یک تیم تحقیقاتی موضوعی جالب درباره نوع خاصی از عدم صداقت روزمره را بررسی کردهاند
دلیل اصلی تقلب بر ملا شد!
11 اسفند 1403 ساعت 2:40
افراد حتی زمانی که تنها پاداش، احساس درونی بهتر یا احساس باهوشتر بودن باشد نیز تقلب میکنند.
افراد تقلب میکنند تا باور کنند که در حال بهبود هستند، حتی زمانی که مدرکی برای اثبات پیشرفت آنها وجود نداشته باشد.
به گزارش کبنانیوز، یک تیم تحقیقاتی موضوعی جالب درباره نوع خاصی از عدم صداقت روزمره را بررسی کردهاند و به نتایج بسیار جالبی رسیدند. افراد گاهی اوقات برای پیشرفت در تجارت یا به دست آوردن داراییهای مادی تقلب میکنند. با این حال، این تیم تحقیقاتی متوجه شد مردم در موقعیتهایی که منافع مادی در میان نیست، بلکه تنها دید شخصی آنها در مورد خودشان مطرح است نیز تقلب میکنند. خودفریبی نقشی بزرگتر از آنچه تصور میکنیم در زندگی ایفا میکند؛ به خصوص وقتی نوبت به ارزیابی دستاوردها و مهارتهای شخصی میرسد.
این پژوهش تمایل شگفتانگیزی در افراد را کشف کرده است. افراد از طریق تقلب حس موفقیت خود را افزایش میدهند، حتی زمانیکه به تواناییهای خود ایمان دارند. این خودفریبی از این هم فراتر میرود و در واقع باعث میشود افراد احساس باهوشتر و موفقتر بودن کنند. دکتر سارا دومر، استادیار بازاریابی در ایالت پن، تلاش کرد تا بررسی کند چرا مردم در کارهایی که پاداشهای صرفاً درونی ارائه میدهند، مانند رضایت از حل جدول یا شمارش دقیق کالریها، تقلب میکنند. دکتر دومر گفت: «من متوجه شدم مردم زمانی که انگیزههای بیرونی مانند پول یا جوایز وجود نداشته باشد نیز تقلب میکنند. آنچه در این شرایط برای افراد مهم است تنها پاداشهای درونی مانند داشتن احساسی بهتر در مورد خودشان است.»
به طرز جالبی، عامل احساس خوب تنها زمانی کار میکرد که افراد درگیر چیزی بودند که دکتر دومر از آن به عنوان «خودفریبی تشخیصی» یاد میکند. به عبارت ساده تر، شرکت کنندگان باید خود را متقاعد میکردند که تقلب نمیکنند. دومر توضیح داد: «انجام این کار به افراد این امکان را میدهد که احساس باهوشتر، موفقتر یا سالمتر بودن کنند.» برای درک این پدیده، گروه تحقیقاتی دومر چهار مطالعه مجزا انجام داد. در مرحله اول، از دانشجویان مقطع کارشناسی از ایالت پن خواسته شد تا شمارش کالری مصرفی خود را در یک برنامه ردیابی غذا وارد کنند. این مطالعه نشان داد دانشجویانی که اطلاعاتی درباره کالری مصرفی خود نداشتند، نسبت به دانشجویانی که میزان دقیق کالری غذاهایشان به آنها گزارش شده بود، کالری کمتری را در برنامه وارد کردند. در اینجا این دانشجویان خود را فریب میدادند تا احساس سلامتی بیشتری کنند.
الگوی مشابهی در مطالعه دوم که شامل تست هوش آنلاین بود، ظاهر شد. شرکت کنندگانی که مجاز به تقلب بودند، نمرات بهره هوشی بالاتری را گزارش کردند. علاوه بر این، آنها واقعاً معتقد بودند که عملکرد آنها به دلیل هوششان است و نه به دلیل تقلب. آزمایش سوم، که شامل پیدا کردن کلمات در یک جدول حروف بهم ریخته بود، پدیده خود فریبی را بسیار دقیقتر از دو آزمایش دیگر نشان داد. شرکتکنندگانی که تقلب کردند، نهتنها گزارش کردند تعداد کلمات بیشتری را تشخیص دادهاند، بلکه کاملاً متقاعد شده بودند که عملکردشان بازتابی واقعی از هوش آنهاست. دکتر دومر میگوید: «طرز تفکر آنها اینگونه بود: من عملکرد خوبی دارم، زیرا باهوش هستم، نه به این دلیل که این آزمایش به من اجازه تقلب داده است». آزمایش چهارم با هدف بررسی اینکه آیا افزایش عدم اطمینان در مورد مهارتهای سواد مالی فرد میتواند شرکتکنندگان را از تقلب باز دارد یا خیر صورت گرفت.
محققان نتایج جالبی از این آزمایش گرفتند. زمانی که شرکت کنندگان از این واقعیت که اکثر بزرگسالان آمریکایی نمیتوانند آزمونه پایه سواد مالی یرا پشت سر بگذارند آگاه میشدند، احتمال کمتری وجود داشت که تقلب کنند و نمرات خود را در این آزمون را افزایش دهند. حال سوال مهم این است که چگونه میتوانیم افراد را از درگیر شدن در خودفریبی تشخیصی باز داریم و بازنمایی دقیقتری از آنها به دست آوریم؟ یک راه این است که توجه آنها را به عدم اطمینان در مورد این حالت جلب کنیم. به نظر میرسد که آگاهی این اثر را کاهش میدهد.
این فرض که تقلب همیشه یک اقدام استراتژیک و عمدی است درست نیست. همانطور که تحقیقات دومر نشان میدهد، تقلب میتواند به طور ناخودآگاه به عنوان وسیلهای برای تقویت ادراک شخص رخ دهد. با این حال، تشخیص آسیب احتمالی این «خودباوریهای واهی» ضروری است، به ویژه زمانی که بر جنبههای حیاتی مانند سلامت مالی یا جسمانی تأثیر میگذارند. زمانی که فردی درگیر خودفریبی میشود، ممکن است از محصولات و خدماتی که برای کمک به او طراحی شدهاند، کمتر استفاده کند. به همین دلیل است که آگاهی از باورهای واهی و تلاش برای جستجوی خودارزیابیهای دقیق بسیار مهم است.
در حالی که خودفریبی میتواند اعتماد به نفس را به طور موقت تقویت کند، یک سوال مهم مطرح میکند: چگونه افراد میتوانند درک سالم از خود را با ارزیابی صادقانه مهارتهای خود در اعتدال نگه دارند؟ تشخیص خودفریبی اولین قدم است. تشویق به خود اندیشی، جستجوی بازخورد عینی و تکیه بر دادههای عینی به جای احساسات درونی میتواند به مقابله با باورهای گمراه کننده درباره خود کمک کند. از عملکرد محل کار گرفته تا مدیریت سلامت و برنامه ریزی مالی، اطمینان اشتباه از تواناییهای فردی میتواند باعث شود فرد از ضعفها چشم پوشی کند و فرصتهای رشد را از دست بدهد.
کد مطلب: 496585