تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۲۵
کد مطلب : ۴۹۴۰۴۰
در پی اظهارات نماینده ماهشهر و برخی از نمایندگان مجلس و بزرگان؛
فیلم | واکنش عالمانه آیتالله سید شرفالدین ملکحسینی به اظهارات نماینده ماهشهر و سایرین؛ این ناترازی در فهم و ناترازی در بیان را چه باید کرد؟ / اگر مقام معظم رهبری از وحدت و اتحاد اقوام سخن میگوید؛ برای این است که دشمن سوریهسازی نکند / سوریه عبرتیست برای همه / عجیب است به عقب و عقب و عقب بر میگردیم. آیا این یک ارتجاع شوم نیست؟ / باید بدانیم بر طبل اختلاف کوبیدن غلط است، ساز فتنه را باد کردن غلط است / دست کسی که نیروی غیر متخصص را در جای متخصص نمیگذارد، باید بوسید؛ چه بومی، چه غیر بومی/ قاعدهها باید حفظ شود / باید احترام گذاشت به وزیری که برای منصبها اول به تخصصها نگاه میکند و سپس به مسأله محل و منطقهها
۰
کبنا ؛بعد از انتشار فایل صوتی نماینده ماهشهر در خصوص بکارگیری غیربومی ها در صنایع نفتی این حوزه انتخابیه و توهین به لرهای کهگیلویه و بویراحمد و مقایسه آنها با اسرائیل و بازتاب گسترده اظهارات نماینده ماهشهر در سطح جامعه، حضرت آیتالله سید شرفالدین ملکحسینی نماینده مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری با انتشار فایل صوتی به اظهارات توهینآمیز این نماینده مجلس واکنش نشان داد.
به گزارش کبنا، آیت الله ملک حسینی در یک فایل صوتی نسبت به اظهارات توهینآمیز یکی از نمایندگان استان خوزستان نسبت به قوم لر واکنش نشان داد.
در مکتب ما تعصب کفر است
این عضو مجلس خبرگان رهبری در این فایل صوتی آورده است: اخیراً در فضای مجازی از برخی نمایندگان و برخی بزرگان دیگر، مطالبی مطرح شد. مطالبی که از آن رایحه خوبی به مشام نمیرسید. پیش از آنکه نکاتی را توضیح دهم مقدمهای میگویم. باید تفاوت تعصب و غیرت را دانست. تعصب کفر است و غیرت دین. تعصب یعنی فضیلتها و انسانیتها را در قومیت، در مکانها، تبارها، زبانها هضم کرد و اصالت را به زبان و قومیت و منطقه و ملیت و خصوصیات دیگر داد. اما غیرت آن است که همه اینها را در فضیلتها هضم کرد و اینها فدای فضیلت شوند. گاهی برخی به نام غیرت، تعصب به خرج میدهند و نمیدانند میخواهند مؤمن جلوه کنند اما در مکتب ما تعصب کفر است.
خاک خوزستان هم خاک وطن ماست
توهینی شد به برخی مناطق و به قوم لر. قوم لر با غیرت. اما جای تعجب بود که این اتفاق در استان باغیرت و با شخصیت خوزستان افتاد. استانی که مردمی پاک منش و باشرف دارد از لر، عرب و فارس زبان. و بیشک لرزبانهای بختیاری و غیربختیاری، فارس زبانها در مناطق مختلف و عرب زبانها با چنین گفتمانی انسی ندارند. و این را برخواسته از یک انسان با شخصیت نمیشمرند. باید گفت مردم خوزستان و مردم کهگیلویه و بویراحمد همواره در طول تاریخ در کنار هم زیستهاند. با مهر و مهربانی وانس و الفت در جشنها و عزاهای هم شرکت کردهاند و همیشه در منافع و مصالح همراه هم بودهاند. و هرگز تحت تأثیر این سخنهای اختلاف برانگیز قرار نخواهند گرفت و دوستیها امتداد پیدا خواهد کرد. طولی نکشیده که خون جوانان لرزبان برای صیانت از کشور و صیانت از خوزستان در حمله وحشیانه اسرائیل به برخی از پایگاهها روی زمین ریخته شده است. فدای دین و فدای خاک وطن شدند این عزیزان. خاک خوزستان هم خاک وطن ماست.
ایران برای ایرانیان است. اما باز به ملیت اصالت نمیدهیم. چون اصالت دادن به ملیت خرد خواهد شد به اصالت دادن به قومیت، اصالت دادن به ایلها و طایفهها، و اصالت دادن به استانها و شهرستانها. و تعجب میکنم آیا کسانی که این سخنها را میگویند نمیدانند که هرگاه تعصبی ورزیدند، آرام آرام این تعصبها اگر استانی باشد به تعصبهای شهرستانی، اگر شهرستانی باشد به تعصبهای منطقهای و خردتر و خردتر منتهی میشود؟
سرمایههای ملی برای همه ایرانیان است
سرمایههای ملی برای همه ایرانیان است. این که سرمایه ملی در یک منطقه تبدیل به کارخانه، کارگاه و فضای فعالیت میشود به معنای آنکه اختصاص به آن منطقه دارد، نیست. قانون هم همین را میگوید. این سخنها نه تنها خلاف عرف بلکه خلاف قانون استخدامی نیز است. کسانی که این سخنها را میگویند، هیچ فکر نمیکنند که ممکن است دیگر استانها هم بگویند که ما اجازه نخواهیم داد کسی از استان همجوارمان به منطقه ما بیاید؟ آیا این شرمآور نیست؟ روزی که فرهیختگان و انسانهای متخصص و با شخصیت خوزستان در کشور پست داشتند، حتی در منطقه ما با احترام خدمت میکردند، آیا کسی اعتراض کرد؟ مگر بلد نبودن بچههای ما اعتراض کنند؟ اما میدانستند باید از توان و تخصص انسانها در هر نقطهی ایران استفاده کنند.
