تاریخ انتشار
جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۰۱
کد مطلب : ۴۷۱۵۳۵
تمام اگرهای جنگ اوکراین؛ بایدن اسیر بلوف پوتین شد؟
۰
کبنا ؛ دولت بایدن میتوانست کارهای بیشتری برای کمک به نیروهای اوکراینی انجام دهد تا برتری اولیه خود را افزایش دهند، اما احتیاط مانع آنها شد.
به گزارش کبنا، اوکراین با سال 2024 وحشتناکی روبرو است. میدان نبرد به بن بست رسیده است. شهرهای آن زیر حملات وحشیانه روسیه هستند. عزم شرکای غربی آن ضعیف شده است. این نتیجهای نیست که اوکراین و حامیانش در آغاز حمله روسیه از آن میترسیدند؛ اما زمانی که کیف آن حمله را پشت سر گذاشت و ضد حمله را آغاز کرد، این چیزی نبود که به آن امیدوار بود. این درگیری طولانی سوال آزاردهندهای را مطرح میکند: اگر ایالات متحده در دو سال اول جنگ انتخابهای دیگری انجام میداد، امروز اوکراین در موقعیت قویتری بود؟
اکنون پرسیدن این سوال مهم است زیرا اینکه واشنگتن و کیف چه استراتژی را برای جنگی که در پیش است انتخاب کنند به شدت به جواب آن بستگی دارد. پاسخ، اما، پیچیده است.
به نوشته هالبرندز، ستون نویس بلومبرگ و استاد ژئوپولتیک دانشگاه جانز هاپکینز، استراتژی جو بایدن مطمئناً بهینه نبوده است. تغییر اساسی مسیر جنگ به طور قطع مستلزم آن بود که آمریکا ریسکهای بیشتری برای تشدید تنش را بپذیرد - و باید این کار را زمانی انجام میداد که توانایی محدودی برای پیشبینی پاسخ ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه داشت.
هر سوالی در مورد «چه میشد اگر...» باید با اذعان به این موضوع آغاز شود که جنگ در اوکراین میتوانست به این خوبی پیش نرود. اکثر ناظران بر این باور بودند که نیروهای روسی در فوریه 2022 به سرعت وارد کیف خواهند شد. این حمله به چند دلیل شکست خورد؛ رهبری ولادیمیر زلنسکی، شجاعت و انسجام جامعه اوکراین، تسلیحات و اطلاعاتی که واشنگتن و دیگران به سرعت برای آنها فرستادند، و گامهای اشتباه رژیم روسیه که با نقشهای نصف و نیمه حمله کرد زیرا انتظار مقاومت نصف و نیمهای را داشت.
هنگامی که تهاجم روسیه به بنبست رسید، اوکراین به تدریج ابتکار عمل را به دست آورد. حملات متقابل حاصل - که با حمایت سخاوتمندانه اما با دقت کالیبره شده غرب امکانپذیر شد- در اواخر سال 2022 نیروهای روسیه را در اطراف خارکف و خرسون وادار به عقب نشینی کرد، اما نتوانست در سال 2023 خطوط دفاعی آمادهتر مسکو را در شرق و جنوب بشکند.
اگر تسلیحات بیشتر و سریعتر ارسال میشد...
برخی از منتقدان بایدن، دولت او را به دلیل نفرستادن کمکهای بیشتر و سریعتر مورد انتقاد قرار دادهاند. این استدلال میگوید که ایالات متحده و متحدانش باید به سرعت تانکهای بیشتر، موشکهای دوربرد بیشتر، هواپیماهای پیشرفتهتر و تجهیزات مهندسی رزمی بیشتری را در اختیار اوکراین قرار میدادند. اگر آنها زودتر این کار را انجام میدادند - به جای ارائه یک سری کمکهای محاسبه شده تصاعدی که تا اواسط سال 2023 ادامه داشت - شاید اوکراین میتوانست زودتر و در زمانی که ارتش پوتین در ضعیفترین حالت خود بود، یک ضدحمله قاطع را انجام دهد.
