تاریخ انتشار
پنجشنبه ۶ تير ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۵
کد مطلب : ۴۱۰۶۱۳
توضیحات غلامرضا پاکدل در باره نامهی سرهنگ بیعت اصل و وحدت اصولگرایان شهرستانهای گچساران و باشت؛
رقابت با رفیق ممنوع
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی:
مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت و اصحاب محترم رسانه
با سلام
از آنجائیکه بسیاری از شما بزرگواران طی تماسهای تلفنی یا پیام یا گزارش رسانهای، اشاره فرمودهاید که اینجانب پاسخ نامه برادر عزیزم جناب سرهنگ بیعت اصل را ندادهام و خواستهاید که مانند سایر دوستان پاسخ دهم، خدمتتان عرض کنم که اگر نامه ایشان را با دقت مطالعه فرمایید، ملاحظه خواهید فرمود که اینجانب مخاطب ایشان نبودهام و توقع پاسخ از سوی بنده را ندارند و با ایشان نیز صحبت کردهام. ولی با توجه به انتظار شما عزیزن، اهمیت موضوع وحسب وظیفه، ضمن تشکر از همه دوستانی که به هر طریق تمایل و حمایت خود را از وحدت اعلام کردهاند، عرض میکنم تنها راه پایان دادن به وضعیت اسفبار فعلی، وحدت است. نکته حائز اهمیت این است که دیگر فرصتی برای بیانیه، نامه، مصاحبه، سخنرانی و این قبیل چیزها باقی نمانده است و باید به انتظار مردم پایان داد وعملا مقوله وحدت را جامعه عمل پوشاند. در یک جمله: کاش آنقدر که رقیب از اهمیت و عظمیت این وحدت هراسان بوده و خواب را برخود حرام کرده و تمام توان خود و رسانهها و حواریونش را برای عدم شکل گیری آن بسیج کرده است، دوستان نیز به اهمیت و عظمت آن واقف بوده، بخاطر آن از هر کدورت و خواستهای گذشت کرده، آن را ارج نهاده و عملی نمایند.
با توجه به اینکه شفافیت و طرح مستدل موضوعات جز لاینفک گفتمان اینجانب است، نقطه نظراتی را که در دی ماه نود و هفت در اکثر گروهها در شبکههای اجتماعی منتشر کردم و به اطلاع دوستان نیز رساندم، مجدداً به استحضار میرسانم:
بسمهتعالی
سلام دوستان،
به علت امتحانات مطالب گروه را دیر مطالعه کردم، ضمن تشکر از دلسوزیهای همه عزیزان، مطالبی را شفاف و بی پرده به عرض میرسانم. امیدوارم خاطر کسی آزرده نشود.
1- خدا میداند فقط بدلیل اینکه یقین دارم ظلم و بی عدالتی بیداد میکند (در نقدهای گذشته مستتدل و مستند ثابت کرده و بعرض مردم رساندهام) و چون به هدفی که دنبال میکنیم ایمان دارم، وظیفه خود می دانم مطالب را صریح بیان دارم و راهی جز پایان دادن به این وضع نداریم و برای این مهم هیچ راهی جزء وحدت وجود ندارد.
2- همانگونه که سردار خورشیدی فرمودهاند نماینده فعلی برخلاف فضاسازهایی که میکنند، نه تنها تافته جدا بافتهای نیستند، بلکه بر اساس نقدهای بعمل آمده، از نظر عملکرد در مقام مقایسه، بسیار ضعیف هستند. ولی متاسفانه ما باعث پیروزی و رشد ایشان شدهایم. همان دو دور قبل که دوستان هرکدام حدوداً 19، 18 و 17 هزار رأی آوردند ایشان با 35 هزار رأی پیروز شدند. (بگذریم که بعضی دوستان هم 3 هزار و 2 هزار رأی آوردند). اگر همین دو عزیز 18 و 17 هزارتایی وحدت میکردند، ایشان هیچوقت نماینده نمیشدند.
