تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۵۸
کد مطلب : ۴۹۳۳۷۴
یادداشت؛
پدرخواندههای اصولگرا و مواضع محمد بهرامی در مجلس (تعارض باعقیده یا دکانی به نام اصولگرا و انقلابی)
۰
کبنا ؛یادداشت - چند سالی است که برای آحاد مردم محرز شده که جریانی به نام اصولگرا و اصلاحطلب عموماً و در کهگیلویه و بویراحمد خصوصاً یک بازی برای به بازی گرفتن مردم توسط یک گروه مافیایی در کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد بیش نیست.
اخیراً یکی از ائمه جمعه استان کهگیلویه و بویراحمد هم بهخوبی این اصطلاحات را به دکان معامله آقایان برای موجسواری خودشان در ایام انتخابات دانستند.
ماجرا اما در کهگیلویه و بویراحمد متفاوت و در بویراحمد متفاوتتر هست. در شهرستان بویراحمد عدهای معدود و محدود و منحصر بسیار پر ادعا سالهاست که خودشان را اصول اصولگراها میدانند و هرکسی را که در دایره آنان نباشد، بر گردهاش شلاق سیاست میزنند و انگ دیانت.
این جماعت میزان دوری و نزدیکی به شخص خودشان را اصولگرا میدانند نه به شاخصهای اصولگرایی کار دارند و نه شخصیتهایی که به آنان نزدیک میشوند یا دور.
اگر شخصی با هر سابقهای ولو مجرم سیاسی و حتی معروف و مشهور اخلاقی، ولو ضد دین و... به آنها نزدیک شد و به علایق آنان رأی داد، آن شخص اصولگرا، انقلابی، دارای بصیرت و ولایتمدار تلقی میشود و اگر شخصی اهل تمام اصول و فروع دین، مورداعتماد نظام، شهید داده و حتی مورد تأیید شخص رهبر معظم انقلاب و امثالهم باشد، ولی در اردوگاه آنان و علایق سیاسی آنان نباشد، آن شخص برچسب باران و تهمت باران میشود به غیرانقلابی، غیر ولایی، ضد دین و ضد اسلام و ضد ولایت.
این گروه که چند سالی است به پدرخواندههای راست سنتی و اصولگرایی جدید توسط مردم و رسانهها شناخته میشوند، مدتی است که با سوءاستفاده از بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون موضوع انقلابی و غیرانقلابی، خود و دایره تأییدیه خود را انقلابی میدانند و میخوانند و غیر خود را برچسب باران و تهمت باران مینمایند.
حال نمیدانیم این گروه تعارض، تناقض و تضاد عینی بین نظریهپردازی خودشان در استان کهگیلویه و بویراحمد و اقدام عملیشان را چگونه میخواهند برطرف کنند، آیا اساساً اینها در عقیده خود هم تعارض دارند و اعتقادی به حرفهای خودشان ندارند و فقط از باب تأمین منافعشان گاهی در مناصب و گاهی در اجتماعی این حرفها را میزنند و یا در عقیده مشکل ندارند؛ ولی از باب منافع گاهی منعطف میشوند تا رقیب و رفیق خودشان را از سر راه بردارند.
مصداق این موضوع، حمایت پشت پرده پدرخواندههای اصولگرایی از آقای محمد بهرامی نماینده فعلی مرکز استان در مجلس و موضوع آقای ظریف معاون راهبردی رئیسجمهوری است.
پدرخواندههای اصولگرا و مدعیان انقلابی در انتخابات مجلس با شعار برداشتن مرزها (در عمل آنچه اتفاق افتاد مرزهای عقیدتی، سیاسی و انقلابی بود) حتی کسانی را که خودشان فتنهگر مینامیدند، در آغوش کشیدند، هرچند مردم جواب محکمی به این نفاقشان دادند؛ ولی پررویی نجومی این گروه جوری است که نه خجالت میکشند و نه کم میآورند. این حضرات بعد از قبولی بهرامی در انتخابات مجلس و باتوجهبه اینکه زمانی بسیار کوتاه، بهرامی در دایرهشان بود و ابزاری برای تثبیت جبهه خودشان، سریع اعلام کردند که بهرامی مورد حمایت آنان بوده و رایزنیهای پشت پرده که میرفت تا اساساً بخشی از انتصابات را مدیریت کنند که با شهادت رئیسجمهور، این بهرامی بود که خود را ظاهراً کنار کشید تا در کنار اصلاحطلبان و پیروزی آنان شریک باشد.
پدرخواندههای اصولگرا و مدعی انقلاب در سخنان و مواضع خودشان در استان، در دانشگاهها و کلاسهای درس و مدارس و مساجد و محافل برای مردم فریاد میزنند که ظریف عنصر نامطلوب و عامل بیگانه و حتی جاسوس و تا مرز قاتل بیان میکنند، اما وقتی به حمایت علنی و شجاعانه بهرامی از ظریف در مجلس شورای اسلامی و دیگر مواضع اعمالی و اعلامی آقای بهرامی میرسند، دچار سکوت و سرفه میشوند،
نمیخواهیم دکتر ظریف را داوری و نقد کنیم و نه دکتر بهرامی را، روی حرف ما با کاسبان اصولگرایی و مدعیان انقلابی در استان است که این تعارض و سکوت دردناک خود را چگونه میخواهند ماستمالی کنند؟ چگونه به تاریخ پاسخ میدهند؟ آقایان در استان در فعالیتهای تبیینی خود چگونه این تعارض را بر طرف میکند؟ درهرصورت آنچه عیان هست، همان دکان است و تعارض آشکار بین عمل و نظر.
