مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛نرگس زارعیان آبدهگاه
اصلی ترین وظیفه ی هر ایرانی به ویژه زنان،رسیدن به سرچشمه های دانایی است .چرا که «تنها با خردورزی افراد جامعه است که آن جامعه به سوی خیر ونیکی هدایت میشود»
یکی از مهم ترین مسائل هر جامعه رشد و توسعه اقتصادی،سیاسی،اجتماعی و فرهنگی آن میباشد.همچنین از نظر اندیشمندان اجتماعی توسعه هر جامعه ای متضمن یکسری مبانی، معیارها و عوامل میباشد و در این میان حضور فعالانه ی افراد در صحنه های مختلف جامعه و به اصطلاح مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان، ازعوامل بسیارمهم و حیاتی در امر توسعه ی اجتماعی به حساب می آید.
دراین خصوص شاخص توسعه انسانی وتوسعه پایدار از معیارهای توسعه یافتگی جوامع به شمار می آیند وتوسعه ی پایدار به عنوان یکی از بسترهای تعالی و رشد انسان، زمانی میتواند موفقیت آمیز باشد که با یاری و مشارکت همه ی گروه های اجتماعی و برای همه ی آنان انجام شود.
در این میان اگر زنان بتوانند به جایگاه و نقش مناسب خود در اداره ی امور کشور و در تصمیم گیری ها دست یابند، ضریب با سوادی، تندرستی، شاخص های تغذیه و تأمین مسکن، ایجاد اشتغال و درآمد بالا می رود و جامعه به سوی توسعه ی مشارکتی پیش خواهد رفت در چنین وضعیتی بخش های مختلف جامعه به دلیل استفاده از تمام نیروهای اجتماعی خود به بالندگی و پویایی لازم خواهند رسید.
در یک تعریف علمی و دقیق میتوان گفت منظور از مشارکت سیاسی و اجتماعی یعنی مداخله در یک فعالیت سازمان یافته و عمومی که در جستجوی آن است تا خصلت، کارکرد، ساخت و سیاست ها، رفتار چندین نهاد و یا فرآیند قدرت در این حوزه ها را، تحت تأثیر قرار داده وآنها را تغییر دهد.
دسترسی زنان به قدرت سیاسی باید از طریق مشارکت و حضور آنها در همه ی حوزه های زندگی عمومی از جمله روابط اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی صورت گیرد، اگر بخواهیم مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را بر اساس معیارهای رایج در جوامع مدرن و توسعه یافته مورد بررسی قرار دهیم، حوزه ی وسیع کنش های سیاسی و اجتماعی از مدیریت در سطوح بالای آن از قبیل ریاست جمهوری، وزارت، ریاست احزاب و تشکل های مدنی و یا مناسب مدیریت اجتماعی و اقتصادی در سطح پایین تری چون شرکت در انتخابات، عضویت در احزاب ، تشکل های مدنی و فعالیت های مختلف اجتماعی و اقتصادی را در بر میگیرد.
با توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه ی ایران با وجود زمینه ها و فرصت ها، محدودیت ها و محرومیت هایی که برای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان وجود دارد با تمام این اوصاف، زنان ایرانی درعرصه ی حضور مدنی و فعالیت های اجتماعی نسبت به کشور های همسایه وضعیت مطلوب تری دارند،هر چند که تا دسترسی به جایگاه شایسته شان هنوز راه درازی در پیش دارند.
شناخت صحیح موانع مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان سرآغاز ارائه ی راه کارهای عملی در جهت افزایش مشارکت آنها است.
بخشی از این راهکارها متوجه ی سیاست گذاران،مسئولان دولتی،نخبگان ،اصحاب رسانه، احزاب و تشکل های مدنی است که با در نظر گرفتن وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه و لحاظ کردن مسائل و حساسیت های فرهنگی و دینی در زمینه ی کاهش نا برابری ها تلاش کنند و با برنامه ریزی دقیق و اولویت بندی شده در جهت کمرنگ کردن تبعیض های موجود با ابزارقانون و سیاست های حمایتی اقدام نمایند.