3-دوستانی که صحبت از کف رأی میکنند، بدانند کف رأی زمانی مهم است که قابلیت رقابت داشته باشد و بتوان آن را تا مرز پیروزی افزایش داد، یعنی مهمتر از کف رأی، سقف رأی است وگرنه اگر نتوانیم 17، 18 یا 19 را به 35 برسانیم این آراء با 2 هزار یا 3 هزار هیچ تفاوتی ندارند و همه باید پس از روز انتخابات بازنده باشند. مگرمی گویند آنکه مثلاً 20 هزار رأی دارد سه ماه نماینده باشد؟ به عبارتی اینها سقف رأی عزیزان هستند نه کف رأی آنها و به تنهایی هیچ مشکلی را حل نمیکنند. به همین دلیل هم استراتژی اینکه می گوئیم ببینم موج بسمت چه کسی است نیز کاملاً اشتباه است. لذا در صورت حضور همزمان کاندیداهای قبلی شکست قطعی است، ولی برعکس در صورت وحدت، پیروزی قطعی است. کدام انسان عاقلی پیروزی را با شکست معاوضه میکند؟
4- ما باید با کفِ رأی بالای 30 هزار شروع به فعالیت کنیم و این جزء با وحدتِ عملی، قلبی، مداوم و بی تعارفِ حداقل آقایان جعفری و حسینی ممکن نیست. در غیراینصورت مبارزه بین خود این عزیزان است. یعنی هر کس سعی میکند چند رأی از رفیق خودش را بسمت خودش ببرد که این مهم نه تنها آسیبی به رقیب نمیرساند، بلکه به نفع رقیب هم هست. دوستان: ما باید با رقیب رقابت کنیم، نه با رفیق!!
5- اینکه در خیال خام خودمان می گوئیم فلان دوستمان پایگاهش تضعیف شده است، کاملاً اشتباه است. اصلاً فرض کنیم درست باشد و مثلاً فلان رفیق 10 هزار رأی از دست داده باشد و باز هم فرض کنیم هر 10 هزار رأیشان به آن کسی که ما دوست داریم برسد (که محال است)، باز هم کاندید موردنظرمان حداکثر 27 یا 28 یا 29 هزار رأی میآورد که با 35 هزار رأی فاصله زیادی دارد. پس لطفاً خودمان را گول نزنیم. راهی جزء وحدت نیست.
6- به اندازه کافی به واکاوی گذشته پرداختهایم و اشکالات و ایرادات را مثل خار در چشم همدیگر فرو کردهایم. لطفاً کینهها و کدورتها را کنار گذاشته و به نقاط مشترک بیاندیشیم تا اسباب وحدت فراهم شود.
7- اگر دقت کرده باشید جریان مقابل [که در واقع جریان نیست بلکه یک کانون رفاقت و سیطره خانوادگی است که خوبان اصلاحطلب هم درون آن جا ندارند] به شدت در جهت کاندید تراشی، در صحنه نگه داشتن همه عزیزیان مدعی، ایجاد تشتت و تنش تا حدِ استناد به مطالب یک پیج مشکوک بدون شناسنامه تحت عنوان اتحاد اصولگرایانه! گچساران و باشت پیش رفته است و ادامه میدهد (که البته بعنوان یک رقیب، نباید انتظار بیشتری از آنها داشت). آیا سزاوار است این مورد را همه دوستان متوجه شده باشند، و در جهت پایان دادن به آن و ایجاد وحدت حرکتی نکنند؟
8- برای انجام وحدت و شروع فعالیت، نه تنها وقتی نمانده بلکه دیر هم شده است، پس تلاش کنیم زودتر این مهم اتفاق بیفتد. ضمن احترام خاشعانه به همه بزرگواران و اساتید مدعی کاندیداتوری، توصیه برادرانهام به همه شما عزیزان حتی نزدیکترین دوستان و بستگانشان این است که تا وحدت نکنند، هیچ تبلیغی برای هیچیک از آنها نکرده و آنها را در راستای اهداف انتخاباتی همراهی نفرمایید.
9- کمی در گروهها با هم مهربانتر باشیم. وقتی عزیزی نظری میدهد برآشفته نشویم خصوصاً بزرگترها در مقابل جوانان سعه صدر بیشتری داشته باشند.
10- وقتی عصبانی میشویم، حرفی نزنیم که ناخواسته به نفع رقیب باشد. تحت هر شرایطی (چه وحدت صورت بگیرید چه صورت نگیرد)، بطور مقایسهای در خیلی از موارد از جمله، جذب و پارتی بازی، کارهای عمرانی، شایسته سالاری و انتصابات، هیچ دورهای به بدی دوره نماینده فعلی نبوده است. برای اثبات این ادعا نقدهای هفتم، سوم و دوم خودم را در خصوص موارد فوق، بعد از این کامنت میگذارم. لطفاً مطالعه بفرمائید و هر جا کسی ادعا کرد، به آنها استناده کنید.
این کامنت ثبت و ماندگار خواهد شد که علاوه بر همه تلاشها، این چند بند بصورت ساده و شفاف عنوان شد تا چنانچه اتفاق دیگری افتاد، همه کسانی که در عدم شکل گیری وحدت نقشی داشته باشند فردا و فرداها در مقابل شهدا و خدای شهدا بخاطر حق و حقوقی که از بخش عظیمی از مردم این شهر و خصوصاً جوانان عزیز، ضایع میشود و بی عدالتیهایی که وجود دارد، پاسخگو باشند. به نظر حقیر امروز وحدت کردن و نجات مردم، دست کمی از انجام واجبات ندارد.
