و خانواده هایشان را با سایر مردم در معرض مقایسه قرار میدهند و به دلیل فشارهای اجتماعی فقر، گرسنگی، بیماری و دیگر ناکامیهای روان شناختی و اجتماعی نسبت به جامعه دچار خصومت و خشم می شوند و شخصیتی ضد اجتماعی و ناسازگار با جامعه پیدا می کنند و در سنین بزرگسالی دست به رفتارهای جبرانی می زنند.
کودکانی که در خیابانها و چهارراهها ناملایمات و بی مهری های اجتماعی، گرسنگی، بیماری، سوءتغذیه و خشونت را تجربه می کنند در مقایسه با کودکانی که با حمایت خانواده فعالیت های آموزشی خود را در مدارس رها نکرده اند، شخصیت و نگرشهای منفی تری خواهند داشت.
خیابان و چهار راه ها برای کودکان فضا و روابطی را شکل میدهد که میتواند آبستن رفتارهای بزهکارانه، مصرف دخانیات، مواد مخدر و روانگردان باشد، علاوه بر این احتمال بروز سوءاستفاده، قاچاق مواد مخدر، و وقوع جرم، جنایت و مشکلات ارتباطی در سنین بالاتر وجود دارد.
از دست دادن فرصت تحصیل و آموزش برای آنها به معنای از دست دادن یک مسیر و شیوه درست زندگی کردن است و گاهی اوقات بخاطر حوادث زندگی در چنین شرایطی، شانس انتخاب یک مسیر سالم را از دست میدهند.
کودکان خیابانی حتی میتوانند الگویی نامناسب برای آن دسته از همسالان خود باشند که در زندگی دچار احساس بی پناهی و بینوایی شده اند.
سازمان ها و ادارات وظیفه دارند برای مقابله با این موضوع به طور جدی همکاری و تعامل داشته باشند. ما از خط احساس نیاز برای مقابله با موضوع کودکان کار و خیابان گذشتیم و دچار یک وضعیت بحرانی هستیم.
مقابله با این مسئله علاوه بر این که یک وظیفه قانونی است یک وظیفه اخلاقی و دینی هم هست.
یکی از اقدامات بسیار مهمی که باید در تمام سازمانها و نهادهایی که دارای وظیفه قانونی در این زمینه هستند انجام گیرد این است که با تعیین نیروهای کارشناسی متخصص، بستر تعامل سازنده بین ادارات درباره این مسئله را فراهم نموده و به عنوان یک برنامه اولویت دار عملکرد و برنامه های خود را ارایه نمایند.
شهرداریها موظفند پناهگاههای امن و گرمخانه برای نگهداری و ساماندهی افراد بیخانمان ایجاد نمایند.
آموزش و پرورش باید تلاش نماید که زمینه حضور این کودکان در کلاس های حضوری درس فراهم شود و امکانات ضروری برای آموزشهای مجازی در اختیار آن نیز قرار گیرد. مراقبتهای بهداشتی و درمانی و واکسیناسیون در حوزه بهداشت و درمان این کودکان نیازمند توجه جدی است.
مراجع قضایی و انتظامی میتوانند نقش بسیار جدی در موفقیت برنامه ی ساماندهی کودکان کار و خیابان داشته باشند.
سایر نهادها هم متناسب با وظایف ذاتی و امکاناتی که در اختیار دارند باید برای سامان دادن به این شرایط نامطلوب مساعدت نمایند.
موفقیت در این مسئله، نیازمند برنامه های کارشناسی فرایندی، کوتاه مدت، میان مدت، دراز مدت و مبتنی بر حمایت و توانمندسازی خانواده هاست و در سایه همکاری و تعامل سازنده مسئولین و مدیران محترم سازمانها و ادارات به ثمر خواهد نشست.