تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۱۶
کد مطلب : ۵۰۴۵۶۴
یادداشت؛
سید ضیا هاشمی گزینهای ملی برای انتخابات مجلس بویراحمد
۰
کبنا ؛یادداشت - چه قبول کنیم و چه از سر مقاومت در آییم عیار انتخابات در بویراحمد، دنا و مارگون به سطح نازلی سقوط کرده است. سطح نامزدها (تحصیلات، سوابق، شعار، تشکیلات و...) دغدغهها و در نهایت خروجی کار موئد این ادعاست و بازی انتخابات مجلس گاهی تا سطح انتخابات شورا و مناسبات ملوکالطوایفی تنزل پیدا میکند.
دلایل شکلگیری چنین وضعیتی متعدد و متکثر است. پایه انتخابات مجلس اگر چه محلی است؛ یعنی در تمام مناطق کشور برگزار و در نتیجه تجمیع برخی از این مناطق با هم در قالب حوزه انتخابیه نماینده به مرکز فرستاده میشود؛ اما میدان کنش مجلس و تعریف آن یک موضوع ملی و حتی بینالمللی است.
محدودکردن و ماندن در مناسبات اداری یک حوزه انتخابیه و کنش گری در سطح پایینترین مناسبات اجتماعی - محلی سقوط جایگاه مجلس و نمایندگی از اعتبار اصلی خود است. برای حفظ این پوزیشن نیاز به " مرد کهن" است. مرد کهن در عرصه انتخابات یک قاعده قبلی، کلی و لایتغیر نمیباشد؛ اما قاعدتاً سطح و بایدی از حداقلها را باید واجد و یا در نقطه مقابل بافاصله و فاقد رفتارهای دیگری باشد.
اگر پذیرفتیم انتخابات و پوزیشن نمایندگی یک جایگاه ملی است پس بازیگران این میدان نیز باید سابقه، روابط، فهم و چشمانداز ملی و بینالمللی داشته باشند.
این مقدمه نسبتاً بلند احتمالاً در بیان منظور مطلب توانسته است لب کلام را به مخاطب انتقال دهد تا به تالی مدنظر برسد.
مقدمه مدنظر آن است که عیار انتخابات و رقابت در بویراحمد به سطح کنش گران محلی با دغدغههای محلی تقلیل پیدا کرده است و در نتیجه اگر دنبال بهبود این شرایط و یک انتخابات در عیار انتخابات ملی و نماینده ملی هستیم باید امیدوار به حضور چهرههای ملی در این عرصه باشیم و رسانهها و افکار عمومی هم باید به این سمت حرکت و مطالبهگری عمومی نمایند.
زمانی نهچندان دور یکی از نگرانیها و انتقاد به دولتهای مرکزی این نکته بود که از نیروی انسانی استان بهرغم توانمندی و کارآمدی در تهران استفاده نمیشود و این نیروی شایسته زیر لابی و نفوذ مناطق قدرتمند نادیده گرفته میشود. بهگونهای که تا سالها و گذشت بیش سه دهه بعد از انقلاب اسلامی یکی از نیروهای بومی استان بهعنوان استاندار معرفی شد.
اما حالا داستان کاملاً تغییر کرده است، نیروی انسانی کهگیلویه بویراحمد در سالهای اخیر رشد و توسعه کمی و کیفی قابلقبولی داشته و به لطف مسئولیتهای کلان اعتمادبهنفس عمومی و مدیریتی بالا رفته است. این مؤلفه یکی از شاخصهای اصلی توسعه پایدار در هر جامعه محسوب میشود و باوجود چنین نیرویی سکوی نمایندگی باید محلی برآمده از این ظرفیت و در ادامه تقویتکننده آن باشد.
سید ضیا هاشمی بی شک یکی از این گزینههای شایسته است که حتی اگر رزومه مدیریتیاش تا این اندازه پر بار نبود باز هم یک شخصیت ملی بود. تألیفات، جایگاه دانشگاهی، روابط سیاسی و اجتماعی... در سطح قابلقبولی دارد. در رزومه وی مسئولیتهای کلان و بالایی قرار دارد. وی اولین کهگیلویه و بویراحمدی بود که به جایگاه شبه وزیر یعنی سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رسید. قبل از آن ضیا هاشمی معاونت وزارت را بر عهده داشت و بعد از عدم توفیق در معرفی بهعنوان وزیر از وزارت علوم رفت و به ریاست خبرگزاری جمهوری اسلامی و بعد از آن رایزن فرهنگی در کشور سوئد شد.
سید ضیا در دولت چهاردهم نیز از گزینههای جدی وزارت علوم بود؛ اما وقتی قرار بر معرفی سید ستار هاشمی برادر کوچکتر بهعنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات شد عملاً امکانی برای معرفی سید ضیا باقی نمیماند. این پایان سید ضیا نبود و وی از سوی محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهور بهعنوان معاون فرهنگی - اجتماعی معاون اول منصوب شد تا به نهاد ریاستجمهوری برود.
