تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۰۸
کد مطلب : ۴۳۹۰۴۱
یادداشت|
موحد و هایجک پروژههای کهگیلویه
۱۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛هایجَک «Hijack» یا روی هوا زدن؛ اتفاقی است که در فوتبال دنیا در حال جریان است. به معنای ساده یعنی باشگاهی مثل A برای امضای قرارداد با بازیکنی به قدمهای آخر رسیده بود اما طی اتفاقاتی تیم B از مردد بودن مسئولان تیم A استفاده کنند و یکی از بمبهای نقل و انتقالاتی را روی هوا بزنند. چه ستارههایی که در مطرحترین لیگهای اروپایی بازی میکردند و انتقالشان از باشگاه A به باشگاه B با هایجک همراه شد. مصداق آن رونالدینیو، فوقستاره فوتبال دنیا بعد از درخشش او در جامجهانی، مسئولان باشگاه منچستریونایتد برای پر کردن جای دیوید بکامی که به رئالمادرید فروخته بودند، اتفاق میافتد. رونالدینیو در حالی که خیلی به یونایتد نزدیک بود به یکباره راهی بارسلونا میشود. مدتی بعد اما مشخص میشود رابطه صمیمی ساندرو راسل، یکی از مدیران باشگاه بارسا و رونالدینیو باعث شده بود که شاعر فوتبال زندگی و حضور در بارسلون را به منچستر ترجیح دهد.
نتیجه آنکه هایجک یعنی یک خریدار نسبت به خریدار اول که برای جذب پروژهای اقدام کرده، پیشنهاد بهتری در نظر میگیرد و از این طریق سعی میکند پروژهای که سود خوبی عاید خریدار میکند را به اختیار بگیرد.
به کهگیلویه باز گردیم؛ رسانهها درگیر موضوع پتروشیمی «دشت مازه» و «کلاچو» در حالی صدای مخالف و موافقین را منعکس میکنند که نگاهها از اتفاقاتی مهم دور ماندهاند. حجهالاسلام موحد با هایجکهای از دست دادهای چون سیمان کهگیلویه و سد کلات (کلات بنویسیم مارون بخوانیم) با وعدههای پرطمطراق از جمله ریاست مجلس و کمیسیون اصل ۹۰، گل و بلبل شدن چهار شهرستان تا پر کردن خطاهای ۲۰ سال زمامداری گذشتهاش با حمایتهای مختلف و تعطیلی یکی پس از دیگر پروژهها به صندلی سبز بهارستان تکیه میزند.
پروژههایی با بودجه و اعتبار مشخص در آستانه افتتاح همچون بیمارستان لیکک، جاده دهدشت پاتاوه، سد خاکی کوهبرد، چمنهای مصنوعی ورزشی، سالن ورزشی سرفاریاب با پیشرفت بیش از ۹۰ درصد طی حدود نیمی از دوران سپری شده نمایندگی موحد بر زمین میمانند و از طرف دیگر شاهد تعطیلی سایر پروژههایی از قیبل آبرسانی به چهار شهر، فرودگاه اضطراری دهدشت و پروژه آبرسانی از ایدنک و نقش نپذیرفتن نماینده در مسئله حاد کرونا و سلامت مردم است که جملگی نشان از ضعف لابی، ضعف قدرت و حتی تحلیل جسمی و فکری موحد حکایت دارند.
کهگیلویه حال و روز باشگاهی را دارد که تا فینال آسیا میرود اما در فصل بعد به لیگ دسته دوم کشورش سقوط میکند. اما مردم نگرانند و هم پیمانان موحد نگرانتر؛ وقتی اولتیماتوم فرماندار نیز جوابگو نیست و این بار نه یک پروژه ریهایجک (re'hijak) میشود بلکه گوشهای خاک کهگیلویه بر اثر بیخبری یا بیتفاوتی مسئولین بریده میشود و به همراه آن دیدهها از پرواز همیشگی پروژه بزرگ نیروگاه پادوک در حالی به گوش میرسید که پیشتر اهم ادوات آن به مکانی نامعلوم نقل و مکان، سپس اعتبار آن در هاله ابهام و در موردی نادر بنا بر اسناد مهم وزارت کشوری جابجایی خاک و محل نیروگاه رقم خورد تا سومین هایجک بزرگ موحد رقم بخورد.