خوزستان متعلق به ایران است و ایران متعلق به همه جا. کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر، ایلام، چهارمحال و بختیاری و... متعلق به کشور است و کشور، متعلق به مناطق جنوب غرب، جنوب شرق، شمال و.... آیا آذربایجانیها، خراسانیها حق ندارند اگر تخصصی دارند در مناطق مختلف خدمت کنند؟ عجیب است!! این چه فکر فدراتیویست که برخی در عین حالی که به فدراسیونسازی معتقد نیستند، اما در ناخودآگاهشان این مسأله وجود دارد و بر این اساس سخن میگویند.
میدانند و میفهمند که سوریه آسیب این اتفاق را دید؟ میفهمند اگر مقام معظم رهبری از همگرایی ملی، از وحدت ملی و اتحاد اقوام سخن میگوید به هدف چیست؟ اگر به نام ایران مردم را به انتخابات دعوت میکند، برای چیست؟ برای این است که دشمن سوریهسازی نکند. سوریه عبرتیست برای همه. حرکتهای معطوف به میل دشمن و شبیه سوریهسازی، آن هم با کلمه اسرائیل همراه کردن این مطالب، آیا برخواسته از یک فهم عمیق است یا برخواسته از یک سادگی اجتماعی؟
مهاجرتپذیری یک منطقه برای آن منطقه یک اتفاق خوشایند است. بهرمندی از ظرفیتهای دیگران است. بهرمندیست. آسیب نیست. دقیق نگاه کنند مناطق مهاجرپذیر به پدیده مهاجرت بسوی آنها تا بدانند رشد، آبادی، آبادانی معلول این مهاجرت هاست. هم کار میکنند، هم سرمایههای خود را در آن منطقه منشأ عمران و آبادی قرار میدهند. عجیب است چرا نگاههای بسته یک منطقه را از آبادی محروم میکند؟ انسانها در تعامل باهم، در تعاطف باهم، در جا به جایی منافع و رفع حاجتهای همدیگر رشد میکنند. اگر قرار باشد رو به سمت منطقه گرائی و استان گرائی بیاوریم، گاه شاهد محرومیتهای سختتر از محرومیتهایی که امروز برخی از مناطق به آنها مبتلاست، خواهیم بود.
غیرت کشیدنی که بالواقع تعصب باشد، آموزش سوءیست به دیگران و دیگران هم مقابله به مثل میکنند
گاهی سخنها به داعیه مردمی بودن و ادعای مردمی بودن از زبانها خارج میشود. مردمی بودن به معنای دفاع از حق مردم است، نه حق مردم را به سود خود مصادره کردن و آبرو یافتن. تلاش کردن برای وجیه المله و وجیه الامه شدن کار درستی نیست. باید ملت و امت آباد بشوند و دفاع از حق آنها این است. ظلمهای دیگری که به مردم میشود آیا غیرت آنها را میکشیم؟ آیا ظلمهایی که در موقعیتهای مختلف در ادارهها، دادگاهها و جاهای دیگر گاهی به مردم میشود آیا غیرت مردم را میکشیم؟ غیرت کشیدن معنای عامتر و وسیعتر از این تصورها و تفکرها دارد. غیرت کشیدنی که بالواقع تعصب باشد، آموزش سوءیست به دیگران و دیگران هم مقابله به مثل میکنند. میگویند آی خوزستانیها برگردید، آی کهگیلویه و بویراحمدیها برگردید، آی چهار محالیهایی که در مناطق ما هستید، برگردید، آی فارسیها برگردید، آی بوشهریها برگردید. این آموزش ماست، آموزش بدیست، آموزش بدیست.
اینها که این سخنها را میگویند، آیا میدانند تأثیر این سخنها این است که شاید استانهای همجوار بگویند؟ آب هم متعلق به ماست، ما راه آن را میبندیم. خوراک پتروشیمیها هم متعلق به ماست، راه آن را میبندیم. آیا آنها این پیامد سخنشان را میپذیرند؟ آیا این پذیرفتنیست؟
از بزرگان انتظار فرهیختگی میرود تا آگاهی به جامعه بدهند. بد اخلاقیها به نام بوم گرائی باشد، به نام بومی گرائی باشد، به نام استان گرائی باشد، هر چه که باشد در پایانش منافع یک منطقه را تأمین نمیکند.
به مثابه یک طلبه، به مثابه یک ایرانی وظیفه دارم از عزت و شرف مردم دفاع کنم. از عزت و شرف مردمی که سابقه تاریخی دوستی باهم دارند و باید از این صیانت کرد و حیف است سخنهایی که ناشی از پختگی نیست، منشأ اختلاف بین انسانها شود.
وحدت و حرمت اقوام، وحدت برای یکپارچگی، حرمت برای صیانت از قومیتها در خدمت ملیت و ملیت در خدمت دین باید به گفتمان تبدیل شود.
