تاریخ انتشار
جمعه ۲۹ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۰۹
کد مطلب : ۴۱۲۹۳۴
با نگاهی به تخریب بلوطهای دنا به نام توسعه سی سخت؛
سی سخت شهر بی دفاع
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشتی از سید یوسف مرادی؛ این روزها به بهانه توسعه شهر افسانهای سی سخت، شاهد دوبانده کردن جاده یاسوج-سیسخت هستیم.
لازم دیدم فارغ از نابودی هزاران درخت بلوط به نتایج این توسعهی ادعایی بپردازم:
۱) فاصله مابین دو شهر یاسوج و سی سخت ۳۰ کیلومتر است اما کل مسیری که قرار است دوبانده شود، فقط ۱۵ کیلومتر است (از تنگ گنجهای تا پل کلو).
۲) در حالی که به جاده خطرناک یاسوج-بابامیدان که مرکز استان را به چندین شهر مهم وصل میکند و ترافیک آن آنقدر بالاست که به طور متوسط، هر ماه شاهد بروز تصادفات منجر به مرگ هستیم و احتیاج به دوبانده شدن دارد، هیچ توجهی نمیشود، برخلاف عرف رایج، آنهم در این شرایط اقتصادی کشور که همه از نداری می گویند، یک جاده ۱۵ کیلومتری را (آنهم با این شرایط خاص جغرافیایی) دوبانده میکنند. به نظر عجیب نیست!؟
۳- ریشه این توسعهی ادعایی را نه در سی سخت که میبایست در حرص و طمع تعدادی از سرمایه داران یاسوج جُست.
سرمایه دارانی که سالهاست مناطق بکر سی سخت را به ویلاهای ییلاقی خویش تبدیل کردهاند و تنها مشکلشان رفت و آمد در جاده پرپیچ و خم و رؤیایی سی سخت است، والا جاده زیبای سی سخت ترافیکی نداشت که مردم سی سخت را بیازارد و خود من با صحبتهایی که با تعدادی از دوستان سی سختیام داشتهام اعلام داشتهاند که بعد از اتفاقات اخیر که منجر به قلع و قمع بلوطها شد (از لحاظ روحی) نمیتوانند از مناطق تخریب شده عبور کنند و از جاده جایگزین استفاده میکنند.
۴): سی سخت در حال تبدیل شدن به شهر کرج است! این واقعیتی است که شاید مردم شریف سی سخت از آن غافل باشند، همانطور که کرج مشهور به خوابگاه تهرانیهاست (یعنی روزها در تهران کار میکنند و شبها به خانهشان در کرج میروند) تا یک دهه آینده شهر سی سخت به خوابگاه کسانی تبدیل میشود که در یاسوج کار میکنند، در حالی که خانههای زیبای خود را در دامنه دنا و اطراف سی سخت دارند.
با این توصیف بهتر مشخص میشود که چرا در این شرایط اقتصادی کشور و آنهم برای یک جاده ۱۵ کیلومتری اینهمه عجله دارند.
این حرکت در ظاهر از جهت دلسوزی برای مردم سی سخت است، اما در واقع پشت آن طمع سیری ناپذیر شهر یاسوج برای گسترش است!
یاسوجی که طی دو دهه گذشته با گسترده شدن شدن حاشیههایش در مادوان، بلهزار، نجف آباد، اکبر آباد و ...به جایی رسیده که حاشیهاش بزرگتر از متن شهر شده و شهر امن یاسوج را به مهاجر پذیرترین شهر ایران تبدیل و امنیت روانی آن را دچار آسیب کرده و تا چند سال آینده، خیابانهایش به پارکینگ بزرگی از ماشینها تبدیل میشود.
۵): سی سخت فقط یک شهر نیست، سی سخت مجموعهای از تمدن کهن ایرانی در عرصههای مختلفی چون سبک زندگی خاص، لهجه خاص، فرهنگ مترقی است که با توسعه نامتوازن در حال نابودی است. همان بلایی که بر سر مردم بومی تهران، شیراز، مشهد و ... در یک قرن اخیر آمد و به خاطر مهاجرتهای صورت گرفته به این شهرها در حال حاضر فرهنگ بومیشان منقرض شده است.
اما این اتفاق برای سی سخت بسیار سریعتر خواهد بود، به گونهای که به خاطر جمعیت اندکش، طی یک دهه آینده آنقدر جمعیت غیر بومی در این شهر افزایش خواهد یافت که شورای شهر سی سخت تماماً به دست غیر بومیها بیافتد!
۶): سی سختیها یقیناً فریب این توسعه نامتوازن را نخواهند خورد. چرا که خود تجربه مسکن مهر سی سخت، مساله اندرسا، تجاوز به حریم شهر، مساله اداره کردن کوه گل و ... را دارند.
