تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۰۸
کد مطلب : ۴۰۰۰۱۳
یادداشت |شهرام مهدوی مطلق
نقش انگلیس و سازمان ملل در «یوم النکبت» فلسطین
شهرام مهدوی مطلق
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
متن ارسالی
این روزها به ایام اشغال فلسطین توسط صهیونیستها نزدیک میشویم که در محاورات عربی، از آن با عنوان «یوم النکبت» یاد میکنند.
بحران فلسطین به عنوان یکی از چالشهای اساسی منطقهی خاورمیانه برخلاف سایر بحرانهای منطقهای و جهانی، سابقه طولانی و ذاتی نداشته و اساساً منطقه شامات فاقد چنین چالش اساسی در حوزههای داخلی و پیرامونی خود بوده است. آن چه امروزه به عنوان بحران فلسطین و یوم النکبت از آن یاد میشود و ریشه بحرانهای غرب آسیا هم شده است، به طور رسمی از سال ۱۹۴۸ شروع شده است؛ اما به لحاظ تاریخی و ریشه یابی، سابقهی این بحران به اواخر جنگ جهانی اول برمی گردد.
تاریخ شروع آغاز یوم النکبت فلسطین را میتوان به وعده وزیر وقت خارجه انگلیس در جریان جنگ جهانی اول مبنی برتشکیل دولت یهود دانست. ((مهمترین نکته در اعلامیهی (بالفور) این بود که دربحبوبهی جنگ جهانی اول با صدور اعلامیهای در دوم نوامبر ۱۹۱۷ وعده داد که دولت وی (انگلیس) تلاش خواهد کرد تا زمینهی شکل گیری دولت یهودی را فراهم نماید.)) و بعد از آن با درخواست یهودیان از کنگره صلح ورسای برای ایجاد این دولت در سرزمین شامات و متعاقب آن موافقت جامعه بین المللی با این درخواست و واگذاری قیمومت فلسطین به انگلیس در دههی بیست میلادی بر میگردد.
خلاصه اینکه به دنبال اعلامیهی بالفور وزیر وقت خارجه انگلیس در پایان جنگ جهانی اول و درجریان برگزاری کنگرهی صلح ورسای در اول ژانویه ۱۹۱۹، کنگره صهیونیزم طی یادداشتی از کنگره صلح (جامعه ملل) درخواست مینماید که امکان ایجاد یک حکومت یهودی در منطقه شامات (فلسطین، اردن و جنوب لبنان) به وجود آید. وعدهی بالفور در نوامبر ۱۹۱۷ و درخواست رسمی عدهی قلیلی یهودی مبنی بر تشکیل حکومت یهودی در فلسطین دو سال بعد از درخواست بالفور در سال ۱۹۱۹ در حقیقت آغاز و تاریخچه بحران فلسطین و روز نکبت فلسطینیان است.
نکته قابل تامل دراین دوره زمانی این است که؛ چه عوامل و دلایلی در میان بوده که بعد از اعلام همکاری دولت بریتانیا مبنی بر تشکیل دولت یهودی، بلافاصله درخواست یهودیان از کنگره صلح برای ایجاد این دولت در فلسطین مطرح و بعد از آن سرپرستی سرزمین فلسطین مشروط به ایجاد دولت یهودی به خود انگلیس واگذار میشود. و اساساً چرا فلسطین انتخاب میشود؟
این سؤالی است که تاریخ پاسخ روشنی به آن نداده است. نقش محوری و بسیار موثر دولت بریتانیا و توافق سران جامعه ملل در آغاز این بحران واقعیتی عینی و انکار نشدنی است؛ نگاه به این مسئله حاکی از یک عمد و توافق ضمنی در به وجود آوردن این مسئله است. چراکه اگر به هردلیلی ایجاد دولت یهود در دستورکار بود، چرا منطقه مسلمان نشین فلسطین که در مکانی دورتر و کناره از جنگ بود، انتخاب میشود و چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
اگر دراین مرحله جوابی باشد و یا نباشد، چرا مجدداً بعد از حنگ جهانی دوم، رفتار نازیها با یهودیان را که با اغراق همراه است بهانه اشغال قرار میدهند، که اصولاً نه توسط مسلمان چنین اتفاقی رخ داده است و نه دلیلی وجود دارد که تاوان اشتباه نازیها را باید مسلمانان بدهند؟ این خود نقطهای است که متاسفانه سازمانهای بین المللی و تاریخ نویسان غربی به دلیل فشار لابیهای صهیون از کنار آن بی تفاوت گذشتهاند.
قیمومت فلسطین بهوسیلهی انگلیس علی رغم خواست مردم منطقه و تلاش همه جانبه این کشور در انتقال و اسکان یهودیان طی دورهی زمانی ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۸ در خاک فلسطین، نقش اساسی این کشور را در این مسئله به خوبی نمایان میکند.