اینها فکر نمیکنند وقتی که سخن از استانشان بگویند، دیگران هم بلد هستند. زبان اصفهان باز میشود. زبان بوشهر و هرمزگان باز میشود. و زبان فارس باز میشود که ما هم فرصتهایمان باید به خودمان تعلق داشته باشد و بگویند خوزستانیها بیرون بروید! آیا این حرکت معقول است که شما بومی گرایی را منشأ بومی گرایی در مناطق مختلف قرار بدهید؟ خیال میکنید دیگران بلد نیستند؟ هستند. اما در عین اینکه فهم یک انحصارگرایی را دارند اما شعور عدم انحصارگرایی و بهرهمندی از همه ظرفیتهای ملی را دارند. امروز در جهان به مناطق و کشورهای صنعتی که پیشرفت کردهاند، نگاه کنید. هر جا که پیشرفتی است بهرهمندی از ظرفیتهای همه جهان در آن صورت گرفته است. نگفتند ما خودمان میتوانیم رشد دهیم. میدانند که علم واندیشه و ثروت در مناطق مختلف است. بستر فراهم میکنند تا عقلها، فهمها، مغزها و ثروتها از مناطق مختلف به کشور آنها برود تا آن کشور آباد بشود. عجیب است چرا اینها در یک هزاره و دو هزاره قبل ماندهاند و سخن میگویند. بیایید به روزی که امروز است فکر کنید. امروزی که سخن از جهان وطنی مطرح میشود. امروز که سخن از یک نظام جهانی واحد مطرح میشود. و انشالله بستر برای امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفدا فراهم میشود. به امروز فکر کنید. امروزی که فضای رسانهای و اینترنت توانسته است از جهان، یک موجود یکپارچه بسازد. همه بر هم مؤثرند و همه از هم متأثر. باید دانست که به آن سو میرویم. انشالله روزی افکار شیعی و افکار دینی از همین ابزارها در جهان و بر جهان تأثیر بگذارد. و ما شاهد این باشیم که در ذیل فرهنگ دین تمام ملتها به یکپارچگی الهی و دینی رسیدهاند. و عجیب است به عقب و عقب و عقب بر میگردیم. آیا این یک ارتجاع شوم نیست؟
چنین مسائلی در گذشته هم رخ میداد، اما بودند انسانهایاندیشمندی که جلو میگرفتند، نمیگذاشتند مکانها، زمانها، زبانها، تبارها، بخشها، شهرها، استانها، منطقهها، نقش در فتنه و اختلاف داشته باشند. اجازه نمیدادند برخی از کسانی کهاندیشه سوء داشتند، نقش آفرینی اجتماعی کنند. این را مبدأای برای تعارفها، تعاملها، شناختها و بهرهمندی از منافع قلمداد میکردند.
بارها به این نکته تأکید کردم، اگر بر اساس آمایش سرزمینی در نظام برنامه و بودجه، بودجهای اختصاص به یک منطقه پیدا میکند، برای رشد آن منطقه، رشد انسانی، رشد صنعتی و رشدهای چند جانبه است و اما اگر از سرمایههای ملی در استانهای مختلف، در کنار دریا، در کنار مرزها و در مناطق مناسب استفاده میشود، اختصاص به آن منطقه ندارد.
قانون را ببینند و حرفی خلاف قانون نزنند
قانون را ببینند و حرفی خلاف قانون نزنند. اگر قرار باشد در سیاستهای آینده صنعت به کنار دریا برود، آیا این مختص منطقه خاصی است؟ روستای کنار دریا، بندر کنار دریا، یا مختص به آن استان است؟ این که فراتر از ظرفیتهای استانیست که در آن ساخته میشود. این برای این است که ایران آباد شود. چرا به این نکته دقت ندارند؟ چرا قانون را با دقت مطالعه نمیکنند؟ چرا به اعلامها، ابلاغها و سیاستهای معطوف به آمایش سرزمینی ایران دقت نمیکنند؟
نفت ملیست، آب ملیست، بودجههای ملی، ملی نیستند؟ بودجههای ملی به دست آمده از نفت، گاز، آب و هر آن چه که معادن و منابع طبیعیست ملی نیستند؟ این ناترازی در فهم و ناترازی در بیان را چه باید کرد؟
تخصصها و متخصصین با سرمایههای ملی به این درجه و مدرج رسیدهاند. آیا یک متخصص باید صرف ملت و مردم بشود؟ یا باید در یک انزوای محدود به نقطهای برود که در آن متولد شده است؟ این چه فکریست؟
باید دست کسی که نیروهای متخصص را برکار میگمارد، چه بومی، چه غیر بومی، بوسید. دست کسی که نیروی غیر متخصص را در جای متخصص نمیگذارد، باید بوسید. چه بومی، چه غیر بومی. قاعدهها باید حفظ شود. باید احترام گذاشت به وزیری که برای منصبها اول به تخصصها نگاه میکند و سپس به مسأله محل و منطقهها. در اولویت بومی و غیر بومی آنگاه بومی مقدم است که همه چیز یکسان باشد یا بومی ارجح و اولاء از غیربومی باشد. نمیدانم اینهایی که هیجانزده و برای آبرو و یا برای رأی یا چیز دیگر این حرفها را میزنند، آیا فکر میکنند ممکن است به عرصه تخصص خیانت کنند؟ آیا کشور نباید بالنده به وسیله متخصصان متعهد سیر رونق تولید را آنگونه که مقام معظم رهبری گفتند، ادامه دهد؟ آیا کشور نباید شتابان به سوی قلههای رشد و ترقی برود؟ چرا برای اینکه ما بمانیم حاضریم ایران نماند؟
منصبها و موقعیتهای بزرگ به انسانهای با شخصیت، بادرایت و متعهد و کارآمد و پر تجربه نیاز دارد. انسانهای با شخصیت انسانهای هستند که این نسل را برای آینده میسازند. نسلی پرشعور، پردرایت، متعهد برای ایران فردایی که در برابر تمامی فتنههای جهان باید بایستد. ایران به این انسانهای بزرگ نیاز دارد. خردنگری هرگز به مصلحت جامعه نیست.
