تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۳۵
کد مطلب : ۴۹۸۲۱۴
در صحنه بازسازی قتل چه گذشت؟
ناگفتههای پرونده قتل همسر ناصر محمدخانی؛ شهلا جاهد همدست داشت؟
۰
کبنا ؛برنامه سرنخ تلویزیون همشهری که به بازخوانی پروندههای جنجالی دهههای اخیر میپردازد، با حضور عبدالصمد خرمشاهی، وکیل مدافع شهلا و همچنين مهدی ابراهیمی، روزنامهنگار حوادث به این پرونده پرداخته است؛ برنامهای که بسیاری از ناگفتههای این پرونده جنجالی در آن بازگو شده است. در این گزارش به چکیده این برنامه میپردازیم.
در صحنه بازسازی قتل چه گذشت؟
ابراهیمی: آن زمان من خبرنگار روزنامه ایران بودم و وقتی متوجه شدم که قرار است صحنه قتل بازسازی شود همراه عکاس روزنامه جلوی در خانه ناصر رفتیم و منتظر ماندیم. اجازه ورود به ما ندادند. ۲۰دقیقه گذشته بود که اجازه دادند وارد شویم. بعدا فهمیدیم چون دوربین عکاسی تشخیص هویت خراب شده بود، به ما اجازه دادند که وارد شویم و عکس بگیریم. بازسازی از ابتدا انجام شد و ما هم عکاسی کردیم. شهلا جایی که شب قبل مخفی شده بود را نشان داد و بازسازی صحنه ادامه پیدا کرد. مدام درباره حادثه صحبت میکرد. حرفهایی میزد که تا آن موقع نگفته بود. مثلا نخستین ضربهای را که زده بود، گفت. آنطور که او میگفت صبح که مهمان و بچههای لاله از خانه خارج شده بودند، لاله در آهنی را بسته بود و شهلا که داخل بود، ناخواسته در خانه گرفتار شده بود. من اعتقاد دارم که شهلا برای قتل به آنجا نرفته بود. اگر این نیت را داشت با خودش چاقو، دستکش و... میبرد. شب قبل از اتفاق چون میدانست لاله و بچهها مهمانی رفتهاند به تصور اینکه شب آنجا میمانند با کلید یدکی که داشت وارد خانه شده بود. او بارها وقتی لاله به قطر یا شیراز میرفت وارد خانه ناصر میشد و نسبت به آنجا اشراف داشت. به همین دلیل وقتی آنجا حضور داشت و دید لاله برگشته است مخفی شد تا راهی برای فرار پیدا کند. او تا صبح فردا راهی پیدا نکرده بود. این نکات را پلیس نمیدانست و بعد از بازسازی و از گفتههای خود شهلا متوجه شده بود. او در ادامه نخستین ضربه را با چوب به لاله زده و بعد با چاقو شروع به ضربه زدن کرده بود.
شهلا قاتل بود؟
خرمشاهی: من در دفاعیاتم شواهدی را آوردم که فرد یا افراد دیگری در صحنه قتل حضور و مباشرت داشتهاند. مثلا تهماندههای سیگاری در محل حادثه بود؛ درحالیکه شهلا سیگار نمیکشید. ما درخواست کردیم که این موضوع بررسی شود که سیگارها مربوط به چه کسانی است. در صحنه بازسازی نشان دادند که شهلا شب تا صبح مخفی شده بود؛ اما آیا مقدور است که یک نفر از شب تا صبح آنجا باشد و صدایی از او در نیاید و صبح بخواهد دست به قتل بزند؟ وقتی ۲زن با هم درگیر میشوند، طرف مقابل هم دفاع میکند. آثار خراشیدگی، مو، پوست و... باید در پزشکیقانونی بررسی میشد اما هیچکدام انجام نشد و این موارد در شهلا و مرحومه وجود نداشت. در این پرونده ۳۶قاضی اظهارنظر کردند. ۱۲قاضی در مراحل بالاتر اعلام کردند شهلا مباشر جرم نبوده است.
