تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۰۶
کد مطلب : ۴۷۰۹۶۸
تحلیلی بر انتخابات حوزه انتخابیه شهرستانهای بویراحمد، دنا و مارگون؛
خرامین تنها راه حل معادلۀ شورای ائتلاف به جای معاملۀ با اصلاحطلبگرایی
۸
کبنا ؛سیاست واژۀ عربی است که به معنی «رام کردن اسب» است. به عقیده یوسف قرضاوی این واژه در ادبیات فارسی به عنوان «مدیریت کردن» و «چاره کردن» تعریف شده است. کلمه «سیاس» به کسی گفته میشود که میتواند با زیرکی، حیلهگری و رندی، در رام کردن اسب و حل مشکلات فائق آید. امروزه استفاده از واژه«سیاسیکار» معنی مثبتی ندارد. به کسی که مسائل غیرسیاسی را قربانی منافع جریانی یا گروهی میکند یا کارهای غیرسیاسی جامعه نظیر امور عمومی را با مقاصد سیاسی از قبیل دستیابی به یک مقام بالاتر انجام میدهد، «سیاسی کار» میگویند. در مقابل«سیاسی کار»، فرد «سیاستمدار» را داریم که معنایی متفاوت دارد. سیاستمدار کسی که در سطوح مختلف تصمیمگیری میکند و بحرانهای جامعه را با تدبیر و درایت حل و فصل میکند.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، گاهی رفتارهایی در حوزۀ سیاسی مشاهده میشود که برای آینده این جامعه و انسانهایش نگرانکننده است. چگونه ممکن است مردمی که تا این اندازه در فقر گرفتار هستند و مسئولانی که یکی از یکی بدتر منصوب میشوند به عدم انتخاب سیاستمداران توجه نکنند؟ وقتی مشکلات آنقدر زیاد است که استاندار کهگیلویه و بویراحمد در اولین سفرش به دیشموک آنقدر منقلب میشود، آیا باید باز هم فریب بده بستانهای اصلاحطلب و اصولگرا را بخورند؟ دیگر چه باید بشود که سرتیتر تمامی رسانهها، امثال دکتر خرامین باشد؟ چه اتفاقی باید برای این مردم بیافتد که دانشگاه را محور تحولات بدانند؟ تا کجا باید اینگونه ناراستیها با مردم ادامه داشته باشد؟
۱۲ سال پیش، جمعی از اصلاحطلبان، فقط بهامید ممانعت از انتخاب دوبارۀ ستار هدایتخواه، با غلام محمد زارعی بیعت کردند و به مدت ۸ سال جریان اصلاح طلبی را از حیّز انتفاع ساقط کرده و کسی نفهمید که چرا چنین خبطی را انجام دادند. با انتخاب حاج زارعی به عنوان نماینده بویراحمد، هیچ کدام از سران به اصطلاح شناسنامهدار اصلاح طلب، شجاعت حضور در جلسات نماینده را نداشتند. برخی از آنها در پستوهای ملاقات، سهم خواهی نموده و عدهای هم از این مذلت، شرمسار بودند و خود را از مردم پنهان میکردند.
وقتی در سطح کلان، با تغییر رنگِ ریشِ شیخ حسن روحانی مثلاً ایشان را اصلاحطلب کرده و پشت سرشایستادند، انتظار رویۀ «سیاسی کاری» را در استانها داشتیم. اگر خاطر شریفتان باشد، اولین استاندار دولت اصلاح طلبِ شیخ حسن اصولگرایِ افراطیِ دهه ۶۰(موسی خادم) که کاملاً در مشت غلام رضا تاجگردون بود. به نحوی که غلام محمد زراعی کمترین سهم را از انتصابات داشتند. دومین استاندار استان کهگیلویه و بویرحمد (علی احمدی) به نحوی پیش رفت که کسی جرأت نکرد خود را اصلاح طلبِ حامی زارعی بداند. همه گفتند که غلام محمد زارعی اصولگرا است. نتیجه این شد که سومین استاندار استان کهگیلویه و بویراحمد (حسین کلانتری)، آرامترین و بیحاشیهترین دوران سیاسی را سپری نمود. کمترین تنش سیاسی را به لحاظ تو زرد در آمدن هر دو جریان سیاسی استان، شاهد بودیم.
عامل این ائتلافهای غیرمنطقی و انحصارطلبانۀ عدهای به نام اصلاحطلب و اصولگرا، نتیجهای بهتر از این نمیشد که نماینده فعلی بویراحمد و دنا و مارگون بشود. پس از همراهی محمدرضا عارف یکی از رهبران اصلاح طلب کشور، با محمد بهرامی و عدم اجتماع این جریان سیاسی در کنار وی، آیا گرایش عدهای به اصطلاح اصلاحطلب، به غلاممحمد زارعی و مهدی روشنفکر، معنایی غیر از منفعتطلبی داشت؟
اکنون تکرار همان داستان ۱۲ سال پیش را شاهدیم. به درستی گفتهاند که هرگاه ملتی تاریخ خود را نفهمد، باید آن را دوباره تکرار کند. ائتلاف عدهای به نام اصلاحطلبان در کنار منتظریان، یعنی گروهی که از اصلاحطلبی اعتبار گرفته و به جهت کسب منفعت و خروج از انزوای سیاسی و فکری، نام و نشان از اصولگرایان گدایی کرده و بر خوان اصولگرایی استان نشستهاند، «سیاسی کار» هستند و به کسب سود پیوستهاند.