هر جا قانون صحیح نیست، باید به اصلاح قانون اقدام کرد. باید فرهیختگان واندیشمندان بنشینند و به گونهای قانون بگذارند که ایران آباد شود، منطقهها آباد شود. استانها با ظرفیتهای مختلف داخلی و ظرفیتهای بیرونی آباد شود. مرزبندیهای موهوم هرگز به منفعت هیچ انسانی و هیچ مرز بومی نیست. آیا اگر کسی بگوید محصولات تولید شده در خوزستان متعلق به خوزستان است و نباید به بیرون از خوزستان برود، آیا این همه نعمت که در خوزستان تولید میشود از محصولات کشاورزی در آن استان نمیگندد؟ باید خارج شود تا منافع به دست مردم بیاید. این یعنی تبادل منافع، این یعنی یک مصلحت تمام عیار و در مورد منبع انسانی باز همین را باید گفت. انسانها باید در نقطهای که میتوانند خدمت کنند. هر جا که باشد در ایران بزرگ بتوانند برای ایران و برای انقلاب اسلامی خدمت کنند.
خونهای بچههای لرزبان و کهگیلویه و بویراحمد بر جا جای خاک ایران ریخته است. بر خوزستان، بر ایلام، بر کردستان، بر آذربایجان غربی، بر سیستان و بلوچستان، بر دریا و بر جا جای خاک وطن ریخته است و در هر نقطه که باید نام ایران بماند. روزهای ترکش باید بچههای لر میبودند، اما امروز در روزهای تراکنش نه؟ جای بسی تعجب است.!
این مسأله نه تنها در خوزستان که در استانهای دیگر هم گاه از ناحیه برخی از مسئولان مطرح میشود. توصیه میکنم به آنها نیز که رعایت قانون، رعایت اخلاق، رعایت عرف و رعایت ارتباطهای کهن اجتماعی را بکنند. مردم را با این نامها به جان هم نیندازند.
در کدام یک از سخنرانیهای مقام معظم رهبری که گاه اقوام محضرایشان شرفیاب میشدند یاایشان به مناطق مختلفی که اقوام مختلف در آن بودند میرفتند، در آن سخنرانیها توصیه به همگرائی ملی نشده است؟
باید بدانیم بر طبل اختلاف کوبیدن غلط است. ساز فتنه را باد کردن غلط است. سست کردن پایههای یکپارچگی ملی و ایجاد تنشهای قومی و منطقهای بسیار زشت است. باید بدانیم که هر حرکتی که دشمن با او به ما بخندد و خود را آماده فتنههای نو کند، غلط است. باید برای یکپارچگی ایران و وحدت ملی تلاش کرد. باید سایه ملیت رو بر سر تمامی اقوام و مناطق انداخت و تمامی تفاوتها را زیر سایه ملیت و دین معنا کرد. انقلاب اسلامی یعنی تلاشی در عصر حاضر برای این که ایران دینی باشد و دین مردم ایران دینی باشد که خدای متعال میپسندد. این تلاش میطلبد که کلمه به کلمه ما با دقتهای ما تبدیل به رشدی برای کشور، نه بسترساز برای اختلاف باشد. باید هم حرمتها رو حفظ کرد و هم وحدت را و وحدت و حرمت دو اصل اصیل باید در کشور باشد. بیایید بر طبل فتنه نکوبیم و در ساز فتنه ندمیم که اگر چنین شد همه بد خواهیم رقصید و دشمن تماشاچی این رقصهای ما خواهد بود. برای ما بد رقصی است اما خوش رقصی در مقابل دشمن و در مقابل شیطان است. خدا ما را از تمامی فتنهها حفظ کند.
پیشنهادی به استانداران
پیشنهاد میدهم استانداران محترم استانهای مختلف مناطقی که برخوردار از موهبتهای ملی و ثروتهای ملی و بودجههای ملی هستند در کنارهم بنشینند و اصول و ضوابطی را تنظیم کنند تا معلوم شود که سهم و حق هر منطقه چقدر است. اینکه اگر قرار است از این سخنها گفته شود و فتنهانگیز باشد، راه برون رفتن از فتنهها نشستن و معقولاندشیدن برای اصلاح چنین مسائلی است. مردم بصیرتهای لازم را در این گونه مسائل دارند، لر غیور و باشرف و سایر اقوام.
شاید سیاست مداران و کسانی که در موقعیتهای اجتماعی هستند که گاه با خطا در جامعه ظاهر بشوند، اما مردم هرگز انس و الفتهای اجتماعی را رها نخواهند کرد. توصیه میکنم به دوستان روحانی هم، توصیه میکنم به مسئولان عالم و فرهیخته، به معلمان، به استادان که نقش تاریخی خود را در ایجاد تصالحهای اجتماعی و قومی ادا کنید. توصیه میکنم به خودم و مثل خودم که هرگز زبان برای تهییج قومیتها علیه یک دیگر به داعیه مردمداری، به داعیه شرأفت مدار بودن در جامعه باز نکنیم. شرأفت، غیرت و شخصیت به دفاع از حقوق انسان است.
اگر در یک منطقه و در یک استان کسی از استان دیگر یا منطقه دیگر تخلف کرد، این را نباید پای آن استان و آن منطقه گذاشت. هر انسانی ممکن است در هر جا تخلفی کند. قانون وجود دارد در برخورد. این را به موقعیتهای اجتماعی کشاندن و بر مدار آن داوری کردن کار درستی نیست.