بعد از حذف سد کلات (انتقال به بهبهان) و انتقال کارخانه سیمان کهگیلویه به دشت روم میتوان گفت موحد در حذف پروژههای بزرگ رکورد دیگری را از خود بر جای گذاشته و سومین پروژهای که از کهگیلویه روی هوا زده میشود، پروژه بزرگ سیکل ترکیبی پادوک با اعتبار صدها میلیون دلاری هتتریک_هایجک موحد لقب میگیرد.
آنچه مسلما نگرانیها را افزایش میدهد حمایت زوج فرماندار و نماینده از شکستهای مستمر این روزهای کهگیلویه است؛ عدم پاسخگویی دستگاه روابط عمومی_رسانهای نماینده کهگیلویه است که بنا به صلاحدید ایشان سکوت را به تیترهای بزرگ نمای روزانه ترجیح دادهاند؛ در حالی که زمزمههایی از حذف باند فرودگاه و سد ابریز به گوش میرسد که بنا بر سابقه گذشته تا پایان دوره ۱۴۰۲ مشخص نیست چه حجم از خاک، آب و حتی هوای کهگیلویه به هدر خواهد رفت.
نتیجه آنکه هایجک یعنی یک خریدار نسبت به خریدار اول که برای جذب پروژهای اقدام کرده، پیشنهاد بهتری در نظر میگیرد و از این طریق سعی میکند پروژهای که سود خوبی عاید خریدار میکند را به اختیار بگیرد.
به کهگیلویه باز گردیم؛ رسانهها درگیر موضوع پتروشیمی «دشت مازه» و «کلاچو» در حالی صدای مخالف و موافقین را منعکس میکنند که نگاهها از اتفاقاتی مهم دور ماندهاند. حجهالاسلام موحد با هایجکهای از دست دادهای چون سیمان کهگیلویه و سد کلات (کلات بنویسیم مارون بخوانیم) با وعدههای پرطمطراق از جمله ریاست مجلس و کمیسیون اصل ۹۰، گل و بلبل شدن چهار شهرستان تا پر کردن خطاهای ۲۰ سال زمامداری گذشتهاش با حمایتهای مختلف و تعطیلی یکی پس از دیگر پروژهها به صندلی سبز بهارستان تکیه میزند.
پروژههایی با بودجه و اعتبار مشخص در آستانه افتتاح همچون بیمارستان لیکک، جاده دهدشت پاتاوه، سد خاکی کوهبرد، چمنهای مصنوعی ورزشی، سالن ورزشی سرفاریاب با پیشرفت بیش از ۹۰ درصد طی حدود نیمی از دوران سپری شده نمایندگی موحد بر زمین میمانند و از طرف دیگر شاهد تعطیلی سایر پروژههایی از قیبل آبرسانی به چهار شهر، فرودگاه اضطراری دهدشت و پروژه آبرسانی از ایدنک و نقش نپذیرفتن نماینده در مسئله حاد کرونا و سلامت مردم است که جملگی نشان از ضعف لابی، ضعف قدرت و حتی تحلیل جسمی و فکری موحد حکایت دارند.
کهگیلویه حال و روز باشگاهی را دارد که تا فینال آسیا میرود اما در فصل بعد به لیگ دسته دوم کشورش سقوط میکند. اما مردم نگرانند و هم پیمانان موحد نگرانتر؛ وقتی اولتیماتوم فرماندار نیز جوابگو نیست و این بار نه یک پروژه ریهایجک (re'hijak) میشود بلکه گوشهای خاک کهگیلویه بر اثر بیخبری یا بیتفاوتی مسئولین بریده میشود و به همراه آن دیدهها از پرواز همیشگی پروژه بزرگ نیروگاه پادوک در حالی به گوش میرسید که پیشتر اهم ادوات آن به مکانی نامعلوم نقل و مکان، سپس اعتبار آن در هاله ابهام و در موردی نادر بنا بر اسناد مهم وزارت کشوری جابجایی خاک و محل نیروگاه رقم خورد تا سومین هایجک بزرگ موحد رقم بخورد.
بعد از حذف سد کلات (انتقال به بهبهان) و انتقال کارخانه سیمان کهگیلویه به دشت روم میتوان گفت موحد در حذف پروژههای بزرگ رکورد دیگری را از خود بر جای گذاشته و سومین پروژهای که از کهگیلویه روی هوا زده میشود، پروژه بزرگ سیکل ترکیبی پادوک با اعتبار صدها میلیون دلاری هتتریک_هایجک موحد لقب میگیرد.