با شایستهترین احترامات
فرزند کوچک آن دیار
غلامرضا پاکدل
مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت و اصحاب محترم رسانه
با سلام
از آنجائیکه بسیاری از شما بزرگواران طی تماسهای تلفنی یا پیام یا گزارش رسانهای، اشاره فرمودهاید که اینجانب پاسخ نامه برادر عزیزم جناب سرهنگ بیعت اصل را ندادهام و خواستهاید که مانند سایر دوستان پاسخ دهم، خدمتتان عرض کنم که اگر نامه ایشان را با دقت مطالعه فرمایید، ملاحظه خواهید فرمود که اینجانب مخاطب ایشان نبودهام و توقع پاسخ از سوی بنده را ندارند و با ایشان نیز صحبت کردهام. ولی با توجه به انتظار شما عزیزن، اهمیت موضوع وحسب وظیفه، ضمن تشکر از همه دوستانی که به هر طریق تمایل و حمایت خود را از وحدت اعلام کردهاند، عرض میکنم تنها راه پایان دادن به وضعیت اسفبار فعلی، وحدت است. نکته حائز اهمیت این است که دیگر فرصتی برای بیانیه، نامه، مصاحبه، سخنرانی و این قبیل چیزها باقی نمانده است و باید به انتظار مردم پایان داد وعملا مقوله وحدت را جامعه عمل پوشاند. در یک جمله: کاش آنقدر که رقیب از اهمیت و عظمیت این وحدت هراسان بوده و خواب را برخود حرام کرده و تمام توان خود و رسانهها و حواریونش را برای عدم شکل گیری آن بسیج کرده است، دوستان نیز به اهمیت و عظمت آن واقف بوده، بخاطر آن از هر کدورت و خواستهای گذشت کرده، آن را ارج نهاده و عملی نمایند.
با توجه به اینکه شفافیت و طرح مستدل موضوعات جز لاینفک گفتمان اینجانب است، نقطه نظراتی را که در دی ماه نود و هفت در اکثر گروهها در شبکههای اجتماعی منتشر کردم و به اطلاع دوستان نیز رساندم، مجدداً به استحضار میرسانم:
بسمهتعالی
سلام دوستان،
به علت امتحانات مطالب گروه را دیر مطالعه کردم، ضمن تشکر از دلسوزیهای همه عزیزان، مطالبی را شفاف و بی پرده به عرض میرسانم. امیدوارم خاطر کسی آزرده نشود.
1- خدا میداند فقط بدلیل اینکه یقین دارم ظلم و بی عدالتی بیداد میکند (در نقدهای گذشته مستتدل و مستند ثابت کرده و بعرض مردم رساندهام) و چون به هدفی که دنبال میکنیم ایمان دارم، وظیفه خود می دانم مطالب را صریح بیان دارم و راهی جز پایان دادن به این وضع نداریم و برای این مهم هیچ راهی جزء وحدت وجود ندارد.
2- همانگونه که سردار خورشیدی فرمودهاند نماینده فعلی برخلاف فضاسازهایی که میکنند، نه تنها تافته جدا بافتهای نیستند، بلکه بر اساس نقدهای بعمل آمده، از نظر عملکرد در مقام مقایسه، بسیار ضعیف هستند. ولی متاسفانه ما باعث پیروزی و رشد ایشان شدهایم. همان دو دور قبل که دوستان هرکدام حدوداً 19، 18 و 17 هزار رأی آوردند ایشان با 35 هزار رأی پیروز شدند. (بگذریم که بعضی دوستان هم 3 هزار و 2 هزار رأی آوردند). اگر همین دو عزیز 18 و 17 هزارتایی وحدت میکردند، ایشان هیچوقت نماینده نمیشدند.
3-دوستانی که صحبت از کف رأی میکنند، بدانند کف رأی زمانی مهم است که قابلیت رقابت داشته باشد و بتوان آن را تا مرز پیروزی افزایش داد، یعنی مهمتر از کف رأی، سقف رأی است وگرنه اگر نتوانیم 17، 18 یا 19 را به 35 برسانیم این آراء با 2 هزار یا 3 هزار هیچ تفاوتی ندارند و همه باید پس از روز انتخابات بازنده باشند. مگرمی گویند آنکه مثلاً 20 هزار رأی دارد سه ماه نماینده باشد؟ به عبارتی اینها سقف رأی عزیزان هستند نه کف رأی آنها و به تنهایی هیچ مشکلی را حل نمیکنند. به همین دلیل هم استراتژی اینکه می گوئیم ببینم موج بسمت چه کسی است نیز کاملاً اشتباه است. لذا در صورت حضور همزمان کاندیداهای قبلی شکست قطعی است، ولی برعکس در صورت وحدت، پیروزی قطعی است. کدام انسان عاقلی پیروزی را با شکست معاوضه میکند؟
4- ما باید با کفِ رأی بالای 30 هزار شروع به فعالیت کنیم و این جزء با وحدتِ عملی، قلبی، مداوم و بی تعارفِ حداقل آقایان جعفری و حسینی ممکن نیست. در غیراینصورت مبارزه بین خود این عزیزان است. یعنی هر کس سعی میکند چند رأی از رفیق خودش را بسمت خودش ببرد که این مهم نه تنها آسیبی به رقیب نمیرساند، بلکه به نفع رقیب هم هست. دوستان: ما باید با رقیب رقابت کنیم، نه با رفیق!!