کسانی که این توهینها را کردند چه نماینده یا که غیر نماینده، باید بدانند قوم لر در کنار غیرتش، صبور هم است و هر کنش بدی را با واکنشی مشابه پاسخ نخواهد داد. غیرت او در کنار صبر است و انشاءالله صبر او نتیجه بیشتر و بهتری خواهد داد.
توهین به قوم لر، قومی که همواره نام ایران را حفظ کردند، قومی که همزادی آنها با ایران، همزادی آنها با تشیع در ایران برای آنها افتخار بود. کسانی که صیانت کردند از مرزها و عزتها و شرفها. هتک آنها بسیار زشت و دردآور بود و باید بدانند که صبوری تاریخی آنها هم حدی و مرزی دارد.
بی شک میدانیم که مردم شریف خوزستان و شهرستانهای مختلف این استان غیور، هرگز به چنین سخنهایی که میتواند منشأ فتنهها باشد و برادریها را کمرنگ کند راضی نیستند.
به گزارش کبنا، آیت الله ملک حسینی در یک فایل صوتی نسبت به اظهارات توهینآمیز یکی از نمایندگان استان خوزستان نسبت به قوم لر واکنش نشان داد.
در مکتب ما تعصب کفر است
این عضو مجلس خبرگان رهبری در این فایل صوتی آورده است: اخیراً در فضای مجازی از برخی نمایندگان و برخی بزرگان دیگر، مطالبی مطرح شد. مطالبی که از آن رایحه خوبی به مشام نمیرسید. پیش از آنکه نکاتی را توضیح دهم مقدمهای میگویم. باید تفاوت تعصب و غیرت را دانست. تعصب کفر است و غیرت دین. تعصب یعنی فضیلتها و انسانیتها را در قومیت، در مکانها، تبارها، زبانها هضم کرد و اصالت را به زبان و قومیت و منطقه و ملیت و خصوصیات دیگر داد. اما غیرت آن است که همه اینها را در فضیلتها هضم کرد و اینها فدای فضیلت شوند. گاهی برخی به نام غیرت، تعصب به خرج میدهند و نمیدانند میخواهند مؤمن جلوه کنند اما در مکتب ما تعصب کفر است.
خاک خوزستان هم خاک وطن ماست
توهینی شد به برخی مناطق و به قوم لر. قوم لر با غیرت. اما جای تعجب بود که این اتفاق در استان باغیرت و با شخصیت خوزستان افتاد. استانی که مردمی پاک منش و باشرف دارد از لر، عرب و فارس زبان. و بیشک لرزبانهای بختیاری و غیربختیاری، فارس زبانها در مناطق مختلف و عرب زبانها با چنین گفتمانی انسی ندارند. و این را برخواسته از یک انسان با شخصیت نمیشمرند. باید گفت مردم خوزستان و مردم کهگیلویه و بویراحمد همواره در طول تاریخ در کنار هم زیستهاند. با مهر و مهربانی وانس و الفت در جشنها و عزاهای هم شرکت کردهاند و همیشه در منافع و مصالح همراه هم بودهاند. و هرگز تحت تأثیر این سخنهای اختلاف برانگیز قرار نخواهند گرفت و دوستیها امتداد پیدا خواهد کرد. طولی نکشیده که خون جوانان لرزبان برای صیانت از کشور و صیانت از خوزستان در حمله وحشیانه اسرائیل به برخی از پایگاهها روی زمین ریخته شده است. فدای دین و فدای خاک وطن شدند این عزیزان. خاک خوزستان هم خاک وطن ماست.
ایران برای ایرانیان است. اما باز به ملیت اصالت نمیدهیم. چون اصالت دادن به ملیت خرد خواهد شد به اصالت دادن به قومیت، اصالت دادن به ایلها و طایفهها، و اصالت دادن به استانها و شهرستانها. و تعجب میکنم آیا کسانی که این سخنها را میگویند نمیدانند که هرگاه تعصبی ورزیدند، آرام آرام این تعصبها اگر استانی باشد به تعصبهای شهرستانی، اگر شهرستانی باشد به تعصبهای منطقهای و خردتر و خردتر منتهی میشود؟
سرمایههای ملی برای همه ایرانیان است
سرمایههای ملی برای همه ایرانیان است. این که سرمایه ملی در یک منطقه تبدیل به کارخانه، کارگاه و فضای فعالیت میشود به معنای آنکه اختصاص به آن منطقه دارد، نیست. قانون هم همین را میگوید. این سخنها نه تنها خلاف عرف بلکه خلاف قانون استخدامی نیز است. کسانی که این سخنها را میگویند، هیچ فکر نمیکنند که ممکن است دیگر استانها هم بگویند که ما اجازه نخواهیم داد کسی از استان همجوارمان به منطقه ما بیاید؟ آیا این شرمآور نیست؟ روزی که فرهیختگان و انسانهای متخصص و با شخصیت خوزستان در کشور پست داشتند، حتی در منطقه ما با احترام خدمت میکردند، آیا کسی اعتراض کرد؟ مگر بلد نبودن بچههای ما اعتراض کنند؟ اما میدانستند باید از توان و تخصص انسانها در هر نقطهی ایران استفاده کنند.
خوزستان متعلق به ایران است و ایران متعلق به همه جا. کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر، ایلام، چهارمحال و بختیاری و... متعلق به کشور است و کشور، متعلق به مناطق جنوب غرب، جنوب شرق، شمال و.... آیا آذربایجانیها، خراسانیها حق ندارند اگر تخصصی دارند در مناطق مختلف خدمت کنند؟ عجیب است!! این چه فکر فدراتیویست که برخی در عین حالی که به فدراسیونسازی معتقد نیستند، اما در ناخودآگاهشان این مسأله وجود دارد و بر این اساس سخن میگویند.