سید ضیا طی یک سال گذشته مدیر و شخصیت سیاسی فعالی نشان داده است. البته او هیچ نشانه و علامتی که قصد کاندیداتوری در بویراحمد دارد نشان نداده است و البته هم سخت است که سید ضیا تن به ریسک فعالیت در میدانی دهد که حالا برای خود قواعد دست پاگیر و ضد نخبگانی تعریف کرده است.
شاید اگر سید ضیا دنبال کاندیداتوری باشد او نامزدی در تهران و یا شیراز را بر سرزنشهای خار مغیلان فضای انتخابات بویراحمد ترجیح دهد.
ولی اینهمه باعث نمیشوند از سید ضیا بهعنوان یک گزینه بالقوه و توانمند نامبرده نشود. حضور او در انتخابات بویراحمد قطعاً به بالارفتن عیار انتخابات کمک خواهد کرد و سطح انتخابات و رقابت را تا بالاترین نقطه ممکن بالا خواهد برد.
شاید برداشتهایی حول هم موضوع سبب شده است اخیراً پای وی به منازعات رسانهای در استان کشیده شود و در برخی از انتصابات از نقش سید ضیا صحبت به میان آید. اما دراینبین فارغ از دخالت و عدم ایفای نقش هاشمی در انتصابات درون استان ذکر دو نکته لازم است. نزدیکان سید ضیا با ضرس قاطع این ذهنیت و برداشت را رد میکنند؛ ولی گویا رسانهها در پی هر ارتقای و ابقایی دنبال مقصرند و ترجیح میدهند بهجای انتقاد از استاندار و نماینده به افراد دور از استان را برای انتقاد گیر دهند. نکته دیگر اینکه جایگاه و اعتبار امثال سید ضیا هاشمی عملاً امکانی برای مراجعات پدید آورده است و ممکن است کسانی هم به این افراد در تهران مراجعه کنند و در پی حمایت باشند. پاسخ به حمایت خواهی؛ اما در استان جور دیگری تعبیر و تفسیر میشود.
ضیا هاشمی از لحاظ عقبه اجتماعی و خانوادگی نیز فردی بااعتبار و جایگاه مورداحترام و وثوق مردم استان بوده و است.
کنار همهی این موارد بالارفتن وزن انتخابات و خروج رقابت از قبرستان به میدانهای مربوط به انتخابات خواهد بود.
بهصورت نانوشته هم بر همگان روشن است چنین افراد مستعدی در هر دو جریان سیاسی چه موانع بزرگی بر سر راه دارند و ریسک ورود در این عرصه بسیار بالاست. گاهی حضور نخبگان نهتنها به بهبود و اصلاح شرایط کمک نمیکند که ممکن است آن نخبگان را در درون خود مستحیل کند.
دلایل شکلگیری چنین وضعیتی متعدد و متکثر است. پایه انتخابات مجلس اگر چه محلی است؛ یعنی در تمام مناطق کشور برگزار و در نتیجه تجمیع برخی از این مناطق با هم در قالب حوزه انتخابیه نماینده به مرکز فرستاده میشود؛ اما میدان کنش مجلس و تعریف آن یک موضوع ملی و حتی بینالمللی است.
محدودکردن و ماندن در مناسبات اداری یک حوزه انتخابیه و کنش گری در سطح پایینترین مناسبات اجتماعی - محلی سقوط جایگاه مجلس و نمایندگی از اعتبار اصلی خود است. برای حفظ این پوزیشن نیاز به " مرد کهن" است. مرد کهن در عرصه انتخابات یک قاعده قبلی، کلی و لایتغیر نمیباشد؛ اما قاعدتاً سطح و بایدی از حداقلها را باید واجد و یا در نقطه مقابل بافاصله و فاقد رفتارهای دیگری باشد.
اگر پذیرفتیم انتخابات و پوزیشن نمایندگی یک جایگاه ملی است پس بازیگران این میدان نیز باید سابقه، روابط، فهم و چشمانداز ملی و بینالمللی داشته باشند.
این مقدمه نسبتاً بلند احتمالاً در بیان منظور مطلب توانسته است لب کلام را به مخاطب انتقال دهد تا به تالی مدنظر برسد.
مقدمه مدنظر آن است که عیار انتخابات و رقابت در بویراحمد به سطح کنش گران محلی با دغدغههای محلی تقلیل پیدا کرده است و در نتیجه اگر دنبال بهبود این شرایط و یک انتخابات در عیار انتخابات ملی و نماینده ملی هستیم باید امیدوار به حضور چهرههای ملی در این عرصه باشیم و رسانهها و افکار عمومی هم باید به این سمت حرکت و مطالبهگری عمومی نمایند.
