تاریخ انتشار
جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۳۵
کد مطلب : ۴۷۰۴۰۰
یادداشت ویژه کبنانیوز؛
قوم گرایی انتخاباتی؛ افزایش مشارکت یا انحراف مسیر / چرا به توسعه نمی رسیم؟
۰
کبنا ؛
بیش از یک دهه است که قومیت تبدیل به مولفه مهمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد شده است. متأسفانه با افول فعالیت های حزبی و کمرنگ شدن این فعالیت ها با هر دلیلی، قومیت به عامل مهمی در انتخابات تبدیل شد، یکی از عوامل افزایش مشارکت در بویراحمد، گچساران، کهگیلویه و شهرهای کوچک و روستاهای استان عامل قومیت بوده است.
گفته می شود احزاب زمینه ساز بلوغ جامعه مدنی هستند و جامعه را در مسیر توسعه یلافتگی قرار می دهند، هر بار که به زمان انتخابات نزدیک می شویم جای خالی احزاب قدرتمند بیشتر احساس می شود، اما مسئله اینجا است که تصور عمومی بر این است که احزاب شکست خورده اند، احزابی که سالیان سال با عناوین اصلاح طلب و اصولگرا می شناسیم از نظر عقیده و نظر نتوانسته اند مردم را در خود جای دهند، ظرف احزاب و ظرف مردم به اندازه یکدیگر نبوده، نتیجه افول احزاب در استان کهگیلویه و بویراحمد را بصورت مصداقی در میل اصلاح طلبان به سمت اصولگرایان و میل اصولگرایان به سمت اصلاح طلبان می بینیم. فردی که مدت های مدیدی خود را با اندیشه های سرسخت اصلاح طلبی به دیگران معرفی می کرد، به سمت کاندیدایی قومیتی میل می کند، فردی که به نظر می رسد اندیشه های اصولگرایی دارد، به سمت دولت اصلاح طلبی میل می کند، منفعت و حزبی گری با هم خلط شده اند یا احزاب نمی توانند افراد را در درون خود جای دهند؟ یا اینکه فعالیت آزادانه احزاب امکان ندارد و موجب از بین رفتن فعالیت های حزبی شده است؟ یا اینکه فعالیت های سیاسی تحت الشعاع مسائل اقتصادی، تحریم، گرانی ها قرار گرفته و موجب دلسردی مردم از فعالیت های حزبی شده است؟ به نظر می رسد همه این عوامل و سایر مولفه ها در کمرنگ شدن احزاب دخیل هستند.
در هر حالی، با کمرنگ شدن فعالیت احزاب در چند دهه گذشته موجب پررنگ شدن عوامل قومیتی و جغرافیایی شده است. در دوره ای که حوزه گچساران و باشت نماینده ای قوی داشت، در مرکز استان و در برخی از ادارات استانی ارزش و اهمیت خاصی به مردم این منطقه داده می شد. در این دوره که یکی از نمایندگان به یک طایفه خاص شناخته می شود و نوع تیپیک نماینده قومیتی است، گفته می شود غالب اعتبارات به سمت این طایفه گسیل شده است. در کهگیلویه نیز چنین است، تا زمانی که غالب مدیران استانی از سوی نماینده کهگیلویه باشد ارج و قرب مردم این منطقه از نظر اعتبارات بیشتر است. متأسفانه تشتت قومیتی در استان کهگیلویه و بویراحمد به حدی است که هم جغرافیای محل سکونت در سطح شهرستان ها اهمیت پیدا می کند و هم قومیت ها و طوایف در سطوح کوچکتر خود. در واقع هم دهدشتی بودن، یاسوجی بودن، گچسارانی بودن مهم است، و در جغرافیای کوچکتر طوایف اهمیت پیدا می کنند و غالبا یک یا چند طایفه در انتخابات بر دیگر طوایف سایه می اندازند.
قومیت نه فقط در کهگیلویه و بویراحمد، بلکه در سایر استان ها نیز وجود دارد، اما در این استان و چند استان دیگر که هویت طایفه ای و قومیتی دارند، پررنگ تر شده است. رسانه ها در این بین نقش مهمی داشته اند، گاهی در تحلیل، قومیت را تضعیف کرده اند و گاهی در اخبار قومیت را پررنگ کرده اند. نوعی از نوشتار که در آن رسانه ها به تقسیم بندی قومیت ها می پردازند، در کهگیلویه و بویراحمد مرسوم شده که متأسفانه موجب می شود انتخابات قومی ترویج یابد.