این واقعیت زمانی واضحتر میگردد که بدانیم ((طی دورهی قیمومت انگلیس بارها به اماکن مقدس مسلمانان و حتی مسیحیان حمله شد. بارها مردمان فلسطین آواره شدند و املاک آنان مصادره و در اختیار دیگران قرار گرفت. علاوه برآن در همین دورهی زمانی تلاش شد تا ترکیب جمعیتی ساکنان فلسطین به نفع صهیونیستها با جنایتهای متعدد به هم بخورد و توازن جمعیتی اقلیت محدود یهودی مهاجر با مردم بومی منطقه یا برابری نماید و یا از آن بیشتر شود. ((برابر سرشماری که خود انگلیس در اکتبر ۱۹۲۲ انجام دادند، جمعیت فلسطین؛ ۷۸% اعراب مسلمان،۱۱% یهودی و ۱۶% عرب مسیحی بودند که در دومین سرشماری {به فاصله کوتاهی }افزون بر ۵% از جمعیت اعراب مسلمان کاسته و در عوض ۶% به جمعیت یهودی اضافه شد.))
این روند تا جایی ادامه یافت که در نهایت به تصرف بیشاز ۵۰% خاک فلسطین در سال ۱۹۴۸ انجامید وتصمیم جامعه ملل مبنی بر قیومت انگلیس در فلسطین و تشکیل دولت یهودی، بحران فلسطین را شروع کرد.
تصویب قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل متحد در واقع بحران را تکمیل و یوم النکبت را رقم زد و النهایه ۵۷% خاک فلسطین را به یهود واگذار کرد و یهودیان به این درصد هم اکتفا نکردند و هرچه را توانستند و نیز مازاد بر آن تصاحب و غضب نمودند و درحال غصب هستند.
در کنار تمام مشکلات و بحرانهایی منطقه، دستهای پیدا و پنهان انگلیس خبیث و نقش منفی سازمان ملل کاملاً پیداست، شاید اگر جامعه ملل شکل نمیگرفت و بالفور یهودی در راس وزارت خارجه انگلیس نبود، این روزها با بحران فلسین مواجه نبودیم و مردم آواره فلسطین نیز، این اندازه در رنج و مشقت نبودند.
لذا در کنار تمام دلایل و علتهای داخلی و خارجی و تاریخی که منجر به بحران فلسطین و روز یوم النکبت شده است، نمیتوان و نباید از نقش انگلیس و بازی منفی سازمان ملل متحد در این راستا غافل شد.
---------------------------------------------------------------
شهرام مهدوی مطلق
رئیس بسیج دانشجویی استان کهگیلویه و بویراحمد
----------------------------------------------------------------
این روزها به ایام اشغال فلسطین توسط صهیونیستها نزدیک میشویم که در محاورات عربی، از آن با عنوان «یوم النکبت» یاد میکنند.
بحران فلسطین به عنوان یکی از چالشهای اساسی منطقهی خاورمیانه برخلاف سایر بحرانهای منطقهای و جهانی، سابقه طولانی و ذاتی نداشته و اساساً منطقه شامات فاقد چنین چالش اساسی در حوزههای داخلی و پیرامونی خود بوده است. آن چه امروزه به عنوان بحران فلسطین و یوم النکبت از آن یاد میشود و ریشه بحرانهای غرب آسیا هم شده است، به طور رسمی از سال ۱۹۴۸ شروع شده است؛ اما به لحاظ تاریخی و ریشه یابی، سابقهی این بحران به اواخر جنگ جهانی اول برمی گردد.
تاریخ شروع آغاز یوم النکبت فلسطین را میتوان به وعده وزیر وقت خارجه انگلیس در جریان جنگ جهانی اول مبنی برتشکیل دولت یهود دانست. ((مهمترین نکته در اعلامیهی (بالفور) این بود که دربحبوبهی جنگ جهانی اول با صدور اعلامیهای در دوم نوامبر ۱۹۱۷ وعده داد که دولت وی (انگلیس) تلاش خواهد کرد تا زمینهی شکل گیری دولت یهودی را فراهم نماید.)) و بعد از آن با درخواست یهودیان از کنگره صلح ورسای برای ایجاد این دولت در سرزمین شامات و متعاقب آن موافقت جامعه بین المللی با این درخواست و واگذاری قیمومت فلسطین به انگلیس در دههی بیست میلادی بر میگردد.
خلاصه اینکه به دنبال اعلامیهی بالفور وزیر وقت خارجه انگلیس در پایان جنگ جهانی اول و درجریان برگزاری کنگرهی صلح ورسای در اول ژانویه ۱۹۱۹، کنگره صهیونیزم طی یادداشتی از کنگره صلح (جامعه ملل) درخواست مینماید که امکان ایجاد یک حکومت یهودی در منطقه شامات (فلسطین، اردن و جنوب لبنان) به وجود آید. وعدهی بالفور در نوامبر ۱۹۱۷ و درخواست رسمی عدهی قلیلی یهودی مبنی بر تشکیل حکومت یهودی در فلسطین دو سال بعد از درخواست بالفور در سال ۱۹۱۹ در حقیقت آغاز و تاریخچه بحران فلسطین و روز نکبت فلسطینیان است.