آنچه مسلما نگرانیها را افزایش میدهد حمایت زوج فرماندار و نماینده از شکستهای مستمر این روزهای کهگیلویه است؛ عدم پاسخگویی دستگاه روابط عمومی_رسانهای نماینده کهگیلویه است که بنا به صلاحدید ایشان سکوت را به تیترهای بزرگ نمای روزانه ترجیح دادهاند؛ در حالی که زمزمههایی از حذف باند فرودگاه و سد ابریز به گوش میرسد که بنا بر سابقه گذشته تا پایان دوره ۱۴۰۲ مشخص نیست چه حجم از خاک، آب و حتی هوای کهگیلویه به هدر خواهد رفت.
خداوند توی قرآن می فرماید ما سرنوشت هیچ قومی را عوض نمی کنیم الا این که خودشان بخواهند.
واقعا مردم حوزه کهگیلویه بزرگ با یه آزمون و خطای ساده هم نهایتش تو دور سوم باید آقای موحد رو می شناختند. چرا نماینده ای که تو دو دور نمی تونه از حقوق حوزه اش دفاع کنه و هیچ دستاورد خاصی برای حوزه انتخابیه اش نداشته رو باید ۵ دوره مجلس بفرستند. حوزه ای به این بزرگی و ظرفیت و ثروت و استعداد که از تمامی مواهب خدادادی مثل آب فراوان، تنوع آب و هوایی، گیاهان دارویی، نفت و گاز (بهمئی و لنده)، دشت های وسیع و حاصل خیز، موقعیت استراتژیک جغرافیایی و ظرفیت ها و شخصیت های بی بدیل انسانی که شخصیت های کشوری اون مثل شهید زرین، دکتر دانشی، حسین پناهی و صدها شخصبت دیگر باعث افتخار تمام قوم لر و جنوب ایران می باشند، باید واژه محرومیت را یدک بکشد.
کافی بود نصف این همه ظرفیت و استعدادها رو استان های پرنفوذ و زیرکی مثل اصفهان و یزد داشته بودند. الان کویرهاشون رو تبدیل به بهشتی حاصل خیز می کردن. کما این که الان هم تبدیل کردن.
چرا باید بیش از یک سوم جمعیت شهر اصلی این حوزه یعنی دهدشت از شهرشان مهاجرت کنند.
چرا مردم این حوزه باید کارگر روزمزد زمین های کشاورزی حوزه های اطراف مثل بهبهانی باشند که به برکت مارون خروشان ما آباد شده است.
چرا باید هر پروژه حوزه ما مثل جاده اصفهان و یا طرح زمین های بسیجیان که تازه میگن تصویب شده باید نزدیک به ۳۰ سال طول بکشه که اونم به صورت ناقص انجام بشه.
چرا تا به الان و با گذشت بیش از ۴۲ سال از انقلاب حقابه اصلی مردم حوزه کهگیلویه از رود مارون گرفته نشده و همه فقط سهم خوزستان شده تا اصلی ترین عامل رفع بیکاری این حوزه یعنی کشاورزی ازش غفلت بشه.
چرا شهرهای یاسوج و گچساران روز به روز بیشتر آبادتر می شوند و پروژه های بسیار بزرگ در اون ها با موفقیت اجرا میشه و به ثمر می نشینه ولی تعریف پروژه بزرگ حوزه کهگیلویه از دید آقای موحد میشه گازرسانی و تاسیس دانشگاه آزاد و پیام نور.
جواب سوالات بالا رو یه بار دیگه توی همون آیه ای که بالا گفتم ببینید.
مردمی که از روی تعصب منطقه ای و طایفه ای رای میدن روزی باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشند.
هر چند حوزه کهگیلویه از بالا نگاه ویژه ای بهش نمیشه و همیشه هم مظلوم بوده ولی رای خود مردم هم تاثیر زیادی روی این موضوع گذاشته.
در ضمن عرض می کنیم که منتقد جدی نماینده های قبلی هم هستیم و باید در آینده هم نیرویی جوان و باانگیزه و پیگیر و زیرک انتحاب کنیم تا بتواند حق حوزه رو به خوبی بگیرد.