تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۵۹
کد مطلب : ۴۷۳۸۴۱
یادداشت:
دولت اميدزا يا نا اميدكننده؟
عباس عبدي
۱
کبنا ؛
بارها نوشتهام تا هنگامي كه درك ساختار رسمي از رسانه و كاركرد آن اصلاح نشود، هيچ تحول مثبتي را نبايد انتظار داشت. اين واقعيت در سخنان دو روز پيش آقاي رييسي و در ديدار با برخي از مديران مسوول رسانهها به روشني مشاهده ميشود. ايشان به چند نكته اشاره كرد از جمله اينكه: «امروز كه راهبرد دشمن ايجاد يأس در جامعه با بزرگنمايي ضعفها و ترويج «نميتوانيد» و «نميشود»ها است، تقسيم صحيح در ميان رسانهها، نه دستهبندي چپ و راست، بلكه دستهبندي رسانههاي اميدآفرين در برابر يأسآفرين است.»
همچنين ايشان مطالبهگري را مستلزم پيشنهاد اصلاحي و ارايه راهحل دانستند كه از نظر حرفه رسانه از عجايب است. يعني بايد گفت كه اگر كارگران و بازنشستگان نسبت به وضعيت حقوق و دستمزد خود يا قانون معيني معترض هستند، در اين صورت آيا بايد راهحل و پيشنهادي اصلاحي هم بدهند كه دولت چگونه عمل كند كه مشكل آنان حل شود؟! يا اگر كساني به وضعيت انتخابات معترض هستند بايد راهحل دهند! درحالي كه اين وظيفه دولت است كه از راهحل خود دفاع كند و پيشاپيش همه راهحلهاي ديگر را ارزيابي كرده و بگويد چرا چنين راهي را ترجيح داده است. بگذريم. اولين ايراد اين سخنان، تصور اشتباهي است كه از كاركرد رسانه دارند، زيرا گمان دارند كه كار رسانه اميدآفريني و مقابله با نااميدي است. گمان ميكنند كه مساله اميد و نااميدي يك امر ذهني است كه به وسيله رسانه ايجاد ميشود. درحالي كه اميدآفريني وظيفه دولت است و نه رسانه. اين دولتها هستند كه اميدزا هستند يا مردم را نا اميد ميكنند. چگونه؟ از طريق عملكرد خود، از طريق سخنان و برنامههاي خود، از طريق جلب مشاركت عمومي و... رسانهها با بازتاب اين رفتارها و گفتارها و نقد آنها، وظيفه نظارتي و آگاهيبخشي را دارند و نه اميدآفريني. اگر رسانهها اميدآفرين بودند، اكنون بايد همه مردم يا حداقل اغلب مردم ايران نسبت به آينده اميدي صددرصدي پيدا ميكردند، زيرا بيش از ۹۰درصد رسانهها همسو با حكومت و دولت هستند و 24 ساعته در حال توليد اميد هستند!! پس چرا اميد مردم نسبت به آينده بسيار اندك است و مطابق مطالعات رسمي كمتر از يكسوم افراد اميدوارند كه وضع كشور در آينده بهتر شود؟ واقعا اگر اميد اين اندازه مهم است كه هست و اگر با رسانه ميتوان اميدآفريني كرد، خب جاي خود را با صاحبان رسانه تغيير دهيد. چرا اين همه زحمت كشيدهايد كه دولت را به دست بگيريد؟ چرا به جاي اين زحمات فراوان، نميآييد يك رسانه راه بيندازيد، بلكه اميدآفريني را به ديگر رسانهها آموزش داده و مردم را نسبت به آينده اميدوار كنيد؟ ريشه اين اشتباه فاحش در غلبه رويكرد «روايتمحور» براي رسانه است. گمان نادرستي وجود دارد كه حقيقت چيزي جز روايت نيست. اگر چنين برداشتي نباشد، چرا بر عنوان «روايت» تاكيد ميشود و چرا به جاي «روايت» بر «حقيقت» تاكيد نميشود؟ اگر حقيقتمحور باشيم، مسائل قابل سنجش و بحث و گفتوگو ميشود. بنابر اين به جاي تاكيد بر اميدآفريني بايد تاكيد بر حقيقتجويي كرد. اگر چنين شود، قطعا وضع رسانهها از حيث اميدآفريني بدتر از اينكه هست خواهد شد، چون واقعيتهاي بدتر از آن هستند كه رسانهها بازتاب ميدهند. به ويژه در حوزه فساد و ناكارآمديها يك نمونه فساد چاي دبش براي نااميد كردن يك ملت كافي است.
در مورد ارايه پيشنهاد اصلاحي از سوي رسانهها نيز نكته مهمي وجود دارد: اول اينكه وظيفه رسانه نيست، چون كارشناس و نظام كارشناسي آن را دراختيار ندارند، در نتيجه برخي از پيشنهادهاي رسانهاي ميتواند ضعيف و نادرست باشد.
دوم اينكه اتفاقا در مواردي كه پيشنهادهاي خوبي هم از سوي كارشناسان ارايه ميشود، حتي يك مورد آنها هم مورد توجه دولت قرار نگرفته است، آيا ميتوانيد به يكي از اين مواردي كه از سوي دولت استفاده شده اشاره كنيد؟ دهها بلكه صدها بار گفته شده است اين نحوه قيمتگذاري ارزي رانت و فساد و ناكارآمدي ايجاد ميكند، راهحل هم واگذاري به بازار است. يا قيمتگذاري خودرو و... را حذف كنيد، ولي دريغ از كوچكترين پاسخ منطقي يا توجه مقامات رسمي!! اين گزارهها براي منع نقد مطبوعات و رسانهها و تبديل آن به رسانههاي بوقمحور براي عملكردهاي جاري است. غافل از اينكه اتفاقا اين بوقمحوري موجب ميشود كه مرجعيت رسانهاي به طور كلي از داخل به خارج مهاجرت يا فرار كند كه متاسفانه به همين دلايل تاكنون بخش مهمي از اين مرجعيت منتقل شده است. وظيفه اصلي رسانه اميدآفريني نيست. ما نيازمند دولت اميدآفرين هستيم تا با بازتاب آن در رسانه جامعه نيز اميدوار شود.