آنها باید از مسوولین بپرسند آیا جاده روستای گردشگری «جواهر ده» در رامسر پرترافیکتر است (که همسایه هیولایی به نام تهران است) یا جاده سی سخت!؟
پس چرا جاده ۳۰ کیلومتری جواهرده رامسر را دوبانده نمیکنند!؟
آیا جز این است که در سر نقشههای دیگری برای عروس افسانهای دنا؛ سی سخت دارند!؟
لازم دیدم فارغ از نابودی هزاران درخت بلوط به نتایج این توسعهی ادعایی بپردازم:
۱) فاصله مابین دو شهر یاسوج و سی سخت ۳۰ کیلومتر است اما کل مسیری که قرار است دوبانده شود، فقط ۱۵ کیلومتر است (از تنگ گنجهای تا پل کلو).
۲) در حالی که به جاده خطرناک یاسوج-بابامیدان که مرکز استان را به چندین شهر مهم وصل میکند و ترافیک آن آنقدر بالاست که به طور متوسط، هر ماه شاهد بروز تصادفات منجر به مرگ هستیم و احتیاج به دوبانده شدن دارد، هیچ توجهی نمیشود، برخلاف عرف رایج، آنهم در این شرایط اقتصادی کشور که همه از نداری می گویند، یک جاده ۱۵ کیلومتری را (آنهم با این شرایط خاص جغرافیایی) دوبانده میکنند. به نظر عجیب نیست!؟
۳- ریشه این توسعهی ادعایی را نه در سی سخت که میبایست در حرص و طمع تعدادی از سرمایه داران یاسوج جُست.
سرمایه دارانی که سالهاست مناطق بکر سی سخت را به ویلاهای ییلاقی خویش تبدیل کردهاند و تنها مشکلشان رفت و آمد در جاده پرپیچ و خم و رؤیایی سی سخت است، والا جاده زیبای سی سخت ترافیکی نداشت که مردم سی سخت را بیازارد و خود من با صحبتهایی که با تعدادی از دوستان سی سختیام داشتهام اعلام داشتهاند که بعد از اتفاقات اخیر که منجر به قلع و قمع بلوطها شد (از لحاظ روحی) نمیتوانند از مناطق تخریب شده عبور کنند و از جاده جایگزین استفاده میکنند.
۴): سی سخت در حال تبدیل شدن به شهر کرج است! این واقعیتی است که شاید مردم شریف سی سخت از آن غافل باشند، همانطور که کرج مشهور به خوابگاه تهرانیهاست (یعنی روزها در تهران کار میکنند و شبها به خانهشان در کرج میروند) تا یک دهه آینده شهر سی سخت به خوابگاه کسانی تبدیل میشود که در یاسوج کار میکنند، در حالی که خانههای زیبای خود را در دامنه دنا و اطراف سی سخت دارند.
با این توصیف بهتر مشخص میشود که چرا در این شرایط اقتصادی کشور و آنهم برای یک جاده ۱۵ کیلومتری اینهمه عجله دارند.
این حرکت در ظاهر از جهت دلسوزی برای مردم سی سخت است، اما در واقع پشت آن طمع سیری ناپذیر شهر یاسوج برای گسترش است!
یاسوجی که طی دو دهه گذشته با گسترده شدن شدن حاشیههایش در مادوان، بلهزار، نجف آباد، اکبر آباد و ...به جایی رسیده که حاشیهاش بزرگتر از متن شهر شده و شهر امن یاسوج را به مهاجر پذیرترین شهر ایران تبدیل و امنیت روانی آن را دچار آسیب کرده و تا چند سال آینده، خیابانهایش به پارکینگ بزرگی از ماشینها تبدیل میشود.
۵): سی سخت فقط یک شهر نیست، سی سخت مجموعهای از تمدن کهن ایرانی در عرصههای مختلفی چون سبک زندگی خاص، لهجه خاص، فرهنگ مترقی است که با توسعه نامتوازن در حال نابودی است. همان بلایی که بر سر مردم بومی تهران، شیراز، مشهد و ... در یک قرن اخیر آمد و به خاطر مهاجرتهای صورت گرفته به این شهرها در حال حاضر فرهنگ بومیشان منقرض شده است.
اما این اتفاق برای سی سخت بسیار سریعتر خواهد بود، به گونهای که به خاطر جمعیت اندکش، طی یک دهه آینده آنقدر جمعیت غیر بومی در این شهر افزایش خواهد یافت که شورای شهر سی سخت تماماً به دست غیر بومیها بیافتد!
۶): سی سختیها یقیناً فریب این توسعه نامتوازن را نخواهند خورد. چرا که خود تجربه مسکن مهر سی سخت، مساله اندرسا، تجاوز به حریم شهر، مساله اداره کردن کوه گل و ... را دارند.
آنها باید از مسوولین بپرسند آیا جاده روستای گردشگری «جواهر ده» در رامسر پرترافیکتر است (که همسایه هیولایی به نام تهران است) یا جاده سی سخت!؟
پس چرا جاده ۳۰ کیلومتری جواهرده رامسر را دوبانده نمیکنند!؟
آیا جز این است که در سر نقشههای دیگری برای عروس افسانهای دنا؛ سی سخت دارند!؟
اما شهر سیخت را باید حالش را این روزهای با این کارهای غمگین می بینم