ماندهایم که این وسط شورای ائتلافِ اصولگرایان چرا نقض غرض میکند؟ مگر قرار است تا کی این ذلت را بپذیرند و انتخابی از قبل بازنده را به مردم تحمیل کنند؟ آیا کسی مثل خرامین با کارنامۀ درخشانی که در حمایت از ارزشهای انقلاب و امام و رهبری دارند، نمیتواند امین مردم و جوانان باشد؟ آیا وقت آن نیست که شورای ائتلاف از محافظه کاری دست بردارد و مدیریت جریان و کاندید منتخب خود را، خرامین معرفی کند؟
همه میدانیم که خرامین در سالیان گذشته، علاوه بر فعالیتهای دانشگاهی به عنوان هیأت علمی و استاد برجسته مراکز علمی استان، سخنران مهمترین مناسبات انقلابی، امین مردم و صادق به رفتارهای انقلابی و ارزشی بودند. اگر قرار باشد که این نظام صاحب کرسی علمی و تخصصی در مجلس شورای اسلامی باشد، آیا بهتر از خرامین را سراغ دارید؟ وقتی میدانید که جمعاً رأی آقایان هدایتخواه و منتظریان بیش از ۳۰ هزار نبود، بهتر نیست که شورای ائتلاف به مردم آدرس دقیقتری بدهد و چهرهای علمی و فراتر از دیدگاههای اصلاحطلب و اصولگرا مثل خرامین را معرفی کنند؟ بیتردید، شورای ائتلاف با حمایت از خرامین، هم اعتبار تشکیلاتی بدست میآورد و هم اینکه در صورت موفقیت، قطعاً به مجلس و جریان اصولگرایی تضمین چهرهای شاخص و در تراز ملی را خواهد داد. بنابراین با منفعل شدن سیدمسعود حسینی، استعفای ستار هدایتخواه از شورای ائتلاف و بهترینِ فرصتِ تجدیدِ حیاتِ سیاسی برای شورای ائتلاف، شایسته است که روش زندگی سیاسیشان را تغییر دهند.
قطعاً در آینده، کسانی از جریان رقیب وارد کارزارهای سیاسی میشوند که هم در میزان تحصیلات و هم عُلقه و وابستگی فکری و جریانی، از بهترینهای دانشگاه هستند. بنابراین عاقلانه است که این پوستین ترک برداشته محافظه کاری را از تن در بیاورید و با معرفی خرامین به مردم، حداقل تا سالهای آینده، رو دست نخورید. چرا که معرفی بعضی، یعنی بازتکرار سرمایهگذاری بر هداتیخواه و روشنفکر که با یکی منجر به شکست شدید و با دیگری ناخواسته در مسیر واپسگرایی قرار گرفتید.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، گاهی رفتارهایی در حوزۀ سیاسی مشاهده میشود که برای آینده این جامعه و انسانهایش نگرانکننده است. چگونه ممکن است مردمی که تا این اندازه در فقر گرفتار هستند و مسئولانی که یکی از یکی بدتر منصوب میشوند به عدم انتخاب سیاستمداران توجه نکنند؟ وقتی مشکلات آنقدر زیاد است که استاندار کهگیلویه و بویراحمد در اولین سفرش به دیشموک آنقدر منقلب میشود، آیا باید باز هم فریب بده بستانهای اصلاحطلب و اصولگرا را بخورند؟ دیگر چه باید بشود که سرتیتر تمامی رسانهها، امثال دکتر خرامین باشد؟ چه اتفاقی باید برای این مردم بیافتد که دانشگاه را محور تحولات بدانند؟ تا کجا باید اینگونه ناراستیها با مردم ادامه داشته باشد؟
۱۲ سال پیش، جمعی از اصلاحطلبان، فقط بهامید ممانعت از انتخاب دوبارۀ ستار هدایتخواه، با غلام محمد زارعی بیعت کردند و به مدت ۸ سال جریان اصلاح طلبی را از حیّز انتفاع ساقط کرده و کسی نفهمید که چرا چنین خبطی را انجام دادند. با انتخاب حاج زارعی به عنوان نماینده بویراحمد، هیچ کدام از سران به اصطلاح شناسنامهدار اصلاح طلب، شجاعت حضور در جلسات نماینده را نداشتند. برخی از آنها در پستوهای ملاقات، سهم خواهی نموده و عدهای هم از این مذلت، شرمسار بودند و خود را از مردم پنهان میکردند.