اخیراً یکی از ائمه جمعه استان کهگیلویه و بویراحمد هم بهخوبی این اصطلاحات را به دکان معامله آقایان برای موجسواری خودشان در ایام انتخابات دانستند.
ماجرا اما در کهگیلویه و بویراحمد متفاوت و در بویراحمد متفاوتتر هست. در شهرستان بویراحمد عدهای معدود و محدود و منحصر بسیار پر ادعا سالهاست که خودشان را اصول اصولگراها میدانند و هرکسی را که در دایره آنان نباشد، بر گردهاش شلاق سیاست میزنند و انگ دیانت.
این جماعت میزان دوری و نزدیکی به شخص خودشان را اصولگرا میدانند نه به شاخصهای اصولگرایی کار دارند و نه شخصیتهایی که به آنان نزدیک میشوند یا دور.
اگر شخصی با هر سابقهای ولو مجرم سیاسی و حتی معروف و مشهور اخلاقی، ولو ضد دین و... به آنها نزدیک شد و به علایق آنان رأی داد، آن شخص اصولگرا، انقلابی، دارای بصیرت و ولایتمدار تلقی میشود و اگر شخصی اهل تمام اصول و فروع دین، مورداعتماد نظام، شهید داده و حتی مورد تأیید شخص رهبر معظم انقلاب و امثالهم باشد، ولی در اردوگاه آنان و علایق سیاسی آنان نباشد، آن شخص برچسب باران و تهمت باران میشود به غیرانقلابی، غیر ولایی، ضد دین و ضد اسلام و ضد ولایت.
این گروه که چند سالی است به پدرخواندههای راست سنتی و اصولگرایی جدید توسط مردم و رسانهها شناخته میشوند، مدتی است که با سوءاستفاده از بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون موضوع انقلابی و غیرانقلابی، خود و دایره تأییدیه خود را انقلابی میدانند و میخوانند و غیر خود را برچسب باران و تهمت باران مینمایند.
حال نمیدانیم این گروه تعارض، تناقض و تضاد عینی بین نظریهپردازی خودشان در استان کهگیلویه و بویراحمد و اقدام عملیشان را چگونه میخواهند برطرف کنند، آیا اساساً اینها در عقیده خود هم تعارض دارند و اعتقادی به حرفهای خودشان ندارند و فقط از باب تأمین منافعشان گاهی در مناصب و گاهی در اجتماعی این حرفها را میزنند و یا در عقیده مشکل ندارند؛ ولی از باب منافع گاهی منعطف میشوند تا رقیب و رفیق خودشان را از سر راه بردارند.
مصداق این موضوع، حمایت پشت پرده پدرخواندههای اصولگرایی از آقای محمد بهرامی نماینده فعلی مرکز استان در مجلس و موضوع آقای ظریف معاون راهبردی رئیسجمهوری است.
پدرخواندههای اصولگرا و مدعیان انقلابی در انتخابات مجلس با شعار برداشتن مرزها (در عمل آنچه اتفاق افتاد مرزهای عقیدتی، سیاسی و انقلابی بود) حتی کسانی را که خودشان فتنهگر مینامیدند، در آغوش کشیدند، هرچند مردم جواب محکمی به این نفاقشان دادند؛ ولی پررویی نجومی این گروه جوری است که نه خجالت میکشند و نه کم میآورند. این حضرات بعد از قبولی بهرامی در انتخابات مجلس و باتوجهبه اینکه زمانی بسیار کوتاه، بهرامی در دایرهشان بود و ابزاری برای تثبیت جبهه خودشان، سریع اعلام کردند که بهرامی مورد حمایت آنان بوده و رایزنیهای پشت پرده که میرفت تا اساساً بخشی از انتصابات را مدیریت کنند که با شهادت رئیسجمهور، این بهرامی بود که خود را ظاهراً کنار کشید تا در کنار اصلاحطلبان و پیروزی آنان شریک باشد.
پدرخواندههای اصولگرا و مدعی انقلاب در سخنان و مواضع خودشان در استان، در دانشگاهها و کلاسهای درس و مدارس و مساجد و محافل برای مردم فریاد میزنند که ظریف عنصر نامطلوب و عامل بیگانه و حتی جاسوس و تا مرز قاتل بیان میکنند، اما وقتی به حمایت علنی و شجاعانه بهرامی از ظریف در مجلس شورای اسلامی و دیگر مواضع اعمالی و اعلامی آقای بهرامی میرسند، دچار سکوت و سرفه میشوند،
نمیخواهیم دکتر ظریف را داوری و نقد کنیم و نه دکتر بهرامی را، روی حرف ما با کاسبان اصولگرایی و مدعیان انقلابی در استان است که این تعارض و سکوت دردناک خود را چگونه میخواهند ماستمالی کنند؟ چگونه به تاریخ پاسخ میدهند؟ آقایان در استان در فعالیتهای تبیینی خود چگونه این تعارض را بر طرف میکند؟ درهرصورت آنچه عیان هست، همان دکان است و تعارض آشکار بین عمل و نظر.