تاریخ انتشار
دوشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۲
کد مطلب : ۴۰۸۸۹۱
یادداشت سیاسی | موسی خرمروز
آقای منطقیان؛ مأمور به تکلیف هستی نه نتیجه
موسی خرمروز
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی: بعد از انتشار گفتوگوی اختصاصی محمود منطقیان با خبرنگار کبنا[کلیک کنید]، یکی از مخاطبان این سایت خبری به اظهارات او واکنش نشان داد که از نظر خوانندگان صرفاً بر اساس رسالت خبری میگذرد.
موسی خرمروز در یادداشتی نوشت: «در نقد بخشی از سخنان جناب آقای منطقیان که فرمودند: به این خاطر از کاندیدای مجمع حمایت نکردم و سکوت کردم چون نتیجه کار بر من مشخص بود!!!
اگر بپذیریم که ایشان سکوت پیشه کردن (هر چند واقعیات خلاف مدعی است). بی شک عذر بدتر از گناه است؛ برادر! انسان مؤمن، تکلیف اندیش است نه نتیجه گرا؛ و گر نه هیچگاه کربلایی نداشتیم «همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه» (صحیفه نور جلد بیستم ص ۲۸۴) و نیک واضح است که امر انتخابات و اصولاً مسایلی که مربوط به سرنوشت و زندگی مردم است از جمله امور الهی است و در این موارد انسان ملزم به «تحقق تکلیف» است نه «تحقق نتیجه». احتمال شکست، تکلیف اندیشی را بیاعتبار نمیکند و پیروز واقعی کسی است که به تکلیف عمل کند و اگر نتیجه حاصل شود که فنعم المراد! زیرا انجام تکلیفی که خدای متعال برعهده انسان نهاده، خود به خود موفقیت و کامیابی است هر چند منتج به نتیجه نشود «حضرت امیر در جنگ با معاویه شکست خورد...امام حسین(ع) هم درجنگ با یزید شکست خورد اما حسب واقع پیروز شدند» (صحیفه نورجلدنهم ص ۴۱۰) بر اساس جایگاهی که خداوند درمیان مردم به جنابعالی وامثالکم هبه کرده مکلف وموظف هستی مصلحت اندیشی شخصی راکنارگذاشته ومنفعت عام را طالب باشی اگرچه جنابعالی باپیش بینی نتیجه ازنظراجماع اعراض کردی وراه خویش رفتی درحالیکه داعیه دار دموکراسی بوده وهستی!! این سکوتتان نوعی محاسبه گری شخصی درامورعمومی بودکه با خودرأیی خودتان رامأموربه نتیجه دانستی وآیا نتیجهای بدترازاین که شد قابل تصور بود؟؟.
با نگاهی به خطبههای نهج البلاغه نشان میدهد که حضرت باهوشمندی و درایت در ماجرای دموکراسی فرمایشی سقیفه که حق مسلم و الهی ایشان نادیده انگاشته شد به اتخاذ راهبرد صبوری و اجتناب از وحدت شکنی روی آورد تا کیان اسلام از گزند مصون ماند؛ آیا مجمع اصلاح طلبان فرمایشیتر از سقیفه بود؟ یا جنابعالی ذی حقتر از سایرین؟
انگبین سکوتتان شرنگی تلخ بود برکام صلاح طلبی درکهگیلویه، تلختر ازهمه جامهای شوکران سرکشیده درتاریخ!!
آیا آنچه نتیجه سکوتتان شد از آنچه که نخواستی بشود در کامتان شیرینتر آمده که هنوزهم ازکرده خود نادم نیستی؟؟! پس احترام به اجماع و مردم سالاری در کجای کارتان تبلور و تجلی یافته که هنوز هم مدعی آن هستی اما بر همگان ناپید است.»
موسی خرمروز در یادداشتی نوشت: «در نقد بخشی از سخنان جناب آقای منطقیان که فرمودند: به این خاطر از کاندیدای مجمع حمایت نکردم و سکوت کردم چون نتیجه کار بر من مشخص بود!!!
اگر بپذیریم که ایشان سکوت پیشه کردن (هر چند واقعیات خلاف مدعی است). بی شک عذر بدتر از گناه است؛ برادر! انسان مؤمن، تکلیف اندیش است نه نتیجه گرا؛ و گر نه هیچگاه کربلایی نداشتیم «همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه» (صحیفه نور جلد بیستم ص ۲۸۴) و نیک واضح است که امر انتخابات و اصولاً مسایلی که مربوط به سرنوشت و زندگی مردم است از جمله امور الهی است و در این موارد انسان ملزم به «تحقق تکلیف» است نه «تحقق نتیجه». احتمال شکست، تکلیف اندیشی را بیاعتبار نمیکند و پیروز واقعی کسی است که به تکلیف عمل کند و اگر نتیجه حاصل شود که فنعم المراد! زیرا انجام تکلیفی که خدای متعال برعهده انسان نهاده، خود به خود موفقیت و کامیابی است هر چند منتج به نتیجه نشود «حضرت امیر در جنگ با معاویه شکست خورد...امام حسین(ع) هم درجنگ با یزید شکست خورد اما حسب واقع پیروز شدند» (صحیفه نورجلدنهم ص ۴۱۰) بر اساس جایگاهی که خداوند درمیان مردم به جنابعالی وامثالکم هبه کرده مکلف وموظف هستی مصلحت اندیشی شخصی راکنارگذاشته ومنفعت عام را طالب باشی اگرچه جنابعالی باپیش بینی نتیجه ازنظراجماع اعراض کردی وراه خویش رفتی درحالیکه داعیه دار دموکراسی بوده وهستی!! این سکوتتان نوعی محاسبه گری شخصی درامورعمومی بودکه با خودرأیی خودتان رامأموربه نتیجه دانستی وآیا نتیجهای بدترازاین که شد قابل تصور بود؟؟.
با نگاهی به خطبههای نهج البلاغه نشان میدهد که حضرت باهوشمندی و درایت در ماجرای دموکراسی فرمایشی سقیفه که حق مسلم و الهی ایشان نادیده انگاشته شد به اتخاذ راهبرد صبوری و اجتناب از وحدت شکنی روی آورد تا کیان اسلام از گزند مصون ماند؛ آیا مجمع اصلاح طلبان فرمایشیتر از سقیفه بود؟ یا جنابعالی ذی حقتر از سایرین؟
انگبین سکوتتان شرنگی تلخ بود برکام صلاح طلبی درکهگیلویه، تلختر ازهمه جامهای شوکران سرکشیده درتاریخ!!
آیا آنچه نتیجه سکوتتان شد از آنچه که نخواستی بشود در کامتان شیرینتر آمده که هنوزهم ازکرده خود نادم نیستی؟؟! پس احترام به اجماع و مردم سالاری در کجای کارتان تبلور و تجلی یافته که هنوز هم مدعی آن هستی اما بر همگان ناپید است.»