وقتی در سطح کلان، با تغییر رنگِ ریشِ شیخ حسن روحانی مثلاً ایشان را اصلاحطلب کرده و پشت سرشایستادند، انتظار رویۀ «سیاسی کاری» را در استانها داشتیم. اگر خاطر شریفتان باشد، اولین استاندار دولت اصلاح طلبِ شیخ حسن اصولگرایِ افراطیِ دهه ۶۰(موسی خادم) که کاملاً در مشت غلام رضا تاجگردون بود. به نحوی که غلام محمد زراعی کمترین سهم را از انتصابات داشتند. دومین استاندار استان کهگیلویه و بویرحمد (علی احمدی) به نحوی پیش رفت که کسی جرأت نکرد خود را اصلاح طلبِ حامی زارعی بداند. همه گفتند که غلام محمد زارعی اصولگرا است. نتیجه این شد که سومین استاندار استان کهگیلویه و بویراحمد (حسین کلانتری)، آرامترین و بیحاشیهترین دوران سیاسی را سپری نمود. کمترین تنش سیاسی را به لحاظ تو زرد در آمدن هر دو جریان سیاسی استان، شاهد بودیم.
عامل این ائتلافهای غیرمنطقی و انحصارطلبانۀ عدهای به نام اصلاحطلب و اصولگرا، نتیجهای بهتر از این نمیشد که نماینده فعلی بویراحمد و دنا و مارگون بشود. پس از همراهی محمدرضا عارف یکی از رهبران اصلاح طلب کشور، با محمد بهرامی و عدم اجتماع این جریان سیاسی در کنار وی، آیا گرایش عدهای به اصطلاح اصلاحطلب، به غلاممحمد زارعی و مهدی روشنفکر، معنایی غیر از منفعتطلبی داشت؟
اکنون تکرار همان داستان ۱۲ سال پیش را شاهدیم. به درستی گفتهاند که هرگاه ملتی تاریخ خود را نفهمد، باید آن را دوباره تکرار کند. ائتلاف عدهای به نام اصلاحطلبان در کنار منتظریان، یعنی گروهی که از اصلاحطلبی اعتبار گرفته و به جهت کسب منفعت و خروج از انزوای سیاسی و فکری، نام و نشان از اصولگرایان گدایی کرده و بر خوان اصولگرایی استان نشستهاند، «سیاسی کار» هستند و به کسب سود پیوستهاند.
ماندهایم که این وسط شورای ائتلافِ اصولگرایان چرا نقض غرض میکند؟ مگر قرار است تا کی این ذلت را بپذیرند و انتخابی از قبل بازنده را به مردم تحمیل کنند؟ آیا کسی مثل خرامین با کارنامۀ درخشانی که در حمایت از ارزشهای انقلاب و امام و رهبری دارند، نمیتواند امین مردم و جوانان باشد؟ آیا وقت آن نیست که شورای ائتلاف از محافظه کاری دست بردارد و مدیریت جریان و کاندید منتخب خود را، خرامین معرفی کند؟
همه میدانیم که خرامین در سالیان گذشته، علاوه بر فعالیتهای دانشگاهی به عنوان هیأت علمی و استاد برجسته مراکز علمی استان، سخنران مهمترین مناسبات انقلابی، امین مردم و صادق به رفتارهای انقلابی و ارزشی بودند. اگر قرار باشد که این نظام صاحب کرسی علمی و تخصصی در مجلس شورای اسلامی باشد، آیا بهتر از خرامین را سراغ دارید؟ وقتی میدانید که جمعاً رأی آقایان هدایتخواه و منتظریان بیش از ۳۰ هزار نبود، بهتر نیست که شورای ائتلاف به مردم آدرس دقیقتری بدهد و چهرهای علمی و فراتر از دیدگاههای اصلاحطلب و اصولگرا مثل خرامین را معرفی کنند؟ بیتردید، شورای ائتلاف با حمایت از خرامین، هم اعتبار تشکیلاتی بدست میآورد و هم اینکه در صورت موفقیت، قطعاً به مجلس و جریان اصولگرایی تضمین چهرهای شاخص و در تراز ملی را خواهد داد. بنابراین با منفعل شدن سیدمسعود حسینی، استعفای ستار هدایتخواه از شورای ائتلاف و بهترینِ فرصتِ تجدیدِ حیاتِ سیاسی برای شورای ائتلاف، شایسته است که روش زندگی سیاسیشان را تغییر دهند.
قطعاً در آینده، کسانی از جریان رقیب وارد کارزارهای سیاسی میشوند که هم در میزان تحصیلات و هم عُلقه و وابستگی فکری و جریانی، از بهترینهای دانشگاه هستند. بنابراین عاقلانه است که این پوستین ترک برداشته محافظه کاری را از تن در بیاورید و با معرفی خرامین به مردم، حداقل تا سالهای آینده، رو دست نخورید. چرا که معرفی بعضی، یعنی بازتکرار سرمایهگذاری بر هداتیخواه و روشنفکر که با یکی منجر به شکست شدید و با دیگری ناخواسته در مسیر واپسگرایی قرار گرفتید.