تاریخ انتشار
شنبه ۹ تير ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۴۱
کد مطلب : ۴۰۱۱۲۸
یادداشت:
یک توفیقی و این همه توفیق
سپهدار مجلسی نژاد
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
حجم، شکل ویژگیهای شخصیتی و مسیری که در حال طی شدن از فرمانده هان توپخانه هجمه، علیه پیشکسوت و ستون ستبر میدان اصلاح وبیشتر اخلاق میبینیم شباهت کم نظیری با دوران احمدی نژاد دارد علی الخصوص مشی و منش آن تازه به دوران رسیده علیه هاشمیها و میرحسینها.
گفتم هاشمی و میرحسین تا قبل از دفاع تام و تمام از انها سابقهی قابل نقدشان از یاد نرود
اگر چه جوانههای ناخلفی که از اصلاحات تنها نامان را با خود یدک میکشند مست قدرت و یکه تازی بر احزاب تک نفره و مرکب و مرکبهای بی بازخواست، همهی تلاش خود را معطوف به تختطئه ی سرمایهی وزین اخلاق استان کردهاند و تنها راه کسب شهرت و طی طریق در جریان اصلاحات را همچون بدل اصولگریاشان (احمدی نژاد) در منکوب کردن سرمایهها و مشخصاً منبع توفیق میدان اخلاق استاندیده اند اما بد نیست سرنوشت احمدی نژاد از یک سو و هاشمی و میرحسین از سوی دیگر بعد از آن ۸ سال تاریک درس عبرت اینان گردد.
برای دفاع از کیان اصلاح طلبی که به زعم حقیر پیمانهی اخلاقش بر وجبهای روغن سیاستش میچربد لازم دیدهام قیاسی بین سابقهی فرزندان سرکش امروز شعبهی سیاست اصلاحات و سرمایهی اخلاق اصلاحات استان بزنم.
سید ضیاء را میراث خوار اصلاحات خواندهاند اینان که امروز مدعی اصلاحات اصیلاند و اما سابقهی سیاسی اکثرشان به اقتضای سنشان به دوران روحانی و بعد از انتخابات ۹۲ میرسند
از یاد نبرند درست چند روز قبل از تولد سیاسیشان در کوران انتخابات ۹۲ و بعد از انکه بذل و بخششهای ستاد روحانی انجام گرفته بود و میراث اصلاحات جز باز خواست و رفتن به تاریک خانههای کیهان مسلکان نبود کیهانیان سید ضیاء را نماد و سر دستهی اصلاح طلبان میدانستند تا به زعم خودشان زلالی را از سرچشمه کور کنند.
کمی قبل تر از ان هنگامی که مدیریت در دولت خط مقدم جریان اصلاحات در وهلهی اول در مقابل چشم تیز بین دانشجویان بود و بعد از ان بحران سازهای ۹ روزهی دوران خاتمی، او مدیر دستگاه فرهنگ و هنر بود و اگر خرده انصاف برای امروزیان مانده دستکم سنجهی سنجش او را نه سیاست که اخلاق فرهگ و هنر به نهند تا رو سیاه شود هر انکه بر او غش باشد،
حتی اگر به متر خودشان سنجه ای برای میراث خواری او از اصلاحات بگذاریم برای خاطر عزیزشان به عرض میرسانم که او با پایان دوران خاتمی و با روی کار آمدن دولت هم منششان به استعفایی عطای ماندن در پست را به لقای همسویی با صفار هرندیها داد (که برای او معنای مدیریت نه نشستن بر خوان نعمت بود بلکه باز کردن گرهی از کار فروبستهی عرصهی بی دفاع فرهنگ بود تا شاید مرکبهای بی انصاف نزج نگیرد و هر چماق به دست و چماق نشانی هوس قلم گرفتن در دست نکند و میدان اصلاح را اینگونه از اخلاق تهی کند و چوب حراج نزند از برای چشم خراج نشانش)
برای رضاتوفیقی اگر حضور در جریان اصلاحات به معنای بده و بستان بود که همچون شما تازه سر بر اوردگان، گوشهی عزلت گزیدن در بزنگاه دفاع از حقوق مردم به زه رفتن در میدان و ماندن و شکستن استخوان دست بود، انگاه که تنها راه دفاع از کیان اصلاحات عرضهی جان بود و استخوان.