همچنين ايشان مطالبهگري را مستلزم پيشنهاد اصلاحي و ارايه راهحل دانستند كه از نظر حرفه رسانه از عجايب است. يعني بايد گفت كه اگر كارگران و بازنشستگان نسبت به وضعيت حقوق و دستمزد خود يا قانون معيني معترض هستند، در اين صورت آيا بايد راهحل و پيشنهادي اصلاحي هم بدهند كه دولت چگونه عمل كند كه مشكل آنان حل شود؟! يا اگر كساني به وضعيت انتخابات معترض هستند بايد راهحل دهند! درحالي كه اين وظيفه دولت است كه از راهحل خود دفاع كند و پيشاپيش همه راهحلهاي ديگر را ارزيابي كرده و بگويد چرا چنين راهي را ترجيح داده است. بگذريم. اولين ايراد اين سخنان، تصور اشتباهي است كه از كاركرد رسانه دارند، زيرا گمان دارند كه كار رسانه اميدآفريني و مقابله با نااميدي است. گمان ميكنند كه مساله اميد و نااميدي يك امر ذهني است كه به وسيله رسانه ايجاد ميشود. درحالي كه اميدآفريني وظيفه دولت است و نه رسانه. اين دولتها هستند كه اميدزا هستند يا مردم را نا اميد ميكنند. چگونه؟ از طريق عملكرد خود، از طريق سخنان و برنامههاي خود، از طريق جلب مشاركت عمومي و... رسانهها با بازتاب اين رفتارها و گفتارها و نقد آنها، وظيفه نظارتي و آگاهيبخشي را دارند و نه اميدآفريني. اگر رسانهها اميدآفرين بودند، اكنون بايد همه مردم يا حداقل اغلب مردم ايران نسبت به آينده اميدي صددرصدي پيدا ميكردند، زيرا بيش از ۹۰درصد رسانهها همسو با حكومت و دولت هستند و 24 ساعته در حال توليد اميد هستند!! پس چرا اميد مردم نسبت به آينده بسيار اندك است و مطابق مطالعات رسمي كمتر از يكسوم افراد اميدوارند كه وضع كشور در آينده بهتر شود؟ واقعا اگر اميد اين اندازه مهم است كه هست و اگر با رسانه ميتوان اميدآفريني كرد، خب جاي خود را با صاحبان رسانه تغيير دهيد. چرا اين همه زحمت كشيدهايد كه دولت را به دست بگيريد؟ چرا به جاي اين زحمات فراوان، نميآييد يك رسانه راه بيندازيد، بلكه اميدآفريني را به ديگر رسانهها آموزش داده و مردم را نسبت به آينده اميدوار كنيد؟ ريشه اين اشتباه فاحش در غلبه رويكرد «روايتمحور» براي رسانه است. گمان نادرستي وجود دارد كه حقيقت چيزي جز روايت نيست. اگر چنين برداشتي نباشد، چرا بر عنوان «روايت» تاكيد ميشود و چرا به جاي «روايت» بر «حقيقت» تاكيد نميشود؟ اگر حقيقتمحور باشيم، مسائل قابل سنجش و بحث و گفتوگو ميشود. بنابر اين به جاي تاكيد بر اميدآفريني بايد تاكيد بر حقيقتجويي كرد. اگر چنين شود، قطعا وضع رسانهها از حيث اميدآفريني بدتر از اينكه هست خواهد شد، چون واقعيتهاي بدتر از آن هستند كه رسانهها بازتاب ميدهند. به ويژه در حوزه فساد و ناكارآمديها يك نمونه فساد چاي دبش براي نااميد كردن يك ملت كافي است.
در مورد ارايه پيشنهاد اصلاحي از سوي رسانهها نيز نكته مهمي وجود دارد: اول اينكه وظيفه رسانه نيست، چون كارشناس و نظام كارشناسي آن را دراختيار ندارند، در نتيجه برخي از پيشنهادهاي رسانهاي ميتواند ضعيف و نادرست باشد.
دوم اينكه اتفاقا در مواردي كه پيشنهادهاي خوبي هم از سوي كارشناسان ارايه ميشود، حتي يك مورد آنها هم مورد توجه دولت قرار نگرفته است، آيا ميتوانيد به يكي از اين مواردي كه از سوي دولت استفاده شده اشاره كنيد؟ دهها بلكه صدها بار گفته شده است اين نحوه قيمتگذاري ارزي رانت و فساد و ناكارآمدي ايجاد ميكند، راهحل هم واگذاري به بازار است. يا قيمتگذاري خودرو و... را حذف كنيد، ولي دريغ از كوچكترين پاسخ منطقي يا توجه مقامات رسمي!! اين گزارهها براي منع نقد مطبوعات و رسانهها و تبديل آن به رسانههاي بوقمحور براي عملكردهاي جاري است. غافل از اينكه اتفاقا اين بوقمحوري موجب ميشود كه مرجعيت رسانهاي به طور كلي از داخل به خارج مهاجرت يا فرار كند كه متاسفانه به همين دلايل تاكنون بخش مهمي از اين مرجعيت منتقل شده است. وظيفه اصلي رسانه اميدآفريني نيست. ما نيازمند دولت اميدآفرين هستيم تا با بازتاب آن در رسانه جامعه نيز اميدوار شود.