زمانی نهچندان دور یکی از نگرانیها و انتقاد به دولتهای مرکزی این نکته بود که از نیروی انسانی استان بهرغم توانمندی و کارآمدی در تهران استفاده نمیشود و این نیروی شایسته زیر لابی و نفوذ مناطق قدرتمند نادیده گرفته میشود. بهگونهای که تا سالها و گذشت بیش سه دهه بعد از انقلاب اسلامی یکی از نیروهای بومی استان بهعنوان استاندار معرفی شد.
اما حالا داستان کاملاً تغییر کرده است، نیروی انسانی کهگیلویه بویراحمد در سالهای اخیر رشد و توسعه کمی و کیفی قابلقبولی داشته و به لطف مسئولیتهای کلان اعتمادبهنفس عمومی و مدیریتی بالا رفته است. این مؤلفه یکی از شاخصهای اصلی توسعه پایدار در هر جامعه محسوب میشود و باوجود چنین نیرویی سکوی نمایندگی باید محلی برآمده از این ظرفیت و در ادامه تقویتکننده آن باشد.
سید ضیا هاشمی بی شک یکی از این گزینههای شایسته است که حتی اگر رزومه مدیریتیاش تا این اندازه پر بار نبود باز هم یک شخصیت ملی بود. تألیفات، جایگاه دانشگاهی، روابط سیاسی و اجتماعی... در سطح قابلقبولی دارد. در رزومه وی مسئولیتهای کلان و بالایی قرار دارد. وی اولین کهگیلویه و بویراحمدی بود که به جایگاه شبه وزیر یعنی سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رسید. قبل از آن ضیا هاشمی معاونت وزارت را بر عهده داشت و بعد از عدم توفیق در معرفی بهعنوان وزیر از وزارت علوم رفت و به ریاست خبرگزاری جمهوری اسلامی و بعد از آن رایزن فرهنگی در کشور سوئد شد.
سید ضیا در دولت چهاردهم نیز از گزینههای جدی وزارت علوم بود؛ اما وقتی قرار بر معرفی سید ستار هاشمی برادر کوچکتر بهعنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات شد عملاً امکانی برای معرفی سید ضیا باقی نمیماند. این پایان سید ضیا نبود و وی از سوی محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهور بهعنوان معاون فرهنگی - اجتماعی معاون اول منصوب شد تا به نهاد ریاستجمهوری برود.
سید ضیا طی یک سال گذشته مدیر و شخصیت سیاسی فعالی نشان داده است. البته او هیچ نشانه و علامتی که قصد کاندیداتوری در بویراحمد دارد نشان نداده است و البته هم سخت است که سید ضیا تن به ریسک فعالیت در میدانی دهد که حالا برای خود قواعد دست پاگیر و ضد نخبگانی تعریف کرده است.
شاید اگر سید ضیا دنبال کاندیداتوری باشد او نامزدی در تهران و یا شیراز را بر سرزنشهای خار مغیلان فضای انتخابات بویراحمد ترجیح دهد.
ولی اینهمه باعث نمیشوند از سید ضیا بهعنوان یک گزینه بالقوه و توانمند نامبرده نشود. حضور او در انتخابات بویراحمد قطعاً به بالارفتن عیار انتخابات کمک خواهد کرد و سطح انتخابات و رقابت را تا بالاترین نقطه ممکن بالا خواهد برد.
شاید برداشتهایی حول هم موضوع سبب شده است اخیراً پای وی به منازعات رسانهای در استان کشیده شود و در برخی از انتصابات از نقش سید ضیا صحبت به میان آید. اما دراینبین فارغ از دخالت و عدم ایفای نقش هاشمی در انتصابات درون استان ذکر دو نکته لازم است. نزدیکان سید ضیا با ضرس قاطع این ذهنیت و برداشت را رد میکنند؛ ولی گویا رسانهها در پی هر ارتقای و ابقایی دنبال مقصرند و ترجیح میدهند بهجای انتقاد از استاندار و نماینده به افراد دور از استان را برای انتقاد گیر دهند. نکته دیگر اینکه جایگاه و اعتبار امثال سید ضیا هاشمی عملاً امکانی برای مراجعات پدید آورده است و ممکن است کسانی هم به این افراد در تهران مراجعه کنند و در پی حمایت باشند. پاسخ به حمایت خواهی؛ اما در استان جور دیگری تعبیر و تفسیر میشود.
ضیا هاشمی از لحاظ عقبه اجتماعی و خانوادگی نیز فردی بااعتبار و جایگاه مورداحترام و وثوق مردم استان بوده و است.
کنار همهی این موارد بالارفتن وزن انتخابات و خروج رقابت از قبرستان به میدانهای مربوط به انتخابات خواهد بود.
بهصورت نانوشته هم بر همگان روشن است چنین افراد مستعدی در هر دو جریان سیاسی چه موانع بزرگی بر سر راه دارند و ریسک ورود در این عرصه بسیار بالاست. گاهی حضور نخبگان نهتنها به بهبود و اصلاح شرایط کمک نمیکند که ممکن است آن نخبگان را در درون خود مستحیل کند.