اما در ادوار گذشته کاندیداهایی که پشتوانه قومیتی ندارند، و به شایستگی خود تکیه دارند نتوانسته اند در جمع کاندیداهای انتخاباتی نامی از خود به یادگار بگذارند و فراموش شده اند. در عوض کاندیداهایی که پشتوانه قومیتی دارند و در گفتار به تهییج افکار عمومی دست می زنند، بدون اینکه به برنامه ها و شایستگی خود اشاره ای کنند توانسته اند گوی سبقت را از دیگران بربایند، گویا در انتخابات قومیتی استان کهگیلویه و بویراحمد مردم انتظار نمایش دادن را از کاندیداهای انتخابات دارند و هر کدام که بتواند هلهلۀ بیشتری ایجاد کند او شانس برنده شدن دارد، مروری بر سخنان کم محتوا و گاها پوچ کاندیداهای ادوار گذشته که برنده رقابت انتخابات شده اند خود مصداق خوبی برای شوی تبلیغاتی انتخاباتی است.
مقام معظم رهبری در خردادماه سال 1372 به کهگیلویه و بویراحمد سفر کردند و بیش از سه دهه قبل در جمع مردم یاسوج تشتت قومیتی را مورد نقد قرار دادند، در گزارش سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع مردم آمده است: «رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان تعصبات و اختلافات قبیلهای را در بخشهائی از استان کهکیلویه و بویر احمد مورد انتقاد قرار دادند و با تأکید بر نقش سردمداران رژیم منحوس پهلوی در ریشهدار کردن اختلافات قبیلهای فرمودند: خداوند از اختلافات قبیلهای در این استان راضی نیست و اینجانب نیز که برادر شما هستم به این مسئله راضی نیستم و اینگونه عادات ناپسند باید کنار گذاشته شود. خداوند از اختلافات قبیلهای در این استان راضی نیست و اینجانب نیز که برادر شما هستم به این مسئله راضی نیستم و اینگونه عادات ناپسند باید کنار گذاشته شود.»
کاندیداهایی که دلسوزانه به فکر مردم هستند و رأی اکثریت را دارند، می توانند به کمرنگ تر شدن نقش قومیت کمک کنند، این افراد با وجود اینکه آرای اکثریت مردم از همه قومیت ها را کسب می کنند می توانند به شکلی آگاهانه و خودخواسته، با توجه کردن به همه مناطق جغرافیایی به کمرنگ شدن قومیت دست بزنند.
نفس طرح مسائل قومی اولاً ایجاد سابقه می کند، ثانیاً به یک سنت محلی در انتخابات تبدیل می شود، ثالثاً گام اولیه برای قطبی سازی جامعه محسوب می شود و نتیجه نهایی آن تمیرینی برای آینده و یافتن همفکران بیشتر در قالب تشکیلات انتخاباتی است (موسسه مطالعات ملی، 1395: 72) رأی دادن افراد جامعه بر اساس نگاه های قومیتی موجب می شود انتخابات که می باید به جلوه ای از مشارکت، وحدت و اتحاد ملی باشد گرفتار اختلاف ها، تشتت و کشمکش های سیاسی شود. در این صورت برخی از کاندیداها به جای ارائه برنامه و توسل به ویژگی های اکتسابی برای کسب رأی بیشتر تلاش می کنند تا خصوصیات و شاخصه های انتسابی را فعال و برجسته سازند. این هویت های انتسابی عبارتند از: محل سکونت، ویژگی های قومی، زبان، عشیره و طایفه و غیره. سوق دادن انتخابات بر اساس ویژگی های انتسابی (قومیت) موجب می شود شایستگی و برنامه های کاندیداها و احزاب کنار بروند و انتخابات تبدیل به فضایی از تعصب و تقلید از ویژگی هایی شود که فرد در ایجاد آن کمترین دخالتی نداشته است. بر اساس مطالعات مرکز پژوهش های مجلس باید اذعان داشت یکی از پیامدهای تأکید بر هویت قومی از بین رفتن رأی دهی آگاهانه است.
افزایش طرح مطالبات قومی در انتخابات، علاوه بر آنکه فضای سیاسی کشور را در راستای خواست دشمنان ملتهب و ناآرام می کند، در فردای روز رأی گیری نیز در قالب پیگیری درخواست ها، طرح مجدد سهم خواهی ها و افزودن گام به گام آنها تا مرز خودمختاری فرهنگی و سیاسی پیش می رود. بنابراین ضرورت دارد برای سامان مند کردن تبلیغات انتخاباتی متناسب با جامعه ایران و مقابله با اثرگذاری دشمنان و نخبگان و سوء استفاده آنها که به بهم خوردن انسجام ملی منجر می شود توصیه های سیاستی ذیل مدنظر قرار گیرد: 1. تدوین اساسنامه فعالیت های انتخاباتی 2.جرم انگاری سوء استفاده از مسائل قومی در انتخابات 3.اجرایی شدن قانون نحوه فعالیت احزاب و گروه های سیاسی.