این استدلال تا حدی درست است. موشکهای دوربرد بیشتر (مانند ATACMS)، به کییف این امکان را میداد که به طور سیستماتیک کریمه تحت اشغال، پایگاه لجستیکی نیروهای مسکو در جنوب اوکراین را هدف قرار دهد. یک نیروی هوایی اوکراینی مجهزتر، با اف-16های آمریکا و میگهای مازاد دوران شوروی از کشورهای اروپای شرقی، میتوانست هلیکوپترهای تهاجمی مرگبار روسیه را خنثی کند. ارسال زودتر مهمات خوشهای به کیف، قدرت آتش بیشتری را از آغاز ضدحمله سال گذشته به آن میداد. تدارک تجهیزات مهندسی رزمی بیشتر ممکن بود توانایی اوکراین را برای گشودن خطوط روسیه افزایش دهد. مسلم است که هیچ سلاحی به تنهایی تعیین کننده نیست. اما واشنگتن و متحدانش میتوانستند با ارائه قابلیتهای مکمل، کار بیشتری برای تقویت موقعیت اوکراین و بازپسگیری قلمروهای بیشتر توسط آن بکند.
با این حال نباید در این استدلال اغراق کرد. مشخص نیست که ضدحمله عمده میتوانست زودتر از بهار 2023 رخ دهد -زمانی که روسها در حال تثبیت مواضع خود بودند- زیرا ارتش اوکراین با ترکیبی از دفاع سرسختانه و حمله فرصت طلبانه در سال 2022 خسته شده بود. هنگامی که آن ضد حمله رخ داد، شکست آن به همان اندازهی کمبود کمکها، منعکسکننده ضعفهای عمیق ارتش اوکراین، از جمله ناتوانی آن در انجام عملیاتهای پیچیده و چند مرحلهای بود.
اوکراین در مسیر خود برای آزادسازی قلمرو از یک دشمن قویتر و بزرگتر، همواره با یک شیب تند روبرو بود- حتی اگر ایالات متحده و متحدانش گاهی اوقات این صعود را دشوارتر از آنچه لازم بود میکردند. که یک سناریوی فرضی کمتر بحثشده اما به طور بالقوه قاطعانهتر را مطرح میکند: اگر ایالات متحده تهدید کرده بود که خودش نیروهای پوتین را بیرون خواهد کرد، چه میشد؟
اگر آمریکا وارد میشد...
هنگامی که نیروهای روسی در مارس 2022 در خارج از کیف گیر افتادند، واشنگتن میتوانست به پوتین اولتیماتوم بدهد: نیروهای خود را به جایی که بودهاند برگردان یا با مداخله نظامی غرب به رهبری ایالات متحده مواجه میشوی. ارتش پوتین به شدت آسیبپذیر بود: خودروهای زرهی آن در ستونهایی به طول کیلومترها، اهداف تمیزی برای قدرت هوایی ایالات متحده بودند. پوتین باید با احتمال متلاشی شدن ارتشش روبرو میشد.
اگرچه این استراتژی غیرقابل تصور به نظر میرسد - بایدن از همان ابتدا چنین چیزی را رد کرد - به این دلیل است که مستلزم ریسک بسیار بالاتری برای رویارویی با روسیه بود. به ویژه، با توجه به اینکه پوتین از قبل قصد خود برای استفاده از زرادخانه هستهای روسیه، برای دور نگه داشتن غرب را اعلام کرده بود و میتوانست خطر تشدید تنش هستهای را به همراه داشته باشد.
شاید هم پوتین بلوف میزد. کاری که او در نهایت انجام میداد را نمیدانیم. اما این سناریوی فرضی چیزی مهم را در مورد استراتژی ایالات متحده در اوکراین نشان میدهد.
کمک بیشتر، زودتر، بهتر بود - اما هیچ تضمینی وجود ندارد که به پیروزی قاطع اوکراین ختم شود. بهترین تضمین برای آن نتیجه، تهدید به مداخله مستقیم نظامی بود، استراتژی که عملاً هیچ کس نمیخواست آن را دنبال کند، زیرا خطرات بسیار واضح ، بالقوه و بسیار شدید بودند. در واقع، این کار نیازمند این بود که بایدن در همان لحظهای که عدم اطمینان از پاسخ پوتین به اوج خود رسیده بود، با شدت بیشتری از خطوط قرمز روسیه عبور کند.
اکنون میدانیم که پوتین در واقع تمایلی به رویارویی مستقیم با غرب یا استفاده از سلاح هستهای در اوکراین نداشته است: او حتی زمانی که ارتشش در اواخر سال 2022 در حال خوردن ضربههای پیاپی بود، این کار را نکرد. اما دانستن این موضوع در آغاز درگیری سختتر بود، زمانی که رویدادها بسیار روان بودند و استراتژی متفاوت ایالات متحده ممکن بود بیشترین تأثیر را داشته باشد.