شرممان باد.
تا عیار عهدش در عمل سنجیده شود نه علمهای طبل طلیعه از کجا امده ایم و به کجا میرویم دست توفیقی شکست تا دولت روحانی به بار بنشیند و دست شما امروز و در دوران ازادی نسبی بی عنان و افسار بر مرکب تختئه اش روان گردد؟
رضاتوفیق به کنار، مرکبی که بران نشستهاید را فقط هزینه یکه تازی نکنید و معنای واژگان را در تخفیفها و تحقیرها و بی انصافیها خلاصه نکنید که دوران احمدی نژاد نیز به سر امد انگونه که تب شما نیز به عرق خواهد نشست. رفتار و کردار خود را متر و معیار اصلاحات نهادهاید که او که روزی استخوانش را وقف اصلاحات کرد و کانون گرم خانواده را برای پای مردی بر مسیر اندیشه ترک کرد و پشت میلههای زندان نشست، امروز در قامت متنقد روند دولت روحانی وارد شده اما در حق او ظلم کردید و انتقادش را به رفتن یکی و امدن دیگری تخفیف دادهاید به چشم کافر بینتان بر خط و ربط معامله کیشتان پیاله حرام بر پیالهی پاکیها میزنید ای کافران هم کیش پندار.
اگر چه از یاد نبردهایم که شما در ابتدای دولت روحانی (همچون زمان استانداری احمدی نژاد در دوران هاشمی و انتصاب لقب سردار سازندگی برای هاشمی) در جلساتی با حضور رضاتوفیق چه تملقها که نریختهاید اما دستکم برگردید و مسیر حرکت خود را بار دیگر بنگرید تا بدانند که رنگتان رنگ سراب نیست وحرمت نگه دارید تا ایندگان نیز با شما چنین کنند.
بر کسی پوشیده نیست خطاها و اشتباهات افراد اما اگر ملاک حسن نیت باشد که ما دست شکستهی رضاتوفیق و روزهای گوشه نشینی اجباری و زندان را پیش میکشیم و اما شما چه؟ تا جای بخشش خطا بماند که انسان جایز الخطاست.
باید در دوران احمدی نژاد میبود تا میدیدیم که ایا چون امروز بی ملاحظه قلم می راندید و دهان میگشودید یا اندکی معانی کلمات را قبل از عرضه به دنیای پیرامون ذر ذهن و دهان خود مز مزه میکردید که از توفیق جان و جهانان توفیقی بود که امروز شما اینگونه میراث ناپاک به گم به گم را به ارث بردهاید.
اگر چه او به اصرار دلسوزان عرصهی اصلاح ریاست ستاد روحانی را تقبل کرد و بگذریم از اینکه که در همان دوران چترش انقدر گسترده بود که همه شماها را سایه دهد اما اگر قرار شما از بوده در مسیر به زغم خودتان اصلاحات فتح الفتوحات میدانهای استانداری را از برای استان خواریتان می بینیذ و با همان چشم دیگران را انگشت میکشید اما او اکنون و پس از بد عهدی دولت داران خود را در برابر اعتماد مردمی که به اعتبار او روحانیها گزیدند و رنگارنگ شدند میبیند تا موضعش در سینهی پاک تاریخ بماند و میراثش مسیری که امده را برای نسلهای که تاریخ را به تیغ نقد خواهند کشید تمام و کمال و انگونه که بود واگذارد، ان هم به خاطر رفتن دولت زیر یوغ کمیسیون نشینانی که بلاد را به بلدی معامله وا نهادند.
باشد که از یک توفیقی و این همه توفیق طرفی بربندید انگونه که بود نه انگونه که میخواهید.