واقعیت آن است که توسعه نه فقط در افزایش آسفالت جاده ها اتفاق می افتد، بلکه توسعه در ذهن انسان ها است، تا زمانی که نتوانیم توسعه فکری و سیاسی در جامعه ایجاد کنیم، همچنان عقب می مانیم و همین عقب ماندگی نیز موجب از بین رفتن توسعه فیزیکی جامعه می شود.
گفته می شود احزاب زمینه ساز بلوغ جامعه مدنی هستند و جامعه را در مسیر توسعه یلافتگی قرار می دهند، هر بار که به زمان انتخابات نزدیک می شویم جای خالی احزاب قدرتمند بیشتر احساس می شود، اما مسئله اینجا است که تصور عمومی بر این است که احزاب شکست خورده اند، احزابی که سالیان سال با عناوین اصلاح طلب و اصولگرا می شناسیم از نظر عقیده و نظر نتوانسته اند مردم را در خود جای دهند، ظرف احزاب و ظرف مردم به اندازه یکدیگر نبوده، نتیجه افول احزاب در استان کهگیلویه و بویراحمد را بصورت مصداقی در میل اصلاح طلبان به سمت اصولگرایان و میل اصولگرایان به سمت اصلاح طلبان می بینیم. فردی که مدت های مدیدی خود را با اندیشه های سرسخت اصلاح طلبی به دیگران معرفی می کرد، به سمت کاندیدایی قومیتی میل می کند، فردی که به نظر می رسد اندیشه های اصولگرایی دارد، به سمت دولت اصلاح طلبی میل می کند، منفعت و حزبی گری با هم خلط شده اند یا احزاب نمی توانند افراد را در درون خود جای دهند؟ یا اینکه فعالیت آزادانه احزاب امکان ندارد و موجب از بین رفتن فعالیت های حزبی شده است؟ یا اینکه فعالیت های سیاسی تحت الشعاع مسائل اقتصادی، تحریم، گرانی ها قرار گرفته و موجب دلسردی مردم از فعالیت های حزبی شده است؟ به نظر می رسد همه این عوامل و سایر مولفه ها در کمرنگ شدن احزاب دخیل هستند.
در هر حالی، با کمرنگ شدن فعالیت احزاب در چند دهه گذشته موجب پررنگ شدن عوامل قومیتی و جغرافیایی شده است. در دوره ای که حوزه گچساران و باشت نماینده ای قوی داشت، در مرکز استان و در برخی از ادارات استانی ارزش و اهمیت خاصی به مردم این منطقه داده می شد. در این دوره که یکی از نمایندگان به یک طایفه خاص شناخته می شود و نوع تیپیک نماینده قومیتی است، گفته می شود غالب اعتبارات به سمت این طایفه گسیل شده است. در کهگیلویه نیز چنین است، تا زمانی که غالب مدیران استانی از سوی نماینده کهگیلویه باشد ارج و قرب مردم این منطقه از نظر اعتبارات بیشتر است. متأسفانه تشتت قومیتی در استان کهگیلویه و بویراحمد به حدی است که هم جغرافیای محل سکونت در سطح شهرستان ها اهمیت پیدا می کند و هم قومیت ها و طوایف در سطوح کوچکتر خود. در واقع هم دهدشتی بودن، یاسوجی بودن، گچسارانی بودن مهم است، و در جغرافیای کوچکتر طوایف اهمیت پیدا می کنند و غالبا یک یا چند طایفه در انتخابات بر دیگر طوایف سایه می اندازند.
قومیت نه فقط در کهگیلویه و بویراحمد، بلکه در سایر استان ها نیز وجود دارد، اما در این استان و چند استان دیگر که هویت طایفه ای و قومیتی دارند، پررنگ تر شده است. رسانه ها در این بین نقش مهمی داشته اند، گاهی در تحلیل، قومیت را تضعیف کرده اند و گاهی در اخبار قومیت را پررنگ کرده اند. نوعی از نوشتار که در آن رسانه ها به تقسیم بندی قومیت ها می پردازند، در کهگیلویه و بویراحمد مرسوم شده که متأسفانه موجب می شود انتخابات قومی ترویج یابد.
اما در ادوار گذشته کاندیداهایی که پشتوانه قومیتی ندارند، و به شایستگی خود تکیه دارند نتوانسته اند در جمع کاندیداهای انتخاباتی نامی از خود به یادگار بگذارند و فراموش شده اند. در عوض کاندیداهایی که پشتوانه قومیتی دارند و در گفتار به تهییج افکار عمومی دست می زنند، بدون اینکه به برنامه ها و شایستگی خود اشاره ای کنند توانسته اند گوی سبقت را از دیگران بربایند، گویا در انتخابات قومیتی استان کهگیلویه و بویراحمد مردم انتظار نمایش دادن را از کاندیداهای انتخابات دارند و هر کدام که بتواند هلهلۀ بیشتری ایجاد کند او شانس برنده شدن دارد، مروری بر سخنان کم محتوا و گاها پوچ کاندیداهای ادوار گذشته که برنده رقابت انتخابات شده اند خود مصداق خوبی برای شوی تبلیغاتی انتخاباتی است.