نکته قابل تامل دراین دوره زمانی این است که؛ چه عوامل و دلایلی در میان بوده که بعد از اعلام همکاری دولت بریتانیا مبنی بر تشکیل دولت یهودی، بلافاصله درخواست یهودیان از کنگره صلح برای ایجاد این دولت در فلسطین مطرح و بعد از آن سرپرستی سرزمین فلسطین مشروط به ایجاد دولت یهودی به خود انگلیس واگذار میشود. و اساساً چرا فلسطین انتخاب میشود؟
این سؤالی است که تاریخ پاسخ روشنی به آن نداده است. نقش محوری و بسیار موثر دولت بریتانیا و توافق سران جامعه ملل در آغاز این بحران واقعیتی عینی و انکار نشدنی است؛ نگاه به این مسئله حاکی از یک عمد و توافق ضمنی در به وجود آوردن این مسئله است. چراکه اگر به هردلیلی ایجاد دولت یهود در دستورکار بود، چرا منطقه مسلمان نشین فلسطین که در مکانی دورتر و کناره از جنگ بود، انتخاب میشود و چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
اگر دراین مرحله جوابی باشد و یا نباشد، چرا مجدداً بعد از حنگ جهانی دوم، رفتار نازیها با یهودیان را که با اغراق همراه است بهانه اشغال قرار میدهند، که اصولاً نه توسط مسلمان چنین اتفاقی رخ داده است و نه دلیلی وجود دارد که تاوان اشتباه نازیها را باید مسلمانان بدهند؟ این خود نقطهای است که متاسفانه سازمانهای بین المللی و تاریخ نویسان غربی به دلیل فشار لابیهای صهیون از کنار آن بی تفاوت گذشتهاند.
قیمومت فلسطین بهوسیلهی انگلیس علی رغم خواست مردم منطقه و تلاش همه جانبه این کشور در انتقال و اسکان یهودیان طی دورهی زمانی ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۸ در خاک فلسطین، نقش اساسی این کشور را در این مسئله به خوبی نمایان میکند.
این واقعیت زمانی واضحتر میگردد که بدانیم ((طی دورهی قیمومت انگلیس بارها به اماکن مقدس مسلمانان و حتی مسیحیان حمله شد. بارها مردمان فلسطین آواره شدند و املاک آنان مصادره و در اختیار دیگران قرار گرفت. علاوه برآن در همین دورهی زمانی تلاش شد تا ترکیب جمعیتی ساکنان فلسطین به نفع صهیونیستها با جنایتهای متعدد به هم بخورد و توازن جمعیتی اقلیت محدود یهودی مهاجر با مردم بومی منطقه یا برابری نماید و یا از آن بیشتر شود. ((برابر سرشماری که خود انگلیس در اکتبر ۱۹۲۲ انجام دادند، جمعیت فلسطین؛ ۷۸% اعراب مسلمان،۱۱% یهودی و ۱۶% عرب مسیحی بودند که در دومین سرشماری {به فاصله کوتاهی }افزون بر ۵% از جمعیت اعراب مسلمان کاسته و در عوض ۶% به جمعیت یهودی اضافه شد.))
این روند تا جایی ادامه یافت که در نهایت به تصرف بیشاز ۵۰% خاک فلسطین در سال ۱۹۴۸ انجامید وتصمیم جامعه ملل مبنی بر قیومت انگلیس در فلسطین و تشکیل دولت یهودی، بحران فلسطین را شروع کرد.
تصویب قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل متحد در واقع بحران را تکمیل و یوم النکبت را رقم زد و النهایه ۵۷% خاک فلسطین را به یهود واگذار کرد و یهودیان به این درصد هم اکتفا نکردند و هرچه را توانستند و نیز مازاد بر آن تصاحب و غضب نمودند و درحال غصب هستند.
در کنار تمام مشکلات و بحرانهایی منطقه، دستهای پیدا و پنهان انگلیس خبیث و نقش منفی سازمان ملل کاملاً پیداست، شاید اگر جامعه ملل شکل نمیگرفت و بالفور یهودی در راس وزارت خارجه انگلیس نبود، این روزها با بحران فلسین مواجه نبودیم و مردم آواره فلسطین نیز، این اندازه در رنج و مشقت نبودند.
لذا در کنار تمام دلایل و علتهای داخلی و خارجی و تاریخی که منجر به بحران فلسطین و روز یوم النکبت شده است، نمیتوان و نباید از نقش انگلیس و بازی منفی سازمان ملل متحد در این راستا غافل شد.
---------------------------------------------------------------
شهرام مهدوی مطلق
رئیس بسیج دانشجویی استان کهگیلویه و بویراحمد
----------------------------------------------------------------