----------------------------------
سپهدار مجلسی نژاد
فعال سیاسی اصلاح طلب
و دبیر حزب ندای ایرانیان کهگیلویه و بویراحمد
حجم، شکل ویژگیهای شخصیتی و مسیری که در حال طی شدن از فرمانده هان توپخانه هجمه، علیه پیشکسوت و ستون ستبر میدان اصلاح وبیشتر اخلاق میبینیم شباهت کم نظیری با دوران احمدی نژاد دارد علی الخصوص مشی و منش آن تازه به دوران رسیده علیه هاشمیها و میرحسینها.
گفتم هاشمی و میرحسین تا قبل از دفاع تام و تمام از انها سابقهی قابل نقدشان از یاد نرود
اگر چه جوانههای ناخلفی که از اصلاحات تنها نامان را با خود یدک میکشند مست قدرت و یکه تازی بر احزاب تک نفره و مرکب و مرکبهای بی بازخواست، همهی تلاش خود را معطوف به تختطئه ی سرمایهی وزین اخلاق استان کردهاند و تنها راه کسب شهرت و طی طریق در جریان اصلاحات را همچون بدل اصولگریاشان (احمدی نژاد) در منکوب کردن سرمایهها و مشخصاً منبع توفیق میدان اخلاق استاندیده اند اما بد نیست سرنوشت احمدی نژاد از یک سو و هاشمی و میرحسین از سوی دیگر بعد از آن ۸ سال تاریک درس عبرت اینان گردد.
برای دفاع از کیان اصلاح طلبی که به زعم حقیر پیمانهی اخلاقش بر وجبهای روغن سیاستش میچربد لازم دیدهام قیاسی بین سابقهی فرزندان سرکش امروز شعبهی سیاست اصلاحات و سرمایهی اخلاق اصلاحات استان بزنم.
سید ضیاء را میراث خوار اصلاحات خواندهاند اینان که امروز مدعی اصلاحات اصیلاند و اما سابقهی سیاسی اکثرشان به اقتضای سنشان به دوران روحانی و بعد از انتخابات ۹۲ میرسند
از یاد نبرند درست چند روز قبل از تولد سیاسیشان در کوران انتخابات ۹۲ و بعد از انکه بذل و بخششهای ستاد روحانی انجام گرفته بود و میراث اصلاحات جز باز خواست و رفتن به تاریک خانههای کیهان مسلکان نبود کیهانیان سید ضیاء را نماد و سر دستهی اصلاح طلبان میدانستند تا به زعم خودشان زلالی را از سرچشمه کور کنند.
کمی قبل تر از ان هنگامی که مدیریت در دولت خط مقدم جریان اصلاحات در وهلهی اول در مقابل چشم تیز بین دانشجویان بود و بعد از ان بحران سازهای ۹ روزهی دوران خاتمی، او مدیر دستگاه فرهنگ و هنر بود و اگر خرده انصاف برای امروزیان مانده دستکم سنجهی سنجش او را نه سیاست که اخلاق فرهگ و هنر به نهند تا رو سیاه شود هر انکه بر او غش باشد،
حتی اگر به متر خودشان سنجه ای برای میراث خواری او از اصلاحات بگذاریم برای خاطر عزیزشان به عرض میرسانم که او با پایان دوران خاتمی و با روی کار آمدن دولت هم منششان به استعفایی عطای ماندن در پست را به لقای همسویی با صفار هرندیها داد (که برای او معنای مدیریت نه نشستن بر خوان نعمت بود بلکه باز کردن گرهی از کار فروبستهی عرصهی بی دفاع فرهنگ بود تا شاید مرکبهای بی انصاف نزج نگیرد و هر چماق به دست و چماق نشانی هوس قلم گرفتن در دست نکند و میدان اصلاح را اینگونه از اخلاق تهی کند و چوب حراج نزند از برای چشم خراج نشانش)
برای رضاتوفیقی اگر حضور در جریان اصلاحات به معنای بده و بستان بود که همچون شما تازه سر بر اوردگان، گوشهی عزلت گزیدن در بزنگاه دفاع از حقوق مردم به زه رفتن در میدان و ماندن و شکستن استخوان دست بود، انگاه که تنها راه دفاع از کیان اصلاحات عرضهی جان بود و استخوان.