بخش دیگر خود زنان هستند که با خودآگاهی و تلاش در جهت پرورش استعدادها و کسب مناصب مدیریتی مختلف در جامعه سبب افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی خود شوند، در نهایت و پایان عرض میکنم اصلی ترین وظیفه ی هر ایرانی به ویژه زنان رسیدن به سرچشمه های دانایی است.چرا که « تنها با خردورزی افراد جامعه است که آن جامعه به سوی خیر و نیکی هدایت میشود »
اصلی ترین وظیفه ی هر ایرانی به ویژه زنان،رسیدن به سرچشمه های دانایی است .چرا که «تنها با خردورزی افراد جامعه است که آن جامعه به سوی خیر ونیکی هدایت میشود»
یکی از مهم ترین مسائل هر جامعه رشد و توسعه اقتصادی،سیاسی،اجتماعی و فرهنگی آن میباشد.همچنین از نظر اندیشمندان اجتماعی توسعه هر جامعه ای متضمن یکسری مبانی، معیارها و عوامل میباشد و در این میان حضور فعالانه ی افراد در صحنه های مختلف جامعه و به اصطلاح مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان، ازعوامل بسیارمهم و حیاتی در امر توسعه ی اجتماعی به حساب می آید.
دراین خصوص شاخص توسعه انسانی وتوسعه پایدار از معیارهای توسعه یافتگی جوامع به شمار می آیند وتوسعه ی پایدار به عنوان یکی از بسترهای تعالی و رشد انسان، زمانی میتواند موفقیت آمیز باشد که با یاری و مشارکت همه ی گروه های اجتماعی و برای همه ی آنان انجام شود.
در این میان اگر زنان بتوانند به جایگاه و نقش مناسب خود در اداره ی امور کشور و در تصمیم گیری ها دست یابند، ضریب با سوادی، تندرستی، شاخص های تغذیه و تأمین مسکن، ایجاد اشتغال و درآمد بالا می رود و جامعه به سوی توسعه ی مشارکتی پیش خواهد رفت در چنین وضعیتی بخش های مختلف جامعه به دلیل استفاده از تمام نیروهای اجتماعی خود به بالندگی و پویایی لازم خواهند رسید.
در یک تعریف علمی و دقیق میتوان گفت منظور از مشارکت سیاسی و اجتماعی یعنی مداخله در یک فعالیت سازمان یافته و عمومی که در جستجوی آن است تا خصلت، کارکرد، ساخت و سیاست ها، رفتار چندین نهاد و یا فرآیند قدرت در این حوزه ها را، تحت تأثیر قرار داده وآنها را تغییر دهد.
دسترسی زنان به قدرت سیاسی باید از طریق مشارکت و حضور آنها در همه ی حوزه های زندگی عمومی از جمله روابط اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی صورت گیرد، اگر بخواهیم مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را بر اساس معیارهای رایج در جوامع مدرن و توسعه یافته مورد بررسی قرار دهیم، حوزه ی وسیع کنش های سیاسی و اجتماعی از مدیریت در سطوح بالای آن از قبیل ریاست جمهوری، وزارت، ریاست احزاب و تشکل های مدنی و یا مناسب مدیریت اجتماعی و اقتصادی در سطح پایین تری چون شرکت در انتخابات، عضویت در احزاب ، تشکل های مدنی و فعالیت های مختلف اجتماعی و اقتصادی را در بر میگیرد.
با توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه ی ایران با وجود زمینه ها و فرصت ها، محدودیت ها و محرومیت هایی که برای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان وجود دارد با تمام این اوصاف، زنان ایرانی درعرصه ی حضور مدنی و فعالیت های اجتماعی نسبت به کشور های همسایه وضعیت مطلوب تری دارند،هر چند که تا دسترسی به جایگاه شایسته شان هنوز راه درازی در پیش دارند.
شناخت صحیح موانع مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان سرآغاز ارائه ی راه کارهای عملی در جهت افزایش مشارکت آنها است.
بخشی از این راهکارها متوجه ی سیاست گذاران،مسئولان دولتی،نخبگان ،اصحاب رسانه، احزاب و تشکل های مدنی است که با در نظر گرفتن وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه و لحاظ کردن مسائل و حساسیت های فرهنگی و دینی در زمینه ی کاهش نا برابری ها تلاش کنند و با برنامه ریزی دقیق و اولویت بندی شده در جهت کمرنگ کردن تبعیض های موجود با ابزارقانون و سیاست های حمایتی اقدام نمایند.
بخش دیگر خود زنان هستند که با خودآگاهی و تلاش در جهت پرورش استعدادها و کسب مناصب مدیریتی مختلف در جامعه سبب افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی خود شوند، در نهایت و پایان عرض میکنم اصلی ترین وظیفه ی هر ایرانی به ویژه زنان رسیدن به سرچشمه های دانایی است.چرا که « تنها با خردورزی افراد جامعه است که آن جامعه به سوی خیر و نیکی هدایت میشود »