میدانند و میفهمند که سوریه آسیب این اتفاق را دید؟ میفهمند اگر مقام معظم رهبری از همگرایی ملی، از وحدت ملی و اتحاد اقوام سخن میگوید به هدف چیست؟ اگر به نام ایران مردم را به انتخابات دعوت میکند، برای چیست؟ برای این است که دشمن سوریهسازی نکند. سوریه عبرتیست برای همه. حرکتهای معطوف به میل دشمن و شبیه سوریهسازی، آن هم با کلمه اسرائیل همراه کردن این مطالب، آیا برخواسته از یک فهم عمیق است یا برخواسته از یک سادگی اجتماعی؟
مهاجرتپذیری یک منطقه برای آن منطقه یک اتفاق خوشایند است. بهرمندی از ظرفیتهای دیگران است. بهرمندیست. آسیب نیست. دقیق نگاه کنند مناطق مهاجرپذیر به پدیده مهاجرت بسوی آنها تا بدانند رشد، آبادی، آبادانی معلول این مهاجرت هاست. هم کار میکنند، هم سرمایههای خود را در آن منطقه منشأ عمران و آبادی قرار میدهند. عجیب است چرا نگاههای بسته یک منطقه را از آبادی محروم میکند؟ انسانها در تعامل باهم، در تعاطف باهم، در جا به جایی منافع و رفع حاجتهای همدیگر رشد میکنند. اگر قرار باشد رو به سمت منطقه گرائی و استان گرائی بیاوریم، گاه شاهد محرومیتهای سختتر از محرومیتهایی که امروز برخی از مناطق به آنها مبتلاست، خواهیم بود.
غیرت کشیدنی که بالواقع تعصب باشد، آموزش سوءیست به دیگران و دیگران هم مقابله به مثل میکنند
گاهی سخنها به داعیه مردمی بودن و ادعای مردمی بودن از زبانها خارج میشود. مردمی بودن به معنای دفاع از حق مردم است، نه حق مردم را به سود خود مصادره کردن و آبرو یافتن. تلاش کردن برای وجیه المله و وجیه الامه شدن کار درستی نیست. باید ملت و امت آباد بشوند و دفاع از حق آنها این است. ظلمهای دیگری که به مردم میشود آیا غیرت آنها را میکشیم؟ آیا ظلمهایی که در موقعیتهای مختلف در ادارهها، دادگاهها و جاهای دیگر گاهی به مردم میشود آیا غیرت مردم را میکشیم؟ غیرت کشیدن معنای عامتر و وسیعتر از این تصورها و تفکرها دارد. غیرت کشیدنی که بالواقع تعصب باشد، آموزش سوءیست به دیگران و دیگران هم مقابله به مثل میکنند. میگویند آی خوزستانیها برگردید، آی کهگیلویه و بویراحمدیها برگردید، آی چهار محالیهایی که در مناطق ما هستید، برگردید، آی فارسیها برگردید، آی بوشهریها برگردید. این آموزش ماست، آموزش بدیست، آموزش بدیست.
اینها که این سخنها را میگویند، آیا میدانند تأثیر این سخنها این است که شاید استانهای همجوار بگویند؟ آب هم متعلق به ماست، ما راه آن را میبندیم. خوراک پتروشیمیها هم متعلق به ماست، راه آن را میبندیم. آیا آنها این پیامد سخنشان را میپذیرند؟ آیا این پذیرفتنیست؟
از بزرگان انتظار فرهیختگی میرود تا آگاهی به جامعه بدهند. بد اخلاقیها به نام بوم گرائی باشد، به نام بومی گرائی باشد، به نام استان گرائی باشد، هر چه که باشد در پایانش منافع یک منطقه را تأمین نمیکند.
به مثابه یک طلبه، به مثابه یک ایرانی وظیفه دارم از عزت و شرف مردم دفاع کنم. از عزت و شرف مردمی که سابقه تاریخی دوستی باهم دارند و باید از این صیانت کرد و حیف است سخنهایی که ناشی از پختگی نیست، منشأ اختلاف بین انسانها شود.
وحدت و حرمت اقوام، وحدت برای یکپارچگی، حرمت برای صیانت از قومیتها در خدمت ملیت و ملیت در خدمت دین باید به گفتمان تبدیل شود.