با توجه به راه سخت پیش رو، شاید بایدن باید استراتژی متفاوتی را انتخاب میکرد. اما گرفتن تصمیمهای استراتژیک درست در آینده نیز مستلزم دست و پنجه نرم کردن جدی با محدودیتها و ملزومات رفتن به مسیرهایی است که در گذشته طی نشدهاند.
به گزارش کبنا، اوکراین با سال 2024 وحشتناکی روبرو است. میدان نبرد به بن بست رسیده است. شهرهای آن زیر حملات وحشیانه روسیه هستند. عزم شرکای غربی آن ضعیف شده است. این نتیجهای نیست که اوکراین و حامیانش در آغاز حمله روسیه از آن میترسیدند؛ اما زمانی که کیف آن حمله را پشت سر گذاشت و ضد حمله را آغاز کرد، این چیزی نبود که به آن امیدوار بود. این درگیری طولانی سوال آزاردهندهای را مطرح میکند: اگر ایالات متحده در دو سال اول جنگ انتخابهای دیگری انجام میداد، امروز اوکراین در موقعیت قویتری بود؟
اکنون پرسیدن این سوال مهم است زیرا اینکه واشنگتن و کیف چه استراتژی را برای جنگی که در پیش است انتخاب کنند به شدت به جواب آن بستگی دارد. پاسخ، اما، پیچیده است.
به نوشته هالبرندز، ستون نویس بلومبرگ و استاد ژئوپولتیک دانشگاه جانز هاپکینز، استراتژی جو بایدن مطمئناً بهینه نبوده است. تغییر اساسی مسیر جنگ به طور قطع مستلزم آن بود که آمریکا ریسکهای بیشتری برای تشدید تنش را بپذیرد - و باید این کار را زمانی انجام میداد که توانایی محدودی برای پیشبینی پاسخ ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه داشت.
هر سوالی در مورد «چه میشد اگر...» باید با اذعان به این موضوع آغاز شود که جنگ در اوکراین میتوانست به این خوبی پیش نرود. اکثر ناظران بر این باور بودند که نیروهای روسی در فوریه 2022 به سرعت وارد کیف خواهند شد. این حمله به چند دلیل شکست خورد؛ رهبری ولادیمیر زلنسکی، شجاعت و انسجام جامعه اوکراین، تسلیحات و اطلاعاتی که واشنگتن و دیگران به سرعت برای آنها فرستادند، و گامهای اشتباه رژیم روسیه که با نقشهای نصف و نیمه حمله کرد زیرا انتظار مقاومت نصف و نیمهای را داشت.
هنگامی که تهاجم روسیه به بنبست رسید، اوکراین به تدریج ابتکار عمل را به دست آورد. حملات متقابل حاصل - که با حمایت سخاوتمندانه اما با دقت کالیبره شده غرب امکانپذیر شد- در اواخر سال 2022 نیروهای روسیه را در اطراف خارکف و خرسون وادار به عقب نشینی کرد، اما نتوانست در سال 2023 خطوط دفاعی آمادهتر مسکو را در شرق و جنوب بشکند.
اگر تسلیحات بیشتر و سریعتر ارسال میشد...
برخی از منتقدان بایدن، دولت او را به دلیل نفرستادن کمکهای بیشتر و سریعتر مورد انتقاد قرار دادهاند. این استدلال میگوید که ایالات متحده و متحدانش باید به سرعت تانکهای بیشتر، موشکهای دوربرد بیشتر، هواپیماهای پیشرفتهتر و تجهیزات مهندسی رزمی بیشتری را در اختیار اوکراین قرار میدادند. اگر آنها زودتر این کار را انجام میدادند - به جای ارائه یک سری کمکهای محاسبه شده تصاعدی که تا اواسط سال 2023 ادامه داشت - شاید اوکراین میتوانست زودتر و در زمانی که ارتش پوتین در ضعیفترین حالت خود بود، یک ضدحمله قاطع را انجام دهد.
این استدلال تا حدی درست است. موشکهای دوربرد بیشتر (مانند ATACMS)، به کییف این امکان را میداد که به طور سیستماتیک کریمه تحت اشغال، پایگاه لجستیکی نیروهای مسکو در جنوب اوکراین را هدف قرار دهد. یک نیروی هوایی اوکراینی مجهزتر، با اف-16های آمریکا و میگهای مازاد دوران شوروی از کشورهای اروپای شرقی، میتوانست هلیکوپترهای تهاجمی مرگبار روسیه را خنثی کند. ارسال زودتر مهمات خوشهای به کیف، قدرت آتش بیشتری را از آغاز ضدحمله سال گذشته به آن میداد. تدارک تجهیزات مهندسی رزمی بیشتر ممکن بود توانایی اوکراین را برای گشودن خطوط روسیه افزایش دهد. مسلم است که هیچ سلاحی به تنهایی تعیین کننده نیست. اما واشنگتن و متحدانش میتوانستند با ارائه قابلیتهای مکمل، کار بیشتری برای تقویت موقعیت اوکراین و بازپسگیری قلمروهای بیشتر توسط آن بکند.