شرممان باد.
تا عیار عهدش در عمل سنجیده شود نه علمهای طبل طلیعه از کجا امده ایم و به کجا میرویم دست توفیقی شکست تا دولت روحانی به بار بنشیند و دست شما امروز و در دوران ازادی نسبی بی عنان و افسار بر مرکب تختئه اش روان گردد؟
رضاتوفیق به کنار، مرکبی که بران نشستهاید را فقط هزینه یکه تازی نکنید و معنای واژگان را در تخفیفها و تحقیرها و بی انصافیها خلاصه نکنید که دوران احمدی نژاد نیز به سر امد انگونه که تب شما نیز به عرق خواهد نشست. رفتار و کردار خود را متر و معیار اصلاحات نهادهاید که او که روزی استخوانش را وقف اصلاحات کرد و کانون گرم خانواده را برای پای مردی بر مسیر اندیشه ترک کرد و پشت میلههای زندان نشست، امروز در قامت متنقد روند دولت روحانی وارد شده اما در حق او ظلم کردید و انتقادش را به رفتن یکی و امدن دیگری تخفیف دادهاید به چشم کافر بینتان بر خط و ربط معامله کیشتان پیاله حرام بر پیالهی پاکیها میزنید ای کافران هم کیش پندار.
اگر چه از یاد نبردهایم که شما در ابتدای دولت روحانی (همچون زمان استانداری احمدی نژاد در دوران هاشمی و انتصاب لقب سردار سازندگی برای هاشمی) در جلساتی با حضور رضاتوفیق چه تملقها که نریختهاید اما دستکم برگردید و مسیر حرکت خود را بار دیگر بنگرید تا بدانند که رنگتان رنگ سراب نیست وحرمت نگه دارید تا ایندگان نیز با شما چنین کنند.
بر کسی پوشیده نیست خطاها و اشتباهات افراد اما اگر ملاک حسن نیت باشد که ما دست شکستهی رضاتوفیق و روزهای گوشه نشینی اجباری و زندان را پیش میکشیم و اما شما چه؟ تا جای بخشش خطا بماند که انسان جایز الخطاست.
باید در دوران احمدی نژاد میبود تا میدیدیم که ایا چون امروز بی ملاحظه قلم می راندید و دهان میگشودید یا اندکی معانی کلمات را قبل از عرضه به دنیای پیرامون ذر ذهن و دهان خود مز مزه میکردید که از توفیق جان و جهانان توفیقی بود که امروز شما اینگونه میراث ناپاک به گم به گم را به ارث بردهاید.
اگر چه او به اصرار دلسوزان عرصهی اصلاح ریاست ستاد روحانی را تقبل کرد و بگذریم از اینکه که در همان دوران چترش انقدر گسترده بود که همه شماها را سایه دهد اما اگر قرار شما از بوده در مسیر به زغم خودتان اصلاحات فتح الفتوحات میدانهای استانداری را از برای استان خواریتان می بینیذ و با همان چشم دیگران را انگشت میکشید اما او اکنون و پس از بد عهدی دولت داران خود را در برابر اعتماد مردمی که به اعتبار او روحانیها گزیدند و رنگارنگ شدند میبیند تا موضعش در سینهی پاک تاریخ بماند و میراثش مسیری که امده را برای نسلهای که تاریخ را به تیغ نقد خواهند کشید تمام و کمال و انگونه که بود واگذارد، ان هم به خاطر رفتن دولت زیر یوغ کمیسیون نشینانی که بلاد را به بلدی معامله وا نهادند.
باشد که از یک توفیقی و این همه توفیق طرفی بربندید انگونه که بود نه انگونه که میخواهید.
----------------------------------
سپهدار مجلسی نژاد
فعال سیاسی اصلاح طلب
و دبیر حزب ندای ایرانیان کهگیلویه و بویراحمد