مقام معظم رهبری در خردادماه سال 1372 به کهگیلویه و بویراحمد سفر کردند و بیش از سه دهه قبل در جمع مردم یاسوج تشتت قومیتی را مورد نقد قرار دادند، در گزارش سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع مردم آمده است: «رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان تعصبات و اختلافات قبیلهای را در بخشهائی از استان کهکیلویه و بویر احمد مورد انتقاد قرار دادند و با تأکید بر نقش سردمداران رژیم منحوس پهلوی در ریشهدار کردن اختلافات قبیلهای فرمودند: خداوند از اختلافات قبیلهای در این استان راضی نیست و اینجانب نیز که برادر شما هستم به این مسئله راضی نیستم و اینگونه عادات ناپسند باید کنار گذاشته شود. خداوند از اختلافات قبیلهای در این استان راضی نیست و اینجانب نیز که برادر شما هستم به این مسئله راضی نیستم و اینگونه عادات ناپسند باید کنار گذاشته شود.»
کاندیداهایی که دلسوزانه به فکر مردم هستند و رأی اکثریت را دارند، می توانند به کمرنگ تر شدن نقش قومیت کمک کنند، این افراد با وجود اینکه آرای اکثریت مردم از همه قومیت ها را کسب می کنند می توانند به شکلی آگاهانه و خودخواسته، با توجه کردن به همه مناطق جغرافیایی به کمرنگ شدن قومیت دست بزنند.
نفس طرح مسائل قومی اولاً ایجاد سابقه می کند، ثانیاً به یک سنت محلی در انتخابات تبدیل می شود، ثالثاً گام اولیه برای قطبی سازی جامعه محسوب می شود و نتیجه نهایی آن تمیرینی برای آینده و یافتن همفکران بیشتر در قالب تشکیلات انتخاباتی است (موسسه مطالعات ملی، 1395: 72) رأی دادن افراد جامعه بر اساس نگاه های قومیتی موجب می شود انتخابات که می باید به جلوه ای از مشارکت، وحدت و اتحاد ملی باشد گرفتار اختلاف ها، تشتت و کشمکش های سیاسی شود. در این صورت برخی از کاندیداها به جای ارائه برنامه و توسل به ویژگی های اکتسابی برای کسب رأی بیشتر تلاش می کنند تا خصوصیات و شاخصه های انتسابی را فعال و برجسته سازند. این هویت های انتسابی عبارتند از: محل سکونت، ویژگی های قومی، زبان، عشیره و طایفه و غیره. سوق دادن انتخابات بر اساس ویژگی های انتسابی (قومیت) موجب می شود شایستگی و برنامه های کاندیداها و احزاب کنار بروند و انتخابات تبدیل به فضایی از تعصب و تقلید از ویژگی هایی شود که فرد در ایجاد آن کمترین دخالتی نداشته است. بر اساس مطالعات مرکز پژوهش های مجلس باید اذعان داشت یکی از پیامدهای تأکید بر هویت قومی از بین رفتن رأی دهی آگاهانه است.
افزایش طرح مطالبات قومی در انتخابات، علاوه بر آنکه فضای سیاسی کشور را در راستای خواست دشمنان ملتهب و ناآرام می کند، در فردای روز رأی گیری نیز در قالب پیگیری درخواست ها، طرح مجدد سهم خواهی ها و افزودن گام به گام آنها تا مرز خودمختاری فرهنگی و سیاسی پیش می رود. بنابراین ضرورت دارد برای سامان مند کردن تبلیغات انتخاباتی متناسب با جامعه ایران و مقابله با اثرگذاری دشمنان و نخبگان و سوء استفاده آنها که به بهم خوردن انسجام ملی منجر می شود توصیه های سیاستی ذیل مدنظر قرار گیرد: 1. تدوین اساسنامه فعالیت های انتخاباتی 2.جرم انگاری سوء استفاده از مسائل قومی در انتخابات 3.اجرایی شدن قانون نحوه فعالیت احزاب و گروه های سیاسی.
واقعیت آن است که توسعه نه فقط در افزایش آسفالت جاده ها اتفاق می افتد، بلکه توسعه در ذهن انسان ها است، تا زمانی که نتوانیم توسعه فکری و سیاسی در جامعه ایجاد کنیم، همچنان عقب می مانیم و همین عقب ماندگی نیز موجب از بین رفتن توسعه فیزیکی جامعه می شود.