با این حال نباید در این استدلال اغراق کرد. مشخص نیست که ضدحمله عمده میتوانست زودتر از بهار 2023 رخ دهد -زمانی که روسها در حال تثبیت مواضع خود بودند- زیرا ارتش اوکراین با ترکیبی از دفاع سرسختانه و حمله فرصت طلبانه در سال 2022 خسته شده بود. هنگامی که آن ضد حمله رخ داد، شکست آن به همان اندازهی کمبود کمکها، منعکسکننده ضعفهای عمیق ارتش اوکراین، از جمله ناتوانی آن در انجام عملیاتهای پیچیده و چند مرحلهای بود.
اوکراین در مسیر خود برای آزادسازی قلمرو از یک دشمن قویتر و بزرگتر، همواره با یک شیب تند روبرو بود- حتی اگر ایالات متحده و متحدانش گاهی اوقات این صعود را دشوارتر از آنچه لازم بود میکردند. که یک سناریوی فرضی کمتر بحثشده اما به طور بالقوه قاطعانهتر را مطرح میکند: اگر ایالات متحده تهدید کرده بود که خودش نیروهای پوتین را بیرون خواهد کرد، چه میشد؟
اگر آمریکا وارد میشد...
هنگامی که نیروهای روسی در مارس 2022 در خارج از کیف گیر افتادند، واشنگتن میتوانست به پوتین اولتیماتوم بدهد: نیروهای خود را به جایی که بودهاند برگردان یا با مداخله نظامی غرب به رهبری ایالات متحده مواجه میشوی. ارتش پوتین به شدت آسیبپذیر بود: خودروهای زرهی آن در ستونهایی به طول کیلومترها، اهداف تمیزی برای قدرت هوایی ایالات متحده بودند. پوتین باید با احتمال متلاشی شدن ارتشش روبرو میشد.
اگرچه این استراتژی غیرقابل تصور به نظر میرسد - بایدن از همان ابتدا چنین چیزی را رد کرد - به این دلیل است که مستلزم ریسک بسیار بالاتری برای رویارویی با روسیه بود. به ویژه، با توجه به اینکه پوتین از قبل قصد خود برای استفاده از زرادخانه هستهای روسیه، برای دور نگه داشتن غرب را اعلام کرده بود و میتوانست خطر تشدید تنش هستهای را به همراه داشته باشد.
شاید هم پوتین بلوف میزد. کاری که او در نهایت انجام میداد را نمیدانیم. اما این سناریوی فرضی چیزی مهم را در مورد استراتژی ایالات متحده در اوکراین نشان میدهد.
کمک بیشتر، زودتر، بهتر بود - اما هیچ تضمینی وجود ندارد که به پیروزی قاطع اوکراین ختم شود. بهترین تضمین برای آن نتیجه، تهدید به مداخله مستقیم نظامی بود، استراتژی که عملاً هیچ کس نمیخواست آن را دنبال کند، زیرا خطرات بسیار واضح ، بالقوه و بسیار شدید بودند. در واقع، این کار نیازمند این بود که بایدن در همان لحظهای که عدم اطمینان از پاسخ پوتین به اوج خود رسیده بود، با شدت بیشتری از خطوط قرمز روسیه عبور کند.
اکنون میدانیم که پوتین در واقع تمایلی به رویارویی مستقیم با غرب یا استفاده از سلاح هستهای در اوکراین نداشته است: او حتی زمانی که ارتشش در اواخر سال 2022 در حال خوردن ضربههای پیاپی بود، این کار را نکرد. اما دانستن این موضوع در آغاز درگیری سختتر بود، زمانی که رویدادها بسیار روان بودند و استراتژی متفاوت ایالات متحده ممکن بود بیشترین تأثیر را داشته باشد.
با توجه به راه سخت پیش رو، شاید بایدن باید استراتژی متفاوتی را انتخاب میکرد. اما گرفتن تصمیمهای استراتژیک درست در آینده نیز مستلزم دست و پنجه نرم کردن جدی با محدودیتها و ملزومات رفتن به مسیرهایی است که در گذشته طی نشدهاند.