جنایت چطور رخ داد؟
ابراهیمی: من شاهد بازسازی صحنه قتل بودم و همه را دیدم. در درگیری بین شهلا و لاله سحرخیزان، ضربات نوک چاقو به پای لاله اصابت کرده بود. لاله خواب بوده و شهلا اول با چوب به گیجگاه او زده و وی از خواب پریده و وقتی بلند شده شهلا نخستین ضربه را با چاقو زده و بهسوی در فرار کرده. لاله از پشت موهای او را گرفته و در اینجا چهره به چهره میشوند. شهلا به حالت پرتابی با چاقو ضربه میزند و لاله زخمی میشود. من این نکات را در بازسازی صحنه دیدم. در دادگاه هم شهلا من را پشت تریبون صدا کرد و من صحبت کردم. او میخواست بگوید یک نفر دیگر قاتل است. از من پرسیدند که در بازسازی صحنه به شهلا تلقین شد که چه بگوید و من هم گفتم هیچ تلقینی نشد.
در دادگاه چه گذشت؟
خرمشاهی: شهلا در دادگاه گفت من را هزار بار هم ببرید و بزنید، قتل ۲۰۰نفر را گردن میگیرم. از دادگاه درخواست کردم مطلعین و شهود را احضار کنند اما این اتفاق نیفتاد. رسیدگی به پرونده ناقص بود. صحنه بازسازی جرم که دلیل تلقی نمیشود. دلایل در آیین دادرسی کیفری مشخص است؛ اقرار، شهادت شهود، علم قاضی. علم قاضی از کجا آمده؟ از اقرار متهم که مقرون به واقع نبوده؟! در جلسه دادگاه فیلم بازسازی صحنه را نشان دادند؛ درحالیکه فرزندان مقتول که خردسال بودند در دادگاه حضور داشتند. قانون اما حضور اطفال در دادگاه را منع کرده است. به نظرم احساسات را تهییج کردند. دادگاه باید در محیطی آرام و بیطرف باشد اما فضا احساسی بود.
۳اعتراف شهلا
ابراهیمی:شهلا ۳اعتراف داشت. اول گفته بود که من در خانه نشسته بودم و یک آشنا تماس گرفت که برو خانه ناصر و ببین چه شده است. من هم رفتم و دیدم خبری نیست و به بهانه اینکه اینجا آرایشگاه است، داخل شدم. وقتی جسد را دیدم، رویش ملحفه انداختم و خارج شدم. دوم اینکه من آنجا مخفی شده بودم که ۵مرد آمدند و لاله را به قتل رساندند و فرار کردند و من هم صحنه را دیدم. سوم اینکه من خودم او را کشتم. پلیس اما نمیدانست که شهلا چطور صبح وارد خانه شده است تا اینکه ناصر سرنخ اصلی را به پلیس داد و گفت: یک روز از تمرینات برگشتم به خانه مشترکم با شهلا در خیابان ظفر؛ برعکس همیشه شهلا آراسته نبود؛ غذا آماده نبود و آشفته بود... توضیح داد که من شب قبل وقتی در خانهام بودم چه کار کرده بودم. گفتم، پس تو هم در خانه ما بودی و در آنجا مخفی شده بودی؟! من وقتی رفتم خانه، دیدم جای نشستن او روی ملحفه مانده است. به همین دلیل پلیس و مقام قضایی به این نتیجه رسیدند که شب قبل از حادثه شهلا میتوانسته آنجا مخفی شده باشد.
همدست شهلا چهکسی بود؟
خرمشاهی: پرونده مختومه است و بهنظر قضات احترام میگذاریم. چیزی که برای خودم هم ابهام داشت این بود که شهلا محذوراتی داشت. مثلا افراد دیگری مرتکب این کار شدند و ایشان محذوراتی داشت و نمیخواست بگوید. در صحبتهایی که داشتیم مدام قسم میخورد که من نکشتم. حتی تا روز اجرای حکم هم قوه قضاییه عزمی نداشت که حکم اجرا شود. اما شهلا مصر بود که حکم اجرا شود. حتی خودش نامه نوشته بود که حکم اجرا شود. گفتم چرا اینقدر اصرار داری؟ گفت شاید ناصر و اولیایدم آمدند و رضایت دادند. من از این وضعیت خسته شدهام. این موضوع برای من همیشه سؤال بود.
روز اجرای حکم آقای لاریجانی بهعنوان رئیس قوه قضاییه، قاضی رحیمی را بهعنوان نماینده فرستاد. ایشان گفتند بگو کار کی بوده؟ من اختیار تام دارم تا در صورت لزوم جلوی اجرای حکم را بگیرم اما شهلا چیزی نگفت. حالا شهلا چه محذوراتی داشت که آنجا پای چوبه دار هم چیزی نگفت، برای من مبهم است. قضیه به همین سادگی نبود. ناصر محمدخانی روز اجرای حکم نبود و هیچ تلاشی برای بخشیدهشدن او انجام نداد و برای من سؤال است که شهلا چه محذوراتی داشت. ماحصل دفاعیات من این بود که نقش شهلا میتوانست معاون باشد، نه مباشر.