اینها فکر نمیکنند وقتی که سخن از استانشان بگویند، دیگران هم بلد هستند. زبان اصفهان باز میشود. زبان بوشهر و هرمزگان باز میشود. و زبان فارس باز میشود که ما هم فرصتهایمان باید به خودمان تعلق داشته باشد و بگویند خوزستانیها بیرون بروید! آیا این حرکت معقول است که شما بومی گرایی را منشأ بومی گرایی در مناطق مختلف قرار بدهید؟ خیال میکنید دیگران بلد نیستند؟ هستند. اما در عین اینکه فهم یک انحصارگرایی را دارند اما شعور عدم انحصارگرایی و بهرهمندی از همه ظرفیتهای ملی را دارند. امروز در جهان به مناطق و کشورهای صنعتی که پیشرفت کردهاند، نگاه کنید. هر جا که پیشرفتی است بهرهمندی از ظرفیتهای همه جهان در آن صورت گرفته است. نگفتند ما خودمان میتوانیم رشد دهیم. میدانند که علم واندیشه و ثروت در مناطق مختلف است. بستر فراهم میکنند تا عقلها، فهمها، مغزها و ثروتها از مناطق مختلف به کشور آنها برود تا آن کشور آباد بشود. عجیب است چرا اینها در یک هزاره و دو هزاره قبل ماندهاند و سخن میگویند. بیایید به روزی که امروز است فکر کنید. امروزی که سخن از جهان وطنی مطرح میشود. امروز که سخن از یک نظام جهانی واحد مطرح میشود. و انشالله بستر برای امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفدا فراهم میشود. به امروز فکر کنید. امروزی که فضای رسانهای و اینترنت توانسته است از جهان، یک موجود یکپارچه بسازد. همه بر هم مؤثرند و همه از هم متأثر. باید دانست که به آن سو میرویم. انشالله روزی افکار شیعی و افکار دینی از همین ابزارها در جهان و بر جهان تأثیر بگذارد. و ما شاهد این باشیم که در ذیل فرهنگ دین تمام ملتها به یکپارچگی الهی و دینی رسیدهاند. و عجیب است به عقب و عقب و عقب بر میگردیم. آیا این یک ارتجاع شوم نیست؟
چنین مسائلی در گذشته هم رخ میداد، اما بودند انسانهایاندیشمندی که جلو میگرفتند، نمیگذاشتند مکانها، زمانها، زبانها، تبارها، بخشها، شهرها، استانها، منطقهها، نقش در فتنه و اختلاف داشته باشند. اجازه نمیدادند برخی از کسانی کهاندیشه سوء داشتند، نقش آفرینی اجتماعی کنند. این را مبدأای برای تعارفها، تعاملها، شناختها و بهرهمندی از منافع قلمداد میکردند.
بارها به این نکته تأکید کردم، اگر بر اساس آمایش سرزمینی در نظام برنامه و بودجه، بودجهای اختصاص به یک منطقه پیدا میکند، برای رشد آن منطقه، رشد انسانی، رشد صنعتی و رشدهای چند جانبه است و اما اگر از سرمایههای ملی در استانهای مختلف، در کنار دریا، در کنار مرزها و در مناطق مناسب استفاده میشود، اختصاص به آن منطقه ندارد.
قانون را ببینند و حرفی خلاف قانون نزنند
قانون را ببینند و حرفی خلاف قانون نزنند. اگر قرار باشد در سیاستهای آینده صنعت به کنار دریا برود، آیا این مختص منطقه خاصی است؟ روستای کنار دریا، بندر کنار دریا، یا مختص به آن استان است؟ این که فراتر از ظرفیتهای استانیست که در آن ساخته میشود. این برای این است که ایران آباد شود. چرا به این نکته دقت ندارند؟ چرا قانون را با دقت مطالعه نمیکنند؟ چرا به اعلامها، ابلاغها و سیاستهای معطوف به آمایش سرزمینی ایران دقت نمیکنند؟
نفت ملیست، آب ملیست، بودجههای ملی، ملی نیستند؟ بودجههای ملی به دست آمده از نفت، گاز، آب و هر آن چه که معادن و منابع طبیعیست ملی نیستند؟ این ناترازی در فهم و ناترازی در بیان را چه باید کرد؟
تخصصها و متخصصین با سرمایههای ملی به این درجه و مدرج رسیدهاند. آیا یک متخصص باید صرف ملت و مردم بشود؟ یا باید در یک انزوای محدود به نقطهای برود که در آن متولد شده است؟ این چه فکریست؟
باید دست کسی که نیروهای متخصص را برکار میگمارد، چه بومی، چه غیر بومی، بوسید. دست کسی که نیروی غیر متخصص را در جای متخصص نمیگذارد، باید بوسید. چه بومی، چه غیر بومی. قاعدهها باید حفظ شود. باید احترام گذاشت به وزیری که برای منصبها اول به تخصصها نگاه میکند و سپس به مسأله محل و منطقهها. در اولویت بومی و غیر بومی آنگاه بومی مقدم است که همه چیز یکسان باشد یا بومی ارجح و اولاء از غیربومی باشد. نمیدانم اینهایی که هیجانزده و برای آبرو و یا برای رأی یا چیز دیگر این حرفها را میزنند، آیا فکر میکنند ممکن است به عرصه تخصص خیانت کنند؟ آیا کشور نباید بالنده به وسیله متخصصان متعهد سیر رونق تولید را آنگونه که مقام معظم رهبری گفتند، ادامه دهد؟ آیا کشور نباید شتابان به سوی قلههای رشد و ترقی برود؟ چرا برای اینکه ما بمانیم حاضریم ایران نماند؟
منصبها و موقعیتهای بزرگ به انسانهای با شخصیت، بادرایت و متعهد و کارآمد و پر تجربه نیاز دارد. انسانهای با شخصیت انسانهای هستند که این نسل را برای آینده میسازند. نسلی پرشعور، پردرایت، متعهد برای ایران فردایی که در برابر تمامی فتنههای جهان باید بایستد. ایران به این انسانهای بزرگ نیاز دارد. خردنگری هرگز به مصلحت جامعه نیست.
هر جا قانون صحیح نیست، باید به اصلاح قانون اقدام کرد. باید فرهیختگان واندیشمندان بنشینند و به گونهای قانون بگذارند که ایران آباد شود، منطقهها آباد شود. استانها با ظرفیتهای مختلف داخلی و ظرفیتهای بیرونی آباد شود. مرزبندیهای موهوم هرگز به منفعت هیچ انسانی و هیچ مرز بومی نیست. آیا اگر کسی بگوید محصولات تولید شده در خوزستان متعلق به خوزستان است و نباید به بیرون از خوزستان برود، آیا این همه نعمت که در خوزستان تولید میشود از محصولات کشاورزی در آن استان نمیگندد؟ باید خارج شود تا منافع به دست مردم بیاید. این یعنی تبادل منافع، این یعنی یک مصلحت تمام عیار و در مورد منبع انسانی باز همین را باید گفت. انسانها باید در نقطهای که میتوانند خدمت کنند. هر جا که باشد در ایران بزرگ بتوانند برای ایران و برای انقلاب اسلامی خدمت کنند.