5- اینکه در خیال خام خودمان می گوئیم فلان دوستمان پایگاهش تضعیف شده است، کاملاً اشتباه است. اصلاً فرض کنیم درست باشد و مثلاً فلان رفیق 10 هزار رأی از دست داده باشد و باز هم فرض کنیم هر 10 هزار رأیشان به آن کسی که ما دوست داریم برسد (که محال است)، باز هم کاندید موردنظرمان حداکثر 27 یا 28 یا 29 هزار رأی میآورد که با 35 هزار رأی فاصله زیادی دارد. پس لطفاً خودمان را گول نزنیم. راهی جزء وحدت نیست.
6- به اندازه کافی به واکاوی گذشته پرداختهایم و اشکالات و ایرادات را مثل خار در چشم همدیگر فرو کردهایم. لطفاً کینهها و کدورتها را کنار گذاشته و به نقاط مشترک بیاندیشیم تا اسباب وحدت فراهم شود.
7- اگر دقت کرده باشید جریان مقابل [که در واقع جریان نیست بلکه یک کانون رفاقت و سیطره خانوادگی است که خوبان اصلاحطلب هم درون آن جا ندارند] به شدت در جهت کاندید تراشی، در صحنه نگه داشتن همه عزیزیان مدعی، ایجاد تشتت و تنش تا حدِ استناد به مطالب یک پیج مشکوک بدون شناسنامه تحت عنوان اتحاد اصولگرایانه! گچساران و باشت پیش رفته است و ادامه میدهد (که البته بعنوان یک رقیب، نباید انتظار بیشتری از آنها داشت). آیا سزاوار است این مورد را همه دوستان متوجه شده باشند، و در جهت پایان دادن به آن و ایجاد وحدت حرکتی نکنند؟
8- برای انجام وحدت و شروع فعالیت، نه تنها وقتی نمانده بلکه دیر هم شده است، پس تلاش کنیم زودتر این مهم اتفاق بیفتد. ضمن احترام خاشعانه به همه بزرگواران و اساتید مدعی کاندیداتوری، توصیه برادرانهام به همه شما عزیزان حتی نزدیکترین دوستان و بستگانشان این است که تا وحدت نکنند، هیچ تبلیغی برای هیچیک از آنها نکرده و آنها را در راستای اهداف انتخاباتی همراهی نفرمایید.
9- کمی در گروهها با هم مهربانتر باشیم. وقتی عزیزی نظری میدهد برآشفته نشویم خصوصاً بزرگترها در مقابل جوانان سعه صدر بیشتری داشته باشند.
10- وقتی عصبانی میشویم، حرفی نزنیم که ناخواسته به نفع رقیب باشد. تحت هر شرایطی (چه وحدت صورت بگیرید چه صورت نگیرد)، بطور مقایسهای در خیلی از موارد از جمله، جذب و پارتی بازی، کارهای عمرانی، شایسته سالاری و انتصابات، هیچ دورهای به بدی دوره نماینده فعلی نبوده است. برای اثبات این ادعا نقدهای هفتم، سوم و دوم خودم را در خصوص موارد فوق، بعد از این کامنت میگذارم. لطفاً مطالعه بفرمائید و هر جا کسی ادعا کرد، به آنها استناده کنید.
این کامنت ثبت و ماندگار خواهد شد که علاوه بر همه تلاشها، این چند بند بصورت ساده و شفاف عنوان شد تا چنانچه اتفاق دیگری افتاد، همه کسانی که در عدم شکل گیری وحدت نقشی داشته باشند فردا و فرداها در مقابل شهدا و خدای شهدا بخاطر حق و حقوقی که از بخش عظیمی از مردم این شهر و خصوصاً جوانان عزیز، ضایع میشود و بی عدالتیهایی که وجود دارد، پاسخگو باشند. به نظر حقیر امروز وحدت کردن و نجات مردم، دست کمی از انجام واجبات ندارد.
با شایستهترین احترامات
فرزند کوچک آن دیار
غلامرضا پاکدل