در صحنه بازسازی قتل چه گذشت؟
ابراهیمی: آن زمان من خبرنگار روزنامه ایران بودم و وقتی متوجه شدم که قرار است صحنه قتل بازسازی شود همراه عکاس روزنامه جلوی در خانه ناصر رفتیم و منتظر ماندیم. اجازه ورود به ما ندادند. ۲۰دقیقه گذشته بود که اجازه دادند وارد شویم. بعدا فهمیدیم چون دوربین عکاسی تشخیص هویت خراب شده بود، به ما اجازه دادند که وارد شویم و عکس بگیریم. بازسازی از ابتدا انجام شد و ما هم عکاسی کردیم. شهلا جایی که شب قبل مخفی شده بود را نشان داد و بازسازی صحنه ادامه پیدا کرد. مدام درباره حادثه صحبت میکرد. حرفهایی میزد که تا آن موقع نگفته بود. مثلا نخستین ضربهای را که زده بود، گفت. آنطور که او میگفت صبح که مهمان و بچههای لاله از خانه خارج شده بودند، لاله در آهنی را بسته بود و شهلا که داخل بود، ناخواسته در خانه گرفتار شده بود. من اعتقاد دارم که شهلا برای قتل به آنجا نرفته بود. اگر این نیت را داشت با خودش چاقو، دستکش و... میبرد. شب قبل از اتفاق چون میدانست لاله و بچهها مهمانی رفتهاند به تصور اینکه شب آنجا میمانند با کلید یدکی که داشت وارد خانه شده بود. او بارها وقتی لاله به قطر یا شیراز میرفت وارد خانه ناصر میشد و نسبت به آنجا اشراف داشت. به همین دلیل وقتی آنجا حضور داشت و دید لاله برگشته است مخفی شد تا راهی برای فرار پیدا کند. او تا صبح فردا راهی پیدا نکرده بود. این نکات را پلیس نمیدانست و بعد از بازسازی و از گفتههای خود شهلا متوجه شده بود. او در ادامه نخستین ضربه را با چوب به لاله زده و بعد با چاقو شروع به ضربه زدن کرده بود.
شهلا قاتل بود؟
خرمشاهی: من در دفاعیاتم شواهدی را آوردم که فرد یا افراد دیگری در صحنه قتل حضور و مباشرت داشتهاند. مثلا تهماندههای سیگاری در محل حادثه بود؛ درحالیکه شهلا سیگار نمیکشید. ما درخواست کردیم که این موضوع بررسی شود که سیگارها مربوط به چه کسانی است. در صحنه بازسازی نشان دادند که شهلا شب تا صبح مخفی شده بود؛ اما آیا مقدور است که یک نفر از شب تا صبح آنجا باشد و صدایی از او در نیاید و صبح بخواهد دست به قتل بزند؟ وقتی ۲زن با هم درگیر میشوند، طرف مقابل هم دفاع میکند. آثار خراشیدگی، مو، پوست و... باید در پزشکیقانونی بررسی میشد اما هیچکدام انجام نشد و این موارد در شهلا و مرحومه وجود نداشت. در این پرونده ۳۶قاضی اظهارنظر کردند. ۱۲قاضی در مراحل بالاتر اعلام کردند شهلا مباشر جرم نبوده است.
جنایت چطور رخ داد؟
ابراهیمی: من شاهد بازسازی صحنه قتل بودم و همه را دیدم. در درگیری بین شهلا و لاله سحرخیزان، ضربات نوک چاقو به پای لاله اصابت کرده بود. لاله خواب بوده و شهلا اول با چوب به گیجگاه او زده و وی از خواب پریده و وقتی بلند شده شهلا نخستین ضربه را با چاقو زده و بهسوی در فرار کرده. لاله از پشت موهای او را گرفته و در اینجا چهره به چهره میشوند. شهلا به حالت پرتابی با چاقو ضربه میزند و لاله زخمی میشود. من این نکات را در بازسازی صحنه دیدم. در دادگاه هم شهلا من را پشت تریبون صدا کرد و من صحبت کردم. او میخواست بگوید یک نفر دیگر قاتل است. از من پرسیدند که در بازسازی صحنه به شهلا تلقین شد که چه بگوید و من هم گفتم هیچ تلقینی نشد.