خونهای بچههای لرزبان و کهگیلویه و بویراحمد بر جا جای خاک ایران ریخته است. بر خوزستان، بر ایلام، بر کردستان، بر آذربایجان غربی، بر سیستان و بلوچستان، بر دریا و بر جا جای خاک وطن ریخته است و در هر نقطه که باید نام ایران بماند. روزهای ترکش باید بچههای لر میبودند، اما امروز در روزهای تراکنش نه؟ جای بسی تعجب است.!
این مسأله نه تنها در خوزستان که در استانهای دیگر هم گاه از ناحیه برخی از مسئولان مطرح میشود. توصیه میکنم به آنها نیز که رعایت قانون، رعایت اخلاق، رعایت عرف و رعایت ارتباطهای کهن اجتماعی را بکنند. مردم را با این نامها به جان هم نیندازند.
در کدام یک از سخنرانیهای مقام معظم رهبری که گاه اقوام محضرایشان شرفیاب میشدند یاایشان به مناطق مختلفی که اقوام مختلف در آن بودند میرفتند، در آن سخنرانیها توصیه به همگرائی ملی نشده است؟
باید بدانیم بر طبل اختلاف کوبیدن غلط است. ساز فتنه را باد کردن غلط است. سست کردن پایههای یکپارچگی ملی و ایجاد تنشهای قومی و منطقهای بسیار زشت است. باید بدانیم که هر حرکتی که دشمن با او به ما بخندد و خود را آماده فتنههای نو کند، غلط است. باید برای یکپارچگی ایران و وحدت ملی تلاش کرد. باید سایه ملیت رو بر سر تمامی اقوام و مناطق انداخت و تمامی تفاوتها را زیر سایه ملیت و دین معنا کرد. انقلاب اسلامی یعنی تلاشی در عصر حاضر برای این که ایران دینی باشد و دین مردم ایران دینی باشد که خدای متعال میپسندد. این تلاش میطلبد که کلمه به کلمه ما با دقتهای ما تبدیل به رشدی برای کشور، نه بسترساز برای اختلاف باشد. باید هم حرمتها رو حفظ کرد و هم وحدت را و وحدت و حرمت دو اصل اصیل باید در کشور باشد. بیایید بر طبل فتنه نکوبیم و در ساز فتنه ندمیم که اگر چنین شد همه بد خواهیم رقصید و دشمن تماشاچی این رقصهای ما خواهد بود. برای ما بد رقصی است اما خوش رقصی در مقابل دشمن و در مقابل شیطان است. خدا ما را از تمامی فتنهها حفظ کند.
پیشنهادی به استانداران
پیشنهاد میدهم استانداران محترم استانهای مختلف مناطقی که برخوردار از موهبتهای ملی و ثروتهای ملی و بودجههای ملی هستند در کنارهم بنشینند و اصول و ضوابطی را تنظیم کنند تا معلوم شود که سهم و حق هر منطقه چقدر است. اینکه اگر قرار است از این سخنها گفته شود و فتنهانگیز باشد، راه برون رفتن از فتنهها نشستن و معقولاندشیدن برای اصلاح چنین مسائلی است. مردم بصیرتهای لازم را در این گونه مسائل دارند، لر غیور و باشرف و سایر اقوام.
شاید سیاست مداران و کسانی که در موقعیتهای اجتماعی هستند که گاه با خطا در جامعه ظاهر بشوند، اما مردم هرگز انس و الفتهای اجتماعی را رها نخواهند کرد. توصیه میکنم به دوستان روحانی هم، توصیه میکنم به مسئولان عالم و فرهیخته، به معلمان، به استادان که نقش تاریخی خود را در ایجاد تصالحهای اجتماعی و قومی ادا کنید. توصیه میکنم به خودم و مثل خودم که هرگز زبان برای تهییج قومیتها علیه یک دیگر به داعیه مردمداری، به داعیه شرأفت مدار بودن در جامعه باز نکنیم. شرأفت، غیرت و شخصیت به دفاع از حقوق انسان است.
اگر در یک منطقه و در یک استان کسی از استان دیگر یا منطقه دیگر تخلف کرد، این را نباید پای آن استان و آن منطقه گذاشت. هر انسانی ممکن است در هر جا تخلفی کند. قانون وجود دارد در برخورد. این را به موقعیتهای اجتماعی کشاندن و بر مدار آن داوری کردن کار درستی نیست.
کسانی که این توهینها را کردند چه نماینده یا که غیر نماینده، باید بدانند قوم لر در کنار غیرتش، صبور هم است و هر کنش بدی را با واکنشی مشابه پاسخ نخواهد داد. غیرت او در کنار صبر است و انشاءالله صبر او نتیجه بیشتر و بهتری خواهد داد.
توهین به قوم لر، قومی که همواره نام ایران را حفظ کردند، قومی که همزادی آنها با ایران، همزادی آنها با تشیع در ایران برای آنها افتخار بود. کسانی که صیانت کردند از مرزها و عزتها و شرفها. هتک آنها بسیار زشت و دردآور بود و باید بدانند که صبوری تاریخی آنها هم حدی و مرزی دارد.
بی شک میدانیم که مردم شریف خوزستان و شهرستانهای مختلف این استان غیور، هرگز به چنین سخنهایی که میتواند منشأ فتنهها باشد و برادریها را کمرنگ کند راضی نیستند.