در دادگاه چه گذشت؟
خرمشاهی: شهلا در دادگاه گفت من را هزار بار هم ببرید و بزنید، قتل ۲۰۰نفر را گردن میگیرم. از دادگاه درخواست کردم مطلعین و شهود را احضار کنند اما این اتفاق نیفتاد. رسیدگی به پرونده ناقص بود. صحنه بازسازی جرم که دلیل تلقی نمیشود. دلایل در آیین دادرسی کیفری مشخص است؛ اقرار، شهادت شهود، علم قاضی. علم قاضی از کجا آمده؟ از اقرار متهم که مقرون به واقع نبوده؟! در جلسه دادگاه فیلم بازسازی صحنه را نشان دادند؛ درحالیکه فرزندان مقتول که خردسال بودند در دادگاه حضور داشتند. قانون اما حضور اطفال در دادگاه را منع کرده است. به نظرم احساسات را تهییج کردند. دادگاه باید در محیطی آرام و بیطرف باشد اما فضا احساسی بود.
۳اعتراف شهلا
ابراهیمی:شهلا ۳اعتراف داشت. اول گفته بود که من در خانه نشسته بودم و یک آشنا تماس گرفت که برو خانه ناصر و ببین چه شده است. من هم رفتم و دیدم خبری نیست و به بهانه اینکه اینجا آرایشگاه است، داخل شدم. وقتی جسد را دیدم، رویش ملحفه انداختم و خارج شدم. دوم اینکه من آنجا مخفی شده بودم که ۵مرد آمدند و لاله را به قتل رساندند و فرار کردند و من هم صحنه را دیدم. سوم اینکه من خودم او را کشتم. پلیس اما نمیدانست که شهلا چطور صبح وارد خانه شده است تا اینکه ناصر سرنخ اصلی را به پلیس داد و گفت: یک روز از تمرینات برگشتم به خانه مشترکم با شهلا در خیابان ظفر؛ برعکس همیشه شهلا آراسته نبود؛ غذا آماده نبود و آشفته بود... توضیح داد که من شب قبل وقتی در خانهام بودم چه کار کرده بودم. گفتم، پس تو هم در خانه ما بودی و در آنجا مخفی شده بودی؟! من وقتی رفتم خانه، دیدم جای نشستن او روی ملحفه مانده است. به همین دلیل پلیس و مقام قضایی به این نتیجه رسیدند که شب قبل از حادثه شهلا میتوانسته آنجا مخفی شده باشد.
همدست شهلا چهکسی بود؟
خرمشاهی: پرونده مختومه است و بهنظر قضات احترام میگذاریم. چیزی که برای خودم هم ابهام داشت این بود که شهلا محذوراتی داشت. مثلا افراد دیگری مرتکب این کار شدند و ایشان محذوراتی داشت و نمیخواست بگوید. در صحبتهایی که داشتیم مدام قسم میخورد که من نکشتم. حتی تا روز اجرای حکم هم قوه قضاییه عزمی نداشت که حکم اجرا شود. اما شهلا مصر بود که حکم اجرا شود. حتی خودش نامه نوشته بود که حکم اجرا شود. گفتم چرا اینقدر اصرار داری؟ گفت شاید ناصر و اولیایدم آمدند و رضایت دادند. من از این وضعیت خسته شدهام. این موضوع برای من همیشه سؤال بود.
روز اجرای حکم آقای لاریجانی بهعنوان رئیس قوه قضاییه، قاضی رحیمی را بهعنوان نماینده فرستاد. ایشان گفتند بگو کار کی بوده؟ من اختیار تام دارم تا در صورت لزوم جلوی اجرای حکم را بگیرم اما شهلا چیزی نگفت. حالا شهلا چه محذوراتی داشت که آنجا پای چوبه دار هم چیزی نگفت، برای من مبهم است. قضیه به همین سادگی نبود. ناصر محمدخانی روز اجرای حکم نبود و هیچ تلاشی برای بخشیدهشدن او انجام نداد و برای من سؤال است که شهلا چه محذوراتی داشت. ماحصل دفاعیات من این بود که نقش شهلا میتوانست معاون باشد، نه مباشر.